پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 4

آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 603

به روى آنها بسته است! آتشى پرهيجان كه مىخروشد و زبانه مىكشد! شعله هايش فروزان و صدايش هراس انگيز است!». (وَ أَلْبَسَهُمْ سَرَابِيلَ الْقَطِرَانِ، وَ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ، فِي عَذَاب قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ، وَ بَاب قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهِ، فِي نَار لَهَا كَلَبٌ (1) وَ لَجَبٌ (2)، وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ، وَ قَصِيفٌ (3) هَائِلٌ).

«قَطِران» در اصل به معناى مادّه قابل اشتعالى است شبيه نفت سياه كه سياه و لزج و بدبوست و در قديم به حيواناتى كه مبتلا به «جَرَب» (نوعى بيمارى كه مو و پشم با آن مىريزد) بودند مىماليدند و معتقد بودند كه اين مادّه بيمارى را درمان مىكند. اين مادّه چنان است كه اگر شعله آتش به آن برسد شعلهور مىشود.

امام (عليه السلام) مىفرمايد: در آن روز پيراهنى از اين مادّه بر دوزخيان مىپوشانند.

اوصافى كه براى آتش دوزخ در اين عبارات كوتاه و تكان دهنده ذكر شده، نشان مىدهد كه آتشى فوق العاده سوزان است. شعله هايش به آسمان زبانه مىكشد و صداى هولناكش گوش را كر مىكند.

امام (عليه السلام) در ادامه سخن مىفرمايد: اضافه بر همه اينها، مشكل عظيم اين است كه: «گنه كاران هميشه در آن اقامت دارند و براى آزادى اسيرانش غرامتى پذيرفته نمى شود و زنجيرهايش گسسته نمى گردد; مدّتى براى آن سرا تعيين نشده تا پايان گيرد و سرآمدى براى آن قوم وجود ندارد تا به آخر رسد!». (لاَ يَظْعَنُ مُقِيمُهَا، وَ لاَ يُفَادَى أَسِيرُهَا، وَ لاَ تُفْصَمُ (4) كُبُولُهَا، (5) لاَ مُدَّةَ لِلدَّارِ فَتَفْنَى، وَ لاَ أَجَلَ لِلْقَومِ فَيُقْضَى).


1. «كلب» از مادّه «كَلْب» (بر وزن جلب) در اصل به معناى فشار آوردن بر اسب به وسيله مهميز است تا به سرعت حركت كند; سپس اين واژه به هر نوع شدّتى استعمال شده.

2. «لجب» (معناى مصدرى و اسم مصدرى دارد) به معناى سروصداست.

3. «قصيف» به معناى صداى شديد است.

4. «تفصم» از مادّه «فصم» (بر وزن نظم) به معناى شكستن چيزى بدون جدا شدن است; هر چند گاهى در موارد جدا شدن اجزاء به كار مىرود.

5. «كُبُول» جمع «كبل» (بر وزن طبل) به معناى قيد و بند است.

/ 627