بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 611به همين دليل، امام (عليه السلام) مهمترين چيزى را كه در اين فراز از خطبه درباره پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) ذكر مىكند، حقارت و كوچكى دنيا در نظر اوست حقارتى كه سبب شد تمام زرق و برق هاى دنيا را ناديده بگيرد و يادِ آن را از صفحه ذهن خويش محو كند.قرآن مجيد بارها درباره پيامبران بزرگ الهى و شخص پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله) مىگويد: آنها با صراحت به مردم مىگفتند كه ما از شما اجر و مزدى هرگز مطالبه نمى كنيم و زندگى آنها همچون زندگى افراد مستضعف بود و همين امر سبب مىشد كه حق و عدالت را درباره همه اجرا كنند و از ثروتمندان خودخواهى كه همه كس و همه چيز را مىخواهند با پول و ثروت در اختيار بگيرند، نهراسند و در برابر آنان تسليم نشوند.زندگى گسترده و مرفّه و پر زرق و برق، هزينه سنگينى دارد و اين هزينه جز از طريق مماشات و سازشكارى با ثروتمندان و ارباب زر و زور حاصل نمى شود و مىدانيم اين امر دشمن واقعى حقّ و عدالت يا به تعبير ديگر: مديريّت پاك و صالح است.اين سخن را با حديثى درباره زهد و بى اعتنايى پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) پايان مىدهيم. امام صادق (عليه السلام) مىفرمايد: «مردى خدمت پيامبر آمد در حالى كه پيامبر روى حصيرى استراحت كرده بود و ناهموارى هاى حصير درجسم پيامبر اثر گذاشته بود و متّكايى از ليف خرما داشت كه اثر آن هم در صورت مباركش آشكار بود. آن مرد عرب از روى محبّت دست بر بدن پيامبر مىكشيد و مىگفت: «كسرى و قيصر هرگز به چنين امورى راضى نمى شوند! آنها بر صرير و ديباج مىخوابند و تو بر اين حصير». پيامبر فرمود: به خدا سوگند! من بهتر از آنها هستم و نزد خدا (با اين زندگى