بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 358به هر حال امام (عليه السلام) در اين بخش نخست مىفرمايد: «گويا قومى را مىبينم كه چهره هاشان همچون سپرهاى چكش خورده است» (كَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً «كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ (1) الْمُطَرَّقَةُ (2)»).تعبير «كَأَنِّي» (گويا من) در موارد متعددى از پيش گويى هاى اميرمؤمنان على (عليه السلام) آمده است و تعبير به «أَرَاهُمْ» (مى بينم آنها را) اشاره به شهود درونى و چشم بيناى باطن آن حضرت است كه از ماوراى قرن ها، حوادث آينده را مىديد و از آن به طور دقيق حكايت مىكرد.تشبيه صورت هاى آنها به سپرها، به خاطر آن است كه اين قوم داراى صورتهاى پهن و بزرگ هستند و توصيف به «مُطَرَّقَه» (چكش خورده) ممكن است اشاره به اين باشد كه بسيارى از آنها صورتى آبله گون داشتند كه دقيقاً شبيه جاى چكش بر صفحه سپر است.در ادامه اين سخن مىفرمايد: «آنها لباس حرير سفيد و رنگين مىپوشند و اسبهاى اصيل را يدك مىكشند» (يَلْبَسُونَ السَّرَقَ (3) وَالدِّيبَاجَ (4)، وَيعْتَقِبُونَ (5) الْخَيْلَ الْعِتَاقَ (6)).1. «المجانّ» جمع «مِجَنّ» و «مِجَنّة» به معنى سپر است.2. «المطرقة» از مادّه «طرق» (بر وزن برق) به معنى كوبيدن چيزى با چكش است يا كوبيدن به طور مطلق بنابراين «مطرقه» به معنى چكش خورده مىباشد.3. «سرق» به معنى حرير گران قيمت يا حرير سفيد رنگ است و غالب ارباب لغت گفته اند اصل آن فارسى است (و از سره كه به معنى خوب و خالص است گرفته شده).4. «ديباج» به معنى پارچه هاى ابريشمين رنگين است و گاه به معنى هرگونه پارچه خوش نقش و نگار نيز استعمال مىشود اصل آن نيز فارسى است و از كلمه ديبا گرفته شده.5. «يعتقبون» از مادّه «اعتقاب» به معنى نگهدارى چيزى است و در اين جا اشاره به نگهدارى و يدك كشيدن اسبان چابك است.6. «عتاق» جمع «عتيق» به معنى هر چيز خوب و گرانبهاست و در مورد اسبهاى خوب و پرارزش بكار مىرود.