بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْعلامه مجلسى قدس سرّه روايت كند كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: پسر هند (يعنى معاويه) نمى ميرد تا اينكه صليب برگردن خود آويزان كند و همچنان شد كه حضرت فرموده بود.علامه مجلسى ره سپس از مناقب نقل مىفرمايد كه: اين روايت را احنف بن قيس و ابن شهاب زهرى و اعثم كوفى و ابوحيان و ابوالثلاج نيز نقل كرده اند. (182)صاحب حديقة الشيعة از كتاب مصابيح نقل كرده است كه پيامبر اكرم عليهم السلام فرمود: «يموت معاوية على غير ملتى ؛ معاويه مىميرد بر دينى غير از دين من.»احنف بن قيس گويد: من وقتى از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: معاويه بر دين اسلام نخواهد مرد، در دلم اين امر مىخليد كه اين مساءله چگونه خواهد بود؟ تا آنكه به حسب اتفاق به شام رفتم، شنيدم كه معاويه رنجور است، رفتم به عيادت او، ديدم روى به ديوار خوابيده است، به سينه او دست زدم، دستم به بتى خورد كه در گردن آويخته بود.معاويه متوجه من شد وقتى مرا گريان ديد گفت: (چرا گريه مىكنى) من امروز حالم بهتر است، گفتم: گريه من به اين جهت است كه از على بن ابى طالب شنيدم مىفرمود: معاويه در حالى مىميرد كه بت در گردن اوست.معاويه گفت: دكتر به من دستور داده و به من گفته است اين بت نيست، در گردن خود بياويز كه برايت سودمند است، احنف گويد: از نزد معاويه بيرون آمدم هنوز به خانه نرسيده بودم كه آوازه مرگ معاويه از هر طرف بلند شد قاضى القضا اهل سنت نيز گفته است: معاويه در حالى مرد كه از بت توقع شفاعت داشت و ديگرى از آنها بنام ماءمونى در كتاب خود، حديث آويزان كردن بت را در هنگام مرگ توسط معاويه، مورد اتفاق دانسته است.(183)