پيشگوئيهاى حضرت در مورد شهادت عمروبن الحمق خزاعى - پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگوئيهاى حضرت در مورد شهادت عمروبن الحمق خزاعى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمروبن الحمق الخزاعى يكى از ياران باوفاى اميرالمؤمنين عليه السلام است، روزى حضرت به او فرمود: اى عمرو كجا اقامت كرده اى گفت: در ميان قوم خودم ساكن هستم حضرت فرمود: در ميان ايشان اقامت مكن، عمروگفت: نزد بنى كنانة كه همسايه ما هستند بروم فرمود: نه آنجا هم نرو، عرض كرد: قبيله ثقيف چه فرمود: با معرّه و مجرّة چه خواهى كرد؟ عمرو گفت: اين دو چيست فرمود: دو شعله آتش كه از پشت كوفه خارج شده يكى از آنها بر تميم وبكربن وائل افتد و كمتر كسى است كه از آن نجات يابد و ديگرى از جهت ديگر شهر كوفه داخل شده، خانه يا يكى دو اتاق را مىسوزاند (ضررش اندك است).

عمرو گفت: پس به كجا اقامت كنم فرمود: در قبيله بنى عمروبن عامر ازدى.

راوى گويد: عده اى كه اين سخنان را شنيدند مىگفتند: او كاهنى است كه سخن كاهنان را بيان مىكند (كاهن كسى بوده است كه از راه شياطين و اجنّه و يا ستارگان پيشگوئى مىكرده است).

حضرت فرمود: اى عمرو تو بعد از من كشته مىشوى و سر تو را از شهرى به شهر ديگر مىگردانند و اين اولين سر است در اسلام كه از شهرى به شهر ديگر مىگردانند، واى بر قاتل تو، تو آگاه باش كه نزد هيچ قومى نروى مگر اينكه تو را تسليم (دشمن) كنند فقط مردان قبيله بنى عمرو ازدى هستند كه هرگز تو را تسليم نكرده و رها نمى كنند.

راوى گويد: بخدا قسم روزگار گذشت و عمرو بن الحمق از ترس آن پادشاه ستمگر يعنى معاوية بن ابى سفيان آواره شد و در ميان قبايل متردد بود، در اواخر به نزد قوم خود بنى خزاعه آمد و آنجا اقامت كرد (با اينكه حضرت او را از اين كار بر حذر داشته بود) و آنها نيز او را تسليم دشمن كردند، عمرو كشته شد، سر او را جدا كردند و از عراق به سوى معاويه در شام منتقل نمودند و اين اولين سرى بود در اسلام كه از شهرى به شهر منتقل مىگشت. (197)

/ 365