حضرت على عليه السلام و منجم - پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت على عليه السلام و منجم

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سعيد بن جبير (49) كه از ياران با وفاى امام سجاد عليه السلام مىباشد نقل مىكند: يكى از دهقانهاى ايرانى كه ستاره شناس بود، هنگاميكه حضرت براى جنگ (با خوارج نهروان) خارج مىشد به نزد حضرت آمد و بعد از تحيت گفت:

اى اميرالمؤمنين ستاره هاى نحس و شومى طلوع كرده است، و در مثل اين روز، شخص حكيم بايد خود را پنهان كند، و امروز براى شما، روز سختى است، دو ستاره به هم رسيده اند و از برج شما آتش شعله ور است، و جنگ براى شما موقعيت ندارد! حضرت امير عليه السلام فرمود: واى بر تو اى دهقانى كه از علائم خبر مىدهى و ما را از سرانجام كار مىترسانى، آيا مىدانى جريان صاحب ميزان و صاحب سرطان است آيا مىدانى اسد چند مطلع دارد؟

مرد منجم گفت: بگذار نگاه كنم و سپس اصطرلابى را كه در آستين داشت درآورد و شروع كرد به بررسى و محاسبه.

حضرت على عليه السلام لبخندى زد و فرمود: آيا ميدانى شب گذشته چه حوادثى رخ داد؟ در چين خانه اى فرو ريخت، برج ماجين شكاف برداشت، حصار سرنديب سقوط كرد، فرمانده ارتش روم از ارمنيه شكست خورد (يا او را شكست داد) بزرگ يهود ناپديد شد، مورچه گان در سرزمين مورچه ها به هيجان آمدند، پادشاه افريقا نابود شد، آيا تو اين حوادث را مىدانى

مرد منجم گفت: نه يا اميرالمؤمنين.

حضرت فرمود:... در هر عالمى هفتاد هزار نفر ديشب به دنيا آمد و امشب همين تعداد خواهند مرد، و اين مرد و با دست خود به مردى بنام سعد بن مسعده حارثى لعنة الله كه جاسوس خوارج در لشكر حضرت امير عليه السلام بود اشاره نمود- جزء همين اموات خواهد بود. آن مرد جاسوس وقتى حضرت به او اشاره كرد، گمان كرد حضرت دستور دستگيرى او را داده است در همان حال در جا از ترس جان داد!

مرد منجم با ديدن اين صحنه به سجده افتاد سپس حضرت در ادامه سخن فرمود: من و اصحابم نه شرقى هستيم و نه غربى، مائيم برپادارنده محور (دين و هستى) و نشانه هاى فلك.

و اينكه گفتى از برج من آتش شعله مىكشد بر تو لازم بود كه به نفع من حكم كنى نه بر ضرر من، چرا كه نور آن (آتش) پيش من است و سوزاندن و شعله اش به دور از من، و اين مساله اى پيچيده است، اگر حسابگر هستى آنرا محاسبه كن.(50)

/ 365