خوشا به حال تو اى خاك كربلا - پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خوشا به حال تو اى خاك كربلا

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

هرثمة بن سليم گويد: با على عليه السّلام به صفين (براى جنگ با معاويه) مىرفتيم، وقتى به زمين كربلا رسيديم حضرت در آنجا با ما نماز جماعت خواند بعد از سلام نماز با دست مبارك مقدارى از خاك كربلا برداشت و بوئيد، سپس فرمود:

خوشا به حال تو اى خاك، البته كه از تو گروهى (روز قيامت) محشور شوند كه بى حساب وارد بهشت مىگردند.

هرثمة وقتى به خانه برگشت به همسر خود به نام جرداء كه از شيعيان حضرت بود گفت: آيا نمى خواهى تو را از كار مولايت اباالحسن به شگفت آورم وقتى به سرزمين كربلا رسيديم مقدارى از خاك آن زمين برداشت و بوئيد و گفت: خوشا به حال تو اى خاك البته كه از تو گروهى روز قيامت محشور مىشوند كه بى حساب وارد بهشت مىگردند، او از كجا علم غيب دارد؟

جرداء همسرش گفت: اى مرد ما را رها كن، اميرالمؤمنين جز حق نمى گويد. هرثمة گويد: (روزگار گذشت تا در زمان يزيد) عبيدالله بن زياد براى جنگ امام حسين عليه السلام مردم را بسيج مىكرد، من در آن لشكر بودم، وقتى به زمين كربلا و امام حسين و اصحاب او رسيدم، به يادم آمد آن منزلى را كه با على عليه السلام آمده بودم و آنجائى كه حضرت خاك را برداشته و آن سخن را گفته بود شناختم.

از آمدن خود ناراحت شدم، اسب خود را به طرف اباعبدالله الحسين رانده نزد حضرت آمدم سلام كردم و حديث پدر بزرگوارش در اين امكان را نقل كردم.

حضرت فرمود: به كمك ما آمدى يا بر عليه ما؟ گفتم: اى پسر پيامبر نه با شما و نه بر عليه شما، زن و فرزندم را رها كردم و از پسر زياد بر ايشان نگرانم، حضرت فرمود: زود برگرد و دور شو تا كشته شدن ما را نبينى، سوگند به آنكه جان حسين در دست اوست، هيچ كس امروز نيست كه كشته شدن ما را ببيند و يارى نكند مگر اينكه داخل جهنم شود. هرثمه گويد: به سرعت از زمين كربلا فرار كردم تا كشته شدن آنها را نبينم. (347)

مؤلف گويد: اصحاب امام حسين عليه السلام همگى مشخص بودند و يك نفر كم و زياد نمى شد. و چقدر فرق است ميان آنان كه با شتاب و به هر وسيله ممكن خود را به ركاب پسر پيامبر صلّى الله عليه وآله رساندند و به فيض شهادت رسيدند و آنانكه نزد حضرت بودند و دنياى پست را اختيار كردند.

چه خوش سروده است اين شاعر اهل بيت عليهم السلام




  • كنگره عشق نيست منزل هر بوالهوس
    قله قاف وجود منزل عنقا بود
    پايه اوصاف او، فوق اشارات ماست
    محفل ايجاد را اوست چراغ ابد
    گشت چو كرب و بلا عارج معراج عشق
    او قفس تن شكست تا به قفس ماندگان
    كشته بى ديده ام در هوسى داده جان
    رفت و شد اندر پى اش قافله دل روان
    اى شه بافر و نور، عرش مقام تو را
    بحر ثناى تو را قول نبى زورق (350) است
    كشته غفلت بود هر كه تو را كشته خواند
    اى دم جان پرورت زنده دلان را نفس



  • طائر اين آشيان جان حسين است و بس
    بر سر اين آشيان پر نگشايد مگس
    رفعت اين پايه نيست افئدة را دسترس
    تا ابد از نور او مشعله ها مقتبس
    روح امينش فشاند گرد ز سم فرس
    در پى او بشكند قالب تن را قفس
    زنده چو او كس نديد كشته به ترك هوس
    ما پى اين كاروان شاد به بانگ جرس (348)
    لامسه عقل ما، دم زند از لايمس (349)
    جنبش ما اندر او جنبش خار است و خس
    اى دم جان پرورت زنده دلان را نفس
    اى دم جان پرورت زنده دلان را نفس



/ 365