بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْمؤلف گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام در اين گفتار اشاره فرمود به مغلوب شدن سپاه بصره در جنگ جمل و تعداد كشته هاى آنها و همچنين به پارس كردن سگهاى حواءب بر عايشه. حواءب نام منطقه اى بود كه عايشه در راه بصره به آن رسيد، با ورود او، سگهاى بسيارى بر او پارس كردند! يكى از ياران او گفت: آب حواءب چقدر سگ دارد؟ عايشه با شنيدن اين سخن تكان خورد و پرسيد: نام اين مكان چيست گفتند: حواءب. ناگهان فرياد زد: مرا برگردانيد به سوى حرم پيامبر صلّى الله عليه وآله (يعنى مدينه) پرسيدند براى چه گفت: پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله فرمود: گويا مىبينم يكى از همسرانم را كه ميان گروهى طغيانگر قرار داشته و سگهاى حواءب بر او پارس مىكنند اكنون معلوم شد كه آن زن من هستم، سپس ناله كرد و گفت: «انا لله و انا اليه راجعون» آنگاه، شتر خويش را خواباند و يك شبانه روز در آنجا ماند و ادامه نداد، هر چه خواستند او را حركت دهند راضى نشد، تا اينكه طلحه و زبير پنجاه نفر عرب باديه نشين را با دادن هديه هائى قانع كردند تا اينكه شهادت دادند اينجا آب حواءب نيست.(77)عبدالله بن زبير نيز دست به حيله اى ديگر زد و در ميان سپاه شايع كرد هم اكنون على بن ابيطالب مىرسد و عايشه از ترس، حركت كرد.(78)