بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْمؤلف گويد: طلحة و زبير گرچه از جنگ جان سالم به در نبردند، اما علائم و قرائن اختلاف از همان آغاز در ميان آنها ظاهر شده بود، و به همين جهت هيچكدام از آن دو به امامت ديگرى راضى نبود و مىخواست خودش امام جماعت شود، و سرانجام عايشه به پسر زبير دستور داد تا او امام جماعت شود و با سپاهيان نماز بخواند.عبدالله بن زبير نيز داعيه خلافت در سر داشت، او مدعى بود كه عثمان در آخرين روزهاى زندگى خودش، او را جانشين خود كرده است.به همين جهت بود كه حضرت امير عليه السلام هنگامى كه با طلحة و زبير قبل از جنگ سخن مىگفت، فرمود: بگو بدانم چرا پسر زبير امام جماعت شماست آيا يكى از شما دو نفر (طلحة و زبير) ديگرى را قبول ندارد؟!(79)