بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْدر سال 38 هجرى در دومة الجندل، عبدالله بن عباس با چهارصد نفر همراه ابوموسى اشعرى و از طرف معاويه نيز شرحبيل بن سمط با چهارصد نفر همراه عمروعاص، جمع شدند ابن عباس، ابوموسى را نصيحت كرد و به فضائل حضرت على عليه السلام تذكر داد.آن دو با هم به مشورت پرداختند، ابوموسى پذيرفت كه على و معاويه هر دو بركنار باشند و پسر عمر، عبدالله، كه داماد ابوموسى بود خليفه شود.آنگاه عمروعاص به منبر رفت و معاويه و على عليه السلام را خلع و اعلام كرد كه معاويه را نصب مىكنم، ابوموسى اعتراض كرد و گفت: حيله و نامردى كردى و فاجر شدى و يكديگر را ناسزا گفتند. و از هم جدا شدند، ابوموسى با خوارى به مكه رفت و به كوفه برنگشت و عمرو عاص به شام رفت.