آگاهى حضرت به پرچمدار دشمن در ميان كشته گان و صفات او - پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آگاهى حضرت به پرچمدار دشمن در ميان كشته گان و صفات او

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در كتابهاى شيعه و اهل سنت آمده است كه چون حضرت امير عليه السلام از نبرد با اهل نهروان فراغت يافت به اصحاب خود فرمود:

در ميان كشته ها جستجو كنيد مردى را كه يك دستش قطع شده و بر طرف ديگر بدنش كه سالم است برآمدگى مىباشد همانند پستان زنان، اگر كشيده شود امتداد مىيابد و چون رها شود جمع مىشود، بر روى آنها موى هاى قرمز و سفيد است و اين مرد، پرچمدار آنهاست، و در قيامت نيز آنها را به جهنم خواهد كشاند و بد جايگاهيست جهنم.

اصحاب حضرت به دنبال اين سخنان به جستجو پرداختند، اما هر چه تلاش كردند كسى را با اين اوصاف نيافتند، به نزد حضرت آمده و گفتند: ما چنين شخصى را نيافتيم، حضرت فرمود: سوگند به آنكه دانه را شكافت و مخلوقات را آفريد و اين كعبه را نصف نمود، نه من دروغ گفته ام و نه آنكه به من خبر داده دروغ گفته، و من از طرف خدايم بر يقين هستم. آنگاه در حاليكه عرق از پيشانى مباركش مىچكيد برخاست و به طرف گودالى كه نزديك به سى نفر از كشته ها در آن افتاده بودند آمد، دستور داد تا يك يك آن ها را بلند كردند، در زير همه آنها همان شخصى بود كه حضرت معرفى نموده بود.

حضرت پاى خود را بر آن عضو او كه شبيه پستان بود نهاد و بر زمين فشار داد، آنگاه دست و آن عضو را كشيد بطوريكه به اندازه هم شد.

آنگاه به مردى كه در مورد حضرتش ترديد كرده بود و گويا همان جندب بوده است فرمود: اين نيز علامتى است (119).

در روايت است كه حضرت على عليه السلام قبل از جنگ با خوارج فرمود: امروز چهار هزار از خوارج كشته مىشوند كه يكى از آنها ذوالثديه است، وقتى جنگ پايان يافت و خوارج سركوب شدند حضرت به دنبال ذوالثدية مىگشت، تلاشهاى اوليه حضرت (و اصحاب ايشان) به نتيجه نرسيد، حضرت به يكنفر فرمود تا چهار هزار نى تهيه كند سپس فرمود: بر سر هر جنازه اى از كشته هاى دشمن يكى قرار دهد.

آن مرد گويد: من در مقابل حضرت بودم و حضرت سواره (بر استر پيامبر صلّى الله عليه وآله) پشت من حركت مىكرد و ديگران دنبال حضرت مىآمدند، بر سر هر جنازه اى يك نى قرار دادم تا اينكه يك نى باقى ماند يعنى از چهار هزار نفر يكى كم بود، به صورت حضرت نگاه كردم ديدم صورت مباركش در هم كشيده و رنگش تغيير يافته است و مىفرمايد:

بخدا قسم كه من دروغ نگفتم و به من خبر دروغ داده نشده است، كه ناگاه مكانى (مردابى) كه آب از آن چكه مىكرد رسيديم حضرت فرمود: اينجا را وارسى كن، آنجا را مىگشتم كه ناگاه جسد كشته اى را ديدم، دستم به پاى او خورد گفتم: اين پاى انسانى است.

حضرت به عجله از استر پياده شد و پاى ديگر او را گرفت و آن را از زير آب بيرون كشيده روى خاك آورديم، معلوم شد كه همان ذوالثديه است كه دست ناقص دارد.

حضرت على عليه السلام با صداى بلند تكبير گفت، مردم نيز همگى تكبير گفتند.(120)

در برخى روايات آمده است حضرت مكرر مىفرمود: صدق اللّه و بلّغ رسوله، درست فرمود خداوند و پيامبرش ابلاغ نمود، حضرت با يارانش بعد از عصر تا غروب يا نزديك غروب اين سخن را تكرار كردند.(121)

/ 365