پيشگوئيهاى اميرالمؤمنين عليه السلام از حوادث آينده كه بعد از حضرت به وقوع پيوسته است. - پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیشگویی های امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) - نسخه متنی

سید محمد نجفی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشگوئيهاى اميرالمؤمنين عليه السلام از حوادث آينده كه بعد از حضرت به وقوع پيوسته است.

كتابى كه حوادث آينده در آن ثبت بود

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سليم بن قيس گويد: وقتى امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد ابن عباس به شدت گريه كرد و سپس گفت: چه چيزها كه اين امت بعد از پيامبرش ديد!

خدايا من تو را شاهد مىگيرم كه من دوستدار على بن ابى طالب و فرزندانش هستم و از دشمنان او و دشمنان فرزندانش بيزارم و در مقابل دين آنان تسليم هستم.

ابن عباس گفت: روزى در ذى قار خدمت امير المومنين وارد شدم. حضرت كتابى را برايم بيرون آورد و فرمود: اى ابن عباس، اين كتابى است كه پيامبر عليه السلام بر من املا فرموده و دست خط خودم است.

عرض كردم: يا امير المومنين، آنرا برايم بخوان. حضرت آنرا خواند و در آن بود همه آنچه از زمان رحلت پيامبر تا زمان شهادت امام حسين اتفاق افتاده و اينكه چگونه كشته مىشود و چه كسى او را مىكشد و چه كسى او را يارى مىكند و چه كسانى همراه او شهيد مىشدند؟ سپس آن حضرت به شدت گريه كرد و مرا به گريه درآورد.

از جمله آنچه برايم خواند اين بود كه با خود آن حضرت چه مىكنند، و چگونه حضرت زهرا عليها السلام شهيد مىشود، و چگونه پسرش امام حسن عليه السلام به شهادت مىرسد و چگونه اين امت به او مكر و حيله مىكنند.

وقتى كيفيت قتل امام حسين عليه السلام را خواند بسيار گريست: و سپس آن كتاب را بست، و بقيه آنچه تا روز قيامت واقع مىشود باقى ماند.

در آن كتاب از جمله آنچه حضرت برايم خواند - جريان ابوبكر و عمر و عثمان و اينكه هر يك از آنان چقدر حكومت مىكنند و اينكه با على عليه السلام چگونه بيعت مىشود، و واقعه جمل و شورش عايشه و طلحه و زبير، و واقعه صفين و كسانى كه در آن كشته مىشوند، و واقعه نهروان و جريان حكمين، و حكومت معاويه و كسانى از شيعه كه به دست معاويه كشته مىشوند، و برنامه اى كه مردم نسبت به امام حسين عليه السلام انجام مىدهند، و جريان يزيد تا آنجا كه منتهى به قتل امام حسين عليه السلام شد.

من همه اينها را از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيدم، و همانطور كه حضرت خوانده بود بدون كم و زياد واقع شد. من خط آن حضرت را مىشناختم و در آن كتاب ديدم كه تغيير نكرده و زرد نشده بود.

وقتى حضرت آن كتاب را بست عرض كردم: يا اميرالمؤمنين، اى كاش بقيه كتاب را هم برايم مىخواندى و فرمود: نه، ولى برايت نقل مىكنم.

مانع من اين است كه آنچه ما از خاندان و فرزندان تو خواهيم ديد در آن آمده است و مسئله فجيعى است كه ما را مىكشند و با ما عداوت مىورزند و حكومتى بد و قدرتى شوم دارند.

دوست ندارم آنها را بشنوى و غمناك شوى و تو را ناراحت كند، ولى براى تو نقل مىكنم.

پيامبر صلّى الله عليه وآله هنگام رحلتش دست مرا گرفت و برايم هزار باب از علم گشود كه از هر بابى هزار باب باز مىشد. در اين حال ابوبكر و عمر به من نگاه مىكردند و آن حضرت به اين مطلب اشاره مىفرمود.

وقتى بيرون آمدم آن دو به من گفتند: پيامبر به تو چه گفت من هم سخن آن حضرت را براى آنان نقل كردم. آنان دست خود را تكان دادند و سخن مرا تكرار كردند. سپس پشت كردند در حالى كه سخن مرا تكرار مىكردند و با دوستان خود اشاره مىنمودند.

اى ابن عباس، (فرزندم) حسن از كوفه همراه فلان تعداد جمعيت به استثناى يك نفر نزد تو مىآيد. اى ابن عباس وقتى حكومت بنى اميه از بين برود اولين گروه از بنى هاشم كه به حكومت مىرسند فرزندان تو هستند، و كارهايى مىكنند.

ابن عباس گفت: بودن نسخه آن كتاب نزد من محبوب تر بود از آنچه آفتاب بر آن تابيده.(128)

/ 365