بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
خدايى كه «به بينندگان آفريننده را/نبينى, مرنجان دو بيننده را».(ص17) اين بيت, از اشعار حكيم فردوسى در ديباچه شاهنامه و مُشعر به عقيده نفى رؤيت است كه شيعه و معتزله, پاى فشارانه طرح مى نمايند؛ ولى مسلّماً جاى آن هر جا باشد, در ترجمه عبارت صحيفه نيست! حتّى جمله ساخته شده با بيت مزبور, از هنجار دستورى برخوردار نيست: خدايى كه به بينندگان, آفريننده را نبيني…؟! · عبارت «يَرْهَقُهُ بِأعْوامِ دَهْرِه» (ص12) را اين گونه به فارسى درآورده اند: با سال هاى عمر خود, آن را به كمال مى رساند.(ص17) در حالى كه «آن را به كمال مى رساند», واگردانى درست براى «يَرْهَقُهُ» به نظر نمى رسد. در شرح موجز و كارآمد محمّد باقر بن محمّد شفيع الحسينيّ المنجّم بر صحيفه سجّاديّه(ع) كه در سده 12 هجرى پديد آمده, ذيل جاى گفتگو, مى خوانيم: رَهِقَ يَرْهِقُ ـ بكسر العين و فتحها فى المضارع ـ رَهَقاً: أى دنا منه.[5] به قول بديع الزّمان قهپايى, صاحب رياض العابدين: اين گردش سال ها, نزديك سازنده اوست به آن غايت.[6] در صحيفه آمده: · «الحمدُ لِلّهِ على ما عَرَّفَنا مِن نَفسِه و أ لْهَمَنا مِن شُكره و فَتَحَ لنا من أبوابِ العِلمِ بُربوبيَّتِه»(ص13). مترجم, اين سخنان را اين گونه جامه ترجمه پوشانيده است: سپاسْ خداى را بر آنچه از شناخت خود به ما شناسانيده و نيز برآنچه از توفيق شكرگزارى خود به ما الهام فرموده و بر آن درهايى كه از دانش پروردگاريش به روى ما گشوده. (ص18) تذكر چند نكته درباره اين عبارات ضرورى است: يكم آن كه واژه «شناخت» در عبارت نخست, نه در نصّ تازيِ نيايشْ معادل دارد و نه در ساختارِ فارسى, خوش افتاده است. دوم آن كه واژه «توفيق» در عبارت دوم, در نصّ تازى معادل ندارد و به فرضِ بايستگى در ترجمه, بايد ميان قلابْ جاى داده شود. سوم آن كه «دانش پروردگاريش» در ترجمه «العلم بربوبيّته» روشن و وافى به مقصود نيست؛ بلكه دوپهلو و گمانْ افكن است. غرض از «… العلم بربوبيّته» آن است كه: «درهاى معرفت را بر ما گشود كه پروردگار خود را شناختيم».[7] بايد عبارت ترجمه, رساننده اين معنا باشد. · در نيايش يكم آمده: حَمْداً يُضىءُ لَنا به ظُلُماتِ البَرزَخ و يُسَهِّلُ عَلَينا به سَبيلَ المَبْعَث.(ص13) اين گونه ترجمه كرده اند: سپاسى كه با آن, بر ما تاريكى هاى عالم برزخْ روشن مى گردد و به وسيله آن, راه رستاخيز بر ما آسان مى شود.(ص18) دو فعلِ «يُضىء» و «يُسَهِّل» در دستور زبان تازى, فعل معلوم به شمار مى روند و در اين متن, كننده آنها ذات اقدس بارى ـ عزّ اسمه ـ است؛ ولى مترجم گرامى, اين فعل ها را به ريختِ مجهول, فارسى كرده است كه پسنديده نيست. · باز در نيايش يكم آمده: حَمْداً… نَسبِقُ بِهِ مَن سَبَقَ إلى رضاه و عَنْوِه. (ص13) در ترجمه آورده اند: