صحيفه سجاديه، مركز اطلاع‏رساني جهاني و الهي بخش دوم - صحیفه سجادیه، مرکز اطلاع رسانی جهانی و الهی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صحیفه سجادیه، مرکز اطلاع رسانی جهانی و الهی (2) - نسخه متنی

اصغر بابائی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید







صحيفه سجاديه، مركز اطلاع‏رساني جهاني و الهي بخش دوم





نويسنده: حجة‏الاسلام بابايي





خطرات ديني زمان امام سجاد(ع)



دو خطر بزرگ، جامعه زمان امام سجاد(ع) را تهديد مي‏كرد:



(1) فرهنگهاي متنوع بيگانه:



(2) خطر تجمل پرستي:



از اين روي لازم بود در زمينه علمي كاري انجام شود تا مسلمانان به اصالت فكري و شخصيت قانونگذاري ويژه خود، كه از كتاب و سنت در اسلام الهام مي‏گيرد، واقف گردند.



در اينجا ضرورت يك حركت فكري اجتهادي (اطلاع رساني قوي) به نظر مي‏رسيد تا در چهارچوب تعاليم اسلامي افق فكري مسلمانان گسترش يابد و بايد اصالت شخصيت اسلامي حاصل كنند و بذر اجتهاد و تلاش از براي يافتن راه حق در دل آنها افشانده شود. و اين كاري بود كه امام علي بن الحسين زين العابدين(ع) بدان دست يافت. او كلاس درس خود را در مسجد پيامبر(ص) آغاز كرد... و از اين كلاس درس تعداد قابل توجهي از فقهاي مسلمين فارغ التحصيل شدند.



خطر دوم ناشي از پيشامد امواج رفاه و آسايش در جامعه اسلامي در پيامد هولناك فتوحات نامبرده بود. خطر خاموش شدن آن عشق سوزاني كه از ارزش‏هاي اخلاقي و پيوندهاي روحي نسبت به خدا و روز قيامت در مسلمانان پديد آمده بود.



امام علي بن الحسين(ع) اين خطر را احساس فرموده، و براي علاج آن آغاز به كار كرد. براي جلوگيري از آن «نيايش» را بنياد قرار داد. 1



«تلخ‏ترين حادثه پس از حادثه عاشورا رخ مي‏دهد و مرارت اين مصيبت عظمي آنچنان زياد است كه كاسه صبر امامِ صبرآفرين حضرت امام العابدين والعارفين سجاد(ع) لبريز مي‏شود و آن غيرت عالم امكان و امام زمان از عمق جان نداي:



فياليت امّي لم تلدني و لم اك يزيد، يراني في البلاد اسيراً



سر مي‏دهد، يعني اي كاش مادرم مرا نزاده بود و به دنيا نيامده بودم تا يزيد مرا در شهر و ديار اسير ببيند.2



بلي باز هم پيماني با پيام رساني، و باز هم وظيفه و صدور انقلاب كه بهترين شاهد، خطبه امام سجاد(ع) در كوفه و مدينه منوره مي‏باشد كه تمام پنهانيها را در قالب پيام، نمايان مي‏نمايد.



صدور انقلاب :



«اسيران آزادي آفرين كربلا، با تبيين معرفي و روشنگري درباره:



1ـ اصل نهضت



2ـ رهبران و شخصيتهاي نهضت



3ـ مكتب امامت و ولايت در بعد فرهنگي و فكري



و سپس:



در بيدار كردن و شوراندن مردم در بعد عاطفي و سياسي،



نقش بنيادين در صدور انقلاب و نهضت حسيني داشتند و اين، نقشي فراتر از حفظ نهضت و استمرار و تداوم آن است. 3



خلاصه راه خدا بدون سيلي نيست. سيليها را بايد به جان خريد و از كانال سيلي‏ها بايد صدور انقلاب را تدارك ديد و از اين تاكتيك كمال استفاده را نمود.



آري براي صدور انقلاب امام حسين(ع)، افراد قافله عاشورا، بويژه اطفال و بچه‏ها، در طول سفر بسيار سيلي خوردند و بدن آنها تازيانه‏هاي زيادي را تحمل كرد.4 خلاصه:



«اگر حماسه حسيني و «قيام عاشورا» را تاريخساز، مكتب فضيلت و مبارزه و فضيلت و مدرسه عشق و انسان سازي بدانيم، دقيقاً كاروان كربلا را نيز همين سان خواهيم دانست». 5



دعاي مرز داران استراتژي ناب:



«اسلام عزيز داراي مرزهاي:



1ـ اعتقادي و معنوي



2ـ سياسي و اجتماعي



3ـ فرهنگي و تربيتي



4ـ اقتصادي و طبيعي است،



و براي هر يك از اين مرزها مرزداراني است كه مسئوليتشان در پاسداري از هر يك از مرزها بسيار عظيم است.» 6



دعاي مرزداران ـ دعاي 27 ـ دستورالعملي است



كه بيانگر:



1ـ مسائل سياسي



2ـ مسائل نظامي



3ـ عقيدتي است.



آنجائيكه تمام راهها بسته شود و هيچ روزنه‏اي براي مبارزه علني باقي نماند و دشمنِ مست و هوي پرستِ بظاهر پيروز، همسان گرگ خونخوار، دست به هر اهانتي دراز مي‏كند... در چنين اوضاع و احوالي، امام سجاد(ع) مي‏نشيند و براي مرزداران اسلام دعا مي‏كند.



1ـ اين كار و اين شيوه چه معنايي پيدا مي‏كند؟



و چگونه تحليل مي‏شود؟



ضمن اينكه امام سجاد(ع)، در قالب دعا، بحثهاي سياسي، نظامي و عقيدتي را شروع مي‏كنند؛ مي‏خواهند به كنايه بفهمانند كه اگر من لشكر و نيرويي داشتم از قيام مسلحانه باز نمي‏ماندم و همانند پدر خودم انقلاب خونيني را عليه شما آغاز مي‏كردم و امن و امان را بر شما، تلخ مي‏ساختم؛ ولي چون راه از اين حيث ناهموار گشته، انقلاب فرهنگ و بازسازي و نوسازي معنوي همه جانبه‏اي را در قالب دعا آغاز مي‏كنم تا مرزداراني را، در اين دانشگاه تربيت بكنم كه در آينده از سنگر اسلام، پاسباني و نگهباني بكنند.



اَللّهمَّ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَالْحَذْ اَسْلِحَتَهُمْ... اين شدني نيست مگر آنكه اعتقادات و شناخت مردم، درست گردد. لذا امام(ع) با صلوات كه جهان بيني پاسداران است كارش را شروع و به عنوان يك شعار، همواره آنرا تكرار كرده و در گردنه‏هاي پر فراز و نشيب و در كورانهاي سخت سياسي، حركت و جهت گيريش را بر اساس آن تنظيم مي‏كند.



در صلوات سه اصل از اصول دين به وضوح مطرح شده است.7



1ـ اصل توحيد



2ـ اصل نبوت



3ـ اصل امامت



انواع استراتژي امام سجاد(ع):



در خفقان دوران بني اميه، امام(ع) با چه شيوه‏اي مبارزه را شروع مي‏كرد خوب بود؟



امام سجاد(ع)، در قالب:



1ـ دعا و نيايش



2ـ گريه و شيون



3ـ برده داري و برده باني



مبارزه را شروع مي‏كند.



زميني (مكان) و زمان، نقش بسيار سازنده‏اي را در تمام امور زندگي، بويژه در امر امامت و ولايت (امر حكومت)، ايفاء مي‏كند. تغيير استراتژي در امر امامتِ امت، امري است اساسي و جدّي.



«شيوه‏هاي مبارزه، شيوه‏اي است گسترده و كشدار كه قادر است در تمام فراز ونشيب‏هاي شرايط متحول گوناگون تاريخي، فكري، اجتماعي، طبقاتي، نظامي... راه خود را پيدا كرده و همواره بصورت مستقيمي رو بسوي هدفهاي خويش گام بردارد.» 8



پس مبارزه گاهي بصورت:



1ـ نظامي و جنگ گرم است و 2ـ جنگ سرد.



امام سجاد(ع):



«در آنچنان شرايط دشواري قرار مي‏گيرد كه حتّي «شهادت» را هم نمي‏تواند انتخاب كند. بر عكس امام حسين(ع) در شرايطي قرار مي‏گيرد كه نه ياوري چون عباس، و نه پيام آوري چون زينب. مي‏بيند شهادت، براي او مرگي در خاموشي است نه مرگي كه در طول زمان و در عرض زمين، با همه كس سخن مي‏گويد (چقدر دردناك است براي بزرگ مردي كه حتي «خوب مردن» هم برايش امكان نداشته باشد...».



در چنين اوضاع و احوال چه بايد كرد؟



امام(ع)، كار خودش را با دعاء كه جهاد و مبارزه اجتماعي و جمعي در يك وضعيت نابهنجار اجتماعي است، شروع مي‏كند.



اين كتاب دعا اصلاً وسيله چيز خواستن نيست، بلكه يك كتاب آموزش است. آموزش عميقي، در زيباترين حالات فرد است، و اسمش دعاست. اما با آن معناي معمولي‏اش اصلاً دعا نيست، يك كتاب آموزش عميق و علمي اخلاقي و فلسفي است.



بنابر اين دعاي شيعه بصورت كاملترين مكتب، خودش، در چهار بُعد مشخص» مي‏شود.



پس دعا داراي چهار بُعد مي‏باشد كه عبارتند از:



1ـ نياز :



2ـ عشق :



3ـ آگاهي :



4ـ مبارزه:



«گفتار امام(ع) در صحيفه سجاديه» فريادي است به «همه تاريخ» كه در هر شرايط و بهر شكلي و با هر امكاني كه در اختيار هست حرف حق را بايد زد و نهضت و انقلاب را بايد پاسداري كرد و در هيچ شرايطي اين مسئوليت سلب نخواهد شد.»



دعاي مرز داران (پاسداران) بصورت دستورالعمل:



1ـ سياسي



2ـ نظامي



3ـ عقيدتي، بيان شد. 9



بنابر اين مي‏توان به قول شهيد مدني اشاره كرد و آن اينكه: «اگر ميدان را براي فرصت طلبان خالي كنيم در خون بهشتي و بهشتي‏ها سهيم هستيم.»



ابعاد مبارزات امام چهارم(ع)



با مظالم و مفاسد عصر:



مبارزه منفي يا جنگ بي مرز در قالب و لباس گريه:



زنده نگه داشتن ياد و خاطره عاشورا.



براي آنكه اين فاجعه فراموش نشود، امام با گريه بر شهيدان و زنده نگهداشتن خاطره آنان، مبارزه منفي را به صورت گريه، آنهم گريه‏هاي پر سوز كه ريشه عاطفي داشت ادامه مي‏داد.



بي‏شك چگونگي برخورد امام سجاد با اين موضوع اثر و نتيجه سياسي داشت، يادآوري مكرر فاجعه كربلا نمي‏گذاشت ظلم و جنايت حكومت اموي از خاطره‏ها فراموش شود.



پند و ارشاد امت



امام در قالب موعظه، مردم را با انديشه درست اسلامي آشنا مي‏كرد.



3ـ تبيين معارف در كلاس دعا. يكي ديگر از شيوه‏هاي مبارزاتي امام(ع).



مجموع دعاهاي امام سجاد به نام صحيفه سجاديه معروف است كه بدان:



1ـ اخت القرآن



2ـ انجيل اهل بيت 10



3ـ زبور آل محمد، لقب داده‏اند.



«در سال 1353 هـ.ق مرجع فقيد، مرحوم آيت ا... العظمي مرعشي (ره) نسخه‏اي از صحيفه سجاديه را براي علامه معاصر موءلف تفسير طنطاوي (مفتي اسكندريه) به قاهره فرستاد. وي سپس از دريافت اين هديه گرانبها و ستايش فراوان از آن، در پاسخ چنين نوشت:11



«اين از بدبختي ماست كه تاكنون بر اين اثر گرانبهاي جاويد كه از مواريث نبوت است، دست نيافته بوديم، من هر چه در آن مي‏نگرم، آن را از گفتار مخلوق برتر و از كلام خالق پايين‏تر مي‏يابم.12»



خلاصه در صحيفه سجاديه ابعاد سياسي فراواني مطرح گشته و يك كتاب دعاي صرف و بي‏روح نيست. لذا ما از آن به اينترنت جهاني و الهي نام برده‏ايم».



4ـ برخورد و مبارزه با علماي در باري.



5 ـ نشر احكام و آثار تربيتي و اخلاقي.



6 ـ دستگيري از درماندگان.



7ـ كانون تربيتي.



همه اين موارد شيوه‏هاي مناسب مبارزه بودند كه امام(ع) در شرايط زماني خود آنرا برگزيد.



«قهرمان معنويت»



«وجود مقدس زين العابدين(ع) قهرمان معنويت است.»13



«كسي كه مي‏خواهد خدمتگزار اسلام باشد، همه مواقع فرصت است ولي شكل فرصتها فرق مي‏كند. ببينيد امام زين العابدين به صورت دعا چه افتخاري براي دنياي شيعه درست كرده؟! و در عين حال در همان لباس دعا امام كار خودش را مي‏كرد.» 14



«الدعاء سلاح الموءمن»



اگر دعا سلاح موءمن است



اگر دعا صلاح مي‏آورد



امام سجاد(ع) از اين سلاح، به عنوان يك استراتژي ناب استفاده مي‏كند تا جامعه را به سمت صلاح سوق داده و انقلاب عظيمي را با انقلاب فرهنگي شروع بكند و مي‏كند.



«امام چهارم(ع) نكات برجسته اصول عقايد را از راه تعليمات عاليه خود بعنوان دعا بر اهل عالم عرضه داشته است.» 15



دعا بهترين روش براي دعوت، در شرايط تقيه.



دفاع فرهنگي، در قالب دعا، در دل ظلمتهاي شب، كه هيچ نيرويي را تاب مقاوت و هيچ پرچمي را توان دفاع نيست، بسيار زيبا و گوياست و كارآمدترين روش دفاعي در عصر خويش مي‏باشد.16 اگر مي‏شود در قالب و لباس دعا، همه مسائل، اعم از سياسي، نظامي، عقيدتي، اخلاقي و عرفاني و... را مطرح كرد، چرا نكرد؟



چرا از اين سلاح، براي صلاح جامعه اسلامي و به سعادت رساندن افراد استفاده نگردد؟ هر نوع استراتژي و هر نوع سلاحي، در مبارزه بكار گرفته شود، هدف واحدي را دنبال مي‏كند و آن امر به معروف و نهي از منكر است.



دعــا ـ دفاع فرهنگي.



فلسفه دعــا:



1ـ دادخواهي، 2ـ تلطيف فضاي خشونت و قساوت، 3ـ پرهيز از لغزش، 4ـ استغفار، 5 ـ بهره‏گيري از امداد غيبي، 6 ـ لباس حق، 7ـ تحمل محيط نامساعد و شرايط تنهايي، 8 ـ استقامت در مقابل جو سازيها، 9ـ پاسخ در خور به نيكي‏ها و بديها.17



عناصر دعا: محتوي دعا.



1ـ نياز



2ـ عشق



3ـ آگاهي و تفكر



4ـ مبارزه.



«اول بايد كسي را كه مي‏خواند و كسي را كه به دعا مي‏طلبد و از او چيزي مي‏خواهد، به دقت و با آگاهي و روشنايي منطقي و درست در متن زيارت يا دعا بشناسد و بعد بگويد من از تو چه مي‏خواهم.»



حضرت سجاد در اختناق شديد و محيط استبداد در قالب دعا و نيايش به نشر تعاليم اسلام اقدام نموده است.



انا زين العابدين و تاج البكائين.



گريه و درد و غم و زاري‏ء خود شادماني دان ببيداري‏ء خود



(مولوي)



گريه صدايي بي معنا نيست.



تا چه رسد به گريه اهل معنا و امام



انواع گريه به اعتبار افراد:



1ـ گريه عارفان، 2ـ گريه مصيبت زدگان، 3ـ گريه‏ي ترحم، 4ـ گريه نفاق، 5ـ گريه حسرت، 6ـ گريه غم، 7ـ گريه روزگار.18



«خنده و گريه مظهر شديدترين حالات احساسي انساني است. آنوقتي كه كسي بتواند مالك خنده و گريه مردمي بشود، به حقيقت مالك قلب آنها شده و با عواطف آنها بازي مي‏كند. كارهاي قلبي غير از كارهاي عقلي است...» 19



شاعر عرب مي‏گويد:



اگر اشك نبود سرزمين وداع آتش مي‏گرفت.



گريه بوقت بهتر از خنده بي‏وقت است.



گريه درماني و آثار گريه:



گريستن بخصوص مي‏تواند بسيار جنبه درماني داشته باشد.



ما بطور غريزي مي‏دانيم گريستن مي‏تواند به تخليه غم‏ها و نگراني‏ها از سيستم كمك كند. اشكهايي كه بر اثر غليان هيجانات توليد مي‏شود حاوي اِنكافالين مي‏باشد كه خود يك مسكّن توليد شده طبيعي است. 20



فلسفه گريه و عزاداري و آثار آن



(1) روان درماني است.



(2) يك مسئله مهم سياسي است.



(3) مجالس عزا يك سازماندهي سراسري كشورهاست.



(4) مبارزه زيرزميني است.



(5) اطلاع رساني و ايجاد سوءال كردن است.



(6) فرياد قهرمانانه ملتهاست بر سردمداران



ستم پيشه. فرياد ستم شكن است.



(7) باعث حفظ خون شهداء و زنده نگه داشتن نهضت است.



(8) و مَن بَكي او ابكي واحداً فله الجنّة و مَن تباكي فله الجنة.



(9) جهت رواني آن كه قلوب را بهم متصل مي‏كند و ايجاد وحدت مي‏نمايد. نوعي بسيج عمومي است. (وحدت آفرين است)



(10) يك مسئله اجتماعي است و حيات آفرين است .



(11) گريه آدم ساز است.



(12) تبليغات ويژه بر ضد طاغوت است.



(13) ايثار آفرين است.



(14) ارباب‏ها از اين گريه‏ها مي‏ترسند.



(15) يك شعار سياسي است. 21



(16) تجديد بيعت با عاشورا و فرهنگ شهادت است.



(17) تغذيه فكري و روحي با مكتب است.



(18) اشك ريختن نوعي امضاء كردن پيمان و قرار داد مودّت با سيدالشهداء است. 22



انواع گريه‏ها:



(1) گريه عجز و زبوني:



(2) تزوير و دروغ: اشك تمساح ضرب المثل



(3) گريه پشيماني: علي(ع): من بكي من ذنب غفر له.



(4) گريه شوق:



(5) رحم و رأفت:



(6) غم و اندوه:



(7) گريه فراق:



اين چهار نوع گريه، براي حضرت سيدالشهداء و ساير شهيدان عاشورا، سزاوار و به جاست.23



«همه كارهاي ما نوعي ارتباط است.» 24



اگر به قول روانشناسان همه كارهاي ما نوعي ارتباط است؛



و اگر به قول امام صادق(ع):



مَن تَباكي فله الجنّة؛ امام سجاد(ع) كه تاج البكائين است و به قول



امام صادق(ع) كه فرموده:



«فبكي علي بن الحسين عشرين سنة، ما وضع بين يديه طعام الاّ بكي...» گريه‏هاي



طولاني و جانسوز امام سجاد(ع) چه معنايي مي‏تواند داشته باشد؟! دعاهاي بين المللي و نيايش‏هاي با مضامين بلند كه فوق بشر معمولي است چه؟ لذا است كه بزرگان مي‏گويند:



صحيفه سجاديه «كتاب دعا، كتاب ثنا، كتاب حال، كتاب قال، كتاب حكمت، كتاب فلسفه، كتاب عرفان، كتاب خانواده، كتاب جامعه، كتاب تربيت، كتاب قانون، كتاب حسنات، كتاب حلال و حرام، كتاب هدايت، كتاب فرقان بين حق و باطل... 25» مي‏باشد.



اين است كه «جنبه‏هاي پيام رساني گريه» بسيار زياد است و در اين مورد ائمه(ع) يا خود به عنوان استراتژي از آن استفاده كرده‏اند و يا براي خود اجير گرفته‏اند كه «حضرت باقر(ع) وقتي كه مي‏خواستند فوت كنند وصيت كردند كه ده سال ظاهراً كه در منا اجير كنند كسي را، كساني را كه براي من گريه كنند.» 26 و يا به گريه كردن و گرياندن، حتي به تباكي وصيت كردند و براي آن ارزش زيادي قائل شده‏اند.



اين كار نيست مگر «سياست ناب» و تداوم بخشيدن به انقلاب و زنده نگه داشتن انقلاب حسيني.



كانون تربيتي:



«هنگام ظهور اسلام، بردگي در سراسر جهان آن روز ـ حتي در مهد تمدن آن زمان يعني يـونـان و روم ـ رواج داشت، و چون لغو چنين پديده گسترده‏اي بيكباره مقدور نبود اسلام از راههاي مختلفي زمينه لغو تدريجـي (گام به گام) آن را فراهم ساخت.» بدين ترتيب:



1ـ راههاي برده‏گيري را تقليل داده آن را محدود ساخت.



2ـ آزاد سازي بردگان را كفّاره بسياري از گناهان قرار داد.



3ـ از طرفي پيامبر اسلام به مسلمانان توصيه كرد كه با بردگان همچون عضوي از خانواده رفتار انساني داشته باشند.



4ـ آزاد سازي بردگان، ارزشمند تلقي شد...27



امام چهارم

و موضوع آزاد سازي بردگان:


انگيزه والاتر:



زندگي امام چهارم(ع) محفوف است به موضوع آزاد سازي بردگان آنهم در سطح بسيار وسيع و گسترده كه تنها با محاسبات بالا قابل توجيه نيست.



معقول نيست كه گفته شود امام چهارم(ع) از اين كار قصد ثواب داشته و يا از روي دلسوزي، مي‏خواست عده‏اي از بردگان را آزاد سازد كه يك همچون كاري را ممكن بود افراد معمولي هم انجام بدهند.



آنچه در اين زمينه جلب توجه مي‏كند اين است كه امام(ع) از اين كار انگيزه‏هاي والاتري داشته و آن تربيت نيروي انساني بوده است كه تربيت ديني، حرف آخر را در جهان مي‏زند.



شكل كار امام(ع) بدين صورت بوده كه امام بردگان را خريداري مي‏كرد و مدتي آنها را تحت آموزش و تربيت ناب خودش قرار مي‏داد و سپس آنها را آزاد مي‏كرد و آنان بصورت انسانهاي نمونه به فعاليت فرهنگي و تربيتي مي‏پرداختند و پس از آزادي نيز ارتباطشان با امام قطع نمي‏شد.28



پس به طور مختصر محور كار امام اينگونه بود:



1ـ خريداري بردگان.



2ـ آموزش و تربيت آنان حداكثر به مدت يكسال.



3ـ آزادي آنان.



امام(ع) با اين برنامه، در واقع يك كـانون تربيتي بوجود آورده بود. آري اي جهانيان و اي بشريت، اين بود از زيركيها و زيبائيهاي كار امام(ع) كه در واقع كربلايي ديگر و پيوند و پيمان با كربلا، كربلاي نوين و جنگ نوين.



يكي از مصاديق زيباي سياست گام به گام در اسلام، سياست الغاء بردگي و استقرار آزادي بردگان بود آنهم با بيش از چهارده قرن قدمت تاريخي.



«حدود يك قرن پيش كه مي‏خواستند مسئله بردگي را در آمريكا لغو كنند طي چهار سال چه جنگهايي و مبارزات خونيني درگرفت تا بصورت ظاهر مسئله بردگي لغو گرديد ولي تاكنون هيچگاه برابري و برادري ميان نژاد سياه و سفيد برقرار نگشته است.



اما اسلام با روش عالي و تدريجي نو، آنچنان مسئله را حل كرد كه اكنون در هيچ يك از كشورهاي اسلامي اين مشكل وجود ندارد.



نمونه بارز آن اجتماع سالانه مسلمانان ملل مختلف و نژادهاي گوناگون بهنگام حج است.



ملت آمريكا با جنگهاي چهارساله روبرو شد و عاقبت ابراهام لينكلن رئيس جمهور آمريكا جان خود را بر سر اين‏كار گذاشت».29



حضرت امام خميني (ره) مي‏فرمايد:



«اسلام احكام اخلاقيش هم سياسي است، همين حكمي كه درقرآن هست كه موءمنين برادر هستند30، اين يك حكم اخلاقي است، يك حكم اجتماعي است، يك حكم سياسي است.»31



در جاي ديگر مي‏فرمايند:



«شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرماييد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براي يك امر بالاتر از آن‏كه مردم عادي تصور مي‏كنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس، دعوت به اعراض از دنيا...»32



آري، وقتي اسلام، تمام مسائلش سياسي باشد كه هست؛ چطور مي‏توان، استراتژي امام سجاد(ع) را يك كار معمولي و فردي و يا غير سياسي انگاشت. جايي كه همه، از زمين و هوا مي‏خواهند تبليغ كنند و براي رسيدن به اهداف خودشان، از هر فرصتي استفاده مي‏كنند و امروزه كشورها، از كانال فوتبال، استفاده‏هاي سياسي مي‏كنند؛ معقول است كه حركت امام سجاد(ع) را، در تمام زمينه‏ها حتي در زمينه بردگي و برده داري يك كار معمولي و غير سياسي بدانيم؟!



يقيناً چنين برداشتي نمي‏تواند مصادف با صواب باشد و امام چهارم(ع) بدون آنكه بهانه‏اي به دست دشمن بدهد كار سياسي



مي‏كرده و با استراتژي ناب، كه نتيجه نهايي‏اش، فلاح بشريت مشغول تهذيب خود و اجتماع بود.



نتيجه:



استراتژي امام سجاد(ع)، در ارتباطات، عاليترين نوع استراتژي بود كه در زمان خودش آنرا برگزيد. اگر دشمن در اوج قدرت و غيرت كذايي، همه انسانيت انسانهاي كريم را كريه و زشت جلوه مي‏دهد و همانند «خوكهاي» خوارِ جنگل، زور آزمايي و جدل مي‏كنند و اگر زمينه براي يك مرگ پايدار و جاودانه، ناهموار است و اگر همه درهاي ورودي و خروجي را به روي خاندان خاتم پيامبران بستند و اگر دشمنان همسان گرگان هار جلوي هدايت گري هاديان دين را مي‏گيرند و اگر... از طرف ديگر، اگر مسئوليت خطير پيام رساني انقلاب خونين كربلا بر دوش امام سجاد(ع) قرار مي‏گيرد و اگر امام(ع) حادثه سنگين كربلا را لمس كرده كه اين خود مسئوليت امام سجاد(ع) را صد چندان مي‏كند و خلاصه اگر امام(ع) امامت امت را «منصوباً عندالله» به امانت مي‏پذيرد... در چنين گير و داري چه بايد كرد؟! و وظيفه امام و امامت چيست؟



امام سجاد(ع) بايد متد صحيح «مبارزه» انتخاب مي‏كرد و انتخاب كرد و آن تشكيل و احداث مركز اطلاع رساني جهاني الهي (اينترنت) بود كه بتواند از كانال آن چهره انقلاب كربلا و پيام اسلام الهي را به تصوير بكشد و آن را از كانالهاي گوناگون همانند دعا، گريه و برده داري در معرض نمايش گذاشت كه «صحيفه سجاديه» خود به اخت قرآن مشهور گشت و همه انسانهاي آزاده به اين نكته واقف و آگاهند.



منابع:


2 حسين، ايماني يامچي، يادگاري عاشورا امام سجاد(ع)، ص 159، ناشر: موءسسه انتشارات عصر ظهور، چاپ اول، 1377.


3. 4. 5. مرتضي، مهدوي، اربعين و چهل، صص 9 و 43 و 87، ناشر: مركز فرهنگي سپاه، چاپ اول: 1373.


6. حسين، انصاريان، ديار عاشقان، ج 7، ص 26، انتشارات: پيام آزادي، 1373.


13. احمد زمرديان، مقام ولايت در شرح زيارت جامعه كبيره، چاپ سوم، سال 1366.


18. ليزها جكينسون، لبخند درماني، صص 68 ـ 67، ترجمه زهرا ادهمي، انتشارات سينما ـ 1373.


20. جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، چاپ دوم: 1376، نشر معرفت.


21. ره توشه راهيان نور، محرم الحرام 1418، اول بهار 1376


22. كريس كوي، مترجم: محمد رضا آل ياسين، كليد طلايي ارتباط، ص11، ناشر: هامون، چاپ سوم: 76.













1. صحيفه كامله سجاديه: با مقدمه و ترجمه دفتر انتشارات اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين.


1. صحيفه كامله سجاديه: با مقدمه و ترجمه دفتر انتشارات اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين.


2 حسين، ايماني يامچي، يادگاري عاشورا امام سجاد(ع)، ص 159، ناشر: موءسسه انتشارات عصر ظهور، چاپ اول، 1377.


2 حسين، ايماني يامچي، يادگاري عاشورا امام سجاد(ع)، ص 159، ناشر: موءسسه انتشارات عصر ظهور، چاپ اول، 1377.


3. 4. 5. مرتضي، مهدوي، اربعين و چهل، صص 9 و 43 و 87، ناشر: مركز فرهنگي سپاه، چاپ اول: 1373.


3. 4. 5. مرتضي، مهدوي، اربعين و چهل، صص 9 و 43 و 87، ناشر: مركز فرهنگي سپاه، چاپ اول: 1373.


6. حسين، انصاريان، ديار عاشقان، ج 7، ص 26، انتشارات: پيام آزادي، 1373.


6. حسين، انصاريان، ديار عاشقان، ج 7، ص 26، انتشارات: پيام آزادي، 1373.


7. سيماي پاسدار، همان.


7. سيماي پاسدار، همان.


8. سيماي پاسدار، ص 8، نشر دانش اسلامي، ارديبهشت 1362.


8. سيماي پاسدار، ص 8، نشر دانش اسلامي، ارديبهشت 1362.


9. سيره پيشوايان، صص 270، 259، همان.


9. سيره پيشوايان، صص 270، 259، همان.


10. صحيفه سجاديه، ترجمه صدرالدين صدر بلاغي، مقدمه، ص 37.


10. صحيفه سجاديه، ترجمه صدرالدين صدر بلاغي، مقدمه، ص 37.


11. سيره پيشوايان، همان.


11. سيره پيشوايان، همان.


12. مرتضي مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار، ص 110، چاپ دوم، 1367.


12. مرتضي مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار، ص 110، چاپ دوم، 1367.


13. احمد زمرديان، مقام ولايت در شرح زيارت جامعه كبيره، چاپ سوم، سال 1366.


13. احمد زمرديان، مقام ولايت در شرح زيارت جامعه كبيره، چاپ سوم، سال 1366.


14. فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2453، همان.


14. فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2453، همان.


14. فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2453، همان.


15. همان.


16. فرهنگ آفتاب، ج 8، همان.


16. فرهنگ آفتاب، ج 8، همان.


17. استاد مطهري، حماسه حسيني، ج 3، ص 94، چاپ هشتم، 1367.


17. استاد مطهري، حماسه حسيني، ج 3، ص 94، چاپ هشتم، 1367.


18. ليزها جكينسون، لبخند درماني، صص 68 ـ 67، ترجمه زهرا ادهمي، انتشارات سينما ـ 1373.


18. ليزها جكينسون، لبخند درماني، صص 68 ـ 67، ترجمه زهرا ادهمي، انتشارات سينما ـ 1373.


19. امام خميني، قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني، صص9 الي ...، چاپ اول، 1373.


19. امام خميني، قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني، صص9 الي ...، چاپ اول، 1373.


20. جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص382، چاپ دوم: 1376، نشر معرفت.


20. جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص382، چاپ دوم: 1376، نشر معرفت.


21. ره توشه راهيان نور، محرم الحرام 1418، اول بهار 1376


21. ره توشه راهيان نور، محرم الحرام 1418، اول بهار 1376


22. كريس كوي، مترجم: محمد رضا آل ياسين، كليد طلايي ارتباط، ص11، ناشر: هامون، چاپ سوم: 76.


22. كريس كوي، مترجم: محمد رضا آل ياسين، كليد طلايي ارتباط، ص11، ناشر: هامون، چاپ سوم: 76.


23. حسين انصاريان، ديار عاشقان، ج7، ص14، نوبت چاپ: اول1373.


23. حسين انصاريان، ديار عاشقان، ج7، ص14، نوبت چاپ: اول1373.


24. امام خميني، قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني، ص67 همان.


24. امام خميني، قيام عاشورا در كلام و پيام امام خميني، ص67 همان.


25. سيره پيشوايان، ص300، همان.


25. سيره پيشوايان، ص300، همان.


26. سيره پيشوايان، ص301، همان.


26. سيره پيشوايان، ص301، همان.


27. انقلاب فرهنگي و تبليغي، ص69، انتشارات برهان: 1360.


27. انقلاب فرهنگي و تبليغي، ص69، انتشارات برهان: 1360.


28. سوره حجرات، آيه10.


28. سوره حجرات، آيه10.


29. امام خميني، اسلام ناب در كلام و پيام امام خميني، ص61، چاپ دوم: 1374.


29. امام خميني، اسلام ناب در كلام و پيام امام خميني، ص61، چاپ دوم: 1374.


30. امام خميني، اسلام ناب در كلام و پيام امام خميني، ص60، همان.


30. امام خميني، اسلام ناب در كلام و پيام امام خميني، ص60، همان.

/ 1