موضع امام سجاد (عله السلام) در برابر حکومت ولید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

موضع امام سجاد (عله السلام) در برابر حکومت ولید - نسخه متنی

محمدحسن زاهدی توچایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مسجد ـ ش 11، سال 1372

موضع امام سجاد(ع) در برابر حکومت وليد

محمدحسن زاهدي توچايي

اشاره:

مقاله‌اي که فرا روي داريد، برگرفته از پايان نام? کارشناسي ارشد رشت?
الهيات ومعارف اسلامي با عنوان «تحليلي از زندگاني سياسي ـ اجتماعي امام
سجاد(ع)» است که توسط آقاي محمد حسن زاهدي توچايي فارغ التحصيل دانشگاه امام
صادق(ع) نگاشته شده است.

از قرائن چنين برمي‌آيد که حضرت سجاد(ع) در دوران وليد سياست تقيه را بدنبال
نموده است. البته اين احتمال وجود دارد که تقيه آن حضرت(ع) در دوران ابتدائي
حکومت وليد يعني دوران ولايتداري عمربن عبدالعزيز از شدت کمتري برخوردار بوده
است. اما پس از عمربن عبدالعزيز خفقان حاکم بر مدينه شدت يافت و در نتيجه به نظر
مي‌رسد که تقيه امام(ع) در اين دوره نيز شدت گرفته باشد.

اتخاذ چنين سياستي در دوره وليد از سوي امام سجاد(ع)، تا حدودي از رفتار آن
حضرت(ع) در مجلس اجراي حکمِ تازيانه بر حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب(ع) نمودار
است.

«وليدبن عبدالملک به صالح بن عبدالله مري عاملش در مدينه نوشت که حسن بن حسن
بن علي بن ابي طالب را که در زندانش محبوس بود، در برابر جمع نگه دارد ودر مسجد
رسول خدا(ص) پانصد ضربه بدو زند. صالح نيز او را به مسجد برد و مردم اجتماع
نمودند. صالح به بالاي منبر رفت و نامه را برايشان خواند..... در آن زمان که صالح
نامه را مي‌خواند حضرت زين العابدين(ع) وارد مجلس گشت، مردم بر او راه گشودند تا
اينکه به حسن رسيد. آن حضرت(ع) بدو گفت: اي پسر عمو خداي رابه دعاي کرب بخوان،
برايت گشايش حاصل کند. حسن گفت: آن کدام است اي پسر عمو! حضرت سجاد(ع)گفت: بگو....
راوي گويد آن حضرت(ع) خارج گشت و حسن آن دعا را تکرار مي‌کرد. وقتي صالح از قرائت
نامه فراغت يافت و به زير آمد گفت:.... کارش را به تأخير اندازيد من درباره‌اش به
اميرالمؤمنين مراجعه خواهم نمود.

صالح به وليد در اين مورد نوشت، پس وليد بدو نوشت: او را رهاساز».

اين برخورد امام(ع) به خوبي نشانگر اين امر است که آن حضرت(ع) در برابر
سياستهاي دستگاه حکومتي وليد که مورد رضايت ايشان(ع) نبود از ابراز مخالفت علني
با حکومت خودداري مي‌ورزيده است.

چنين برمي‌آيد که در تحليل سياست به کار گرفته شده از سوي امام سجاد(ع) در
دوران امامتش، مي‌بايست اين دوران را به دو بخش تقسيم نمود:

بخش اوّل از ابتداي دوران امامت ايشان(يعني از آن زمان که نفس مطمئنه اي
عبدالله الحسين(ع) در صحراي کربلاء به جوار پروردگارش رجوع نمود) تا پايان دوره
اسارت(يعني تا هنگام ورود اسرا به شهر مدينه).

و بخش دوم از زمان اقامت آن حضرت(ع) در مدينه تا زمان وفات آن وجود مقدس (ع).

امام سجاد(ع) در دور? اول با ايراد خطبه‌ها و سخنرانيها به برخورد شديد
باحکومت فاسد يزيد پرداخت و در دوره دوم سياست تقيه را به شدت در پيش گرفت و تا
پايان عمر پربرکتش اين سياست را دنبال نمود. ونه تنها خود قيام نظامي برضد حکومت
را ترک نمود بلکه حتي بنا به روايتي، ديگران را نيز با دعوت به صبر، به انجام
قيام نظامي تشويق وترغيب نکرد.

عدم اقدام نظامي امام سجاد(ع)، از سخنان امام باقر(ع)، و نيز از گفتگوي عَبّاد
بصري با امام سجاد(ع) به خوبي برمي‌آيد.

امام باقر(ع) در ردّ نظر زيدبن علي که قيام آشکار برضد مستکبرين را از جمله
شرائط لازم «امامِ شيعيان» مي‌دانست، خطاب به زيدگويد:« برطبق عقيده تو، پدرت
(علي بن الحسين(ع)) نبايد امام بوده باشد. زيرا او هيچگاه خروج نکرده وبراي آن نيز
اقدامي صورت نداد.

عَبّاد بصري حضرت زين‌العابدين(ع) را در مکه ملاقات نمود پس به آن حضرت (ع)
گفت:

اي علي بن الحسين جهاد وسختيش را رها کردي وبه حج و راحتي آن روي آوردي، وحال
آنکه خداوند عزوجل مي‌فرمايد:

إنّ الله اشتري من المؤمنين أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّه يقاتلون في
سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقّا في التّوريه والانجيل والقرآن ومن
أوفي بعهده من الله فاستبشروا ببيعکم الّذي به بايعلتم و ذلک هو الفوزالعظيم

التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّآکعون السّاجدون الآمرون
بالمعروف والنّاهون عن المنکر والحافظون لحدودالله و بشرالمؤمنين.

حضرت سجاد(ع) فرمود: اگر آن دسته را که چنين صفاتي دارند ديديم پس جهاد با
ايشان افضل از حج است.

ابن سَعد نيز درخصوص دعوت امام سجاد(ع) ازمردم به صبر و عدم قيام نظامي برضد
حکومت چنين گويد:

«علي بن الحسين از قتال نهي مي‌کرد. جماعتي از اهالي خراسان او را ديدار کرده
واز ظلم واليانشان به نزد آن حضرت(ع) شکايت بردند. آن حضرت(ع) ايشان را به صبر
وشکيبائي فرمان داد وگفت: من همانگونه که عيسي عليه‌السلام گفت مي‌گويم: اگر
آنان را عذاب دهي همانا ايشان بندگان شمايندو اگر آنان را ببخشي همانا توعزيز و
حکيمي».

مخالفت با حکومت در قالب غيرنظامي نيز چنانکه ديديم در زندگاني حضرت
العابدين(ع) به چشم نمي‌خورد.

بعلاوه که مدارك مذکور در صفحه‌هاي آينده که بطور عام بر تقيه امام سجاد(ع)
دلالت داشته وبه بُعدي خاص از ابعاد زندگاني آن حضرت(ع) ناظر نيست نيز مي‌تواند
به عنوان شواهدي ديگر بر عدم مخالفت آن حضرت(ع) با حکومتها به شمارآيد.

بنابراين با توجه به عدم مخالفت امام سجاد(ع) با حکومتها چه در قالب نظامي وچه
غيرنظامي آن، بايد گفت که حضرت زين‌العابدين(ع) برابر سه طريقه اول موضعي منفي
اتخاذ نموده و هيچيک از اين سه طريق را براي تحقق حرکت اصلاحي خويش مناسب
نمي‌ديده است. وچنانکه از پاسخ امام (ع) به عَبّاد بصري برمي‌آيد، آن حضرت(ع) به
جهت عدم وجود ظرفيت مناسب در مردم، مخالفت وجهاد با حکومتها را رها ساخت.

البته عدم مخالفت امام سجاد(ع) با حکومتها بدان معنا نبود که آن حضرت(ع) از حق
مسلّم اهل بيت(ع) در خصوص مسأله خلافت و جانشيني پيامبر(ص) صرف‌نظر کرده و در
گفتار و رفتار خويش حکومتهاي وقت را مورد تأييد قرار مي‌داده است.

بلکه آن حضرت(ع) نه تنها هيچگاه حقانيت اهل بيت(ع) را منکر نشد، بلکه در
موقعيتهاي مناسب اين حقانيت را به صراحت اعلام داشت.

دراين جا اين سؤال مطرح مي‌شود که چرا امام سجاد(ع) همچون پدر بزرگوارش با
ياراني اندك به قيام بر ضد دستگاه حکومتي نپرداخت؟

يافتن پاسخ صحيح به اين سؤال درگرو بررسي دقيق جامعه اسلامي در عصر هر يک از
اين دو امام بزرگوار(ع)، و مقايسه اين دو دوران با يکديگر مي‌باشد.

بررسي دقيق نهضت حسيني و شرايطي که موجبات بوجود آمدن چنين قيامي از سوي حضرت
سيدالشهداء(ع) را فراهم آورد، به خوبي گواهي مي‌دهد که علت اصلي قيام عاشورا،
همانا قرارگرفتن حضرت اباعبدالله(ع) بر دو راهي بيعت با يزيد و يا کشته شدن بوده
است. واز آنجائي که بيعت با يزيد به مثابه حياتي ذلّت بار بود، آن حضرت(ع) مرگ با
عزّت را بر آن ترجيح داده و قيام حسيني را براي آزادمردان تاريخ به
يادگارگذاشت، اما از دقت در موضعگيري دستگاه حکومتي در برابر امام سجاد(ع) ،
چنين برمي‌آيد که آن حضرت(ع) درآن تنگنائي که پدر بزرگوارش در آن قرار گرفته بود
واقع نگرديد.

واين امر باعث شد تا حضرت سجاد(ع) به قيامي همچون قيام پدربزرگوارش دست
نزند.

بنابراين نمي‌توان گفت که حضرت سيدالشهداء(ع) و امام سجاد(ع) در شرايط کاملا
مساوي دو سياست کاملاً متفاوت را اتخاذ کرده‌اند، بلکه حقيقت امر اين است که در
شرايط مختلف، هريک از اين دو امام بزرگوار، سياست مناسب با آن شرايط را به
طالبان حق عرضه داشته، و وظيفه امت اسلامي و مبلّغينِ دين را در هر يک از اين دو
شرايط به آنان اعلام نموده‌اند.

سؤال ديگري که در اين جام مطرح مي‌گردد اين است که چرا حضرت زين‌العابدين(ع)
با اينکه خود در بخش اوّل از دوران امامتش بصورت علني به ابراز مخالفت با حکومت
يزيد پرداخت در بخش دوم از اين دوران، يعني پس از اقامت در مدينه بعد از دوره
اسارت، با اينکه حکومت يزيد همچنان بر مصدر قدرت بود، اقدامي جهت مقابله،
وابراز مخالفت با حکومت وي صورت نداد وچرا آن حضرت(ع) دراين دوره دو سياست مختلف
را در پيش گرفت؟

به نظر مي‌رسد که سياست اتخاذ شده از سوي امام سجاد(ع) در بخش اول به جهت
پاسداري از خونهاي پاك ريخته شده در صحراي کربلاء واهداف قيام عاشورا بوده و در
حقيقت اين بخش از زندگاني امام سجاد(ع) به جهت ارتباط و اتصالش به واقعه طَفّ،
چيزي جداي از اين قيام نبود، که ادامه آن محسوب مي‌گشت.

در نتيجه لازم بود تا امام سجاد(ع) با افشاگريهاي خويش در قالب برخوردها و
سخنرانيهاو.... ميوه‌هاي پربار اين قيام خونين را به ثمر نشاند. به عبارت
روشن‌تر اگر قيام عاشورا تحقق نمي‌يافت. امام سجاد(ع) در تمام دوران امامتش از
يک سياست واحد که همان سياست تقيه شديد بود تبعيت مي‌کرد.

صحت اين پاسخ وقتي قوت مي‌گيرد که بدانيم يزيد پس از بازگرداندن اسراي کربلا
به مدينه، تغيير چنداني در سياست خود ايجاد ننمود تا بواسطه آن تغيير،امام
سجاد(ع) نيز دو سياست متفاوت را در اين دو دوره اتخاذ نموده باشد. اگر يزيد در بخش
اول از زندگاني امام سجاد(ع) با به شهادت رساندن حضرت سيدالشهداء(ع) وبوجودآوردن
واقعه جانگداز عاشورا، اسلام را مورد اهانت قرار داد. در بخش دوم از زندگاني آن
حضرت(ع) نيز با هتک حرم نبوي و ارتکاب جناياتش در واقعه حرهّ و نيز با صدور دستور
حمله به مکه و حرم أمن الهي سياست گذشته خويش را دنبال نمود.

پي‌نوشتها:

. پايان ص48.

. پايان ص49.

. پايان ص 50.

1

. تاريخ الامم والملوك(تاريخ طبري)، بيروت: مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، ج5، ص256،
263و264.

. بحارالأنوار، مرحوم مجلسي، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1983،ج46، ص114.

. الملل والنحل، الشهرستاني، تحقيق: محمدسيدکيلاني. بيروت: دارالمعرفه، ج1،
ص156، قريب به اين مضمون درالعبرلابن خلدون بيروت: دارالکتاب اللبناني ـ مکتبة
المدرسة. ج1،ص350.

. (سوره توبه ـ آيه‌هاي111و112)

خداوند ازمؤمنان جانهاو اموالشان را خريداري مي‌کند که (در برابرش) بهشت
براي آنان باشد. (به اين گونه که) در راه خدا پيکارمي‌کنند، مي‌کشند وکشته
مي‌شوند، اين وعده حقي است بر او که در تورات وانجيل و قرآن ذکر فرموده. وچه کسي
از خدا به عهدش وفادارتر است. اکنون بشارت باد بر شما به دادوستدي که با خداوند
کرده‌ايد واين پيروزي بزرگي (براي شما) است.

(مؤمنان کساني هستند که) توبه کنندگانند، وعبادت‌کنندگان، وسپاس‌گويان
وسياحت‌کنندگان، ورکوع‌کنندگان، وسجده‌آوران، وآمران به معروف،
ونهي‌کنندگان از منکر، وحافظان حدود (ومرزهاي) الهي وبشارت بده( به اينچنين)
مؤمنان.

. الإحتجاج احمدبن علي الطبرسي، بيروت: مؤسسه الاعلمي للمطبوعات ج2،
ص315،مناقب آل ابي طالب ابن شهر آشوب .

تصحيح: رسولي محلاتي، قم: انتشارات علامة. ج4، ص159،بحارالأنوار مرحوم مجلسي،
ج46، ص116.

. الطبقات الکبري محمدبن سعد.بيروت: داربيروت ج5،ص216.

از حضرت سجاد(ع) همچنين روايتهاي ديگري که برموضعگيري منفي آن حضرت برابر
قيام نظامي بر ضد حکومت دلالت دارد نيز نقل شده است (نورالأبصار، شبلنجي. بيروت:
دارالکتاب العلمية، ص141 الکافي کليني، تصحيح: علي اکبر غفاري، تهران، دارالکتب
الاسلاميه، 1348ج8ص264) که برخي از آن مورد نقد و بررسي محققين قرارگرفته است.

رجوع کنيد به دراسات في ولاية الفقيه و فقه الدولة الاسلامية، آيت‌الله
منتظري، قم، المرکزالعالمي للدراسات اسلاميه،ج1،ص22.

. به عنوان مثال رجوع کنيد به صحيف? سجاديه، دعاي 42و47.

. رجوع کنيد به پايان نام?«تحليلي از زندگاني سياسي ـ اجتماعي امام سجاد(ع)»
به قلم مؤلف همين مقاله(ثبت شده به شمار? ت 67 در دانشگاه امام صادق (ع))

/ 1