كودكى اندوهناك
زينب از پنج سالگى پا بيرون نگذاشته بود كه جدّ بزرگوارش از دنيا رفت و جسد پاكش در غرفه عايشه 1 به خاك سپرده شد؛ ولى پس از آن كه مكه را فتح كرد و خانه خدا را از بتها پاك نمود، و به چشم خود ديد كه قومش با او بيعت كردند، و دسته دسته داخل دين خدا شدند.و شايد زينب خردسال در اين مصيبت ناگوار حاضر بوده، و جدّ بزرگوارش را مىديده، كه بر تخت چوبينى مىبرند تا در خاكش پنهان سازند.ما با نويسندگان فضايل و مناقب هم قدم نمىشويم، و نمىگوييم كه زينب در اين حادثه شوم به حقيقت اين سفر حتمى دردناك پى برده، و يا آن كه اساس نزاع ميان آن دو دوست همراه - عمر و ابىبكر - را مىدانسته كه اولى فرياد مىزد: محمد نمرده است، به خدا او بر مىگردد هم چنان كه موسى باز گشت.رفيقش پاسخش مىدهد:
1. از سخن ابنعباس چنين برمىآيد كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در خانه فاطمهزهرا دفن گرديده است. امالى صدوق، مجلس 92. (مترجم)