شكوفايي بحثهاي كلامي در عصر امام صادق عليهالسلام و علل آن
نبيالله ابراهيمزاده آمليآغاز پيدايش علم كلام در جهان اسلام تحقيق بيشتر و عميقتر درباره موضوع بحث (شكوفايي بحثهاي كلامي در عصر امام صادق عليهالسلام و علل آن) ميطلبد تا درباره پيشينه علم كلام و آغاز پيدايش آن در جهان اسلام، كندوكاوي هر چند كوتاه صورت گيرد. بر اين اساس و به عنوان پيشدرآمد بحث، به بررسي و تحقيق پيرامون تاريخ پيدايش علم كلام در اسلام ميپردازيم.علم كلام و يا بهتر بگوييم علم اعتقادات، كه به خاطر نقش حساس و تعيين كننده آن در گرايشهاي عقيدتي و عملي، از آن به «فقه اكبر» تعبير ميشود - در برابر، علم فقه و فروع فقهي كه به آن «فقه اصغر1» ميگويند - از كهنترين علوم ديني و دانشهاي بشري است.2 در باره تاريخ پيدايش علم كلام در ميان مسلمانان اختلاف نظر هست. آن چه مسلّم است اين است كه بحثهاي كلامي در شكلهاي گوناگون آن (آموزش اصول اعتقادي، مناظره و مجادله و نيز پرسش و پاسخ پيرامون مسايل اعتقادي، بلكه مطلق معارف اسلامي) از آغاز رسالت پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله در سطح گسترده مطرح بوده است و با اين شيوهها نيازهاي مسلمانان به اين گونه مسايل توسط خود آن حضرت و يا تربيت يافتگان راستين مكتبش، و در رأس آنها حضرت علي عليهالسلام برطرف ميشد.اين شيوهها پس از رسول گرامي اسلام صلياللهعليهوآله از سوي جانشين به حق آن حضرت، امام علي عليهالسلام ادامه يافت. موقعيت ممتاز علمي علي عليهالسلام موجب شد تا او به عنوان يگانه مرجع پاسخگويي به پرسشهاي علمي و عقيدتي شناخته شده و هيچ رأي و نظري مخالف رأي و نظر او در افكار عمومي پذيرفته نشود.پس از گذشت اين دوران طلايي، پيدايش فرقههاي گوناگون مذاهب اسلامي از يك سو، و باز بودن درهاي جهان اسلام و آزاد بودن طرح همه گونه مسايل علمي و اسلامي از سوي ديگر، موجب شد تا هر كس بتواند آزادانه آرا و عقايد ديني - مذهبي خويش را بيان كند. در اين ميان برخي از مسايل اعتقادي، نظير جبر و اختيار و بحث عدل بيشتر مطرح بوده و بحثها و مناظرههاي بسياري را به دنبال آورده است.3 با اين كه ائمه عليهمالسلام بعدي نيز همان راه و روش پيامبر صلياللهعليهوآله و علي عليهالسلام را در تبيين و تشريح درست مسايل اسلامي و در رأس آن، مسايل اعتقادي تداوم بخشيدند، ولي به خاطر ناشناخته ماندن جايگاه بلند علمي - اسلامي آنان براي عامه مسلمانان و عدم پذيرش ديدگاه آنان از سوي علما و پيشوايان مذاهب ديگر از يك سو و دامن زدن به اختلاف آرا و كشمكشهاي مذهبي توسط حكّام جور اموي و عباسي از سوي ديگر، زمينه گسترش بحثها و مناظرات كلامي، بيشتر فراهم شد، و در مواردي هم سبب بروز جنجالها و خشونتهاي تند سياسي - نظامي گرديده و پيامدهاي تلخ و زيانباري را به دنبال آورد.اين بحثها و مناظرهها رفته رفته به حوزههاي درسي كلامي - عقيدتي كشيده شد و پس از آن به تدوين كتب كلامي، و در نتيجه تأسيس مكاتب كلامي مهم و مستقلي (در كنار مذاهب اسلامي) منجر گشت.4 اولين متكلم صدر اسلام چنان كه پيش از اين اشاره شد، مباحث كلامي به خاطر در برداشتن مسايل زيربنايي اسلام يعني عقايد ديني، در آيات قرآن به طور گسترده مطرح شده، و رسول اكرم صلياللهعليهوآله نيز به تبيين مسايل عقيدتي اسلامي به شكلهاي گوناگون ميپرداخت.به تصريح انديشمندان اسلامي، اولين كسي كه به طور مشخص و به صورت عقلاني و استدلالي به مباحث اعتقادي پرداخت، حضرت اميرمؤمنان علي عليهالسلام بود. آن حضرت در خطبهها، دعوت نامهها، مناظرات و مذاكرات، معارف اسلامي را با دستمايه عقلاني و به همراه استدلالهاي عقلي مطرح ميساخت. همو بود كه اولين بار در باره ذات و صفات باري، و نيز در باره حدوث و قدم، بساطت، تركيب، وحدت، كثرت و غير اينها بحثهاي عميقي را مطرح كرد، كه در نهجالبلاغه و روايات مستند شيعه مذكور است.5 اولين مسأله كلامي اما اولين مسأله كلامي مورد اختلاف چه بوده و از كي مطرح گرديده؟ در پاسخ بايد گفت: اختلاف بر سر رهبري و جانشيني پيامبر صلياللهعليهوآله نخستين و حادترين و ديرپاترين مسأله كلامي پس از رحلت آن حضرت ميباشد.6 بعد از جدال و نزاع در مسأله امامت و جانشيني پيامبر صلياللهعليهوآله به دنبال سقيفه، جنگ صفين (سال 37 هجري) نيز با دسيسه بازي، سياسي كاري و نيرنگ معاويه و عمروعاص، منتهي به تعيين خليفه از سوي ابوموسي اشعري(42ه··ق) و عمروعاص شد، كه اين خود عامل پيدايش گروهي مخالف و تندرو به نام خوارج گرديد، كه به شدّت در برابر علي عليهالسلام موضع ميگرفتند؛ و تن دادن آن حضرت به حكميت را مخالف صريح قرآن ميدانستند، و مدعي شدند طبق صريح آيه قرآن، حَكَمْ تنها خدا است و بس.7 در حالي كه خود آنان در گرماگرم جنگ صفين فريب قرآن بر سر نيزه كردنِ معاويه و طرفدارانش را خوردند و علي عليهالسلام را براي پذيرش حكميت تحت فشار قرار دادند. به دنبال مسأله حكميت، مسأله ديگري از سوي اين گروه تندرو مطرح شد، و آن اين بود كه «مرتكب گناه كبيره كافر و مهدورالدم است»8؛ و خود نيز گناه كبيره را تفسير و تعيين ميكردند!9 پيدايش معتزله و اشاعره طرح اين مسأله از سوي خوارج، مخالفتهايي را در پي داشت. از جمله كساني كه به مخالفت برخاست، حسن بصري (21-110 ه·· ق) بود. او كه برخي علما تشكيل نخستين حوزه درسي فراگير و مستقل كلامي را بدو نسبت ميدهند10، در جلسات درس به شدت اين رأي خوارج را نكوهش كرده، و مرتكب كبيره را «مؤمن منافق» دانست.يكي از شاگردان او به نام «واصل بن عطاء» (80-131ه·· ق) اين رأي استاد را نپذيرفت، و از كلاس درس او كناره گرفت، و اعتزال و جدايي گزيد. او در برابر رأي خوارج و حسن بصري، رأي ميانهاي ارايه كرده و گفت:[مرتكب كبيره نه مؤمن است و نه كافر، بلكه فاسق است. ] بدين ترتيب فسق را منزلتي سوّم و مستقل از دو پايگاه ايمان و كفر قرار داد.اين اعتزال و جدايي واصل، و طرح مسأله «منزلةٌ بين منزلتين» سرآغاز پايهريزي اولين مكتب كلامي مستقل (معتزله) به شمار ميآيد؛ و بدين خاطر او را بنيانگذار مكتب معتزله ميدانند.پس از مدتي شخصي به نام ابوالحسن علي بن اسماعيل بصري اشعري (261-330 ه·· ق) كه ابتدا بر مكتب معتزله بود، و آراي معتزله را از استاد و ناپدريش ابوعلي جُبّايي فرا ميگرفت، پس از چهل سال پيروي از مكتب اعتزال، تحت تأثير احمد حنبل به مخالفت با افكار معتزله پرداخت، و در جلسه سخنراني به طور رسمي ديدگاههاي تعزله در باره قضا و قدر (يا جبر و اختيار) و عدل الهي و نيز حسن و قبح عقلي و غير آن را مخالف اسلام معرفي و از آنها بيزاري جست. بدين طريق دومين مكتب مستقل و مهم كلامي يعني (اشعري) پايهريزي شد.11 اينك پس از آشنايي اجمالي با پيشنيه علم كلام در اسلام، به بررسي علل شكوفايي علم كلام در زمان امام صادق عليهالسلام ميپردازيم. اين علل دو نوع بودهاند: 1ـ علل اصلي؛ 2ـ علل فرعي.علل اصلي شكوفايي علم كلام در عصر امام صادق عليهالسلام بررسيها نشان ميدهد كه چند علت زير به عنوان مهمترين و اصليترين علل محسوب ميشوند:1. پيدايش و رشد مكاتب كلامي مهم معتزله و اشاعره چنان كه بيان شد مهمترين مكاتب كلامي اسلامي - پس از مكتب كلامي شيعه اماميه كه در مجموعه سخنان گرانسنگ پيشوايان معصوم ديني عليهمالسلام و در جوامع روايي بجا مانده از آنها وجود دارد- مكتب كلامي معتزله و اشاعره است، كه شالوده اصلي آنها در دوران امام باقر و امام صادق عليهمالسلام عقيده شگل گرفت. گرچه هسته اوليه آنها پيش از اين زمان تحت نامهاي «قدريّه» و «جبريّه» وجود داشته است و اين دو گروه در اثر تحريكات حكام اموي به كشمكشها و مناظرات و مشاجرات پرتنش مذهبي- كلامي ميپرداختند، ولي در عصر اين دو امام بزرگوار اختلاف آرايشان به خاطر بحث در باره اين مسأله كه «آيا مرتكب گناه كبيره كافر است يا مؤمن؟» به نقطه اوج خود رسيد، و با كنارهگيري واصل بن عطاء از كلاس درس حسن بصري كه او نيز گرايش به قدري مذهبي و تفويض داشت، موجب پيدايش مكتب اعتزال گرديد. به دنبال آن و بعد از مدت زمان نسبتا طولاني كشمكش و مناظره و بحث در باره مسايل گوناگون ديني - كلامي، مكتب كلامي اشاعره به وجود آمد.12 گرچه اين اختلاف آرا، مناظرات و مشاجرات، آثار و پيامدهاي شومي در جامعه اسلامي آن زمان به جا گذاشت، ولي به نوبه خود عاملي در جهت تضارب آرا و مباحث كلامي و اعتقادي گشته و شكوفايي و بالندگي بيشتر آن مباحث را به همراه داشت.2. فضايي باز سياسي از عوامل مهم نشر معارف اسلامي و شكوفايي علم كلام در عصر امام صادق عليهالسلام ، فراهم آمدن فضاي نسبتا باز سياسي - اجتماعي ميباشد.بر كسي پوشيده نيست كه علم و دانش و پژوهشهاي علمي و فراگيري، فضاي خاص خودش را ميطلبد، و آن هم محيطي دور از تنشها و التهابهاي سياسي و برخوردار از آرامش و امنيت سياسي - اجتماعي است، در چنين فضايي است كه انديشههاي مستعد زمينه رشد مييابند و انديشمندان و پژوهشگران مسايل علمي مختلف، براي دانش اندوزي و دانش آموزي و نشر آن به تكاپو ميافتند. و نيز در سايه اين رشد و شكوفايي علمي است كه آموزش و پرورش، فراگير شده و جهل و ناداني و بيسوادي از جامعه رخت بر ميبندد.چنين فضاي نسبتا باز سياسي - اجتماعي در عصر امام صادق عليهالسلام به وجود آمده بود؛ زيرا اين دوران مصادف شد با درگيري و نزاع ميان دو گروه رياست طلب و طمّاع بنياميه و بنيعباس، براي دستيابي به حكومت و رياست غاصبانه.آنان براي رسيدن به قدرت، همچون گرگهاي گرسنه به جان هم افتاده بودند.به حدي اين دو گروه قدرت طلب و دنياپرست به كشمكش و درگيري سياسي - نظامي پرداخته و باهم مشغول شدند كه از اوضاع سياسي - اجتماعي اطراف خود غافل ماندند و يا اين كه فرصت و قدرت پرداختن به اينگونه مسايل را نداشتند.ره آورد مثبت اين مبارزات و كشمكشها ايجاد فضاي باز سياسي و در نتيجه زمينه لازم جهت اظهار عقيده و آزادي بيان بوده است. در چنين فضاي مناسبي عامه مسلمانان و در رأس آنان انديشمندان و متكلمان اسلامي فرصت را غنيمت شمرده و به بحث و تحقيق در باره مسايل علمي - اسلامي بويژه مسايل كلامي و اعتقادي پرداختند و بدين طريق موجبات رشد و شكوفايي علوم اسلامي بويژه علم كلام را فراهم كردند.3. نقش امام محمد باقر عليهالسلام در بررسي علل شكوفايي علم كلام در زمان امام صادق عليهالسلام ، به يك عامل مهم و مؤثر ديگر نيز در اين زمينه بر ميخوريم كه ما از آن به عنوان «عامل پيشيني» ياد ميكنيم؛ و آن: «نقش امام محمد باقر عليهالسلام » در پويايي علم كلام است.به بيان روشنتر، ميتوان گفت تحول علمي و فضاي باز سياسي، پيشتر از دوران امام صادق عليهالسلام ، يعني از دوران زندگاني پدر بزرگوارش حضرت امام باقر عليهالسلام آغاز شده، و در دوران زندگي امام صادق عليهالسلام اين تحول شگرف علمي و فرهنگي تداوم يافته است.به گواهي مورخان و محققان اسلامي حضرت امام باقر عليهالسلام در شكوفايي علوم اسلامي بويژه علم كلام در آن مقطع حساس تاريخ اسلام نقش مهمّي داشته است.پس از امام باقر عليهالسلام با پيگيريهاي مداوم فرزند بزرگوارش، يگانه دوران، امام جعفر صادق عليهالسلام راه و روش علمي - كلامي آن امام گرامي به ثمر نشست، و حاصل آن، پايه گذاري مكتب علمي - كلامي تشيع شد.13 بيشتر فعاليتها و بيانات اعتقادي امام باقر عليهالسلام پيرامون دو اصل توحيد و امامت دور ميزد، زيرا اين دو اصل بيشتر معركه آرا بود.اهمّ اقدامات امام باقر عليهالسلام در تبيين دو اصل توحيد و امامت عبارت بود از:الف) نهي از تفكر در ذات حق كه به خاطر رواج افكار ما ديگري و دهري مذهبي مطرح بود.ب) رد ديدگاههاي مشبّه، مجسمّه و معطلِّه؛ (چون گروهي خدا را با مخلوقاتش تشبيه ميكردند، گروهي ديگر براي خدا جسم قايل بودند و گروه ديگري نيز توصيف حقتعالي را به كلي مجاز ندانسته و آن را تعطيل اعلام كرده بودند. امام با اعتقادات هر سه گروه مبارزه كرد).ج) رد و ابطال نطريات پيروان جبر و تفويض ؛ (يعني مبارزه با دو گروه اشاعره و معتزله و نفي و تعديل ديدگاههاي كلامي آن دو.) د) ارايه تعريف درستي از ايمان؛ (گروهي ايمان را اعتقاد و باور قلبي، و گروه ديگري اقرار زباني، و دستهاي ديگر تنها در عمل منحصر ميدانستند.) امام باقر عليهالسلام با ارايه تعريف جامعي از ايمان، به كشمكشها پايان دادند و فرمودند:اَلاْيمانُ اِقْرارٌ و عَمَلٌ و الاْسْلامُ اِقرارٌ بلاعَمَلْ14 ايمان: اقرار (باطني) و عمل، و اسلام: اقرار بدون عمل است.ه··) تبيين مفهوم امامت؛ (اين كه امامت نيز مانند نبوّت يك منصب الهي است.)15 4. نقش امام صادق عليهالسلام نقش حضرت امام صادق عليهالسلام در احياي فرهنگ اسلام و شكوفايي علم كلام بسيار تعيين كننده است. در واقع بايد آن را عامل اساسي و «علة العلل» همه عوامل و علل شكوفايي علم كلام دانست.پيش از آن كه به تبيين نقش آن حضرت در شكوفايي علوم اسلامي بويژه علم كلام بپردازيم، خوب است از چند عامل جانبي ديگر ياد كنيم، كه در موفّقيت آن حضرت نقش چشمگيري داشتهاند.16 آن عوامل جانبي عبارتند از:
الف) سن و مدت امامت نسبتا طولاني آن حضرت.
امام جعفر صادق عليهالسلام در سال 80 (يا 83) هجري قمري به دنيا آمد. و در سال 148 هجري به شهادت رسيد، بنابراين عمر شريفش 68 سال ميباشد، كه از اين جهت از ساير ائمه عليهمالسلام ممتاز ميباشد.همچنين مدت امامت آن حضرت (كه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام باقر عليهالسلام در سال 114 هجري قمري آغاز و تا سال 148 هجري قمري ادامه يافت)، 34 سال ميباشد. بر اهل تحقيق پوشيده نيست كه اين مدت عمر و امامت در ميان ائمه عليهمالسلام طولانيترين زمان به حساب ميآيد، و اين خود از عوامل ياري دهنده آن حضرت در تحقق اهداف الهي امامتش ميباشد.ب) موقعيت سياسي - اجتماعي موقعيت سياسي -
اجتماعي امام صادق عليهالسلام از ميان ائمه عليهمالسلام يك موقعيت كاملاً استثنايي بود؛ زيرا آن حضرت در مقطعي از زمان ميزيسته كه ميتوان آن را «دوران بحران قدرت سياسي» ناميد. اين بحران خود زمينه مناسبي براي انجام كارهاي علمي و فرهنگي ايجاد نمود.امام صادق عليهالسلام در دوران 34 ساله امامتش حدود 7 سال آن را با حكّام بنياميه هم عصر بود، كه در اين دوران آنها با رقيبان سياسي خود از بنيعباس در جنگ و ستيز نظامي به سر ميبردند، و فرصت كنترل اوضاع سياسي و فرهنگي را نداشتند. پس از آنها 27 سال در زمان عباسيان امامت داشت.گرچه بنيعباس در اين مدت از درگيري نظامي با بنياميه فارغ شده بودند، اما با قيامهاي پيدرپي علويان مواجه بوده و بر اوضاع سياسي به طور كامل مسلّط نشده بودند؛ از اين رو، پايههاي حكومتشان سست و لرزان بوده و قدرت پرداختن به مسايل ديگر و كنترل اوضاع سياسي را نداشتند.چنين موقعيتي براي حضرت امام صادق عليهالسلام و شاگردان او زمينه نشر معارف ديني را فراهم كرده بود.17 ج) گسترش علوم و پيدايش افكار و آراي گوناگون.عصر امام صادق عليهالسلام همزمان بود با انتشار علوم اسلامي و انساني از قبيل تفسير، فقه، حديث، كلام، انساب، لغت، شعر، طب، تاريخ، نجوم و غير آن و نيز پيدايش افكار و انديشههاي مختلف، به طوري كه سبب پيدايش مذاهب اسلامي و مكاتب كلامي شده بود. در اين عصر از يك سو كتب فلسفي و كلامي از يوناني به عربي ترجمه شد. و از سوي ديگر افكار الحادي و به اصطلاح زنديق مسلكي رواج شاياني يافته بود، اينها خود عواملي بودند كه در آن فضاي باز سياسي، تضارب آرا و برخورد انديشهها را فراهم كرده و علما و انديشمندان اسلامي و در رأس آنان حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام را به دفاع از ارزشهاي علمي - اسلامي برانگيخته بود، زيرا خوف آن بود كه صاحبان انديشههاي نادرست و سردمداران كفر و الحاد با رواج شبهات عقيدتي و ايجاد تفرقه و تشتت آرا كار نيمه تمام بنياميه در محو كامل فرهنگ اصيل اسلام ناب محمدي صلياللهعليهوآله را به اتمام رسانيده، و به اهداف پليد خويش جامه عمل بپوشانند.آري، چنين عصري با چنين ويژگيهايي ضرورت ايجاد تحوّل بنيادين علمي- فرهنگي، همراه با تبيين مباني اصيل اسلامي را ايجاب ميكرد. براي همين بود كه امام صادق عليهالسلام جهاد همه جانبهاي را در سنگر فرهنگ و علوم اسلامي آغاز، و پرچم مبارزه فرهنگي را كه پدر بزرگوارش امام باقر عليهالسلام برافراشته بود بر دوش كشيد.امام جعفر صادق عليهالسلام آموزگار بزرگ بشريت بود و با فضايل و سجاياي بيمانند اخلاقي و كمالات والاي انساني در اوج قله شرف و مجد و عظمت قرار داشت.هر چند در ساختمان بناي عظيم «مذهب جعفري اثني عشري» پيشوايان پيش از او و پس از او نيز نقش داشتند، و از خود پيامبر صلياللهعليهوآله كه شهر علم و دانش بود آغاز شده و با علي عليهالسلام كه دروازه آن شهر بود، و نيز امامان بعدي عليهمالسلام تداوم يافت، ليكن تكميل و تأسيس اين بناي عظيم ديني- مذهبي (مكتب تشيع) به نام مبارك آن حضرت ثبت شده است.در اينجا چند نمونه از اعتراف دانشمندان مسلمان و غير مسلمان را در باره شخصيت عظيم علمي امام جعفر صادق عليهالسلام و نقشي كه آن حضرت در تبيين مسايل ديني - اسلامي و تربيت شاگردان برجسته ايفا كرده است، ميآوريم:مالك بن انس، مؤسس مذهب مالكي در اين باره ميگويد:در فضيليت و دانش و عبادت و پرهيزكاري، بلند مرتبهتر از جعفربن محمد عليهالسلام نه چشمي ديده و نه گوشي شنيده و نه به خاطر كسي خطور كرده است.18 ابوحنيفه، بنيانگذار مذهب حنفي، كه خود نيز از شاگردان امام جعفر صادق عليهالسلام است، ميگويد:منصور خليفه عباسي مرا گفت: هيچ ميداني كه آوازه دانش و فضيلت جعفربن محمد عليهالسلام در سراسر دنياي اسلام پيچيده و او را در ميان مردم موهبتي عظيم است؟ سپس از من خواست كه معضلات مهم فقهي و مشكلترين مسايل علمي را تهيه و با او به مناظره برخيزم و مغلوبش كنم! من نيز چهل مسأله بسيار دشوار فقهي و علمي را آماده [كردم] و به امر منصور، در مجلس با او به مباحثه و مناظره نشستم، او به يكايك پرسشهايم پاسخ داد. از آن پس دانستم كه جعفربن محمد عليهالسلام اعلم وافقه زمان است.19 نويسندگان كتاب «مغز متفكر جهان شيعه» كه دهها تن از دانشمندان غربي ميباشند، در باره رنسانس علمي كه توسط امام جعفر صادق عليهالسلام به وجود آمده است، در اين كتاب با باز كردن عنواني در قالب اين پرسش: آيا عصر تجدد در علم را جعفر صادق عليهالسلام بوجود آورد؟ با بيان نمونههايي از نظريات جديد آن حضرت در باره علوم جغرافيا، نجوم، فيزيك، شيمي وغير آن اثبات ميكند كه آن حضرت عصر تجدد در علم را كه اصطلاح امروزين آن در غرب «رنسانس علمي» است، به وجود آورده است.*20 «رونالدسن» خاورشناس معروف در باره شيوه درس امام صادق عليهالسلام مينويسد:او داراي مكتبي شبه سقراطي است! شاگردانش در پيشرفت علمي فقه و كلام سهم بسزايي داشتند، و دو تن از شاگردانش «مالك و ابوحنيفه» بودند كه صاحب مذاهب فقهي گرديدند. يكي از شاگردان او به نام «واصل بن عطاء» (رهبر معتزله) در جدل و بحث، ديدگاههايي از خود ارايه داد كه سبب اخراج او از جلسه درس امام جعفر صادق عليهالسلام گرديد.21 عبدالله بن مقفّع و عبدالكريم بن ابي العوجاء، دو تن از زنديقان عصر، در مسجد الحرام به تماشاي مردم ايستاده بودند. ابن مقفّع به ابن ابي العوجاء رو كرده، و با اشاره به امام صادق عليهالسلام ميگويد:از ميان اين جمع تنها اين شيخ شايسته نام انساني است! سپس شمهاي از فضايل علمي امام عليهالسلام را برايش بازگو ميكند.ابن ابي العوجاء به سوي امام آمده و با او به بحث علمي ميپردازد، و چون خود را در برابرش زبون و مغلوب مييابد، زبان به مدحش ميگشايد!22 امام جعفر صادق عليهالسلام ، مناظرات و مباحثات زيادي با علماي مذاهب و مكاتب ترتيب داده بود، و در اين مناظرات (كه برخي از آنها بسيار طولاني است) برحسب درك و فهم مخاطبان و با استفاده از شيوههاي گوناگون استدلال، به بحث و مناظره ميپرداخت.از جمله مناظرات آن حضرت، مناظرات متعددي است كه با ابوحنيفه پيشواي مذهب حنفي انجام داده است، و در همه آنها بر او چيره شده، و ابوحنيفه در برابر مقام بلند علمي آن حضرت زبان به عجز و ناتواني گشوده است.23 غرض امام از اين مناظرات اين بود كه به ابوحنيفه و بلكه بالاتر به مردم مسلمان بفهماند كسي شايسته زعامت ديني و مقام پيشوايي بر مردم مسلمان است كه بر تمام علوم اسلامي احاطه و بر اخبار غيبي نيز آگاهي داشته باشد. روشن است كه چنين احاطه علمي و آگاهيهاي غيبي تنها اختصاص به كساني دارد كه از الهامات غيبي و افاضات خاص الهي برخوردار باشند، و چنين كسي در جهان، پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله و ائمه اهل بيت او ميباشند وبس.از جمله كسان ديگري كه امام جعفر صادق عليهالسلام با آنان به بحث و مناظره نشسته است، گروهي از دانشمندان دهري مذهب مشهور به «زنديقان» يا «زنادقه» بودهاند. مهمترين آنها عبارت بودند از:عبدالكريم بن ابي العوجاء، عبدالملك مصري، عبدالله بن مقفع، ابوشاكر ديصاني و تني چند از طبيبان هندي در دربار عباسيان.اين افراد در بحثها و مناظرات خود با امام پس از ساعتها بحث و طرح پرسشهايي از محضر آن حضرت، جوابهايي مستدل و محكم دريافت ميكردند، و در برابر عظمت علمي امام و منطق قوي او چارهاي جز تسليم و تواضع نداشتهاند. گرچه برخي از آنها به خاطر عناد و لجاجتي كه داشتند در برابر حق و حقيقت سرفرود نياورده و مسلمان نشدند، ولي بسياري از اين گونه افراد در خلال بحثها و مناظرات با امام وجدان خفته آنها بيدار و راه حق را تشخيص ميدادند وبه دست آن حضرت مسلمان ميشدند؛ و حتي محمدبن مقلاص آن چنان مجذوب بيان امام عليهالسلام و مقهور منطق قوي او شد كه راه غلو را در پيش گرفت.24 در اينجا يك نمونه از بحث و مناظره امام صادق عليهالسلام را از كتاب اهليلجه كه توسط مفضل بن عمر روايت شده است ميآوريم. در اين بحث امام شيوه مجادله با شكاكان و كساني كه در آغاز راه معرفت بودهاند را نشان ميدهد.امام در اين مناظره، اين گونه سخن را آغاز كرده و ميپرسد:به من بگو آيا به همه سوي جهان رفتهاي و به پايان آن رسيدهاي؟ آيا به پايان همين آسماني كه ديده ميشود پا نهادهاي، يا به عمق زمين فرو رفتهاي و در سرزمينهاي گوناگون گردش كردهاي؟ چه ميداني شايد آنچه را رد ميكني، نتوانستهاي با حواس خود بيابي و دانشت بدان نرسيده است، و هرگاه از در انكار به در آمدي، و به وادي شك پا نهادهاي، اميد است كه سرانجام به معرفت (خدا) دست يابي!25 5. نقش شاگردان امام صادق عليهالسلام يكي ديگر از عواملي كه موجب شكوفايي علم كلام و ساير علوم اسلامي در عصر امام صادق عليهالسلام شد، وجود شاگردان برجسته آن حضرت در اين زمينه است. آنها بخش مهمي از رسالتهاي علمي و فرهنگي امام صادق عليهالسلام را بر دوش كشيدند، و به نشر آرا، افكار و نظريات مترقي و نوين آن حضرت در رشتههاي مختلف علوم و معارف اسلامي بويژه علم كلام پرداختند.سيره پسنديده مردان بزرگ علم و انديشه در نشر معارف بشري و انتقال آن به نسلهاي پس از خود علاوه بر تدوين و تصنيف كتب، تربيت شاگردان شايسته و انديشمندان فرهيخته است. حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام نيز به عنوان يكي از بزرگترين آموزگاران جامعه بشري و از برترين فرهيختگان علوم اسلامي در اين جهت موفقيت شاياني داشته و به خاطر موقعيت استثنايي زماني و با استفاده بهينه و شايسته از فرصت طلايي به دست آمده، توانست شاگردان بسياري را تربيت كند.مجموع شاگرداني كه از خرمن وجود اين شخصيت كمنظير در رشتههاي گوناگون علوم اسلامي و انساني بهرهها بردند، بنابر برخي از اخبار و روايات از چهار هزار نفر بيشتر است.26 از ميان اصحاب و شاگردان امام صادق عليهالسلام گروهي بودند كه خود آن حضرت از آنها به عنوان «متكلم» ياد كرده است. مانند هشام بن حكم، هشام بن سلام، حمران بن اعين، ابوجعفر احول معروف به مؤمن الطاق، و...27.6. ترجمه آثار حكما و متكلمان بزرگ يوناني از عوامل ديگري كه موجب شكوفايي علم كلام در زمان امام صادق عليهالسلام شده است، ترجمه كتب و آثار علمي حكما و متكلمان بزرگ يوناني به زبان عربي است. در محدوده جغرافيايي گسترده جهان اسلام و در ميان مسلمانان، افراد فراواني يافت ميشدند كه اهل فكر و مطالعه و تحقيق در آثار علما و حكماي مكاتب مختلف بودند و از چنان آزاد انديشي در فراگيري علوم و معارف برخوردار بودند كه فراتر از تحقيق و مطالعه در فرهنگ و عقايد ساير ملل و اديان، به تعليم و تدريس آثار علمي ديگر حكما و علماي مكاتب نيز همت گمارده بودند. اين خود زمينه پيدايش «نهضت ترجمه» را فراهم كرد.مورخان اسلامي در چگونگي رواج علوم و فنون يونان در جوامع آن روز و نيز چگونگي انتقال آن به جامعه اسلامي، چنين نوشتهاند:علوم و فلسفه در آتن توسط سقراط به افلاطون و ارسطو و سپس به ديگر حكماي بزرگ آن شهر تعليم داده شد، و پس از مدتي تدريس و تعليم آن در آتن به ديگر شهرها بويژه شهر اسكندريه در مصر منتقل گشت؛ و پس از آن در زمان خليفه اموي «عمربن عبدالعزيز» از اسكندريه و مصر به ديگر شهرها و نقاط اسلامي بويژه به منطقه انطاكيه و نيز حرّان انتقال يافت.يكي از كساني كه از او به عنوان نخستين مترجم اين آثار ياد ميشود خالدبن يزيدبن معاويه است. وي علاقه فراواني به علم كيميا داشته است. او به حكيم آل ابي سفيان شهرت داشت و مردي عالم و فاضل بود، و به علوم مختلف عنايت و عشق ميورزيد.خالدبن يزيد فرمان داد تا گروهي از فيلسوفان يونان كه در مصر ساكن بودند احضار شوند تا كتابهاي كيميا را از يوناني و قبطي به عربي ترجمه كنند. چنان كه اشاره شد اين نخستين بار بود كه در جهان اسلام ترجمه كتاب از زبان يوناني به زبان عربي صورت گرفته است28، و پس از آن، كار ترجمه چنان رونق يافت، كه به نام «نهضت ترجمه» معروف شده است.علل فرعي رشد و شكوفايي علم كلام در عصر امام صادق عليهالسلام 1. نقش عمربن عبدالعزيز عمربن عبدالعزيز، كه در ميان خلفاي اموي چهره نسبتا خوبي داشته و مورخّان از او به نيكي ياد ميكنند؛ در مدت كوتاه خلافتش (99-101 ه··)، به اصلاحات سياسي- اجتماعي و برقراري عدالت و رعايت انصاف در ميان مردم دست زد. وي از مظالم و جفا كاريهاي فزون از شمار بنياميه نسبت به اهل بيت پيامبر صلياللهعليهوآله تا حد زيادي كاست و اندكي از حقوق از دست رفته و پايمال شده آنان را احيا نمود. او فدك را نيز به اهل بيت عليهمالسلام برگردانيد بدين سبب توجه مسلمانان و علما را به خود جلب كرد، تا جايي كه برخي زبان به ستايش او گشودند.دانشمند بزرگ معتزلي «عمروبن عُبَيد» در بارهاش گفته است:عمربن عبدالعزيز خلافت را بدون استحقاق تصاحب كرد، ولي چون عدالت به خرج داد سزاوار آن شد.29 او علاوه بر اين كه در جهت اصلاحات سياسي- اجتماعي و آزاديهاي فردي گامهايي برداشت، در بُعد فرهنگي و علمي هم اقداماتي نمود، از جمله اين كه نقل روايت از پيامبر صلياللهعليهوآله و كتابت آن را (كه تا آن هنگام از سوي ديگر حكّام بني اميه ممنوع اعلام شده بود و به شدت از آن جلوگيري ميشد) آزاد كرد30. همچنين به علما و فقها بويژه حضرت امام محمد باقر عليهالسلام احترام و اكرام شاياني كرد. وي علاوه بر آن كه خود شخصا با برخي از علما و گروههاي مذهبي به مذاكرات علمي (بويژه كلامي- اعتقادي) ميپرداخت برقراري جلسات علمي و مباحثات كلامي را هم آزاد اعلام كرد.اين اقدامات مترقي و خدا پسندانه او هم (بويژه آزاد گذاشتن نقل و كتابت حديث) گامي مؤثر در جهت رشد و شكوفايي علوم اسلامي مخصوصا كلام محسوب ميشود.2. گسترش قلمرو جغرافيايي اسلام و ازدياد مسلمانان گسترش قلمرو جغرافيايي اسلام و ازدياد مسلمانان، موجب شد تا مردم اين سرزمينها بويژه مردم سرزمينهايي مانند ايران، هند، چين و... كه داراي فرهنگ و تمدن كهن و ريشهدار بودند، به اسلام گرايش پيدا كنند و همراه با پرسشها، اطلاعات و آگاهيهاي زيادي وارد حوزه تمدن و فرهنگ اسلام كردند به طور طبيعي اين گسترش حوزه جغرافيايي اسلام و ازياد مسلمانان با آن ويژگي كه اشاره شد، تلاقي فرهنگها، تبادل و تعامل دانشها، برخورد ديدگاهها و تضارب آرا را در زمينههاي گوناگون علمي - فرهنگي از جمله در زمينه حكمت، كلام و اعتقادات به دنبال داشته است. روشن است كه اين تلاقي فرهنگها و تضارب آرا و تعامل فكري، عامل مهمي در جهت رشد فرهنگي مسلمانان و شكوفايي و بالندگي علوم اسلامي بويژه علم كلام شده است.31 3. ظهور اختلافات مذهبي و پيدايش فرق اسلامي گرچه ريشه عمده اختلافات مذهبي و پيدايش فرقههاي اسلامي در يك نگرش تحليلي و بررسي تاريخي، به اختلافات در برخي مسايل كلامي- اعتقادي بر ميگردد كه پيشتر اشاره شد، ولي در رويكردي ديگر به وقايع تاريخي- اسلامي و بررسي آن، به تأثير گذاري عاملي ديگر (هر چند كم رنگتر و ضعيفتر از عامل كلامي- اعتقادي) به نام عامل فقهي و اختلاف در فتاواي فقهي فقهاي بزرگ مذاهب اسلامي پي ميبريم. ريشه بسياري از اختلافات مذهبي به اختلاف فقهاي بويژه فقها مذاهب چهارگانه اهل سنّت (حنفي، شافعي، مالكي، و حنبلي) و برخي فرق ديگر بر ميگردد. يعني تعدد آراي فقهي فقها زمينهاي شد، براي تعدد آراي كلامي و اعتقادي؛ زيرا آنان براي اثبات حقانيت آراي فقهي خويش و انطباق آن با موازين شرع درصدد يافتن مباني كلامي اجتهاد بر آمدند و به توجيه عقلاني ديدگاههاي فقهي خويش پرداختند.مؤيد گفتار ما اين است كه مذاهب مهم اسلامي در دوران امام صادق عليهالسلام شكل گرفته است و گفتيم كه اين دوران، دوران تضارب آرا و مواجه شدن علما و فقها با پرسشها و شبهات عديدهاي در زمينههاي مختلف ديني و مذهبي بوده است كه بخش مهمي از آنها به پرسشها و شبهات فقهي و مسايل فرعي و عملي اسلام بر ميگردد. همان طور كه اشاره شد پاسخ به اينگونه پرسشها و شبهات فقهي نيز در بسياري از موارد (بويژه آن گاه كه از فلسفه احكّام پرسيده شود) نيازمند مباني كلامي و توجيه عقلاني است. اين خود زمينه رشد و باروري مسايل كلامي را فراهم كرده و عامل رونق يافتن آن شده است.32 4. ظهور زنادقه و دهري مذهبان در عصر امام صادق عليهالسلام چنان كه گذشت عصر امام صادق عليهالسلام مصادف شد با پيدايش و رشد دهري مذهبي و الحادگرايي كه در اصطلاح تاريخي- روايي به آنها «زنديقان» يا «زنادقه» گويند.دو علت عمده رشد و رواج فزاينده دهري مذهبي پيشتر بيان شد.در بررسي علل ظهور و رشد فزاينده دهري مذهبان و زنادقه در عصر امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نبايد از دو عامل قابل توجه غفلت كرد:يكي ترجمه آثار حكما، فيلسوفان و متكلمان يوناني بود. بسياري از اين كتابهاي ترجمه شده يا مستقيما در جهت نفي عقايد درست ديني بوده و يا به خاطر پيچيدگي و غموض برخي مسايل فلسفي، سوء برداشت و كج فهميهايي را همراه داشته است، كه در هر صورت زمينهاي براي انحراف از عقايد درست ديني و الحادگرايي فراهم كرده بود.ديگري، نقش منفي و ضد ديني حكّام بنياميه و عملكرد سوء آنها بود كه باعث دامن زدن به دنياگرايي و الحاد شد، تا جايي كه برخي از اين دانشمندان زنديقي مذهب و يا مسيحي در دربار معاويه از منزلت و اعتبار برخوردار بوده و آزادانه به ترويج عقايد خود ميپرداختند.وجود اينگونه افراد در جامعه اسلامي آن روز بويژه زنديق مسلكاني چون ابن ابي العوجاء، عبداللهبن مقفع، ابوشاكر ديصاني، عبدالملك مصري و... و بيان ناقص و تحريف شده اسلام توسط بنياميه زمينه انحراف در عقيده و عمل را براي عموم مسلمانان فراهم كرده بود. اينها موجب شد تا دانشمندان بزرگ اسلامي و امام باقر و امام صادق عليهماالسلام به تشريح و تبيين مباني ديني- اسلامي پرداخته و به شبهات و پرسشهاي منكران و زنديقان پاسخ منطقي و مستدل دهند.33 فهرست منابع قرآن كريم 1- آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مطهري، دفتر انتشارات اسلامي، قم.2- اصول كافي، ثقةالاسلام كليني، چاپ تهران.3- الارشاد، شيخ مفيد، مكتبة بصيرتي، قم.4- الامام الصادق عليهالسلام و المذاهب الاربعة، اسد حيدر، مكتبة الامام اميرالمؤمنين عليهالسلام ، اصفهان.5- الفرق بين الفرق، عبدالقاهر بغدادي، دارالمعرفة، بيروت.6- امام جعفر صادق عليهالسلام ، عبدالحليم جندي، نشر سازمان تبليغات اسلامي.7- الامام الصادق عليهالسلام ، ابوزهره، دارالفكر العربي، بيروت.8- إعلام الوري بأعلام الهدي، فضل بن حسن طبرسي، دارالتعارف للمطبوعات، بيروت.9- بحارالانوار، علامه مجلسي، چاپ تهران.10- تاريخ علم كلام در ايران و جهان اسلام، علياصغر حلبي، انتشارات اساطير.11- تاريخ معتزله، محمدجعفر جعفري لنگرودي، نشر كتابخانه گنج دانش، تهران.12- تحف العقول، ابومحمد حسن بن علي الحّراني، نشر اسلامي جامعه مدرسين، قم.13- سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي، نشر مؤسسه تعليماتي و تحقيقاتي امام صادق عليهالسلام .14- سيره عملي اهل بيت عليهمالسلام ، سيدكاظم ارفع، نشر مؤسسه تحقيقاتي و انتشاراتي فيض كاشاني.15- شاگردان مكتب ائمه عليهمالسلام ، محمدعلي عالمي دامغاني، چاپخانه علميه، قم.16- شخصيت امام صادق عليهالسلام ، احمد مغنيه، انتشارات ارديبهشت، تهران.17- شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد معتزلي، چاپ بيروت.18- شرح المقاصد، سعدالدين تفتازاني، انتشارات شريف رضي، قم.19- شوارق الالهام، ملاعبدالرزاق لاهيجي، انتشارات مهدوي، اصفهان.20- صادق آل محمد صلياللهعليهوآله ، محمود منشي، انتشارات زمانه.21- صفحاتي از زندگاني امام جعفر صادق عليهالسلام ، محمدحسين مظفر، انتشارات رسالت، قم.22- دانشنامه جهان اسلام، سيدمصطفي ميرسليم، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد.23- زندگي امام باقر عليهالسلام ، احمد حيدري، نشر دفتر نمايندگي ولي فقيه در جهاد سازندگي خراسان.24- فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي، جعفر سبحاني، انتشارات توحيد، قم.25- گوهر مراد، ملاعبدالرزاق لاهيجي، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامي.26- مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، اسماعيل اشعري، انتشارات اميركبير.27- مروج الذهب و معادن الجوهر، عليبن حسين مسعودي، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.28- معجم رجال الحديث، سيدابوالقاسم خويي، نشر دارالزهراء، بيروت.29- مغز متفكر جهان شيعه، انتشارات جاويدان.30- مناقب ابن شهر آشوب، چاپ قم.31- موسوعة الامام الصادق عليهالسلام ، سيدمحمدكاظم قزويني، مطبوعاتي سيدالشهداء، قم.32- پرتوي از چهره درخشان امام صادق عليهالسلام ، ترجمه محمدرضا انصاري، كانون انتشارات محمدي، تهران.فهرست مطالب:
آغاز پيدايش علم كلام در اسلام علل اصلي شكوفايي علم كلام در عصر امام صادق عليهالسلام 1-پيدايش و رشد مكاتب كلامي مهم تعزله واشاعره 2-
فضاي باز سياسي 3-
نقش امام محمد باقر عليهالسلام 4-
نقش امام جعفر صادق عليهالسلام 5-
نقش شاگردان امام صادق عليهالسلام 6-
ترجمه آثار حكما و متكلمان بزرگ يوناني علل فرعي رشد و شكوفايي علم كلام در عصر امام صادق عليهالسلام
1- نقش عمربن عبدالعزيز
2- گسترش قلمرو جغرافيايي اسلام و ازياد مسلمانان
3- ظهور اختلاف مذهبي و پيدايش فرق اسلامي
4- ظهور زنادقه و دهري مذهبان در عصر امام صادق عليهالسلام
*. يادآوري اين نكته لازم است كه برخي از متكلمان بزرگ مسيحي در دربار معاويه در شام به سر ميبردند و از آزادي كامل در بيان عقايد خود برخوردار بودند؛ اينها نيز تا حدودي در انتقال فرهنگ يونان و اروپاي آن زمان به جامعه اسلامي نقش داشتند. مانند يحيي دمشقي، سرجون بن منصور، اخطل، شاعر عرب زبان مشهور، غيلان دمشقي (قدري مذهب)، كه در دمشق مذهب كلامي اعتزال را تبليغ ميكرد و با عمربن عبدالعزيز مباحثاتي نيز داشته است. ر.ك: تاريخ معتزله، محمدجعفر جعفري لنگرودي، صص 101-102، نشر كتابخانه گنج دانش، تهران.1. راز اين نامگذاري روشن است؛ زيرا اعتقادات زير بناي فكري - عقيدتي انسان را تشكيل ميدهد، و در سايه اصول فكري و اعتقادي درست است كه اعمال آدمي ارزش و اعتبار مييابد و زمينه كمال و رشد و تعالي انسان را فراهم ميكند. از اين رو، به موازات احكام عملي كه به آن «فقه اصغر» ميگويند، اصول و معارف اعتقادي را «فقه اكبر» مينامند.2. ر.ك: شوراق الالهام، ملاعبدالرزّاق فيّاض لاهيجي، ج 1، صص 4 و 12، انتشارات مهدوي، اصفهان ؛ شرح مقاصد، سعدالدين تفتازاني، ج 1، صص 165-166، انتشارات شريف رضي، قم.3. بحث جبر و اختيار كه در بردارنده بحث قضا و قدر نيز ميباشد - زيرا از آن جهت كه به انسان مربوط است «جبر واختيار» معنا ميشود و از آن جهت كه به خدا بر ميگردد «قضا وقدر الهي» ناميده ميشود - موجب پيدايش بحث پيرامون مسأله عدل نيز شده است؛ زيرا ميان جبر و ظلم از يك سو و اختيار و عدل از سوي ديگر رابطهاي تنگاتنگ ديده ميشود. ر.ك آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مطهري، ص 146، دفتر انتشارات اسلامي، قم.4. اقتباس از گوهر مراد، عبدالرزاق لاهيجي، به تصحيح زين العابدين قرباني و جمعي ديگر، صص 44-46،انتشارات وزارت ارشاد اسلامي؛ آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مطهري، صص 144-145.5. ر.ك. شرح نهجالبلاغه، ابن ابي الحديد (4 جلدي) ج 2، ص 129، چاپ بيروت، و آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مطهري، ص 174.6. مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، ابوالحسن اشعري - ترجمه محسن مؤيدي، ص 9، انتشارات اميركبير.7. انعام (5): آيه 57.8. ر.ك. الفرق بين الفرق، ابومنصور عبدالقاهر بغدادي، صص 73-74 و 81، دارالمعرفة، بيروت.9. توجه شود، مراد از گناه كبيره، غير از شرك به خدا است، زيرا در كافر بودن مشرك ميان مسلمانان اختلافي نيست.10. رك. آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مطهري، ص 144.11. اقتباس از تاريخ علم كلام در ايران و جهان اسلام، علياصغر حلبي، صص 36-37 و 72-73 و 44-45 و 83. و فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي، جعفر سبحاني، ج 2، صص 12-13 و 18-19، انتشارات توحيد، قم.12. تقريبا در همان زمان كه ابوالحسن اشعري در عراق به تأسيس مكتب كلامي اشعريه دست زد، ابومنصور محمدبن محمود حنفي سمرقندي (متوفاي 333 ه·· ق) در ماوراء النهر مكتب كلامي «ماتريديه» را پايهريزي كرده است. تاريخ علم كلام، علياصغر حلبي، ص 49.13. ر.ك: سيره عملي اهل بيت عليهمالسلام ، سيدكاظم ارفع، ج 2، صص 51-62، نشر مؤسسه تحقيقاتي و انتشاراتي فيض كاشاني ؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعة، اسد حيدر، ج1، صص 434-440، مكتبة الامام اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ، اصفهان.14. تحف العقول عن آل الرسول، شيخ ابومحمدحسن بن علي بن حسين الحّراني، ص 297، مؤسسه نشر اسلامي مدرسين، قم.15. ر.ك: زندگاني امام باقر عليهالسلام ، احمد حيدري، صص 150- 157، تهيه و نشر نمايندگي ولي فقيه در جهاد استان خراسان.16. ما شيعيان و پيروان مكتب اهل بيت عليهمالسلام بر اين باوريم كه همه ائمه كلامشان نور و طينتشان واحد و منصوب از جانب خدا و رسولش هستند و نيز وارث علوم پيامبران گذشته و پيامبر خاتم صلياللهعليهوآله ميباشند. از اين رو، با اين كه هر كدام از آنها به ويژگيهايي ممتاز گشتهاند، ولي همگي از شخصيت الهي - انساني و فضايل و كرامتهاي نفساني و علم و ايمان يكسان برخوردار بودهاند، و رسالتهاي الهي خويش را به نحو احسن واكمل به انجام رساندهاند.17. ناگفته نماند اگر ميبينيم امام صادق عليهالسلام هم خود وارد معركه دعواي سياسي نميشود، وهم ديگر علويان مبارز و انقلابي را از سرانجام كار و ناكامي در مبارزات خبر ميدهد، براي اين بود كه شرايط سياسي و اجتماعي را براي قيام مسلحانه مناسب نميديد، گواه گفتار ما نپذيرفتن رهبري قيام ابومسلم خراساني و ديگر همرزمانش است. ر.ك. سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي، صص 382-390، نشر مؤسسه تعليماتي و تحقيقاتي امام صادق عليهالسلام ، قم.18. مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 248، چاپ قم.19. ر.ك: صادق آل محمد صلياللهعليهوآله ، محمود منشي، ص 133، مؤسسه انتشارات زمانه، چاپ اول.20. ر.ك: مغز متفكر جهان شيعه، تهيه مركز مطالعات اسلامي استراسبورگ، ترجمه ذبيحالله منصوري، صص 91-107 سازمان انتشارات جاويدان، چاپ هشتم، مهرماه 1360. 3. البته گرچه اين كتاب گوشههايي از حقايق زندگي و شخصيت علمي امام صادق عليهالسلام را بيان كرده است، ولي مطالب نادرست و باطل فراواني نيز در آن يافت ميشود. از اين رو، كساني كه قصد مطالعه اين كتاب را دارند بايد به اين مسأله مهم توجه داشته باشند.21. به نقل از كتاب امام جعفر صادق عليهالسلام ، عبدالحليم جندي، ترجمه عباس جلالي، ص 238.22. ر.ك: ارشاد شيخ مفيد، صص 280-281، چاپ مكتبة بصيرتي، قم؛ اصول كافي، ج 1، صص 74-75، چاپ اسلاميه، تهران.23. ر.ك: پرتوي از چهره درخشان امام صادق عليهالسلام ، به قلم چند دانشمند اسلامي، ترجمه محمدرضا انصاري، صص 56-61، كانون انتشارات محمدي، تهران.24. ر.ك: اصول كافي، ج 1، صص 119-153، ترجمه و شرح محمدباقر كمرهاي، نشر اسلاميه، تهران؛ پرتوي از چهره درخشان امام صادق عليهالسلام ، صص 80-87.25. امام جعفر صادق عليهالسلام ، عبدالحليم جندي، ترجمه عباس جلالي، ص 315.26. ر.ك: صفحاتي از زندگاني امام جعفر صادق عليهالسلام ، محمدحسين مظفر، ترجمه و نگارش سيدابراهيم سيدعلوي، ص 224، انتشارات رسالت قلم، تهران.27. ر.ك: امام جعفر صادق عليهالسلام ، عبدالحليم جندي، ترجمه عباس جلالي، ص 240؛ نشر سازمان تبليغات اسلامي.28. موسوعة الامام الصادق عليهالسلام ، سيدمحمدكاظم قزويني، ج 2، صص 420-421، مطبوعاتي سيدالشهداء قم.29. ر.ك. مروج الذهب و معادن الجوهر، ابوالحسن علي بن حسين مسعودي، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج 2، ص 197، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.31. آشنايي با علوم اسلامي، شهيد مطهري، ص 145.32. ر.ك. تاريخ علم كلام در ايران و جهان اسلام، علياصغر حلبي، صص 67-71؛ مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين، اسماعيل اشعري، ترجمه محسن مؤيدي بويژه صص 15-17 و 40-41 و 49، 69 و 150.33. برگرفته از دانشنامه جهان اسلام، حرف «ب» جزوه چهارم، زير نظر سيدمصطفي ميرسليم، صص 631-632، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامي؛ تاريخ معتزله، محمدجعفر جعفري لنگرودي، صص 101-102.