غافل نشدن از فعاليت هاى اجتماعى و برنامه هاى عبادى - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غافل نشدن از فعاليت هاى اجتماعى و برنامه هاى عبادى

نكته اى كه در اين جا بايد مورد توجه قرار دهيم اين است كه ببينيم اين سخنان حضرت ناظر به چه شرايطى است. فهميدن كلمات ائمّه معصومين (عليهم السلام) احتياج به دقت و نوعى اجتهاد دارد. درست نيست كه انسان روايتى را بخواند يا بشنود، بعد بدون تحقيق و دقت كافى به اطلاق و عموم ظاهرى آن عمل كند. بعضى از افراد كه شرايط ورود، لحن و قيود روايت را به خوبى درك نمى كنند، اگر روايتى به مذاقشان خوش بيايد و زمينه اش هم در آنها وجود داشته باشد، به آن روايت عمل يا استناد مى كنند. مثلا آنان با ديدن رواياتى كه شيعيان را افرادى گوشه نشين و يا بريده از اجتماع معرفى مى كند، چنين مى پندارند كه همه شيعيان در هر زمانى بايد از تمام مردم حتى شيعيان ديگر نيز دورى كنند؛ و يا كسى كه شيعه است بايد سرش در لاك خودش باشد، از خانه اش كم بيرون بياييد، اگر هم بيرون آمد، عبايش را روى سرش بكشد تا كم تر ديگران را ببيند، باكسى حرف نزند و.... اين گونه افراد با چنين سليقه هايى پيش از انقلاب زياد بودند، اما به بركت انقلاب و رهنمودهاى امام راحل (رحمه الله) و ساير بزرگان، بحمدالله اين گرايش هاى انحرافى كم شده است. البته هنوز هم گوشه و كنار هستند كسانى كه به اين گونه روايات تمسك مى كنند. در اين رابطه بايد بدانيم كه هيچوقت امر مستحبى و اخلاقى، جاى تكليف واجب را نمى گيرد؛ آن جا كه امر به معروف، نهى از منكر، مشاركت در امر سياسى و... واجب است، استناد به اين گونه دستورات اخلاقى، كه در شرايطى خاص به افرادى داده شده، به هيچ وجه صحيح نيست. كسانى كه گرايش هاى درويش مآبى دارند، از رواياتى كه درباب عُزلت گزينى و گوشه نشينى وارد شده، چنين برداشت مى كنند كه بايد دور از اجتماع زندگى كنند و با هيچ كس معاشرت نداشته باشند. اگر چنين باشد، پس اين همه تكاليف اجتماعى كه ما در اسلام داريم براى كيست و چه وقت بايد به آنها عمل شود؟!

از سوى ديگر، كسان ديگرى فقط دستورات اجتماعى اسلام را مى بينند و احكام عبادى را به كلى فراموش مى كنند. آنها گمان مى كنند كه اگر وارد فعاليت هاى اجتماعى شدند، ديگر نيازى به انجام عبادات مستحبى ندارند. عبادت مخصوص افرادى است كه گوشه اى نشسته اند، براى پيرزن ها و پيرمردهايى است كه دستشان به جايى نمى رسد و از اين رو، وقتشان را با خواندن قرآن و دعا و گفتن ذكر پر مى كنند! اين اشتباهى بزرگ است كه كسى به بهانه انجام تكاليف اجتماعى، از مسايل عبادى غافل شود. هيچ كس از برنامه هاى عبادى و خودسازى بى نياز نيست. البته شرايط زندگى و نيازهاى افراد با يكديگر متفاوت است و بالطبع نوع عباداتشان هم فرق مى كند، ولى به هر حال، فعاليت هاى اجتماعى، جاى اينها را نمى گيرد. اگر انسان اين عبادت ها را ترك كند، كم كم ماهيت آن فعاليت هاى اجتماعى هم عوض مى شود؛ يعنى به جاى اين كه به قصد انجام وظيفه واجب باشد، گرايش هاى مادى و دنيوى جاى آن را مى گيرد. اگر چنين حالتى پيش آمد، رعايت احكام شرع به فراموشى سپرده مى شود و خداى ناكرده انسان به گناه آلوده مى گردد. كسانى كه مسؤوليت هاى مهم اجتماعى دارند، نبايد فكر كنند كه از وظايف عبادى مانند نمازهاى نافله، دعاهاى مستحبى، قرائت قرآن و... معاف هستند و با خود بگويند ما آن قدر به جامعه خدمت مى كنيم كه ثواب هر كدامش از چند ختم قرآن بيش تر است! البته خدمتى كه وظيفه و واجب باشد، ثوابش از ختم قرآن بيش تر است، اما انسان براى انجام دادن آن خدمت، از برنامه هاى عبادى مستغنى نيست. اگر انسان با عبادت سر و كار داشته باشد، آن روح معنوى در او باقى مى ماند تا بتواند به جامعه خدمت كند، وگرنه انگيزه هاى الهى در انسان ضعيف مى شود و به جاى اين كه انجام وظيفه كند، خودش هم آفت زده مى شود و فاسد مى گردد.

يَا ابْنَ جُنْدَب كُلُّ الذُّنوبِ مَغْفورةٌ سِوى عُقُوقِ اَهْلِ دَعْوَتِكَ وَ كُلُّ الْبِرِّ مقبولٌ اِلاّ ما كانَ رِئاءً. يَا ابْنَ جُنْدَب اَحْبِبْ فِى اللّهِ و اَبْغِضْ فى اللّهِ وَ اسْتَمْسِكْ بِالْعُرْوَةِ الوُثْقى وَ اعْتَصِمْ بِالْهُدى يُقْبَلُ عَمَلُكَ فَاِنَّ اللّهَ يَقولُ « وَ إِنِّي لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»(1) فَلا يُقْبَلُ اِلاّ الايمانُ و لا ايمانَ الاّ بِعمل و لا عَمَلَ الاّ بِيقين و لايقينَ اِلاّ بِالخُشوعِ وَ مِلاكُها كُلُّها اَلْهُدى فَمَنِ اهْتَدى يُقْبَلُ عَمَلُهُ و صَعِدَ الى المَلَكوتِ مُتَقَبَّلا «وَ اللّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراط مُسْتَقِيم»(2).

/ 123