اماكن زيارتى منتسب به امام زمان (عج) - مسجد سهله
اشاره:
مسجد سهله، در اطراف كوفه، در دو كيلومترى شمال غربى مسجد اعظم كوفه، كهنترين مكان منتسب به حضرت بقيةالله (عج) است . در احاديث ماثور از امامان نور، مسجد سهله، به عنوان اقامت گاه شخصى حضرت ولى عصر (عليهالسلام) در عصر ظهور معرفى شده است . در اين نوشتار، به استناد بيستحديث از پيشوايان معصوم (عليهمالسلام) جايگاه مسجد سهله از ديد روايات بررسى شده و ويژگىهاى آن مكان مقدس شمارش گرديده، و به چهل مورد از نيك بختان تاريخ كه در اين پايگاه ملك پاسبان به حضرت دوست راه يافتهاند، اشاره شده است . جايگاه آن امام نور به هنگام ظهور
در احاديث فراوانى، به صراحت، اعلام شده كه اقامتگاه شخصى حضرت بقيةالله، ارواحنافداه، در دوران ظهور مسجد مقدس سهله است . اينك شمارى از اين روايات آورده مىشود . 1 - محدثان عالى مقام شيعه، با اسناد معتبر، در مجامع حديثى خود، از راويان اخبار و ناقلان آثار، روايت كردهاند كه روزى در محضر مقدس رييس مذهب، حضرت امام صادق (عليهالسلام) از مسجد سهله گفت و شنود شد . فرمودند: اما انه منزل صاحبنا اذا قام باهله; (1) آن جا اقامت گاه صاحب ما است، هنگامى كه با خانوادهاش قيام كند . در برخى از منابع، به جاى «قام» ، «قدم» تعبير شده است; (2) يعنى، هنگامى كه تشريف بياورد . و در نقل برخى از محدثان، به جاى «اما انه» ، «مسجد السهله» آمده است; (3) يعنى، به جاى ضمير، اسم صريح آمده است . 2 - بيش از دو قرن، پيش از ميلاد مسعود كعبهى موعود، وجود مقدس اميرمؤمنان (عليهالسلام)، به هنگام ترسيم خط سير حضرت ولى عصر (عليهالسلام) در آستانهى ظهور، مىفرمايد: «كاني به قد عبر من وادى السلام الى مسجد السهلة، على فرس محجل (4) له شمراخ (5) ، يزهو، و يدعو، و يقول في دعائه: «لا اله الا الله حقا حقا . . . ; (6) گويى او را با چشم خود مىبينم كه از وادى السلام عبور كرده، بر فراز اسبى كه سپيدى پاها و پيشانىاش همىدرخشد، به سوى مسجد سهله در حركت است، و زير لب زمزمه دارد و خدا را اين گونه مىخواند: «لا اله الاالله حقا حقا . . .» . 3 - بيش از يك قرن پيش از ولادت خجستهى حضرت حجت (عليهالسلام)، امام صادق (عليهالسلام) خطاب به يار با وفايش ابوبصير فرمود: يا ابا محمد! كاني ارى نزول القائم (عليهالسلام) فى مسجد السهلة باهله و عياله; اى ابا محمد! گويى فرود آمدن قائم (عليهالسلام) را با اهل و عيالاش در مسجد سهله، با چشم خود مىبينم . ابوبصير عرضه داشت: «آيا محل اقامت دائمى آن حضرت، در مسجد سهله خواهد بود؟» . حضرت فرمود: «آرى .» . سپس فرمود: مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ادريس (عليهالسلام) بود . مسجد سهله، اقامتگاه حضرت ابراهيم خليل الرحمان (عليهالسلام) بود . خداوند، پيامبرى را مبعوث نكرده، جز اين كه در مسجد سهله نماز گزارده است . مسجد سهله، پايگاه حضرت خضر (عليهالسلام) است . كسى كه در مسجد سهله اقامت كند، همانند كسى است كه در خيمهى رسول اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم) اقامت كند . مرد و زن با ايمانى يافت نمىشود، جز اين كه دلاش به سوى مسجد سهله پر مىزند . در مسجد سهله، تخته سنگى است كه تمثال همهى پيامبران بر آن نقش بسته است . احدى در مسجد سهله نماز نمىگزارد كه با نيت راستين خدا را بخواند، جز اين كه خداوند او را با حاجتبر آورده شده از آن جا بر مىگرداند . احدى نيست كه در مسجد سهله به خدا پناهنده شود، جز اين كه خداوند او را از آن چه بيم دارد پناه دهد . ابوبصير عرض كرد: «فضيلتبسيار بزرگى است!» . امام صادق (عليهالسلام) فرمود: «آيا براىات بيفزايم؟» . عرض كرد: «بلى .» . فرمود: مسجد سهله، از آن بقعههايى است كه خداوند دوست دارد او را در آن جا بخوانند . شب و روزى نيست كه فرشتگان به زيارت مسجد سهله نشتابند و در آن جا به عبادت حق تعالى نپردازند . اگر من در آن سامان سكونت داشتم، هيچ نمازى را جز در مسجد سهله نمىخواندم . اى ابا محمد! اگر مسجد سهله هيچ فضيلتى جز فرود آمدن فرشتهها و اقامت پيامبران را نداشت، همين فضيلتبس بود، در حالى كه اين همه فضيلت دارد . آن چه از فضايل مسجد سهله براى تو بازگو نكردم، بيش از فضايلى است كه براىات گفتم . ابوبصير عرض كرد: «آيا مسجد سهله، اقامتگاه دائمى حضرت قائم (عليهالسلام) خواهد بود؟» . فرمود: «آرى .» . (7) 4 - مفضل در ضمن حديث مفصلى از محضر امام صادق (عليهالسلام) پرسيد: «منزل حضرت مهدى (عليهالسلام) و مركز اجتماع شيعيان كجا خواهد بود؟» . امام صادق (عليهالسلام) در پاسخ او فرمود: دار ملكه الكوفة، و مجلس حكمه جامعها، و بيت ماله و مقسم غنائم المسلمين مسجد السهلة، و موضع خلواته الذكوات البيض من الغريين; (8) مركز حكومت او، كوفه، و مركز قضاوتاش، مسجد اعظم كوفه، و مركز بيت المال و محل تقسيم غنايم مسلمانان، مسجد سهله، و محل خلوت و مناجاتهايش تپههاى سپيد و نورانى نجف اشرف است . (9) 5 - ابوبكر حضرمى از محضر امام باقر (عليهالسلام) پرسيد: «بعد از خانهى خدا و حرم رسول خدا (صلىاللهعليهوآلهوسلم) كدامين بقعه از همهى بقعهها با فضيلتتر است؟» . امام باقر (عليهالسلام) فرمود: اى ابابكر! كوفه است كه پاك و پاكيزه است، و قبور پيامبران مرسل و غيرمرسل در آن است، و قبور صالحان و صديقان در آن است، و مسجد سهيل (10) در آن است كه: خداوند، هيچ پيامبرى مبعوث نكرده، جز اين كه در آن نماز گزارده است . و فيها يظهر عدل الله; عدالتخداوند در آن جا ظاهر مىشود . و فيها يكون قائمه و القوام من بعده; (11) خليفهى قائم به حق خداوند، و ديگر قائمان بعد از اونيز در آن جا خواهند بود . آن جا اقامتگاه پيامبران، و اوصياى پيامبران و صالحان است . (12) 6 - ابان بن تغلب، در سفرى با امام صادق (عليهالسلام) هم سفر شد . در اطراف كوفه، در سه نقطه، امام صادق (عليهالسلام) از اسب پياده شد، دو ركعت نماز گزارد . ابان، در مورد اين سه نقطه، از آن حضرت پرسيد . امام (عليهالسلام) توضيح داد . سومين مورد را «محل نزول قائم (عليهالسلام)» معرفى فرمود . (13) در اين حديث اگرچه به نام مسجد سهله تصريح نشده، ولى از بررسى مجموع روايات اطمينان حاصل مىشود كه آن نقطه، مسجد سهله بوده است . 7 - محمد بن حسين بن عبدالله تميمى، مشهور به «ابوسوره» از بزرگان زيديه بود . روز عرفهاى، به زيارت امام حسين (عليهالسلام) مشرف شد . شب عيد را نيز در حائر حسينى بيتوته كرد . در پگاه عيد اضحى، به هنگام خروج از حرم امام حسين (عليهالسلام) به پيشگاه مقدس حضرت بقيةالله، ارواحنافداه، شرفياب شد . در محضر آن قبلهى موعود، به سوى مسجد سهله حركت كرد . معجزهاى از آن حضرت مشاهده كرد . مستبصر شد و به آيين تشيع اثناعشرى گرويد . ابوسوره مىگويد: «هنگامى كه به مقابر مسجد سهله (14) رسيديم، آن امام همام فرمود: «هو ذا منزلي; (15) اين جا خانهى من است .» . در اين احاديث، از مسجد سهله به عنوان اقامتگاه حضرت بقيةالله، ارواحنا فداه، به هنگام ظهور سخن رفته است در احاديث فراوان ديگرى، به ابعاد ديگرى از ويژگىهاى مسجد سهله اشاره شده، كه شمارى از آنها را در اين جا مىآوريم: 8 - شيخ طوسى، با سلسله اسناد خود، در ضمن يك حديث طولانى، از وجود مقدس اميرمؤمنان (عليهالسلام) روايت مىكند كه به هنگام شمارش مساجد مباركهى كوفه فرمود: و مسجد بنى ظفر مسجد مبارك . والله! ان فيه لصخرة خضراء، و ما بعث الله من نبى الا فيها تمثال وجهه، و هو مسجد السهلة; (16) مسجد بنى ظفر، كه همان مسجد سهله است، مسجد مباركى است . به خدا سوگند! در آن، تخته سنگ سبز رنگى است كه خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرده، جز اين كه تمثال صورتاش در آن هست . 9 - مرحوم كلينى، در همين رابطه، حديثى با سلسله اسنادش از امام باقر (عليهالسلام) روايت كرده كه آن حضرت، در شمار مساجد مباركهى كوفه فرمود: و مسجد بنى ظفر و هو مسجد السهلة; (17) و مسجد بنى ظفر كه همان مسجد سهله است . 10 - امام صادق (عليهالسلام) خطاب به علاءبن رزين فرمود: «در نزديكى شما، مسجدى هست كه شما آن را «مسجد سهله» مىناميد و ما آن را «مسجد شرى» (18) مىناميم، آيا در آن مسجد نماز مىخوانى؟» . علاء گفت: «آرى! جانام به فدايت! من، در آن جا نماز مىخوانم .» . امام صادق (عليهالسلام) فرمود: ائته; فانه لم ياته مكروب الا فرج الله كربته - او قال: قضى الله حاجته - و فيه زبرجدة فيها صورة كل نبى و كل وصى; (19) آرى، آن جا برو; زيرا، هرگز اندوهناكى به آن جا نمىرود، جز اين كه خداوند، اندوهاش را مىزدايد [. و يا فرمود: حاجتاش را بر مىآورد ]. و در آن جا زبرجدى هست كه تمثال همهى پيامبران و همهى اوصياى پيامبران در آن است . 11 - اميرمؤمنان (عليهالسلام) به مالك بن ضمره رواسنى - كه از خواص اصحاباش بود - (20) فرمود: «آيا به مسجدى كه در شتخانهات هست، مىروى؟ و در آن نماز مىگزارى؟» . مالك گفت: «اى اميرمؤمنان! معمولا، در اين مسجد، خانمها نماز مىخوانند .» . فرمود: يا مالك! ذاك مسجد ما اتاه مكروب قط، الا فرج الله عنه و اعطاه حاجته; (21) اى مالك! اين، مسجدى است كه هرگز شخص اندوهناكى به آن جا نمىرود، جز اين كه خداوند هم و غماش را برطرف مىكند، حاجتاش را بر مىآورد . در اين حديث، اگرچه به نام «مسجد سهله» تصريح نشده، جز اين كه از بررسى احاديث، اطمينان حاصل مىشود كه در مورد مسجد سهله است و لذا ابن مشهدى، آن را در باب احاديث مربوط به فضائل مسجد سهله نقل كرده است . (22) 12 - امام صادق (عليهالسلام) در اين باره فرمود: [انه] (23) ما من مكروب ياتى مسجدالسهلة، فيصلى فيه ركعتين بين العشائين و يدعوالله تعالى، الا فرج الله كربه; (24) هيچ غمزدهاى نيست كه به مسجد سهله برود و در آن دو ركعت نماز ميان مغرب و عشا بخواند و خداى را بخواند، جز اين كه خداوند غمهايش را زايل گرداند . 13 - از امام زين العابدين (عليهالسلام) روايتشده كه فرمود: من صلى فى مسجد السهلة ركعتين، زاد الله في عمره سنتين; (25) هر كس در مسجد سهله دو ركعت نماز بگزارد، خداوند، دو سال بر عمر او مىافزايد . 14 - امام صادق (عليهالسلام) در اين باره فرمود: اذا دخلت الكوفة، فات مسجدالسهلة، فصل فيه واسال الله حاجتك لدينك و دنياك . . . ; (26) هنگامى كه وارد كوفه شدى، به مسجد سهله برو و در آن جا نماز بگزار، آن گاه حاجتهاى مادى و معنوى خود را از خداوند بطلب كه: مسجد سهله خانهى ادريس نبى بود . حضرت ادريس در آن جا لباس مىدوخت و نماز مىخواند . هر كس در مسجد سهله خدا را بخواند، براى هر حاجتى كه مورد علاقهاش باشد، خداوند، حاجتاش را بر مىآورد، و در روز قيامت، او را تا رتبهى حضرت ادريس بالا مىبرد، و او را از ناملايمات دنيا و نيرنگهاى دشمنان پناه مىدهد . 15 - مرحوم كلينى با سلسله اسنادش از امام صادق (عليهالسلام) روايت كرده كه فرمود: بالكوفة مسجد يقال له «مسجد السهلة» . لو ان عمي زيدا اتاه، فصلى فيه واستجار الله، لاجاره عشرين سنة . فيه مناخ الراكب و بيت ادريس النبى (عليهالسلام)، و ما اتاه مكروب قط فصلى فيه بين العشائين و دعا الله، الا فرج الله كربته; (27) در كوفه، مسجدى است كه «مسجد سهله» ناميده مىشود، اگر عمويم زيد به آن جا مىرفت و به خدا پناهنده مىشد، خداوند، بيستسال او را پناه مىداد . آن جا جايگاه سواره و خانهى ادريس نبى (عليهالسلام) است . هيچ غم زدهاى نيست كه به آن جا برود و ميان مغرب و عشا نمازى بگزارد و خدا را بخواند، جز اين كه خداوند غمهايش را بر طرف مىسازد . در نقل شيخ طوسى آمده است كه پرسيدند: «منظور از «سواره» كيست؟» . فرمود: «حضرت خضر (عليهالسلام).» . (28) 16 - جعفر بن محمد بن قولويه (استاد شيخ مفيد) با سلسله اسنادش از امام جعفرصادق (عليهالسلام) روايت كرده كه خطاب به ابوحمزهى ثمالى فرمود: اى اباحمزه! آيا عمويم زيد را در شبى كه خروج كرد، ديدار كردى؟» . عرض كرد: «بلى .» . فرمود: «آيا در مسجد سهيل نماز گزارد؟» . عرض كرد: «مسجد سهيل كجا است؟ آيا منظور شما مسجد سهله است؟» . فرمود: «آرى .» . [عرضه داشت: «نه» . (29) فرمود: اما انه لوصلى فيه ركعتين، ثم استجارالله، لاجاره سنة; اگر در آن جا دو ركعت نماز مىخواند، آن گاه به خدا پناهنده مىشد، بى گمان، خداوند، تا يك سال او را پناه مىداد . ابوحمزهى ثمالى گفت: «پدر و مادرم به فداى شما! آيا مسجد سهله اين گونه است؟» . فرمود: «آرى» ; مسجد سهله، خانهى حضرت ابراهيم بود، هنگامى كه به سوى عمالقه رفت . خانهى حضرت ادريس آن جا بود و آن جا لباس مىدوخت . پايگاه سواره (حضرت خضر) آن جا است . آن جا، تخته سنگ سبز رنگى است كه تمثال همهى پيامبران در آن است . در زير آن سنگ، تربتى است كه خداوند همهى پيامبران را از آن آفريده است . محل عروج آن جا است . (30) فاروق اعظم، آن جا است، كه در نقطهاى از آن است . (31) آن جا، رهگذر مردمان است . آن جا، از سرزمين كوفه است . صور، در آن جا دميده مىشود . حشر و نشر، به سوى آن جا است . هفتاد هزار نفر از كنار آن محشور مىشوند كه بدون حساب وارد بهشت مىگردند . . . (32) 17 - مرحوم كلينى، در همين باره از عبدالله بن ابان روايت مىكند كه گفت: روزى، در خدمت امام صادق (عليهالسلام) بوديم . خطاب به حاضران فرمود: «آيا كسى از شما، از سرگذشت عمويم «زيدبنعلى» (عليهالسلام) اطلاعى دارد؟» . يكى از حاضران گفت: «آرى; من، تا حدى از مطالب ايشان خبر دارم . شبى، در خانهى معاويه بن اسحاق انصارى، در خدمت جناب زيد بوديم كه گفت: «مهيا شويد به مسجد سهله برويم و در آن جا نماز بگزاريم .» . امام صادق (عليهالسلام) پرسيد: «آيا انجام داد؟» . پاسخ داد: «نه . كارى پيش آمد و او را از رفتن به مسجد سهله بازداشت .» . امام (عليهالسلام) فرمود: «اما والله! لو اعاذالله به حولا لاعاذه; (33) به خدا سوگند، اگر در آن جا براى يك سال از خدا پناه مىطلبيد، خداوند به او پناه مىداد .» . سپس فرمود: «آيا نمىدانيد كه آن جا، خانهى ادريس نبى (عليهالسلام) بود، حضرت ادريس، آن جا خياطى مىكرد، حضرت ابراهيم (عليهالسلام) از آن جا به سوى عمالقه رفت، داوود از آن جا به جنگ جالوت رفت، در آن جا تخته سنگ سبز رنگى است كه تمثال همهى پيامبران در آن است، گل همهى پيامبران، از زير آن سنگ اخذ شده است، آن جا، پايگاه سواره است؟» . پرسيدند: «سواره كيست؟» . فرمود: «خضر (عليهالسلام) است .» . (34) 18 - علامهى مجلسى از امام صادق (عليهالسلام) روايت كرده كه فرمود: مسجد السهلة مناخ الراكب; مسجد سهله، پايگاه سواره است .» . پرسيدند: «منظور از سواره كيست؟» . فرمود: «حضرت خضر (عليهالسلام).» . (35) 19 - ابن مشهدى، با سلسله اسنادش از على بن ابراهيم (صاحب تفسير قمى) روايت كرده كه در ضمن يك حديث طولانى از پدرش ابراهيم بن هاشم نقل كرده، كه در مسجد سهله، به خدمتحضرت خضر (عليهالسلام) شرف ياب شده . در زاويهى شرقى مسجد، از آن حضرت پرسيد: اين جا چه نام دارد؟» . حضرت خضر (عليهالسلام) فرمود: انه مقام الصالحين والانبياء والمرسلين; (36) اين جا، مقام صالحان و پيامبران و رسولان است . 20 - ابن مشهدى، با چند طريق از «بشار مكارى» روايت مىكند كه روزى به محضر امام صادق (عليهالسلام) شرفياب شد، طبقى از خرماى طبرزد را در محضر امام (عليهالسلام) مشاهده كرد . امام (عليهالسلام) از آن خرما به بشار تعارف كرد . ايشان عذر آورد كه در مسير خود با حادثهى دل خراشى مواجه شده است، لذا نمىتواند چيزى بخورد . امام (عليهالسلام) آن حادثه را جويا مىشوند . بشار مىگويد: «خانمى را در كوچه ديدم كه زمين خورده بود . به ياد حضرت زهرا (عليهاالسلام) افتاده، گفته بود: "لعن الله ظالميك يا فاطمة! " . گزارش، به شرطه رسيده بود . شرطه، او را دستگير كرد . به سوى زندان برد . مرتب، با تازيانه بر سرش كوبيد . او نيز هر چه فرياد مىزد و يارى مىطلبيد، كسى جرئت نمىكرد كه به يارىاش بشتابد .» . امام (عليهالسلام) دست از طعام كشيد . اشك از ديدگان مباركاش سرازير شد . آن قدر گريست كه محاسن و سينه و دستمالاش خيس شد . آن گاه به بشار فرمود: «بشار! برخيز به مسجد سهله برويم و خداى را بخوانيم و آزادى آن زن را از خداوند بخواهيم» . امام (عليهالسلام) كسى را به شرطه خانه فرستاد و به او فرمود: «آن جا بماند تا هنگامى كه از آن زن خبرى دريافت كند .» . بشار مىگويد: «در خدمت امام (عليهالسلام) به مسجد سهله رفتيم . هر كدام دو ركعت نماز گزارديم . آن گاه امام (عليهالسلام) دستها را به سوى آسمان برافراشت و دعاى: «انت الله لا اله الا انت . . .» را تا آخر خواند . آن گاه به سجده رفت . من، جز صداى نفسهايش را نمىشنيدم . پس از مدتى سر از سجده برداشت و فرمود: "برخيز كه زن آزاد شد" .» . بشار گويد: «در محضر امام (عليهالسلام) حركت كرديم . در كوچههاى كوفه بوديم كه فرستادهى امام (عليهالسلام) آمد و آزاد شدن آن خانم را به امام (عليهالسلام) نويد داد . . . (37) » .ويژگىهاى مسجد سهله
از بررسى مجموع رواياتى كه دربارهى مسجد سهله رسيده، به اين نتيجه مىرسيم كه براى مسجد سهله ويژگىهاى فراوان و امتيازات بى شمار است كه به گوشهاى از آنها در اين جا اشاره مىكنيم . براى رعايت اختصار، فقط به شمارهى حديث و يا احاديثى كه به آن ويژگى دلالت مىكند، در داخل كروشه اشاره مىكنيم . 1 - آن جا، از سرزمين كوفه است [. ح 16 ]. 2 - آن جا، اقامتگاه پيامبران و صالحان است [. ح 5] 3 - آن جا، اقامتگاه جانشينان حضرت مهدى (عليهالسلام) است [. ح 5] 4 - آن جا، اقامتگاه حضرت ابراهيم (عليهالسلام) بود [. ح 3 و 16] 5 - آن جا، اقامتگاه حضرت ادريس (عليهالسلام) بود [. ح 3، 14، 15، 16 و 17] 6 - آن جا، اقامتگاه حضرت بقيةالله، ارواحنا فداه، است [. ح 1، 3، 5، 6 و 7] 7 - آن جا، اقامتگاه دائمى آن حضرت است [. ح 3] 8 - آن جا، پايگاه حضرت خضر (عليهالسلام) است [. ح 3، 15، 16، 17 و 18] 9 - آن جا، تربتى هست كه همهى پيامبران از آن آفريده شدهاند [. 16 و 17] 10 - آن جا، رهگذر راهيان بهشت است [. ح 16] 11 - آن جا، عبادتگاه حضرت ادريس بود [. ح 14] 12 - آن جا، كارگاه خياطى حضرت ادريس بود [. ح 14 و 17] 13 - آن جا، مبارك است [. ح 8 و 9] 14 - آن جا، محل تقسيم غنايم در عصر ظهور است [. ح 4] 15 - آن جا، محل عروج است [. ح 16] 16 - آن جا، محل نزول فرشتهها است [. ح 3] 17 - آن جا، محل نيايش حضرت صاحب (عليهالسلام) است [. ح 19] 18 - آن جا، مركز بيت المال حضرت است [. ح 4] 19 - آن جا، مقام صالحان و پيامبران است [. ح 19] 20 - امام صادق (عليهالسلام) براى حوائج مهم به آن جا تشريف مىبرد [. ح 20] 21 - تمثال همهى پيامبران در سنگ سبز رنگى در آن جا است [. ح 8، 10، 16 و 17] 22 - تمثال همهى پيامبران و اوصياى آنان نيز در آن سنگ است [. ح 10] 23 - حشر و نشر همگان، به سوى مسجد سهله است [. ح 16] 24 - حضرت ابراهيم (عليهالسلام) از آن جا به سوى عمالقه رفت [. ح 16 و 17] 25 - خانوادهى حضرت مهدى (عليهالسلام) در هنگام ظهور، در آن جا فرود مىآيند [. ح 1 و 3] 26 - خدا، دوست دارد كه در آن جا نيايش شود [. ح 3] 27 - داوود، از آن جا به جنگ جالوت رفت [. ح 17] 28 - دل هر زن و مرد مؤمن به آن جا پر مىكشد [. ح 3] 29 - دو ركعت نماز در آن جا، انسان را در پناه خدا قرار مىدهد [. ح 16] 30 - دو ركعت نماز ميان مغرب و عشا، در آن جا، موجب افزايش عمر است [. ح 13] 31 - دو ركعت نماز ميان مغرب و عشا، در آن جا، موجب رفع غم مىشود [. ح 12] 32 - صور، در آن جا دميده مىشود [. ح 16] 33 - عبادت در آن جا، همانند عبادت در خيمهى رسول اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم) است [. ح 3] 34 - عدالت الهى، در آن جا ظاهر مىشود [. ح 5] 35 - فاروق اعظم، آن جا است [. ح 16] 36 - فرشتگان، هر شب و روز، در آن جا فرود مىآيند [. ح 3] 37 - فضايل ناگفتهى آن جا، بيشتر از آن چه بيان شد، است [. ح 3] 38 - گل همهى پيامبران، از آن جا برداشته شده است [. ح 17] 39 - مسجد بنى ظفر، همان مسجد سهله است [. ح 9] 40 - مسجد سهيل، همان مسجد سهله است [. ح 5 و 16] 41 - مسجد شرى، ثرى، برى نيز همان مسجد سهله است [. ح 10] 42 - نيايش در مسجد سهله، موجب قضاى حوائج و تقرب به خدا است [. ح 14] 43 - نيايش در آن جا، موجب مصونيت از ناملايمات است [. ح 14] 44 - نيايش در آن جا، موجب مصونيت از نيرنگ دشمنان است [. ح 14] 45 - هفتاد هزار نفر از آن جا، بدون حساب، وارد بهشت مىشوند [. ح 16] 46 - هيچ اندوهگينى وارد آن مسجد نشود، جز اين كه غم و اندوهاش زدوده شود [. ح 10 و 11] 47 - هيچ پيامبر مبعوث نشد، جز اين كه در آن جا نماز گزارد [. ح 3 و 5] 48 - هيچ كس در آن جا به خدا پناهنده نشود، جز اين كه خدا او را پناه دهد [. ح 3، 15 و 17] 49 - هيچ كس در آن جا نماز نگزارد، جز اين كه حاجت روا بر مىگردد [. ح 3 و 12] 50 - هيچ كس در آن جا وارد نشود، جز اين كه حاجتاش برآورده شود [. ح 10 و 11] باريافتگان مسجد سهله
در طول يك هزار و نود و چهارسالى كه از آغاز غيبت كبراى حضرت بقيةالله، ارواحنا فداه، مىگذرد، هزاران نفر از شيعيان شيفته و منتظران دل سوخته، به قصد ديدار يار، از اقطار و اكناف جهان، به سوى مسجد مقدس سهله مىشتابند، شبهايى را در آن جا بيتوته مىكنند، با كعبهى مقصود و قبلهى موعود مناجات مىكنند . به ديدار جان جانان موفق مىشوند، ولى به دلايلى دم فرو بسته، راز دل را به احدى اظهار نمىكنند . در اين ميان، شمار اندكى از اين نيك بختان يافت مىشوند كه على رغم تحفظ و خويشتن دارى كه در كتمان توفيقات خود معمول داشتهاند، راز شان بر ملا شده، به گوش ديگر دل سوختهها نيز رسيده است . تعداد بسيار نادرى از اين عزيزان، داستان تشرفشان، به آثار مكتوب راه يافته، در لابهلاى كتب درج شده، به دست ما رسيده است . با توجه به مشكلات فراوانى كه در نقل اين رويدادها هست، فقط اسامى شمارى از اين افراد سعادتمند كه در مسجد سهله به حضور يار بار يافته و يا مورد توجه محبوب قرار گرفتهاند، ثبت مىشود، تا مورد بررسى و مراجعهى علاقهمندان قرار گيرد . آن عده از شيفتگان پژوهنده و خوانندگان ارجمند كه تمايل به مطالعهى متن كامل اين رخدادها باشند، مىتوانند به منابع ياد شده در پايان نوشتار مراجعه فرمايند . 1 - محمد بن ابى رواد رواسى، با محمد بن جعفر دهان، در يكى از ايام رجب، به قصد ديدار حضرت صاحب الامر (عليهالسلام) به مسجد سهله مشرف شدند . به هنگام بازگشت، در مسجد صعصعه، به محضر آن قطب دايرهى امكان شرف ياب شدند، دعاى معروف: «اللهم ياذا المنن السابغة» را از آن حضرت استماع كردند . (38) 2 - افتخار قرون و اعصار، آيةالله سيد مهدى بحرالعلوم (متوفاى 1212 ه) بنا به تقاضاى ميرزاى قمى (صاحب قوانين (متوفاى 1231 ه) تشرف خود را در مسجد سهله به پيشگاه جان جانان و استماع مناجات گوشنواز آن امام دلنواز را بيان كرد، اما از اظهار گفتوشنود خود با آن حضرت امتناع كرد . (39) 3 - سيد بحرالعلوم، يك بار ديگر در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرفياب شد و در نماز جماعتى كه به امامت آن بزرگوار برگزار شده بود، شركت كرد . (40) 4 - سيد جعفر قزوينى، در خدمت پدر بزرگوارش سيد باقر قزوينى - كه صاحب كرامات فراوان بود (41) در مسجد سهله، به محضر خورشيد فروزان امامتشرفياب شده است . (42) 5 - سيد مهدى عباباف نجفى كه هر شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف مىشد، در نيمه شبى، به خدمتخورشيد عالم تاب شرفياب شد و مشاهده كرد كه در آن شب تار، در و ديوار مسجد، چون روز، روشن بود . (43) 6 - حاج سيد احمد اصفهانى (مشهور به خوشنويس) كه در زمان ميرزاى شيرازى به سامرا مهاجرت كرده بود، روز جمعهاى، در مسجد سهله، به پيشگاه پيشواى انس و جان شرفياب شد و فرمان يافت كه همه روزه، صبحگاهان، به نيابت از سوى حضرت صاحب الزمان (عليهالسلام) زيارت عاشورا بخواند . (44) 7 - شيخ محمود عراقى (متوفاى 1306 ه) از تبار جناب ميثم تمار و از شاگردان شيخ انصارى، از مولى عبدالحميد قزوينى، بدون واسطه نقل مىكند كه چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد . در چهلمين شب، جمال باهرالنور آن حضرت را مشاهده كرد، و صحن مسجد را بدون شمع و چراغ، از نور آن خورشيد جهان افروز، روشن و منور ديد . (45) 8 - وى، از سيد باقر اصفهانى - كه او را به عنوان سيد ثقهى جليل و فاضل عادل نبيل ستوده است - بدون واسطه نقل كرده كه در شب چهارشنبهاى، در مسجد سهله، به محضر مولا شرفياب شد و از خوان كرماش برخوردار گشت . (46) 9 - سيد عبدالله قزوينى در سال 1327 ه . در مسجد سهله، به ديدار آن حضرت توفيق يافت و مقام حضرت مهدى (عليهالسلام) را روشنتر از روز ديد . (47) 10 - حاج على نجفى با يك گروه يازده نفرى، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد . در يك شب چهارشنبه كه مسئول شام فراموش كرده بود غذا بياورد، بعد از اعمال مسجد، به مسجد كوفه رفتند و در حجرهاى بيتوته كردند و از شدت گرسنگى، خواب شان نبرد كه ناگهان، خورشيد جهان افروز، به داخل حجره تشريف آورده، چاى و برنج داغ به آنان مرحمت فرموده است . (48) 11 - شيخ محمود عراقى، داستان تشرف شخص فلاح يزدى سهلاوى را در مسجد سهله، از حاج ملا باقر بهبهانى، و اداى قرضهايش را به فرمان حضرت، به دستسيد اسدالله رشتى، نقل كرده است . (49) 12 - ميرزا هادى بجستانى، از دوستاش سيد حسن - كه او را به تقوا و ديانتستوده است - نقل مىكند كه چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد و در شب چهلم، مورد عنايت قرار گرفت . (50) 13 - شيخ محمدتقى حائرى مازندرانى، شب چهارشنبهاى، در مسجد سهله، به محضر آن حضرت شرفياب شد و دعاى حضرتاش را در مورد شيعيان، به لفظ «شيعتي» استماع كرد . (51) 14 - محدث نورى، از شيخ باقر كاظمى - كه او را به داشتن ملكهى اجتهاد مطلق ستوده است - نقل مىكند كه در شب چهارشنبهاى، در وسط مقام آن حضرت در مسجد سهله، نور بسيار قوى همانند شعلههاى آتش مشاهده كرده است . (52) 15 - وى، داستان يك سبزى فروش نجفى را نقل كرده كه در شبهاى چهارشنبه، به مسجد سهله مىرفته و در يك شب ظلمانى، در مقام حضرت، به محضر آن خورشيد جهان افروز شرفياب شده است . وجود حضرت، مقام را بدون شمع و چراغ، چون روز، روشن كرده بود . (53) 16 - سيد جليل القدرى از علماى زاهدان، پس از چهل شب مداومتبر تشرف به مسجد سهله، شب چهارشنبهاى، در مسجد سهله، خدمت مولا رسيده و مورد عنايت قرار گرفته است . (54) 17 - محدث نورى، از يك مرد صالح سلمانى نقل مىكند كه چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شده، در شب چهلم، به ديدار محبوب شرفياب شده، حضرتاش او را به ملازمت پدر پيرش، توصيه فرموده است . (55) 18 - حضرت آيةالله حاج ميرزا مهدى اصفهانى (متوفاى 1365 ه) مكرر در مكرر، در مسجد سهله، براى ملاقات حضرت بقيةالله، ارواحنافداه، و رهايى از منجلاب افكار يونانى و التقاطى، استغاثه كرد . سرانجام، روزى به هنگام بازگشت از مسجد سهله، در مقام هود و صالح، به محضر آن حضرت شرفياب شد و اين جملهى نورانى را بر سينهى آن حضرت مشاهده كرد: طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانكارنا; (56) طلب كردن معارف دينى، به جز از طريق ما اهلبيت، با انكار ما مساوى است . (57) 19 - محدث نورى، از طرق متعدد، از حاج عبدالله واعظ نقل كرده كه مكرر، در مسجد سهله، در مقام حضرت، نور درخشانى چون آتش مشتعل مشاهده كرده است . (58) 20 - مرحوم آيةالله مرعشى نجفى (متوفاى 7 صفر 1411 ه) داستان تشرف سيد جليل القدرى را در مسجد سهله به پيشگاه مقدس مولا، با دستخط خود نوشته، به مرحوم عمادزاده مرحمت كرده، ايشان نيز آن را عينا در كتاب خود آورده است . (59) پس از درگذشت آن مرجع عالىقدر، اين داستان، به نام خود آن مرحوم ثبتشده است . (60) 21 - علامهى طباطبايى صاحب تفسير الميزان .(متوفاى 18 محرم 1402 ه) از استادش مرحوم آقا سيد على قاضى نقل مىكرده كه برخى از افراد زمان ما، مسلما، به محضر مبارك آن حضرت رسيدهاند . يكى از آنان، حاج شيخ محمد تقى آملى بود كه در مسجد سهله، در مقام آن حضرت - كه به مقام صاحب الزمان معروف است - مشغول دعا و ذكر بود كه ناگهان آن حضرت را در ميان نورى بسيار قوى مىبيند كه مىخواهد به او نزديك شود، ابهت و عظمت آن نور، طورى او را مىگيرد كه نزديك بوده قبض روح شود، نفسهايش به شماره مىافتد، حضرت را به اسماى جلاليهى خدا قسم مىدهد كه نزديكتر نشود . (61) 22 - سيد جليل القدرى به عشق ديدار مولا، از مشهد مقدس به عتبات عاليات مىرود . حدود يك سال، در كربلا اقامت مىكند . چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مىرود . در شب چهلم، در حجرهى حاج شيخ محمد جواد سهلاوى به آرزوى خود مىرسد و جان جانان را ديدار مىكند . مرحوم حاج شيخ محمود عتيق (مشهور به حاج ملا آقا جان) نيز در آن محفل نورانى، حضور داشته است، ولى به جهت عصبانى شدن و تندى كردن به يك طلبه، كه خيال مىكرده، حضور او، مانع فيض است، از اين سعادت محروم مىشود . (62) 23 - حاج شيخ محمود كملهاى (63) در ايام اقامتاش در نجف اشرف، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد . در اين مدت، تلاش زياد كرده كه معصيت نكند و ضمنا از غذاهاى حيوانى نيز اجتناب كرد . در شب چهارشنبه 34 يا 35 به محضر مقدس مولا مىرسد . مولا، سفرهاى پهن، و از او نيز براى صرف غذا دعوت مىكند . او، عذر مىخواهد و مىگويد: «من، در شرايطى هستم كه غذاى حيوانى نمىخورم .» . مولا مىفرمايد: «آن چه شنيدى، معنايش اين است كه مثل حيوان نخور، نه آن كه غذاى حيوانى نخور .» . (64) 24 - حاج صادق كربلايى، چند شب چهارشنبه، براى حاجتى، با پاى پياده، از كربلا به مسجد سهله مشرف مىشود . در يكى از شبها، در مسير مسجد سهله، به محضر مولا شرفياب مىشود . در بامداد همان روز، حاجتاش نيز روا گشته است . (65) 25 - عالم دلسوختهاى، چهل شب چهارشنبه، به قصد ديدار يار، به مسجد سهله مشرف مىشود، ولى به مقصود نمىرسد . سرانجام، او را به مغازهى پيرمرد قفل سازى در بازار آهنگران رهنمون مىشوند . رختسفر بسته به آن شهر سفر مىكند . مغازهى پيرمرد را پيدا مىكند . رفتار صادقانه و منصفانهاى از او مشاهده مىكند . از دو لب جان جانان، اين جمله را استماع مىكند كه فرمود: «اين گونه باشيد، ما به سراغ شما مىآييم .» . (66) 26 - از مرحوم آيةالله حاج شيخ محمد على اردوبادى (متوفاى 15 صفر 1380 ه) نقل شده كه يك تاجر تبريزى به نام حاج محمد جعفر اصفهانى، دچار تنگ دستى مىشود . به عتبات مىرود و در نجف اشرف رحل اقامت مىافكند . چهل شب چهارشنبه، به عشق ديدار مولا به مسجد سهله مىرود، پس از چهارشنبهى چهلم، به سوى سامرا حركت مىكند . دچار گرسنگى مىشود . در مسير سامرا، به محضر مقدس مولا شرفياب مىشود . در وسط بيابان، نان گرم و تازه از دست مولا تناول مىكند، آن گاه پيامى دريافت مىكند كه در سامرا به خدمت ميرزاى شيرازى برساند و مامور مىشود كه به اين تعبير بگويد: «كسى كه در شب نيمهى شعبان، به تو انگشترى داد، اين پيام را به شما ابلاغ فرمود .» . پس از ابلاغ پيام، به شدت مورد عنايت مرحوم ميرزا قرار مىگيرد . (67) 27 - مرحوم آيةالله حاج سيد محمد على موحد ابطحى (متوفاى 13 رجب 1423 ه) بدون واسطه، از مرحوم آيةالله حاج سيد ابوالقاسم خويى، قدس سره، نقل كردند كه به مدت چهل شب چهارشنبه، از نجف اشرف به مسجد سهله مشرف شده است . در شب چهلم، مورد عنايت قرار گرفته است . 28 - آيةالله حاج شيخ محمد غروى، در ايام اقامتاش در نجف اشرف، در مسجد سهله، در مقام حضرت الياس، به مدت دوازده روز، مشغول تهجد و تضرع و استغاثه مىشود . شبى، مورد عنايت قرار مىگيرد . در اطاق در بسته، احساس مىكند كه آفتاب بالاى سرش قرار گرفته است! به شدت عرق مىكند . قطرات اشكاش با عرق سر و صورت، آميخته، به سوى سينهاش سرازير مىشود . مدتى در اين حال بوده تا به تدريجبه حال طبيعى بر مىگردد . 29 - در همان ايام، مكاشفهاى در مسجد سهله براى ايشان رخ مىدهد . شخصى، در كسوت قندهارى براى او مجسم مىشود . به سويش مىآيد . با ايشان معانقه مىكند . در آن حال مىبيند كه روى سينهى آن شخص با خط بسيار زيبايى از نور نوشته شده: «مامور صاحب الزمان» . (68) 30 - حجةالاسلام شريفى، مقيم كويتهى پاكستان را در محفلى ديدم . از مسجد سهله سخن رفت . فرمودند، در ايام اقامتام در نجف اشراف، به مسجد سهله مشرف مىشدم . در آن جا، سيدى را از اهل بحرين ديدم كه به محضر مولا شرفياب شده بود . از داستاناش جويا شدم . فرمود: يك سال تمام، در بحرين، به قصد ديدار مولا، هر شب، دعاى توسل خواندم . سپس به زيارت عتبات عاليات مشرف شدم . به هنگام ورود به مسجد سهله، در قسمتشمالى آن، به آرزوى خود رسيدم . 31 - يكى از مراجع بزرگوارى كه در تاريخ دوم شوال 1422 ه وفات كرد، چهل شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف شد . در شب چهلم، به ديدار حجتخدا نايل شد و از زبان درربارش اين فرمان را استماع كرد كه فرمود: «اكتب; بنويس .» . متوجه مىشود كه الآن، وظيفهاش، نوشتن است . درس و بحث را تعطيل مىكند، به تاليف و تحقيق روى مىآورد و آثار ارزشمند فراوانى را از خود به يادگار مىنهد . (69) 32 - آيةالله حاج سيد محمد مفتى الشيعه فرمود، در ايام اقامت ما در نجف اشرف، يكى از وعاظ تهران به نام حاج سيد عبدالله كروبى، با پسرش سيد احمد، به عتبات مشرف شدند . چون با پسر عموى ما، آقاى مرتضوى همسفر بود، در نجف، به منزل ما وارد شدند . تصادفا، در آن جا به شدت مريض شدند . شب چهارشنبهاى، در معيت ايشان، به مسجد سهله رفتيم . اظهار كردند كه محل خلوتى مىخواهند . به مقام امام زينالعابدين (عليهالسلام) رهنمون شدند . مدتى در آن جا به تضرع و استغاثه پرداختند . مورد عنايت قرار گرفتند و كاملا خوب شدند . پس از مراجعتبه ايران، به من نامه نوشتند كه ما، در آن شب، الحمدلله، به حاجتخود رسيديم . 33 - ايشان، اضافه كردند كه ما، در ايام اقامتخود در نجف اشرف، هر وقتبا مشكلى مواجه مىشديم، به مسجد سهله پناه مىبرديم و هرگز دستخالى بر نمىگشتيم . 34 - آيةالله حاج شيخ رضا توحيدى، از فقهاى برجسته و علماى شايستهى مقيم تبريز (70) فرمودند، در مدرسهى ما، شخص فاضلى به نام شيخ محمد يا شيخ محمدرضا بود . او، اهل خوراسكان بود . همواره، مشغول بود و تا از مطالعه فارغ مىشد، به نماز مىپرداخت . او، هر شب چهارشنبه، به مسجد سهله مشرف مىشد . هنگامى كه بر مىگشت، حال بسيار خوشى داشت . روزى از او پرسيدم: «چه شده؟» . گفت: «يدرك ولايوصف .» . 35 - ايشان، از يكى از سادات معروف تبريز نام بردند كه به هنگام تشرف به عتبات، به من گفت: «مرا همراه خود به مسجد سهله ببر و مقدارى از فضائل و اعمال آن را براىام بازگو كن .» . در معيت ايشان، به مسجد سهله رفتيم . من، به جهت درس و بحث، ناگزير بودم به نجف برگردم . او، شب را در مسجد بيتوته كرد . وقتى به نجف آمد . مشخص بود كه مورد عنايت واقع شده است . استقرار نداشت . مىخواست پرواز كند . به پشتبام مىرفت و با مولايش راز دل مىگفت . 36 - آيةالله غروى، از مرحوم حاج شيخ محمدجواد سهلاوى كه در مجاورت مسجد سهله اقامت داشت، نقل كردند كه گفت: روزى، چيزى براى خوردن نداشتيم . به حضرت عرض كردم كه «من، هيچ ولى براى بچهها چه كنم؟» . به دلام گذشت كه به مقام ابراهيم (عليهالسلام) بروم . چون به آن جا رسيدم، ديدم ظرف بزرگى پر از غذا آن جا است و هنوز بخار از آن متصاعد است . متوجه شدم كه از عنايت مولا است . آيةالله غروى فرمود، در ايام اقامت دوازده روزهام در مسجد سهله، روزى، مرحوم سهلاوى، در مقام امام زين العابدين (عليهالسلام) به من گفت: يك وقت، اين جا را حفر كردند، به تخته سنگ سبز رنگ بسيار بزرگى رسيدند . روى آن سنگ، تصويرهايى نقش بسته بود . جنازههايى مشاهده شد كه قامتى بسيار رسا داشتند و مشخص بود كه به تاريخ قبل از اسلام مربوط بودند . (71) 37 - شيخ محمد كوفى شوشترى، مقيم شريعهى كوفه، از خوشبختترين انسانهاى عصر در رابطه با حضرت بقيةالله، ارواحنا فداه، بود . او، مكرر، به محضر جان جانان شرفياب شد . تشرفاتاش مورد قبول بزرگان نجف اشرف بود . يكى از تشرفاتاش به اين صورت بود كه روزى، بعد از نماز، مشغول تسبيح بوده . صدايى مىشنود كه «اى شيخ محمد! اگر مىخواهى حضرت حجت را ببينى، به سوى مسجد سهله بشتاب .» . (72) به سرعت، به سوى مسجد سهله حركت مىكند . در مسجد را بسته مىبيند و مولا را مشاهده مىكند كه از طرف مسجد زيد، به سوى سهله در حركت است . در گوشهاى مىايستد و تماشا مىكند كه آيا مولا در مىزند يا در مسجد خود به خود باز مىشود . هنگامى كه مولا به در مسجد مىرسد، در، به روى او باز مىشود . (73) 38 - آيةالله توحيدى - كه از نزديكترين خواص شيخ محمد كوفى بود - فرمود، روزى ديدم كه مرحوم كوفى، خيلى متاثر است . از سبباش جويا شدم . گفت: «يك فرد افغانى، آقا را ديد، ولى من نديدم .» . 39 - شيخ محمد كوفى، داستان لطيفى دارد كه در مسجد كوفه براىاش اتفاق افتاده است . در آن داستان، يكى از خادمان حضرت، براى آن حضرت، آب مىآورد . حضرت مقدارى ميل مىفرمايد و بقيه را به ايشان تعارف مىكند . ايشان مىگويد: «من تشنه نيستم .» . بعد از لحظاتى، از ديدگاناش غايب مىشود . (74) هنگامى كه آن خادم، آب را مىبرد، آقاى كوفى مشاهده مىكند كه از انگشتاناش شهد جارى است . آيةالله توحيدى فرمود، روزى، در خدمت مرحوم كوفى، در مسجد سهله بوديم . كوزه و كاسهاى از آب پر كرديم، در كنار خود گذاشتيم . مرحوم كوفى، داستان تشرفاش را براى من شرح مىداد . چون قسمت اخير را مىگفت، كاسه را برداشت و به من نشان داد و گفت: «همين طور كه كاسه را آن خادم مىبرد، از دستاش شهد جارى بود .» . آيةالله توحيدى فرمود، هنگامى كه مرحوم كوفى، آن صحنه را ترسيم مىكرد، من ديدم كه از انگشتان مرحوم كوفى نيز شهد سرازير است! 40 - مرحوم حاج شيخ محمد كوفى، روزى، از مسجد كوفه به سوى مسجد سهله در حركتبود . يك مرتبه متوجه مىشود كه خورشيد جهان تاب نيز در كنار او در حركت است . (75) حضرت بقيةالله، ارواحنافداه، به او امر مىفرمايد كه به خدمت مرحوم آية الله اصفهانى برود و از سوى حضرت به او، اين پيغام را دهد: ارخص نفسك، واجعل مجلسك في الدهليز، واقض حوائج الناس! نحن ننصرك; (76) خودت را براى مردم ارزان كن، محل نشستن خود را در دهليز خانه قرار بده، نيازهاى مردم را برآور! ما، يارىات مىكنيم . بى گمان، اين پيغام، به صورت شفاهى بوده، ولى آيةالله اصفهانى، از مرحوم كوفى خواسته بودند كه آن را بنويسد و به صورت كتبى به او تقديم كند . پس آن چه در برخى از منابع، به عنوان «توقيع» نقل شده، سهو القلم است . مرحوم آيةالله حاج شيخ مرتضى حائرى (متوفاى 24 جمادى الثانيه 1406 ه) از يكى از مراجع بزرگ تقليد نقل مىكند كه از مرحوم آيةالله اصفهانى پرسيده بود: «آيا شما مطمئن هستيد كه وجود مقدس حضرت بقيةالله، ارواحنافداه، در مورد اين دست و دلبازى شما در صرف سهم مقدس امام (عليهالسلام) رضايت دارند؟» . مرحوم آيةالله اصفهانى، به اين پيغام استناد كرده بود . (77) روى اين بيان، همهى مراجع تقليد، صدور اين پيام را به افتخار مرحوم آيةالله اصفهانى، تلقى به قبول كرده بودند . (78) آيةالله توحيدى فرمودند، براى يكى ديگر از مراجع بزرگوار پيغام آورده بود كه: «به منبرت بپرداز! عنايات ما به تو مىرسد .» . و به يكى از فقهاى برجسته، چنين پيغام آورده بود: «نماز حضرت ولى عصر (عليهالسلام) را ادامه بده!» . (79) در مورد يكى از علما كه ناماش را فاش نكرده بود، از محضر حضرت شنيده بود كه: «فلانى، بسيار خوب است، جز اين كه گاهى به ذهناش مىرسد كه من نيز كسى هستم. [يعنى حالت عجب بر او عارض مىشود].» . آيةالله توحيدى فرمود، مرحوم كوفى، به هنگام تشرف به مسجد سهله، به اذن دخول و ديگر دعاهاى رائجخيلى پا بند نبود، بلكه در هر مقامى هر دعايى بر زباناش جارى مىشد، همان را مىخواند و مىگفت: «همهى اينها درست است، ولى خلوص چيز ديگرى است.» . نگارنده گويد، روزى از محضر مرحوم آيةالله آقاى ميرزا كاظم تبريزى (متوفاى 18 رجب 1416 ه) در مورد مرحوم كوفى پرسيدم، فرمود: «ما، روزى، از نجف اشرف عازم مسجد سهله بوديم . ماشين ايستاده بود . منتظر بوديم كه پر شود . مرحوم كوفى را با يكى ديگر از علما ديدم كه با پاى پياده عازم مسجد سهله بود . يكى از رفقا، به ايشان پيشنهاد كرد كه سوار ماشين شود . فرمود: «ما قدم زنان مىرويم .» . وقتى به مسجد سهله رسيديم، ديديم آنان پيش از ما رسيدهاند و قسمت اعظم اعمال مسجد را نيز انجام دادهاند! مرحوم آيةالله تبريزى، با آن سختباورى، مطمئن بود كه ايشان با طىالارض رفته بودند . (80) چند نكته دربارهى مسجد سهله
1 - امام صادق (عليهالسلام) مىفرمايد: «هنگامى كه حضرت قائم (عليهالسلام) وارد كوفه شود، فرمان مىدهد كه چهار مسجد آن را خراب كنند تا به پايههاى نخستين برسد .» . (81) منظور از مساجد چهارگانه، مسجد كوفه، مسجد سهله، مسجد زيد و مسجد صعصعه است . (82) 2 - امام صادق (عليهالسلام) در مورد پايههاى اوليهى مسجد سهله مىفرمايد: حد مسجدالسهلة الروحا (83) ; حد مسجد سهله، «روحا» است . مرحوم كلينى، اين حديث را به اين تعبير نقل كرده: «روي ان مسجدالسهلة حده الى الروحا; (84) روايتشده كه حد مسجد سهله تا روحا است .» . علامهى مجلسى فرموده: «اكنون «روحا» جاى شناخته شدهاى نيست، ولى مفهوم حديث آن است كه حدود مسجد سهله بيش از محدودهى فعلى است .» . (85) ياقوت مىنويسد: «روحا، يكى از روستاهاى رحبه است .» . (86) و در جاى ديگر مىنويسد: «رحبه، يكى از محلات كوفه است .» . (87) روى اين بيان، مسجد سهله، در عصر ظهور، بسيار وسيعتر از وضع فعلى آن خواهد بود . 3 - اعمال مسجد سهله، بسيار فراوان است . مقدارى از آنها از امام صادق (عليهالسلام) و مقدارى ديگر از حضرت خضر (عليهالسلام) روايتشده است . (88) 4 - مهمترين عمل مسجد سهله، دو ركعت نماز تحيت مسجد است كه امر شده ميان نماز مغرب و عشاء خوانده شود . (89) شيخ طوسى، به استحباب آن فتوا داده است . (90) 5 - در مورد شب چهارشنبه، سندى از معصوم (عليهالسلام) به دست ما نرسيده است (91) ، جز اين كه سيد ابن طاووس فرموده: اگر خواستى به مسجد سهله بروى، آن را در ميان مغرب و عشاء قرار بده، در شب چهارشنبه، و آن، افضل از ديگر وقتها است . (92) سيد ابن طاووس، براى فرمايش خود، سندى نقل نكرده، ولى هرگز احتمال اين معنا نمىرود كه بدون سند آن را گفته باشد . لذا احتمال اين معنا هست كه سندى در دست او بوده كه به دست ما نرسيده است . (93) 6 - محدث نورى فرموده: «اما مستند چهل شب، همان عمومات است .» . (94) منظور از عمومات، رواياتى هستند كه حكايت از قداست عدد چهل مىكنند . (95)1) كافى، ج 3، ص 495; تهذيب الاحكام، ج 3، ص 252; اثبات الهداة، ج 3، ص 453; وسائل الشيعة، ج 5، ص 267; بحارالانوار، ج 100، ص 439; مرآت العقول، ج 15، ص 491; حليةالابرار، ج 5، ص 339; گزيدهى كفايةالمهتدي، ص 279 . 2) ارشاد مفيد، ج 2، ص 380; غيبتشيخ طوسى، ص 471; كشف الغمة، ج 3، ص 253; المستجاد، ص 264; بحارالانوار، ج 52، ص 331 . 3) مزار شيخ مفيد، ص 25; المزار الكبير، ص 134; نيز ر . ك: الصراط المستقيم، ج 2، ص 251 . 4) محجل، به اسبى گفته مىشود كه قسمتى از پاهاى آن، سفيد و درخشان باشد [. لسان العرب، ج 3، ص 65 ]. 5) شمراخ، عبارت از سپيدى باريك هلال گونهاى است كه از پيشانى اسب به سوى لب هايش كشيده شود [. فقه اللغه، ثعالبى، ص 67 ]. 6) دلائل الامامة، ص 458; نيز ر . ك: العدد القوية، ص 75; منتخب الاثر، ج 3، ص 250 . 7) المزارالكبير، ص 134; بحارالانوار، ج 100، ص 436; مستدرك الوسائل، ج 3، ص 417; نيز ر . ك: قصص الانبياء، راوندى، ص 80 . 8) بحارالانوار، ج 53، ص 11 . 9) ذكوات، جمع ذكات، به معناى سنگ ريزههاى مشتعل و درخشان است [. مجمع البحرين، ج 1، ص 159 ]. به تپههاى نجف اشرف، به جهتسنگريزههاى شفاف و درخشناناش كه «در نجف» ناميده مىشود، «ذكوات بيض» مىگويند . امام صادق (عليهالسلام) به هنگام بيان انگشترىهايى كه دوست دارد همهى شيعيان داشته باشند، از در نجف چنين ياد مىكند: «ومايظهره الله بالذكوات البيض بالغريين» ; و آن چه خداوند در تپههاى شفاف و درخشان نجف پديد مىآورد [. تهذيب الاحكام، ج 6، ص 37 ]. 10) در حديثشانزدهم بيان خواهد شد كه منظور از مسجد سهيل، همان مسجد سهله است . 11) منظور از قائمان بعد از حضرت بقيةالله (عليهالسلام) جانشينان آن حضرتاند; زيرا، به طورى كه سيد مرتضى علم الهدى به تفصيل بيان فرموده، با ارتحال حضرت بقيةالله، ارواحنافداه، تكليف برداشته نمىشود و چون بايد هرگز روى زمين خالى از حجت نباشد، بايد پيشوايانى به عنوان جانشينان آن حضرت در روى زمين باشند [رسائل الشريف المرتضى، ج 3، ص 146 ]. شايد منظور از قائمان بعد از او، امامان معصوم (عليهمالسلام) باشند كه بر اساس عقيدهى قطعى ما، رجعتخواهند كرد [. بحارالانوار، ج 100، ص 440] شيخ حر عاملى، در اين باره، شش وجه فرموده است [. الا يقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، ص 366] از امام صادق (عليهالسلام) روايتشده كه بعد از قائم ما، يازده پيشوا خواهد بود [غيبتشيخ طوسى، ص 478 ]. از رسول اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم) روايتشده كه در شب ارتحالاش، نامهاى به اميرمؤمنان (عليهالسلام) تحويل دادند و وصيت فرمودند كه آن را امامان (عليهمالسلام) دستبه دست، به حضرت مهدى (عليهالسلام) برسانند، او نيز به هنگام وفات به فرزندش مرحمت كند [غيبت طوسى، ص 151; نيز ر . ك: جزيرهى خضراء، ص 39 - 44; كمالالدين، ج 1، ص 358; مصباحالمتهجد، ص 406 ]. 12) تهذيب الاحكام، ج 6، ص 31; كامل الزيارات، ص 26; المزارالكبير، ص 113; مختصرالبصائر، ص 178; الرجعة، استرابادى، ص 99; وسائلالشيعة، ج 5، ص 255; حليةالابرار، ج 5، ص 340، بحارالانوار، ج 53، ص 148 و ج 100، ص 440; مستدرك الوسائل، ج 3، ص 416 . 13) كافى، ج 4، ص 572; حليةالابرار، ج 5، ص 341; وسائلالشيعة، ج 14، ص 401; روزگار رهايى، ج 2، ص 654 14) در مورد مقابر مسجد سهله، در كتاب اجساد جاويدان، ص 42، به تفضيل سخن گفتهايم . در تشرف سى و هفتم نيز در اين رابطه سخن خواهيم گفت . از بررسى منابع تاريخى معلوم مىشود كه پس از اسلام نيز افرادى در اين مسجد دفن شدهاند، كه از آن جمله است: الف) يحيى بن عبدالله بن محمد بن عمر الاطرف بن اميرالمؤمنين (عليهالسلام) كه به دست هارون الرشيد به شهادت رسيد و در مسجد سهله مدفون شد [. الفائق، ج 3، ص 436 ]. ب) على بن ابراهيم خياط، صاحب چندين اصل، كه به سال 207 ه وفات كرد . ابراهيم بن محمد علوى بر پيكرش نماز خواند [. رجال شيخ طوسى، ص 480; قاموسالرجال، ج 7، ص 259 ]. ج) احمدبن محمد طايى، كه پنج روز مانده از جمادى الآخره 281 ه در كوفه درگذشت [. تاريخ طبرى، ج 8، ص 168 ]. 15) الخرائج والجرائح، ج 1، ص 471; الثاقب في المناقب، ص 597; منتخب الانوار المضيئة، ص 161; الصراط المستقيم، ج 2، ص 212; مدينةالمعاجز، ج 8، ص 151; گزيدهى كفايةالمهتدى، ص 230 . 16) امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 168; نيز ر . ك: الغارات، ج 2، ص 484; المزارالكبير، ص 118; مستدركالوسائل، ج 3، ص 396 . 17) كافى، ج 3، ص 489; تهذيب الاحكام، ج 3، ص 250; المزارالكبير، ص 119; وسائل الشيعة، ج 5، ص 249; نيز ر . ك: خصال، ج 1، ص 301; روضةالواعظين، ج 2، ص 336; بحارالانوار، ج 100، ص 438 . 18) اين واژه، در بحارالانوار و متن چاپى قرب الاسناد «شرى» ثبتشده است . در نسخهى خطى آن [نسخهى كتابخانهى آيةالله مرعشى، به شمارهى 3918] «برى» ، در وسائل و حاشيهى آن نسخهى خطى «ثرى» ثبت است . 19) قرب الاسناد، ص 159; وسائل الشيعة، ج 5، ص 268; بحارالانوار، ج 100، ص 437 . 20) مستدركات علم الرجال، ج 6، ص 334 . 21) المزار الكبير، ص 133; نيز ر . ك: كامل الزيارات، ص 28; بحارالانوار، ج 100، ص 403; مستدركالوسائل، ج 3، ص 445 . 22) همان . 23) لفظ «انه» فقط در مزار شيخ مفيد هست . 24) مزار شيخ مفيد، ص 26; تهذيب الاحكام، ج 6، ص 38; المزارالكبير، ص 134; وسائل الشيعة، ج 5، ص 266; بحارالانوار، ج 100، ص 440 . 25) مزار شيخ مفيد، ص 26; المزارالكبير، ص 134; مستدركالوسائل، ج 3، ص 417; بحارالانوار، ج 100، ص 436 [. در مزار كبير به جاى «سنتين» ، «سنين» چاپ شده كه غلط چاپى است ]. 26) قصصالانبياء، قطب راوندى، ص 80; قصص الانبياء، جزائرى، ص 65; بحارالانوار، ج 100، ص 434; مستدركالوسائل، ج 3، ص 413 . 27) كافى، ج 3، ص 495; مرآت العقول، ج 15، ص 491; وسائل الشيعة، ج 5، ص 267; بحارالانوار، ج 10، ص 439 28) تهذيب الاحكام، ج 3، ص 252 . 29) جملهى «قال: لا» در اكثر منابع افتاده است، ولى در كامل و مستدرك موجود است . 30) علامهى مجلسى فرموده: «شايد منظور از جملهى «معراج آن جا است .» ، اين باشد كه رسول اكرم (صلىاللهعليهوآلهوسلم) هنگامى كه در شب معراج نزول كرده، در مسجد كوفه نماز گزارده، به مسجد سهله تشريف فرما شده، از آن جا به آسمانها عروج فرموده است، و شايد منظور اين باشد كه معراج معنوى براى مؤمنان، در آن جا حاصل مىشود .» [. بحارالانوار، ج 100، ص 437] 31) و در مورد «فاروق اعظم» احتمال دادهاند كه منظور، وجود مقدس حضرت ولى عصر (عليهالسلام) باشد . معناى حديث، چنين خواهد بود كه در نقطهاى از مسجد سهله، توسط حجتخدا، بين حق و باطل، فرق گذاشته مىشود .» . او، براى اين سخن استشهاد فرموده به حديث پنجم كه در فرازى از آن، امام باقر (عليهالسلام) مىفرمايد: «عدالتخدا، در آن جا ظاهر مىشود و قائم به عدل الهى در آن جا خواهد بود .» [. همان] 32) كامل الزيارات، ص 25; مزار شيخ مفيد، ص 24; تهذيبالاحكام، ج 6، ص 37; وسائلالشيعه، ج 5، ص 265; بحارالانوار، ج 100، ص 436; مستدركالوسائل، ج 3، ص 415 . 33) در نقل قطب راوندى، به اين تعبير آمده: «اگر عمويم به هنگام خروج به مسجد سهله مىرفت و در آن نماز مىگزارد و به خدا پناه مىبرد، خداوند، بيستسال به او پناه مىداد .» [. قصص الانبياء، ص 79; بحارالانوار، ج 46، ص 182; مستدركالوسائل، ج 3، ص 414 ]. در نقل ابن مشهدى چنين آمده: «به خدا سوگند! اگر يك سال از خدا پناه مىخواست، خداوند، سالها به او پناه مىداد . » [. المزارالكبير، ص 135; مستدركالوسائل، ج 3، ص 417 ] 34) كافى، ج 3، ص 494; مرآت العقول، ج 15، ص 491; بحارالانوار، ج 100، ص 435; وسائلالشيعة، ج 5، ص 266; نيز ر . ك: كتاب من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 151 . 35) بحارالانوار، ج 13، ص 303; قصص الانبياء، جزايرى، ص 299 . 36) المزارالكبير، ص 141; مزار شهيد، ص 274; بحارالانوار، ج 100، ص 444; مستدركالوسائل، ج 3، ص 444 . 37) المزارالكبير، ص 136; مزار شهيد، ص 269; بحارالانوار، ج 100، ص 441; مستدركالوسائل، ج 3، ص 419 . 38) اقبال الاعمال، ص 645; بحارالانوار، ج 100، ص 447; كلمةالامام المهدي، ص 301; صحيفةالمهدي، ص 50 . 39) نجم ثاقب، ص 612; جنةالماوى، ص 48; بحارالانوار، ج 53، ص 234; فوائد رضويه، ص 678; المختار من كلمات الامام المهدى، ج 1، ص 357 . 40) دارالسلام، ج 4، ص 426; نجم ثاقب، ص 618; جنةالماوى، ص 55; بحارالانوار، ج 53، ص 240 . 41) برخى از كراماتاش را محدث نورى در دارالسلام، ج 2، ص 196، آورده است . 42) جنةالماوى، ص 61; بحارالانوار، ج 53، ص 245; دارالسلام، ج 4، ص 421; المصطفى والعترة، ج 17، ص 218 43) العبقرى الحسان، ج 1، ص 103 . 44) همان، ج 1، ص 113 . 45) دارالسلام، عراقى، ص 304 . 46) همان، ص 331 . 47) العقبرى الحسان، ج 1، ص 104 . 48) همان، ج 1، ص 107 . 49) دارالسلام، عراقى، ص 313 . 50) العبقرى الحسان، ج 1، ص 98 . 51) همان، ج 1، ص 122 . 52) دارالسلام، ج 4، ص 421 . 53) نجم ثاقب، ص 499; جنةالماوى، ص 135; بحارالانوار، ج 53، ص 309 . 54) العبقرى الحسان، ج 2، ص 200 . 55) جنةالماوى، ص 61; بحارالانوار، ج 53، ص 245; دارالسلام، ج 4، ص 421; المصطفى والعترة، ج 17، ص 222; المختار من كلمات الامام المهدي، ج 1، ص 414 . 56) ابواب الهدى، مقدمه، ص 46 . 57) آثار شگفت اين تشرف و دريافت اين پيام و انقلاب روحى و تغيير خط مشى آن عالم فرزانه را در كتاب ارزشمند مكتب تفكيك از استاد محمدرضا حكيمى ملاحظه فرماييد . 58) نجم ثاقب، ص 624; دارالسلام، ج 4، ص 421; جنةالماوى، ص 59; بحارالانوار، ج 53، ص 243 . 59) منتقم حقيقى، ص 428 . 60) شهاب شريعت، ص 292; قبسات، ص 110 . 61) مهرتابان، ص 147; ديدار يار، ج 3، ص 342; شيفتگان حضرت مهدى، ج 1، ص 220 . 62) پرواز روح، ص 62; ملاقات با امام زمان، ج 1، ص 150 . 63) كمله، نام محلى در نواحى لنگرود، در استان گيلان است . 64) سيماى آفتاب، ص 327; ره توشهى مهدى ياوران، ص 160 . 65) شيفتگان حضرت مهدى، ج 1، ص 269 . 66) سرمايهى سخن، ج 1، ص 611; ره توشهى مهدى ياوران، ص 164 . 67) شيفتگان حضرت مهدى، ج 2، ص 177، توجهات ولى عصر به علما و مراجع، ص 51 . 68) آيةالله غروى، از حسنات دهر و شخصيتهاى برجستهى عصر است . او، در نقل مطالب، بسيار احتياط مىكند . نظر به اين كه اين دو مورد، متضمن رؤيت نبود، در اثر تقاضاى نگارنده نقل فرمودند . 69) در امتداد فقاهت، ص 116 . 70) شرح حال ايشان، به طور فشرده، در كتاب نامداران تاريخ، ج 2، ص 307، آمده است . 71) ما، شرح اين ماجرا را در اجساد جاويدان، ص 42، به نقل از يكى از فضلاى نجف اشرف آوردهايم . 72) آيةالله توحيدى فرمودند: «متن ندا به اين تعبير بود: «اذا تريد تشوف الحجة، تعال بالسهلة .» . 73) العبقرى الحسان، ج 1، ص 126 . 74) همان، ج 1، ص 120 . 75) شيفتگان حضرت مهدى، ج 2، ص 170 . 76) كلمة الامام المهدي، ج 1، ص 564; آثار الحجة، ج 1، ص 134; گنجينهى دانشمندان، ج 1، ص 222; عنايات حضرت مهدى موعود به علما و مراجع تقليد، ص 110 . 77) سر دلبران، ص 273 . 78) با توجه به اين كه اين پيغام، چند روزى پس از شهادت سيد محمد حسن، فرزند دلبند آيةالله اصفهانى، صادر شده، تاريخ صدور آن 1349 ه خواهد بود . 79) كيفيت نماز امام عصر (عليهالسلام) در مفاتيح آمده است; نيز ر . ك: فصلنامهى انتظار، ش 5، ص 337 . 80) سيناى معرفت، ص 129 . 81) غيبتشيخ طوسى، ص 475; بحارالانوار، ج 52، ص 333 . 82) روزگار رهايى، ج 2، ص 656 . 83) كامل الزيارات، ص 25; بحارالانوار، ج 100، ص 440; مستدركالوسائل، ج 3، ص 416 . 84) كافى، ج 3، ص 495; وسائلالشيعة، ج 5، ص 267 . 85) مرآت العقول، ج 15، ص 491 . 86) معجم البلدان، ج 3، ص 76 . 87) همان، ص 33 . 88) المزار الكبير، ص 138 - 140 . 89) روايت دوازدهم . 90) مصباح المتهجد، ص 747 . 91) بحارالانوار، ج 53، ص 325 . 92) مصباح الزائر، ص 105; بحارالانوار، ج 100، ص 445 . 93) در اين جا مىتوانيم از روايت مسجد مقدس جمكران بهره بجوييم، طالبين به فصلنامهى انتظار، ش 5، ص 353 مراجعه فرمايند . 94) نجم ثاقب، ص 845 . 95) چهل نمونه از اين احاديث را در مقدمهى كتاب «چهل حديث پيرامون يوسف زهرا» آورديم و چهل منبع براى حديث «من حفظ على امتى اربعين حديثا . . .» ذكر كرديم [. ص 5 - 16 ].