امام زمان، عليه‏السلام، و تربيت انسان - امام زمان (علیه السلام) و تربیت انسان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام زمان (علیه السلام) و تربیت انسان - نسخه متنی

محمود مطهری نیا ؛ گفتگو با حسن صدیقین

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام زمان، عليه‏السلام، و تربيت انسان

نويسنده: محمود مطهري‏نيا

گفتگو با حجة الاسلام والمسلمين شيخ حسن صديقين

اشاره: حجة الاسلام والمسلمين حسن صديقين، عمده تحصيلاتشان در اصفهان و خاصه نزد پدرشان گذرانده اند و برخي علوم را هم نظير تعبير خواب و استخاره و تفسير آيات از معظم له به ارث برده اند.

نمازهاي مغرب و عشاء پر سوز و گداز ايشان در مسجد درب كوشك (بيدآباد) واقع در خيابان طيب اصفهان ميعادگاه آنهايي است كه مي خواهند با گلهاي اشك آميخته با خوف و رجاء، شوق و ترس، دشت گونه هاي خويش را به بوستان و گلزاري زيبا و چشمنواز بدل كنند و به خلوت و انس با حضرت حق، جل جلاله، بپردازند.

به خدمتشان رسيديم تا برخي از سؤالات شما را با ايشان مطرح كنيم، و ايشان هم با روي باز و گشاده ما را پذيرفتند. آنچه در پي مي آيد حاصل گفتگو با ايشان است.

به عنوان اولين سؤال لطفا بفرماييد به نظر شما در حال حاضر كداميك از ابعاد موضوع مهدويت نياز به بحث و گفتگوي بيشتري دارد؟

در حال حاضر نياز به چند موضوع را هم در خودم و هم در جامعه بيشتر احساس مي كنم. مهمترين مسأله، نوع بهره برداري از وجود مقدس امام زمان، عليه السلام، است. به اين معني كه چطور مي شود ما از حضرتشان بهره برداري كنيم، به عبارت ديگر چطور انسانها مي توانند در همين زمان از حضرتشان بهره برداري كنند؟ فرض كنيد شما گنجي داشته باشيد بهترين گنج الهي هم باشد اما اگر نشود بهره برداري كرد كنار گذاشته مي شود. لذا اگر ما بتوانيم اين مبحث را بگونه اي مطرح كنيم كه جا بيفتد و اين تماس و ارتباط برقرار شود خيلي مسائل حل مي شود. البته كار خيلي ظريف است.

موضوع دوم نوع تربيتي است كه حضرت دارند. ما بچه هاي حضرتيم؛ انسانها رعيت آن حضرتند؛ لذا اين سؤال مطرح است كه وجود مقدس حضرتشان چطور ما را مي سازند؟ آيا ما براي تربيت شدن بايد برويم پيش اشخاص، يا خود حضرت نظر خاصي دارند، يا راه سومي در كار است؟ لذا بنده هفده، هجده سال پيش از اين خودم مشغول شدم از قرآن و روايات ببينم حضرت الساعة و الان چه نوع تربيتي انجام مي دهند؟ يك چيزهايي هم البته به اذن خداوند جمع و جور كردم، خداوند و وجود مقدس حضرتشان هم لطف كردند، ولي بنده احساس كردم آوردن آن در جامعه از بعضي جهات قابل تأمل و دقت است. اين است كه به هيچ وجه حاضر نشدم چاپش كنم. ولي اين را به عنوان صحبت و سؤال خيلي جاها مطرح كرده ام. واقعا حضرتشان چه نوع تربيتي براي ما دارند؟ چونكه ما اعتقادمان اين است با دلايلي كه شما بلديد، ديگران بلدند، كه اهل بيت، عليهم السلام، قرآن ناطق هستند از باي بسم اللّه تا آخر قرآن يك نوع تجليات نور ولي اللّه است؛ چون خداوند اسم شريفش را ظهور مي دهد و ظهور اسم خداوند تجلي ولي اللّه است. مرحوم مجلسي، رضوان اللّه عليه، نظرشان اين است كه فقط 60 تا 70 آيه قرآن درباره امام مهدي، عليه السلام، است، اما من اعتقادم اين نيست بلكه معتقدم چون ايشان قرآن ناطق هستند، همه قرآن يك عنايتي و تجلياتي از حضرتشان دارند. اگر بشود اينها را پيدا كرد خيلي خوب است. آن چيزي كه خدا و آقا خودشان به من عنايت كرده اند با استناد به آيات و روايات تربيت اين است كه تربيت شدن خيلي مهم است؛ يعني اگر تمام علمهاي الهي تمام قدرتهاي الهي در اختيار من باشد وليكن من انسانيت، شرافت، خلق و خويي كه مرضي خداست نداشته باشم زيان آور است. مثلاً بلعم باعورا علم اسم اعظم داشت و قدرتش را وليكن عكس نتيجه گرفت. خيلي مهم است كه اين قلبها و دلها ساخته شود و ما تربيت بشويم، ادب شويم تا اين وجود آمادگي و پذيرش اين را داشته باشد كه نظر حق، اراده حق، حرف حق كه آمد بتوانيم بپذيريم. اما شرمنده ام خود خداوند هم بلا تشبيه اگر تشريف بياورند يك مطلبي را بگويند اگر من نخواهم حقجو باشم هيچ قبول نخواهم كرد و اثر گذار نخواهد بود.

سومين مطلبي كه در جامعه هاي مذهبي كم مطرح مي شود و خيلي كم اهميت است، اما در مناجاتهاي حضرت سجاد، عليه السلام، و در بين روايات خيلي داريم بحث روحيه داشتن، شاد بودن، انبساط دل است. تا صحبت از حسينيه و مسجد مي شود ارتكاز ذهني گريه است، اشك است، ناراحتي است، غم است، غصه است. هر جا مثلاً توسل به امام زمان و اهل بيت، عليهم السلام، انجام شود مربوط به گرفتاريهاست. اما بحث اينكه ما برويم در خانه خدا و چهارده معصوم، عليهم السلام، روحمان شاد بشود، انبساط دروني پيدا كنيم، اصلا بخنديم. آيه قرآن هم هست كه «أنّه هو اضحك و ابكي.» آيا اصلا نظر خدا و اهل بيت هست كه ما بخنديم يا نه؟ پناه بر خدا مي بريم، در جامعه هاي مذهبي بحث خنده، شاد بودن، لذتهاي حقيقي زندگي، تفريحات، اينها خيلي كم رويش كار مي شود و سرمايه گذاري مي شود. به قول امام سجاد، عليه السلام، در مناجات مباركشان اگر آدم آن روحيه و انبساط را نداشته باشد چطور مي خواهد تقويت بشود و در خانه خدا برود عنايت بگيرد!؟ اصلاً چطور حال داشته باشد؟ من احساس كردم واقعا در اينگونه مسائل خيلي كم كار مي شود و لذا يك حالت بسيار خشكي از اين جهت ديده شده همه ماها چه پيرمرد باشيم چه پيرزن آخرش يك دل شادي را مي خواهيم كه اين جان و دلمان به قول معروف مثل حبيب بن مظاهر خندان بيايد و وارد كربلا بشود. نمي دانيم بايد اين را از كجا پيدا بكنيم. اگر روي اين هم كار بشود خيلي عالي است كه ببينيم آقا ولي عصر، عليه السلام، چطور خنده مي آورند، شادي مي آورند انبساط دل مي آورند، روحيه مي آورند كه عنوان قرآني اش بشارت است. ببينيد در قرآن بحث بشارت داريم براي خوش كردن دل بشارت مي دهند، مژده مي دهند اين هم اگر رويش كار بشود خيلي مفيد است.

/ 6