بانوی آب، به یادمان ایام شهادت حضرت فاطمه (س) (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بانوی آب، به یادمان ایام شهادت حضرت فاطمه (س) (2) - نسخه متنی

مجید مرادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بانوي آب، به يادمان ايام شهادت حضرت فاطمه(س)

مجيد مرادي

در فرهنگ مذهبي و حتي قومي ما آب، نماد روشني، رويش، صفا، مهرباني، زلالي و پاكيزگي است. حيات آدمي و همه جانداران وابسته به آب است.

«وَ جَعَلْنا مِنَ‏الْماءِ كُلَّ شي‏ءٍ حيٌّ»(قرآن كريم)

مي‏دانيم آب مهريه حضرت زهراست. اين آب در ابديت جاري است و تا قيامت امتداد دارد و دمي از سيلان باز نمي‏ايستد زيرا سرچشمه اين آب، كوثر است. كوثري كه خدا به پيامبر(ص) بخشيد و مگر آنچه خدا بخشيده است پايان مي‏يابد؟ مشركان خشنود بودند كه با وفات پيامبر(ص) نسل او هم از بين رفته است ولي خدا دلداريش داد كه به او خير فراوان بخشيده است و دل پيامبر(ص) به اين بشارت آرام گرفت.

گفتيم كه آب سمبل مهرباني است. اولياء ما مهر خود را حتي از دشمنان دريغ نمي‏كردند. اين جمله معروف همسر فاطمه(س) را فراوان شنيده‏ايم كه در باره قاتل خود فرمود: «اُريدُ حَياتَهُ وَ يُريدُ قَتْلي» من حيات او را مي‏خواهم و او مرگ مرا. و آب چه مي‏تواند باشد جز اكسيري براي حيات بخشيدن به زمينهاي شوره‏زار دل و انديشه و روح آدميان؟!

ازامام‏صادق(ع)پرسيدند:آب‏چه‏طعمي دارد؟ سؤال‏مشكلي‏است‏كه‏امام(ع)درجواب‏بابياني‏روشن و با استعاره‏اي زيبا فرمودند: آب طعم حيات دارد.

امامان ما همگي مبشر حياتند و پيام‏آور بقا. و راستي حيات واقعي تنها با اتصال به سرچشمه كوثر معرفت آنان ميسر خواهد بود و جز اين هر چه هست ظلمات است و گمراهي.

با اين نگاه اسطوره‏اي و نمادين است كه مي‏توانيم به مقصود شاعر از تركيب زيباي «بانوي‏آب» پي ببريم. اينجاست كه بايد از ظاهر، نقبي به باطن زد و انديشيد كه چرا از بين اين همه عناصر و موجودات، آب هميشه ملازم با فاطمه زهرا(س) بوده است و اين كه چرا معاويه آب رشه دشمنان پست و پليدشان است.

با اين مقدمه به سراغ شاعران اهل‏بيت مي‏رويم، شاعراني كه از زلال محبت زهرا(س) سيراب شده‏اند و در سكر اين محبت واژه‏ها را به تلاطم وا داشته‏اند.

خانم «صديقه وسمقي» شاعره معاصر، در

مثنوي «شوق پرواز» سخن از اندوه و درد جانسوز شهيد شدند؟ بستن آب به روي آنان به معناي خشكيدن چشمه مهر و عاطفه و انسانيت در وجود دشمنان پست و پليدشان است.

با اين مقدمه به سراغ شاعران اهل‏بيت مي‏رويم، شاعراني كه از زلال محبت زهرا(س) سيراب شده‏اند و در سكر اين محبت واژه‏ها را به تلاطم وا داشته‏اند.

خانم «صديقه وسمقي» شاعره معاصر، در

مثنوي «شوق پرواز» سخن از اندوه و درد جانسوز فاطمه زهرا(س) دارد. او دل خود را «بيـت‏الاحـــزان،» مـي‏دانــد و اشـاره‏اي دارد بــه حادثـه‏اي كـه مـورخـان نيز گفته‏اند كه حضرت زهرا(س) پس از رحلت پيامبر(ص) و بـركنـار شـدن علـي(ع) از صحنـه سيـاسـي، بـر اثر شدت اين مصائب سهمگين آنقدر مي‏گريست كه گـروهـي 09بيت‏الاحزان شد ز اندوهت دلم درك معناي غمت شد مشكلم

شكوه آوردند خلقي بيكران كز چه مي‏گريد چنين زهرا گران

/ 1