انتظار فرج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتظار فرج - نسخه متنی

سلیمیان،خدامراد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انتظار فرج / نويسنده

انتظار فرج /
نويسنده
.................



امام مهدي (ع) - مکتب مهدويت





پاسخ : انتظار، کيفيتى
روحى است که موجب به وجود آمدن حالت
آمادگى است براى آنچه انتظار دارند،
وضدّ آن يأس ونااميدى است. هر چه انتظار
بيشتر باشد آمادگى بيشتر است. اگر
انسان، مسافرى داشته باشد که چشم به راه
آمدن او است، هر چه زمان رسيدن او
نزديک‏تر گردد آمادگى براى آمدنش
فزونى مى‏يابد. حالت انتظار، گاهى به
پايه‏اى مى‏رسد که خواب را از چشم
مى‏گيرد، چنان که درجات انتظار از اين
نظر تفاوت مى‏کند، همچنين از نظر حبّ
ودوستى نسبت به آنچه را انتظار دارد
تفاوت دارد. هر چه عشق به «منتظر» افزون
باشد آمادگى براى فرا رسيدن محبوب
افزون مى‏گردد ودير آمدن وفراق محبوب
دردناک مى‏گردد، تا بدانجا که انسان
منتظر از خود بى‏خود مى‏شود ودردها
وسختى‏هاى دردآور ومشکلات سخت خود را
در راه محبوب حس نمى‏کند.



پرسش
: انتظار چه ويژگى‏هاى خاصى دارد؟

پاسخ : انتظار، در درجه نخست ويژه
حيات
وزندگى است. ماهيّت زندگى انسان با
انتظار واميد به آينده عجين شده است به
گونه‏اى که بدون انتظار، زندگى مفهومى
ندارد وشور ونشاط لازم براى تداوم آن در
کار نيست. حيات حاضر وکنونى ظرف پويايى،
تلاش وحرکت به سوى فردا وفرداهاست،
واين چنين پويايى وحرکتى بدون عنصر
«انتظار» ممکن نيست؛ زيرا احتمال معقول
بقا وپايدارى واميد به تداوم حيات است
که به زندگى کنونى معنا ومفهوم
مى‏بخشد، وپويايى ونيروى لازم براى
ادامه آن را تأمين مى‏کند. از اين رو
است که ماهيّت زندگى با انتظار پيوستگى
ناگسستنى دارد.

هر انسان زنده‏اى که
در انتظارهاى خويش، به تداوم حيات
مى‏انديشد وبقاى خويش را انتظار دارد،
تمام حرکت وسکون خود را در راستاى اين
انتظار ودر جهت متناسب با تداوم حيات
قرار مى‏دهد.

ولذا در روايات اسلامى
مى‏بينيم که انتظار فرج از افضل اعمال
امت پيامبر شمرده شده است. يعنى ويژگى
انتظار در عمل در راه رسيدن به حيات است.
شايد يکى از علل اين گونه آموزش‏ها اين
بوده است که پيروان امام مهدى (ع) بکوشند
تا خود را به امامشان نزديک کنند ومانند
او بينديشند وامت با امام در انتظار به
سر برند، زيرا امام نيز در انتظار ظهور
خود به سر مى‏برد.

در حالت انتظار،
بهترين شيوه پيوند وهمسويى وهمدلى با
امام نهفته است، وغفلت از انتظار
ومعناى صحيح آن باعث بى‏خبرى
وبى‏احساسى نسبت به سوزها وشورهاى
امام موعود است. شايد در دوران غيبت،
انتظار راستين براى فرج، يعنى حضور
امام در جامعه انسانى، نخستين راه بيعت
وهم‏پيمانى با امام موعود باشد؛ زيرا
انتظار حضور در متن جريان‏ها وحوادث
پيش از ظهور است ومايه يادآورى هدف‏ها
وآرمان‏هاى امام موعود وزمينه آگاهى
وهوشيارى هميشگى است. ودر حال انتظار
نبودن به معناى غفلت وبى‏خبرى
وبى‏احساسى وبى‏تفاوتى نسبت به حوادث
پيش از ظهور واصل ظهور است.

جامعه
منتظر، هر حادثه‏اى هر چند عظيم
وويرانگر، وهر عاملى هر چند بازدارنده
ويأس آفرين، او را از تحقق هدف‏هاى
مورد انتظار مأيوس نمى‏کند ودر راه آن
هدف‏ها از پويايى وتلاش باز
نمى‏ايستد، وهمواره به امام خود اقتدا
مى‏کند.

امامى که در برابر مشکلات
شکننده وحوادث کوبنده قرن‏ها وعصرها
استوار ونستوه ايستاده است وذره‏اى در
اصالت راه وکار خود ترديد نکرده است.

حضرت مهدى (ع) فرمود: «...لأنّ اللَّه
معنا ولا فاقة بنا إلى غيره، والحق معنا
فلن يوحشنا من قعد عنّا»؛ «...چون خدا با
ما است، نيازى به ديگرى نيست، حقّانيت
با ما مى‏باشد و کناره‏گيرى عده‏اى از
ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد.»(
الغيبة، طوسى، ص 285، ح 245 ؛ احتجاج، ج 2، ص
278 ؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 178، ح 9.)

آرى!
امام مهدى (ع) در چنين انتظارى به سر
مى‏برد وبا چنين ايمانى در اين شب
يلداى زندگى، استوار وتزلزل‏ناپذير
ايستاده است وجامعه «منتظر» وامت چشم
به راه نيز بايد اين ويژگى‏ها را در
امام موعود و«منتظر» خويش، نيک بشناسد،
وتا حدّ امکان مانند خود او در انتظار
باشد.



پرسش : عناصر تشکيل دهنده
انتظار چيست؟

پاسخ : انتظار ظهور منجى
هيچ گاه به حقيقت نمى‏پيوندد مگر در
صورتى که سه عنصر اساسى در آن محقّق
گردد:

1 - عنصر عقيدتى: شخص منتظر بايد
ايمان راسخى به حتمى بودن ظهور منجى
ونجات‏بخشى او داشته باشد.

2 - عنصر
نفسانى: زيرا شخص منتظر بايد در حالت
آمادگى دائمى به سر ببرد.

3 - عنصر
عملى وسلوکى: شخص منتظر بايد به قدر
استطاعت خود در سلوک ورفتارش
زمينه‏هاى اجتماعى وفردى را براى ظهور
منجى فراهم نمايد.

با نبود هر يک از
اين سه عنصر اساسى، انتظار حقيقتاً
معنا پيدا نمى‏کند.



پرسش : چه
نوع انتظارى راجح است؟

پاسخ : انتظار
فرج بر دو گونه است:

1 - انتظارى که
سازنده است، تحّرک بخش است، تعهّدآور
است، عبادت بلکه با فضيلت‏ترين عبادات
است.

از مجموعه آيات وروايات اسلامى
استفاده مى‏شود که ظهور مهدى موعود (ع)
حلقه‏اى است از حلقات مبارزه اهل حق
واهل باطل که به پيروزى نهايى اهل حق
منتهى مى‏شود. سهيم بودن يک فرد در اين
سعادت موقوف به اين است که آن فرد عملاً
در گروه اهل حقّ باشد. امامان ورهبران
معصوم الهى به طور روشن وصريح با ارائه
تصويرى مناسب از انتظار، روى برداشت
درست وصحيح از مفهوم آن تکيه داشته‏اند
وانتظار را از مقوله عمل به حساب
آورده‏اند، ولذا پيامبر (ص) مى‏فرمايد:
«أفضل أعمال أُمّتى انتظار الفرج»؛
«افضل اعمال امت من انتظار فرج است.»(
کمال الدين، ص 644، ح 3.)

ونيز در روايتى
ديگر از امام صادق (ع) مى‏خوانيم: «أفضل
الأعمال انتظار الفرج من اللَّه»؛
«بزرگ‏ترين اعمال انتظار فرج از
خداست.»( بحارالأنوار، ج 75، ص 208، ح 77.)

اهميت آمادگى وزمينه‏سازى را
مى‏توان در پيام امام صادق (ع) يافت که
فرمود: «ليعدنّ أحدکم لخروج القآئم ولو
سهماً»؛ «بايد هرکدام از شما براى خروج
قائم آمادگى پيدا کند اگرچه با تهيه
کردن يک تير باشد.»( بحارالأنوار، ج 52، ص
366، ح 146.)

2 - انتظارى که ويرانگر است،
بازدارنده است، فلج کننده است ونوعى
اباحى‏گرى است. برداشت قشرى مردم از
مهدويت وقيام وانقلاب مهدى (ع) اين است
که صرفاً ماهيت انفجارى دارد. فقط وفقط
از گسترش واشاعه ورواج ظلم‏ها
وتبعيض‏ها واختناق‏ها وحق‏کشى‏ها
ناشى مى‏شود، آن گاه که صلاح به نقطه
صفر برسد و حقّ وحقيقت هيچ طرفدارى
نداشته باشد.

اين نوع برداشت، از آن
جهت که با اصلاحات مخالف است وفسادها
وتباهى‏ها را به عنوان مقدمه يک انفجار
مقدّس وموجّه مى‏شمارد، بايد «شبه
ديالکتيکى» خوانده شود، با اين تفاوت
که در تفکر ديالکتيکى با اصلاحات از آن
جهت مخالفت مى‏شود وتشديد
نابسامانى‏ها از آن جهت داده مى‏شود
که شکاف وسيع‏تر شود و مبارزه پيگيرتر
وداغ‏تر گردد. ولى اين تفکّر عاميانه
فاقد اين مزيّت است، فقط به فساد وتباهى
فتوا مى‏دهد که خود به خود منجرّ به
نتيجه مطلوب بشود.

اين نوع برداشت از
ظهور وقيام مهدى موعود، واين نوع
انتظار فرج که منجرّ به نوعى تعطيل در
حدود ومقرّرات اسلامى مى‏شود ونوعى
اباحى‏گرى بايد شمرده شود به هيچ وجه
با موازين اسلامى وقرآنى وفق
نمى‏دهد.



پرسش : انتظار، چه
تأثيرى در بعد اجتماعى دارد؟

پاسخ :
انتظار در ابعاد گوناگون حيات انسانى
آثار ژرف مى‏گذارد، وبيشترين اثرگذارى
آن در بعد تعهدها ومسئوليّت‏هاى
اجتماعى واحساس ديگرخواهى واحسان
دوستى عينيت مى‏يابد؛ زيرا که در مفهوم
انتظار، انسان‏گرايى نهفته است. انسان
منتظر پيوندى ناگسستنى با هدف‏ها
وآرمان‏هاى امام منتظَر وموعود خود
دارد ودر آن راستا گام بر مى‏دارد
وهمسان وهمسوى آن اهداف وآرمان‏ها
حرکت مى‏کند وهمه جهت‏گيرى‏ها
وگرايش‏ها وگزينش‏هايش در آن چارچوب
قرار مى‏گيرد. امام موعود، غمگسار
راستين غمزدگان ويار وياور واقعى
مظلومان وحامى حقيقى مستضعفان است.

پس جامعه منتظر وانسان‏هاى داراى
خصلت انتظار بايد در زمينه خواست‏ها
وهدف‏هاى امامشان عمل کنند وبه يارى
انسان‏هاى مظلوم ومحروم بشتابند ودل
آزردگان را مرهم نهند ودشوارى‏ها
ومشکلات مردم را تا حدّ توان، طبق
خواسته ورضاى امامشان برطرف سازند.
واگر چنين شد در قلمروجامعه منتظر،
محروم وتهيدست وبيمار بى درمان ودلتنگ
وافسرده واندوهگين وگرفتار باقى
نخواهد ماند.

شايد يکى از معانى برخى
از احاديث درباره انتظار فرج که
گفته‏اند: «انتظار فرج خود فرج است»
همين معنا باشد که جامعه منتظر اگر
انتظارى راستين وصادقانه داشته باشد
دست‏کم در حوزه خود، مشکلات
ونابسامانى‏هاى مردم را برطرف مى‏کند
وخواسته‏ها وآرمان‏هاى امام موعود را
در محيط خويش تحقق مى‏بخشد؛ لذا امام
رضا (ع) فرمود: «... انتظار الفرج من
الفرج»؛ «...انتظار فرج جزء فرج است.»(
بحارالأنوار، ج 52، ص 131، ح 29.)



پرسش : عنصر انتظار چگونه در آمادگى
نظامى منتظران تأثير دارد؟

پاسخ :
انتظار، نخست يک آرمان وعقيده است وسپس
در عمل وعينيت آشکار مى‏گردد وانسان
منتظر به مرزبانى وپاسدارى از حوزه
جغرافيايى وفرهنگى وايدئولوژى خود
وهمکيشان وهم‏مسلکان خويش مى‏پردازد
وهمواره در موضع ديده‏بانى است
وهوشيارانه وتيزنگرانه به افق‏هاى دور
ونزديک مى‏نگرد وهر تحرّک وتحول ونقل
وانتقالى را در اردوگاه‏هاى دشمن زير
نظر مى‏گيرد ودر سنگر دفاع
ايدئولوژيکى وزمينى وجغرافيايى، دشمن
را از پيشروى باز مى‏دارد، ودر صورت
فراهم بودن زمينه به تهاجم نيز دست
مى‏يازد.

اين است که جامعه منتظر
همواره به آمادگى نظامى ودفاعى فرا
خوانده شده است وتهيه ابزار جنگ وقدرت
از هر مقوله وبا هر کيفيت، تکليف گشته
است. فقها در کتاب جهاد بحثى را تحت
عنوان «مرابطه» و«رباط» ذکر کرده‏اند،
به اين معنا که مؤمنان در مرزها اقامت
گزينند وآمادگى کامل داشته باشند تا در
هنگام حمله وتهاجم ناگهانى دشمن، دفاع
کنند وکشور را نجات دهند.

معناى ديگر
مرابطه ورباط، پيوند ورابطه با امام
ودر خدمت امام زيستن ومرزبان دستورها
وخواسته‏هاى امام بودن است. به اين
معنا که جامعه مؤمنان با امام خويش
ارتباط برقرار کنند وبه ريسمان ولايت
امام چنگ زنند وبا او هم پيمان شوند وبه
يارى امام متعهد گردند. اين قسم از
«مرابطه» بر هر فرد واجب عينى است،
نيابت بردار نيست، وپايه‏اى از
پايه‏هاى ايمان است وعملى بدون آن
پذيرفته نمى‏شود.( مکيال المکارم، ج 2،
ص 425.)

امام صادق (ع) در تفسير آيه: «يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا
وَصابِرُوا وَرابِطُوا وَاتَّقُوا
اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»،
فرمود: «اصبروا على المصآئب وصابروا
على الفرآئض ورابطوا على الأئمّة:»(
سوره آل عمران، آيه 200.)؛

«در برابر
مشکلات شکيبايى ورزيد ودر انجام
تکليف‏ها ومسئوليت‏ها پايدارباشيد،
وبا امامان رابطه برقرار کنيد.»( تفسير
على بن ابراهيم، ج 1، ص 129.)

ودر روايتى
ديگر از امام صادق (ع) آمده است که
«رابطوا» به معناى حضور نزد امام است.(
الغيبة، نعمانى، ص 199.)



پرسش :
عنصر صبر در تحقّق انتظار تا چه مقدار
مؤثّر است؟

پاسخ : روح وجوهر اصلى
انتظار، مقاومت وصبر است. کسى که منتظر
تحقق يافتن هدف آرمانى است بايد تا فرا
رسيدن زمان پيدايى هدف وشکل گرفتن
آرمان، پايدارى وشکيبايى کند وتاب
وتوان از دست ندهد، وهر ناملايمى را در
آن با بردبارى بپذيرد، وچون صبر
وپايدارى را از دست داد وبى‏شکيب گرديد
وتاب وتوان بر زمين نهاد، انتظار نيز از
دست داده است؛ زيرا که پايدارى وصبر،
تحقق‏بخش جوهر انتظار است. لذا در
احاديث از انتظار فرج همراه با صبر سخن
گفته‏اند.

امام رضا (ع) فرمود: «ما
أحسن الصبر وانتظار الفرج...»؛ «چه نيکو
است شکيبايى وانتظار فرج.»(
بحارالأنوار، ج 52، ص 129، ح 23.)

براى
ظهور، وقت تعيين نشده است وهمواره وقوع
آن را «امرى ناگهانى» توصيف کرده‏اند
ولذا بايد انتظار لحظه به لحظه
باشد.



پرسش : حقيقت انتظار فرج
چيست؟

پاسخ : انديشه پيروزى نهايى
نيروى حقّ وصلح وعدالت، بر نيروى باطل
وستيز وظلم، استقرار کامل وهمه جانبه
ارزش‏هاى انسانى، تشکيل مدينه فاضله
وجامعه ايده‏آل وبالاخره اجراى اين
ايده عمومى وانسانى به وسيله شخصى مقدس
وعالى‏قدر که در روايات اسلامى از او
به عنوان «مهدى» نام برده شده است،
انديشه‏اى است که کم وبيش همه فِرق
ومذاهب اسلامى -با اختلافاتى- بدان مؤمن
ومعتقدند.

اين انديشه بيش از هر چيز
مشتمل بر عنصر خوشبينى نسبت به جريان
کلّى نظام طبيعت وسير تکامل تاريخ
واطمينان به آينده وطرد عنصر بدبينى
نسبت به پايان کار بشر است (که طبق
بسيارى از نظريه‏ها وفرضيه‏هاى غير
اسلامى، پايان نظام طبيعت، تاريک وابتر
است).

اميد وآرزوى تحقق اين نويد کلّى
جهانى انسانى، در زبان روايات اسلامى
«انتظار فرج» خوانده شده است.



پرسش : آيا مکاتب فلسفى نيز انتظار
فرج
را امرى ارزشى مى‏دانند؟

پاسخ :
انتظار ظهور منجى در آخرالزمان ونجات
بشر از وضعيت موجود، اختصاص به اسلام
وحتّى اديان آسمانى ندارد، بلکه مکاتب
فلسفى غيردينى ومادّى نيز معتقد به اين
نظريه مى‏باشند.

راسل مى‏گويد:
«انتظار منجى واعتقاد به ظهور
نجات‏بخش در آخرالزمان اختصاص به
اديان آسمانى ندارد، بلکه مکاتب
غيردينى ومادّى نيز در انتظار ظهور
منجى براى جامعه بشريّت وگسترش دهنده
عدل وداد به سر مى‏برند».



پرسش
: آيا در کتاب مقدس يهود سخن از انتظار
فرج به ميان آمده است؟

پاسخ : شور
والتهاب انتظار موعود آخرالزمان در
تاريخ پرفراز ونشيب يهوديت موج مى‏زند.
در عهد قديم از کتاب مقدس، سفر مزامير
داوود، مزمور 37 مى‏خوانيم: «به جهت
وجود اشرار وظالمين مأيوس مشو؛ زيرا
نسل ظالمين از روى زمين برچيده خواهد شد
ومنتظرين عدل الهى وارثان زمين خواهند
شد. وکسانى که مورد لعن الهى واقع گردند
بينشان تفرقه خواهد افتاد. وانسان‏هاى
صالح کسانى هستند که وارثان زمين شده
وتا پايان تاريخ در روى زمين زندگى
خواهند کرد».

( کتاب مقدس، سفر مزامير
داوود.)

تب وتاب انتظار دخالت
اعجازآميز خداوند در دوران سيطره
واليان رومى بر فلسطين به اوج خود رسيد،
وبه همين علّت هنگامى که يحياى تعميد
دهنده ندا داد: «توبه کنيد، زيرا ملکوت
آسمان نزديک است.» ( متّى، 2/3.)توده‏هاى
مردم پيام او را با جان ودلشنيدند،
کلمات هيجان‏آور او دل‏هاى شنوندگان
را تکان مى‏داد والهام‏بخش گروه‏هاى
ستمديده وبينوايى بود که همواره آتش
شوق انتظار براى قيام «مسح شده خدا» در
قلوبشان زبانه مى‏کشيد.



پرسش :
مقصود از انتظار مسيحا چيست؟

پاسخ :
يهوديان در سراسر تاريخ محنت‏بار خود
هر گونه خوارى وشکنجه را به اين اميد بر
خود هموار کرده‏اند که روزى «مسيحا»
بيايد وآنان را از گرداب ذلّت ودرد ورنج
رهانده، فرمانرواى جهان گرداند. هم
اکنون صهيونيست‏هاى اشغالگر فلسطين،
علاوه بر دعاهاى مسيحايى مرسوم در
پايان مراسم سالگرد بنيان‏گذارى رژيم
اسرائيل غاصب (پنجم ماه آيار عبرى) پس از
دميدن در شيپور عبادت، اين گونه دعا
مى‏کنند: «اراده خداوند، خداى ما چنين
باد که به لطف او شاهد سپيده‏دم آزادى
باشيم ونفخ صور مسيحا گوش ما را نوازش
دهد».( انتظار مسيحا در آيين يهود، ص
65.)

بسيار طبيعى است که قوم
بنى‏اسرائيل با گذشته تيره وتار خود در
انتظار آينده بهترى باشد. به همين علت
که
حضرت موسى (ع) به عنوان يک منجى ميان
ايشان برخاست آنان در پذيرفتن او درنگ
نکردند. اين آرمان در دوران ابتلا پا
گرفت وهرگز از ايشان جدا نشد، وتنها با
انتخاب داوود به پادشاهى بود که آرزوى
قوم، براى قيام يک منجى کاملاً برآورده
شد. داوود نمونه يک پادشاه يهودى والگوى
جاودانى شخص مسيحا گرديد. ودر واقع،
برخى از انبيا وحکيمان هم او را مسيحا
مى‏دانستند.( هوشع، 5/3 ؛ إرميا، 9/30 ؛
حزقيال، 25ù24/37.)

عصر داوود وسليمان را
مى‏توان دوران شکوفا شدن آرمان
مسيحايى
در اذهان قوم يهود دانست. اميد مسيحايى
با دو نيم شدن حکومت بنى‏اسرائيل پس از
حضرت سليمان جدىّ‏تر شد.

انبيا نه
تنها آتش شوق را در دل‏ها روشن نگه
مى‏داشتند، بلکه به توسعه دادن مفهوم
مسيحا ودوران مسيحايى مى‏پرداختند.
آنان معتقد بودند که شخص مسيحا که خدا
به وسيله او جهان را مبارک خواهد ساخت،
در اذهان بيشتر انبيا حاضر بود.

انديشه مسيحايى در پيشگويى‏هاى
«إشَعيا» به طور وضوح آمده است. مسيحاى
آرامش‏آفرين وتسلّى بخش قوم يهود در
يکى از پيشگويى‏هاى او تصوير شده است.
او حکومت آرمانى عادلانه‏اى را پى
مى‏افکند که در آن زمان «جهان از معرفت
خداوند پر خواهد شد مثل آب‏هايى که
دريا را مى‏پوشاند» و آن، پس از گسترش
دين بنى‏اسرائيل در سراسر گيتى است که
همچون پرچم قوم‏ها برپا خواهد شد
وامت‏ها آن را خواهند طلبيد.( إشَعيا،
10/11 ؛ صَفَنيا، 9/3.)

ونيز مى‏خوانيم:
«ودر آيام آخر واقع خواهد شد که کوه
خانه خداوند بر قلّه کوه‏ها ثابت خواهد
شد وفوق تلّ‏ها برافراشته خواهد گرديد
وجميع امت‏ها به سوى آن روان خواهند
شد...».( صَفَنيا، 4-2/2.)

برخى از
پيشگويى‏هاى «صَفنيا» حتى از
پيشگويى‏هاى اشعيا جهان شمول‏ترند. از
ديد او عصر مسيحايى زمان اصلاح کلّى
جهان است؛ زيرا که در آن زمان، زبان پاک
به امت‏ها خواهد داد تا جميع ايشان اسم
يَهْوَه را بخوانند وبه يک دل او را
عبادت کنند. تصور تَلمود پيرامون شخص
مسيحا به قرار زير است: «يک انسان که
نهالى از خاندان سلطنتى داوود است
وقداست او تنها به سبب موهبت‏هاى طبيعى
وى خواهد بود، امتّ‏هاى مشرک به دست او
نابود خواهند گشت وبنى‏اسرائيل قوّت
خواهد گرفت».( انتظار مسيحا در آيين
يهود، ص 65.)



پرسش : مقصود از
روايات مطلق در باب انتظار فرج چيست؟

پاسخ : در برخى از رواياتى که از طرق
شيعه واهل سنّت رسيده به صورت مطلق به
انتظار فرج اشاره شده است بدون آنکه
مقيد به فرج حضرت مهدى (ع) در آن شده
باشد. در حديثى از رسول خدا (ص)
مى‏خوانيم: «أفضل العبادة انتظار
الفرج»؛ «برترين عبادت، انتظار فرج
است.»( بحارالأنوار، ج 52، ص 125، ح 11 ؛
کمال الدين، ص 287، ح 6.)

ونيز از آن
حضرت مى‏خوانيم: «انتظار الفرج
عبادة»؛ «انتظار فرج عبادت است.»(
بحارالأنوار، ج 52، ص 122، ح 3 ؛ جامع
الصغير، ج 1، ص 416، ح 2717 ؛ کنزالعمال، ح
6509.)

وهمچنين در روايت ديگرى از آن
حضرت مى‏خوانيم: «أفضل أعمال امّتى
انتظار فرج اللَّه عزّوجلّ»؛ «افضل
اعمال امّت من انتظار فرج خداوند
عزّوجلّ است.»( بحارالأنوار، ج 52، ص 122،
ح 2.)

شيخ صدوق به سندش از امام رضا (ع)
نقل مى‏کند که فرمود: «ما أحسن الصبر
وانتظار الفرج، أما سمعت قول اللَّه
عزّوجلّ: «وَارْتَقِبُوا إِنِّى
مَعَکُمْ رَقِيبٌ»، «فَانْتَظِرُوا
إِنِّى مَعَکُم مِنَ المُنْتَظِرِينَ»
( سوره هود، آيه 93.) فعليکم بالصبر فإنّه
إنّما يجى‏ء الفرج على اليأس، فقد کان
الذين من قبلکم( سوره اعراف، آيه 71.)

أصبر منکم»؛ «چقدر نيکوست صبر
وانتظار
فرج، آيا نشنيده‏اى گفتار خداوند
عزّوجلّ را که فرمود: (شما انتظار
بکشيد، من هم در انتظارم) و(پس شما منتظر
باشيد، من هم با شما انتظار مى‏کشم) پس
بر شما باد به صبر؛ زيرا فرج بعد از يأس
ونااميدى است. به راستى کسانى که قبل از
شما زندگى مى‏کردند از شما صبورتر
بودند.»( کمال الدين، ص 645، ح 5.)

مرحوم
مجلسى از امام صادق (ع) نقل مى‏کند که
فرمود: «من دين الأئمّة الورع والعفّة
والصلاح... وانتظار الفرج بالصبر»؛ «از
دين ائمه پرهيزکارى، عفّت، رستگارى...
وانتظار فرج به صبر است.»( بحارالأنوار،
ج 52، ص 122، ح 1.)

ترمذى نيز به سندش از
رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «...وأفضل
العبادة انتظار الفرج»؛ «...وبرترين
عبادت انتظار فرج است.»( سنن ترمذى، ج 5،
ص 225، ح 3642.)

درظاهر مراد از انتظار
فرج همان انتظار فرج حضرت مهدى (ع) است
که در اين روايات متعلق آن يعنى حضرت
مهدى (ع) به جهت وضوح، بيان نشده است؟
چون در احاديث فريقين آن حضرت به عنوان
نجات دهنده مردم از ظلم وبى‏عدالتى
معرّفى شده است.

شيخ صدوق؛ به سندش از
امام صادق (ع) نقل مى‏کند که فرمود:
«طوبى لشيعة قآئمنا المنتظرين لظهوره
فى غيبته»؛ «خوشا به حال شيعيان قائم
ما، کسانى که منتظر ظهور او در عصر غيبت
اويند.»( کمال الدين، ص 357، ح 54.)

اين
معنا براى روايات مطلق با نظر اهل سنّت
نيز موافقت دارد؛ زيرا آنان گرچه
عموماً به ولادت مهدى‏موعود (ع)
اعتقادى ندارند ولى او را منجى بشريّت
از ظلم وبى‏عدالتى مى‏دانند که بايد
مستضعفين انتظار او را بکشند.

ونيز
از جمله قرائنى که مى‏تواند مصداق
احاديث مطلق را مشخّص کرده وبر حضرت
مهدى (ع) وقيام او تطبيق دهد مسأله لزوم
تناسب بين حکم وموضوع است؛ زيرا انتظار
فرجى که تا اين حدّ مهم برشمرده شده وتا
اين حدّ مورد تأکيد واقع شده است به طور
حتم همان انتظار روز موعود است، از آن
جهت که در آن روز وعده الهى به نصرت
مظلومين در سرتاسر عالم تحقق مى‏يابد
وحکومت عدل توحيدى در روى کره زمين
گسترش خواهد يافت. انتظار با آن آثار
وبرکاتى که دارد تنها در انتظار چنين
فرجى قابل پياده شدن است. ونيز چنين
انتظارى است که مى‏تواند از اساس دين
شمرده شود، نه انتظار رفع هر گرفتارى
ولو جزئى وبا هر سبب باشد.



پرسش
: چه امتيازى در انتظار منجى موجود
است؟

پاسخ : اهل سنّت گرچه اصل انتظار
فرج مهدى (ع) را قبول دارند، ولى اعتقاد
به ولادت او ندارند، ولى شيعه اماميه
وبرخى ديگر از مذاهب اسلامى وغير
اسلامى به انتظار ظهور شخصى به عنوان
منجى نشسته‏اند که او موجود است وناظر
اعمال ورفتار وگرفتارى‏هاى مسلمانان
است. اين نوع انتظار به طور قطع وحتم،
اثرات بيشترى در زنده نگه داشتن جامعه
وايجاد روح واميد بيشتر دارد؛ زيرا کسى
که معتقد به اصل فرج است بدون آنکه نجات
دهنده را در قيد حيات ودر کنار خود
ببيند واو را احساس کند وناظر اعمال خود
بداند، چندان تأثيرى در وجود او ندارد،
بر خلاف کسى که معتقد است او زنده بوده
وبر تمام احوالش ناظر است، وهنگام
گرفتارى‏هاى شديد به فرياد او خواهد
رسيد. به طور حتم اعتقاد به چنين منجى
وانتظار چنين شخصى تأثير به سزايى در
روحيه انسان منتظر دارد، تأثيرى که
قابل مقايسه با تأثير نوع اوّل نيست.

لذا شيعه به جهت اعتقاد به اين چنين
انتظارى هميشه در طول تاريخ خود زنده
بوده وهيچ گاه با اين همه فشارها که بر
او وارد شده اميد خود را از دست نداده
است.

شيعه هميشه خويش را در کنار منجى
ومصلح خود احساس مى‏کند واين نوع احساس
آثار تربيتى وايمانى بيشترى دارد.



پرسش : آيا تأخير در فرج موجب قساوت
قلب مى‏شود؟

پاسخ : آنچه که بر هر
مؤمنى بلکه بر هر انسانى لازم است،
اينکه هيچ گاه از تأخير فرج وظهور منجى
نااميد نباشد، بلکه بايد به ريسمان صبر
چنگ زده تا به سر منزل مقصود رهنمون شود.
واين تنها از راه ايمان قلبى به خداوند
متعال واينکه او خُلف نمى‏کند، ميسّر
است ونيز با سير وبررسى سرگذشت امت‏هاى
پيشين که چگونه بعد از هر عسر وگرفتارى
شديد، خداوند آخرالأمر براى آنها يسر
وفرجى حاصل نمود، به دست مى‏آيد.
وهمچنين با مراجعه به فطرت وميل درونى
خود که چگونه به ظهور منجى بشريت متمايل
است مى‏تواند خود را از يأس ونااميدى
رهانيده وبه ظهور منجى اميدوار باشد.

در ذيل آيه شريفه «وَلايَکُونُوا
کَالَّذِينَ أُوتُوا الکِتابَ مِنْ
قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ
فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ از امام صادق
(ع) روايت شده که فرمود: «تأويل هذه
الآية جاء فى أهل زمان الغيبة وآيامها
دون غيرهم من أهل الأزمنة وإنّ اللَّه
تعالى نهى الشيعة عن الشک فى حجة اللَّه
تعالى، أو أن يظنّوا أنّ اللَّه تعالى
يخلى أرضه منها طرفة عين»( سوره حديد،
آيه 16.)؛ «تأويل اين آيه براى مردم
عصرغيبت است، و روزهاى زمان غيبت غير از
روزهاى اهل زمان‏هاى ديگر است. خداوند
متعال شيعيان را از شک در حجّت خود نهى
کرده است ونيز نهى کرده از اينکه گمان
کنند که خداوند زمين را يک چشم برهم زدن
از حجت خالى مى‏گرداند.»( الغيبة،
نعمانى، ص 24 ؛ المحجة، ص 220ù219.)



پرسش : آيا انتظار طولانى فرج، خسته
کننده وملالت‏آور است؟

پاسخ :
انتظار اگر از قسم مثبت آن باشد که
همراه با آمادگى کامل منتظر براى ظهور
حضرت مهدى (ع) است نه تنها ملالت‏آور
نيست بلکه دائماً در انسان روحيه اميد
را شعله‏ور کرده واو را سرحال وزنده
نگه مى‏دارد. شخص منتظر دائماً در فکر
آمدن محبوب خود است واين بهترين حالتى
است که به او دست مى‏دهد، او دائماً به
عشق رسيدن محبوب خود شب را به روز وروز
را به شب مى‏رساند.

از طرفى ديگر، از
آنجا که انتظار منجى حقيقى يعنى امام
زمان (ع) در حقيقت يک نوع توسل وارتباط
باطن با او نيز هست لذا با اين ارتباط هر
لحظه فيوضاتى از ناحيه آن حضرت به انسان
مى‏رسد که او را از خستگى وملالت بيرون
مى‏آورد.

بر انتظار موعود حقيقى
آثار وبرکاتى بسيار مترتّب است که در
جاى خود به آن اشاره مى‏نماييم.



پرسش : چه آثارى بر انتظار منجى
مترتّب
است؟

پاسخ : ضرورت واهميّت انتظار را
مى‏توان از زواياى مختلف مورد بررسى
قرار داد:

1 - انتظار، دوره
آماده‏سازى وزمينه‏سازى براى يک نهضت
به شمار مى‏آيد وهر انقلاب وحرکتى که
اين دوره را پشت سر نگذاشته باشد ناقص
وبى ثمر است.

2 - در اهميّت انتظار
همين بس که دشمنان، آن را مانع تسلّط
خود بر مسلمانان برشمرده‏اند. ميشل
فوکر، کلر برير در بحث مبارزه با تفکّر
مهدى باورى، ابتدا قيام امام حسين (ع)
وبعد انتظار امام زمان (ع) را دو عامل
پايدارى شيعه معرفى مى‏کنند. در
کنفرانس تل‏آويو نيز افرادى مثل
برنارد لوييس، مايکل ام‏جى، جنشر،
برونبرگ ومارتين کرامر بر اين نکته
تکيه فراوان داشتند. آنان در توصيف شيعه
گفته‏اند: «شيعيان به نام امام حسين
قيام مى‏کنند وبه اسم امام زمان
قيامشان را حفظ مى‏نمايند».( مجله
بازتاب انديشه، خرداد80، ص 193.)

ماربين، محقق آلمانى مى‏گويد: «از
جمله مسائل اجتماعى بسيار مهمّى که
موجب اميدوارى ورستگارى شيعه مى‏باشد،
اعتقاد به وجود حجت عصر وانتظار ظهور
است».( سياست اسلام، اثر ماربين، ص
50ù49.)

پتروشفسکى، تاريخدان
وايران‏شناس علوم شوروى سابق در اين
زمينه مى‏نويسد: «چشم به راه مهدى بودن
در عقايد عمومى مردمى که نهضت‏هاى قرن
سيزدهم را در ايران بر پا داشتند، مقام
بلندى را داشته است».

( نهضت سربداران
خراسان، اثر پتروشفسکى.)

3 - دوران
انتظار، دوران هجوم فتنه‏ها ومشکلات
وگرفتارى‏ها است وآنچه مى‏تواند
آرامش قلبى وقدرت روحى به شيعه منتظر
بدهد، ياد منجى حىّ وحاضر است.

4 -
پيراستن از خصايص ناپسند وآراستن خود
به اخلاق نيکو از فوايد ديگر انتظار
است. امام صادق (ع) فرمود: «من سرّ أن
يکون من أصحاب القآئم فلينتظر وليعمل
بالورع ومحاسن الأخلاق»؛ «...هر کس دوست
دارد که از ياران حضرت قائم (ع) گردد
بايد که( بحارالأنوار، ج 52، ص 140، ح 50.)

منتظر باشد ودر عين حال به پرهيزکارى
واخلاق نيکو مشغول گردد.»

5 - از نتايج
انتظار، تلاش فکرى مؤمن منتظر وبصيرت
وآگاهى اوست. فتنه‏ها علاوه بر آنکه
غفلت مى‏آورد، شبهه وترديد وتزلزل را
نيز در افکار جامعه ايجاد مى‏کند، واين
منتظر واقعى است که چون به هوشيارى فکرى
رسيده، بيدار است وبه شبهات پاسخ
مى‏گويد.

امام صادق (ع) فرمود: «طوبى
لمن تمسّک بأمرنا فى غيبة قآئمنا
فلم‏يزغ قلبه بعد الهداية...»؛ «خوشا به
حال کسى که در زمان غيبت قائم ما به
فرمان ما تمسک جويد که در( همان، ص 123،
ح6.)

نتيجه قلب او هرگز به طرف باطل
متمايل نخواهد شد.»

6 - انتظار از آنجا
که انسان را به عمل وا مى‏دارد ودر
جامعه‏اى که حالت انتظار منجى الهى
حاکم است، تحّرک وپويايى حکم فرماست
وبشر را به زمينه‏سازى واصلاح فردى
واجتماعى وا مى‏دارد، عاملى ارزشمند
براى حفظ وبقاى شريعت است.

7 - انتظار
از آن جهت که محّرک عمل است، زمينه‏ساز
ظهور منجى عالم بشريّت خواهد بود.



/ 1