اهل كتاب در دولت مهدى(عج)(1)
اشاره:
سرنوشت جمعيت انبوه اهل كتاب در عصر طلايى ظهور موضوعى است كه در اين نوشتار ابعاد مختلف آن كاويده مىشود در اين باره از ميان فرضيههاى گوناگون، فرضيه اسلام آوردن اكثريت اهل كتاب انتخاب و با شواهد و قراين فراوانى تأييد مىشود. بررسى مدلول روايات اين موضوع از ديگر رسالتهاى نوشتار حاضر است. تبيين مسأله
منجى گرايى يا اعتقاد به مصلح موعود از همگانىترين و ريشهدارترين باورهاى بشر است. در اين ميان مكتب شيعه، تنها مكتبى است كه درباره منجى موعود پربارترين منابع را در اختيار دارد، ولى متأسفانه زوايا و ابعاد مختلف اين مسئله كمتر كاويده شده است. يكى از ابعاد پنهان اين موضوع كه طبيعتا ذهنهاى بسيارى را به خود مشغول كرده است، چگونگى رفتار امام مهدى عليهالسلام با اهل كتاب و نيز واكنش اهل كتاب در برابر امام مهدى عليهالسلام است. اين رساله مىكوشد تا در حد توان خود زواياى گوناگون اين مسئله را بررسى كند. اهميت و ضرورت تحقيق
الف) ارايه تصويرى زيبا و معقول از عصر ظهور
اعتقاد به منجى نه انديشهاى شيعى و اسلامى، بلكه مفهومى جهانى و فرا ملّيتى است و مكتب شيعه به عنوان مكتبى كه منجى موعود را از خود و خود را منسوب به او مىداند، تنها زمانى خواهد توانست ديگران را به موعود خود دعوت كند، اصول و باورهاى خود را ترويج نمايد و در جذب ديگران موفّق باشد كه معقولترين، كاملترين و زيباترين تصوير را از آن مرد آسمانى ارايه نمايد. رويكرد ديگران به انديشه موعود و پذيرش نظريه مصلح كلّ و واكنش بجا در برابر آن به تصوير زيبا و معقولى كه از آن ارايه مىشود بستگى دارد و اين تصوير معقول و مستدلّ تنها با پژوهشهاى موضوعى و تخصصى فراهم مىآيد. ب) برنامه ريزى
دانستن اهداف، رفتارها و چگونگى اقدامات امام مهدى عليهالسلام علاوه بر فوايد علمى آن، به برنامهريزىها و رفتارهاى ما نيز مىتواند و بلكه بايد سمت و سو ببخشد. ما با دانستن آنچه امام مهدى عليهالسلام مىخواهد بدان دست يابد، مىتوانيم زمينههاى پيروزى او را فراهم آوريم و با تهيّه عدّه و عُدّه كافى بستر مناسبى براى دستيابى به اهداف عالى امام عليهالسلام فراهم آوريم. اين نگاه جداى آثار فردى آن مىتواند تأثير بسزايى در برنامهريزىهاى كلان كشور، حوزههاى علمى، مجامع دينى و ... داشته باشد. به عنوان مثال اگر بنا باشد در عصر ظهور بيشتر انسانها به دين اسلام بگروند، آيا شيعه به عنوان تنها مكتب حق براى پاسخ دادن به نيازهاى مختلف فكرى اين جمعيّت انبوه، خود را آماده كرده است؟ آيا محصولات فرهنگى او با نيازهاى بشريت متناسب است؟ دانستن رخدادهاى آينده جهان و چگونگى رفتار امام مهدى عليهالسلام با غير مسلمانان اين وظيفه را بر دوش متولّيان سياستهاى كلى كشور مىگذارد كه در برنامهريزىهاى كلان خود سياستهايى را برگزينند كه برآورنده نيازهاى آينده بشريت نيز باشد. ج) خرافه زدايى
از ديگر نكاتى كه ضرورت پرداختن به اين بحث و اهميت آن را نشان مىدهد خرافات و تحريفهايى است كه به گونهاى گسترده در مباحث مهدويت راه يافته است. اين خرافات و تحريفها كه گاه به عمد از سوى مغرضان و دشمنان براى زشت جلوه دادن چهره امام عليهالسلام و حركت جهانى او، و در نتيجه خرافى جلوه دادن مسئله ظهور موعود صورت مىگيرد، رسالت سنگينى را بر دوش انديشمندان و پژوهشگران گذارده است. براى نمونه مىتوان به اين باور خرافى اشاره كرد؛ كه امام مهدى عليهالسلام در رويارويى با مردم ذرّهاى مدارا و نرمش از خود نشان نمىدهد، تمامى گناهكاران را گردن مىزند، جوى خون به راه مىاندازد و... كه ما در اين نوشتار تا حدودى خرافى بودن اين گونه باورها را اثبات كردهايم. پيشينه تحقيق:
جهان روزى را به چشمان خود خواهد ديد كه از ستم، كژى و تباهى خبرى نباشد. انسانها از رشد، كمال، معنويت و آگاهى برخوردار باشند. فقر و رنج و مشكلات از پهنه زمين برچيده شود. نه آسمان از ريزش باران نعمتش دريغ كند و نه زمين از نماياندن سبزى و تازگى و خرّمىاش بخل ورزد. در آن روز فرمانروايى از آن صالحان و قدّيسان خواهد بود كه خوبىها و خوشىها را به مردم هديه مىدهند و دلهاشان را با آسمان پيوند مىزنند و اينها و هزاران هزار خوبى ديگر به بركت فرزندى از سلاله من خواهد بود كه آخرين ذخيره الهى است و روزى خورشيد وجودش از پس پرده غيبت طُلوع خواهد كرد. اين وعدهاى است كه رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم بارها و بارها مردم را به برآورده شدنش نويد داده و دلهاى مسلمانان را آرزومند و شيفته آن كرده بود. بسيار طبيعى است كه مسلمانان رنج كشيده، تشنه دانستن هر چه بيشتر درباره آن روز پرشكوه باشند و گاه همين پرسشها و كنجكاوىها ـ مانند پرسش از سرنوشت غير مسلمانان ـ رسول گرامى صلىاللهعليهوآلهوسلم را به سخن وامىداشت و زاويهاى ديگر از زواياى آن روز موعود را آشكار مىكرد. بر همين اساس ردّپاى بحث سرنوشت غير مسلمين را از همان آغاز طرح بحث ظهور امام مهدى عليهالسلام بايد جستجو كرد. سرنوشت غير مسلمين و اتفاقاتى كه بر آنها مىگذرد بخشى از حوادث آن روز موعود است كه طبيعةً پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم و امامان معصوم عليهمالسلام متعرّض آن مىشدند و زوايايى از آن را آشكار مىكردند و به تبع، محدّثان و مفسّران نيز با طرح آن دامنه بحث را وسعت مىبخشيدند. شايد كمتر كتابى را بتوان نام برد كه به مسئله ظهور و حوادث آن پرداخته باشد اما سخنى ولو به اختصار از عاقبت اهل كتاب و ساير غير مسلمين به ميان نياورده باشد. بسيارى از مفسران نيز در ذيل آيات مربوط به امام مهدى عليهالسلام كم و بيش اشاراتى به اين مسئله كردهاند. ابن عباس، قتاده، علىبن ابراهيم قمى، امين الاسلام طبرسى، علامه طباطبايى، صاحب تفسير نمونه و ... از جمله اين مفسران هستند. در كتب روايى همچون بصائر الدرجات، اصول كافى، كمال الدين، غيبت شيخ طوسى، بحار و ... نيز ولو به اختصار روايات اين مسئله ذكر شده است. از ميان دانشمندان معاصرى كه اين مسئله را طرح كرده و پيرامون آن توضيحاتى دادهاند مىتوان علامه رفيعى قزوينى در كتاب الامام المهدى من المهد الى الظهور، آيت الله ابراهيم امينى در كتاب دادگستر جهان، آيت الله مكارم شيرازى در كتاب حكومت جهانى مهدى عليهالسلام و آيت الله سيد محمد صدر در موسوعه الامام المهدى جلد سوم (تاريخ ما بعد الظهور) را نام برد كه از اين ميان كتاب اخير از امتيازات و دقت بيشترى در بحث برخوردار است. و ما در اين نوشتار از آن بهرههاى فراوانى بردهايم.ليكن طراحان اين موضوع عمدةً به ذكر يك يا چند روايت اكتفا كردهاند و گاه كه در صدد حلّ تعارض روايات برآمدهاند بلافاصله و بدون بررسى زواياى مختلف بحث يك دسته را ترجيح داده و دسته ديگر را كنار نهادهاند. اما طرح موضوع به صورت مستقل همراه با بررسى جوانب و ابعاد مختلف آن و جمعآورى مجموعه آيات و روايات مسئله و نيز بررسى شواهد و قراين بحث و نيز بررسى سندى و دلالى روايات و عرضه روايات بر آيات و... كارى تفصيلى است كه در هيچ يك از كتب دانشمندان نيامده است. شيوه تحقيق
دقت و تعمّق در بخشهاى گوناگون مباحث اخلاقى و اعتقادى و بررسى اجتهادى آيات و روايات مربوط به آنها از آرزوهاى ديرينه بزرگان و انديشمندان بوده است. ولى متأسفانه از بهكارگيرى ابزار كار آمد علم اصول و دقتهاى فقيهانه در دو حوزه اخلاق و اعتقادات كمتر مىتوان نشان يافت. اعتماد به روايات ضعيف السند، عدم دقت در مدلولهاى آنها، حل نشدن تعارض روايات، عرضه نكردن آنها بر قرآن و... از مشكلاتى است كه در بسيارى از مباحث اخلاقى و اعتقادى وجود دارد. امروزه با توجه به نياز روز افزون جوامع به مسايل اخلاقى و اعتقادى به ويژه مباحث مهدويّت، ضرورت پژوهش مبتنى بر اصول و قواعد اين مباحث آشكارتر شده است. تنها در صورت پيمودن چنين مسيرى، مباحث از عمق و دقّت برخوردار خواهد بود. مقاله حاضر شامل دو فصل خواهد بود: در فصل اول مجموعه روايات مسأله، جداى از ضعف يا وثاقت آنها مورد توجه قرار گرفته و قراين و شواهدى كه مسايل مورد نظر را تأييد يا تضعيف مىكنند، جمعآورى شده است و در پايان با مقايسه مجموعه روايات با يكديگر به جمعبندى نهايى پرداخته شده است. در اين فصل كوشش شده است كه از خبرهاى واحدى كه مضمون منحصر به فردى دارند، پرهيز شود و در حد امكان از رواياتى كه مضمون مستفيضى دارند استفاده شود. همچنين تا آن جا كه مىشد، از رواياتى كه تنها در منابع عامه آمده و در منابع شيعى اشارهاى به آن نشده استفاده نشود. معقول بودن و طبيعى بودن از ديگر شاخصههايى است كه ما در ارايه تصوير عصر ظهور و رويارويى امام مهدى عليهالسلام با اهل كتاب از آن بهره بردهايم. ما در اين فصل بر خلاف ميل باطنى خود بدين دليل از دقّتهاى متداول مباحث فقهى و به ويژه بررسىهاى سندى پرهيز كردهايم كه بسنده كردن به احاديث صحيح السند در اين مباحث به اجمال بحث و مبهم ماندن بسيارى از زواياى بحث مىانجامد. از اينرو به ناچار با توجه به شاخصههايى كه پيش از اين آمد يك نظريه را تأييد يا تضعيف كردهايم. فصل دوم مبتنى بر تصوير روشنى است كه از مباحث فصل يكم بدست آمده است در اين فصل به دليل حساسيت موضوع سعى بر اين بوده است كه مباحث به صورت دقيق پىگيرى شوند و علاوه بر بررسى دلالى آيات و روايات، تنها از احاديث معتبر استفاده شود. نويسنده بر آن بوده است كه در اين فصل در حدّ بضاعت اندك خويش دقّتهاى متداول در مباحث فقهى را اعمال كند. گرچه نيك مىداند تلاشهايش گامى بيش نيست و براى رسيدن اين بحث به كمال و سرانجام شايسته، لازم است گامهاى بلندتر و استوارترى برداشته شود. به اميد اين كه انديشمندان اين تحقيق را تكميل كنند. فصل اول:
سرانجام اكثريت اهل كتاب
درباره سرانجام اهل كتاب در حكومت امام مهدى عليهالسلام فرضيههاى گوناگونى وجود دارد كه ما در اينجا تنها فرضيه مختار را ذكر كرده و مؤيدات آن را بر مىشماريم:فرضيه اسلام اكثريت اهل كتاب
فرضيه اسلام آوردن بيشتر اهل كتاب، فرضيه معقول و پذيرفتنى است كه در ميان انديشمندان طرفدارانى نيز دارد. ما به برخى از آنها اشاره مىكنيم: سيد محمد صدر پس از بررسى رواياتى كه بر گرفتن جزيه و يا نگرفتن آن از اهل كتاب دلالت مىكنند مىنويسد: به هر حال اين بحث تنها منحصر به كسانى خواهد بود كه بر آيين يهوديت و نصرانيت، باقى ماندهاند و با وجود فرصتهاى فزاينده و تأكيد فراوانى كه بر انتشار دين اسلام در ميان تمامى انسانها وجود دارد، اين گروه در آن روز تعداد اندكى خواهند بود.(2) آيت الله مكارم شيرازى در اين باره مىنويسد: با توجه به اين كه در دوران حكومت آن مصلح بزرگ، همه وسايل پيشرفته ارتباط جمعى در اختيار او و پيروان رشيد اوست و با توجه به اين كه اسلام راستين با حذف پيرايهها، كشش و جاذبهاى فوقالعاده دارد، به خوبى مىتوان پيشبينى كرد كه اسلام با تبليغ منطقى و پيگير، از طرف اكثريت قاطع مردم جهان پذيرفته خواهد شد و وحدت اديان از طريق اسلام پيشرو عملى مىگردد.(3)مؤيّدات
براى اسلام آوردن اهل كتاب و گرايش آنها به امام مهدى عليهالسلام زمينههاى فراوانى وجود دارد كه با توجه به وجود چنين زمينههايى، گرايش بيشتر اهل كتاب به امام مهدى عليهالسلام فرضى است كاملاً شدنى، بلكه قريب به يقين كه ما به گستردگى آنها را برمىشماريم 1ـ برخوردارى انسانها از فطرتهاى پاك
بر اساس آموزههاى دين اسلام، انسانها فطرتهايى پاك و حقجو دارند و گرايش آنها به باطل معمولاً به دليل اشتباه در شناخت مصاديق حقيقت است. وجود چنين فطرتهاى پاك، زمينه بسيار مناسبى است براى گرايش اهل كتاب به امام مهدى عليهالسلام كه دعوت كننده به حق و گسترش دهنده آن است. 2ـ طرح مباحث فكرى
تربيت انسانها و رها ساختن آنان از زندانهاى جهل و عرضه حقايق ناب به روان حقجوى آدميان، از برترين رسالتهاى انبيا و اوليا بوده است: «هو الّذى بعث فى الاميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين»(جمعه: 2) «او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مىآموزد. و مسلما پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.» امام مهدى نيز بر اساس اين رسالت الهى با طرح مباحث فكرى و عقيدتى اقدام به اثبات حقانيت دين اسلام و آشكار كردن بطلان ديگر مكاتب و نحلهها خواهد نمود و بىترديد در سايه تلاشهاى حضرت و ياوران او در اين زمينه، بسيارى به حقانيت آيين اسلام يقين پيدا كرده و به آن خواهند گرويد. در اين باره به چند روايت اشاره مىكنيم: الف: امام صادق عليهالسلام فرمود: ... لا يأتون على اهل دين الا دعوهم الى الله و الى الاسلام و الى الاقرار بمحمد صلىاللهعليهوآلهوسلم (4) بر پيروان هيچ دينى وارد نمىشوند مگر اين كه آنها را به خدا، اسلام و اقرار به حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم دعوت مىكنند. ب: امام كاظم عليهالسلام :
اذا خرج باليهود و النصارى و الصائبين و الزنادقة و اهل الرّدة و الكفار فى شرق الارض و غربها فعرض عليهم الاسلام...(5) ... چون بر يهود، نصارى، صائبين، ملحدان، مرتدّان و كفّار شرق و غرب عالم خروج كند، اسلام را بر آنها عرضه مىكند... . 3ـ دولت نمونه
بر اساس روايات اهل بيت عليهمالسلام امام عليهالسلام پس از ظهور در مكه رهسپار كوفه مىشود و آنجا را مركز حكومت خود انتخاب مىكند: امام صادق عليهالسلام در اين باره مىفرمايد: دارملكه الكوفه و مجلس حكمه جامعها و بيت ماله و مقسم غنائم المسلمين مسجد السهلة... كوفه دارالحكومه او، مسجد جامع آن، محل قضاوت او و مسجد سهله محل بيت المال و تقسيم غنايم است.(6) دولت محدودى كه امام عليهالسلام قبل از فراگير شدن حركت جهانى خود در اين مناطق تشكيل مىدهد نمونهاى از دولت جهانى حضرت خواهد بود كه در آن، انسانها از رشد و معنويت و عدالت و امنيت و ... برخوردارند. ايجاد چنين دولتى كه آرمانهاى بشريت در آن برآورده مىشود، چشمهاى دنيا را به سوى خود خيره خواهد كرد و جهانيان را به شدت مشتاق آن خواهد نمود. 4ـ ارايه معجزات
استفاده از شيوه ارايه معجزه يكى از روشهايى است كه امام مهدى عليهالسلام با بهكار بستن آن، حقانيت و امامت خود را اثبات و بستر مناسبى براى گرايش به آيين اسلام فراهم خواهد كرد. امام صادق عليهالسلام در اين باره مىفرمايد: ما من معجزة من معجزات الانبياء و الاوصياء الا يظهر الله تبارك و تعالى مثلها على يد قائمنا لا تمام الحجة على الاعداء.(7) هيچ معجزهاى از معجزات انبيا و اوصيا نيست مگر اينكه به دليل تمام شدن حجت بر دشمنان، خداوند مانند آن را بهدست قائم ما عليهالسلام ظاهر خواهد كرد. 5ـ بيرون آوردن كتب آسمانى
كتب آسمانى در ميان پيروان اديان از جايگاه و منزلت والايى برخوردارند و بىگمان تأثير درخورى در اعتقادات، اخلاق و رفتار پيروانشان دارند. بر اساس روايات، در كتب آسمانى تحريف نشده مژده ظهور امام مهدى عليهالسلام آمده است. امام باقر عليهالسلام در تفسير آيه «الذين يتّبعون الرّسول النّبى الامّى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التوراة و الانجيل» (اعراف، 157) فرمودند: «يجدونه مكتوبا عندهم فى التوراة و الانجيل يعنى النبى صلىاللهعليهوآلهوسلم و الوصى والقائم...؛ آن را در تورات و انجيل نوشته مىيابند؛ يعنى پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم و وصى او و قائم را...»(8) و امام مهدى عليهالسلام با كشف و استخراج كتب اصلى آسمانى از آنها به عنوان اهرم مناسبى براى گسترش آيين اسلام و اثبات حقانيت خود بهرهبردارى مىكند. پيامبراكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند: و يجمع عيسى عليهالسلام الكتب من انطاكيه حتى يحكم بين اهل المشرق و المغرب و يحكم بين اهل التوراة فى توراتهم و اهل الانجيل فى انجيلهم و اهل الزبور فى زبورهم و اهل الفرقان بفرقانهم(9) و عيسى عليهالسلام كتابها[ى آسمانى] را از انطاكيه جمعآورى مىكند تا اينكه ميان اهل مشرق و مغرب به وسيله آنها حكم كند و ميان اهل تورات به توراتشان و ميان اهل انجيل به انجيلشان و ميان اهل زبور به زبورشان و ميان اهل قرآن به قرآنشان حكم نمايد. 6ـ كشف ميراثهاى انبيا
استخراج نشانهها و سمبلهايى كه در ميان صاحبان اديان و مذهبهاى گوناگون از تقدس و احترام ويژهاى برخوردارند، از ديگر اقدامات امام مهدى عليهالسلام خواهد بود. امام عليهالسلام با نشان دادن اين نشانهها و سمبلهاى مقدس دلهاى مردمان را با خود همراه خواهد كرد. امام صادق عليهالسلام مىفرمايند: اذا ظهر القائم عليهالسلام ظهر براية رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم و خاتم سليمان و حجر موسى و عصاه ثم يأمر فينادى: الا لا يحملنّ رجلٌ منكم طعاما و لا شرابا و لا علفا ... فاوّل منزل ينزله يضرب الحجر فينبع منه طعام و شراب و علف فيأكلون و يشربون و دوابّهم ...(10) چون قائم عليهالسلام ظهور كند پرچم رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم و انگشتر سليمان و سنگ و عصاى موسى همراه وى خواهد بود. آنگاه دستور مىدهد كه ندا دهند: آگاه باشيد كسى با خود غذا و آب و علف حمل نكند ... چون در اوّلين منزل فرود آيند به سنگ ضربهاى مىزنند و از آن غذا و آب و علف مىجوشد و آنها (ياران حضرت) از آن مىخورند و مىنوشند و چارپايانشان نيز از آن مىخورند. 7ـ ناتوانى مدعيان اصلاح
آدمى هميشه و از گذشته دور تا به امروز در فكر به سامان كردن جوامع بشرى بوده و راههاى بسيارى را براى رسيدن به آن پيشنهاد كرده است، ولى تا به امروز آنچه نصيب بشر شده، كابوس وحشتناك يأس و نااميدى است. سيد محمد صدر در اين باره مىگويد: «يكى از نتايجى كه برنامه عام پيش از ظهور بدان مىانجامد اين است كه تمام مكاتبى كه مدعى حل مشكلات بشريت و از ميان بردن آشفتگىهاى اويند خود را نشان مىدهند و سرانجام بر اثر تجربههاى طولانى پوچى آن آشكار شده و كاستىها و ستمهاى نهفته در آن نمايان مىشود و اين مكاتب به جهت اينكه زائيده فكر ناقص بشرى ـ كه محصور ديوارهاى عواطف و زمان و مكان است - مىباشند ضرورةً خالى از كاستى نخواهد بود و آشكار شدن آن نقايص تنها پس از آزمودن و تجربه عملى خواهد بود. اين مكاتب يكى پس از ديگرى در برابر افكار عمومى و در مقابل ديدگان همگان از دشمن گرفته تا موافق و مخالف در اقيانوس آزمونها گذر مىكند تا اينكه پوچى و ستمهاى نهفته در آن و نيز ناسازگارى آن با مصالح عمومى و خاص روشن شود... پس از برخورد اين مكاتب با واقعيتها، نوميدى كشندهاى بر تمام مكاتب عرضه شده سايه مىافكند و در بشريت اين احساس عميق شكل مىگيرد كه اين مكاتب توانايى رفع ستم از بشريت و تبديل آن به سعادت و رفاه را ندارند ليكن بارقه اميد و نورى به شدت كم سو هنوز در دلهاى مردم وجود دارد اين بارقه اميد هنوز از ميان نرفته است. از اينرو اميد كم فروغى نسبت به مبدأ ناشناخته عادلى كه ممكن است سعادت بشر را تضمين و مشكلاتش را حل كند جان مىگيرد و هر چه ناتوانى مكاتب در حل مشكلات آشكارتر شود اين آرزو ريشهدارتر و روشنتر مىشود و لذا در بشريت حالت انتظار مبهمى نسبت به فرداى سرشار از سعادت شكل مىگيرد آنچنانكه شخص مؤمن انتظار روشنى نسبت آمدن امام مهدى عليهالسلام دارد.»(11) و اين حقيقتى است كه در روايات نيز به آن اشاره شده است: الف: امام باقر صلىاللهعليهوآلهوسلم : ان دولتنا اخر الدول و لم يبق اهل بيت لهم دولة الاملكوا قبلها لئلا يقولوا اذا رأوا سيرتنا اذا ملكنا سرنا بمثل هولاء و هو قول الله تعالى و العاقبة للمتقين.(12) دولت ما آخرين دولتهاست و هيچ خاندانى ـ كه صاحب دولتند ـ نمىماند؛ مگر اينكه پيش از حكومت ما به قدرت مىرسند تا وقتى شيوه ما را ديدند نگويند ما نيز اگر به قدرت مىرسيديم مانند اينان رفتار مىكرديم و اين همان سخن خداى تعالى است كه مىفرمايد: «و عاقبت براى پرهيزگاران است». ب: امام صادق عليهالسلام : لا يكون هذا الامر حتى لا يبقى صنف من الناس الاوقد ولّوا على الناس حتّى لا يقول قائل انا لو ولينا لعد لنا ثم يقوم القائم بالحق و العدل.(13) اين امر [ ظهور ] رخ نخواهد داد مگر هنگامى كه همه گروهها بر مردم حكومت كنند تا كسى نگويد اگر ما حاكم بوديم به عدالت رفتار مىكرديم. پس از اين، قائم، به حق و عدالت قيام خواهد كرد». 8ـ روشهاى تربيتى
روشهايى كه امام مهدى عليهالسلام براى تربيت مردم به كار مىبرند تأثير بسزايى در طهارت فكرى و اخلاقى مردم داشته و زمينه را براى گرايش آنها به حقيقت فراهم مىكند. ما در اين جا به كوتاهى شيوههاى تربيتى حضرت را بررسى مىكنيم. البته منظور ما از شيوههاى تربيتى، تربيت به معناى عام آن نيست، بلكه شيوههايى است كه حضرت براى تربيت خاص ـ يعنى ايجاد زمينه مناسب براى گرايش به اسلام ـ اعمال مىكنند. پيش از عصر ظهور عوامل فراوانى باعث گرايش يا تداوم اعتقاد مردم به مكاتب باطل و اديان منسوخ مىشوند از جمله: الف: تربيت نادرستى كه از سوى دولتها و يا اشخاص در مدارس و آموزشگاهها و وسايل ارتباط جمعى به كار مىرود و بر اساس آن حقانيت يك دين و يا يك مكتب فكرى باطل به وسيله روشهاى تربيتى به دانشآموزان تلقين مىشود. ب: موانع آشكار و پنهانى كه از سوى حكومتها براى جلوگيرى از آشنايى مردم با تعاليم نجات بخش و انسان ساز اسلام ايجاد مىشود. ج ـ فشارهايى كه از سوى دولتها، مجموعهها و افراد منحرف براى گسترش فرهنگهاى نادرست و نيز رفتارهاى متناسب با آن اعمال مىشود.(14) اينها و عواملى از اين دست زمينه مساعدى براى گرايش و يا تداوم اعتقاد به اديان منسوخ و مكاتب باطل را ايجاد مىكنند. يكى از شيوههاى تربيتى حضرت از ميان بردن زمينههاى تربيت انحرافى بالا است. در سايه اين اقدامات و تلاشهايى كه حضرت و ياران خاصش براى تربيت جامعه جهانى بهكار خواهند بست، جامعه جهانى از نظر اخلاقى و عقلانى رشد چشمگيرى خواهد يافت و اين رشد و ترقى اخلاقى و عقلانى تأثير بسزايى در گرايش مردم دنيا به دين اسلام و پيوستن به امام مهدى عليهالسلام و فرمانبردارى از او خواهد داشت. با بررسى رواياتى كه ترسيم كننده چهره جهان در عصر ظهور هستند، به شواهد و قراين فراوانى براى اين رشد و ترقّى دست مىيابيم، ما به عنوان نمونه برخى از آنها را ذكر مىكنيم: در ارتباط با رشد اخلاقى از جمله رواياتى كه وارد شده عبارتند از: الف: امام على عليهالسلام : ولو قد قام قائمنا لا نزلت السماء قطرها و لا خرجت الارض نباتها و لذهبت الشحناء من قلوب العباد.(15) چون قائم ما قيام كند، آسمان بارانش را فرو ريزد و زمين گياهانش را بروياند و كينهها از دلهاى بندگان برود. ب: امام صادق عليهالسلام : «... و يؤلف الله بين قلوب مختلفة و لا يعصون الله عزوجل فى ارضه؛ ... و خداوند ميان قلبهاى پراكنده الفت برقرار مىكند و آنها خداى عزوجل را در زمين معصيت نمىكنند.»(16) اينها شواهدى بر رشد اخلاقى جامعه بودند و با تأمل در آنها مىبينيم كه اين رشد اخلاقى براى گروه يا دسته معينى آورده نشده است؛ به تعبير ديگر از نظر موضوع، عام و يا مطلقاند. بنابراين، از آنها مىتوان عموميت رشد اخلاقى را استفاده نمود. در ارتباط با رشد عقلانى نيز مىتوان روايات زير را برشمرد: الف: امام باقر عليهالسلام : اذا قام قائمنا وضع يده على رؤس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم.(17) چون قائم ما قيام كند، دستش را بر سر بندگان گذارد و عقولشان را متمركز سازد و عقلهاشان كامل شود. روشن است كه واژه العباد در اين روايت عام است و «ال» آن ظهور در استغراق دارد و شامل همه بندگان مىشود. بنابراين، تربيت امام و رشد و ترقّى حاصل از آن تمام بشريت عصر ظهور را در بر مىگيرد. ب: امام باقر عليهالسلام : «و تؤتون الحكمة فى زمانه؛(18) در زمان مهدى به شما حكمت بياموزند». ج: تمامى رواياتى كه بر رفع ظلم و جور در زمان ظهور دلالت دارند، نيز مىتوانند شاهد خوبى براى رشد عقلانى بشريت باشند. بىترديد از ميان رفتن ستم، آن هم در همه جاى دنيا و نه بخشى از آن ـ چنانچه مدلول روايات است ـ با ايجاد ترس و وحشت و اعمال زور و تهديد نخواهد بود؛ چرا كه عدالت برآمده از اجبار و زور سطحى و ناپايدار خواهد بود. حال آنكه عدالتى كه در عصر ظهور به وجود خواهد آمد، عدالت ريشهاى و ماندنى خواهد بود و مسلما يكى از مهمترين راههاى گسترش عدالت و ماندگارى آن ايجاد زمينههاى فكرى و عقلانى آن است. 9ـ نزول عيسىبن مريم عليهالسلام
در روايات فراوانى به نزول عيسى عليهالسلام در عصر ظهور اشاره شده است از جمله: الف:پيامبراكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم : ... لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطوّل الله ذلك اليوم حتى يخرج فيه ولدى المهدى فينزل روح الله عيسىبن مريم فيصلى خلفه.(19) ... اگر از عمر دنيا يك روز بيشتر نمانده باشد، خداوند آن را طولانى كند تا اينكه فرزندم مهدى در آن ظهور كند. پس عيسىبن مريم از آسمان فرود آمده و پشت سر مهدى نماز مىگذارد. ب: امام صادق عليهالسلام : ... ثم يظهره الله عزوجل فيفتح الله على يده مشارق الارض و مغاربها و ينزل روح الله عيسىبن مريم عليهالسلام فيصلى خلفه.(20) ... سپس خداوند مهدى عليهالسلام را ظاهر مىگرداند و بهدست او شرق و غرب زمين را فتح مىكند و عيسىبن مريم از آسمان فرود آمده و پشت سر او نماز مىگذارد. تنها در كتاب منتخب الاثر بيش از 20 روايت با اين مضمون آمده است.(21) به شهادت تعدادى از روايات، با نزول مسيح از آسمان بيشتر مسيحيان و يهوديان به او ايمان مىآورند. از جمله شهربن حوشب مىگويد: حجاج به من گفت: اى شهر در قرآن آيهاى است كه مرا خسته كرده است (و معناى آن را نمىفهمم) گفتم: كدام آيه؟ گفت: آن جا كه خداوند مىفرمايد: «و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر آن كه قبل از مرگش به او ايمان مىآورد». به خدا سوگند من دستور مىدهم فردى يهودى يا نصرانى را [نزد من] گردن بزنند و من به او خيره مىشوم، ولى لبانش حركت نمىكند تا اينكه نفس او قطع مىشود. شهر گويد: گفتم: خداوند امر امير را اصلاح كند، مطلب آن گونه كه پنداشتى نيست. پرسيد:چگونه؟ گفتم [مراد اين است كه] عيسى پيش از روز قيامت از آسمان فرود مىآيد و پشت سر مهدى نماز مىگذارد. پس هيچ يهودى و نصرانى باقى نمىماند مگر اينكه به عيسى قبل از مرگش ايمان مىآورد. پرسيد: عجب! اين تفسير را از كجا فرا گرفتهاى؟ گفتم: از محمد بن على بن حسين بن على بن ابيطالب عليهالسلام . حجاج گفت: به خدا سوگند آنرا از چشمهاى زلال بدست آوردهاى.(22) ب: محمدبن مسلم نيز از امام باقر عليهالسلام چنين نقل مىكند: ... ان عيسى ينزل قبل يوم القيامة الى الدنيا فلايبقى اهل ملة يهودى و لا غيره الا امنوا به قبل موته و يصلى خلف المهدى(23) ... عيسى پيش از روز قيامت از آسمان به دنيا فرود مىآيد. پس هيچ يهودى و غير يهودى باقى نمىماند مگر اينكه پيش از مرگش به او ايمان مىآورد و عيسى عليهالسلام پشت سر مهدى عليهالسلام نماز مىگذارد. با ايمان اهل كتاب به مسيح و اسلام آوردن مسيح و پيروى او از امام مهدى عليهالسلام به يقين بخش عمدهاى از اهل كتاب نيز اسلام آورده و به امام خواهند گرويد. اسلام آوردن حضرت عيسى عليهالسلام و پيوستن ايشان به آيين محمدى صلىاللهعليهوآلهوسلم را از چند راه مىتوان اثبات كرد: اول: دلايلى كه ـ در جاى خود ـ بر نسخ دين مسيحيت اقامه شده است و با نسخ آيين مسيحيت تفاوتى ميان آورنده آيين مسيحيت ـ حضرت عيسى عليهالسلام ـ و پيروان ايشان نخواهد بود. دوم: آيات و رواياتى كه بر موظف بودن اهل كتاب به اختيار كردن دين اسلام دلالت دارد؛ چرا كه اگر اهل كتاب موظف به پيروى از آيين اسلام هستند، به طريق اولى رهبر ايشان ـ عيسى عليهالسلام ـ موظف به اختيار اسلام خواهد بود. امام صادق عليهالسلام در اين زمينه مىفرمايد: لا يأتون على اهل دين الا دعوهم الى الله و الى الاسلام و الى الاقرار بمحمد صلىاللهعليهوآلهوسلم و من لم يسلم قتلوه حتى لا يبقى بين المشرق و المغرب و مادون الجبل احد الااقرّ.(24) بر پيروان هيچ دينى وارد نمىشوند، مگر اينكه آنها را به خدا، اسلام و اقرار به نبوت حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم دعوت مىكنند. پس كسى كه اسلام نياورد را مىكشند تا اينكه از مشرق تا مغرب و پشت كوه كسى نباشد مگر اينكه ايمان آورد. سوم: نماز گذاردن حضرت عيسى عليهالسلام به روش مسلمانان و اقتداى ايشان به امام مهدى عليهالسلام در نماز نيز مىتواند گواه خوبى براى اسلام ايشان باشد: در اين باره پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود: ... و قد نزل عيسىبن مريم عليهالسلام كانه يقطر من شعره الماء فيقول له المهدى عليهالسلام : تقدّم صلّ بالناس. فيقول: انما اقيمت لك الصلوة فيصلى خلف رجل من ولدى ...(25) ... و عيسىبن مريم عليهالسلام از آسمان فرود آمده است. گويا از موهايش آب مىچكد. پس مهدى عليهالسلام به او مىگويد: مقدّم شو و با مردم نماز بگذار. و او پاسخ مىدهد: نماز براى تو بر پا شده است [تا تو امام جماعت شوى] پس عيسى پشت سر مردى از خاندان من نماز مىگذارد ... .
10ـ ويژگىهاى امام مهدى عليهالسلام
يكى ديگر از عواملى كه باعث گرايش اهل كتاب و بلكه همه غير مسلمانان به اسلام و پيروى آنان از امام مهدى عليهالسلام مىشود، شخصيت فوق العاده و استثنايى امام مهدى عليهالسلام است. كدام انسان سليم النفس است كه در رويارويى با آن بزرگ مرد آسمانى كه منبع زيبايى، خوبى، پاكى، صداقت، محبت، رأفت و ... است، دل از كف ندهد و واله و شيفتهاش نگردد؟ او تجسم آدم، نوح، ابراهيم، موسى، عيسى و محمد صلىاللهعليهوآلهوسلم است؛ با همان خوبىها و كمالات و همچنان كه به تعبير قرآن خلق و خوى نيكوى پيامبر باعث گرايش مردمان عصر جاهليت به آن حضرت مىشد: فبما رحمة منالله لنت لهم ولو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك.(26) به (بركت) رحمت الهى در برابر آنان [ = مردم ] نرم (مهربان) شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مىشدند. شخصيت فوق العاده امام مهدى عليهالسلام نيز دلهاى مردمان را تسخير و مجذوب خويش خواهد نمود. عدالت گسترى(27)، دانش(28)، زهد(29)، جود و كرم(30)، رأفت و رحمت(31) و عبادت(32) برخى از اين ويژگىها هستند. 11ـ رضايتمندى همگان
از ديگر شواهدى كه از اقبال اهل كتاب به امام مهدى عليهالسلام نشان دارد، رواياتى است كه بر خرسندى جهانيان از قيام امام مهدى عليهالسلام دلالت مىكند. بىترديد اين خرسندى زمانى جا دارد كه اهل كتاب از او پيروى كنند و به فرمانهايش گردن نهند؛ چرا كه اگر قصد برافراشتن علم مخالفت و ايستادن در برابر او و اهداف او را داشته باشند جايى براى خرسندى باقى نخواهد ماند. در اين رابطه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم مىفرمايند: ... يفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير و الوحوش و الحيتان فى البحر...(33) اهل آسمان و زمين، پرندگان، حيوانات و ماهيان دريا از او خرسند مىشوند... . و از امام على عليهالسلام نقل شده: هنگامى كه حضرت مهدى عليهالسلام ظهور كند نام مباركش بر سر زبانها خواهد افتاد و وجود مردم سرشار از عشق به اوست؛ به گونهاى كه جز نام او هيچ نامى در ياد و زبان آنان نيست و با دوستى او روح خود را سيراب مىكنند.(34) آشكار است كه در روايات بالا اين خرسندى و خشنودى براى مسلمانان و يا گروه و جماعت ويژهاى نيست و تعابيرى چون ساكنان زمين و آسمان و يا مردم، عامند و همه را در برمىگيرند. گرچه بىترديد در اين ميان دشمنان و منحرفانى نيز وجود دارند كه از ظهور او ناخشنود و خشمگيناند، ولى با توجه به عموميت روايات، اين عده بخش اندكى از مجموعه عظيم انسانها خواهند بود. ادامه دارد 1. اين نوشتار خلاصهاى است از بخشهايى از پايان نامه نويسنده با عنوان «دين در عصر ظهور» كه براى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى در مقطع كارشناسى ارشد به رشته تحرير در آمده است. 2ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور (بيروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1412) ص 612. 3ـ ناصر مكارم شيرازى، حكومت جهانى مهدى (قم: انتشارات نسل جوان، چاپ يازدهم، 1380) ص 288. 4ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، (قم: مؤسسة المعارف الاسلامية، چاپ اول، 1411) ج 4، ص 61. 5ـ همان، ج 5، ص 60. 6ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 60 (به نقل از بحار، ج 13، ص 200). 7ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر (قم: مؤسسة السيرة المعصومة، چاپ دوم، 1421) ص 387. 8ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 5، ص 120. 9ـ همان، ج 1، ص 531. 10ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 386. 11ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 333. 12ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 335 به نقل از غيبت طوسى، ص 282. 13ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 3، ص 426. 14ـ محمد صدر، تاريخ ما بعد الظهور، ص 532، نقل به مضمون. 15ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 592. 16ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 3. 17ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 607. 18ـ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 52، (تهران: انتشارات اسلاميه، چاپ سوم، 1372) ص 352. 19ـ لطفالله صافى، منتخب الاثر، ص 101. 20ـ همان، ص 300. 21ـ همان، ص 392. 22ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 5، ص 83. 23ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 600. 24ـ على كورانى، معجم احاديث الامام المهدى، ج 4، ص 61. 25ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 390. 26ـ آل عمران، 159. 27. نهجالبلاغه، خطبه 138. 28. لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 381. 29. همان، ص 378. 30. مسعود پورسيدآقايى، تاريخ عصر غيبت، ص 432 (به نقل از صحيح مسلم به شرح النووى، ج 18، ص 39). 31. همان، ص 439 به نقل از الزام الناصب، ص 10. 32. همان، ص 435 (به نقل از بحارالانوار، ج 86، ص 81). 33ـ لطف الله صافى، منتخب الاثر، ص 589. 34ـ نجم الدين طبسى، چشماندازى به حكومت مهدى، ص 66. (به نقل از الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 68).