با حافظ در اشتياق ظهور ...
كامران شرفشاهى شعر پارسى اقيانوس بيكرانهاى است و در اين گستره عظيم و پهناور كيست كه با نام «خواجه شمسالدين محمد شيرازى» متخلص به «حافظ» بيگانه باشد كه نداى ملكوتى «لسان الغيب» قرنهاست در زير اين گنبد نيلى طنين انداز است و يار رندان و صاحبدلان . آتشى كه اين رند پشمينهپوش در سده هشتم هجرى برافروخت گويى خاكستر نمىشناسد . گذشت زمان هيچگاه نتوانست از روشنايى و حرارت آن بكاهد و غبار فراموشى بر چهره آن بنشاند. مقام و منزلت غزل حافظ تا بدان پايه است كه در طول اعصار و قرون هماره بر استادى و چيرهدستى او در سخن سرايى آفرين گفتهاند و شعر دلنشين او را بر تارك ادبيات اين مرز و بوم ، بحق جاى دادهاند. بررسى كلام آسمانى حافظ سابقهاى بس كهن و ديرينه دارد و چه بسيار كسان كوشيدهاند تا با نگرشى ژرف از رموز سحرانگيز كلام او آگاهى يابند و راز ماندگارى اين افسون شرقى را دريابند. جستجو در آثار و احوال حافظ و برشمردن ويژگيهاى لفظى و معنوى اثر جاودان او موجب شده است كه هر از چندى ، درى از اين خزانه غيب گشوده شود و چشم خلايق به جلوه ديگرى از اين معدن بلاغت و حكمت روشن گردد. ناگفته نماند كه در بسيارى از تحليلها و بررسيهاى به انجام رسيده در اين قلمرو بيشتر ويژگيهاى سبكى و ادبى شعر خواجه مورد توجه بوده و در حيطه مرام و مشرب و جهان بينى حافظ كار كمترى صورت پذيرفته است و دريغا كه در برخى از مطالعاتى كه در اين زمينه انجام شده ، به سبب خامى و سطحى نگرى مغرضانه و يا ناآگاهانه چهره تحريف شدهاى از حافظ قرآن با چهارده روايت ارايه شده است ، كه البته مورد اعتناى هيچ پژوهشگر فرهيختهاى قرار ندارد. لذا آنچه زمانه ما به دنبال اوست رهيافتى نو به عمق اين وسعت نامتناهى است و «حافظ در اشتياق ظهور» عنوان كتاب تازهاى است از «عبدالعظيم صاعدى» شاعر و پژوهشگر آشناى روزگار ما كه مىكوشد از دريچه ديگرى بر اين حقيقت والا نظر افكند. از صاعدى ، علاوه بر اين اثر، تاكنون كتابهايى مانند: «آنجا كه خدا را مىتوان يافت»، «غنچههاى سرخ سجود»، «چرا با من نمىخوانى»، «سلام بر بعثت» ، «فقط عشق مىتواند» ، «كليد هفت آسمان» ، «حافظ خلوت نشين»، «نام ديگر زمين»، «با حافظ تا كهكشان عرفان و اخلاق» و مقدمههايى بر «تماشاگه راز» و «ديوان پرويناعتصامى» نيز چاپ و منتشر شده است. و اما نگاه صاعدى در اين كتاب بر مذهب و عرفان متكى است و موضوع اصلى و اساسى بحث او ، اصل «مهدويت» در اشعار خواجه است كه در مقايسه با بحثهاى رايج درباره حافظ ، سخنى تازه و جذاب است كه اگر از اين روزن به شعر حافظ بنگريم جهانى ديگر را شاهد خواهيم بود فراتر از آنچه مىپنداشتيم . در كارنامه قلمى صاعدى سابقه آشنايى او با حافظ باز مىگردد به مقدمهاى كه بر كتاب ارجمند «تماشاگه راز»، (1) همچنين كتاب «با حافظ تا كهكشان عرفان و اخلاق» (2) كه در همين كتاب وى در مبحث «حديث و روايت در شعر حافظ شيراز» بحث «مهدويت در اشعار خواجه» را مطرح نموده است كه البته بسيار فشرده به اين مطلب پرداخته و بىگمان همين بحث انگيزه وى در تاليف كتاب جديد اوستبه اعتراف صاعدى در تاليف اين كتاب ، وى از كتاب «خورشيد مغرب» (3) بهره فراوان برده است ، كه البته اين موضوع مربوط به بخشهاى نخست كتاب است كه پيرامون وجود مقدس حضرت امام عصر (ع) تدوين شده است. كتاب بىهيچ ديباچهاى وارد اصل مطلب مىشود و با طرح مساله فلسفه اعتقاد به موعود و خاستگاههاى چنين نگرشى، ادوار مختلف تاريخ بشرى را مورد كاوش و بررسى قرار مىدهد. اعتقاد به دوره آخرالزمان (فتوريسم) عقيدهاى است كه در كيشهاى آسمانى يهود (جوداييسم) ، زردشتى (زوراستريانيسم) و مسيحيتبه مثابه يك اصل مسلم پذيرفته شده است و درباره آن در مباحث تئولوژيك مذاهب آسمانى ، رشته تئولوژى بيبليكال كاملا شرح و بسط داده شده است. علاوه بر اين در آثار مصر قديم و در كتابهاى هندوها و بوداييان نيز نويد ظهور منجى درج شده است. كتاب اوستا، كتاب زند، كتاب جاماسب نامه ، كتاب داتستان دينيك و كتاب زردشت نامه آثارى هستند كه در آن بشارت ظهور «سوشيانت مزديسنا» را مىبينيم ، همانگونه كه در آيين هندوان در كتب «مهاباراتا» و «پورانا» و يا در كتب مقدس يهوديان مانند كتابهاى دانيال پيامبر ، كتاب حجى (حكا) پيامبر ، كتاب اشعياى پيامبر و «زبور» حضرت داود(ع) و يا در كتب مقدس مسيحيان همچون «انجيل متى» ، «انجيل لوقا» ، «انجيل مرقس» ، «انجيل برنابا» و «مكاشفات يوحنا» مژده ظهور مصلح عالم بشريت ذكر شده است. پس بدين ترتيب شكى باقى نمىماند كه سوشيانت مزديسنا، به منزله كريشناى برهمنان، بوداى پنجم بوداييان ، مسيح يهوديان ، قار قليط عيسويان و همانا مهدى صاحب الزمان(ع) مسلمانان است. ريشههاى قرآنى مهدويت، ولادتمهدى ، نامهاى آن حضرت ، القاب آسمانى ، مهدى در بيان رسول خدا ، صحابه و ائمه معصوم ،مهدويت در نوشتار شيعه ، مهدى در كتب اهل سنت ، مهدويت در قلمرو فلسفه و عرفان ، مهدويت در فلسفه الهى ، مهدويت در فلسفه سياسى ، مهدويت در فلسفه اشراقى ، مهدويت در فلسفه اخوان الصفا، مهدويت در علم كلام و اعتقادات ، مهدويت در مكاشفات و عرفان از بخشهاى نخستين اين كتاب است كه به طور فشرده اطلاعاتى پيرامون جنبههاى مختلف حيات مقدس حضرت ولى عصر (ع) ارايه مىدهد. ارزش اين اطلاعات از آنجاست كه هر چقدر آگاهيهاى ما از مسايل مربوط به آن حضرت بيشتر باشد ، هنگام خواندن اشعار لسانالغيب بيشتر متوجه ظرافتهاى كلام خواجه خواهيم شد و بسهولت درخواهيم يافت كه منظور خواجه از به كار گرفتن واژهها يا عبارتها چيست، زيرا شعر حافظ تكيه بر پشتوانه غنى فرهنگ اسلامى دارد و حافظ خود بر اين نكته فخر مىبرد:
ز حافظان جهان كس چو بنده جمع
نكرد لطايف حكمى با نكات قرآنى
نكرد لطايف حكمى با نكات قرآنى
نكرد لطايف حكمى با نكات قرآنى
مردى ز كننده در خيبر پرس
گر طالب فيض حق به صدقى حافظ
سرچشمه آن ز ساقى كوثر پرس
اسرار كرم ز خواجه قنبر پرس
سرچشمه آن ز ساقى كوثر پرس
سرچشمه آن ز ساقى كوثر پرس
حافظ اگر قدمزنى درره خاندان به صدق
بدرقه رهتشود همتشحنه نجف
بدرقه رهتشود همتشحنه نجف
بدرقه رهتشود همتشحنه نجف
آن را كه دوستى على نيست كافراست
گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش امروز
گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش امروز
گو زاهد زمانه و گو شيخ راه باش امروز
زندهام به ولاى تو يا على فردا
قبر امام هشتم ، سلطان دين رضا
از جان ببوس وبردرآنبارگاه باش ...
به روح پاك امامان گواه باش
از جان ببوس وبردرآنبارگاه باش ...
از جان ببوس وبردرآنبارگاه باش ...
به حق دين محمد، به خون پاك حسين
كه نيست دين هدى را به قول پاك رسول
بعداوحسناست وحسينوعترت او
به دشمنان منشين حافظا تولا كن
نجات خويش طلب كن به جان ز هشت و چهار
به حق مردم نيك از مهاجر و انصار
امام غير على بعد احمدمختار
مجوى جهل بر اين كار مؤمن ديندار
نجات خويش طلب كن به جان ز هشت و چهار
نجات خويش طلب كن به جان ز هشت و چهار
ز رقيب ديوسيرتبهخداى خود پناهم
مگرآن «شهاب ثاقب»مددىدهدخدا را
مگرآن «شهاب ثاقب»مددىدهدخدا را
مگرآن «شهاب ثاقب»مددىدهدخدا را
كجاست صوفى دجال فعل ملحدشكل
بگو بسوز كه مهدى دين پناه رسيد.
بگو بسوز كه مهدى دين پناه رسيد.
بگو بسوز كه مهدى دين پناه رسيد.
منابع:
خورشيد مغرب,محمدرضا حكيمي,دفتر نشر فرهنگ اسلامي,1,mahal=تهران,tarikh=1360ش تماشاگه راز,مرتضي مطهري,صدرا,1,mahal=قم,tarikh=1359ش با حافظ تا كهكشان عرفان و اخلاق,عبدالعظيم صاعدي,نويد شيراز,3,mahal=شيراز,tarikh=بهار1369ش كيهان فرهنگى,jeld=111,safhe=56-541. مطهرى،مرتضى، تماشاگه راز،با مقدمه عبدالعظيم صاعدى ، قم ، صدرا ، چاپ اول1359 2. صاعدى ، عبدالعظيم ، با حافظ تا كهكشان عرفان و اخلاق ، شيراز ، نويد، چاپ سوم ، بهار1369; گفتنى است كه پيرامون اين كتاب مقالهاى در صفحه بررسى كتاب «كيهان فرهنگى» س 11، ش 111، تيرماه1373 صص56 - 54 به چاپ رسيده است. 3. حكيمى ، محمدرضا ، خورشيد مغرب ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، چاپ اول 1360