تاریخ بعد از ظهور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تاریخ بعد از ظهور - نسخه متنی

ستاد پاسخگویی به مسائل دینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخ بعد از ظهور

تاريخ
بعد از ظهور





پرسش : آيا در عصر ظهور، همه يک عقيده
ومرام خواهند داشت؟

پاسخ : براى
تشکيل جامعه واحد وامت واحده، يک موضوع
ضرورى است وآن جهان‏بينى واحد واعتقاد
واحد است.

در دوران ظهور وروزگار
دولت عدل بنياد مهدوى (ع) جهان‏بينى
واحدى بر جهان حاکم مى‏گردد وراه وروش
وبرنامه‏ها يکى است، ويک‏پارچگى
ويگانگى واقعى در عقيده ومرام پديد
مى‏آيد، ومردمان همه يکدل ويک زبان به
سوى سعادت وصلاح حرکت مى‏کنند.

امام
مهدى (ع) که مصلحى حقيقى است وراه وروش
او بر پايه قانون جاويدان حقّ وعدل
استقرار دارد وبا فطرت وسرشت انسان‏ها
هماهنگ وسازگار است، وحدتى واقعى را بر
اساس اصول توحيد وايدئولوژى اسلامى پى
مى‏ريزد وهمه انسان‏ها را در زير شعار
يگانه ودين واحد گرد مى‏آورد.

امام
على (ع) به مالک بن حمزه فرمود: «...در اين
زمان قائم ما قيام کند وهمه را بر يک
مرام وعقيده گرد آورد».( الغيبة،
نعمانى، ص 206)

امام صادق (ع) فرمود:
«فواللَّه يا مفضّل! ليرفع عن الملل
والأديان الاختلاف ويکون الدين کلّه
للَّه»؛ «... به خدا سوگند اى مفضّل!
[امام قائم] از ميان ملّت‏ها وآيين‏ها
اختلاف را برمى‏دارد ويک دين بر همه
حاکم مى‏گردد.»( بحارالأنوار، ج 53، ص
4)



پرسش : امام
مهدى‏عليه‏السلام با کدام دين بر عالم
حکومت مى‏کند؟

پاسخ : دينى که خود
امام مهدى (ع) به آن متدّين است وبعد از
ظهور با آن بر مردم حکومت مى‏کند دين
اسلام است. اين مدعا را با چند دليل
مى‏توان به اثبات رساند:

1 - از آنجا
که حضرت مهدى (ع) خاتم اوصياى پيامبر
اسلام است، وقرار است به طور حتم او بر
عالم حکومت کند، لذا به طور حتم دين
حاکم در آن زمان، دين اسلام است.

2 - از
آنجا که حکومت حضرت مهدى (ع) مطابق
روايات متواتره وصحيحه، حکومت عدل در
تمام زمينه‏هاست، وعدل کامل نيز منحصر
در اسلام است، نتيجه مى‏گيريم نظامى را
که حضرت مهدى (ع) با آن حکومت خواهد کرد،
نظام اسلام خواهد بود.

3 - مطابق برخى
از اخبار، حضرت مهدى (ع) بر امت اسلامى
حکومت خواهد کرد، اين روايات به نوبه
خود دلالت دارد که حکم او اسلامى بوده
واحکام اجرايى او اسلامى خواهد بود.

ترمذى به سند حسن از ابى‏سعيد خدرى
از
پيامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود:
«همانا در ميان امّت من مهدى است که
خروج خواهد کرد...».( الحاوى للفتاوى، ج
2، ص 126)

4 - برخى از روايات نيز به طور
صريح دلالت دارد بر اينکه حضرت مهدى (ع)
احکام اسلام وسنت رسول خدا (ص) را بعد از
ظهور به اجرا خواهد گذاشت: طبرانى در
«المعجم الاوسط» ونيز ابونعيم اصفهانى
از ابى‏سعيد خدرى نقل کرده‏اند که گفت:
از رسول خدا (ص) شنيدم که مى‏فرمود: مردى
از اهل بيتم خروج مى‏کند که به سنت من
قيام مى‏نمايد...».( همان، ص 131)

5 -
رواياتى که به طور متواتر از رسول خدا
(ص) وائمه اهل بيت: وارد شده که امام مهدى
(ع) زمين را پر از عدل وداد خواهد کرد.
وعدل کامل تنها در دين خاتم وکامل
متجلّى است که همان دين اسلام است.
نتيجه اينکه دينى که حاکم در عصر ظهور
است همان دين اسلام مى‏باشد.



پرسش : آيا در دولت حضرت
مهدى‏عليه‏السلام جز مسلمان روى زمين
باقى نمى‏ماند؟

پاسخ : از برخى
روايات استفاده مى‏شود که در عصر دولت
حضرت مهدى (ع) جز مسلمان احدى روى زمين
باقى نمى‏ماند.

ابن‏بکير مى‏گويد:
از حضرت ابوالحسن (ع) تفسير آيه شريفه
«وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّمواتِ
وَالأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً
وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ» را سؤال
کردم، فرمود: «أنزلت فى القائم (ع) إذا
خرج فى اليهود والنصارى والصابئين
والزنادقه وأهل الردّة والکفّار فى شرق
الأرض وغربها، فعرض عليهم الإسلام، فمن
أسلم طوعاً أمره بالصلوة والزکوة وما
يؤمر به المسلم ويجب للَّه عليه، ومن
لم‏يسلم ضرب عنقه حتّى لايبقى فى
المشارق والمغارب أحد إلّا وحّد
اللَّه»؛ «آيه مذکور در شأن قائم نازل
شده است، وقتى آن جناب ظاهر شود دين
اسلام را بر يهود ونصارا وصابئين وکفار
شرق وغرب عرضه مى‏دارد، پس هر کس با ميل
واختيار اسلام بياورد او را به نماز
وزکات وساير واجبات امر مى‏کند، وهر کس
از قبول اسلام سرباز زند، گردنش را
مى‏زند، تا آنکه در شرق وغرب زمين جز
موحد وخداپرست کسى باقى نمى‏ماند...».(
بحارالأنوار، ج 52، ص 340)

ولى با
مراجعه به روايات ديگر پى خواهيم برد که
يهود ونصارا تا روز قيامت باقى خواهند
ماند:

ابوبصير مى‏گويد: به امام صادق
(ع) عرض کردم که صاحب‏الامر با اهل ذمه،
يهود ونصارا چه خواهد کرد؟ فرمود: «...
يسالمهم کما سالمهم رسول اللَّه (ص)،
ويؤدّون الجزية عن يد وهم صاغرون...»؛
«مانند پيامبر اکرم (ص) با آنان مصالحه
مى‏کند، آنها هم با کمال تواضع وخوارى
جزيه مى‏دهند.»( بحارالأنوار، ج 52، ص
381و376)

امام باقر (ع) فرمود: «صاحب امر،
مهدى ناميده شده به جهت آنکه تورات
وساير کتاب‏هاى آسمانى را از غارى که
در انطاکيه واقع شده خارج مى‏کند وبين
اهل تورات به تورات واهل انجيل به انجيل
واهل زبور به زبور واهل قرآن به قرآن
حکم
خواهد کرد».( الغيبة، نعمانى، ص 125)

از
آنجا که اين دسته روايات که دلالت بر
بقاى يهود ونصارا تا روز قيامت دارد با
ظاهرآيات قرآن مطابق است، لذا آن را بر
طايفه اول از روايات مقدم مى‏داريم.

خداوند متعال مى‏فرمايد: «وَمِنَ
الَّذِينَ قالُوا إِنّا نَصارى
أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظّاً
مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا
بَيْنَهُمُ العَداوَةَ وَالبَغْضآءَ
إِلى يَوْمِ القِيامَةِ»؛ «وما از
کسانى که ادعاى نصرانيت داشتند پيمان
گرفتيم، پس قسمتى از پندهاى ما را
فراموش نمودند، ما هم دشمنى وکينه را تا
قيامت در بينشان انداختيم.»( سوره
مائده، آيه 14)

ونيز مى‏فرمايد: «إِذْ
قالَ اللَّهُ يا عِيسى إِنِّى
مُتَوَفِّيکَ وَرافِعُکَ إِلَىَّ
وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِينَ
کَفَرُوا وَجاعِلُ الَّذِينَ
اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِينَ
کَفَرُوا إِلى يَوْمِ القِيامَةِ»؛
«يادآور زمانى را که خداوند فرمود: اى
عيسى! همانا من تو را گرفته وبه سوى خويش
برآرم واز کفّار دورت نمايم وپيروانت
را
تا قيامت بالادست ومسلط بر کفار
گردانم.»( سوره آل عمران، آيه 55)

از
اينآيات وآيات ديگر استفاده مى‏شود که
يهود ونصارا تا روز قيامت باقى خواهند
ماند، هر چند ممکن است در اقليت باشند
وبدون آنکه صاحب اختيار واقتدار گردند،
در پناه دولت اسلامى جان ومال
وآبرووناموس آنها محفوظ باشد.

در آيه
اخير دو نکته قابل توجه است:

1- اينکه
مقصود به «توفّى در آيه اخذ به قوت و
تمام است نه مرگ آن گونه که علامه
طباطبايى2 از اهل لغت نقل کرده است.

2-
مقصود از متابعين حضرت عيسى (ع) که بر
کفار تفوق داده شده‏اند کسانى هستند که
در زمان آن حضرت و بعد از ايشان در خط
توحيد بوده و بعد از ظهور اسلام از
پيامبر آن يعنى حضرت محمد (ص) پيروى
کرده‏اند.



پرسش : در عصر ظهور
کدامين مذهب حاکم است؟

پاسخ : شکى
نيست که اسلام آخرين دين بشر از جانب
خداوند متعال است. لذا خداوند متعال
پيامبر اکرم (ص) را به عنوان «خاتم
النبيين» توصيف کرده، آن حضرت نيز
تصريح به اين نموده که بعد از خود
پيامبرى ديگر نخواهد بود. لکن سؤال اين
است که از بين مذاهب موجود کدامين مذهب
از مذاهب اسلامى به اجرا در خواهد آمد.

مطابق آيات وروايات فراوان دين حاکم
در
عصر ظهور دين اسلام است،( سوره توبه،
آيه
33)

ولى با ضميمه کردن اين آيات به آيه
اکمال پى مى‏بريم که مذهب رايج در عصر
ظهور همان مذهب تشيع است.

خداوند
متعال مى‏فرمايد: «اَليَوْمَ
أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ
وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِى
وَرَضِيتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِيناً»؛
«امروز دين شما را کامل کردم ونعمت خود
را بر شما تمام نمودم واسلام را به
عنوان آيين [جاودان] شما پذيرفتم.»( سوره
مائده، آيه 3)

در آن روز چه اتفاق
افتاده است که خداوند به سبب آن دين خود
را بر مردم کامل کرده ونعمت را بر آنان
تمام نموده است، واسلام را همراه با آن
پذيرفته است؟ کليد فهم اين سؤال‏ها
بررسى شأن نزول آيه وروشن شدن مصداق
کلمه «اليوم» در آيه شريفه است.

با
مراجعه به روايات وبيان مفسّرين در ذيل
آيه فوق پى مى‏بريم که شأن نزول آيه
قضيه‏اى است که در غدير خم، روز هيجدهم
ذى‏حجه اتفاق افتاده است. در آن روز
پيامبر اکرم (ص) دست حضرت على (ع) را بلند
کرده واو را به عنوان امام وخليفه
وجانشين بعد از خود معرّفى کرده است. پس
دين مرضى خداوند در عصر ظهور که بر همه
اديان غالب خواهد شد، همان دينى است که
در مذهب تشيع يعنى پيروى از امام على (ع)
ويازده امام معصوم از فرزندان او
متبلور شده است.

لذا خداوند متعال در
سوره نور مى‏فرمايد: «...
وَلَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ
الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ...»؛ «ودينى را
که براى آنها پسنديده است پياده خواهد
نمود.»( سوره نور، آيه 55)

اين دين
پسنديده همان دينى است که در روز غدير
خم با خطّ ولايت مستدام است.



پرسش : حضرت مهدى‏عليه‏السلام بعد
از
ظهور با انحرافات فکرى چگونه برخورد
خواهد کرد؟

پاسخ : يکى از مشکلاتى که
امام مهدى (ع) با آن روبه‏رو مى‏شود،
مشکل انحراف‏ها وبرداشت‏ها وتفسيرهاى
نادرستى است که در راه وروش‏هاى دين
خدا
واصول وفروع احکام الهى پديد آمده
وقرن‏ها در ذهن جامعه اسلامى نفوذ
ورسوخ کرده است. اين موضوع، مانع عظيمى
بر سر راه امام مهدى (ع) است؛ زيرا کفر
وکافر به سلاحى مجهّز نيست وانسان
بى‏اعتقاد، حقّى را به نام اسلام
واژگونه نياموخته است وبراى او اصل يا
اصولى را نادرست تفسير نکرده وچيزى را
به شکل انحرافى ونادرست به نام دين خدا
در ذهن مردم جاى نداده است وآيه يا
حديثى را به رأى ودلخواه خويش معنى
نکرده است... اين کار آسانى است، ليکن با
مسلمان ومدّعى خداشناسى که تعاليم دين
يا بخش‏هايى از آن را به گونه‏اى
انحرافى آموخته ومعناى بسيارى از
احاديث وآيات قرآنى را برعکس فهميده
است و... چگونه مى‏توان روبه‏رو شد؟ وچه
سان مى‏توان به اين طبقه فهماند که اين
افکار وانديشه‏ها وتفسير وتأويل‏ها
که آنان وجامعه وپيشوايان ومبلّغان
مذهبى ايشان به نام دين آموزش داده‏اند
وسال‏ها بلکه قرن‏ها گفته وتکرار
کرده‏اند دين خدا نيست؟ در اين جا
مشکلاتى روى مى‏دهد که در مورد کافران
وبى‏اعتقادان وجود ندارد؟ اين جريان
يکى از موانع بزرگ بر سر راه امام مهدى
(ع) است، زيرا در اين جريان امام تنها با
توده‏هاى ناآگاه رو در رو نيست، بلکه
عاملين اصلى توجيه‏ها وتأويل‏ها
وانحراف‏ها وتحريف‏ها نيز پشت سر آنان
قرار دارند وهمواره به تحريک افکار
وفتنه‏گرى مشغول‏اند. عاملان اصلى
برعکس تفسير کردن قرآن وحديث از سه
جريان تشکيل مى‏شوند:

1 - روحانيان
دنيادار ووابسته.

2 . سرمايه‏داران
واشراف.

3 . حکومت‏هاى به ظاهر
اسلامى.

شايد بخشى از برنامه‏هاى
کشتار گسترده وفراگير امام مهدى (ع) در
جامعه‏هاى اسلامى در اين ارتباط باشد
وبه اين علت باشد که مسلمانان با حربه
اسلام انحرافى -که در حقيقت ضدّ اسلام
است- به جنگ با امام برمى‏خيزند، وامام
ناگزير با قاطعيّت با آنان روبه‏رو
مى‏شود، البته در صورتى که از افکار
وانديشه‏هاى نادرست خويش دست
برندارند.

امام صادق (ع) فرمود: «إنّ
قآئمنا إذا قام استقبل من جهلة الناس
أشدّ ممّا استقبله رسول اللَّه من
جهّال الجاهليّة. قلت: وکيف ذلک؟ قال:
إنّ رسول اللَّه (ص) أتى الناس وهم
يعبدون الحجارة والصخور والعيدان
والخشب المنحوتة، وأنّ قآئمنا إذا قام
أتى الناس وکلّهم يتأوّل عليه کتاب
اللَّه ويحتجّ عليه به ...»؛ «آزارى که
قائم به هنگام رستاخيز خويش از جاهلان
آخرالزمان بيند بسى سخت‏تر است از آن
همه آزار که پيامبر (ص) از مردم جاهليّت
ديد. راوى مى‏گويد: گفتم اين چگونه
مى‏شود؟ امام فرمود: پيامبر به ميان
مردم آمد در حالى که ايشان سنگ وصخره
وچوب وتخته‏هاى تراشيده را
مى‏پرستيدند، وقائم ما که قيام کند
مردمان همه از کتاب خدا براى وى دليل
مى‏آورند وآيه‏هاى قرآن را تأويل
وتوجيه مى‏کنند.»( الغيبة، نعمانى، ص
297)

مشکل امام زمان (ع)، مشکل
توده‏هاى جاهل ونادانى است که در دوران
عمر خود گرفتار بدآموزى‏هاى گسترده در
تعاليم دين بوده‏اند وبه رهبرى
وراهنمايى تزويرگران عالم‏نما از سر
جهل رو در روى امام ومنجى خويش
مى‏ايستند، وبا تحريک مدعيان دروغين
علم دين با امام بر حقّ به ستيز
برمى‏خيزند، ودرگيرى با حربه تأويل
قرآن خواهد بود.

کوشش امام ورسالت او
تطبيق درست ودقيق تعاليم قرآن بر مسائل
حيات بشرى ومشخّص کردن حدّ ومرزهاى
واقعى احکام اسلام است.



پرسش :
آيا حکومت امام مهدى‏عليه‏السلام
نژادى است؟

پاسخ : گر چه برخى اديان
محرّف وآيين‏هاى شبه دينى، معتقد به
برترى برخى عناصر وانسان‏ها بر برخى
ديگرند، لکن مطابق ادله‏اى که به آنها
اشاره خواهيم کرد در حکومت ودولت حضرت
مهدى (ع) نژادپرستى جايگاهى ندارد:

1 -
دعوت حضرت بر اساس احکام اسلامى است،
ومى‏دانيم که اسلام به طور صريح
نژادپرستى را نفى مى‏کند، آنجا که
مى‏فرمايد: «يا أَيُّهَا النّاسُ
إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ
وَأُنْثى وَجَعَلْناکُمْ شُعُوباً
وَقَبآئِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ
أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ
أَتْقيکُمْ»؛ «اى مردم! ما شما را از يک
مرد وزن آفريديم وشما را از تيره‏ها
وقبيله‏ها قرار داديم تا يکديگر را
بشناسيد [ولى] گرامى‏ترين شما نزد
خداوند با تقواترين شماست.»( حجرات /13)

اسلام دين عموم مردم در عصر ظهور است
واختصاص به قوم ودسته خاصّى ندارد.
خداوند مى‏فرمايد: «وَما أَرْسَلْناکَ
إِلّا کآفَّةً لِلنّاسِ بَشِيراً
وَنَذِيراً وَلکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ
لايَعْلَمُونَ»؛ «ما تو را جز براى همه
مردم نفرستاديم تا بشارت دهى وبترسانى،
ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.»( سوره
سباً،
آيه 28)

اسلام ملاک‏هاى جديدى را براى
برترى‏جويى قرار داده است که هيچ
ارتباطى با نژادپرستى وعنصريّت
ندارد:

الف. علم: «قُلْ هَلْ
يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ
وَالَّذِينَ لايَعْلَمُونَ إِنَّما
يَتَذَکَّرُ أُولُوا الأَلْبابِ»؛
«بگو آيا کسانى که مى‏دانند با کسانى
که نمى‏دانند يکسانند؟ تنها خردمندان
متذکّر مى‏شوند.»( سوره زمر، آيه 9)

ب.
تقوا: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ
اللَّهِ أَتْقيکُمْ»؛ «همانا
گرامى‏ترين شما نزد خداوند با
تقواترين شماست.»( سوره حجرات، آيه 13)

ج. جهاد: «لايَسْتَوِى الْقاعِدُونَ
مِنَ المُؤْمِنِينَ غَيْرَ أُولِى
الضَّرَرِ وَالْمُجاهِدِينَ فِى
سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ
وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ
المُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ
وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى القاعِدِينَ
دَرَجَةً...»؛ «[هرگز] افراد با ايمانى
که بدون بيمارى وناراحتى از جهاد
بازنشستند، با مجاهدانى که در راه خدا
با مال وجان خود جهاد کردند يکسان
نيستند. خداوند مجاهدانى را که با مال
وجان خود جهاد نمودند بر قاعدان
[ترک‏کنندگان جهاد] برترى مهمّى
بخشيده...».( سوره نساء،آيات 96و95)

2 -
دعوت حضرت مهدى (ع) ودولت او جهانى است،
واين نوع دعوت با نژادپرستى سازگارى
ندارد.

3 - مطابق برخى از روايات، دولت
حضرت مهدى (ع) دولتى متعادل ومخالف با
نژاد پرستى است:

الف. رواياتى که
دلالت دارد بر اينکه حکم حضرت بر عرب
شديد است. واگر

قرار بر حکومت
نژادپرستى باشد اين روايات متضافره
بى‏معنا خواهد بود.( صحيح بخارى، ج 9، ص
60)

ب. رواياتى که دلالت دارد بر اينکه
اصحاب خالص حضرت از نژادهاى مختلف واز
کشورهاى مختلف هستند.

شيخ طوسى از
ابى‏بصير از امام صادق (ع) نقل کرده که
درباره اصحاب قائم (ع) فرمود: «سيصد
وسيزده نفر مرد به عدد اهل بدر از
مکان‏هاى مختلف به سوى او مى‏آيند».(
الغيبة، طوسى، ص 284)

4 - مطابق برخى از
روايات، حضرت به سيره رسول خدا (ص) عمل
خواهند نمود. ومى‏دانيم که سيره رسول
خدا (ص) نفى هر گونه نژادپرستى بوده
است.



پرسش : آيا نوع حکومت حضرت
مهدى‏عليه‏السلام همانند ساير
حکومت‏ها است؟

پاسخ : مى‏توان به
طور جزم ادعا کرد که نوع حکومت حضرت
مهدى (ع) شبيه هيچ يک از حکومت‏هاى
موجود در دنيا نيست زيرا:

اولاً: حضرت
مهدى (ع) قرار است در عصر ظهورش اسلام را
به تمام معنا به عنوان برنامه حکومتى
عادل پياده کند، ومى‏دانيم که
برنامه‏هاى اسلامى با هيچ يک از
نظام‏هاى حکومتى جهان مطابقت ومشابهت
کامل ندارد.

ثانياً: اساس وبنياد
حکومت‏هاى رايج در دنيا بر ظلم وتعدّى
استوار است، حتّى حکومت دموکراسى که بر
اساس رأى اکثريّت استوار است، در آن ظلم
به اقليتى است که حاکم وحکومت او را
نپذيرفته است، در حالى که امام زمان (ع)
يکى از اهداف اصلى حکومتش برچيدن ظلم
وبى‏عدالتى وگسترش عدل وداد در سطح کلّ
جامعه است.

ثالثاً: همه نظام‏ها
وقوانين موجود در جهان بر مادّيت
واسقاط عنصر الهى در امور استوار است،
خواه به صراحت تصريح کرده باشند همانند
مارکسيست‏ها يا ضمناً همانند هر
حکومتى ديگر، در حالى که نظام حکومتى
حضرت مهدى (ع) بر پايه معنويّت وربط
انسان به خدا وتربيت جسم وروح استوار
است. لذا تمام قوانين حکومت حضرت،
قوانين الهى خواهد بود.

رابعاً:
حکومت امام زمان (ع) نوع حکومتى است که
تمام خواسته‏هاى مادى ومعنوى بشر را که
در دوره‏هاى قبل وحکومت‏هاى پيشين
برآورده نشده است تأمين خواهد کرد.
ومردم را از يأس ونااميدى که از ناکامى
حکومت‏هاى پيشين پديد آمده برطرف
مى‏سازد. ولذا در روايات آمده است:
«همانا دولت ما آخرين دولت است وبراى
هيچ اهل بيتى دولتى نيست جز آنکه قبل از
ما مالک حکومت خواهند شد، تا اينکه وقتى
که سيره ما را ديدند نگويند: اگر ما مالک
شده بوديم به مثل همين روش عمل
مى‏کرديم. وآن است گفتار خداوند متعال:
«وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ».(
اعلام الورى، ص 432)



پرسش : امام
زمان‏عليه‏السلام در مقابله با
ستمگران واجراى حدود واحکام الهى چگونه
رفتارى دارند؟

پاسخ : امام مهدى (ع) در
راه وروش خويش سازش‏ناپذير است ودر
اجراى حدود واحکام الهى ومبارزه با
ستمگران قاطعيتى خدايى دارد. چشم پوشى
ومسامحه‏اى در راه وروش او نيست. از
ملامت ملامت‏گران نمى‏هراسد، از هيچ
مقام وقدرتى نمى‏ترسد، وبدون هيچ گونه
ملاحظه‏اى تبهکاران را کيفر مى‏دهد.

قاطعيت، خصلت همه رهبران راستين
الهى
است ودر امام مهدى (ع) اين خصلت در حدّ
اوج وکمال است. ومعيار پاک‏سازى
اجتماعات بشرى همين است.

امام باقر
(ع) فرمود: «قائم قيام مى‏کند... بر اعراب
سختگير است وراه وروش او شمشير بوده ودر
راه اجراى برنامه‏هاى الهى از ملامت
ملامت‏گران بيم نمى‏کند».( الغيبة،
نعمانى، ص 233)

امام کاظم (ع) فرمود:
«...خداوند براى دوازدهمين امام از
خاندان ما هر دشوارى را آسان مى‏گرداند
وبه دست او هر جبّار سرسختى نابود
مى‏شود وهر شيطان سرکشى هلاک
مى‏گردد».( کمال الدين، ج 2، ص 369)



پرسش : آيا در عصر ظهور، زندگى بشر
سامان مى‏يابد؟

پاسخ : در زيارت
نامه‏ها ورواياتى که درباره حضرت مهدى
(ع) وعصر ظهور رسيده به زندگى اصيل ودرست
انسان در پرتو فروغ جاودانه تعاليم
امام
مهدى (ع) اشاره رفته است.

در زيارتى
درباره حضرت مهدى (ع) مى‏خوانيم: «...
السلام على ربيع الأنام ونضرة
الايام...»؛ «سلام بر بهاران زندگى
مردمان وطراوت روزگاران...».( مفاتيح
الجنان، ص 531)

امام حسين (ع) فرمود:
«منّا اثنىعشر مهديّاً... وآخرهم التاسع
من ولدى وهو القآئم بالحقّ، يحيى
اللَّه
به الأرض بعد موتها ...»؛ «در خاندان ما
دوازده مهدى است... آخر آنان نهمين فرزند
من است که به حقّ قيام کند، وخداوند
زمين
مرده را به دست او زنده کند...».( کمال
الدين، ج 1، ص 317)

امام صادق (ع) در
تفسير آيه «اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
يُحْيِى الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها...»
فرمود: «يعنى خداوند زمين را با عدل
قائم در رستاخيز ظهور او زنده
مى‏گرداند، پس از آنکه از ستم
فرمانروايان ضلالت مرده باشد...».(
الغيبة، نعمانى، ص 25)



پرسش :
سرلوحه برنامه‏هاى حضرت
مهدى‏عليه‏السلام چيست؟

پاسخ :
گسترش عدالت در سراسر گيتى در رأس
آرمان‏هاى انقلاب امام مهدى (ع) قرار
دارد واز هدف‏هاى اساسى آن تحوّل عظيم
جهانى است، چنان که اين اصل از نخستين
هدف‏ها واصلى‏ترين برنامه‏هاى همه
پيامبران بوده است، که در گذشته تاريخ،
اجتماعات ومردمان را بدان فرا
خوانده‏اند ودر راه تحقق آن
فداکارى‏هاى فراوان کرده اند. مى‏توان
گفت بيشترين درگيرى ومبارزه پيامبران
بر سر اجراى عدالت بوده است... .

امام
زمان (ع) در برابر طبقات آگاه وعالمان
وروشنفکرانى که بخواهند به گونه‏اى در
برابر اجراى عدالت بايستند مقاومت
مى‏کند، وبا کسانى که با توجيه کلام
خدا وتأويلآيات قرآن کريم، قصد تضعيف
مبانى انقلاب او را دارند درگير مى‏شود
وآنان را از جلو راه انقلاب بر
مى‏دارد.

«عدل» به معناى رعايت دقيق
حقّ وحقوق مردم وبرابرى همه آنها در
برخوردارى از حقوق ومنافع مشروع ومعقول
خويش است، چنان که «ظلم» زير پا نهادن
حق
وحقوق ديگران ونابرابرى وتبعيض است.
عدالت، زمينه حيات اجتماعى تنها در بخش
ويژه‏اى از جامعه نيست، بلکه در همه
ابعاد حيات فردى واجتماعى، عامل اصلى
حيات وزندگى انسان، اصل عدالت وعدل است.
عدل حيات زندگى است وزندگى بى عدالت
مرگى است که حيات پنداشته مى‏شود.

امام حسين (ع) فرمود: «لو لم‏يبق من
الدنيا إلّا يوم واحد لطوّل اللَّه
عزّوجلّ ذلک اليوم حتّى يخرج رجل من
وُلدى فيملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت
جوراً وظلماً. کذلک سمعت رسول اللَّه
يقول»؛ «اگر از عمر دنيا تنها يک روز
باقى مانده باشد خداوند آن روز را دراز
گرداند تا مردى از فرزندان من قيام کند
وزمين را از عدل وداد بياکند، آن گونه
که از ستم وبيداد آکنده باشد. اين چنين
از پيامبر (ص) شنيدم.»( کمال الدين، ج 1، ص
318)

امام زمان در لحظات نخستين پس از
تولد، دهان به سخن گشود وعرض کرد: «...
اللّهمّ انجز لى ما وعدتنى وأتمم لى
أمرى وثبّت وطأتى واملأ الأرض بى عدلاً
وقسطاً»؛ « خداوندا! به آنچه بر من وعده
دادى وفا کن، وامر مرا به کمال برسان،
وگام‏هاى مرا استوار بدار، وزمين را به
دست من آکنده از عدل وداد ساز.»( همان، ج
2، ص 428 ؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 13)

امام
على (ع) درباره عصر ظهور حضرت مهدى (ع)
مى‏فرمايد: «... لينزعنّ عنکم قضاة
السوء وليقبضن عنکم المراضين وليعزلنّ
عنکم أُمرآء الجور وليطهرنّ الأرض من
کلّ غاشٍ»؛( بحارالأنوار، ج 51، ص 120)

«...امام مهدى (ع) قاضيان زشت‏کار را
کنار مى‏گذارد ودست سازشکاران را از
سرتان کوتاه مى‏کند وحکمرانان
ستم‏پيشه را عزل مى‏نمايد، وزمين را
از هر نادرست وخائنى پاک مى‏سازد.»



پرسش : چه عواملى در موفقيّت حضرت
مهدى‏عليه‏السلام در گسترش عدل
تأثيرگذار است؟

پاسخ : اگر بخواهيم
راز ورمز موفّقيت آن حضرت را در پياده
کردن حکومت عدل در پهنه زندگى بشر ترسيم
کنيم مى‏توان گفت که در آن روز هم
فاعليّت فاعل تام است وهم قابليّت محل،
تکميل شده است؛ زيرا در نظام امامت که
عهده‏دار اجراى حقّ وعدالت است، شخص
امام که در رأس آن قرار دارد نمونه
والگوى اعلا ونمايش عملى وتجسّم ظهور
تمام برنامه‏هاى اسلامى وتعليمات آن
ونسخه سعادت‏بخش جامعه بشرى است. در
اين نظام، هم قوانينى که اساس عمل است
به عدل، حقّ وبرقرارى توازن وتعادل نظر
دارد، وهم حاکم ونظام حکومت وقوه
مجريه‏اى که اجراى اين قوانين را بر
عهده دارد از طريق عدل منحرف نمى‏شود.

عامل ديگر براى موفّقيت حضرت مهدى (ع)
در گسترش عدل در جامعه، تکامل عقول بشر
در آن عصر است. کسانى با عدل وداد
درگيرند که عقلشان کامل نيست ووقتى
مردم از لحاظ عقل ضعيف باشند زير بار
حکومت عدل نمى‏روند؛ زيرا طبق احاديث،
عدل از جنود عقل به شمار مى‏آيد وجور از
جنود ولشکريان جهل.( کافى، ج 1، کتاب
العقل والجهل، ح 14)

لذا در روايتى از
امام باقر (ع) مى‏خوانيم: «إذا قام
قآئمنا وضع اللَّه يده على رؤوس
العباد، فجمع بها عقولهم وکملت بها
أحلامهم»؛ «هنگامى که قائم ما قيام کند
خداوند دستش را بر سر بندگانش مى‏گذارد
وبدين وسيله عقول آنها کامل وافکارشان
را پرورش مى‏دهد.»( بحارالأنوار، ج 52، ص
328. و اصول کافى، ج 1 / کتاب العقل و
الجهل،
ح21)

بنابراين، عصر حضرت مهدى (ع) به
جهت تکامل عقولشان ونيز عظمت نظام
امامت، به سرعت تمام، پذيراى حکومت آن
حضرت خواهند بود.



پرسش : سيره
عملى وروش شخصى حضرت
مهدى‏عليه‏السلام بعد از ظهور چگونه
است؟

پاسخ : امام مهدى (ع) مانند همه
پيامبران ورهبران راستين وشايسته الهى
بسيار ساده‏زيست است، لباس‏هاى درشت
وکم‏بها مى‏پوشد، خوراک خشک وناگوار
مى‏خورد، و...؛ زيرا رهبرى جامعه انسانى
چنين سيره وروشى را نيز لازم دارد ودر
فکر آسايش خلق بودن ولحظه‏اى براى آنان
نياسودن، شرط اصلى آن است.

امام صادق
(ع) فرمود: «ما تستعجلون بخروج القآئم،
فواللَّه ما لباسه إلّا الغليظ ولا
طعامه إلّا الجشب»؛ «به چه جهت درباره
خروج قائم عجله داريد؟ به خدا سوگند! او
جامه‏اى درشت مى‏پوشد، وخوراک خشک
وناگوار مى‏خورد...».( الغيبة، نعمانى،
ص 233)



پرسش : وضعيت امنيت
اجتماعى در عصر ظهور چگونه است؟

پاسخ
: امنيت اجتماعى، امنيّت در بخش‏هاى
گوناگون زندگى اجتماعى را شامل مى‏شود.
يعنى امنيت در بخش‏هاى اقتصادى،
سياسى،
دفاعى، فرهنگى و غيره. امنيت اجتماعى
زمينه همه فعاليت‏هاى درست ومفيد
اجتماعى وشرط لازم رشد وتکامل فرد
وجامعه است.

امام مهدى (ع) پديد
آورنده امنيّت اجتماعى است، امنيتى که
بشريّت در تمام دوران تاريخ خود مانند
آن را نديده است.

امام صادق (ع) در
تفسير آيه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ
آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا
الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ
فِى الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ
الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
وَلَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ
الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ
وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ
خَوْفِهِمْ أَمْناً...»، فرمود: اين آيه
درباره قائم ويارانش نازل شده است.(
سوره نور، آيه 55)



پرسش : در عصر
ظهور، رشد عقلى وتکامل علمى انسان
چگونه است؟

پاسخ : نقش اصلى دعوت
پيامبران در گسترش دانايى وآموزش
وتجربه وتعليم است وايمان از شاخه‏هاى
دانايى وشناخت به شمار مى‏رود.
پيامبران به انسان‏ها راه ورسم زندگى،
هدف ونتيجه آن را مى‏آموختند.

از سوى
ديگر چون هدف از خلقت انسان، رشد وتکامل
معرفت وشناخت اوست بايد روزى اين هدف
تحقق يابد وروزگار دانش‏هاى راستين
وپيروزى خرد بر مجهولات فرا رسد. از اين
رو در دوران ظهور که روزگار تحقق همه
آرمان‏هاى انسانى والهى است، شناخت
انسان به تکامل نهايى مى‏رسد، ودر
ابعاد گوناگون دانايى، از جهان‏شناسى،
انسان‏شناسى وخداشناسى، عروج لازم را
مى‏يابد.

در دوران امام زمان (ع)، همه
مسائل بشرى به هدف اصلى ومرز نهايى
مى‏رسد، وبشريّت در تلاش اعصار وقرون
خويش به محضر استاد ومعلمى راه مى‏يابد
که نکته‏اى از ديد ژرف‏نگر
وحقيقت‏بين
او پوشيده نيست وهدف او پرده‏بردارى از
حقايق ومجهولات است وتا سرحد امکان
وتوان انسان‏ها، آنان را به اوج تکامل
علمى مى‏رساند. اين موضوع از مهم‏ترين
برنامه‏ها واقدام‏هاى حضرت مهدى (ع)
است. واز اين رهگذر دو محور اساسى تحقق
مى‏پذيرد:

1 - با گسترش شناخت وکشف
اسرار کائنات، پايه‏هاى خداشناسى
استوار مى‏گردد.

2 - گسترش شناخت
ودانايى، تشکيل جامعه انسانى وبسامان
ومرفّه را ممکن مى‏سازد.

پيامبر
اکرم (ص) فرمود: «...تاسعهم قائمهم الذى
يملأ اللَّه عزّوجلّ به الأرض نوراً
بعد ظلمتها، وعدلاً بعد جورها، وعلماً
بعد جهلها...»؛ «نهمين از آنان قائم است
که خداوند به دست او سرزمين تاريک
[زندگى] را نورانى وروشن مى‏کند، واز
عدل مى‏آکند، پس از [دوران] ظلم، وعلم
ودانايى را فراگير مى‏سازد پس از
[دوران] جهل ونادانى...».( کمال الدين، ج
1، ص 260)

امام باقر (ع) فرمود: «إذا قام
قآئمنا وضع يده على رؤوس العباد فجمع به
عقولهم وأکمل به احلامهم»؛ «قائم ما به
هنگام رستاخيز خويش نيروهاى عقلانى
توده‏ها را تمرکز دهد وخردها
ودريافت‏هاى خلق را به کمال رساند.»(
بحارالأنوار، ج 52، ص 336)



پرسش :
عصر ظهور حضرت مهدى‏عليه‏السلام از
حيث رشد تربيتى چگونه است؟

پاسخ :
تکامل تربيت وبلوغ روحى انسان از جمله
برنامه‏هاى مهمّ قيام امام مهدى (ع)
است. حضرت برنامه خود را از اين نقطه
زيربنايى آغاز مى‏کند تا برنامه‏هاى
ديگر او به شايستگى انجام يابد،
وزمينه‏ها وشرايط وعوامل اصلى صلاح،
شايستگى، بسامانى، رفاه، عدالت،
دادگرى، قانون‏شناسى، تعهدپذيرى،
مهرورزى، محبّت، ايثار وفداکارى در سطح
جامعه‏ها پديدار گردد.

امام على (ع)
فرمود: «... ولو قد قام قآئمنا لذهبت
الشحنآء من قلوب العباد...»؛ «چون قائم
ما قيام کند، کينه‏ها از دل‏ها بيرون
رود.»( منتخب الاثر، ص 474)

امام باقر
(ع) فرمود: «إذا قام قائمنا وضع يده على
رؤوس العباد... وأکمل به أخلاقهم»؛
«هنگامى که قائم ما رستاخيز کند دستش را
بر سر مردم مى‏گذارد... واخلاق آنان را
تکامل بخشد.»( بحارالأنوار، ج 52، ص
336)



پرسش : حضرت
مهدى‏عليه‏السلام در تقسيم اموال
چگونه رفتار خواهد کرد؟

پاسخ : از
جمله برنامه‏هاى حضرت مهدى (ع) اجراى
اصل مساوات است. اين اصل درآيات قرآن
واحاديث پيامبر اکرم وامامان معصوم:،
فراوان مورد تأکيد قرار گرفته وابعاد
وجوانب آن شکافته شده وتبيين گشته
است.

درباره دوران ظهور وتحقّق اصل
مساوات وگسترش برادرى وبرابرى در سراسر
اجتماعات، احاديثى رسيده است که از
بيان
ومحتواى آنها مى‏توان کشف کرد که در
دوران امام زمان (ع)، مساوات اجتماعى در
سطحى بسيار عالى عينيت مى‏يابد که شايد
چگونگى آن وفراگيرى وعمق نفوذ آن در اين
روزگاران براى ما -با ذهنيّت‏هاى
موجود- پذيرفتنى نباشد.

پيامبر اکرم
(ص) فرمود: «أبشرّکم بالمهدىّ يبعث فى
أمّتى... يرضى عنه ساکن السمآء وساکن
الأرض يقسم المال صحاحاً. فقال له رجل:
وما صحاحاً؟ قال: التسوية بين الناس»؛
«به مهدى بشارتتان مى‏دهم. او از ميان
امت من برانگيخته مى‏شود... ساکنان
آسمان وزمين از او خشنود خواهند بود. او
مال را درست تقسيم مى‏کند. مردى پرسيد:
درست چيست؟ فرمود: ميان همه به طور
مساوى.»( بحارالأنوار، ج 51، ص 81)



پرسش : وضعيت مردم در عصر ظهور از حيث
رفاه اقتصادى چگونه است؟

پاسخ : از
برنامه‏ها واقدام‏هاى امام مهدى (ع)
پديد آوردن رفاه اقتصادى در سطح کلّ
جامعه بشرى است. بخش عظيم ومهمّى از
مسائل عقب‏ماندگى ووابستگى وکمبود
مواد غذايى به دو عامل بستگى دارد که با
يکديگر ارتباط دارند:

1 - نظام
اقتصادى استعمارگر حاکم بر جهان.

2 -
نظام سياسى حاکم بر جامعه که همواره به
زيان ملت‏هاى خود گام بر مى‏دارند.

در رستاخيز ظهور حضرت مهدى (ع) اين
بندها ودام‏ها از سر راه برداشته
مى‏شود، وعوامل سلطه بر فکر وفرهنگ
واقتصاد وسياست جهانى وکشورها نابود
مى‏گردد.

احاديث درباره رفاه
اقتصادى دوران ظهور بسيار است وشايد از
جمله مسائلى باشد که بيشترين تأکيد بر
آن شده است، وشايد پس از اصل عدالت
دومين موضوعى باشد که در آن دوران در
جامعه‏ها پديد مى‏آيد. واين هر دو با
يکديگر پيوندى ناگسستنى دارند؛ زيرا که
اجراى عدالت براى از ميان بردن روابط
ظالمانه وغاصبانه آکل ومأکول است تا
اقويا حقّ ضعيفان را نخورند وآنان را
محروم نسازند. بنابراين، رفاه اقتصادى
براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى
وبرپايى قسط قرآنى امکان‏پذير است،
بلکه رفاه وبى‏نيازى، از ميوه‏هاى
درخت تناور عدل است، وامام با تحقق
بخشيدن به اصول دادگرى وعدالت اجتماعى،
همگان را به زندگى درست وسازمان يافته
مى‏رساند.

امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
«إنّ قائمنا إذا قام أشرقت الأرض بنور
ربّها،... ويطلب الرجل منکم من يصله
بماله ويأخذ من زکاته لايوجد أحد يقبل
منه ذلک. استغنى الناس بما رزقهم اللَّه
من فضله»؛ «هنگام رستاخيز قائم ما،
زمين
با نور خدايى بدرخشد... وشما به
جست‏وجوى
اشخاصى بر مى‏آييد که مال يا زکات
بگيرند، وکسى را نمى‏يابيد که از شما
قبول کند، ومردمان همه به فضل الهى
بى‏نياز مى‏گردند.»( بحارالأنوار، ج
52، ص 337)

پيامبراکرم (ص) فرمود: «امّت
من در زمان مهدى (ع) به نعمت‏هايى دست
يابند که پيش از آن ودر هيچ دوره‏اى دست
نيافته بودند. در آن روزگار، آسمان
باران فراوان دهد، وزمين روييدنى را در
دل خود نگاه ندارد».( همان، ج 51، ص 82)

در حديثى ديگر پيامبر اکرم (ص) فرمود:
«...خداوند براى قائم (ع) گنج‏ها ومعادن
زمين را آشکار مى‏سازد...».( اعلام
الورى، ص 413)

امام باقر (ع) فرمود: «...
تطوى له الأرض... فلايبقى فى الأرض خراب
إلّا قد عمر...»؛ «...زمين براى قائم ما در
هم پيچيده مى‏شود و... در زمين جاى
ناآبادى باقى نمى‏ماند...».( کمال
الدين، ج 1، ص 331)

همچنين امام باقر (ع)
فرمود: «وتظهر له الکنوز...»؛ «...براى
قائم ما گنج‏ها آشکار مى‏گردد...».(
کمال الدين ج 1، ص 331)



پرسش :
کثرت اموال در عصر ظهور از چه راهى حاصل
مى‏شود؟

پاسخ : در مورد سؤال فوق چند
احتمال وجود دارد:

1 - اينکه کثرت
اموال در دست مردم از راه معجزه وبه
برکت وجود امام زمان (ع) در ميان مردم
باشد. اين احتمال از جهاتى قابل مناقشه
است:

اولاً: اين نظريه خلاف قانون
معجزات است، زيرا قرار نيست که همه
کارها با معجزه صورت پذيرد. سعادت انسان
که عصر ظهور زمينه‏ساز آن است در اين
است که از راه طبيعى به کمال خود برسد.

ثانياً: سياق روايات در اين باب به
تشکيل نظامى اقتصادى عادل اشاره دارد
که بشر مى‏تواند در پرتو آن درآمد کافى
ووافر داشته باشد. واين معنا با اعجاز
سازگارى ندارد.

2 - اينکه وفور مال
ونعمت‏ها به جهت گسترش زراعت وکشاورزى
وتجارت است، گر چه الطاف خداوند متعال
نيز در توفير اين گونه نعمت‏ها مؤثر
است.

3 - اينکه توفير مال به جهت
دسترسى وسيطره بر بانک‏هاى بزرگ در
عالم باشد، به جهت آنکه بيشتر اموالى که
در آنها نهفته‏اند، غصبى وحرام
ونامشروع است، لذا حکومت عدل جهانى
آنها را به طور مساوات بين مردم تقسيم
مى‏کند.



پرسش : در عصر ظهور وضع
مساجد چگونه خواهد بود؟

پاسخ : در
دوران ظهور، دين ومذهب به سوى هدف اصلى
هدايت مى‏شود، وجهت‏گيرى وحرکت مذهبى
در راه سعادت ورفاه وتعالى انسان قرار
مى‏گيرد، واز قشرى‏گرى وسطحى‏نگرى
وتجمّل گرايى زايد -که کار مذاهب باطل
يا منحرف است- دور مى‏گردد. از اين رو
امام مهدى (ع) در آغاز رستاخيز خويش به
پيرايش وآبادى‏ها از مظاهر
تجمل‏گرايى‏ها ومصرف‏زدگى‏ها به
ويژه در سازمان‏ها ومؤسسات مذهبى
مى‏پردازد. امام همه امکانات ونيروها
را صرف هدف‏هاى اصلى مذهب مى‏کند؛
يعنى برپايى عدالت ورفاه عمومى ونجات
انسان‏ها از چنگال اهريمنى ظلم
ومحروميت. براى تحقق اين آرمان‏ها به
ضرورت، تزيين معابد ومساجد
وظاهرسازى‏هاى بى‏محتوا وتشکيلات
عريض وطويل به نام مذهب ودين ممنوع
مى‏گردد وهمه مظاهر اين گونه معابد
ويران مى‏شود ومعابد به صورت ساده
وبى‏آرايش ودور از هر گونه تزيين
وتجمّل در مى‏آيد.

عمر بن جميع از
امام باقر (ع) سؤال کرد: نماز گزاردن در
مساجدى که نقش ونگار دارد (آيينه کارى،
کاشى‏کارى وتزيينات دارد) چگونه است؟
امام فرمود: «أکره ذلک ولکن لايضرّکم
اليوم ولو قد قام العدل لرأيتم کيف يصنع
فى ذلک»؛ «اين کار را خوش ندارم، ودر
اين
روزگار اين موضوع ضررى براى شما ندارد،
ليکن اگر عدالت حاکم گردد خواهيد ديد که
در اين امور چگونه عمل مى‏کند.»( کافى،
ج
3، ص 368 ؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 374)



پرسش : آيا حضرت مهدى‏عليه‏السلام
بعد از ظهور، مسجد الحرام ومسجد النبى
را تغيير خواهد داد؟

پاسخ : کلينى
ومفيد با سند خود از ابوبصير واو نيز از
امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «إنّ
القائم (ع) إذا قام ردّ البيت الحرام إلى
أساسه ومسجد الرسول إلى أساسه...»؛
«هنگامى که قائم قيام کند مسجدالحرام
را به اساس خود باز مى‏گرداند ونيز
مسجد نبوى را به اساس خود باز
مى‏گرداند...».( کافى، ج 4، ص543 ؛
الارشاد، ص 364)

1 - شيخ مفيد اين روايت
را مرسلاً از ابى‏بصير نقل کرده وکلينى
نيز با اين سند آن را نقل نموده است:
«احمد بن محمّد، عمّن حدّثه، عن محمّد
بن الحسين، عن وهيب بن حفص، عن
ابى‏بصير...» ومعلوم است که سند ارسال
دارد؛ زيرا راوى از محمّد بن حسين مشخص
نيست.

شيخ طوسى؛ نيز در کتاب
«الغيبة» حديث فوق را نقل کرده ولى در
سند آن على بن ابى‏حمزه بطائنى است که
از سردمداران واقفى‏ها واز دشمنان
امام رضا (ع) به حساب مى‏آيد. نتيجه
اينکه: اين روايت هيچ سند معتبرى ندارد،
که قابل احتجاج باشد.( الغيبة، ص 282)

2 -
حضرت مهدى (ع) کسى است که مورد اعتماد
شيعه واهل سنّت است، وشيعه علاوه بر
اعتماد، او را معصوم نيز مى‏داند. او
کسى است که مطابق روايات فريقين
سيره‏اى پسنديده دارد وبعد از ظهورش
زمين را پر از عدل وداد خواهد کرد. کسى
که چنين اوصافى دارد هرگز شک وترديدى در
عملکرد او نخواهد شد، در صورتى که مسجد
الحرام ومسجد النبى را براى مصالحى
خراب کرده وبه اساس آن بازگرداند.

3 -
بر فرض صحت روايت ممکن است که توجيه آن
اين باشد: از آنجا که برخى از نواحى اين
دو مسجد به توسط سلاطين جور به جهت ريا
وديگر اهداف ويا با مال حرام وغصبى
ساخته شده است، براى آنکه آثار ظالمين
باقى نماند آنها را خراب مى‏کند وبه
جاى اصلى آن باز مى‏گرداند.

4 - مطابق
روايت صحيح مسلم، پيامبر (ص) قصد داشت که
کعبه را خراب کرده واز نو بنا کند، ولى
به جهت آنکه مردم تازه مسلمان بودند از
اين کار صرف نظر کرد.

مسلم در صحيح
خود از عبداللَّه بن زبير از عايشه نقل
کرده که رسول خدا (ص) فرمود: «يا عائشة!
لولا أنّ قومک حديثو عهد بشرکٍ لهدمتُ
الکعبة فالزقتها بالأرض، وجعلت لها
بابين: باباً شرقياً وباباً غربياً
وزدت فيها ستّة أذرع من الحجر، فإنّ
قريشاً اقتصرتها حيث بنت الکعبة». (
صحيح مسلم، ج 4، ص 98)حديث ديگرى نيز مسلم
در همين باب نقل کرده است، که برخى از
سلاطين کعبه را خراب کرده، ودوباره
بازسازى کردند.( همان)



پرسش :
آيا امام زمان‏عليه‏السلام بعد از
ظهور، از ابوبکر وعمر انتقام خواهد
گرفت؟

پاسخ : مجلسى به سندش از بشير
نبّال از امام صادق (ع) نقل کرده که
فرمود: «هل تدرى أوّل ما يبدء به القائم
(ع)؟ قلت: لا. قال: يخرج هذين رطبين غضّين
فيحرّقهما ...»؛ « آيا مى‏دانى که اولين
کارى که قائم انجام مى‏دهد چيست؟ بشير
گفت: خير، حضرت فرمود: آن دو نفر را در
حالى که تر وتازه هستند خارج کرده وهر
دو را آتش خواهد زد...».( بحارالأنوار، ج
52، ص 386)

1 - مجلسى؛ اين حديث را از کتاب
فضل بن شاذان به سندش از بشير نبّال نقل
کرده است. ولى توثيقى در کتب رجال براى
بشير نبّال نرسيده، ولذا روايت از اين
جهت ضعيف‏السند بوده وقابل احتجاج
نيست.

2 - بر فرض صحت سند روايت، همان
گونه که اشاره شد مهم‏ترين کار امام
مهدى (ع) اقامه حقّ وعدل است، واين عمل
مصداق بارز آن به حساب مى‏آيد.

3 - در
روايت تصريح نشده که مقصود از آن دو نفر
کيست، لذا ممکن است که مقصود برخى از
خلفاى بنى‏اميّه يا بنى‏عباس باشند.

4 - در صورت صحت حديث، از آنجا که امام
مهدى (ع) معصوم بوده وعمل او عين عدل وحق
است بايد اهل سنّت نسبت به اين دو خليفه
تجديد نظر کرده وبا ديد ديگرى به آنان
نظر کنند.

5 - مکانى که اين دو در آن
دفن شده‏اند حجره پيامبر (ص) به حساب
مى‏آيد، وهرگز حقّى نداشتند که در آن
دفن شوند، واز آنجا که کار حضرت اقامه
عدل است، لذا جسد آن دو را از آن مکان
بيرون مى‏آورد.



پرسش : چرا
امام زمان‏عليه‏السلام بعد از ظهور به
حکم داوود عمل مى‏کند؟

پاسخ : کلينى
به سندش از امام باقر (ع) نقل کرده که
خطاب به اباعبيده فرمود: «... يا
أباعبيدة! إذا قام قآئم آل محمّد (ص) حکم
بحکم داوود وسليمان لايسأل البيّنه»؛
«...اى اباعبيده! هر گاه که قائم آل محمد:
قيام کند به حکم داوود وسليمان حکم
خواهد کرد ولذا از دليل و شاهد سؤال
نمى‏کند.»( کافى، ج 1، ص 397)

نعمانى از
ابان بن تغلب نقل کرده که گفت: من با
جعفر بن محمّد (ع) در مسجد کوفه بوديم که
او دست مرا گرفته بود وفرمود: «اى ابان!
زود است که خداوند سيصد وسيزده مرد را
در اين مسجد شما حاضر کند... آن گاه به
منادى امر مى‏کند که ندا دهد: اين مهدى
است که به حکم داوود وسليمان قضاوت
خواهد نمود؛ که در قضاوتش از بيّنه سؤال
نمى‏کند».( الغيبة، نعمانى، ص 169)

پاسخ:

1 - ظاهر روايات آن است که امام
زمان (ع) بعد از ظهور به علم خود در هر
واقعه‏اى حکم مى‏کند نه به بيّنه، بر
خلاف آنچه که امامان سابق بر او انجام
مى‏دادند. شيخ مفيد؛ در کتاب المسائل
مى‏گويد: «امام (ع) مى‏تواند به علم خود
حکم کند همان طورى که به ظاهر شهادت‏ها
نيز مى‏تواند چنين کند وهر گاه شهادت
را باطل ببيند بر علم خود حکم خواهد
کرد...».( بحارالأنوار، ج 26، ص 177)

علامه مجلسى؛ در «مرآة العقول»
مى‏فرمايد: «واين اختلاف در سيره اهل
بيت: از قبيل نسخ نيست تا کسى اشکال کند
که بعد از پيامبر نسخى نيست، بلکه يا به
اعتبار تقيه در برخى موارد است ويا به
جهت اختلاف اوضاع واحوال در زمان‏ها
است...».( مرآة العقول، ج 4، ص 301)

2 - از
آنجا که وظيفه امام زمان (ع) بعد از ظهور
پر کردن زمين از عدل وداد است، لذا
طبيعى است که به واقع حکم نمايد تا
اينکه حقوق به صاحبان اصلى‏اش باز
گردد، ومقتضاى آن اين است که حضرت به
علم خود که از جانب خدا به او الهام شده
حکم نمايد، واين همان حکم داوود است.

3 - حکم حاکم به علمش، بدون اتکا بر
بيّنه وقسم، نه تنها مورد اتفاق علماى
شيعه است بلکه برخى از علماى اهل سنّت
نيز آن را جايز شمرده‏اند.

ابن قدامه
مى‏گويد: «...از احمد بنابر نقلى شنيده
شده که حکم حاکم به علمش جايز است، واين
قول ابويوسف وابوثور ورأى دوم شافعى
واختيار مزنى است، زيرا پيامبر (ص) در
موردى که ذکر مى‏کند بدون بيّنه واقرار
وتنها با علم به گفتار مدعى حکم صادر
کرد.

آن گاه مى‏گويد: حاکم که به قول
دو گواه حکم مى‏کند به جهت غلبه بر ظن
اوست، پس در مورد علم وقطع، اولى به
جواز حکم است.

وديگر اينکه حاکم
مى‏تواند در تعديل وجرح شهود به علم
خود عمل کند، پس در ثبوت حقّ به طريق
اولى مى‏تواند به علم خود حکم نمايد».(
المغنى، ج 11، ص 401)

نتيجه اينکه: هيچ
استبعادى ندارد که حضرت مهدى (ع) در
قضايا به علمى که از جانب خداوند به او
الهام شده حکم نمايد.



پرسش :
امام زمان‏عليه‏السلام «يأتى بدين
جديد» يعنى چه؟

پاسخ : در بين برخى از
مردم اين مطلب زياد مطرح مى‏شود که
حضرت مهدى (ع) هنگام ظهور، دين جديدى را
عرضه مى‏کند، در حالى که ما مى‏دانيم
مطابق نصّ قرآن، پيامبر اسلام، خاتم
انبيا ودين او نيز خاتم اديان است.

با
مراجعه به مصادر حديثى پى خواهيم برد که
چنين تعبيرى در مجامع حديثى وجود ندارد
وتنها تعبيراتى مى‏بينيم که ممکن است
کسى از مجموعه آنها چنين استنباط کند که
حضرت (ع) دين جديدى را مى‏آورد، لکن در
جاى خود هر يک از اين تعبيرات را مورد
بررسى قرار خواهيم داد.

طبيعت هر
نهضت وقيام وانقلابى، گرچه تجديد نظر
کردن در برنامه‏هاى گذشته بوده ودرصدد
پياده کردن امرى جديد است، زيرا نوآورى
از ارکان هر نهضت به شمار مى‏آيد، ولى
اين بدان معنى نيست که از اصول اوّلى
شريعت دست برداشته شود؛ زيرا حضرت،
محيى‏الشريعه است ودرصدد احياى همان
شريعت جدّ خود مى‏باشد، گرچه ممکن است
آن را با اسلوب جديدى پياده نمايد.

اين مطالب هنگامى بيشتر روشن مى‏شود
که به نکات زير توجه شود:

1 - مطابق
برخى روايات، بخشى از احکام به جهت نبود
شرايط ومقتضيات در عصر معصومين بيان
نشده وتنها علمش نزد اهل بيت: باقى
مانده است، ودر عصر ظهور، آن احکام بيان
خواهد شد.

2 - بخشى از احکام به جهت
ضايع شدن کتاب‏ها واحاديث تلف شده وبه
دست ما نرسيده است که قطعاً نزد امام
زمان (ع) موجود است ودر عصر ظهور آنها را
بيان کرده وبه اجرا خواهد گذاشت.

3 -
در عصر غيبت به جهت دورى از امام معصوم،
علما وفقها مأمور به اخذ وظيفه از
ادله‏اى هستند که غالب آنها ظنّى است
ودر نتيجه، احکامى که استخراج مى‏شود
احکام ظاهرى است نه واقعى، گر چه در عصر
غيبت مأمور به عمل به آنها هستيم، ولى
در عصر ظهور توسط امام زمان (ع) احکام
واقعى عرضه مى‏شود.

4 - در طول تاريخ
اسلام برخى از احکام کمتر به آنها عمل
شده ويا اصلاً در جامعه بيان نشده است
همانند گرفتن جزيه با خفّت وخوارى از
اهل ذمّه در ممالک اسلامى، که به طور
حتم اين گونه احکام در عصر ظهور به اجرا
در خواهد آمد.

5 - تا عصر ظهور ديدگاه
وسطح فکر وتعقل مردم بسيار بالا رفته
وآمادگى وقابليت‏هايى فوق‏العاده در
فهم معارف دينى خواهد يافت، که در نتيجه
احتياج به پاسخ‏گويى با انحاى مختلف به
اين خواسته‏ها است.



پرسش :
امام زمان‏عليه‏السلام «يأتى بسلطان
جديد» يعنى چه؟

پاسخ : از امام باقر
(ع) وارد شده که فرمود: «به خدا سوگند!
گويا نظر مى‏کنم به مهدى بين رکن ومقام
که با مردم به... سلطان جديد از آسمان
بيعت مى‏کند».( بحارالأنوار، ج 52، ص 230،
ح 96)

در اين عنوان احتمالاتى وجود
دارد:

1 - اينکه مقصود از سلطان جديد،
اسلوب وروش جديد در اداره حکومت وشؤون
اجتماع باشد که بشريّت نظير آن را در
هيچ نوع از حکومت‏ها ودولت‏ها نديده
است؛ حکومتى در سطح کل جامعه بشرى به
تمام معنا اسلامى ومطابق با تمدن
وپيشرفت بشرى.

2 - اينکه مقصود سلطنتى
است که نسبت به سلطنت‏ها وحکومت‏هاى
سابق بر خود جديد است، ولى تجديدکننده
حکومت وسلطنت رسول خدا (ص) در عصر
خلافتشان مى‏باشد.



پرسش : امام
زمان‏عليه‏السلام به «امر جديد» قيام
مى‏کند يعنى چه؟

پاسخ : امام باقر در
روايتى مى‏فرمايد: «...هر گاه که مهدى
خروج کند به امر جديد و... قيام خواهد
نمود».( همان)

درباره اين عنوان چند
احتمال وجود دارد:

1 - مقصود از «امر
جديد» طلب جديد است که شامل طلب فعل
وطلب ترک مى‏شود، يعنى مجموعه‏اى از
احکام جديد يعنى از آنجا که حضرت به
واقع حکم مى‏کند، لذا در حقيقت به امر
جديد قيام کرده است.

2 - مقصود از «امر
جديد» روش وبرنامه فکرى وعقيدتى جديد
با روش‏هاى نوين است که در برخى از
روايات به آن اشاره شده است.

3 - مقصود
از «امر جديد» امارت، خلافت وامامت
باشد، همان گونه که در آيه «اولى الأمر»
به آن اشاره شده است. واز آنجا که امارت
وخلافت حضرت (ع) با ساير خلافت‏ها
متفاوت است لذا نسبت به آنها جديد به
حساب مى‏آيد.



پرسش : امام
زمان‏عليه‏السلام «يأتى بقضاء جديد»
يعنى چه؟

پاسخ : در روايتى از امام
باقر (ع) روايت شده که فرمود: «...هر گاه
قائم آل محمّد خروج کند به سنت جديد
وقضاوت جديد قيام خواهد نمود».( همان، ص
348، ح 99)

در اينکه مقصود حضرت از قضاوت
جديد در عصر ظهور به توسط حضرت چيست دو
احتمال وجود دارد:

1 - مقصود، خطوط
جديد با برنامه‏هاى بسيار متنوع
وپيشرفته براى بشر در عصر ظهور است.

2
- مقصود داشتن اسلوب جديد در قضاوت وفصل
خصومت بين مردم است، همان گونه که در
روايات به آن اشاره شده که حضرت به حکم
داوود عمل خواهد نمود ودرخواست بيّنه
ودو شاهد عادل نمى‏کند.



پرسش :
امام زمان‏عليه‏السلام «يأتى بسنة
جديدة» يعنى چه؟

پاسخ : در روايتى از
امام باقر (ع) مى‏خوانيم که فرمود: «...هر
گاه مهدى خروج کند به امر جديد وکتاب
جديد وسنت جديد... قيام خواهد کرد».(
همان، ج 52، ص 230، ح 96)

با آنکه مطابق
برخى روايات پيامبر اکرم (ص) فرمود: «سنت
مهدى همانند سنت من است».( همان، ج 51، ص
73، ح 19)

در پاسخ اين سؤال مى‏توان
گفت: چون حضرت از طرفى به واقع حکم
مى‏کند، ونيز حکومت او در سطح گسترده
وعالمى است، وبشر نيز در عصر ظهور به
مستواى عالى فکرى وپيشرفت عقلانى رسيده
است، لذا روش حکومتى واسلوب خاص او در
حکومت‏دارى با ديگر روش‏ها فرق
مى‏کند، گر چه نسبت به اصول وچهارچوب
احکام اسلامى با سنت رسول خدا (ص) فرقى
ندارد.

همچنين ممکن است مقصود آن
باشد که سنت وروش حکومتى حضرت نسبت به
روش‏هاى مردمى که قبل از حکومت حضرت
بوده‏اند جديد به حساب مى‏آيد.



پرسش : آيا امام مهدى‏عليه‏السلام
قيام کننده به کتاب جديد است؟

پاسخ :
ابوبصير از امام صادق (ع) نقل مى‏کند که
فرمود: «... واللَّه لکأنّى أنظر إليه
بين الرکن والمقام يبايع الناس على
کتاب جديد ...»؛ «به خدا سوگند! گويا نظر
مى‏کنم به مهدى در بين رکن ومقام که با
مردم بر کتاب جديد بيعت مى‏کند...».(
بحارالأنوار، ج 52، ص 294، ح 42)

در اين
تعبير احتمالاتى وجود دارد:

1 -
مقصود، آوردن قرآن جديد باشد، که قطعاً
اين احتمال باطل است، زيرا امت اسلامى
اتفاق دارند بر اينکه در قرآن نقصان
وزيادتى ايجاد نشده ونخواهد شد.

2 -
مقصود اين باشد که حضرت (ع) قرآن را آن
گونه که در عصر رسول خدا (ص) بوده
مى‏آورد. يعنى آن را با تقديم وتأخير
درآيات مى‏آورد، اين احتمال با قول به
اينکه قرآن به امر رسول خدا (ص) تدوين
شده سازگارى ندارد.

3 - ممکن است که
مراد همان قرآنى باشد که على بن
ابى‏طالب (ع) تدوين کرده است، قرآنى که
متنش همين قرآن موجود است ولى با بيان
شأن نزول، تفسير برخىآيات، ذکر ناسخ
ومنسوخ، عام وخاص، مطلق ومقيّد وبرخى
خصوصيات ديگر. اين احتمال به واقع
نزديک‏تر است.

امام باقر (ع) فرمود:
«إذا قام قآئم آل محمّد ضرب فساطيط
ويعلم الناس القرآن على ما أنزل اللَّه
عزّوجلّ فأصعب ما يکون على من حفظه
اليوم، لأنّه يخالف فيه التأليف»؛
«هنگامى که قائم آل محمّد قيام کند
خيمه‏هايى برپا مى‏شود ومردم قرآن را
آن گونه که خداوند عزّوجلّ نازل کرده
فرا مى‏گيرند، واين امر براى کسانى که
قرآن را امروز حفظ کرده‏اند بسيار
دشوار خواهد بود؛ زيرا با آنچه که الفت
داشته واز قرآن مأنوس بوده‏اند مخالفت
ومغايرت دارد.»( ارشاد مفيد، ص 344)

4 -
ممکن است که مقصود از «کتاب جديد» معارف
ومفاهيم بلند ووالايى است که امام
ازآيات برداشت کرده وبه مردم عرضه
مى‏کند، معانى‏اى که براى آنان تازگى
دارد وگويا کتابى با مفاهيمى جديد
آورده است.



پرسش : حکمت مشارکت
حضرت مسيح در حکومت عدل جهانى چيست؟

پاسخ : در مورد سؤال فوق حکمت‏هايى
را
مى‏توان بيان داشت:

1 - از آنجا که
مسيحيان به حضرت مسيح اعتقاد دارند واز
طرفى ديگر جمعيّت زيادى را در جهان
تشکيل مى‏دهند، لذا با مشاهده حضرت
مسيح ويقين پيدا کردن پاپ وکشيش‏ها به
او تسليم او شده وبا تسليم حضرت مسيح
نسبت به حضرت مهدى (ع) عموم آنان نيز
تسليم حضرت خواهند شد.

ولذا مفسران
آيه «وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الکِتابِ
إِلّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ
مَوْتِهِ»؛ «وهيچ يک از اهل کتاب نيست
مگر اينکه پيش از مرگش به او -حضرت مسيح-
ايمان مى‏آورد.»( سوره نساء، آيه 159) را
مربوط به عصر نزول حضرت مسيح از آسمان
در آخرالزمان مى‏دانند.

2 - به جهت
آنکه زمينه پيروزى حضرت مهدى (ع) بر جهان
وتسريع در آن فراهم گردد. واين از آثار
حکمت اوّل است.

3 - حضرت مسيح (ع) به
نوبه خود مى‏تواند متکفل مسئوليتى در
حکومت جهانى حضرت مهدى (ع) گردد.



پرسش : با وجودى که حضرت
عيسى‏عليه‏السلام پيامبر است چرا
رياست حکومت جهانى براى حضرت
مهدى‏عليه‏السلام است؟

پاسخ : در
پاسخ سؤال فوق مى‏توان چند جواب را ذکر
کرد:

1 - حضرت مهدى (ع) وارث شرعى طرح
کاملى است که پيامبر اسلام در اين امت
بر جاى گذارده است واو آخرين وصى از
اوصياى پيامبر آخرالزمان (ص) است.

2 -
حضرت مسيح پيامبر امّتى ديگر غير از امت
اسلامى است. امّتى که دينش نسخ شده
ووظيفه مردم تا روز قيامت متابعت از دين
اسلام وپيامبر جديد واوصياى اوست.



پرسش : حضرت مهدى‏عليه‏السلام با
يهود ونصارا چگونه رفتار خواهد کرد؟

پاسخ : مطابق برخى از روايات، حضرت
مهدى (ع) بين اهل تورات به توراتشان وبين
اهل انجيل به انجيلشان وبين اهل زبور به
زبورشان حکم خواهد کرد.

حال سؤال اين
است که اگر همه اهل عالم مسلمان هستند،
چرا حکم بين تمام مردم در عصر ظهور
يکسان نخواهد بود؟

در پاسخ سؤال اول
مى‏گوييم: کسانى که از اهل کتاب معاند
نبوده ودرصدد ستيز وجنگ ومقابله با
حضرت وحکومت او برنيايند مى‏توانند در
ذمه اسلام ومسلمين بوده وبا اعطاى جزيه
به زندگى خود ادامه دهند.

ودر مورد
سؤال دوم چند احتمال وجود دارد:

1 -
مقصود تطبيق اين کتب در آن قسمتى است که
فرمان به دخول در اسلام وايمان به
پيامبر داده است. امورى که در
نسخه‏هايى از انجيل که حضرت مهدى (ع) يا
حضرت عيسى (ع) به آنها نشان مى‏دهند
موجود است.

2 - اينکه مقصود آن است که
حضرت احکام اين کتب را بر معتقدان به
آنها که اسلام نياورده‏اند ولى تحت ذمه
اسلامند به اجرا خواهد گذاشت.



پرسش : بين ظهور امام
زمان‏عليه‏السلام وبرپايى قيامت چه
مقدار فاصله است؟

پاسخ : شيخ مفيد؛
مى‏فرمايد: «بعد از دولت قائم (ع) براى
هيچ کس دولتى نخواهد بود مگر آنچه در
روايات اشاره شده که اولاد حضرت جانشين
ايشان خواهند شد، ولى دليل قطعى وثابتى
بر آن نيست. واکثر روايات بر اين دلالت
دارند که مهدى (ع) اين امت از دنيا رحلت
نمى‏کند مگر چهل روز قبل از قيامت که در
آن مدّت هرج ومرج خواهد شد وعلامت خروج
اموات وقيام ساعت حساب وجزا است...».(
ارشاد مفيد، ج 2، ص 387)

شيخ حرّ عاملى؛
در شرح وتوضيح کلام شيخ مفيد؛
مى‏نويسد: «شايد چهل روز ايام رجعت
باشد واين عدد اشاره به کمى دوران حضرتش
باشد، چون مقدار زياد را به هفتاد
ومقدار کم را با عدد کمتر معرّفى
مى‏کنند. ويا اينکه هر روز از آن چهل
روز برابر هزار سال باشد.

چنان که
خداوند مى‏فرمايد: «وَإِنَّ يَوْماً
عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا
تَعُدُّونَ»؛ «يک روز نزد پروردگار مثل
هزار سالى است که شما مى‏شماريد.»( سوره
حج، آيه 47)

وشايد مراد از قيامت،
قيامت صغرا باشد، والبته اطلاق قيامت
بر رجعت مانعى ندارد، زيرا قيامت بر هر
دو اطلاق مى‏شود».( الإيقاظ من الهجعة،
ص 371-365)



پرسش : اگر حکومت حضرت،
حکومت عدل جهانى است،پس چرا به شهادت
مى‏رسد؟

پاسخ : در مورد سؤال فوق
مى‏گوييم:

دليل قطعى يا متواترى بر
شهادت حضرت مهدى (ع) در دست نيست. آرى،
کسانى که قائل به شهادت حضرت شده‏اند
به دو دليل تمسّک کرده‏اند:

الف.
روايات عام که دلالت دارد بر اينکه تمام
امامان به مرگ غير طبيعى از دنيا خواهند
رفت.

از امام حسن (ع) نقل شده که فرمود:
«ما منّا إلّا مسمومٌ أومقتولٌ»؛ «هيچ
يک از ما امامان نيست جز آنکه مسموم يا
شهيد مى‏شود.»( بحارالأنوار، ج 27، ص
217)

ب. روايات خاص که مربوط به شهادت
امام زمان (ع) است، که مطابق روايتى، زنى
به نام سعيده از طايفه بنى‏تميم ايشان
را به شهادت مى‏رساند، به اين نحو که از
بالاى بام، به هنگامى که حضرت در حال
عبور است، سنگى به سوى ايشان پرتاب
مى‏کند وبا آن، حضرت را به شهادت
مى‏رساند.( الزام الناصب، ص 190)

ولى
در پاسخ مى‏گوييم:

اولاً: مسأله
شهادت حضرت مهدى (ع) با رواياتى که دلالت
بر اصلاح عموم مردم در عصر ظهور دارد
سازگارى ندارد.

ثانياً: روايت عام را
که دلالت بر مرگ غير طبيعى عموم اهل بيت:
دارد، مى‏توان به مورد امام مهدى (ع)
تخصيص زد.

ثالثاً: روايت شهادت حضرت
مهدى (ع) به دست زن تميمى از حيث سند تمام
نيست.

رابعاً: رواياتى وجود دارد که
حضرت مهدى (ع) به مرگ طبيعى از دنيا رحلت
مى‏کنند:

کلينى؛ به سندش از امام
صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «...چون معرفت
وايمان به حضرتش در دل‏هاى مردم
استقرار يافت، مرگ حضرت حجت (ع) فرا
مى‏رسد. پس امام حسين (ع) متولّى غسل
وکفن وحنوط ودفن ايشان خواهد شد».(
کافى، ج 8، ص 206)

زهرى مى‏گويد: «حضرت
مهدى (ع) چهارده سال زندگى مى‏کند سپس
به مرگ طبيعى از دنيا رحلت مى‏کند».(
البرهان، متقى هندى، ص 163 ؛ الفتن، ابن
حمّاد، ص 104)

ارطاه مى‏گويد: «به من
خبر رسيده است که حضرت مهدى (ع) چهل سال
زندگى مى‏کند، سپس به مرگ طبيعى در
بستر خود مى‏ميرد».( البرهان، متقى
هندى، ص 157 ؛ الفتن، ابن حمّاد، ص 99 ؛
عقدالدُرر، ص 147)



پرسش : آيا در
حکومت حضرت مهدى‏عليه‏السلام تمام
مردم اصلاح خواهند شد؟

پاسخ : مطابق
برخى از روايات، اصلاحات حضرت مهدى (ع)
فراگير بوده وشامل همه افراد روى زمين
خواهد شد.

از امام حسن مجتبى (ع) نقل
شده که فرمود: «خداوند در آخرالزمان
مردى را برمى‏انگيزاند که کسى از
منحرفان وفاسدان نمى‏ماند مگر اينکه
اصلاح گردد».( اثبات الهداة، ج 3، ص 524)

امام باقر (ع) مى‏فرمايد: «هنگامى که
حضرت قائم ما قيام کند، دستش را بر سر
بندگان خدا مى‏گذارد وخردهايشان را
جمع کرده (تمرکز مى‏بخشد ورشد مى‏دهد)،
اخلاقشان را کامل مى‏کند».( کافى، ج 1، ص
25)

رسول خدا (ص) به حضرت فاطمه (س)
مى‏فرمايد: «خداوند از نسل اين دو (حسن
وحسين (عليهما السلام)) شخصى را
برمى‏انگيزد که دژهاى گمراهى را
مى‏گشايد ودل‏هاى سياه قفل خورده را
تسخير مى‏نمايد».( عقدالدرر، ص 152 ؛
اثبات الهداة، ج 3، ص 448)



پرسش :
مقرّ حکومت امام مهدى‏عليه‏السلام
بعد از ظهور کجاست؟

پاسخ : از برخى
روايات استفاده مى‏شود که مقرّ حکومت
وبه تعبير ديگر پايتخت حکومت حضرت مهدى
(ع) کوفه خواهد بود.

ابوبصير مى‏گويد:
امام صادق (ع) فرمود: «اى ابامحمّد! گويا
مى‏بينم که قائم آل‏محمّد با
خانواده‏اش در مسجد سهله فرود آمده
است. گفتم:آيا خانه او مسجد سهله است؟
فرمود: آرى...».( کافى، ج 3، ص 495 ؛ کامل
الزيارات، ص 30)

امام صادق (ع) از مسجد
سهله ياد کرد وفرمود: «آن خانه صاحب ما
(حضرت مهدى (ع)) است، زمانى که با خاندانش
در آنجا سکونت گزيند».( کافى، ج 3، ص 495 ؛
التهذيب، ج 3، ص 252)

امام باقر (ع)
مى‏فرمايد: «مهدى (ع) قيام مى‏کند وبه
سوى کوفه مى‏رود ومنزلش را آنجا قرار
مى‏دهد».( بحارالأنوار، ج 52، ص 225)

ونيز آن حضرت مى‏فرمايد: «هنگامى که
قائم ما قيام کند وبه کوفه برود، هيچ
مؤمنى نيست مگر آنکه در آن شهر در کنار
مهدى (ع) سکونت مى‏گزيند يا به آن شهر
مى‏آيد».( همان، ج 52، ص 385)

حضرت على
(ع) در اين باره مى‏فرمايد: «روزگارى
فرا رسد که اين جا (مسجد کوفه) نمازگاه
ومصلاى مهدى (ع) گردد».( اثبات الهداة، ج
3، ص 452)



پرسش : اگر در عصر ظهور
عقل‏ها کامل مى‏گردد،ديگر چه احتياجى
به امام مى‏باشد؟

پاسخ : اگر هنگام
ظهور عقل‏ها کامل مى‏گردد اين طور
نيست که از روى جبر وتکويناً باشد، بلکه
به لحاظ اسباب طبيعى آن است که همان
وجود
امام عصر وحضور حضرت در ميان مردم است؛
يعنى با وجود حضرت است که مردم از
برکاتش استفاده کرده وبه کمال عقلى
خواهند رسيد، وگرنه با نبود ايشان مردم
به جاهليت بازگشت خواهند کرد.



پرسش : آثار وبرکات ظهور حضرت چيست؟

پاسخ : امتيازات ظهور حضرت مهدى (ع) بر
چند نوع است:

1 - يک نوع امتياز همانند
امتياز وجود پيامبر وبودن انسان در عصر
ايشان وديگر امامان است. اگر ما در عصر
آن حضرات بوديم چه آثار وبرکاتى بر ما
مترتب مى‏شد که الآن نيست، آن آثار
وبرکات بر انسانِ در عصر ظهور نيز مترتب
مى‏گردد.

2 - يک سرى امتيازات ديگرى
است که مخصوص عصر ظهور حضرت مهدى (ع) است.
عصر ظهور حضرت عصرى است که بهشت واقعى
براى مردم در روى زمين تحقق يافته وعصر
طلايى به حساب مى‏آيد، عصرى که حتى
براى پيامبر (ص) نيز فراهم نشد، از همه
جهت شرايط براى يک زندگى ايده‏آل فراهم
است، عصرى که در هيچ يک از نقاط عالم ظلم
وتعدّى نخواهد بود... واين امتياز واثر
بسيار عالى است که انسان مى‏تواند کسب
کند.



پرسش : آيا امام
زمان‏عليه‏السلام بعد از ظهور،
تکنولوژى کنونى را گسترش مى‏دهد؟

پاسخ : قبل از پاسخ به اين سؤال بايد
دو
نکته را در نظر بگيريم:

1 - هدف غايى از
خلقت که مطابق برخى ازآيات، عبوديت در
تمام سطوح است تنها و به طور کامل در عصر
ظهور حضرت تحقق مى‏يابد.

2 - اسلام به
هر دو جنبه انسان، يعنى مادى وروحى او
توجّه دارد. ولى اصالت را با روح او قرار
داده واگر به امکانات ورفاهيات او توجه
مى‏کند به ديد اصالتى نيست.

با توجه
به اين دو مقدمه به اين نتيجه مى‏رسيم
که امام زمان (ع) هم از تکنيک روز
استفاده مى‏کند وهم در گسترش آن
مى‏کوشد ولى به مقدار ضرورت ودر راستاى
اهداف خلقت بشر که همان پياده شدن
عبوديت مطلقه در تمام زندگى بشر
است.



پرسش : چه علاماتى در عصر
ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد؟

پاسخ :
دانشمندان اسلامى به تبع روايات،
علامات ظهور را بر دو قسم بعيد وقريب
تقسيم کرده‏اند. اين تقسيم به لحاظ
فاصله زمانى بين وقوع علامت وتحقق روز
موعود است. علامات بعيد ودور علاماتى
هستند که قبل از ظهور در فاصله زمانى
طولانى تحقق مى‏يابد. اين نوع علامات
بسيارند، واکثر آنها در خارج تحقق پيدا
کرده است. ولى علامت‏هاى قريب ونزديک،
هر علامتى است که متصل به عصر ظهور بوده
ودلالت بر قرب ظهور دارد. اين نوع
علامت‏ها را به «علامات عصر ظهور»
مى‏شناسيم.

از علامات قريب که در عصر
وسال ظهور به وقوع مى‏پيوندند،
مى‏توان به فرورفتن عدّه‏اى در سرزمين
بيدا، صيحه آسمانى، قتل نفس زکيه و...
اشاره کرد.



پرسش : چگونه يک فرد
مى‏تواند عهده‏دار يک تحوّل بسيار
بزرگ گردد؟

پاسخ : در پاسخ به اين
پرسش بايد گفت: پيامبر اسلام (ص) که
سرآغاز تمدّن جديد قرار گرفت، خود
مولود تمدّن گذشته نبوده است. بنابر
اين، انسان‏ها هميشه مولود شرايط
تاريخى ومادى نمى‏باشند. هنگامى که
رابطه پيوسته وتنگاتنگ انسان را با
عالم غيب در نظر بگيريم اين رابطه عميق
مى‏تواند جهت دهنده انسان به سوى
آينده‏اى جديد باشد وانسان‏ها را
انعکاسى از واقعيت‏هاى پيرامون خود
تلقى نکنيم.

امامِ منتظران نيز
تجربه‏اى همسان با تجربه گرانقدر
پيامبر عظيم‏الشأن اسلام (ص) خواهد
داشت، ويک فتح بزرگ جهانى وتمدّنى جديد
را آغاز خواهد کرد. بدين ترتيب نقش عظيم
يک شخصيت الهى در تغيير مسير تاريخ
آشکار خواهد شد.



پرسش : اگر
بايد امام را امام ديگر غسل دهد، حضرت
را چه کسى غسل خواهد داد؟

پاسخ : آرى
مطابق برخى از روايات، امام را تنها
امام بايد غسل دهد، از جمله امام رضا (ع)
فرمود: «إنّ الإمام لايغسّله إلّا
الإمام»؛ «امام را جز امام غسل
نمى‏دهد.»( کافى، ج 1، ص 384)

بنابراين،
قدر مسلّم آن است که يکى از امامان
معصوم
بايد حضرت مهدى (ع) را بعد از رحلت غسل
دهد. امّا کدام يک از آن بزرگواران
مراسم تغسيل وخاک‏سپارى را انجام
مى‏دهد؟

از روايات استفاده مى‏شود
که امام حسين (ع) بعد از رجعت، عهده‏دار
اين امر خواهد شد.

از امام صادق (ع)
نقل شده که فرمود: «... جآء الحجّة الموت
فيکون الذى يلى غسله وکفنه وحنوطه
وإيلاجه حفرته الحسين ولايلى الوصىّ
إلّا الوصىّ»؛ «...مرگ حجت فرا مى‏رسد
پس متولّى غسل وکفن وحنوط ودفن او امام
حسين (ع) است وکسى به جز وصى متولّى امور
وصى نمى‏شود.»( بحارالأنوار، ج 51، ص 56،
ح 46)

ونيز مطابق روايتى ديگر فرمود:
«فإذا استقرّت المعرفة فى قلوب
المؤمنين أنّه الحسين (ع) جآء الحجّة
الموت فيکون الذى يغسله ويکفنه ويحنطه
ويلحده فى حفرته الحسين بن على (ع)
ولايلى الوصىّ إلّا الوصىّ»؛ «...چون
معرفت وايمان به امام حسين (ع) در
دل‏هاى مؤمنين استقرار يافت، مرگ حضرت
حجّت فرا مى‏رسد، پس امام حسين (ع)
متولّى غسل وکفن وحنوط ودفن ايشان
خواهد شد، وهرگز غير از وصىّ، وصىّ را
تجهيز وآماده براى خاک‏سپارى
نمى‏کند».( کافى، ج 8، ص 206 ؛
بحارالأنوار، ج 53، ص 94، ح 103)



/ 1