پرسش : آيا در عصر ظهور، همه يک عقيده ومرام خواهند داشت؟
پاسخ : براى تشکيل جامعه واحد وامت واحده، يک موضوع ضرورى است وآن جهانبينى واحد واعتقاد واحد است.
در دوران ظهور وروزگار دولت عدل بنياد مهدوى (ع) جهانبينى واحدى بر جهان حاکم مىگردد وراه وروش وبرنامهها يکى است، ويکپارچگى ويگانگى واقعى در عقيده ومرام پديد مىآيد، ومردمان همه يکدل ويک زبان به سوى سعادت وصلاح حرکت مىکنند.
امام مهدى (ع) که مصلحى حقيقى است وراه وروش او بر پايه قانون جاويدان حقّ وعدل استقرار دارد وبا فطرت وسرشت انسانها هماهنگ وسازگار است، وحدتى واقعى را بر اساس اصول توحيد وايدئولوژى اسلامى پى مىريزد وهمه انسانها را در زير شعار يگانه ودين واحد گرد مىآورد.
امام على (ع) به مالک بن حمزه فرمود: «...در اين زمان قائم ما قيام کند وهمه را بر يک مرام وعقيده گرد آورد».( الغيبة، نعمانى، ص 206)
امام صادق (ع) فرمود: «فواللَّه يا مفضّل! ليرفع عن الملل والأديان الاختلاف ويکون الدين کلّه للَّه»؛ «... به خدا سوگند اى مفضّل! [امام قائم] از ميان ملّتها وآيينها اختلاف را برمىدارد ويک دين بر همه حاکم مىگردد.»( بحارالأنوار، ج 53، ص 4)
پرسش : امام مهدىعليهالسلام با کدام دين بر عالم حکومت مىکند؟
پاسخ : دينى که خود امام مهدى (ع) به آن متدّين است وبعد از ظهور با آن بر مردم حکومت مىکند دين اسلام است. اين مدعا را با چند دليل مىتوان به اثبات رساند:
1 - از آنجا که حضرت مهدى (ع) خاتم اوصياى پيامبر اسلام است، وقرار است به طور حتم او بر عالم حکومت کند، لذا به طور حتم دين حاکم در آن زمان، دين اسلام است.
2 - از آنجا که حکومت حضرت مهدى (ع) مطابق روايات متواتره وصحيحه، حکومت عدل در تمام زمينههاست، وعدل کامل نيز منحصر در اسلام است، نتيجه مىگيريم نظامى را که حضرت مهدى (ع) با آن حکومت خواهد کرد، نظام اسلام خواهد بود.
3 - مطابق برخى از اخبار، حضرت مهدى (ع) بر امت اسلامى حکومت خواهد کرد، اين روايات به نوبه خود دلالت دارد که حکم او اسلامى بوده واحکام اجرايى او اسلامى خواهد بود.
ترمذى به سند حسن از ابىسعيد خدرى از پيامبر اکرم (ص) نقل کرده که فرمود: «همانا در ميان امّت من مهدى است که خروج خواهد کرد...».( الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 126)
4 - برخى از روايات نيز به طور صريح دلالت دارد بر اينکه حضرت مهدى (ع) احکام اسلام وسنت رسول خدا (ص) را بعد از ظهور به اجرا خواهد گذاشت: طبرانى در «المعجم الاوسط» ونيز ابونعيم اصفهانى از ابىسعيد خدرى نقل کردهاند که گفت: از رسول خدا (ص) شنيدم که مىفرمود: مردى از اهل بيتم خروج مىکند که به سنت من قيام مىنمايد...».( همان، ص 131)
5 - رواياتى که به طور متواتر از رسول خدا (ص) وائمه اهل بيت: وارد شده که امام مهدى (ع) زمين را پر از عدل وداد خواهد کرد. وعدل کامل تنها در دين خاتم وکامل متجلّى است که همان دين اسلام است. نتيجه اينکه دينى که حاکم در عصر ظهور است همان دين اسلام مىباشد.
پرسش : آيا در دولت حضرت مهدىعليهالسلام جز مسلمان روى زمين باقى نمىماند؟
پاسخ : از برخى روايات استفاده مىشود که در عصر دولت حضرت مهدى (ع) جز مسلمان احدى روى زمين باقى نمىماند.
ابنبکير مىگويد: از حضرت ابوالحسن (ع) تفسير آيه شريفه «وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّمواتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ» را سؤال کردم، فرمود: «أنزلت فى القائم (ع) إذا خرج فى اليهود والنصارى والصابئين والزنادقه وأهل الردّة والکفّار فى شرق الأرض وغربها، فعرض عليهم الإسلام، فمن أسلم طوعاً أمره بالصلوة والزکوة وما يؤمر به المسلم ويجب للَّه عليه، ومن لميسلم ضرب عنقه حتّى لايبقى فى المشارق والمغارب أحد إلّا وحّد اللَّه»؛ «آيه مذکور در شأن قائم نازل شده است، وقتى آن جناب ظاهر شود دين اسلام را بر يهود ونصارا وصابئين وکفار شرق وغرب عرضه مىدارد، پس هر کس با ميل واختيار اسلام بياورد او را به نماز وزکات وساير واجبات امر مىکند، وهر کس از قبول اسلام سرباز زند، گردنش را مىزند، تا آنکه در شرق وغرب زمين جز موحد وخداپرست کسى باقى نمىماند...».( بحارالأنوار، ج 52، ص 340)
ولى با مراجعه به روايات ديگر پى خواهيم برد که يهود ونصارا تا روز قيامت باقى خواهند ماند:
ابوبصير مىگويد: به امام صادق (ع) عرض کردم که صاحبالامر با اهل ذمه، يهود ونصارا چه خواهد کرد؟ فرمود: «... يسالمهم کما سالمهم رسول اللَّه (ص)، ويؤدّون الجزية عن يد وهم صاغرون...»؛ «مانند پيامبر اکرم (ص) با آنان مصالحه مىکند، آنها هم با کمال تواضع وخوارى جزيه مىدهند.»( بحارالأنوار، ج 52، ص 381و376)
امام باقر (ع) فرمود: «صاحب امر، مهدى ناميده شده به جهت آنکه تورات وساير کتابهاى آسمانى را از غارى که در انطاکيه واقع شده خارج مىکند وبين اهل تورات به تورات واهل انجيل به انجيل واهل زبور به زبور واهل قرآن به قرآن حکم خواهد کرد».( الغيبة، نعمانى، ص 125)
از آنجا که اين دسته روايات که دلالت بر بقاى يهود ونصارا تا روز قيامت دارد با ظاهرآيات قرآن مطابق است، لذا آن را بر طايفه اول از روايات مقدم مىداريم.
خداوند متعال مىفرمايد: «وَمِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنّا نَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظّاً مِمّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ العَداوَةَ وَالبَغْضآءَ إِلى يَوْمِ القِيامَةِ»؛ «وما از کسانى که ادعاى نصرانيت داشتند پيمان گرفتيم، پس قسمتى از پندهاى ما را فراموش نمودند، ما هم دشمنى وکينه را تا قيامت در بينشان انداختيم.»( سوره مائده، آيه 14)
ونيز مىفرمايد: «إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى إِنِّى مُتَوَفِّيکَ وَرافِعُکَ إِلَىَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِينَ کَفَرُوا وَجاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِينَ کَفَرُوا إِلى يَوْمِ القِيامَةِ»؛ «يادآور زمانى را که خداوند فرمود: اى عيسى! همانا من تو را گرفته وبه سوى خويش برآرم واز کفّار دورت نمايم وپيروانت را تا قيامت بالادست ومسلط بر کفار گردانم.»( سوره آل عمران، آيه 55)
از اينآيات وآيات ديگر استفاده مىشود که يهود ونصارا تا روز قيامت باقى خواهند ماند، هر چند ممکن است در اقليت باشند وبدون آنکه صاحب اختيار واقتدار گردند، در پناه دولت اسلامى جان ومال وآبرووناموس آنها محفوظ باشد.
در آيه اخير دو نکته قابل توجه است:
1- اينکه مقصود به «توفّى در آيه اخذ به قوت و تمام است نه مرگ آن گونه که علامه طباطبايى2 از اهل لغت نقل کرده است.
2- مقصود از متابعين حضرت عيسى (ع) که بر کفار تفوق داده شدهاند کسانى هستند که در زمان آن حضرت و بعد از ايشان در خط توحيد بوده و بعد از ظهور اسلام از پيامبر آن يعنى حضرت محمد (ص) پيروى کردهاند.
پرسش : در عصر ظهور کدامين مذهب حاکم است؟
پاسخ : شکى نيست که اسلام آخرين دين بشر از جانب خداوند متعال است. لذا خداوند متعال پيامبر اکرم (ص) را به عنوان «خاتم النبيين» توصيف کرده، آن حضرت نيز تصريح به اين نموده که بعد از خود پيامبرى ديگر نخواهد بود. لکن سؤال اين است که از بين مذاهب موجود کدامين مذهب از مذاهب اسلامى به اجرا در خواهد آمد.
مطابق آيات وروايات فراوان دين حاکم در عصر ظهور دين اسلام است،( سوره توبه، آيه 33)
ولى با ضميمه کردن اين آيات به آيه اکمال پى مىبريم که مذهب رايج در عصر ظهور همان مذهب تشيع است.
خداوند متعال مىفرمايد: «اَليَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِينَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دِيناً»؛ «امروز دين شما را کامل کردم ونعمت خود را بر شما تمام نمودم واسلام را به عنوان آيين [جاودان] شما پذيرفتم.»( سوره مائده، آيه 3)
در آن روز چه اتفاق افتاده است که خداوند به سبب آن دين خود را بر مردم کامل کرده ونعمت را بر آنان تمام نموده است، واسلام را همراه با آن پذيرفته است؟ کليد فهم اين سؤالها بررسى شأن نزول آيه وروشن شدن مصداق کلمه «اليوم» در آيه شريفه است.
با مراجعه به روايات وبيان مفسّرين در ذيل آيه فوق پى مىبريم که شأن نزول آيه قضيهاى است که در غدير خم، روز هيجدهم ذىحجه اتفاق افتاده است. در آن روز پيامبر اکرم (ص) دست حضرت على (ع) را بلند کرده واو را به عنوان امام وخليفه وجانشين بعد از خود معرّفى کرده است. پس دين مرضى خداوند در عصر ظهور که بر همه اديان غالب خواهد شد، همان دينى است که در مذهب تشيع يعنى پيروى از امام على (ع) ويازده امام معصوم از فرزندان او متبلور شده است.
لذا خداوند متعال در سوره نور مىفرمايد: «... وَلَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ...»؛ «ودينى را که براى آنها پسنديده است پياده خواهد نمود.»( سوره نور، آيه 55)
اين دين پسنديده همان دينى است که در روز غدير خم با خطّ ولايت مستدام است.
پرسش : حضرت مهدىعليهالسلام بعد از ظهور با انحرافات فکرى چگونه برخورد خواهد کرد؟
پاسخ : يکى از مشکلاتى که امام مهدى (ع) با آن روبهرو مىشود، مشکل انحرافها وبرداشتها وتفسيرهاى نادرستى است که در راه وروشهاى دين خدا واصول وفروع احکام الهى پديد آمده وقرنها در ذهن جامعه اسلامى نفوذ ورسوخ کرده است. اين موضوع، مانع عظيمى بر سر راه امام مهدى (ع) است؛ زيرا کفر وکافر به سلاحى مجهّز نيست وانسان بىاعتقاد، حقّى را به نام اسلام واژگونه نياموخته است وبراى او اصل يا اصولى را نادرست تفسير نکرده وچيزى را به شکل انحرافى ونادرست به نام دين خدا در ذهن مردم جاى نداده است وآيه يا حديثى را به رأى ودلخواه خويش معنى نکرده است... اين کار آسانى است، ليکن با مسلمان ومدّعى خداشناسى که تعاليم دين يا بخشهايى از آن را به گونهاى انحرافى آموخته ومعناى بسيارى از احاديث وآيات قرآنى را برعکس فهميده است و... چگونه مىتوان روبهرو شد؟ وچه سان مىتوان به اين طبقه فهماند که اين افکار وانديشهها وتفسير وتأويلها که آنان وجامعه وپيشوايان ومبلّغان مذهبى ايشان به نام دين آموزش دادهاند وسالها بلکه قرنها گفته وتکرار کردهاند دين خدا نيست؟ در اين جا مشکلاتى روى مىدهد که در مورد کافران وبىاعتقادان وجود ندارد؟ اين جريان يکى از موانع بزرگ بر سر راه امام مهدى (ع) است، زيرا در اين جريان امام تنها با تودههاى ناآگاه رو در رو نيست، بلکه عاملين اصلى توجيهها وتأويلها وانحرافها وتحريفها نيز پشت سر آنان قرار دارند وهمواره به تحريک افکار وفتنهگرى مشغولاند. عاملان اصلى برعکس تفسير کردن قرآن وحديث از سه جريان تشکيل مىشوند:
1 - روحانيان دنيادار ووابسته.
2 . سرمايهداران واشراف.
3 . حکومتهاى به ظاهر اسلامى.
شايد بخشى از برنامههاى کشتار گسترده وفراگير امام مهدى (ع) در جامعههاى اسلامى در اين ارتباط باشد وبه اين علت باشد که مسلمانان با حربه اسلام انحرافى -که در حقيقت ضدّ اسلام است- به جنگ با امام برمىخيزند، وامام ناگزير با قاطعيّت با آنان روبهرو مىشود، البته در صورتى که از افکار وانديشههاى نادرست خويش دست برندارند.
امام صادق (ع) فرمود: «إنّ قآئمنا إذا قام استقبل من جهلة الناس أشدّ ممّا استقبله رسول اللَّه من جهّال الجاهليّة. قلت: وکيف ذلک؟ قال: إنّ رسول اللَّه (ص) أتى الناس وهم يعبدون الحجارة والصخور والعيدان والخشب المنحوتة، وأنّ قآئمنا إذا قام أتى الناس وکلّهم يتأوّل عليه کتاب اللَّه ويحتجّ عليه به ...»؛ «آزارى که قائم به هنگام رستاخيز خويش از جاهلان آخرالزمان بيند بسى سختتر است از آن همه آزار که پيامبر (ص) از مردم جاهليّت ديد. راوى مىگويد: گفتم اين چگونه مىشود؟ امام فرمود: پيامبر به ميان مردم آمد در حالى که ايشان سنگ وصخره وچوب وتختههاى تراشيده را مىپرستيدند، وقائم ما که قيام کند مردمان همه از کتاب خدا براى وى دليل مىآورند وآيههاى قرآن را تأويل وتوجيه مىکنند.»( الغيبة، نعمانى، ص 297)
مشکل امام زمان (ع)، مشکل تودههاى جاهل ونادانى است که در دوران عمر خود گرفتار بدآموزىهاى گسترده در تعاليم دين بودهاند وبه رهبرى وراهنمايى تزويرگران عالمنما از سر جهل رو در روى امام ومنجى خويش مىايستند، وبا تحريک مدعيان دروغين علم دين با امام بر حقّ به ستيز برمىخيزند، ودرگيرى با حربه تأويل قرآن خواهد بود.
کوشش امام ورسالت او تطبيق درست ودقيق تعاليم قرآن بر مسائل حيات بشرى ومشخّص کردن حدّ ومرزهاى واقعى احکام اسلام است.
پرسش : آيا حکومت امام مهدىعليهالسلام نژادى است؟
پاسخ : گر چه برخى اديان محرّف وآيينهاى شبه دينى، معتقد به برترى برخى عناصر وانسانها بر برخى ديگرند، لکن مطابق ادلهاى که به آنها اشاره خواهيم کرد در حکومت ودولت حضرت مهدى (ع) نژادپرستى جايگاهى ندارد:
1 - دعوت حضرت بر اساس احکام اسلامى است، ومىدانيم که اسلام به طور صريح نژادپرستى را نفى مىکند، آنجا که مىفرمايد: «يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثى وَجَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَقَبآئِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقيکُمْ»؛ «اى مردم! ما شما را از يک مرد وزن آفريديم وشما را از تيرهها وقبيلهها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد [ولى] گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.»( حجرات /13)
اسلام دين عموم مردم در عصر ظهور است واختصاص به قوم ودسته خاصّى ندارد. خداوند مىفرمايد: «وَما أَرْسَلْناکَ إِلّا کآفَّةً لِلنّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً وَلکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لايَعْلَمُونَ»؛ «ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم تا بشارت دهى وبترسانى، ولى بيشتر مردم نمىدانند.»( سوره سباً، آيه 28)
اسلام ملاکهاى جديدى را براى برترىجويى قرار داده است که هيچ ارتباطى با نژادپرستى وعنصريّت ندارد:
الف. علم: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لايَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَکَّرُ أُولُوا الأَلْبابِ»؛ «بگو آيا کسانى که مىدانند با کسانى که نمىدانند يکسانند؟ تنها خردمندان متذکّر مىشوند.»( سوره زمر، آيه 9)
ج. جهاد: «لايَسْتَوِى الْقاعِدُونَ مِنَ المُؤْمِنِينَ غَيْرَ أُولِى الضَّرَرِ وَالْمُجاهِدِينَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى القاعِدِينَ دَرَجَةً...»؛ «[هرگز] افراد با ايمانى که بدون بيمارى وناراحتى از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى که در راه خدا با مال وجان خود جهاد کردند يکسان نيستند. خداوند مجاهدانى را که با مال وجان خود جهاد نمودند بر قاعدان [ترککنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشيده...».( سوره نساء،آيات 96و95)
2 - دعوت حضرت مهدى (ع) ودولت او جهانى است، واين نوع دعوت با نژادپرستى سازگارى ندارد.
3 - مطابق برخى از روايات، دولت حضرت مهدى (ع) دولتى متعادل ومخالف با نژاد پرستى است:
الف. رواياتى که دلالت دارد بر اينکه حکم حضرت بر عرب شديد است. واگر
قرار بر حکومت نژادپرستى باشد اين روايات متضافره بىمعنا خواهد بود.( صحيح بخارى، ج 9، ص 60)
ب. رواياتى که دلالت دارد بر اينکه اصحاب خالص حضرت از نژادهاى مختلف واز کشورهاى مختلف هستند.
شيخ طوسى از ابىبصير از امام صادق (ع) نقل کرده که درباره اصحاب قائم (ع) فرمود: «سيصد وسيزده نفر مرد به عدد اهل بدر از مکانهاى مختلف به سوى او مىآيند».( الغيبة، طوسى، ص 284)
4 - مطابق برخى از روايات، حضرت به سيره رسول خدا (ص) عمل خواهند نمود. ومىدانيم که سيره رسول خدا (ص) نفى هر گونه نژادپرستى بوده است.
پرسش : آيا نوع حکومت حضرت مهدىعليهالسلام همانند ساير حکومتها است؟
پاسخ : مىتوان به طور جزم ادعا کرد که نوع حکومت حضرت مهدى (ع) شبيه هيچ يک از حکومتهاى موجود در دنيا نيست زيرا:
اولاً: حضرت مهدى (ع) قرار است در عصر ظهورش اسلام را به تمام معنا به عنوان برنامه حکومتى عادل پياده کند، ومىدانيم که برنامههاى اسلامى با هيچ يک از نظامهاى حکومتى جهان مطابقت ومشابهت کامل ندارد.
ثانياً: اساس وبنياد حکومتهاى رايج در دنيا بر ظلم وتعدّى استوار است، حتّى حکومت دموکراسى که بر اساس رأى اکثريّت استوار است، در آن ظلم به اقليتى است که حاکم وحکومت او را نپذيرفته است، در حالى که امام زمان (ع) يکى از اهداف اصلى حکومتش برچيدن ظلم وبىعدالتى وگسترش عدل وداد در سطح کلّ جامعه است.
ثالثاً: همه نظامها وقوانين موجود در جهان بر مادّيت واسقاط عنصر الهى در امور استوار است، خواه به صراحت تصريح کرده باشند همانند مارکسيستها يا ضمناً همانند هر حکومتى ديگر، در حالى که نظام حکومتى حضرت مهدى (ع) بر پايه معنويّت وربط انسان به خدا وتربيت جسم وروح استوار است. لذا تمام قوانين حکومت حضرت، قوانين الهى خواهد بود.
رابعاً: حکومت امام زمان (ع) نوع حکومتى است که تمام خواستههاى مادى ومعنوى بشر را که در دورههاى قبل وحکومتهاى پيشين برآورده نشده است تأمين خواهد کرد. ومردم را از يأس ونااميدى که از ناکامى حکومتهاى پيشين پديد آمده برطرف مىسازد. ولذا در روايات آمده است: «همانا دولت ما آخرين دولت است وبراى هيچ اهل بيتى دولتى نيست جز آنکه قبل از ما مالک حکومت خواهند شد، تا اينکه وقتى که سيره ما را ديدند نگويند: اگر ما مالک شده بوديم به مثل همين روش عمل مىکرديم. وآن است گفتار خداوند متعال: «وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ».( اعلام الورى، ص 432)
پرسش : امام زمانعليهالسلام در مقابله با ستمگران واجراى حدود واحکام الهى چگونه رفتارى دارند؟
پاسخ : امام مهدى (ع) در راه وروش خويش سازشناپذير است ودر اجراى حدود واحکام الهى ومبارزه با ستمگران قاطعيتى خدايى دارد. چشم پوشى ومسامحهاى در راه وروش او نيست. از ملامت ملامتگران نمىهراسد، از هيچ مقام وقدرتى نمىترسد، وبدون هيچ گونه ملاحظهاى تبهکاران را کيفر مىدهد.
قاطعيت، خصلت همه رهبران راستين الهى است ودر امام مهدى (ع) اين خصلت در حدّ اوج وکمال است. ومعيار پاکسازى اجتماعات بشرى همين است.
امام باقر (ع) فرمود: «قائم قيام مىکند... بر اعراب سختگير است وراه وروش او شمشير بوده ودر راه اجراى برنامههاى الهى از ملامت ملامتگران بيم نمىکند».( الغيبة، نعمانى، ص 233)
امام کاظم (ع) فرمود: «...خداوند براى دوازدهمين امام از خاندان ما هر دشوارى را آسان مىگرداند وبه دست او هر جبّار سرسختى نابود مىشود وهر شيطان سرکشى هلاک مىگردد».( کمال الدين، ج 2، ص 369)
پرسش : آيا در عصر ظهور، زندگى بشر سامان مىيابد؟
پاسخ : در زيارت نامهها ورواياتى که درباره حضرت مهدى (ع) وعصر ظهور رسيده به زندگى اصيل ودرست انسان در پرتو فروغ جاودانه تعاليم امام مهدى (ع) اشاره رفته است.
در زيارتى درباره حضرت مهدى (ع) مىخوانيم: «... السلام على ربيع الأنام ونضرة الايام...»؛ «سلام بر بهاران زندگى مردمان وطراوت روزگاران...».( مفاتيح الجنان، ص 531)
امام حسين (ع) فرمود: «منّا اثنىعشر مهديّاً... وآخرهم التاسع من ولدى وهو القآئم بالحقّ، يحيى اللَّه به الأرض بعد موتها ...»؛ «در خاندان ما دوازده مهدى است... آخر آنان نهمين فرزند من است که به حقّ قيام کند، وخداوند زمين مرده را به دست او زنده کند...».( کمال الدين، ج 1، ص 317)
امام صادق (ع) در تفسير آيه «اِعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِى الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها...» فرمود: «يعنى خداوند زمين را با عدل قائم در رستاخيز ظهور او زنده مىگرداند، پس از آنکه از ستم فرمانروايان ضلالت مرده باشد...».( الغيبة، نعمانى، ص 25)
پرسش : سرلوحه برنامههاى حضرت مهدىعليهالسلام چيست؟
پاسخ : گسترش عدالت در سراسر گيتى در رأس آرمانهاى انقلاب امام مهدى (ع) قرار دارد واز هدفهاى اساسى آن تحوّل عظيم جهانى است، چنان که اين اصل از نخستين هدفها واصلىترين برنامههاى همه پيامبران بوده است، که در گذشته تاريخ، اجتماعات ومردمان را بدان فرا خواندهاند ودر راه تحقق آن فداکارىهاى فراوان کرده اند. مىتوان گفت بيشترين درگيرى ومبارزه پيامبران بر سر اجراى عدالت بوده است... .
امام زمان (ع) در برابر طبقات آگاه وعالمان وروشنفکرانى که بخواهند به گونهاى در برابر اجراى عدالت بايستند مقاومت مىکند، وبا کسانى که با توجيه کلام خدا وتأويلآيات قرآن کريم، قصد تضعيف مبانى انقلاب او را دارند درگير مىشود وآنان را از جلو راه انقلاب بر مىدارد.
«عدل» به معناى رعايت دقيق حقّ وحقوق مردم وبرابرى همه آنها در برخوردارى از حقوق ومنافع مشروع ومعقول خويش است، چنان که «ظلم» زير پا نهادن حق وحقوق ديگران ونابرابرى وتبعيض است. عدالت، زمينه حيات اجتماعى تنها در بخش ويژهاى از جامعه نيست، بلکه در همه ابعاد حيات فردى واجتماعى، عامل اصلى حيات وزندگى انسان، اصل عدالت وعدل است. عدل حيات زندگى است وزندگى بى عدالت مرگى است که حيات پنداشته مىشود.
امام حسين (ع) فرمود: «لو لميبق من الدنيا إلّا يوم واحد لطوّل اللَّه عزّوجلّ ذلک اليوم حتّى يخرج رجل من وُلدى فيملأها عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلماً. کذلک سمعت رسول اللَّه يقول»؛ «اگر از عمر دنيا تنها يک روز باقى مانده باشد خداوند آن روز را دراز گرداند تا مردى از فرزندان من قيام کند وزمين را از عدل وداد بياکند، آن گونه که از ستم وبيداد آکنده باشد. اين چنين از پيامبر (ص) شنيدم.»( کمال الدين، ج 1، ص 318)
امام زمان در لحظات نخستين پس از تولد، دهان به سخن گشود وعرض کرد: «... اللّهمّ انجز لى ما وعدتنى وأتمم لى أمرى وثبّت وطأتى واملأ الأرض بى عدلاً وقسطاً»؛ « خداوندا! به آنچه بر من وعده دادى وفا کن، وامر مرا به کمال برسان، وگامهاى مرا استوار بدار، وزمين را به دست من آکنده از عدل وداد ساز.»( همان، ج 2، ص 428 ؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 13)
امام على (ع) درباره عصر ظهور حضرت مهدى (ع) مىفرمايد: «... لينزعنّ عنکم قضاة السوء وليقبضن عنکم المراضين وليعزلنّ عنکم أُمرآء الجور وليطهرنّ الأرض من کلّ غاشٍ»؛( بحارالأنوار، ج 51، ص 120)
«...امام مهدى (ع) قاضيان زشتکار را کنار مىگذارد ودست سازشکاران را از سرتان کوتاه مىکند وحکمرانان ستمپيشه را عزل مىنمايد، وزمين را از هر نادرست وخائنى پاک مىسازد.»
پرسش : چه عواملى در موفقيّت حضرت مهدىعليهالسلام در گسترش عدل تأثيرگذار است؟
پاسخ : اگر بخواهيم راز ورمز موفّقيت آن حضرت را در پياده کردن حکومت عدل در پهنه زندگى بشر ترسيم کنيم مىتوان گفت که در آن روز هم فاعليّت فاعل تام است وهم قابليّت محل، تکميل شده است؛ زيرا در نظام امامت که عهدهدار اجراى حقّ وعدالت است، شخص امام که در رأس آن قرار دارد نمونه والگوى اعلا ونمايش عملى وتجسّم ظهور تمام برنامههاى اسلامى وتعليمات آن ونسخه سعادتبخش جامعه بشرى است. در اين نظام، هم قوانينى که اساس عمل است به عدل، حقّ وبرقرارى توازن وتعادل نظر دارد، وهم حاکم ونظام حکومت وقوه مجريهاى که اجراى اين قوانين را بر عهده دارد از طريق عدل منحرف نمىشود.
عامل ديگر براى موفّقيت حضرت مهدى (ع) در گسترش عدل در جامعه، تکامل عقول بشر در آن عصر است. کسانى با عدل وداد درگيرند که عقلشان کامل نيست ووقتى مردم از لحاظ عقل ضعيف باشند زير بار حکومت عدل نمىروند؛ زيرا طبق احاديث، عدل از جنود عقل به شمار مىآيد وجور از جنود ولشکريان جهل.( کافى، ج 1، کتاب العقل والجهل، ح 14)
لذا در روايتى از امام باقر (ع) مىخوانيم: «إذا قام قآئمنا وضع اللَّه يده على رؤوس العباد، فجمع بها عقولهم وکملت بها أحلامهم»؛ «هنگامى که قائم ما قيام کند خداوند دستش را بر سر بندگانش مىگذارد وبدين وسيله عقول آنها کامل وافکارشان را پرورش مىدهد.»( بحارالأنوار، ج 52، ص 328. و اصول کافى، ج 1 / کتاب العقل و الجهل، ح21)
بنابراين، عصر حضرت مهدى (ع) به جهت تکامل عقولشان ونيز عظمت نظام امامت، به سرعت تمام، پذيراى حکومت آن حضرت خواهند بود.
پرسش : سيره عملى وروش شخصى حضرت مهدىعليهالسلام بعد از ظهور چگونه است؟
پاسخ : امام مهدى (ع) مانند همه پيامبران ورهبران راستين وشايسته الهى بسيار سادهزيست است، لباسهاى درشت وکمبها مىپوشد، خوراک خشک وناگوار مىخورد، و...؛ زيرا رهبرى جامعه انسانى چنين سيره وروشى را نيز لازم دارد ودر فکر آسايش خلق بودن ولحظهاى براى آنان نياسودن، شرط اصلى آن است.
امام صادق (ع) فرمود: «ما تستعجلون بخروج القآئم، فواللَّه ما لباسه إلّا الغليظ ولا طعامه إلّا الجشب»؛ «به چه جهت درباره خروج قائم عجله داريد؟ به خدا سوگند! او جامهاى درشت مىپوشد، وخوراک خشک وناگوار مىخورد...».( الغيبة، نعمانى، ص 233)
پرسش : وضعيت امنيت اجتماعى در عصر ظهور چگونه است؟
پاسخ : امنيت اجتماعى، امنيّت در بخشهاى گوناگون زندگى اجتماعى را شامل مىشود. يعنى امنيت در بخشهاى اقتصادى، سياسى، دفاعى، فرهنگى و غيره. امنيت اجتماعى زمينه همه فعاليتهاى درست ومفيد اجتماعى وشرط لازم رشد وتکامل فرد وجامعه است.
امام مهدى (ع) پديد آورنده امنيّت اجتماعى است، امنيتى که بشريّت در تمام دوران تاريخ خود مانند آن را نديده است.
امام صادق (ع) در تفسير آيه «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً...»، فرمود: اين آيه درباره قائم ويارانش نازل شده است.( سوره نور، آيه 55)
پرسش : در عصر ظهور، رشد عقلى وتکامل علمى انسان چگونه است؟
پاسخ : نقش اصلى دعوت پيامبران در گسترش دانايى وآموزش وتجربه وتعليم است وايمان از شاخههاى دانايى وشناخت به شمار مىرود. پيامبران به انسانها راه ورسم زندگى، هدف ونتيجه آن را مىآموختند.
از سوى ديگر چون هدف از خلقت انسان، رشد وتکامل معرفت وشناخت اوست بايد روزى اين هدف تحقق يابد وروزگار دانشهاى راستين وپيروزى خرد بر مجهولات فرا رسد. از اين رو در دوران ظهور که روزگار تحقق همه آرمانهاى انسانى والهى است، شناخت انسان به تکامل نهايى مىرسد، ودر ابعاد گوناگون دانايى، از جهانشناسى، انسانشناسى وخداشناسى، عروج لازم را مىيابد.
در دوران امام زمان (ع)، همه مسائل بشرى به هدف اصلى ومرز نهايى مىرسد، وبشريّت در تلاش اعصار وقرون خويش به محضر استاد ومعلمى راه مىيابد که نکتهاى از ديد ژرفنگر وحقيقتبين او پوشيده نيست وهدف او پردهبردارى از حقايق ومجهولات است وتا سرحد امکان وتوان انسانها، آنان را به اوج تکامل علمى مىرساند. اين موضوع از مهمترين برنامهها واقدامهاى حضرت مهدى (ع) است. واز اين رهگذر دو محور اساسى تحقق مىپذيرد:
2 - گسترش شناخت ودانايى، تشکيل جامعه انسانى وبسامان ومرفّه را ممکن مىسازد.
پيامبر اکرم (ص) فرمود: «...تاسعهم قائمهم الذى يملأ اللَّه عزّوجلّ به الأرض نوراً بعد ظلمتها، وعدلاً بعد جورها، وعلماً بعد جهلها...»؛ «نهمين از آنان قائم است که خداوند به دست او سرزمين تاريک [زندگى] را نورانى وروشن مىکند، واز عدل مىآکند، پس از [دوران] ظلم، وعلم ودانايى را فراگير مىسازد پس از [دوران] جهل ونادانى...».( کمال الدين، ج 1، ص 260)
امام باقر (ع) فرمود: «إذا قام قآئمنا وضع يده على رؤوس العباد فجمع به عقولهم وأکمل به احلامهم»؛ «قائم ما به هنگام رستاخيز خويش نيروهاى عقلانى تودهها را تمرکز دهد وخردها ودريافتهاى خلق را به کمال رساند.»( بحارالأنوار، ج 52، ص 336)
پرسش : عصر ظهور حضرت مهدىعليهالسلام از حيث رشد تربيتى چگونه است؟
پاسخ : تکامل تربيت وبلوغ روحى انسان از جمله برنامههاى مهمّ قيام امام مهدى (ع) است. حضرت برنامه خود را از اين نقطه زيربنايى آغاز مىکند تا برنامههاى ديگر او به شايستگى انجام يابد، وزمينهها وشرايط وعوامل اصلى صلاح، شايستگى، بسامانى، رفاه، عدالت، دادگرى، قانونشناسى، تعهدپذيرى، مهرورزى، محبّت، ايثار وفداکارى در سطح جامعهها پديدار گردد.
امام على (ع) فرمود: «... ولو قد قام قآئمنا لذهبت الشحنآء من قلوب العباد...»؛ «چون قائم ما قيام کند، کينهها از دلها بيرون رود.»( منتخب الاثر، ص 474)
امام باقر (ع) فرمود: «إذا قام قائمنا وضع يده على رؤوس العباد... وأکمل به أخلاقهم»؛ «هنگامى که قائم ما رستاخيز کند دستش را بر سر مردم مىگذارد... واخلاق آنان را تکامل بخشد.»( بحارالأنوار، ج 52، ص 336)
پرسش : حضرت مهدىعليهالسلام در تقسيم اموال چگونه رفتار خواهد کرد؟
پاسخ : از جمله برنامههاى حضرت مهدى (ع) اجراى اصل مساوات است. اين اصل درآيات قرآن واحاديث پيامبر اکرم وامامان معصوم:، فراوان مورد تأکيد قرار گرفته وابعاد وجوانب آن شکافته شده وتبيين گشته است.
درباره دوران ظهور وتحقّق اصل مساوات وگسترش برادرى وبرابرى در سراسر اجتماعات، احاديثى رسيده است که از بيان ومحتواى آنها مىتوان کشف کرد که در دوران امام زمان (ع)، مساوات اجتماعى در سطحى بسيار عالى عينيت مىيابد که شايد چگونگى آن وفراگيرى وعمق نفوذ آن در اين روزگاران براى ما -با ذهنيّتهاى موجود- پذيرفتنى نباشد.
پيامبر اکرم (ص) فرمود: «أبشرّکم بالمهدىّ يبعث فى أمّتى... يرضى عنه ساکن السمآء وساکن الأرض يقسم المال صحاحاً. فقال له رجل: وما صحاحاً؟ قال: التسوية بين الناس»؛ «به مهدى بشارتتان مىدهم. او از ميان امت من برانگيخته مىشود... ساکنان آسمان وزمين از او خشنود خواهند بود. او مال را درست تقسيم مىکند. مردى پرسيد: درست چيست؟ فرمود: ميان همه به طور مساوى.»( بحارالأنوار، ج 51، ص 81)
پرسش : وضعيت مردم در عصر ظهور از حيث رفاه اقتصادى چگونه است؟
پاسخ : از برنامهها واقدامهاى امام مهدى (ع) پديد آوردن رفاه اقتصادى در سطح کلّ جامعه بشرى است. بخش عظيم ومهمّى از مسائل عقبماندگى ووابستگى وکمبود مواد غذايى به دو عامل بستگى دارد که با يکديگر ارتباط دارند:
1 - نظام اقتصادى استعمارگر حاکم بر جهان.
2 - نظام سياسى حاکم بر جامعه که همواره به زيان ملتهاى خود گام بر مىدارند.
در رستاخيز ظهور حضرت مهدى (ع) اين بندها ودامها از سر راه برداشته مىشود، وعوامل سلطه بر فکر وفرهنگ واقتصاد وسياست جهانى وکشورها نابود مىگردد.
احاديث درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور بسيار است وشايد از جمله مسائلى باشد که بيشترين تأکيد بر آن شده است، وشايد پس از اصل عدالت دومين موضوعى باشد که در آن دوران در جامعهها پديد مىآيد. واين هر دو با يکديگر پيوندى ناگسستنى دارند؛ زيرا که اجراى عدالت براى از ميان بردن روابط ظالمانه وغاصبانه آکل ومأکول است تا اقويا حقّ ضعيفان را نخورند وآنان را محروم نسازند. بنابراين، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى وبرپايى قسط قرآنى امکانپذير است، بلکه رفاه وبىنيازى، از ميوههاى درخت تناور عدل است، وامام با تحقق بخشيدن به اصول دادگرى وعدالت اجتماعى، همگان را به زندگى درست وسازمان يافته مىرساند.
امام صادق (ع) مىفرمايد: «إنّ قائمنا إذا قام أشرقت الأرض بنور ربّها،... ويطلب الرجل منکم من يصله بماله ويأخذ من زکاته لايوجد أحد يقبل منه ذلک. استغنى الناس بما رزقهم اللَّه من فضله»؛ «هنگام رستاخيز قائم ما، زمين با نور خدايى بدرخشد... وشما به جستوجوى اشخاصى بر مىآييد که مال يا زکات بگيرند، وکسى را نمىيابيد که از شما قبول کند، ومردمان همه به فضل الهى بىنياز مىگردند.»( بحارالأنوار، ج 52، ص 337)
پيامبراکرم (ص) فرمود: «امّت من در زمان مهدى (ع) به نعمتهايى دست يابند که پيش از آن ودر هيچ دورهاى دست نيافته بودند. در آن روزگار، آسمان باران فراوان دهد، وزمين روييدنى را در دل خود نگاه ندارد».( همان، ج 51، ص 82)
در حديثى ديگر پيامبر اکرم (ص) فرمود: «...خداوند براى قائم (ع) گنجها ومعادن زمين را آشکار مىسازد...».( اعلام الورى، ص 413)
امام باقر (ع) فرمود: «... تطوى له الأرض... فلايبقى فى الأرض خراب إلّا قد عمر...»؛ «...زمين براى قائم ما در هم پيچيده مىشود و... در زمين جاى ناآبادى باقى نمىماند...».( کمال الدين، ج 1، ص 331)
همچنين امام باقر (ع) فرمود: «وتظهر له الکنوز...»؛ «...براى قائم ما گنجها آشکار مىگردد...».( کمال الدين ج 1، ص 331)
پرسش : کثرت اموال در عصر ظهور از چه راهى حاصل مىشود؟
پاسخ : در مورد سؤال فوق چند احتمال وجود دارد:
1 - اينکه کثرت اموال در دست مردم از راه معجزه وبه برکت وجود امام زمان (ع) در ميان مردم باشد. اين احتمال از جهاتى قابل مناقشه است:
اولاً: اين نظريه خلاف قانون معجزات است، زيرا قرار نيست که همه کارها با معجزه صورت پذيرد. سعادت انسان که عصر ظهور زمينهساز آن است در اين است که از راه طبيعى به کمال خود برسد.
ثانياً: سياق روايات در اين باب به تشکيل نظامى اقتصادى عادل اشاره دارد که بشر مىتواند در پرتو آن درآمد کافى ووافر داشته باشد. واين معنا با اعجاز سازگارى ندارد.
2 - اينکه وفور مال ونعمتها به جهت گسترش زراعت وکشاورزى وتجارت است، گر چه الطاف خداوند متعال نيز در توفير اين گونه نعمتها مؤثر است.
3 - اينکه توفير مال به جهت دسترسى وسيطره بر بانکهاى بزرگ در عالم باشد، به جهت آنکه بيشتر اموالى که در آنها نهفتهاند، غصبى وحرام ونامشروع است، لذا حکومت عدل جهانى آنها را به طور مساوات بين مردم تقسيم مىکند.
پرسش : در عصر ظهور وضع مساجد چگونه خواهد بود؟
پاسخ : در دوران ظهور، دين ومذهب به سوى هدف اصلى هدايت مىشود، وجهتگيرى وحرکت مذهبى در راه سعادت ورفاه وتعالى انسان قرار مىگيرد، واز قشرىگرى وسطحىنگرى وتجمّل گرايى زايد -که کار مذاهب باطل يا منحرف است- دور مىگردد. از اين رو امام مهدى (ع) در آغاز رستاخيز خويش به پيرايش وآبادىها از مظاهر تجملگرايىها ومصرفزدگىها به ويژه در سازمانها ومؤسسات مذهبى مىپردازد. امام همه امکانات ونيروها را صرف هدفهاى اصلى مذهب مىکند؛ يعنى برپايى عدالت ورفاه عمومى ونجات انسانها از چنگال اهريمنى ظلم ومحروميت. براى تحقق اين آرمانها به ضرورت، تزيين معابد ومساجد وظاهرسازىهاى بىمحتوا وتشکيلات عريض وطويل به نام مذهب ودين ممنوع مىگردد وهمه مظاهر اين گونه معابد ويران مىشود ومعابد به صورت ساده وبىآرايش ودور از هر گونه تزيين وتجمّل در مىآيد.
عمر بن جميع از امام باقر (ع) سؤال کرد: نماز گزاردن در مساجدى که نقش ونگار دارد (آيينه کارى، کاشىکارى وتزيينات دارد) چگونه است؟ امام فرمود: «أکره ذلک ولکن لايضرّکم اليوم ولو قد قام العدل لرأيتم کيف يصنع فى ذلک»؛ «اين کار را خوش ندارم، ودر اين روزگار اين موضوع ضررى براى شما ندارد، ليکن اگر عدالت حاکم گردد خواهيد ديد که در اين امور چگونه عمل مىکند.»( کافى، ج 3، ص 368 ؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 374)
پرسش : آيا حضرت مهدىعليهالسلام بعد از ظهور، مسجد الحرام ومسجد النبى را تغيير خواهد داد؟
پاسخ : کلينى ومفيد با سند خود از ابوبصير واو نيز از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «إنّ القائم (ع) إذا قام ردّ البيت الحرام إلى أساسه ومسجد الرسول إلى أساسه...»؛ «هنگامى که قائم قيام کند مسجدالحرام را به اساس خود باز مىگرداند ونيز مسجد نبوى را به اساس خود باز مىگرداند...».( کافى، ج 4، ص543 ؛ الارشاد، ص 364)
1 - شيخ مفيد اين روايت را مرسلاً از ابىبصير نقل کرده وکلينى نيز با اين سند آن را نقل نموده است: «احمد بن محمّد، عمّن حدّثه، عن محمّد بن الحسين، عن وهيب بن حفص، عن ابىبصير...» ومعلوم است که سند ارسال دارد؛ زيرا راوى از محمّد بن حسين مشخص نيست.
شيخ طوسى؛ نيز در کتاب «الغيبة» حديث فوق را نقل کرده ولى در سند آن على بن ابىحمزه بطائنى است که از سردمداران واقفىها واز دشمنان امام رضا (ع) به حساب مىآيد. نتيجه اينکه: اين روايت هيچ سند معتبرى ندارد، که قابل احتجاج باشد.( الغيبة، ص 282)
2 - حضرت مهدى (ع) کسى است که مورد اعتماد شيعه واهل سنّت است، وشيعه علاوه بر اعتماد، او را معصوم نيز مىداند. او کسى است که مطابق روايات فريقين سيرهاى پسنديده دارد وبعد از ظهورش زمين را پر از عدل وداد خواهد کرد. کسى که چنين اوصافى دارد هرگز شک وترديدى در عملکرد او نخواهد شد، در صورتى که مسجد الحرام ومسجد النبى را براى مصالحى خراب کرده وبه اساس آن بازگرداند.
3 - بر فرض صحت روايت ممکن است که توجيه آن اين باشد: از آنجا که برخى از نواحى اين دو مسجد به توسط سلاطين جور به جهت ريا وديگر اهداف ويا با مال حرام وغصبى ساخته شده است، براى آنکه آثار ظالمين باقى نماند آنها را خراب مىکند وبه جاى اصلى آن باز مىگرداند.
4 - مطابق روايت صحيح مسلم، پيامبر (ص) قصد داشت که کعبه را خراب کرده واز نو بنا کند، ولى به جهت آنکه مردم تازه مسلمان بودند از اين کار صرف نظر کرد.
مسلم در صحيح خود از عبداللَّه بن زبير از عايشه نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: «يا عائشة! لولا أنّ قومک حديثو عهد بشرکٍ لهدمتُ الکعبة فالزقتها بالأرض، وجعلت لها بابين: باباً شرقياً وباباً غربياً وزدت فيها ستّة أذرع من الحجر، فإنّ قريشاً اقتصرتها حيث بنت الکعبة». ( صحيح مسلم، ج 4، ص 98)حديث ديگرى نيز مسلم در همين باب نقل کرده است، که برخى از سلاطين کعبه را خراب کرده، ودوباره بازسازى کردند.( همان)
پرسش : آيا امام زمانعليهالسلام بعد از ظهور، از ابوبکر وعمر انتقام خواهد گرفت؟
پاسخ : مجلسى به سندش از بشير نبّال از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «هل تدرى أوّل ما يبدء به القائم (ع)؟ قلت: لا. قال: يخرج هذين رطبين غضّين فيحرّقهما ...»؛ « آيا مىدانى که اولين کارى که قائم انجام مىدهد چيست؟ بشير گفت: خير، حضرت فرمود: آن دو نفر را در حالى که تر وتازه هستند خارج کرده وهر دو را آتش خواهد زد...».( بحارالأنوار، ج 52، ص 386)
1 - مجلسى؛ اين حديث را از کتاب فضل بن شاذان به سندش از بشير نبّال نقل کرده است. ولى توثيقى در کتب رجال براى بشير نبّال نرسيده، ولذا روايت از اين جهت ضعيفالسند بوده وقابل احتجاج نيست.
2 - بر فرض صحت سند روايت، همان گونه که اشاره شد مهمترين کار امام مهدى (ع) اقامه حقّ وعدل است، واين عمل مصداق بارز آن به حساب مىآيد.
3 - در روايت تصريح نشده که مقصود از آن دو نفر کيست، لذا ممکن است که مقصود برخى از خلفاى بنىاميّه يا بنىعباس باشند.
4 - در صورت صحت حديث، از آنجا که امام مهدى (ع) معصوم بوده وعمل او عين عدل وحق است بايد اهل سنّت نسبت به اين دو خليفه تجديد نظر کرده وبا ديد ديگرى به آنان نظر کنند.
5 - مکانى که اين دو در آن دفن شدهاند حجره پيامبر (ص) به حساب مىآيد، وهرگز حقّى نداشتند که در آن دفن شوند، واز آنجا که کار حضرت اقامه عدل است، لذا جسد آن دو را از آن مکان بيرون مىآورد.
پرسش : چرا امام زمانعليهالسلام بعد از ظهور به حکم داوود عمل مىکند؟
پاسخ : کلينى به سندش از امام باقر (ع) نقل کرده که خطاب به اباعبيده فرمود: «... يا أباعبيدة! إذا قام قآئم آل محمّد (ص) حکم بحکم داوود وسليمان لايسأل البيّنه»؛ «...اى اباعبيده! هر گاه که قائم آل محمد: قيام کند به حکم داوود وسليمان حکم خواهد کرد ولذا از دليل و شاهد سؤال نمىکند.»( کافى، ج 1، ص 397)
نعمانى از ابان بن تغلب نقل کرده که گفت: من با جعفر بن محمّد (ع) در مسجد کوفه بوديم که او دست مرا گرفته بود وفرمود: «اى ابان! زود است که خداوند سيصد وسيزده مرد را در اين مسجد شما حاضر کند... آن گاه به منادى امر مىکند که ندا دهد: اين مهدى است که به حکم داوود وسليمان قضاوت خواهد نمود؛ که در قضاوتش از بيّنه سؤال نمىکند».( الغيبة، نعمانى، ص 169)
پاسخ:
1 - ظاهر روايات آن است که امام زمان (ع) بعد از ظهور به علم خود در هر واقعهاى حکم مىکند نه به بيّنه، بر خلاف آنچه که امامان سابق بر او انجام مىدادند. شيخ مفيد؛ در کتاب المسائل مىگويد: «امام (ع) مىتواند به علم خود حکم کند همان طورى که به ظاهر شهادتها نيز مىتواند چنين کند وهر گاه شهادت را باطل ببيند بر علم خود حکم خواهد کرد...».( بحارالأنوار، ج 26، ص 177)
علامه مجلسى؛ در «مرآة العقول» مىفرمايد: «واين اختلاف در سيره اهل بيت: از قبيل نسخ نيست تا کسى اشکال کند که بعد از پيامبر نسخى نيست، بلکه يا به اعتبار تقيه در برخى موارد است ويا به جهت اختلاف اوضاع واحوال در زمانها است...».( مرآة العقول، ج 4، ص 301)
2 - از آنجا که وظيفه امام زمان (ع) بعد از ظهور پر کردن زمين از عدل وداد است، لذا طبيعى است که به واقع حکم نمايد تا اينکه حقوق به صاحبان اصلىاش باز گردد، ومقتضاى آن اين است که حضرت به علم خود که از جانب خدا به او الهام شده حکم نمايد، واين همان حکم داوود است.
3 - حکم حاکم به علمش، بدون اتکا بر بيّنه وقسم، نه تنها مورد اتفاق علماى شيعه است بلکه برخى از علماى اهل سنّت نيز آن را جايز شمردهاند.
ابن قدامه مىگويد: «...از احمد بنابر نقلى شنيده شده که حکم حاکم به علمش جايز است، واين قول ابويوسف وابوثور ورأى دوم شافعى واختيار مزنى است، زيرا پيامبر (ص) در موردى که ذکر مىکند بدون بيّنه واقرار وتنها با علم به گفتار مدعى حکم صادر کرد.
آن گاه مىگويد: حاکم که به قول دو گواه حکم مىکند به جهت غلبه بر ظن اوست، پس در مورد علم وقطع، اولى به جواز حکم است.
وديگر اينکه حاکم مىتواند در تعديل وجرح شهود به علم خود عمل کند، پس در ثبوت حقّ به طريق اولى مىتواند به علم خود حکم نمايد».( المغنى، ج 11، ص 401)
نتيجه اينکه: هيچ استبعادى ندارد که حضرت مهدى (ع) در قضايا به علمى که از جانب خداوند به او الهام شده حکم نمايد.
پرسش : امام زمانعليهالسلام «يأتى بدين جديد» يعنى چه؟
پاسخ : در بين برخى از مردم اين مطلب زياد مطرح مىشود که حضرت مهدى (ع) هنگام ظهور، دين جديدى را عرضه مىکند، در حالى که ما مىدانيم مطابق نصّ قرآن، پيامبر اسلام، خاتم انبيا ودين او نيز خاتم اديان است.
با مراجعه به مصادر حديثى پى خواهيم برد که چنين تعبيرى در مجامع حديثى وجود ندارد وتنها تعبيراتى مىبينيم که ممکن است کسى از مجموعه آنها چنين استنباط کند که حضرت (ع) دين جديدى را مىآورد، لکن در جاى خود هر يک از اين تعبيرات را مورد بررسى قرار خواهيم داد.
طبيعت هر نهضت وقيام وانقلابى، گرچه تجديد نظر کردن در برنامههاى گذشته بوده ودرصدد پياده کردن امرى جديد است، زيرا نوآورى از ارکان هر نهضت به شمار مىآيد، ولى اين بدان معنى نيست که از اصول اوّلى شريعت دست برداشته شود؛ زيرا حضرت، محيىالشريعه است ودرصدد احياى همان شريعت جدّ خود مىباشد، گرچه ممکن است آن را با اسلوب جديدى پياده نمايد.
اين مطالب هنگامى بيشتر روشن مىشود که به نکات زير توجه شود:
1 - مطابق برخى روايات، بخشى از احکام به جهت نبود شرايط ومقتضيات در عصر معصومين بيان نشده وتنها علمش نزد اهل بيت: باقى مانده است، ودر عصر ظهور، آن احکام بيان خواهد شد.
2 - بخشى از احکام به جهت ضايع شدن کتابها واحاديث تلف شده وبه دست ما نرسيده است که قطعاً نزد امام زمان (ع) موجود است ودر عصر ظهور آنها را بيان کرده وبه اجرا خواهد گذاشت.
3 - در عصر غيبت به جهت دورى از امام معصوم، علما وفقها مأمور به اخذ وظيفه از ادلهاى هستند که غالب آنها ظنّى است ودر نتيجه، احکامى که استخراج مىشود احکام ظاهرى است نه واقعى، گر چه در عصر غيبت مأمور به عمل به آنها هستيم، ولى در عصر ظهور توسط امام زمان (ع) احکام واقعى عرضه مىشود.
4 - در طول تاريخ اسلام برخى از احکام کمتر به آنها عمل شده ويا اصلاً در جامعه بيان نشده است همانند گرفتن جزيه با خفّت وخوارى از اهل ذمّه در ممالک اسلامى، که به طور حتم اين گونه احکام در عصر ظهور به اجرا در خواهد آمد.
5 - تا عصر ظهور ديدگاه وسطح فکر وتعقل مردم بسيار بالا رفته وآمادگى وقابليتهايى فوقالعاده در فهم معارف دينى خواهد يافت، که در نتيجه احتياج به پاسخگويى با انحاى مختلف به اين خواستهها است.
پرسش : امام زمانعليهالسلام «يأتى بسلطان جديد» يعنى چه؟
پاسخ : از امام باقر (ع) وارد شده که فرمود: «به خدا سوگند! گويا نظر مىکنم به مهدى بين رکن ومقام که با مردم به... سلطان جديد از آسمان بيعت مىکند».( بحارالأنوار، ج 52، ص 230، ح 96)
در اين عنوان احتمالاتى وجود دارد:
1 - اينکه مقصود از سلطان جديد، اسلوب وروش جديد در اداره حکومت وشؤون اجتماع باشد که بشريّت نظير آن را در هيچ نوع از حکومتها ودولتها نديده است؛ حکومتى در سطح کل جامعه بشرى به تمام معنا اسلامى ومطابق با تمدن وپيشرفت بشرى.
2 - اينکه مقصود سلطنتى است که نسبت به سلطنتها وحکومتهاى سابق بر خود جديد است، ولى تجديدکننده حکومت وسلطنت رسول خدا (ص) در عصر خلافتشان مىباشد.
پرسش : امام زمانعليهالسلام به «امر جديد» قيام مىکند يعنى چه؟
پاسخ : امام باقر در روايتى مىفرمايد: «...هر گاه که مهدى خروج کند به امر جديد و... قيام خواهد نمود».( همان)
درباره اين عنوان چند احتمال وجود دارد:
1 - مقصود از «امر جديد» طلب جديد است که شامل طلب فعل وطلب ترک مىشود، يعنى مجموعهاى از احکام جديد يعنى از آنجا که حضرت به واقع حکم مىکند، لذا در حقيقت به امر جديد قيام کرده است.
2 - مقصود از «امر جديد» روش وبرنامه فکرى وعقيدتى جديد با روشهاى نوين است که در برخى از روايات به آن اشاره شده است.
3 - مقصود از «امر جديد» امارت، خلافت وامامت باشد، همان گونه که در آيه «اولى الأمر» به آن اشاره شده است. واز آنجا که امارت وخلافت حضرت (ع) با ساير خلافتها متفاوت است لذا نسبت به آنها جديد به حساب مىآيد.
پرسش : امام زمانعليهالسلام «يأتى بقضاء جديد» يعنى چه؟
پاسخ : در روايتى از امام باقر (ع) روايت شده که فرمود: «...هر گاه قائم آل محمّد خروج کند به سنت جديد وقضاوت جديد قيام خواهد نمود».( همان، ص 348، ح 99)
در اينکه مقصود حضرت از قضاوت جديد در عصر ظهور به توسط حضرت چيست دو احتمال وجود دارد:
1 - مقصود، خطوط جديد با برنامههاى بسيار متنوع وپيشرفته براى بشر در عصر ظهور است.
2 - مقصود داشتن اسلوب جديد در قضاوت وفصل خصومت بين مردم است، همان گونه که در روايات به آن اشاره شده که حضرت به حکم داوود عمل خواهد نمود ودرخواست بيّنه ودو شاهد عادل نمىکند.
پرسش : امام زمانعليهالسلام «يأتى بسنة جديدة» يعنى چه؟
پاسخ : در روايتى از امام باقر (ع) مىخوانيم که فرمود: «...هر گاه مهدى خروج کند به امر جديد وکتاب جديد وسنت جديد... قيام خواهد کرد».( همان، ج 52، ص 230، ح 96)
با آنکه مطابق برخى روايات پيامبر اکرم (ص) فرمود: «سنت مهدى همانند سنت من است».( همان، ج 51، ص 73، ح 19)
در پاسخ اين سؤال مىتوان گفت: چون حضرت از طرفى به واقع حکم مىکند، ونيز حکومت او در سطح گسترده وعالمى است، وبشر نيز در عصر ظهور به مستواى عالى فکرى وپيشرفت عقلانى رسيده است، لذا روش حکومتى واسلوب خاص او در حکومتدارى با ديگر روشها فرق مىکند، گر چه نسبت به اصول وچهارچوب احکام اسلامى با سنت رسول خدا (ص) فرقى ندارد.
همچنين ممکن است مقصود آن باشد که سنت وروش حکومتى حضرت نسبت به روشهاى مردمى که قبل از حکومت حضرت بودهاند جديد به حساب مىآيد.
پرسش : آيا امام مهدىعليهالسلام قيام کننده به کتاب جديد است؟
پاسخ : ابوبصير از امام صادق (ع) نقل مىکند که فرمود: «... واللَّه لکأنّى أنظر إليه بين الرکن والمقام يبايع الناس على کتاب جديد ...»؛ «به خدا سوگند! گويا نظر مىکنم به مهدى در بين رکن ومقام که با مردم بر کتاب جديد بيعت مىکند...».( بحارالأنوار، ج 52، ص 294، ح 42)
در اين تعبير احتمالاتى وجود دارد:
1 - مقصود، آوردن قرآن جديد باشد، که قطعاً اين احتمال باطل است، زيرا امت اسلامى اتفاق دارند بر اينکه در قرآن نقصان وزيادتى ايجاد نشده ونخواهد شد.
2 - مقصود اين باشد که حضرت (ع) قرآن را آن گونه که در عصر رسول خدا (ص) بوده مىآورد. يعنى آن را با تقديم وتأخير درآيات مىآورد، اين احتمال با قول به اينکه قرآن به امر رسول خدا (ص) تدوين شده سازگارى ندارد.
3 - ممکن است که مراد همان قرآنى باشد که على بن ابىطالب (ع) تدوين کرده است، قرآنى که متنش همين قرآن موجود است ولى با بيان شأن نزول، تفسير برخىآيات، ذکر ناسخ ومنسوخ، عام وخاص، مطلق ومقيّد وبرخى خصوصيات ديگر. اين احتمال به واقع نزديکتر است.
امام باقر (ع) فرمود: «إذا قام قآئم آل محمّد ضرب فساطيط ويعلم الناس القرآن على ما أنزل اللَّه عزّوجلّ فأصعب ما يکون على من حفظه اليوم، لأنّه يخالف فيه التأليف»؛ «هنگامى که قائم آل محمّد قيام کند خيمههايى برپا مىشود ومردم قرآن را آن گونه که خداوند عزّوجلّ نازل کرده فرا مىگيرند، واين امر براى کسانى که قرآن را امروز حفظ کردهاند بسيار دشوار خواهد بود؛ زيرا با آنچه که الفت داشته واز قرآن مأنوس بودهاند مخالفت ومغايرت دارد.»( ارشاد مفيد، ص 344)
4 - ممکن است که مقصود از «کتاب جديد» معارف ومفاهيم بلند ووالايى است که امام ازآيات برداشت کرده وبه مردم عرضه مىکند، معانىاى که براى آنان تازگى دارد وگويا کتابى با مفاهيمى جديد آورده است.
پرسش : حکمت مشارکت حضرت مسيح در حکومت عدل جهانى چيست؟
پاسخ : در مورد سؤال فوق حکمتهايى را مىتوان بيان داشت:
1 - از آنجا که مسيحيان به حضرت مسيح اعتقاد دارند واز طرفى ديگر جمعيّت زيادى را در جهان تشکيل مىدهند، لذا با مشاهده حضرت مسيح ويقين پيدا کردن پاپ وکشيشها به او تسليم او شده وبا تسليم حضرت مسيح نسبت به حضرت مهدى (ع) عموم آنان نيز تسليم حضرت خواهند شد.
ولذا مفسران آيه «وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الکِتابِ إِلّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ»؛ «وهيچ يک از اهل کتاب نيست مگر اينکه پيش از مرگش به او -حضرت مسيح- ايمان مىآورد.»( سوره نساء، آيه 159) را مربوط به عصر نزول حضرت مسيح از آسمان در آخرالزمان مىدانند.
2 - به جهت آنکه زمينه پيروزى حضرت مهدى (ع) بر جهان وتسريع در آن فراهم گردد. واين از آثار حکمت اوّل است.
3 - حضرت مسيح (ع) به نوبه خود مىتواند متکفل مسئوليتى در حکومت جهانى حضرت مهدى (ع) گردد.
پرسش : با وجودى که حضرت عيسىعليهالسلام پيامبر است چرا رياست حکومت جهانى براى حضرت مهدىعليهالسلام است؟
پاسخ : در پاسخ سؤال فوق مىتوان چند جواب را ذکر کرد:
1 - حضرت مهدى (ع) وارث شرعى طرح کاملى است که پيامبر اسلام در اين امت بر جاى گذارده است واو آخرين وصى از اوصياى پيامبر آخرالزمان (ص) است.
2 - حضرت مسيح پيامبر امّتى ديگر غير از امت اسلامى است. امّتى که دينش نسخ شده ووظيفه مردم تا روز قيامت متابعت از دين اسلام وپيامبر جديد واوصياى اوست.
پرسش : حضرت مهدىعليهالسلام با يهود ونصارا چگونه رفتار خواهد کرد؟
پاسخ : مطابق برخى از روايات، حضرت مهدى (ع) بين اهل تورات به توراتشان وبين اهل انجيل به انجيلشان وبين اهل زبور به زبورشان حکم خواهد کرد.
حال سؤال اين است که اگر همه اهل عالم مسلمان هستند، چرا حکم بين تمام مردم در عصر ظهور يکسان نخواهد بود؟
در پاسخ سؤال اول مىگوييم: کسانى که از اهل کتاب معاند نبوده ودرصدد ستيز وجنگ ومقابله با حضرت وحکومت او برنيايند مىتوانند در ذمه اسلام ومسلمين بوده وبا اعطاى جزيه به زندگى خود ادامه دهند.
ودر مورد سؤال دوم چند احتمال وجود دارد:
1 - مقصود تطبيق اين کتب در آن قسمتى است که فرمان به دخول در اسلام وايمان به پيامبر داده است. امورى که در نسخههايى از انجيل که حضرت مهدى (ع) يا حضرت عيسى (ع) به آنها نشان مىدهند موجود است.
2 - اينکه مقصود آن است که حضرت احکام اين کتب را بر معتقدان به آنها که اسلام نياوردهاند ولى تحت ذمه اسلامند به اجرا خواهد گذاشت.
پرسش : بين ظهور امام زمانعليهالسلام وبرپايى قيامت چه مقدار فاصله است؟
پاسخ : شيخ مفيد؛ مىفرمايد: «بعد از دولت قائم (ع) براى هيچ کس دولتى نخواهد بود مگر آنچه در روايات اشاره شده که اولاد حضرت جانشين ايشان خواهند شد، ولى دليل قطعى وثابتى بر آن نيست. واکثر روايات بر اين دلالت دارند که مهدى (ع) اين امت از دنيا رحلت نمىکند مگر چهل روز قبل از قيامت که در آن مدّت هرج ومرج خواهد شد وعلامت خروج اموات وقيام ساعت حساب وجزا است...».( ارشاد مفيد، ج 2، ص 387)
شيخ حرّ عاملى؛ در شرح وتوضيح کلام شيخ مفيد؛ مىنويسد: «شايد چهل روز ايام رجعت باشد واين عدد اشاره به کمى دوران حضرتش باشد، چون مقدار زياد را به هفتاد ومقدار کم را با عدد کمتر معرّفى مىکنند. ويا اينکه هر روز از آن چهل روز برابر هزار سال باشد.
چنان که خداوند مىفرمايد: «وَإِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ»؛ «يک روز نزد پروردگار مثل هزار سالى است که شما مىشماريد.»( سوره حج، آيه 47)
وشايد مراد از قيامت، قيامت صغرا باشد، والبته اطلاق قيامت بر رجعت مانعى ندارد، زيرا قيامت بر هر دو اطلاق مىشود».( الإيقاظ من الهجعة، ص 371-365)
پرسش : اگر حکومت حضرت، حکومت عدل جهانى است،پس چرا به شهادت مىرسد؟
پاسخ : در مورد سؤال فوق مىگوييم:
دليل قطعى يا متواترى بر شهادت حضرت مهدى (ع) در دست نيست. آرى، کسانى که قائل به شهادت حضرت شدهاند به دو دليل تمسّک کردهاند:
الف. روايات عام که دلالت دارد بر اينکه تمام امامان به مرگ غير طبيعى از دنيا خواهند رفت.
از امام حسن (ع) نقل شده که فرمود: «ما منّا إلّا مسمومٌ أومقتولٌ»؛ «هيچ يک از ما امامان نيست جز آنکه مسموم يا شهيد مىشود.»( بحارالأنوار، ج 27، ص 217)
ب. روايات خاص که مربوط به شهادت امام زمان (ع) است، که مطابق روايتى، زنى به نام سعيده از طايفه بنىتميم ايشان را به شهادت مىرساند، به اين نحو که از بالاى بام، به هنگامى که حضرت در حال عبور است، سنگى به سوى ايشان پرتاب مىکند وبا آن، حضرت را به شهادت مىرساند.( الزام الناصب، ص 190)
ولى در پاسخ مىگوييم:
اولاً: مسأله شهادت حضرت مهدى (ع) با رواياتى که دلالت بر اصلاح عموم مردم در عصر ظهور دارد سازگارى ندارد.
ثانياً: روايت عام را که دلالت بر مرگ غير طبيعى عموم اهل بيت: دارد، مىتوان به مورد امام مهدى (ع) تخصيص زد.
ثالثاً: روايت شهادت حضرت مهدى (ع) به دست زن تميمى از حيث سند تمام نيست.
رابعاً: رواياتى وجود دارد که حضرت مهدى (ع) به مرگ طبيعى از دنيا رحلت مىکنند:
کلينى؛ به سندش از امام صادق (ع) نقل کرده که فرمود: «...چون معرفت وايمان به حضرتش در دلهاى مردم استقرار يافت، مرگ حضرت حجت (ع) فرا مىرسد. پس امام حسين (ع) متولّى غسل وکفن وحنوط ودفن ايشان خواهد شد».( کافى، ج 8، ص 206)
زهرى مىگويد: «حضرت مهدى (ع) چهارده سال زندگى مىکند سپس به مرگ طبيعى از دنيا رحلت مىکند».( البرهان، متقى هندى، ص 163 ؛ الفتن، ابن حمّاد، ص 104)
ارطاه مىگويد: «به من خبر رسيده است که حضرت مهدى (ع) چهل سال زندگى مىکند، سپس به مرگ طبيعى در بستر خود مىميرد».( البرهان، متقى هندى، ص 157 ؛ الفتن، ابن حمّاد، ص 99 ؛ عقدالدُرر، ص 147)
پرسش : آيا در حکومت حضرت مهدىعليهالسلام تمام مردم اصلاح خواهند شد؟
پاسخ : مطابق برخى از روايات، اصلاحات حضرت مهدى (ع) فراگير بوده وشامل همه افراد روى زمين خواهد شد.
از امام حسن مجتبى (ع) نقل شده که فرمود: «خداوند در آخرالزمان مردى را برمىانگيزاند که کسى از منحرفان وفاسدان نمىماند مگر اينکه اصلاح گردد».( اثبات الهداة، ج 3، ص 524)
امام باقر (ع) مىفرمايد: «هنگامى که حضرت قائم ما قيام کند، دستش را بر سر بندگان خدا مىگذارد وخردهايشان را جمع کرده (تمرکز مىبخشد ورشد مىدهد)، اخلاقشان را کامل مىکند».( کافى، ج 1، ص 25)
رسول خدا (ص) به حضرت فاطمه (س) مىفرمايد: «خداوند از نسل اين دو (حسن وحسين (عليهما السلام)) شخصى را برمىانگيزد که دژهاى گمراهى را مىگشايد ودلهاى سياه قفل خورده را تسخير مىنمايد».( عقدالدرر، ص 152 ؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 448)
پرسش : مقرّ حکومت امام مهدىعليهالسلام بعد از ظهور کجاست؟
پاسخ : از برخى روايات استفاده مىشود که مقرّ حکومت وبه تعبير ديگر پايتخت حکومت حضرت مهدى (ع) کوفه خواهد بود.
ابوبصير مىگويد: امام صادق (ع) فرمود: «اى ابامحمّد! گويا مىبينم که قائم آلمحمّد با خانوادهاش در مسجد سهله فرود آمده است. گفتم:آيا خانه او مسجد سهله است؟ فرمود: آرى...».( کافى، ج 3، ص 495 ؛ کامل الزيارات، ص 30)
امام صادق (ع) از مسجد سهله ياد کرد وفرمود: «آن خانه صاحب ما (حضرت مهدى (ع)) است، زمانى که با خاندانش در آنجا سکونت گزيند».( کافى، ج 3، ص 495 ؛ التهذيب، ج 3، ص 252)
امام باقر (ع) مىفرمايد: «مهدى (ع) قيام مىکند وبه سوى کوفه مىرود ومنزلش را آنجا قرار مىدهد».( بحارالأنوار، ج 52، ص 225)
ونيز آن حضرت مىفرمايد: «هنگامى که قائم ما قيام کند وبه کوفه برود، هيچ مؤمنى نيست مگر آنکه در آن شهر در کنار مهدى (ع) سکونت مىگزيند يا به آن شهر مىآيد».( همان، ج 52، ص 385)
حضرت على (ع) در اين باره مىفرمايد: «روزگارى فرا رسد که اين جا (مسجد کوفه) نمازگاه ومصلاى مهدى (ع) گردد».( اثبات الهداة، ج 3، ص 452)
پرسش : اگر در عصر ظهور عقلها کامل مىگردد،ديگر چه احتياجى به امام مىباشد؟
پاسخ : اگر هنگام ظهور عقلها کامل مىگردد اين طور نيست که از روى جبر وتکويناً باشد، بلکه به لحاظ اسباب طبيعى آن است که همان وجود امام عصر وحضور حضرت در ميان مردم است؛ يعنى با وجود حضرت است که مردم از برکاتش استفاده کرده وبه کمال عقلى خواهند رسيد، وگرنه با نبود ايشان مردم به جاهليت بازگشت خواهند کرد.
پرسش : آثار وبرکات ظهور حضرت چيست؟
پاسخ : امتيازات ظهور حضرت مهدى (ع) بر چند نوع است:
1 - يک نوع امتياز همانند امتياز وجود پيامبر وبودن انسان در عصر ايشان وديگر امامان است. اگر ما در عصر آن حضرات بوديم چه آثار وبرکاتى بر ما مترتب مىشد که الآن نيست، آن آثار وبرکات بر انسانِ در عصر ظهور نيز مترتب مىگردد.
2 - يک سرى امتيازات ديگرى است که مخصوص عصر ظهور حضرت مهدى (ع) است. عصر ظهور حضرت عصرى است که بهشت واقعى براى مردم در روى زمين تحقق يافته وعصر طلايى به حساب مىآيد، عصرى که حتى براى پيامبر (ص) نيز فراهم نشد، از همه جهت شرايط براى يک زندگى ايدهآل فراهم است، عصرى که در هيچ يک از نقاط عالم ظلم وتعدّى نخواهد بود... واين امتياز واثر بسيار عالى است که انسان مىتواند کسب کند.
پرسش : آيا امام زمانعليهالسلام بعد از ظهور، تکنولوژى کنونى را گسترش مىدهد؟
پاسخ : قبل از پاسخ به اين سؤال بايد دو نکته را در نظر بگيريم:
1 - هدف غايى از خلقت که مطابق برخى ازآيات، عبوديت در تمام سطوح است تنها و به طور کامل در عصر ظهور حضرت تحقق مىيابد.
2 - اسلام به هر دو جنبه انسان، يعنى مادى وروحى او توجّه دارد. ولى اصالت را با روح او قرار داده واگر به امکانات ورفاهيات او توجه مىکند به ديد اصالتى نيست.
با توجه به اين دو مقدمه به اين نتيجه مىرسيم که امام زمان (ع) هم از تکنيک روز استفاده مىکند وهم در گسترش آن مىکوشد ولى به مقدار ضرورت ودر راستاى اهداف خلقت بشر که همان پياده شدن عبوديت مطلقه در تمام زندگى بشر است.
پرسش : چه علاماتى در عصر ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد؟
پاسخ : دانشمندان اسلامى به تبع روايات، علامات ظهور را بر دو قسم بعيد وقريب تقسيم کردهاند. اين تقسيم به لحاظ فاصله زمانى بين وقوع علامت وتحقق روز موعود است. علامات بعيد ودور علاماتى هستند که قبل از ظهور در فاصله زمانى طولانى تحقق مىيابد. اين نوع علامات بسيارند، واکثر آنها در خارج تحقق پيدا کرده است. ولى علامتهاى قريب ونزديک، هر علامتى است که متصل به عصر ظهور بوده ودلالت بر قرب ظهور دارد. اين نوع علامتها را به «علامات عصر ظهور» مىشناسيم.
از علامات قريب که در عصر وسال ظهور به وقوع مىپيوندند، مىتوان به فرورفتن عدّهاى در سرزمين بيدا، صيحه آسمانى، قتل نفس زکيه و... اشاره کرد.
پاسخ : در پاسخ به اين پرسش بايد گفت: پيامبر اسلام (ص) که سرآغاز تمدّن جديد قرار گرفت، خود مولود تمدّن گذشته نبوده است. بنابر اين، انسانها هميشه مولود شرايط تاريخى ومادى نمىباشند. هنگامى که رابطه پيوسته وتنگاتنگ انسان را با عالم غيب در نظر بگيريم اين رابطه عميق مىتواند جهت دهنده انسان به سوى آيندهاى جديد باشد وانسانها را انعکاسى از واقعيتهاى پيرامون خود تلقى نکنيم.
امامِ منتظران نيز تجربهاى همسان با تجربه گرانقدر پيامبر عظيمالشأن اسلام (ص) خواهد داشت، ويک فتح بزرگ جهانى وتمدّنى جديد را آغاز خواهد کرد. بدين ترتيب نقش عظيم يک شخصيت الهى در تغيير مسير تاريخ آشکار خواهد شد.
پرسش : اگر بايد امام را امام ديگر غسل دهد، حضرت را چه کسى غسل خواهد داد؟
پاسخ : آرى مطابق برخى از روايات، امام را تنها امام بايد غسل دهد، از جمله امام رضا (ع) فرمود: «إنّ الإمام لايغسّله إلّا الإمام»؛ «امام را جز امام غسل نمىدهد.»( کافى، ج 1، ص 384)
بنابراين، قدر مسلّم آن است که يکى از امامان معصوم بايد حضرت مهدى (ع) را بعد از رحلت غسل دهد. امّا کدام يک از آن بزرگواران مراسم تغسيل وخاکسپارى را انجام مىدهد؟
از روايات استفاده مىشود که امام حسين (ع) بعد از رجعت، عهدهدار اين امر خواهد شد.
از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «... جآء الحجّة الموت فيکون الذى يلى غسله وکفنه وحنوطه وإيلاجه حفرته الحسين ولايلى الوصىّ إلّا الوصىّ»؛ «...مرگ حجت فرا مىرسد پس متولّى غسل وکفن وحنوط ودفن او امام حسين (ع) است وکسى به جز وصى متولّى امور وصى نمىشود.»( بحارالأنوار، ج 51، ص 56، ح 46)
ونيز مطابق روايتى ديگر فرمود: «فإذا استقرّت المعرفة فى قلوب المؤمنين أنّه الحسين (ع) جآء الحجّة الموت فيکون الذى يغسله ويکفنه ويحنطه ويلحده فى حفرته الحسين بن على (ع) ولايلى الوصىّ إلّا الوصىّ»؛ «...چون معرفت وايمان به امام حسين (ع) در دلهاى مؤمنين استقرار يافت، مرگ حضرت حجّت فرا مىرسد، پس امام حسين (ع) متولّى غسل وکفن وحنوط ودفن ايشان خواهد شد، وهرگز غير از وصىّ، وصىّ را تجهيز وآماده براى خاکسپارى نمىکند».( کافى، ج 8، ص 206 ؛ بحارالأنوار، ج 53، ص 94، ح 103)