جان و جانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جان و جانان - نسخه متنی

مرتضی نایینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جان و جانان: امام زمان(عج) از نگاه
مقام معظم رهبرى

جان و
جانان: امام زمان(عج) از نگاه مقام معظم
رهبرى



مرتضى
نائينى



خورشيد
فروزان



امروز وجود مقدس
حضرت حجت - ارواحنا فداه - در ميان
انسان‏هاى روى زمين، منبع بركت، منبع
علم، منبع درخشندگى، زيبايى و همه
خيرات است.



...براى انسانى كه
داراى معرفت‏باشد، موهبتى از اين برتر
نيست كه احساس كند، ولى خدا، امام بر
حق، عبد صالح، بنده برگزيده در ميان همه
بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهى
در زمين، با او و در كنار او است; او را
مى‏بيند و با او مرتبط است. (1)



مهدى موعود (عج)، مظهر رحمت و قدرت حق
و
مظهر عدل الهى است و كسانى كه بتوانند
با اين كانون شعاع رحمت و تفضلات الهى،
ارتباط روحى و معنوى برقرار كنند، در
تقرب به خداوند، توفيق بيشترى
مى‏يابند; زيرا نفس توسل و توجه و
ارتباط قلبى با آن حضرت، موجب عروج و
رشد روحى و معنوى انسان مى‏شود. (2)



... يكى از آن خورشيدهاى فروزان، به
فضل و كمك پروردگار و به اراده الهى،
امروز در زمان ما به عنوان «بقية الله
فى ارضه‏» ; به عنوان «حجة الله على
عباده‏» ; به عنوان «صاحب زمان‏» و
«ولى مطلق الهى در روى زمين‏» وجود
دارد. بركات وجود او، [و] انوار ساطعه از
وجود او، امروز هم به بشر مى‏رسد... اين
خورشيد معنوى و الهى بازمانده اهل‏بيت
عليهم السلام است. (3)



ولى عصر -
صلوات الله عليه - ميراث بر همه
پيامبران الهى است. (4)



امام
بزرگوار و عزيز و معصوم و قطب عالم
امكان و ملجا همه خلايق، اگرچه غايب است
و ظهور نكرده، اما حضور دارد. (5)



امام زمان (عج) امانت و گوهر درخشنده
عظيم آفرينش در ميان ما، امروز بى گمان
بيش از هر زمان، متوجه و مراقب اين ملت
است. (6)



نقش مهدويت



اميد



اعتقاد به
مهدويت، به وجود مقدس مهدى موعود -
ارواحنا فداه - اميد را در دلها زنده
مى‏كند. هيچ وقت انسانى كه معتقد به اين
اصل است، نا اميد نمى‏شود; چرا؟ چون
مى‏داند يك پايان روشن حتمى، وجود
دارد... سعى مى‏كند كه خودش را به آن
برساند. (7)



اعتقاد به قضيه
مهدى (عج) و موضوع ظهور و فرج و انتظار،
گنجينه عظيمى است كه ملت‏ها مى‏توانند
از آن، بهره‏هاى فراوانى ببرند. شما
كشتى‏اى را در يك درياى طوفانى فرض
كنيد. اگر كسانى كه در اين كشتى هستند،
عقيده داشته باشند; كه اطراف آنها تا
هزار فرسنگ، هيچ ساحلى وجود ندارد و آب
و نان و وسايل حركت اندكى داشته باشند،
كسانى كه در اين كشتى هستند، چه كار
مى‏كنند؟ آيا هيچ تصور مى‏شود كه
اينها براى آن‏كه حركت كنند و كشتى را
پيش ببرند، تلاشى بكنند ؟ نه، چون به
نظر خودشان، مرگشان حتمى است. وقتى
انسان مرگش حتمى است، ديگر چه حركت و
تلاشى بايد بكند؟ اميد و افقى وجود
ندارد. يكى از كارهايى كه مى‏توانند
انجام دهند، اين است كه در اين مجموعه
كوچك، هركس به كار خودش سرگرم شود. آن
كسى كه اهل آرام مردن است، بخوابد تا
بميرد و آن‏كه اهل تجاوز به ديگران
است، حق ديگران را بگيرد تا آن‏كه چند
ساعتى بيشتر زنده بماند.



طور
ديگر هم اين است كه كسانى كه در همين
كشتى هستند، يقين داشته باشند و بدانند
كه در نزديكى آنها، ساحلى وجود دارد.
حالا اگر دور و يا نزديك است و چقدر كار
دارند تا به آن‏جا برسند، معلوم نيست.
اما قطعا ساحلى كه در دسترس آنها است،
وجود دارد. اين افراد چه كار مى‏كنند؟
اينها تلاش مى‏كنند كه خود را به آن
ساحل، برسانند و اگر يك ساعت هم به آنها
وقت داده بشود; از آن يك ساعت‏براى حركت
و تلاش صحيح و جهت دار استفاده خواهند
كرد، و فكرشان را روى هم خواهند ريخت و
تلاش‏شان را يكى خواهند كرد تا شايد
بتوانند خود را به آن ساحل برسانند .



«اميد» ، چنين نقشى دارد .
همين قدر كه اميدى در دل انسان به وجود
آمد، مرگ بال‏هاى خود را جمع مى‏كند و
كنار مى‏رود. اميد موجب مى‏شود، انسان
تلاش و حركت كند; پيش ببرد; مبارزه كند و
زنده بماند. فرض كنيد ملتى در زير سلطه
ظالمانه قدرت مسلطى، قرار دارد و هيچ
اميدى هم ندارد. اين ملت مجبور است،
تسليم بشود. اگر تسليم نشد، كارهاى كور
و بى جهتى انجام مى‏دهد; اما اگر اين
ملت و جماعت، اميدى در دلشان باشد و
بدانند كه عاقبت‏خوبى حتما وجود دارد،
اينها چه مى‏كنند؟ طبيعى است كه مبارزه
خواهند كرد و مبارزه را نظم خواهند داد
و
اگر مانعى در راه مبارزه وجود داشته
باشد، او را برطرف خواهند كرد.



بشريت در طول تاريخ و در حيات
اجتماعى،
مثل همان سرنشينان يك كشتى طوفان زده،
هميشه گرفتار مشكلاتى از سوى
قدرتمندان، ستمگران، قوى دستان و
مسلطين بر امور انسان‏هاى مظلوم بوده
است. اميد، موجب مى‏شود كه انسان،
مبارزه كند و راه را باز نمايد و پيش
برود. وقتى به شما مى‏گويند انتظار
بكشيد; يعنى، اين وضعيتى كه امروز شما
را رنج مى‏دهد و دلتان را به درد
مى‏آورد، ابدى نيست و تمام خواهد شد.
ببينيد چقدر انسان، حيات و نشاط پيدا
مى‏كند. اين، نقش اعتقاد به امام زمان -
صلوات الله عليه و ارواحنا فداه - است.
اين نقش اعتقاد به مهدى موعود مى‏باشد.
اين عقيده است كه شيعه راتا امروز، از
آن همه پيچ وخم‏هاى عجيب وغريبى كه در
سرراهش قرار داده بودند ، عبور داده
است. (8)



مجاهدت



ايمان و اعتقاد به امام زمان (عج)،
مانع از تسليم شدن است و ملت هاى با
ايمانى كه حضور قطب عالم امكان را در
ميان خود احساس مى‏كنند، از حضور او
اميد و نشاط مى‏گيرند و براى مجد و عظمت
اسلام، مبارزه و مجاهدت مى‏كنند و با
تكيه بر همين اميد درخشان بود كه
ملت‏بزرگ ايران، پرچم اسلام را به
اهتزاز در آورد و افتخار طول تاريخ بشر
و تاريخ اسلام شد. (9)



عقيده به
امام زمان (عج) نمى‏گذارد مردم تسليم
بشوند; به شرطى كه اين عقيده را
درست‏بفهمند . وقتى كه اين عقيده به طور
حقيقى در دل‏ها جا بگيرد، حضور امام
غايب در ميان مردم حس مى‏شود. (10)



چند خصوصيت در اين عقيده «مهدويت‏»
هست كه اين خصوصيات براى هر ملتى، در
حكم خون در كالبد و در حكم روح در جسم
است. يكى، «اميد» است. گاهى اوقات
دست‏هاى قلدر و قدرتمند، ملت‏هاى ضعيف
را به جايى مى‏رسانند كه اميدشان را از
دست مى‏دهند. وقتى اميد را از دست
دادند، ديگر هيچ اقدام نمى‏كنند;
مى‏گويند چه فايده‏اى دارد ؟ ما كه
ديگر كار از كارمان گذشته است ، با چه
كسى در بيفتيم ؟ چه اقدامى بكنيم؟ براى
چه تلاش بكنيم ؟ ما كه ديگر نمى‏توانيم!
(11)



مصلح كل



آرزوى همه بشر ، وجود چنين عنصر
والايى
است. عقده‏هاى فرو خورده انسان‏ها در
طول تاريخ ، چشم به انتهاى اين افق
دوخته است; تا انسان والا و برگزيده‏اى
از برگزيدگان خدا بيايد ، تار و پود ظلم
و ستم را - كه انسان‏هاى شرير درهمه
تاريخ تنيده‏اند - از هم بدرد. (12)



همه اديان و مذاهب، عقيده دارند كه
يك منجى و يك دست مقتدر الهى در مقطعى از
تاريخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و
جور، معجزه گرى خواهد كرد. (13)



همه فرق اسلامى، معتقدند كه مهدى (عج)
از نسل طيب و طاهر پيغمبر، عالم را مملو
از عدل و داد و براى اقامه دين خدا و حق
الهى قيام خواهد كرد.



غير
مسلمان‏ها هم به نحوى، معتقد به يك
آينده مطلوب و درخشانى براى بشريت
هستند كه با همين مساله مهدويت، تطبيق
مى‏كند. (14)



همه مسلمانان ،
حقيقت مهدى موعود را، از طريق روايات
خدشه ناپذيرى كه از نبى اكرم صلى الله
عليه و آله وسلم و اولياى دين رسيده
است، قبول دارند. (15)



مساله
مهدى موعود، متفق اليه ميان همه
مسلمانان است و شيعه و سنى به وجود منجى
و مصلحى با آن خصوصيات معترف‏اند كه
خواهد آمد و سراسر گيتى را از عدل و داد
پر خواهد كرد. (16)



اين عقيده كه
همه مسلمان‏ها هم به آن معتقدند، مخصوص
شيعه نيست. البته در خصوصيات و جزئياتش،
بعضى فرق، حرف‏هاى ديگرى دارند; اما
اصل اين‏كه چنين دورانى پيش خواهد آمد
و يك نفر از خاندان پيامبر صلى الله
عليه و آله چنين حركت عظيم الهى را
انجام خواهد داد و «يملا الله به الارض
قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا» بين
مسلمان‏ها متواتر است، همه اين را قبول
دارند . اين عقيده از آن عقايد بسيار
كارگشا است. (17)



شيعه و
مهدويت



فرقى كه ما
شيعه‏ها، با ديگران و بقيه فرق اسلامى
و غير اسلامى داريم، اين است كه ما اين
شخص عظيم و عزيز را مى‏شناسيم; اسمش را
مى‏دانيم; تاريخ ولادتش را مى‏دانيم;
پدر و مادر عزيزش را مى‏شناسيم و
قضايايش را مى‏دانيم; ولى ديگران اينها
را نمى‏دانند. آنها عقيده پيدا نكردند،
يا باخبر نشدند و نمى‏دانند; ولى ما
مى‏دانيم، تفاوت اين‏جا است. به همين
دليل است كه توسلات شيعه، زنده‏تر، پر
شورتر، با معناتر و با جهت‏تر است. (18)



خصوصيت اعتقاد شيعه در اين
مساله، اين است كه يك موضوع كلى را با
همه خصوصياتش، با معرفى كامل شخص
مى‏شناسد، در ابهام نيست.



ما،
ولى و سيد خود را، سرور و سالار عالميان
-
را كه امام ما - است مى‏شناسيم. پدر،
مادر، تاريخ تولد و قضاياى ولادت مبارك
او را مى‏دانيم. كسانى اين قضايا را با
خبرهاى صادق و موثق نقل كرده‏اند، همه
اينها براى ما روشن است; لذا ما
مى‏دانيم كه عشق ما، دل ما و ايمان ما،
متوجه و متعلق به كيست. (19)



اين
حقيقت، در هيچ جاى جهان اسلام، مثل محيط
زندگى ملت عزيز ما و شيعيان، اين
برجستگى و اين چهره درخشان و اين روح پر
تپش و پر اميد را ندارد. اين به خاطر آن
است كه ما، به بركت روايات متواتره
خودمان، شخص مهدى موعود (عج) را با
خصوصياتش مى‏شناسيم. (20)



عيد
الله الاكبر



روز ولادت
مهدى موعود - ارواحنا لتراب مقدمه
الفداء - حقيقتا روز عيد همه انسان‏هاى
پاك و آزاده عالم است. فقط كسانى در اين
روز، ممكن است احساس شادى و خرسندى
نكنند كه يا جزو پايه‏هاى ظلم و يا جزو
پيروان طواغيت و ستمگران عالم باشند; و
الا كدام انسان آزاده‏اى است كه از
گسترش عدالت، از بر افراشته شدن پرچم
دادگرى و رفع ظلم در سراسر جهان، خرسند
نشود و آن را آرزو نكند! (21)



تفاوت عيد ولادت «حضرت بقية الله‏»
با
بقيه اعياد اسلامى اين است كه اعياد
بزرگ، همه از گذشته حكايت مى‏كنند; اما
عيد ولادت حضرت بقية‏الله به آينده
نويد مى‏دهد. براى همين است كه دل‏هاى
مؤمنان، به اين روز بزرگ و اين ولادت
عظيم، وابسته است. (22)



روز نيمه
شعبان، روز اميد و ايمان به آينده، روز
مجاهدان پاكباز و صادق و روز نگاه به
آينده روشن و تلاش براى آن است. (23)



روز ولادت حضرت مهدى موعود - ارواحنا
فداه - يك عيد حقيقى، براى همه افراد بشر
و آن كسانى كه ستمى كشيدند; رنجى بردند;
دلى سوزاندند; اشكى ريختند و انتظارى
كشيدند و كسانى كه با مشاهده
ناملايمات، در طول حيات خود و در هر
نقطه‏اى از عالم - و حتى در نقطه‏اى از
تاريخ - مصيبتى تحمل كرده‏اند; است. همه
آنها در مثل چنين روزى و به ياد امروز،
احساس شادمانى و اميد و نشاط كرده‏اند.



اين ولادت بزرگ و اين حقيقت
عظيم، متعلق به يك ملت و يك زمان خاص
نيست; بلكه متعلق به بشريت است. اين
«ميثاق الله الذى اخذه و وكده‏» ميثاق
خدا با انسان است. «وعد الله الذى
ضمنه‏» اين وعده خدا است كه تحقق آن را
ضمانت كرده است. همه انسان‏هاى طول
تاريخ، نسبت‏به اين پديده عظيم و شگفت
آور، احساس نياز معنوى و قلبى
كرده‏اند; چون تاريخ از اول تا امروز و
از امروز تا لحظه طلوع آن خورشيد جهان
تاب ، با ظلم و بدى و پليدى، آميخته بوده
است.



همه كسانى كه از ظلمى
رنج‏برده‏اند - چه آنهايى كه به خود
آنان ظلم شده است و نج‏برده‏اند و چه
كسانى كه به ستم كشى ديگران نگاه
كرده‏اند و رنج‏برده‏اند - با ياد
ولادت اين منجى عظيم تاريخ و بشر ، در
دلشان اميدى به وجود مى‏آيد.



... روز ولادت ، براى همه بشر و تاريخ -
حتى براى گذشتگان - عيد است. كسانى كه در
دوران تاريك فرعون‏ها، نمرودها،
ابوجهل‏ها و سلاطين ظالم، در فقر و ظلم
و تبعيض سر كردند و مردند و رنج كشيدند و
روى خوبى نديدند، امروز (نيمه شعبان)
براى آنها هم عيد است .



اگر روح
آنها در عالم برزخ، از بعضى از تفضلاتى
كه پاره‏اى از ارواح برخوردارند،
بهره‏مند باشند; يقينا آنها هم مثل
چنين روزى، شادى خواهند كرد. امروز با
بقيه ايام و اعياد تفاوت دارد. واقعا
اگر ما امروز را «عيد الله الاكبر»
بناميم، مبالغه و گزاف نيست. (24)



عطر حضور



امام
بزرگوار و عزيز و معصوم و قطب عالم
امكان و ملجا همه خلايق، اگرچه غايب است
و ظهور نكرده; اما حضور دارد. مگر
مى‏شود
حضور نداشته باشد؟ مؤمن، اين حضور را در
دل خود و با وجود و حواس خويش، حس
مى‏كند. آن مردمى كه مى‏نشينند، راز و
نياز مى‏كنند، دعاى «ندبه‏» را با
توجه مى‏خوانند، زيارت «آل ياسين‏» را
زمزمه مى‏كنند و مى‏نالند; مى‏فهمند
چه مى‏گويند. آنها حضور اين بزرگوار را
حس مى‏كنند، لو هنوز ظاهر نشده و غايب
است. غيبت او، به احساس حضورش ضررى
نمى‏زند. ظهور نكرده است; اما هم در
دل‏ها و هم در متن زندگى ملت‏حضور
دارد. مگر مى‏شود حضور نداشته باشد؟



شيعه خوب، كسى است كه اين حضور
را حس كند و خود را در حضور او احساس
نمايد. اين ، به انسان اميد و نشاط
مى‏بخشد. (25)



يكى از آن
خورشيدهاى فروزان، به فضل و كمك
پروردگار و به اراده الهى، امروز در
زمان ما به عنوان «بقية الله فى ارضه‏»
، به عنوان «حجة الله على عباده‏» ، به
عنوان «صاحب زمان‏» و «ولى مطلق
الهى‏» در روى زمين وجود دارد. بركات
وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز
هم به بشر مى‏رسد» . (26)



امروز
وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در
ميان انسان‏هاى روى زمين، منبع بركت،
منبع علم، منبع درخشندگى، زيبايى و همه
خيرات است .



چشم‏هاى ناقابل و
تيره ما، آن چهره ملكوتى را از نزديك
نمى‏بيند; اما او مثل خورشيدى درخشان
است. با دل‏ها مرتبط و با روح‏ها و
باطن‏ها متصل است و براى انسانى كه
داراى معرفت‏باشد، موهبتى از اين برتر
نيست كه احساس كند، ولى خدا، امام بر
حق، عبد صالح، بنده برگزيده، در ميان
همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت
الهى در زمين، با او و در كنار او است. او
را مى‏بيند و با او مرتبط است. (27)



اين بزرگوار، در فضاى ذهنى و معنوى
جامعه ما، حضور دارد و جوانان مؤمن و با
اخلاص نيز با آن حضرت، قلبا در ارتباط
هستند. اين ارتباط، به معناى حقيقى
كلمه، دو جانبه است و در حالات برجسته
شور و محبت و احساس و عواطفى كه ملت
ايران، نسبت‏به اين بزرگوار دارند،
اين ارتباط طرفينى است. (28)



امام معصوم و بازمانده عترت پيغمبر و
اهل‏بيت عليهم السلام، در طول اين زمان
هاى اخير، در ميان جوامع بشرى بوده است;
امروز هم در ميان ما است. (29)



ارتباط قلبى و معنوى بين آحاد مردم و
امام زمان (عج)، اميد و انتظار را به طور
دائم در دل آنها زنده نگه مى‏دارد و اين
خود، يكى از پر بركت‏ترين حالات انسانى
است. (30)



اهل معنا و باطن، در
توسلات معنوى خود، اين بزرگوار را مورد
توجه و نظر دائمى قرار مى‏دهند و به آن
حضرت توسل مى‏جويند و توجه مى‏كنند.
نفس پيوند قلبى و تذكر و توجه روحى به آن
مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالى ، انسان
را عروج و رشد مى‏دهد و وسيله پيشرفت
انسان را - روحا و معنا - فراهم مى‏كند .



اين، يك ميدان وسيعى است. هر
كسى در باطن و قلب و دل و جان خود، با اين
بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را
خواهد
برد. البته، توجه به كانون نور، بايد
توجه حقيقى باشد.



لقلقه زبان
در اين زمينه، تاثير چندانى ندارد. اگر
انسان، روحا متوجه و متوسل شد و معرفت
كافى براى خود به وجود آورد، بهره خودش
را خواهد برد. اين، يك ميدان فردى و
تكامل شخصى و معنوى است. (31)



نزديك شدن به امام زمان (عج)، نه
نزديك
شدن در مكان هست و نه نزديك شدن به زمان.
شما كه مى‏خواهيد به ظهور امام زمان
(عج) نزديك بشويد; ظهور امام زمان (عج) يك
تاريخ معينى ندارد كه صد سال ديگر مثلا
يا پنجاه سال ديگر... تا ما بگوييم كه ما
از اين پنجاه سال، يك سال و دو سال و سه
سالش را گذرانديم، چهل و شش سال و چهل و
هفت‏سال ديگر باقى مانده [است] . نه; از
لحاظ مكان هم نيست كه ما بگوييم: ما از
اين‏جا حركت مى‏كنيم به طرف مثلا شرق
يا غرب عالم يا شمال يا جنوب عالم، تا
ببينيم كه ولى‏عصر (عج) كجا است و به او
برسيم، نه.



نزديك شدن ما به
امام زمان (عج) يك نزديك شدن معنوى است;
يعنى، شما در هر زمانى تا پنج‏سال
ديگر، تا ده سال ديگر، تا صد سال ديگر كه
بتوانيد كيفيت و كميت جامعه اسلامى را
افزايش بدهيد، امام زمان - صلوات الله
عليه - ظهور خواهد كرد. (32)



انتظار



مفهوم



انتظار «فرج‏» ... يعنى،
انتظار حاكميت قرآن و اسلام. شما به
آنچه فعلا جهان در آن قرار دارد، قانع
نيستيد. حتى به همين پيشرفتى هم كه با
انقلاب اسلامى به دست آورديد، قانع
نيستيد. مى‏خواهيد باز هم به حاكميت
قرآن و اسلام، نزديك‏تر بشويد. اين
انتظار «فرج‏» است. انتظار فرج، يعنى،
انتظار گشايش از كار انسانيت .



امروز كار انسانيت، در گره‏هاى سخت،
پيچيده و گره خورده است .



...،
امروز فرهنگ مادى، به زور به انسان‏ها
تحميل شده است; اين يك گره است. امروز در
سطح دنيا، تبعيض انسان‏ها را
مى‏آزارد; اين گره بزرگى است.



امروز كار ذهنيت غلط مردم دنيا را به
آن‏جا رسانده است كه فرياد عدالت‏خواه
يك ملت انقلابى، در ميان عربده‏هاى
مستانه قدرت گرايان و قدرتمندان گم
مى‏شود; اين يك گره است.



امروز
مستضعفان آفريقا و آمريكاى لاتين،
ميليون‏ها انسان گرسنه آسيا و آسياى
دور، ميليون‏ها انسان رنگين پوستى كه
از ستم تبعيض نژادى رنج مى‏برند; چشم
اميدشان به يك فريادرس و نجات بخش است و
قدرت هاى بزرگ نمى‏گذارند، نداى اين
نجات‏بخش به گوش آنها برسد; اين يك گره
است.



فرج; يعنى، باز شدن اين
گره‏ها. ديد را وسيع كنيم; به داخل خانه
خودمان و زندگى معمولى خودمان محدود
نشويم. در سطح دنيا «انسانيت‏» فرج
مى‏طلبد; اما راه «فرج‏» را نمى‏داند.
شما ملت انقلابى مسلمان، بايد با حركت
منظم خود در تداوم انقلاب اسلامى، به
فرج جهانى انسانيت نزديك بشويد و شما
بايد به سوى ظهور مهدى موعود (عج) و
انقلاب نهايى اسلامى بشريت - كه سطح
عالم را خواهد گرفت و همه اين گره‏ها را
باز خواهد كرد - قدم به قدم، خودتان
نزديك بشويد و بشريت را نزديك كنيد.
انتظار «فرج‏» اين است. (33)



«انتظار» ظهور امام زمان (عج)، به
معناى انتظار براى پر شدن جهان از عدل و
داد و عدالت‏براى همه انسان‏ها [و]
انتظار رفع ظلم از صحنه زندگى بشر و
انتظار فرا رسيدن دنيايى برتر از لحاظ
معنوى و مادى است. (34)



«انتظار»
به معناى اشتياق انسان، براى دسترسى به
وضعى برتر و بالاتر است و اين حالتى است
كه بشر هميشه بايد در خود حفظ كند و
پيوسته در حال انتظار فرج الهى باشد.



گشايش ابواب رحمت و معرفت و
سرازير شدن سرچشمه‏هاى معرفت‏بر دل
انسان، يكى از عمومى‏ترين نمونه‏هاى
انتظار فرج است. (35)



انتظار
ظهور، اشتياق انسان‏هاى صالح براى
گسترش عدالت است. (36)



انتظار;
يعنى، دل سرشار از اميد بودن نسبت‏به
پايان راه زندگى بشر; ممكن است كسانى آن
دوران را نبينند و نتوانند درك كنند
(فاصله هست) ; اما بلاشك آن دوران وجود
دارد. (37)



ابعاد



انتظار فرج و اعتقاد به مهدويت
علاوه بر ابعاد منطقى، فكرى و استدلالى
بسيار بارز - آن داراى جنبه‏هاى عاطفى،
معنوى و ايمانى عميق و بسيار مهمى است و
اميد ناشى از ايمان و اعتقاد به وجود
منجى، همواره سرمايه عظيم حركت‏هاى
بزرگ در جوامع اسلامى و شيعى شده است. (38)



قانع نشدن به وضع موجود و تلاش
فزاينده و مستمر در انجام اعمال نيك و
خير، يك بعد از انتظار است.



اميد به آينده‏اى روشن - كه در آن
سراسر زندگى بشر را تفكر الهى فرا خواهد
گرفت - بعد ديگر انتظار است . ملت منتظر
ايران، با تكيه بر اميد به پيشرفت و
موفقيت، ست‏به اقدام ، تلاش و انقلاب
زد و پيروز شد; لذا مردم ما بايد روح
«انتظار» را به تمام معنا در زندگى خود
زنده كنند. (39)



آثار



اين عقيده مبارك براى شيعه -
آن وقتى كه آن را درست فهميده باشد و با
آن درست رفتار بكند - يك منبع فيض و يك
منبع نور است .



علاوه بر اينكه
آحاد مردم مسلمان و معتقدان و شيعه،
بايد در قلب و در عمل خود، سعى كنند كه
رابطه معنوى و فكرى را با آن بزرگوار
حفظ بكنند و خود را به صورتى تربيت كنند
و بار بياورند كه امام معصوم - كه به
اراده الهى و با علم الهى، محيط به همه
حركات ما است - از آنها راضى باشد; خود
اين عقيده نيز آثار و خصوصياتى دارد كه
اين خصوصيات براى همه ملتها و براى ملت
مسلمان ما، حيات بخش است و عمده اين
خصوصيات و آثار هم، عبارت است از «اميد
به آينده‏» .



امروز هر فرد
شيعه، مى‏داند كه در يك آينده‏اى - آن
آينده، ممكن است‏خيلى نزديك باشد،
ممكن است دور دست‏باشد، به هر حال قطعى
است - اين بساط ظلم و بى عدالتى و
زورگويى، كه امروز در دنيا هست، برچيده
خواهد شد. مى‏داند كه اين وضعى كه
مستكبران در دنيا به وجود آورده‏اند -
كه هر كسى حرف حقى بزند و راه حقى را
دنبال كند، از طرف آنها مورد فشار قرار
مى‏گيرد و اراده فاسد خودشان را بر
ملت‏ها تحميل مى‏كنند - يك روزى از بين
خواهد رفت و گردن كشان، طاغيان، ياغيان
و قدرت‏هاى زورگوى عالم، ناگزير
خواهند شد كه در مقابل حق، تسليم بشوند
يا از سر راه حركت‏حق، برداشته بشوند
هر فرد مسلمان - به خصوص هر فرد شيعه -
اين را مى‏داند و به آن يقين دارد.



اين خيلى اميد بخش است. اين موجب
مى‏شود كه هر انسان خيرخواه و مصلح و
علاقه‏مند به صلاح ، كار و تلاش و
مجاهدت خود را در راه صلاح، با اميد به
آينده انجام بدهد. ببينيد اين عقيده
چقدر ارزش‏مند، داراى تاثير و حيات بخش
است. (40)



احساسات بسيار خوب است.
عواطف پشتوانه بسيارى از اعمال نيكوى
انسان‏ها است. ايمان و عقيده قلبى، به
وجود اين منجى عظيم عالم، شفابخش
بسيارى از بيمارى‏ها و دردهاى معنوى و
روحى و اجتماعى است. (41)



مردم
ما، ولى الله اعظم و جانشين خدا در زمين
و بقيه اهل بيت پيامبر را، با نام و
خصوصيات مى‏شناسند; از لحاظ عاطفى و
فكرى با او ارتباط برقرار مى‏كنند; به
او مى‏گويند; به او شكوه مى‏برند; از او
مى‏خواهند و آن دوران آرمانى (دوران
حاكميت ارزش‏هاى والاى الهى بر زندگى
بشر) را انتظار مى‏برند. اين انتظار
داراى ارزش زيادى است. اين انتظار به
معناى آن است كه وجود ظلم و ستم در عالم،
چشمه اميد را از دل‏هاى منتظران
نمى‏زدايد و خاموش نمى‏كند. اگر اين
نقطه اميد در زندگى جمعيتى نباشد ،
چاره‏اى ندارد جز اين‏كه به آينده
بشريت، بدبين باشد. (42)



قبل از
ظهور مهدى موعود (عج)، در ميدان‏هاى
مجاهدت، انسان‏هاى پاك امتحان
مى‏شوند. در كوره‏هاى آزمايش وارد
مى‏شوند و سربلند بيرون مى‏آيند و
جهان به دوران آرمانى و هدفى مهدى موعود
- ارواحنا فداه - روز به روز نزديك تر
مى‏شود. اين، آن اميد بزرگ است. (43)



انتظار و اميد، به انسان جرات
اقدام و حركت و نيرو مى‏بخشد و شيعيان و
پيروان آن حضرت، بايد كسب آمادگى
معنوى،
روحى و ايمانى را جزو وظايف خود بدانند
و
سرمايه عظيم اميد، ايمان و نورانيت را
در خود ايجاد كنند تا در حركت جهانى
امام زمان (عج)، در رديف نزديكان (خواص)،
ياران و همكاران آن حضرت قرار گيرند. (44)



هشدار



همه
عقايد سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار
گرفته است... ما امروز چقدر بايد هوشيار
باشيم؟ دشمنان سراغ مجموعه احكام و
مقررات اسلام رفتند. هر عقيده، هر
توصيه‏اى از شرع مقدس كه در زندگى و
سرنوشت آينده فرد و جماعت و امت اسلامى،
تاثير ثبت‏بارزى داشته است و به نحوى
با
آن كلنجار رفتند ، تا اگر بتوانند، آن
را
از بين ببرند، [و] اگر نتوانند، روى
محتوايش كار كنند!



خوب ، ممكن
است‏شما بگوييد كه مگر دشمن چه كاره
است؟ چطور دشمن مى‏تواند عقايد اسلامى
را كارى كند كه از استفاده مردم خارج
بشود ؟ نه، اين خطا است. دشمن مى‏تواند;
منتهى نه در كوتاه مدت; بلكه در طول سال
هاى متمادى. گاهى ده‏ها سال زحمت
مى‏كشند، براى اين‏كه بتوانند يك نقطه
درخشان را كور يا كم رنگ كنند; يا نقطه
تاريكى را به وجود بياورند. سال‏هاى
متمادى مى‏نشينند و پول خرج مى‏كنند!
يكى زحمت مى‏كشد و تلاش مى‏كند; ولى
توفيق پيدا نمى‏كند، بعد از او كسان
ديگرى مى‏آيند . روى عقايد دنياى
اسلام، از اين گونه كارها خيلى شده است.
روى عقيده توحيد، عقيده امامت، روى
اخلاقيات اسلامى (معناى صبر، معناى
توكل، معناى قناعت) كار كرده‏اند!



همه اينها نقاط برجسته‏اى هستند
كه اگر ما مسلمان‏ها، درست‏به حقيقت
اينها توجه بكنيم، تبديل به يك موتور
حركت دهنده جامعه اسلامى مى‏شود; ولى
وقتى روى آن كار كردند و آن را خراب و
معناى آن را عوض كردند و در ذهن‏ها به
صورت ديگرى جا انداختند، همين موتور
محرك، به يك داروى مخدر و خواب آور
تبديل مى‏شود. اين گونه است!



در مورد ماجراى اعتقاد به مهدى موعود
(عج) ; يعنى، اين‏كه در آخرالزمان از
خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ،
شخصى ظهور مى‏كند كه دنيا را از عدل، از
دادگسترى و از نيكى پر مى‏كند.
تبعيض‏ها، ظلم‏ها، سوء استفاده‏ها و
فاصله‏هاى طبقاتى را از بين مى‏برد;
نيز خيلى كار كرده‏اند .



اين
عقيده كه همه مسلمان‏ها هم به آن
معتقدند... از آن عقايد بسيار كارگشا است
كه به دليل همين كه كارگشا است، دشمن از
يك طرف و البته دوستان نادان هم از يك
طرف; گاهى دوستان نادان از روى نادانى و
بر اثر بى‏توجهى، كارى مى‏كنند كه هيچ
دشمن دانايى به آن خوبى نمى‏تواند ضربه
بزند !



حالا بحث ما در مورد
دشمنان دانا است; سراغ اين عقيده آمدند.
من سندى را ديدم كه مربوط به ده‏ها سال
قبل; يعنى، آن اوايلى است كه استعمار
وارد شمال آفريقا شده بود، چون كشورهاى
شمال آفريقا; خيلى گرايش به اهل بيت
عليهم السلام دارند.



حالا
مذهبشان هر مذهبى از مذاهب اسلامى كه
هست; اما محب اهل بيت‏اند. اين كشورهاى
سودان و مغرب و اينها عقيده به مهدويت
در آن جاها خيلى پر رنگ است. آن زمانى كه
استعمار وارد آن مناطق شد - كه ورود
استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است -
يكى از چيزهايى كه مزاحم استعمار بود،
عقيده به «مهدويت‏» بود !



بنده سندى را ديدم كه آن بزرگان
استعمار و فرماندهان استعمارى، توصيه
مى‏كنند كه ما بايد كارى بكنيم كه اين
عقيده به «مهدويت‏» به تدريج از بين
مردم زايل بشود! آن روز استعمارگرهاى
فرانسوى واستعمارگرهاى انگليسى، در
بعضى جاهاى آن مناطق بودند - فرقى
نمى‏كند كه استعمار از كجا باشد -
استعمارگرهاى خارجى قضاوتشان اين بود
كه تا وقتى عقيده به «مهدويت‏» در بين
اين مردم رايج است; ما نمى‏توانيم
اينها را درست در اختيار بگيريم !



ببينيد، عقيده به «مهدويت‏» چقدر
مهم است! چقدر خطا مى‏كنند كسانى كه به
اسم روشنفكرى و به اسم تجددطلبى،
مى‏آيند و عقايد اسلامى را بدون
مطالعه، بدون اطلاع، بدون اين‏كه
بدانند دارند چه كار مى‏كنند، مورد
ترديد و تشكيك قرار مى‏دهند! اينها
همان كارى را كه دشمن مى‏خواهد، راحت
انجام مى‏دهند!



... چند خصوصيت
در اين عقيده مهدويت هست، كه اين
خصوصيات براى هر ملتى، در حكم خون در
كالبد و در حكم روح در جسم است. يكى،
«اميد» است. گاهى اوقات دست‏هاى قلدر و
قدرتمند، ملت‏هاى ضعيف را به جايى
مى‏رسانند كه اميدشان را از دست
مى‏دهند. وقتى اميد را از دست دادند،
ديگر هيچ اقدام نمى‏كنند; مى‏گويند چه
فايده‏اى دارد؟ ما كه ديگر كار از
كارمان گذشته است، با چه كسى در بيفتيم؟
چه اقدامى بكنيم؟ براى چه تلاشى بكنيم؟
ما كه ديگر نمى‏توانيم !



اين
روح نااميدى است; استعمار اين را
مى‏خواهد. امروز استكبار جهانى مايل
است كه ملت‏هاى مسلمان و از جمله ملت
عزيز ايران، دچار اين حالت‏بشوند (روح
نااميدى) . اى آقا! ديگر نمى‏شود كارى
كرد! ديگر فايده‏اى ندارد! مى‏خواهند
اين را به زور در مردم تزريق كنند. ماها
كه در جريان خبرهاى تبليغاتى و زهرآگين
دشمنان قرار داريم; به عيان مى‏بينيم
كه اغلب اين خبرهايى كه تنظيم مى‏كنند،
براى مايوس كردن مردم است. مردم را از
اقتصاد و از فرهنگ مايوس كنند; متدينين
را از گسترش دين مايوس كنند;
آزادى‏طلب‏ها و علاقه‏مندان به مسائل
فرهنگى و مسائل سياسى را از امكان كار
سياسى يا كار فرهنگى مايوس كنند. آينده
را در نظر افرادى كه چشم به آينده
دوخته‏اند، تيره وتار جلوه بدهند!



براى چى ؟ براى اين كه اين مجموعه
انسانى كه دارد با اميد كار مى‏كند،
اين جوشش و اين اميد را از او بگيرند. آن
را به يك موجود مرده، يا شبيه مرده
تبديل بكنند، تا بتوانند هركارى كه
مايلند انجام بدهند! بايك ملت زنده كه
نمى‏توانند هركارى كه بخواهند، انجام
دهند. يك جسم بيهوش مدهوش بى‏حسى كه
آن‏جا افتاده است، هركس هرچه دلش
خواست، مى‏تواند به او تزريق كند. با او
هركارى مى‏تواند بكند; اما با يك موجود
سرحال زنده باهوش متحرك و فعال كه
نمى‏توانند هركارى را انجام بدهند!



...امروز هر نفسى، هر حنجره‏اى
كه براى نااميد كردن مردم بدمد، بدانيد
كه اين حنجره در اختيار دشمن است; چه
خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمى كه
كلمه‏اى را در جهت نا اميد و مايوس كردن
مردم روى كاغذ بياورد، اين قلم متعلق به
دشمن است; چه صاحب اين قلم بداند، چه
نداند ! دشمن از او استفاده مى‏كند.



... البته وقتى نتوانستند اين عقيده
را از مردم بگيرند; سعى مى‏كنند آن‏را
در ذهن‏هاى مردم خراب كنند. خراب كردن
اين عقيده چگونه است؟ به اين صورت است
كه بگويند: خب آقا مى‏آيد، همه كارها را
درست مى‏كند! اين خراب كردن عقيده است.
اين تبديل كردن يك داروى مقوى، به يك
داروى مخدر و خواب آور است. خود آقا
مى‏آيد، انجام مى‏دهد; يعنى چه؟ امروز
تكليف شما چيست؟ شما امروز بايد چه
بكنى؟ شما بايد زمينه را آماده كنى تا
آن بزرگوار، بتواند بيايد و در آن زمينه
آماده اقدام بكند. (45)



مبناى
كار قدرت‏هاى طاغوتى بر اين است كه
فروغ اميد را در دل‏ها بميرانند و همه
اميدها را به يك نقطه مادى; يعنى، پول و
زخارف كم ارزش دنيا متمركز كنند كه سر
رشته آن نيز در دست‏خود آنها است.



همه چيز را با حسابهاى كمى و پولى
محاسبه مى‏كنند و معنويات را از حساب
خارج مى‏كنند و به ويژه مى‏كوشند كه آن
آينده موعود را از چشم ملت‏ها دور
نگه‏دارند; اما ملت‏ها بايد اميدوار
باشند تا اين اراده تكوينى الهى تحقق
پيدا كند. (46)



...اعتقاد به مهدى
موعود (عج)، شيعه را تا امروز از آن همه
پيچ و خم‏هاى عجيب و غريبى كه در سر
راهش قرار داده بودند، عبور داده است و
امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندى
اسلام و قرآن، در دست‏شما ملت مسلمان و
شيعه ايران است. هرجا كه چنين اعتقادى
باشد، همين اميد و مبارزه وجود دارد.



به همين خاطر، يكى از
اساسى‏ترين كارهاى استعمار واستكبار و
ايادى آنها، اين بوده است كه عقيده اميد
و مبارزه را در دل مردم از بين ببرند.
بارها خواسته‏اند اين چراغ را خاموش
كنند; ولى نتوانسته‏اند.



ما
مى‏دانيم كه استعمار و استكبار، چه
تلاشى را در اين جهت - نه فقط در ايران
بلكه در سطح دنياى اسلام - انجام داده
است; تا اين چراغ را خاموش كند. در يك
گزارش بسيار مهمى كه مربوط به سال‏ها
قبل است و جديد نيست; تلاش گروه‏هاى
تبليغى مسيحيت را كه از اروپا به
سمت‏شمال آفريقا اعزام مى‏شدند تا
جاده استعمار را در آن‏جا صاف كنند،
نشان داده بود. يكى از غصه‏هاى دين
داران دنيا، اين است كه قدرت‏مندان
مسلط بر كشورهاى مسيحى، تبليغ على
الظاهر دين مسيح در سطح دنيا را،
وسيله‏اى براى پيش بردن ماشين استعمار
قرار دادند و اينها جاده صاف كن استعمار
شدند. گروه‏هاى تبليغى وبه اصطلاح
تبشيرى را، به عنوان تبليغ مسيحيت - كه
ظاهرش تبليغ مسيحيت‏بود; اما باطن قضيه
اين بود كه راه را باز كنند تا
استعمارگران اروپايى از كشورهاى مختلف
اروپاى آن روز، وارد كشورهاى اسلامى
بشوند و قدرت سياسى را قبضه كنند - به
اطراف دنيا فرستادند و متاسفانه در
بسيارى از جاها هم موفق شدند.



اين گزارش، مربوط به گروه‏هاى
تبليغى
در شمال آفريقا است. گزارشگر مى‏نويسد :



«يكى از مشكلات ما در سر راه
تبليغ مسيحيت وپيشرفت استعمار در شمال
آفريقا ومنطقه تونس و مغرب، اين است كه
اين مردم اعتقاد دارند كه «مهدى موعود»
خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهد كرد»
.



گزارشگر، اين را در گزارش
رسمى خود مى‏نويسد وبراى آن هياتى كه
مسؤول رسيدگى به اين كارهاست،
مى‏فرستد.



بنابراين ، نفس
اعتقاد به مهدى موعود (عج)، باعث ايجاد
مشكل براى استكبار و استعمار شده بود;
در حالى كه اعتقادى كه برادران ما در آن
مناطق دنيا دارند، به روشنى و وضوح
اعتقادى كه ما امروز در اين‏جا داريم،
نيست; بلكه بيشتر، ابهامات و كلى گويى
وجود دارد تا تعيين مصداق و مورد و نام و
خصوصيات. در عين حال، استعماگران از اين
اميد ترسيدند.



در همين كشور
خود ما، يكى از بزرگان علما وروحانيون
محترمى كه امروز بحمدالله در ميان ما
هستند وبركات وجود ايشان باز هم شامل
حال مردم مى‏شود; براى من نقل مى‏كردند
كه در اوايل روى كار آمدن رژيم منحوس و
فاسد و وابسته پهلوى، آن كودتاگر بى
سواد فاقد هرگونه معرفت و معنويت، يكى
از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا كرد
و از او پرسيد: اين قضيه امام زمان چيست
كه اين گونه مشكلاتى براى ما درست كرده
است؟ اين آخوند هم بر طبق دل و ميل او،
جوابى مى‏گويد و آن قلدر هم ماموريت
مى‏دهد كه برويد، مساله را حل و تمام
كنيد واين اعتقاد را از دل مردم بيرون
بياوريد! ! او مى‏گويد : اين كار آسان
نيست و خيلى مشكلات دارد و بايد كم كم
وبا مقدمات شروع كنيم. البته آن مقدمات
به فضل پروردگار و با هوشيارى علماى
ربانى و آگاهان اين كشور، در آن دوران
ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه شوم را
عملى كنند. در كشور ما، يك كودتاچى
غاصب، از طرف دستگاه‏هاى قدرت
استعمارى، ماموريت داشت كه بيايد ايران
را قبضه كند و كشور را دو دستى تحويل
دشمن بدهد و براى آن كه بتواند بر اين
مردم مسلط بشود، يكى از مقدمات لازمش
اين بود كه عقيده به مهدى موعود (عج) را
از ذهن مردم پاك كند. (47)



دشمنان تفكر و اعتقاد به مهدويت - كه
اين انديشه را به زيان خود مى‏دانند -
همواره تلاش كرده‏اند تا آن‏را از
اذهان مردم بزدايند ويا مفاهيم اعتقاد
به مهدويت را تحريف كنند; لذا امروز در
نقطه مقابل اين تلاش دشمنان، بايد در
جهت اعتقاد و عمل و تبليغ و تبيين حقيقت
«مهدويت‏» حركت كنيم. (48)



استكبار جهانى و صهيونيزم در تلاش
هستند تا ملتهاى تحت‏سيطره آنان، به
وضع تحميل شده عادت كنند و آن را رنگى
ثابت، ابدى و تغييرناپذير بپندارند.
قدرت‏هاى استكبارى خواهان غفلت، خواب
آلوده بودن، نداشتن آرمان ونيز عدم
تحرك ملت‏ها هستند و چنين وضعى را
بهشت‏خود مى‏دانند; اما انتظار فرج
موجب مى‏شود كه انسان به وضع موجود
قانع نباشد و بخواهد به وضعى بهتر وبرتر
دست پيدا كند. (49)



اگر فطرت
انسانى، تحت فشار قدرت‏هاى استكبارى،
مسخ و لگدمال نشود; دل‏ها به طور فطرى و
طبيعى منتظر چنان آينده‏اى (محيطى
آكنده از عدل واقعى) است و بدون ترديد آن
قدرت متكى بر عدل مطلق الهى، پرچم خواهد
برافراشت.



...قدرت جهنمى
استكبار و صهيونيزم، امروز با تكيه بر
پول وتبليغات واستفاده از شعارهاى ظاهر
فريب (مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق
اساسى ملت‏ها) براى تحميل ظلم بر
ملت‏ها و ترويج فساد، دورويى، تزوير و
رياكارى و نفاق در جوامع بشرى تلاش
مى‏كند و در طول تاريخ، چنين شرايطى
وجود نداشته است; اما براى تحقق ظهور
امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط
كافى نيست و وجود انسان‏هاى صالح،
انگيزه‏هاى قوى، ايمان‏هاى راسخ،
گام‏هاى استوار و دل‏هاى روشن نيز
لازم و ضرورى‏است. (50)



دشمن‏ترين اشخاص با اين عقيده وبا
شخص
آن بزرگوار ، ستمگران عالم‏اند از روز
غيبت آن حضرت - بلكه از روز ولادت آن
حضرت - تا امروز; آن كسانى كه وجودشان با
ستم و با زورگويى همراه بوده، به دشمنى
با اين بزرگوار، با اين پديده الهى، با
اين نور وبا اين شمشير الهى مشغول شدند.
امروز هم مستكبرين وستمگران عالم ، با
اين فكر واين عقيده، مخالف و دشمن‏اند.
مى‏دانند كه اين عقيده و اين عشق - كه در
دل‏هاى مسلمين، به خصوص در دل هاى شيعه
است - براى هدف‏هاى ستمگرانه آنها
مزاحم است. (51)



ميراث بر همه
پيامبران



جامعه
«مهدوى‏» ، (يعنى، آن دنيايى كه امام
زمان (عج) مى‏آيد تا آن دنيا را بسازد)،
همان جامعه‏اى است كه همه پيامبران
براى تامين آن در عالم ظهور كردند. يعنى
همه پيغمبران مقدمه بودند تا آن جامعه
ايده آل انسانى - كه بالاخره به وسيله
ولى عصر و مهدى موعود (عج) در اين عالم
پديد خواهد آمد و پايه گذارى خواهد شد -
به وجود بيايد . مانند يك بناى مرتفعى كه
كسى مى‏آيد، زمين آن را تسطيح مى‏كند و
خار و خاشاك را از آن مى‏كند. كس ديگرى
پس از او مى‏آيد و زمين را براى پايه
ريزى، مى‏كند و گود مى‏كند. كس ديگرى
پس از او مى‏آيد، تا پايه‏ها را شالوده
ريزى كند و بلند كند و كس ديگرى پس از او
مى‏آيد تا ديوارها را بچيند و يكى پس از
ديگرى، ماموران و مسؤولان مى‏آيند تا
اين كاخ مرتفع، اين بنيان رفيع، به
تدريج در طول زمان ساخته و پرداخته
بشود.



انبياى الهى عليهم
السلام، از آغاز تاريخ بشريت، يكى پس از
ديگرى آمدند تا جامعه را و بشريت را قدم
به قدم به آن جامعه آرمانى و آن هدف
نهايى، نزديك كنند. انبيا همه موفق شدند
.حتى يك نفر از رسولان الهى هم در اين
راه
و در اين مسير ناكام نماند. بارى بود كه
بر دوش اين ماموران عالى مقام، نهاده
شده بود. هر كدام قدمى آن بار را به مقصد
و سر منزل نزديك كردند; كوشش كردند; هرچه
توان داشتند، به كار برند. آن وقتى كه
عمر آنان سر آمد; اين بار را ديگرى از
دست آنان گرفت و همچنان قدمى و مسافتى
آن را به مقصد نزديك تر كرد. ولى عصر -
صلوات الله عليه - ميراث بر همه
پيامبران الهى است كه مى‏آيد و گام آخر
را در ايجاد آن جامعه الهى بر مى‏دارد.
(52)



آن جامعه‏اى كه در دوران
ظهور حضرت ولى عصر (عج) به وجود خواهد
آمد; همان جامعه‏اى است كه همه
پيغمبران الهى براى تهيه مقدمات آن از
جانب الهى مبعوث شدند; يعنى، ايجاد يك
جامعه‏اى كه بشريت در آن جامعه بتواند
به رشد و كمال متناسب خود برسد. اگر اين
آيه قرآن كه درباره بعثت پيامبران
مى‏فرمايد: «ليقوم الناس بالقسط‏» ;
يعنى، پيغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل
در جامعه بشرى استوار بشود ، اشاره به
هدف بعثت مى‏كند. پس حكومت مهدى (عج) و
جامعه مهدوى، همان جامعه‏اى است كه اين
هدف را به طور كامل تامين مى‏كند. (53)



آنچه مسلم است ، همه پيغمبران
و اوليا براى اين آمدند كه پرچم توحيد
را در عالم، گسترش بدهند; پرچم توحيد را
به اهتزاز در آورند و روح توحيد را در
زندگى انسان‏ها زنده كنند. بدون عدالت،
بدون استقرار عدل و انصاف، توحيد
معنايى
ندارد. يكى از نشانه‏ها يا اركان
توحيد،
نبودن ظلم و نبودن بى‏عدالتى است; لذا
شما مى‏بينيد كه پيام استقرار عدالت،
پيام پيغمبران است. تلاش براى عدالت،
كار بزرگ پيغمبران است. انسان‏هاى والا
در طول تاريخ، در اين راه تلاش
كرده‏اند
و بشريت را روز به روز به سمت فهميدن اين
حقيقت كه عدالت، سرآمد همه خواسته‏هاى
انسانى است، نزديك كرده‏اند.



سلسله انبيا، پاك‏ترين و
مقدس‏ترين،
نورانى‏ترين انسان‏هاى تمام تاريخ
بوده‏اند، در ميان انسان‏هاى پاك و
انسان‏هاى والا - كه داراى روح عرشى و
خدايى هستند - وجود مقدس خاتم الانبياء
محمد مصطفى صلى الله عليه و آله وسلم
سرآمد همه، و خاندان پاك و اهل بيت مطهر
او - كه قرآن ، ناطق به اين طهارت و
پاكيزگى و آراستگى است - در شمار برترين
و بالاترين انسان‏هاى پاك و مطهر و
نورانى در همه تاريخ است. زنى مثل فاطمه
زهرا عليها السلام در همه تاريخ، كيست؟
!



انسانى مثل على مرتضى در
سرتاسر تاريخ بشريت، كجا نشان داده
مى‏شود؟ !



سلسله اهل بيت نبى
اكرم عليهم السلام در طول تاريخ،
خورشيدهاى فروزانى بوده‏اند كه در
معنا توانسته‏اند بشريت روى زمين را با
عالم غيب و با عرش الهى، متصل كنند:
«السبب المتصل بين الارض و السماء» .
خاندان پيامبر، معدن علم، معدن اخلاق
نيكو، معدن ايثار و فداكارى، معدن صدق و
صفا و راستى، منبع همه نيكى‏ها و
زيبايى‏ها و درخشندگى‏هاى وجود آدمى
در هر عصر و عهدى بوده‏اند. هريك چنين
خورشيد فروزانى بوده‏اند.



...
يكى از آن خورشيدهاى فروزان، به فضل و
كمك پروردگار و به اراده الهى، امروز در
زمان ما به عنوان «بقية الله فى ارضه‏»
، به عنوان «حجة الله على عباده‏» ، به
عنوان «صاحب زمان‏» و «ولى مطلق
الهى‏» در روى زمين وجود دارد. بركات
وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز
هم به بشر مى‏رسد. (54)



بشارت
«اليس الصبح بقريب‏
»



امروز ، هم بشريت‏بيش از بسيارى از
دوران هاى تاريخ ، دچار ظلم و جور است.
از هر پيشرفتى كه امروز بشريت كرده است
، معرفت پيشرفته‏تر است. ما به زمان
ظهور امام زمان - ارواحنا فداه - اين
محبوب حقيقى انسان‏ها نزديك شده‏ايم;
زيرا معرفت‏ها پيشرفت كرده است.



امروز ذهنيت‏بشر، آماده آن است كه
بفهمد، بداند و يقين كند كه انسان
والايى خواهد آمد و بشريت را از زير
بارهاى ظلم و ستم نجات خواهد داد. همان
چيزى كه همه پيغمبران براى آن تلاش
كرده‏اند. همان چيزى كه پيغمبر اسلام
در آيه قرآن، وعده آن را به مردم داده
است: «و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى
كانت عليهم‏» . دست قدرت الهى، به وسيله
يك انسان عرشى، يك انسان خدايى، يك
انسان متصل به عالم‏هاى غيبى، معنوى و
عوالمى كه براى انسان‏هاى كوته نگرى
مثل ما قابل درك و تشخيص نيست; مى‏تواند
اين آرزو را براى بشريت‏برآورده كند.
لذا دل‏ها، شوق‏ها و عشق‏ها به سمت آن
نقطه، متوجه و روز به روز متوجه‏تر است.
(55)



ياران مهدى (عج)



براى تحقق ظهور امام زمان (عج)،
وجود ظلم و جور، شرط كافى نيست و وجود
انسان‏هاى صالح، انگيزه‏هاى قوى،
ايمان‏هاى راسخ، گام‏هاى استوار و
دل‏هاى روشن نيز لازم و ضرورى است. (56)



امام زمان (عج)، كسانى را لازم
دارد كه در مقابل پديده‏هاى تلخ و
دشوار، مردد و متزلزل نشوند و عقب
ننشينند تا بتواند با اينها وارد كار
عظيمى بشود كه قرار است دنيا را متحول
كند.



... ايشان بايد در مقابل
همه مشكلات بايستند، يك سيستم قوى لازم
است كه افراد آن غير متزلزل باشند.
بصيرت نافذ و راسخ داشته باشند كه هيچ
مشكلى آنان را مردد نكند و امام عزيز ما
اين‏گونه بود... امام زمان (عج) افرادى
را لازم دارد آگاه، بصير، خبير، متوكل
به خداى متعال، توجه كننده به جزئيات و
آن‏گاه فداكار، كاردان در اداره جامعه
و رزمجو با دشمن.



شما هستيد كه
بايد خودتان را بسازيد تا ان‏شاءالله
آن عده و نصاب لازم در اختيار اراده
خالصى قرار بگيرد. (57)



تقوا ،
تواضع ، فروتنى و گذشت در برابر ضعفا و
مقاومت در برابر زورمندان و ستمگران از
صفات سربازان امام عصر (عج) مى‏باشد. (58)



زمينه‏هاى ظهور



براى ظهور مهدى موعود -
ارواحنافداه - زمينه بايد آماده بشود و
آن عبارت از عمل كردن به احكام اسلامى و
حاكميت قرآن و اسلام است. (59)



...
پس مى‏شود زمينه‏ها را فراهم كرد. وقتى
يك چنين زمينه هايى - ان‏شاءالله -
گسترش پيدا كند، زمينه ظهور حضرت
بقية‏الله - ارواحنا فداه - نيز پديد
مى‏آيد و مساله مهدويت - آن آرزوى ديرين
بشر و مسلمين - تحقق پيدا مى‏كند. (60)



شما مردم عزيز - به خصوص شما
جوان‏ها - هرچه كه در صلاح خود، در
معرفت و اخلاق و رفتار و كسب صلاحيت‏ها
در وجود خودتان بيشتر تلاش كنيد، اين
آينده را نزديك‏تر خواهيد كرد، اينها
دست‏خود ما است.



اگر ما
خودمان را به صلاح نزديك كنيم، آن روز
نزديك خواهد شد، همچنان كه شهداى ما با
فدا كردن جان خودشان، آن روز را
نزديك‏تر كردند. آن نسلى كه براى
انقلاب، آن فداكارى‏ها را كردند; با
فداكارى‏هاى خودشان آن آينده را
نزديك‏تر كردند. هرچه ما كار خير و
اصلاح درونى خود و تلاش براى اصلاح
جامعه انجام بدهيم، آن عاقبت را دائما
نزديك‏تر مى‏كنيم. (61)



ما
بايد بدانيم كه ظهور ولى عصر - صلوات
الله عليه - همان طورى كه با اين انقلاب
ما، يك قدم نزديك شد; با همين انقلاب ما،
باز هم مى‏تواند نزديك‏تر بشود; يعنى،
همين مردمى كه انقلاب كردند و خود را يك
قدم به امام زمانشان نزديك كردند;
مى‏توانند باز هم يك قدم و يك قدم ديگر
و يك قدم ديگر، همين مردم خودشان را به
امام زمان (عج) نزديك‏تر كنند.



چطور؟ هرچه شما بتوانيد دايره اين
مقدار از اسلامى كه من و شما در ايران
داريم (مبالغه نمى‏كنيم، اسلام كامل
البته نيست; اما بخشى از اسلام را اين
ملت توانسته در ايران پيدا كند)، همين
مقدار از اسلام را هرچه شما بتوانيد در
آفاق ديگر عالم ، در كشورهاى ديگر ، در
نقاط تاريك و مظلم ديگر، گسترش و اشاعه
بدهيد; همان مقدار به ظهور ولى امر و حجت
عصر (عج)، كمك كرديد و نزديك شديد. (62)



... نزديك شدن ما به امام زمان (عج) يك
نزديك شدن معنوى است; يعنى، شما در هر
زمانى تا پنج‏سال ديگر، تا ده سال
ديگر، تا صد سال ديگر كه بتوانيد كيفيت
و كميت جامعه اسلامى را افزايش بدهيد،
امام زمان - صلوات الله عليه - ظهور
خواهد كرد.



اگر بتوانيد در
درون خود، جامعه‏تان - همان جامعه
انقلابى - تقوا، فضيلت، اخلاق،
دين‏دارى، زهد، نزديكى معنوى به خدا را
در خود و ديگران تامين كنيد; پايه و
قاعده ظهور ولى عصر - صلوات الله و سلامه
عليه - را مستحكم‏تر كرديد و هرچه
بتوانيد از لحاظ كميت و مقدار، تعداد
مسلمانان مؤمن و مخلص را افزايش بدهيد،
باز به امام زمان و زمان ظهور ولى عصر
(عج) نزديك‏تر شديد.



پس ما
مى‏توانيم قدم به قدم جامعه خود و زمان
و تاريخ خود را به تاريخ ظهور ولى عصر -
صلوات الله و سلامه عليه - نزديك كنيم.



نكته دوم اين است كه ما امروز
در انقلاب خودمان، حركت‏ها و روش هايى
داريم. اين روش‏ها بايد به كدام
سمت‏حركت كند؟ اين نكته بسيار شايان
توجه است.



ما يك محصلى را در
نظر مى‏گيريم كه اين محصل مثلا
مى‏خواهد در دانش رياضى استاد بشود;
حالا مقدمات كار او را چگونه بايد فراهم
كنيم. بايد جهت تعليماتى كه به او
مى‏دهيم، جهت رياضى باشد. معنا ندارد
كه ما يك نفرى را كه مى‏خواهيم رياضى
دان بشود ، بياييم درس فقه - مثلا - به او
ياد بدهيم. يا آن كسى كه مى‏خواهد فقيه
بشود، بياييم درس طبيعى - مثلا - به او
بدهيم. بايد مقدمات متناسب با نتيجه و
غايت‏باشد .



غايت ، جامعه
آرمانى مهدوى است. پس ما هم بايد مقدمات
را همان جور فراهم بكنيم . ما بايد با
ظلم نسازيم و بايد عليه ظلم، حركت قاطع
بكنيم. هر گونه ظلمى و از هر كسى. ما ما
بايد جهت‏خودمان را، جهت اقامه حدود
اسلامى قرار بدهيم. در جامعه خودمان،
هيچ مجالى به گسترش انديشه غير اسلامى و
ضد اسلامى ندهيم. نمى‏گويم با زور;
نمى‏گويم با قهر و غلبه - كه مى‏دانيم
با انديشه و فكر، جز از راه انديشه و فكر
نمى‏شود مبارزه كرد - بلكه مى‏گويم از
راه‏هاى درست و منطقى و معقول، بايد
انديشه اسلامى گسترش پيدا كند.



بايد تمام قوانين ما، مقررات
مملكتى،
ادارات دولتى، نهادهاى اجرايى و همه و
همه، از لحاظ ظاهر و از لحاظ محتوا،
اسلامى بشود و به اسلامى شدن روز به روز
نزديك‏تر بشود. اين جهتى است كه انتظار
ولى عصر (عج) به ما و به حركت ما مى‏دهد.
امام زمان (عج) - در دعاى «ندبه‏»
مى‏خوانيد كه - در مقابل فسوق، عدوان،
طغيان، نفاق مقابله مى‏كند و نفاق و
طغيان و عصيان و شقاق و دو دستگى را ريشه
كن مى‏كند و ازاله مى‏كند. ما هم بايد
در جامعه‏مان، امروز در آن جهت‏حركت
كنيم و پيش برويم. اين است آن چيزى كه ما
را به امام زمان - صلوات الله عليه - از
لحاظ معنوى نزديك خواهد كرد و جامعه ما
را به جامعه ولى عصر - صلوات الله و
سلامه عليه - آن جامعه مهدوى علوى
توحيدى، نزديك‏تر و نزديك‏تر خواهد
كرد. (63)



... وقتى نتوانستند اين
عقيده را از مردم بگيرند; سعى مى‏كنند
آن را در ذهن‏هاى مردم خراب كنند. خراب
كردن اين عقيده چگونه است؟ به اين صورت
است كه بگويند: خب آقا مى‏آيد، همه
كارها را درست مى‏كند!



اين،
خراب كردن عقيده است. اين، تبديل كردن
موتور متحركى، به يك چوب لاى چرخ است.
تبديل كردن يك داروى مقوى، به يك داروى
مخدر و خواب‏آور است. خود آقا مى‏آيد،
انجام مى‏دهد; يعنى چه؟ ! امروز تكليف
شما چيست؟ شما امروز بايد چه بكنى؟ شما
بايد زمينه را آماده كنى، تا آن بزرگوار
بتواند بيايد و در آن زمينه آماده،
اقدام بكند. از صفر كه نمى‏شود شروع
كرد! جامعه‏اى مى‏تواند پذيراى مهدى
موعود - ارواحنا فداه - باشد كه در او
آمادگى و قابليت‏باشد; و الا مثل انبيا
و اولياى طول تاريخ مى‏شود .



چه علتى داشت كه بسيارى از انبياى
بزرگ
اولى العزم، آمدند و نتوانستند دنيا را
از بدى‏ها ، پاك و پيراسته كنند؟ چرا؟
چون زمينه‏ها آماده نبود.



چرا
اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه
السلام در زمان خودش - با آن قدرت الهى،
با آن علم متصل به معدن الهى ، با آن
نيروى اراده ، با آن زيبايى‏ها و
درخشندگى‏هايى كه در شخصيت آن بزرگوار
وجود داشت، با آن توصيه‏هاى پيامبر
اكرم عليهم السلام درباره او - در همين
مدت كوتاه، نتوانست ريشه بدى را
بخشكاند؟



خود آن بزرگوار را
از سر راه برداشتند: «قتل فى محراب
عبادته لشدة عدله‏» . تاوان عدالت
اميرالمؤمنين عليه السلام، جان
اميرالمؤمنين بود كه از دست رفت ! چرا ؟
چون زمينه ، زمينه نا مساعد بود. زمينه
را نا مساعد كرده بودند. زمينه را زمينه
دنياطلبى كرده بودند! آن كسانى كه در
مقابل اميرالمؤمنين عليه السلام،
صف‏آرايى كرده بودند - در اواخر حكومت
اين بزرگوار، يا در اواسط - كسانى بودند
كه زمينه‏هاى دينى آنها، زمينه‏هاى
مستحكم و ماده غليظ متناسب دينى نبود .



عدم آمادگى، اين طور فاجعه به
بار مى‏آورد! آن وقت اگر امام زمان (عج)
در يك دنياى بدون آمادگى تشريف
بياورند، همان خواهد شد! بايد آمادگى
باشد. اين آمادگى چگونه است؟ اين، همانى
است كه شما نمونه هايى از آن را در جامعه
خودتان مشاهده مى‏كنيد. امروز در ايران
اسلامى، چيزهايى از درخشندگيهاى معنوى
وجود دارد كه در هيچ جاى دنيا نيست - تا
آن‏جايى كه ما خبر و گزارش و اطلاع
داريم، از قضاياى دنيا بى خبر هم نيستيم
- امروز در كجاى دنيا، جوان‏هايى پيدا
مى‏شوند كه روى شهوات نفس و روى
مادى‏گرى پا بگذارند و سراغ معنويات
بروند؟ البته گاهى يك جوان، دو جوان، يا
يك آدم استثنايى گوشه‏اى هست، همه جاى
دنيا پيدا مى‏شود; اما اين كه عده عظيمى
از يك نسل، اين طور باشند، كجاى دنيا
هست؟ (64)



مهدويت وانقلاب
اسلامى ايران



... اولين
قدم براى حاكميت اسلام و براى نزديك شدن
ملت‏هاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود
- ارواحنا فداه و عجل الله فرجه - به
وسيله ملت ايران برداشته شده است و آن،
ايجاد حاكميت قرآن است. (65)



شعارهايى كه امام زمان - عليه الصلوة
والسلام و عجل الله تعالى فرجه - بر سر
دست‏خواهد گرفت و عمل خواهد كرد; امروز
شعارهاى مردم ما است، شعارهاى يك كشور و
يك دولت است. اين خودش يك گام بسيار
بلندى، به سوى اهداف امام زمان (عج) است.



يك روزى شعار توحيد ، شعار
معنويت ، شعار دين دارى ، در دنيا منسوخ
شده بود. سعى كرده بودند به طور كلى، آن
را به دست فراموشى بسپارند; اما امروز
در اين منطقه عالم، اين شعارها،
شعارهاى رسمى حكومت است، شعارهاى رسمى
اداره كشور و آحاد ملت است. علاوه بر
اين، اين شعارها، آرزوى ملت‏هاى
مسلمان در بسيارى از كشورهاى دنيا است،
و اين شعارها، يك روز تحقق پيدا خواهد
كرد. اين زمينه‏ها وقتى آماده شد - آن
وقتى كه معلوم شد در مقابل قدرت مادى
مستكبران عالم، زمينه اين وجود دارد كه
آحاد بشر، بتوانند بر روى حرف حق خود
بايستند - آن روز، روز ظهور امام زمان
(عج) است. آن روز، روزى است كه منجى عالم
بشريت، به فضل پروردگار ظهور كند و پيام
او، همه دل‏هاى مستعد را - كه در همه جاى
جهان هستند - به خود جذب كند و آن وقت
ديگر قدرت‏هاى ستمگر ، قدرت‏هاى زورگو
، قدرتهاى متكى به زر و زور، نتوانند
حقيقت را - آن‏چنانى كه قبل از آن هميشه
كرده‏اند - با فشار زر و زور خود، به عقب
بنشانند يا مكتوم نگه‏دارند. (66)



انقلاب ما در راه آن هدفى كه امام
زمان (عج)، براى تامين آن هدف مبعوث
مى‏شود و ظاهر مى‏شود، يك مقدمه لازم و
يك گام بزرگ بوده [است] . ما اگر اين گام
بزرگ را بر نمى‏داشتيم، يقينا ظهور ولى
عصر - صلوات الله عليه و عجل الله تعالى
فرجه الشريف - به عقب مى‏افتاد. شما
مردم ايران و شما مادران شهيد داده و
پدران داغدار و افرادى كه در طول اين
مبارزه زحمت كشيديد، بدانيد و شما اى
امام بزرگوار امت! بدانيد - كه بهتر از
ما مى‏دانيد - شما موجب پيشرفت‏حركت
نسانيت‏به سوى سر منزل تاريخ و موجب
تسريع در ظهور ولى عصر - صلوات الله عليه
- شديد. شما يك قدم، اين بار را به منزل
نزديك‏تر كرديد. با اين انقلاب كه مانع
را - كه همان دستگاه و نظام پليد ظلم در
اين گوشه دنيا بود و سرطان بسيار خطرناك
و موذى و آزار دهنده‏اى بود - اين را
كنديد و قلع و قمع كرديد. خوب، حالا بعد
از اين چه كنيم؟ بعد از اين تكليف ما
روشن است.



ما بايد بدانيم كه
ظهور ولى عصر - صلوات الله عليه - همان
طورى كه با اين انقلاب ما يك قدم نزديك
شد; با همين انقلاب ما باز هم مى‏تواند
نزديك‏تر بشود; يعنى، همين مردمى كه
انقلاب كردند و خود را يك قدم به امام
زمانشان نزديك كردند، مى‏توانند باز
هم يك قدم و يك قدم ديگر و يك قدم ديگر،
همين مردم خودشان را به امام زمان (عج)
نزديك‏تر كنند. (67)



همه
خصوصياتى كه در ظهور مهدى (عج) هست ، در
يك مقياس كوچك در انقلاب اسلامى ملت
ايران هم هست. در آن‏جا هم مخاطب حضرت
بقية الله همه مردم عالم‏اند، يعنى، در
آن لحظه‏اى كه به خانه كعبه پشت مى‏دهد
و تكيه مى‏كند و دعوت خود را با صداى
بلند فرياد مى‏كند، صدا مى‏زند: «يا
اهل العالم‏» .



انقلاب اسلامى
ما هم از آغاز، اعلام كرد كه مخصوص يك
ملت و يك قوم و يك كشور نيست. همچنانى كه
آن بزرگوار با همه قدرت‏هاى بزرگ جهان،
ستيزه مى‏كند و در مى‏افتد، انقلاب ما
هم با دست‏خالى و فقط با تكيه به نيروى
ايمان با همه قدرت‏هاى عظيم جهانى
مقابل شد. همان طورى كه ظهور حضرت مهدى
(عج) همه حساب‏هاى مادى و معمولى را به
هم مى‏ريزد; انقلاب ما هم همه حساب‏ها
را به هم ريخت. امروز با انقلاب اسلامى
ما - كه در خط ايجاد عدالت در سطح جهان
است - انقلاب حضرت مهدى (عج) يك گام بزرگ
به هدف خود نزديك شد. نه فقط به وجود
آمدن حكومت اسلامى، آن عاقبت موعود را
به عقب نمى‏اندازد; بلكه آن را تسريع هم
مى‏كند و اين است معناى انتظار. (68)



امام زمان (عج)، امانت و گوهر
درخشنده عظيم آفرينش در ميان ما، امروز
بى‏گمان بيش از هر زمان، متوجه و مراقب
اين ملت است. (69)



ايمان و
اعتقاد به امام زمان (عج) مانع از تسليم
شدن است و ملت هاى با ايمانى كه حضور قطب
عالم امكان را در ميان خود احساس
مى‏كنند; از حضور او اميد و نشاط
مى‏گيرند و براى مجد و عظمت اسلام،
مبارزه و مجاهدت مى‏كنند. با تكيه بر
همين اميد درخشان بود كه ملت‏بزرگ
ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد
و افتخار طول تاريخ بشر و تاريخ اسلام
شد. (70)



ملت منتظر ايران، با
تكيه بر اميد به پيشرفت و موفقيت،
دست‏به اقدام ، تلاش و انقلاب زد و
پيروز شد; لذا مردم ما بايد روح انتظار
را به تمام معنا، در زندگى خود زنده
كنند. (71)



اعتقاد به مهدى موعود
(عج)، شيعه را تا امروز از آن همه پيچ و
خم‏هاى عجيب و غريبى كه در سر راهش قرار
داده بودند، عبور داده است و امروز
بحمدالله عزت و پرچم سربلندى اسلام و
قرآن، در دست‏شما ملت مسلمان و شيعه
ايران است. هرجا كه چنين اعتقادى باشد،
همين اميد و مبارزه وجود دارد. (72)



جامعه مهدوى



...دورانى خواهد رسيد كه قدرت قاهره
حق،
همه قله‏هاى فساد وظلم را از بين خواهد
برد وچشم انداز زندگى بشر را، با نور
عدالت منور خواهد كرد. (73)



...دنياى سرشار از عدالت، پاكى،
راستى،
معرفت و محبت، دنياى دوران امام زمان
(عج) است، كه زندگى بشر هم از آن جا به
بعد است. زندگى حقيقى انسان در اين
عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام
زمان (عج) است كه خدا مى‏داند، بشر در
آن‏جا به چه عظمت‏هايى نايل خواهد شد.
(74)



انتظار اسلامى; يعنى،
انتظار دنيايى سرشار از عدالت، راستى،
صميميت، انسانيت، معنويت، فضيلت و
اخلاق انسانى صحيح كه در آن حاكميت زر و
زور و تبليغات مزورانه و خبيثانه
رسانه‏هاى جمعى شرق و غرب، راهى ندارد.



... حكومت الهى حضرت بقية الله -
ارواحنافداه - حكومتى است كه در آن
مقررات حاكم بر مردم، خواست آمريكا
وديگر قدرت‏هاى زورگوى شرق و غرب نيست،
بلكه حكومت عدالت، مواسات و مساوات،
حكومت معنويت و فضيلت است و امروز هر
كسى كه براى عدالت، در راه دين
وخدمت‏به محرومان حركت مى‏كند، بايد
خوشحال و اميدوار باشد; زيرا آينده
متعلق به او است. (75)



ظهور حضرت
بقيه الله امام زمان (عج) و ايجاد محيطى
آكنده از عدل واقعى - عدل كامل الهى و
اسلامى - بالاترين شرايط زندگى مادى
ومعنوى انسان است.



اگر فطرت
انسانى، تحت فشار قدرت‏هاى استكبارى
مسخ و لگدمال نشود; دل‏ها به طور فطرى و
طبيعى، منتظر چنان آينده‏اى است و بدون
ترديد آن قدرت متكى بر عدل مطلق الهى،
پرچم خواهد برافراشت. (76)



حركت
جوامع اسلامى و حركت همه جوامع بشرى، به
سوى خير وصلاح است، به سوى حكومت‏حق
وعدالت است; به سوى نابودى خواست‏هاى
استبداد است; به سوى روى كار آمدن
مستضعفان است كه در شكل عادل‏ترينش در
دوران ظهور ولى عصر (عج) تامين مى‏شود.
(77)



... در حقيقت آن جامعه‏اى كه
در دوران ظهور حضرت ولى عصر (عج) به وجود
خواهد آمد; همان جامعه‏اى است كه همه
پيغمبران الهى، براى تهيه مقدمات آن از
جانب الهى مبعوث شدند; يعنى، ايجاد يك
جامعه‏اى كه بشريت در آن جامعه، بتواند
به رشد وكمال متناسب خود برسد. اگر اين
آيه قرآن كه درباره بعثت پيامبران
مى‏فرمايد «ليقوم الناس بالقسط‏» ;
يعنى; پيغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل
در جامعه بشرى استوار بشود، اشاره به
هدف بعثت مى‏كند پس حكومت مهدى (عج) و
جامعه مهدوى، همان جامعه‏اى است كه اين
هدف را، به طور كامل تامين مى‏كند. (78)



... ولى عصر - صلوات الله عليه -
ميراث بر همه پيامبران الهى است كه
مى‏آيد و گام آخر را در ايجاد آن جامعه
الهى بر مى‏دارد. مقدارى درباره اوصاف
آن جامعه من حرف بزنم. البته اگر شما در
كتب اسلامى، در متون اصلى اسلامى دقت
كنيد، همه خصوصيات آن جامعه به دست
مى‏آيد. همين دعاى ندبه‏اى كه در
روزهاى جمعه، ان‏شاءالله موفق باشيد و
بخوانيد و مى‏خوانيد; خصوصيات آن جامعه
ذكر شده است. آن‏جايى كه مى‏گويد: «اين
معز الاولياء و مذل الاعداء» ; مثلا آن
جامعه، جامعه‏اى است كه اولياى خدا در
آن عزيزاند و دشمنان خدا در آن ذليل و
خواراند; يعنى، ارزش‏ها و معيارها در
آن جامعه، چنين است: «اين المؤمل لاحياء
الكتاب و حدوده‏» . آن جامعه، جامعه‏اى
است كه حدود الهى در آن اقامه مى‏شود;
يعنى، همه حد و مرزهايى كه خدا معين
كرده است واسلام معين كرده است، در
جامعه زمان امام زمان (عج)، آن حد و
مرزها مراعات مى‏شود. امام زمان وقتى
كه ظهور مى‏كند، جامعه‏اى مى‏سازد كه
به طور خلاصه، داراى اين چند خصوصيت است
كه من آن را مى‏گويم و شما برادران و
خواهران عزيز دقت كنيد. در آيات و در
ادعيه كه وارد شده است; وقتى
مى‏خوانيد، ذهن خود را در اين مورد
بازتر و بازتر كنيد. فقط خواندن دعاى
«ندبه‏» كافى نيست; درس گرفتن و فهميدن
آن لازم است.



امام زمان (عج)،
جامعه‏اش را بر اين چند پايه بنا
مى‏كند:



اول بر نابود كردن و
قلع و قمع كردن ريشه‏هاى ظلم و طغيان;
يعنى، در جامعه‏اى كه در زمان ولى عصر -
صلوات الله عليه - ساخته مى‏شود، بايد
ظلم و جور نباشد; نه اين‏كه فقط در
ايران نباشد ، يا در جوامع مسلمان نشين
نباشد، در همه دنيا نباشد. نه ظلم
اقتصادى و نه ظلم سياسى و نه ظلم فرهنگى
و نه هيچ گونه ستمى در آن جامعه ديگر
وجود نخواهد داشت. بايد استثمار و
اختلاف طبقاتى و تبعيض و نابرابرى و
زورگويى و گردن كلفتى و قلدرى از عالم
ريشه كن بشود (اين خصوصيت اول) دوم:
خصوصيت جامعه ايده آلى كه امام زمان -
صلوات الله عليه - آن را مى‏سازد، بالا
رفتن سطح انديشه انسان است; هم انديشه
علمى انسان و هم انديشه اسلامى انسان;
يعنى، در دوران ولى عصر (عج) شما بايد
نشانى از جهل و بى سوادى و فقر فكرى و
فرهنگى در عالم پيدا نكنيد. آن‏جا مردم
مى‏توانند دين را به درستى بشناسند و
اين همچنانى كه همه مى‏دانيد، يكى از
هدف‏هاى بزرگ پيامبران بود كه
اميرالمؤمنين - صلوات الله و سلامه عليه
- اين را در خطبه نهج البلاغه شريف بيان
كرده است: «و يثيروا لهم دفائن
العقول‏» .



در روايات ما وارد
شده است كه وقتى ولى عصر (عج) ظهور
مى‏كند، زنى در خانه مى‏نشيند و قرآن
را باز مى‏كند و از متن قرآن، حقايق دين
را استخراج مى‏كند و مى‏فهمد; يعنى چه؟
يعنى آن‏قدر سطح فرهنگ اسلامى و دينى،
بالا مى‏رود كه همه افراد انسان و همه
افراد جامعه و زنانى كه در ميدان اجتماع
هم بر فرض شركت نمى‏كنند و در خانه
مى‏نشينند; آنها هم مى‏توانند فقيه
باشند، دين شناس باشند. مى‏توانند قرآن
را باز كنند و خودشان حقايق دين را از
قرآن بفهمند و شما ببينيد كه در
جامعه‏اى كه همه مردان و زنان در سطوح
مختلف، قدرت فهم دين و استنباط از كتاب
الهى را دارند، اين جامعه چقدر نورانى
است و هيچ نقطه‏اى از ظلمت در اين جامعه
ديگر نيست. اين همه اختلاف رويه، ديگر
در
آن جامعه معنايى ندارد.



خصوصيت‏سومى كه جامعه امام زمان
(عج)،
جامعه مهدوى دارا هست، اين است كه در آن
روز، همه نيروهاى طبيعت و همه نيروهاى
انسانى، استخراج مى‏شود. چيزى در بطن
زمين نمى‏ماند كه بشر از آن استفاده
نكند. اين همه نيروهاى معطل طبيعى، اين
همه زمين هايى كه مى‏تواند انسان را
تغذيه كند; اين همه قواى كشف نشده (مانند
نيروهايى كه قرن‏ها در تاريخ بود; مثلا
نيروى اتم، نيروى برق و الكتريسيته،
قرن‏ها بر عمر جهان مى‏گذشت و اين
نيروها در بطن طبيعت‏بود; اما بشر آنها
را نمى‏شناخت، بعد يك روزى به تدريج
استخراج شد) همه نيروهاى بى شمارى كه از
اين قبيل در بطن طبيعت هست، در زمان
امام زمان (عج) استخراج مى‏شود.



جمله ديگر و خصوصيت ديگر اين است كه
محور در دوران امام زمان (عج)، محور
«فضيلت و اخلاق‏» است. هر كس داراى
فضيلت اخلاقى بيشتر است، او مقدم تر و
جلوتر است . حالا اگر به آيات وروايات
مراجعه بكنيد - كه البته محققين و
متتبعين مراجعه‏كرده‏اند - خصوصيات
بيش‏ترى را هم پيدا مى‏كنيد.



حالا همين چهار خصوصيت: «جامعه‏اى
كه
در آن نشانى از ظلم و طغيان و عدوان و
ستم نيست‏» ; «جامعه‏اى كه در آن
انديشه دينى وانديشه علمى انسان‏ها در
سطح بالا است‏» ، «جامعه‏اى كه در آن
همه بركات و همه نعم و همه نيكى‏ها و
زيبايى‏هاى عالم بروز مى‏كند و در
اختيار انسان قرار مى‏گيرد» وبالاخره
«جامعه‏اى كه در آن تقوا و فضيلت و گذشت
و ايثار و برادرى و مهربانى و يك رنگى
اصل و محور است‏» ، يك چنين جامعه‏اى
را شما در نظر بگيريد. اين همان
جامعه‏اى است كه مهدى موعود ما و امام
زمان ما و محبوب تاريخى ديرين ما - كه هم
اكنون در زير همين آسمان و بر روى همين
زمين زندگى مى‏كند و در ميان انسان‏ها
هست - به وجود خواهد آورد و تامين خواهد
كرد. (79)



زيارت



خيلى از بزرگان ما در همين دوران
غيبت ،
آن عزيز ومحبوب دل‏هاى عاشقان و
مشتاقان را از نزديك، زيارت كرده‏اند;
بسيارى از نزديك با او بيعت كرده‏اند;
بسيارى از او سخن دلگرم كننده
شنيده‏اند; بسيارى از او نوازش
ديده‏اند وبسيارى ديگر بدون اين‏كه او
را بشناسند، از او لطف و نوازش و محبت
ديده و او را نشناخته‏اند. در همين جبهه
جنگ تحميلى، جوان‏هايى كه در لحظه‏هاى
حساس، احساس نورانيت و معنويت
كرده‏اند، لطفى از غيب به سوى دل‏هاى
خودشان، حس و لمس كردند و نشناختند و
نفهميدند; بسيارند. امروز هم همان جور
است. بسيجيان، ارتباط خاصى با اين نقطه
اساسى عواطف دل‏هاى شيعيان و مسلمانان
دارند. پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت
ولى عصر ارواحنا فداه - مهدى موعود عزيز
- يك پيوند ناگسستنى و هميشگى است. (80)



ما هميشه - مخصوصا در روزهاى
جمعه - توسل و توجه‏مان را به ولى‏عصر -
صلوات الله عليه - فراموش نكنيم. امام
زمان (عج) امانت وگوهر درخشنده عظيم
آفرينش در ميان ما، امروز بى گمان بيش
از هر زمان، متوجه و مراقب اين ملت است.



اين تجربه تعيين كننده زمان
ما، در طول زندگى پربركت ولى عصر - صلوات
الله عليه - تا امروز يك تجربه بى نظير
بوده است. من در همين روزهاى اخير،
احساسى در دلم بود كه اين احساس را به
بعضى از دوستان هم گفتم وبه شما هم
مى‏گويم.



در روز پانزدهم دى
(سال 1359)، من اين احساس را در خود ناگهان
وجدان كردم كه صاحب اين ميدان، صاحب اين
بيابان‏ها، صاحب اين صحنه پر شور و
عظيم
(اشاره به جبهه‏هاى جنگ تحميلى)، ولى
عصر امام زمان (عج) است و بى گمان امام
زمان (عج)، هم اكنون با جسم و حضور جسمى و
بدنى‏اش، يا با توجه‏اش در ميان اين
جنگاوران و جنگجويان است.



امروز در اين جمع عظيم پر معنويت و پر
احساس، در ميان جمع شما نمازگزاران
(نماز جمعه تهران) - برادران و خواهران -
از امام زمان (عج) از صاحب اصلى اين ملت;
از كسى كه دل‏هاى اين امت متوجه او است;
از كسى كه رحمتش ولطفش و عنايتش شامل
حال اين ملت و اين انقلاب بوده است و
خواهد بود; در حضور شما از اين بنده
برگزيده خدا، مى‏خواهم كه توجه و
عنايتش را به اين امتى كه براى دين او و
براى آرمان او، اين همه تلاش و فداكارى
مى‏كند، منصرف و منعطف نكند و از خداى
بزرگ مى‏خواهم كه اين خواسته ما و سلام
ما و توجه و احساس عميق ما را به امام
زمانمان ابلاغ كند. (81)



اى
سيد و مولاى ما
!



اى امام
زمان! اى مهدى موعود! [اى] محبوب اين ملت!
اى سلاله پاك پيامبران و اى ميراث بر
همه انقلاب‏هاى توحيدى و جهانى!



اين ملت ما با ياد تو و با نام تو، از
آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى
خود و در وجود خود آزموده است .



اى بنده شايسته صالح خدا! ما امروز
محتاج دعايى هستيم كه تو از آن دل پاك
الهى و ربانى و از آن روح قدسى، براى
پيروزى اين ملت و پيروزى اين انقلاب
بكنى و به دست قدرتى كه خدا در آستين تو
قرار داده است، به اين ملت وراه اين امت
كمك بفرمايى.



«عزيز
علينا ان نرى الخلق و لا ترى‏
»



اى امام زمان! براى ما خيلى
سخت است كه در اين جهان، در اين
طبيعت‏بى پايان - كه متعلق به صالحان
است - متعلق به بندگان خدا است، دشمنان
خدا را ببينيم، آثار وجود دشمنان خدا را
لمس بكنيم; اما تو را نبينيم و از نزديك
از فيض حضور تو بهره نگيريم! (82)



آخرين جمله را به امام و مقتداى
خودمان
ولى عصر (عج) عرض كنيم :



اى سيد
و مولاى ما
!



پيش خداى
متعال گواهى بده ، كه ما در راه خدا تا
آخرين نفس ايستاديم.



بزرگترين
آرزو و افتخار بنده اين است كه در اين
راه پر افتخار ، پر فيض، پر بهجت، جان
خودم را تقديم كنم. (83)



دعا



ان شاءالله همه
شما و همه ما، هم اين توفيق را پيدا كنيم
كه روزى در ركاب آن بزرگوار باشيم; براى
خدا تلاش و مجاهدت كنيم; در مقابل چشم آن
بزرگوار، در راه خدا جانمان را از
دست‏بدهيم وبه فيض شهادت برسيم
(بزرگترين شرف و افتخار است) . هم تا قبل
از ظهورشان، در زمان غيبت، خداى متعال
توفيق بدهد كه ما سربازان آن بزرگوار،
متوسل و متذكر آن بزرگوار باشيم و انس و
رابطه قلبى و روحى با آن بزرگوار داشته
باشيم. اگر شما از اين طرف انس داشتيد ،
از آن طرف هم جلب توجه، جلب تذكر و جلب
لطف و محبت‏خواهد شد. اميدوارم
ان‏شاءالله همه مشكلات، همه موانع،
همه سختى‏ها و رنج‏ها، به بركت اين
ارتباط طرفينى، با فضل الهى و با دست
قدرت پروردگار از بين برود. (84)



اميدواريم خداى متعال، ادعيه زاكيه
و
توجهات حضرت ولى عصر (عج) را در حق ملت
ايران، در حق شما عزيزان، هميشگى قرار
بدهد. دعاهاى آن بزرگوار را در حق همه ما
مستجاب كند. ديدار آن بزرگوار را نصيب
اين دل ها و چشم‏ها بفرمايد. ما را جزو
ياران و همراهان و دوستداران و شيعيان
واقعى آن بزرگوار قرار بدهد. ما را در
دنيا با آل محمد و در آخرت با آن
بزرگواران محشور فرمايد. ما را مسلمان
ومؤمن واقعى زنده بدارد و بميراند (85) .



پروردگارا! به محمد وآل محمد
تو را سوگند مى‏دهيم، دلهاى ما را با
ياد امام زمان همواره با طراوت بدار.



پروردگارا! چشم‏هاى ما را به
جمال ولى عصر (عج) منور بگردان.



پروردگارا! اين جنود الله، اين
انسان‏هايى را كه در راه تو مبارزه
كرده‏اند، سربازان و جانبازان امام
زمان (عج) قرار بده (86) .



عاشقانه‏ها



خورشيد من بر آى



دل
را ز بيخودى سر از خود رميدن است



جان را هواى زقفس تن پريدن است



از بيم مرگ نيست كه سر داده‏ام فغان



بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن
است



دستم نمى‏رسد كه دل از
سينه بركنم



بارى علاج شكر
گريبان دريدن است



شامم سيه
ترست زگيسوى سركشت



خورشيد من
بر آى كه وقت دميدن است



سوى تو
اى خلاصه گلزار زندگى



مرغ نگه
در آرزوى پركشيدن است



بگرفته
آب و رنگ زفيض حضور تو



هر گل در
اين چمن كه سزاوار ديدن است



با
اهل درد شرح غم خود نمى‏كنم



تقدير غصه دل من ناشنيدن است



آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا



روزى «امين‏» (87) سزا لب حسرت گزيدن
است



محراب جمكران



دلم قرار نمى‏گيرد از فغان بى تو



سپند وار ز كف داده‏ام عنان
بى تو



ز تلخ كامى دوران نشد
دلم فارغ



ز جام عشق لبى‏تر
نكرد، جان بى تو



چو آسمان مه
آلوده‏ام ز تنگ دلى



پر
است‏سينه‏ام از اندوه گران بى تو



نسيم صبح نمى‏آورد ترانه شوق



سر بهار ندارند بلبلان بى تو



لب از حكايت‏شبهاى تار مى‏بندم



اگر امان دهدم چشم خون فشان بى تو



چو شمع كشته ندارم شراره‏اى
به زبان



نمى‏زند سخنم آتشى به
جان بى تو



ز بى دلى و خموشى چو
نقش تصويرم



نمى‏گشايدم از بى
خودى زبان بى تو



عقيق سرد به
زير زبان تشنه نهم



چو يادم آيد
از آن شكرين دهان بى تو



گزارش
غم دل را مگر كنم چو «امين‏»



جدا ز خلق به محراب جمكران بى تو



ختامه مسك



فرمايشات مقام معظم رهبرى در جمع
اعضاى بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود
«عج‏» ... مساله [بنياد فرهنگى] امام
زمان (عج) هم بسيار كار مثبتى است. بسيار
كار خوبى است، اين آقا كه پيشنهاد كرده،
پيشنهاد بسيار خوب و درستى بوده [است] .
شما هم كه دنبال كرديد و عمل كرديد، خوب
است. آن كسانى هم كه در اين زمينه دارند
كار مى‏كنند، مورد تاييد هستند. واقعا
افراد فاضل و فهميده‏اى هستند و در اين
كارها هم سابقه دارند و بسيار كار خوبى
است. ان‏شاءا... كه هر چه بيشتر ادامه
بدهيد و يكى از آن سر بندها در مفاهيم
معرفتى ما، همين مساله امام زمان (عج)
است. مساله «مهدويت‏» يكى از مسائل
محورى و به اصطلاح سر بند است كه از آن
رشته‏هايى منشعب مى‏شود و خيلى‏ها در
فكر افتادند كه اين را از بين ببرند; اين
فكر را يا تضعيف كنند يا نابود كنند.
نابود كردنش را مرحوم آقاى فلسفى،
ماجراى مفصلى را از رضا خان نقل مى‏كرد
كه كسى را از معممين آن وقت‏خواست و
گفت: تمامش كنيد و او گفت: سخت است. بعد
[رضاخان ] گفت: حالا پس شما به عنوان
مقدمه، فلان مساله ديگر را مطرح كنيد
اگر عكس العملى پيدا نكرد، بعد اين را
مطرح كنيد.



پيداست كه
دستگاه‏هاى قدرت به اين مساله به شدت
اهتمام دارند.



لذاست كه هر چه
اين مساله را پى‏گيرى كنند و متين،
معقول، صحيح پى بگيرند; خيلى خوب است،
كه البته كارهاى خوبى هم الآن
مشغول‏اند، كارهاى بسيار جالبى، عميقى
دارند انجام مى‏دهند. بعضى از دوستان
ما
يك دائرة‏المعارفى در اين زمينه دارند
درست مى‏كنند.



اين‏جا هم باز
سعى شود به كم قانع نشويد. گاهى ممكن
است‏يك حرفى، يك دلى را جذب كند; اما دو
تا دل ديگر را ممكن است زده كند. اينها
هر چه به ميان آورده نشود، بهتر است.
حالا گيرم يك نفرى هم با اين، يك
اعتقادى پيدا كند، اگر ديديم كه پايه
هايش محكم نيست، اين حرف، چه به صورت
معجزه [يا... اگرچه ] ديديم يك چند نفر را
ممكن است [تحت تاثير قرار دهد]، اينها را
خارج كنيم; احتياجى نداريم. حرف‏هاى
منطقى محكم قوى فراوان داريم، حتى در
مسائل مربوط به ديدار حضرت و ملاقات با
حضرت، اين‏قدر حرف‏هاى قوى خوب هست;
نقل‏هاى درست، متقن كه هر وقت، هر كسى
آن‏را مى‏خواند، دلش قرص است كه اين
درست است. از اين نقل‏هاى ضعيف و... هر چه
كه اجتناب شود، بهتر است. هم‏چنانى كه
از روايات ضعيف هر چه در اين مساله
اجتناب شود، خيلى خوب است. روايات قوى
داريم; روايات صحاح داريم، چيزهاى خيلى
محكم داريم، علاوه بر استدلالات عقلانى
و كلامى. (88)





پى‏نوشت‏ها:



1)
روزنامه جمهورى اسلامى 4/9/78.

2)
روزنامه رسالت 16/10/74.

3) سخنرانى جشن
بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.

4) خطبه نماز
جمعه 6/4/59.

5) جمهورى اسلامى 19/10/74.

6) خطبه نماز جمعه 19/10/59.

7) رسالت
26/9/76.

8) جمهورى اسلامى 19/10/74.

9)
رسالت 16/10/74.

10) جمهورى اسلامى 19/10/74.


11) رسالت 26/9/76.

12) سخنرانى جشن
بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.

13) جمهورى
اسلامى 19/10/74.

14) جمهورى اسلامى 15/9/77.


15) سخنرانى قم 30/11/70.

16) خطبه نماز
جمعه 29/3/60.

17) سخنرانى 25/9/76.

18)
جمهورى اسلامى 19/10/74.

19) جمهورى
اسلامى 15/9/77.

20) سخنرانى قم 30/11/77.

21) جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.

22)
سخنرانى اصفهان 8/8/80.

23) سخنرانى نجف
آباد 10/8/80.

24) جمهورى اسلامى 19/10/74.

25) سخنرانى روز ميلاد 17/10/74.

26) جشن
بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.

27) همان.

28) كيهان 8/10/75.

29) جمهورى اسلامى
15/9/77.

30) رسالت 23/12/68.

31) جمهورى
اسلامى 19/10/74.

32) خطبه نماز جمعه 6/4/59.


33) خطبه نماز جمعه 29/3/60.

34) كيهان
8/10/75.

35) همان.

36) كيهان هوايى
12/10/75.

37) سخنرانى قم 30/11/70.

38) جهان
اسلام 9/11/72.

39) كيهان 12/12/69.

40)
جمهورى اسلامى 15/9/77.

41) جمهورى
اسلامى 23/8/79.

42) سخنرانى قم 30/11/70.

43) سخنرانى قم 30/11/70.

44) جهان اسلام
9/11/72.

45) رسالت 26/9/76.

46) ويژه نامه
صبح وصال نيمه شعبان 1418.

47) جمهورى
اسلامى 19/10/74.

48) جهان اسلام 9/11/72.

49) كيهان 8/10/75.

50) همان.

51) جمهورى
اسلامى 15/9/77.

52) خطبه نماز جمعه 6/4/59.


53) خطبه نماز جمعه 29/3/60.

54) جمهورى
اسلامى 4/9/78.

55) همان.

56) كيهان
8/10/75.

57) رسالت 7/2/65.

58) پيام به
مناسبت هفته بسيج 4/9/62.

59) سخنرانى قم
30/11/70.

60) سخنرانى 25/9/76.

61) جمهورى
اسلامى 23/8/79.

62) خطبه نماز جمعه 6/4/59.


63) همان.

64) رسالت 26/9/76.

65)
سخنرانى قم 30/11/70.

66) جمهورى اسلامى
23/8/79.

67) خطبه نماز جمعه 6/4/59.

68)
خطبه نماز جمعه 29/3/60.

69) خطبه نماز
جمعه 19/10/59.

70) رسالت 16/10/74.

71)
كيهان 12/12/69.

72) جمهورى اسلامى 19/10/74.


73) سخنرانى قم، 30 / 11 / 70.

74) خطبه
نماز جمعه 26/1/79.

75) كيهان 28/10/73.

76)
كيهان 8/10/75.

77) نيمه شعبان مشهد 7/3/62.


78) خطبه نماز جمعه 29/3/60.

79) خطبه
نماز جمعه 6/4/59.

80) جمهورى اسلامى 4/9/78.


81) خطبه نماز جمعه 19/10/59.

82) خطبه
نماز جمعه 6/4/59.

83) سخنرانى در مورد
وقايع كوى دانشگاه تهران 20/4/78.

84)
سخنرانى 25/9/76.

85) جمهورى اسلامى 23/8/79.


86) خطبه نماز جمعه 6/4/59.

87) تخلص
شعرى مقام معظم رهبرى.

88) پنج‏شنبه 6
/ 10 / 80.





مجله
انتطار- ش 2



/ 1