بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
جان و جانان: امام زمان(عج) از نگاه مقام معظم رهبرى
جان و جانان: امام زمان(عج) از نگاه مقام معظم رهبرى
مرتضى نائينى
خورشيد فروزان
امروز وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در ميان انسانهاى روى زمين، منبع بركت، منبع علم، منبع درخشندگى، زيبايى و همه خيرات است.
...براى انسانى كه داراى معرفتباشد، موهبتى از اين برتر نيست كه احساس كند، ولى خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزيده در ميان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهى در زمين، با او و در كنار او است; او را مىبيند و با او مرتبط است. (1)
مهدى موعود (عج)، مظهر رحمت و قدرت حق و مظهر عدل الهى است و كسانى كه بتوانند با اين كانون شعاع رحمت و تفضلات الهى، ارتباط روحى و معنوى برقرار كنند، در تقرب به خداوند، توفيق بيشترى مىيابند; زيرا نفس توسل و توجه و ارتباط قلبى با آن حضرت، موجب عروج و رشد روحى و معنوى انسان مىشود. (2)
... يكى از آن خورشيدهاى فروزان، به فضل و كمك پروردگار و به اراده الهى، امروز در زمان ما به عنوان «بقية الله فى ارضه» ; به عنوان «حجة الله على عباده» ; به عنوان «صاحب زمان» و «ولى مطلق الهى در روى زمين» وجود دارد. بركات وجود او، [و] انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر مىرسد... اين خورشيد معنوى و الهى بازمانده اهلبيت عليهم السلام است. (3)
ولى عصر - صلوات الله عليه - ميراث بر همه پيامبران الهى است. (4)
امام بزرگوار و عزيز و معصوم و قطب عالم امكان و ملجا همه خلايق، اگرچه غايب است و ظهور نكرده، اما حضور دارد. (5)
امام زمان (عج) امانت و گوهر درخشنده عظيم آفرينش در ميان ما، امروز بى گمان بيش از هر زمان، متوجه و مراقب اين ملت است. (6)
نقش مهدويت
اميد
اعتقاد به مهدويت، به وجود مقدس مهدى موعود - ارواحنا فداه - اميد را در دلها زنده مىكند. هيچ وقت انسانى كه معتقد به اين اصل است، نا اميد نمىشود; چرا؟ چون مىداند يك پايان روشن حتمى، وجود دارد... سعى مىكند كه خودش را به آن برساند. (7)
اعتقاد به قضيه مهدى (عج) و موضوع ظهور و فرج و انتظار، گنجينه عظيمى است كه ملتها مىتوانند از آن، بهرههاى فراوانى ببرند. شما كشتىاى را در يك درياى طوفانى فرض كنيد. اگر كسانى كه در اين كشتى هستند، عقيده داشته باشند; كه اطراف آنها تا هزار فرسنگ، هيچ ساحلى وجود ندارد و آب و نان و وسايل حركت اندكى داشته باشند، كسانى كه در اين كشتى هستند، چه كار مىكنند؟ آيا هيچ تصور مىشود كه اينها براى آنكه حركت كنند و كشتى را پيش ببرند، تلاشى بكنند ؟ نه، چون به نظر خودشان، مرگشان حتمى است. وقتى انسان مرگش حتمى است، ديگر چه حركت و تلاشى بايد بكند؟ اميد و افقى وجود ندارد. يكى از كارهايى كه مىتوانند انجام دهند، اين است كه در اين مجموعه كوچك، هركس به كار خودش سرگرم شود. آن كسى كه اهل آرام مردن است، بخوابد تا بميرد و آنكه اهل تجاوز به ديگران است، حق ديگران را بگيرد تا آنكه چند ساعتى بيشتر زنده بماند.
طور ديگر هم اين است كه كسانى كه در همين كشتى هستند، يقين داشته باشند و بدانند كه در نزديكى آنها، ساحلى وجود دارد. حالا اگر دور و يا نزديك است و چقدر كار دارند تا به آنجا برسند، معلوم نيست. اما قطعا ساحلى كه در دسترس آنها است، وجود دارد. اين افراد چه كار مىكنند؟ اينها تلاش مىكنند كه خود را به آن ساحل، برسانند و اگر يك ساعت هم به آنها وقت داده بشود; از آن يك ساعتبراى حركت و تلاش صحيح و جهت دار استفاده خواهند كرد، و فكرشان را روى هم خواهند ريخت و تلاششان را يكى خواهند كرد تا شايد بتوانند خود را به آن ساحل برسانند .
«اميد» ، چنين نقشى دارد . همين قدر كه اميدى در دل انسان به وجود آمد، مرگ بالهاى خود را جمع مىكند و كنار مىرود. اميد موجب مىشود، انسان تلاش و حركت كند; پيش ببرد; مبارزه كند و زنده بماند. فرض كنيد ملتى در زير سلطه ظالمانه قدرت مسلطى، قرار دارد و هيچ اميدى هم ندارد. اين ملت مجبور است، تسليم بشود. اگر تسليم نشد، كارهاى كور و بى جهتى انجام مىدهد; اما اگر اين ملت و جماعت، اميدى در دلشان باشد و بدانند كه عاقبتخوبى حتما وجود دارد، اينها چه مىكنند؟ طبيعى است كه مبارزه خواهند كرد و مبارزه را نظم خواهند داد و اگر مانعى در راه مبارزه وجود داشته باشد، او را برطرف خواهند كرد.
بشريت در طول تاريخ و در حيات اجتماعى، مثل همان سرنشينان يك كشتى طوفان زده، هميشه گرفتار مشكلاتى از سوى قدرتمندان، ستمگران، قوى دستان و مسلطين بر امور انسانهاى مظلوم بوده است. اميد، موجب مىشود كه انسان، مبارزه كند و راه را باز نمايد و پيش برود. وقتى به شما مىگويند انتظار بكشيد; يعنى، اين وضعيتى كه امروز شما را رنج مىدهد و دلتان را به درد مىآورد، ابدى نيست و تمام خواهد شد. ببينيد چقدر انسان، حيات و نشاط پيدا مىكند. اين، نقش اعتقاد به امام زمان - صلوات الله عليه و ارواحنا فداه - است. اين نقش اعتقاد به مهدى موعود مىباشد. اين عقيده است كه شيعه راتا امروز، از آن همه پيچ وخمهاى عجيب وغريبى كه در سرراهش قرار داده بودند ، عبور داده است. (8)
مجاهدت
ايمان و اعتقاد به امام زمان (عج)، مانع از تسليم شدن است و ملت هاى با ايمانى كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس مىكنند، از حضور او اميد و نشاط مىگيرند و براى مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت مىكنند و با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملتبزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و افتخار طول تاريخ بشر و تاريخ اسلام شد. (9)
عقيده به امام زمان (عج) نمىگذارد مردم تسليم بشوند; به شرطى كه اين عقيده را درستبفهمند . وقتى كه اين عقيده به طور حقيقى در دلها جا بگيرد، حضور امام غايب در ميان مردم حس مىشود. (10)
چند خصوصيت در اين عقيده «مهدويت» هست كه اين خصوصيات براى هر ملتى، در حكم خون در كالبد و در حكم روح در جسم است. يكى، «اميد» است. گاهى اوقات دستهاى قلدر و قدرتمند، ملتهاى ضعيف را به جايى مىرسانند كه اميدشان را از دست مىدهند. وقتى اميد را از دست دادند، ديگر هيچ اقدام نمىكنند; مىگويند چه فايدهاى دارد ؟ ما كه ديگر كار از كارمان گذشته است ، با چه كسى در بيفتيم ؟ چه اقدامى بكنيم؟ براى چه تلاش بكنيم ؟ ما كه ديگر نمىتوانيم! (11)
مصلح كل
آرزوى همه بشر ، وجود چنين عنصر والايى است. عقدههاى فرو خورده انسانها در طول تاريخ ، چشم به انتهاى اين افق دوخته است; تا انسان والا و برگزيدهاى از برگزيدگان خدا بيايد ، تار و پود ظلم و ستم را - كه انسانهاى شرير درهمه تاريخ تنيدهاند - از هم بدرد. (12)
همه اديان و مذاهب، عقيده دارند كه يك منجى و يك دست مقتدر الهى در مقطعى از تاريخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور، معجزه گرى خواهد كرد. (13)
همه فرق اسلامى، معتقدند كه مهدى (عج) از نسل طيب و طاهر پيغمبر، عالم را مملو از عدل و داد و براى اقامه دين خدا و حق الهى قيام خواهد كرد.
غير مسلمانها هم به نحوى، معتقد به يك آينده مطلوب و درخشانى براى بشريت هستند كه با همين مساله مهدويت، تطبيق مىكند. (14)
همه مسلمانان ، حقيقت مهدى موعود را، از طريق روايات خدشه ناپذيرى كه از نبى اكرم صلى الله عليه و آله وسلم و اولياى دين رسيده است، قبول دارند. (15)
مساله مهدى موعود، متفق اليه ميان همه مسلمانان است و شيعه و سنى به وجود منجى و مصلحى با آن خصوصيات معترفاند كه خواهد آمد و سراسر گيتى را از عدل و داد پر خواهد كرد. (16)
اين عقيده كه همه مسلمانها هم به آن معتقدند، مخصوص شيعه نيست. البته در خصوصيات و جزئياتش، بعضى فرق، حرفهاى ديگرى دارند; اما اصل اينكه چنين دورانى پيش خواهد آمد و يك نفر از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله چنين حركت عظيم الهى را انجام خواهد داد و «يملا الله به الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا» بين مسلمانها متواتر است، همه اين را قبول دارند . اين عقيده از آن عقايد بسيار كارگشا است. (17)
شيعه و مهدويت
فرقى كه ما شيعهها، با ديگران و بقيه فرق اسلامى و غير اسلامى داريم، اين است كه ما اين شخص عظيم و عزيز را مىشناسيم; اسمش را مىدانيم; تاريخ ولادتش را مىدانيم; پدر و مادر عزيزش را مىشناسيم و قضايايش را مىدانيم; ولى ديگران اينها را نمىدانند. آنها عقيده پيدا نكردند، يا باخبر نشدند و نمىدانند; ولى ما مىدانيم، تفاوت اينجا است. به همين دليل است كه توسلات شيعه، زندهتر، پر شورتر، با معناتر و با جهتتر است. (18)
خصوصيت اعتقاد شيعه در اين مساله، اين است كه يك موضوع كلى را با همه خصوصياتش، با معرفى كامل شخص مىشناسد، در ابهام نيست.
ما، ولى و سيد خود را، سرور و سالار عالميان - را كه امام ما - است مىشناسيم. پدر، مادر، تاريخ تولد و قضاياى ولادت مبارك او را مىدانيم. كسانى اين قضايا را با خبرهاى صادق و موثق نقل كردهاند، همه اينها براى ما روشن است; لذا ما مىدانيم كه عشق ما، دل ما و ايمان ما، متوجه و متعلق به كيست. (19)
اين حقيقت، در هيچ جاى جهان اسلام، مثل محيط زندگى ملت عزيز ما و شيعيان، اين برجستگى و اين چهره درخشان و اين روح پر تپش و پر اميد را ندارد. اين به خاطر آن است كه ما، به بركت روايات متواتره خودمان، شخص مهدى موعود (عج) را با خصوصياتش مىشناسيم. (20)
عيد الله الاكبر
روز ولادت مهدى موعود - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - حقيقتا روز عيد همه انسانهاى پاك و آزاده عالم است. فقط كسانى در اين روز، ممكن است احساس شادى و خرسندى نكنند كه يا جزو پايههاى ظلم و يا جزو پيروان طواغيت و ستمگران عالم باشند; و الا كدام انسان آزادهاى است كه از گسترش عدالت، از بر افراشته شدن پرچم دادگرى و رفع ظلم در سراسر جهان، خرسند نشود و آن را آرزو نكند! (21)
تفاوت عيد ولادت «حضرت بقية الله» با بقيه اعياد اسلامى اين است كه اعياد بزرگ، همه از گذشته حكايت مىكنند; اما عيد ولادت حضرت بقيةالله به آينده نويد مىدهد. براى همين است كه دلهاى مؤمنان، به اين روز بزرگ و اين ولادت عظيم، وابسته است. (22)
روز نيمه شعبان، روز اميد و ايمان به آينده، روز مجاهدان پاكباز و صادق و روز نگاه به آينده روشن و تلاش براى آن است. (23)
روز ولادت حضرت مهدى موعود - ارواحنا فداه - يك عيد حقيقى، براى همه افراد بشر و آن كسانى كه ستمى كشيدند; رنجى بردند; دلى سوزاندند; اشكى ريختند و انتظارى كشيدند و كسانى كه با مشاهده ناملايمات، در طول حيات خود و در هر نقطهاى از عالم - و حتى در نقطهاى از تاريخ - مصيبتى تحمل كردهاند; است. همه آنها در مثل چنين روزى و به ياد امروز، احساس شادمانى و اميد و نشاط كردهاند.
اين ولادت بزرگ و اين حقيقت عظيم، متعلق به يك ملت و يك زمان خاص نيست; بلكه متعلق به بشريت است. اين «ميثاق الله الذى اخذه و وكده» ميثاق خدا با انسان است. «وعد الله الذى ضمنه» اين وعده خدا است كه تحقق آن را ضمانت كرده است. همه انسانهاى طول تاريخ، نسبتبه اين پديده عظيم و شگفت آور، احساس نياز معنوى و قلبى كردهاند; چون تاريخ از اول تا امروز و از امروز تا لحظه طلوع آن خورشيد جهان تاب ، با ظلم و بدى و پليدى، آميخته بوده است.
همه كسانى كه از ظلمى رنجبردهاند - چه آنهايى كه به خود آنان ظلم شده است و نجبردهاند و چه كسانى كه به ستم كشى ديگران نگاه كردهاند و رنجبردهاند - با ياد ولادت اين منجى عظيم تاريخ و بشر ، در دلشان اميدى به وجود مىآيد.
... روز ولادت ، براى همه بشر و تاريخ - حتى براى گذشتگان - عيد است. كسانى كه در دوران تاريك فرعونها، نمرودها، ابوجهلها و سلاطين ظالم، در فقر و ظلم و تبعيض سر كردند و مردند و رنج كشيدند و روى خوبى نديدند، امروز (نيمه شعبان) براى آنها هم عيد است .
اگر روح آنها در عالم برزخ، از بعضى از تفضلاتى كه پارهاى از ارواح برخوردارند، بهرهمند باشند; يقينا آنها هم مثل چنين روزى، شادى خواهند كرد. امروز با بقيه ايام و اعياد تفاوت دارد. واقعا اگر ما امروز را «عيد الله الاكبر» بناميم، مبالغه و گزاف نيست. (24)
عطر حضور
امام بزرگوار و عزيز و معصوم و قطب عالم امكان و ملجا همه خلايق، اگرچه غايب است و ظهور نكرده; اما حضور دارد. مگر مىشود حضور نداشته باشد؟ مؤمن، اين حضور را در دل خود و با وجود و حواس خويش، حس مىكند. آن مردمى كه مىنشينند، راز و نياز مىكنند، دعاى «ندبه» را با توجه مىخوانند، زيارت «آل ياسين» را زمزمه مىكنند و مىنالند; مىفهمند چه مىگويند. آنها حضور اين بزرگوار را حس مىكنند، لو هنوز ظاهر نشده و غايب است. غيبت او، به احساس حضورش ضررى نمىزند. ظهور نكرده است; اما هم در دلها و هم در متن زندگى ملتحضور دارد. مگر مىشود حضور نداشته باشد؟
شيعه خوب، كسى است كه اين حضور را حس كند و خود را در حضور او احساس نمايد. اين ، به انسان اميد و نشاط مىبخشد. (25)
يكى از آن خورشيدهاى فروزان، به فضل و كمك پروردگار و به اراده الهى، امروز در زمان ما به عنوان «بقية الله فى ارضه» ، به عنوان «حجة الله على عباده» ، به عنوان «صاحب زمان» و «ولى مطلق الهى» در روى زمين وجود دارد. بركات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر مىرسد» . (26)
امروز وجود مقدس حضرت حجت - ارواحنا فداه - در ميان انسانهاى روى زمين، منبع بركت، منبع علم، منبع درخشندگى، زيبايى و همه خيرات است .
چشمهاى ناقابل و تيره ما، آن چهره ملكوتى را از نزديك نمىبيند; اما او مثل خورشيدى درخشان است. با دلها مرتبط و با روحها و باطنها متصل است و براى انسانى كه داراى معرفتباشد، موهبتى از اين برتر نيست كه احساس كند، ولى خدا، امام بر حق، عبد صالح، بنده برگزيده، در ميان همه بندگان عالم و مخاطب به خطاب خلافت الهى در زمين، با او و در كنار او است. او را مىبيند و با او مرتبط است. (27)
اين بزرگوار، در فضاى ذهنى و معنوى جامعه ما، حضور دارد و جوانان مؤمن و با اخلاص نيز با آن حضرت، قلبا در ارتباط هستند. اين ارتباط، به معناى حقيقى كلمه، دو جانبه است و در حالات برجسته شور و محبت و احساس و عواطفى كه ملت ايران، نسبتبه اين بزرگوار دارند، اين ارتباط طرفينى است. (28)
امام معصوم و بازمانده عترت پيغمبر و اهلبيت عليهم السلام، در طول اين زمان هاى اخير، در ميان جوامع بشرى بوده است; امروز هم در ميان ما است. (29)
ارتباط قلبى و معنوى بين آحاد مردم و امام زمان (عج)، اميد و انتظار را به طور دائم در دل آنها زنده نگه مىدارد و اين خود، يكى از پر بركتترين حالات انسانى است. (30)
اهل معنا و باطن، در توسلات معنوى خود، اين بزرگوار را مورد توجه و نظر دائمى قرار مىدهند و به آن حضرت توسل مىجويند و توجه مىكنند. نفس پيوند قلبى و تذكر و توجه روحى به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالى ، انسان را عروج و رشد مىدهد و وسيله پيشرفت انسان را - روحا و معنا - فراهم مىكند .
اين، يك ميدان وسيعى است. هر كسى در باطن و قلب و دل و جان خود، با اين بزرگوار مرتبط باشد، بهره خودش را خواهد برد. البته، توجه به كانون نور، بايد توجه حقيقى باشد.
لقلقه زبان در اين زمينه، تاثير چندانى ندارد. اگر انسان، روحا متوجه و متوسل شد و معرفت كافى براى خود به وجود آورد، بهره خودش را خواهد برد. اين، يك ميدان فردى و تكامل شخصى و معنوى است. (31)
نزديك شدن به امام زمان (عج)، نه نزديك شدن در مكان هست و نه نزديك شدن به زمان. شما كه مىخواهيد به ظهور امام زمان (عج) نزديك بشويد; ظهور امام زمان (عج) يك تاريخ معينى ندارد كه صد سال ديگر مثلا يا پنجاه سال ديگر... تا ما بگوييم كه ما از اين پنجاه سال، يك سال و دو سال و سه سالش را گذرانديم، چهل و شش سال و چهل و هفتسال ديگر باقى مانده [است] . نه; از لحاظ مكان هم نيست كه ما بگوييم: ما از اينجا حركت مىكنيم به طرف مثلا شرق يا غرب عالم يا شمال يا جنوب عالم، تا ببينيم كه ولىعصر (عج) كجا است و به او برسيم، نه.
نزديك شدن ما به امام زمان (عج) يك نزديك شدن معنوى است; يعنى، شما در هر زمانى تا پنجسال ديگر، تا ده سال ديگر، تا صد سال ديگر كه بتوانيد كيفيت و كميت جامعه اسلامى را افزايش بدهيد، امام زمان - صلوات الله عليه - ظهور خواهد كرد. (32)
انتظار
مفهوم
انتظار «فرج» ... يعنى، انتظار حاكميت قرآن و اسلام. شما به آنچه فعلا جهان در آن قرار دارد، قانع نيستيد. حتى به همين پيشرفتى هم كه با انقلاب اسلامى به دست آورديد، قانع نيستيد. مىخواهيد باز هم به حاكميت قرآن و اسلام، نزديكتر بشويد. اين انتظار «فرج» است. انتظار فرج، يعنى، انتظار گشايش از كار انسانيت .
امروز كار انسانيت، در گرههاى سخت، پيچيده و گره خورده است .
...، امروز فرهنگ مادى، به زور به انسانها تحميل شده است; اين يك گره است. امروز در سطح دنيا، تبعيض انسانها را مىآزارد; اين گره بزرگى است.
امروز كار ذهنيت غلط مردم دنيا را به آنجا رسانده است كه فرياد عدالتخواه يك ملت انقلابى، در ميان عربدههاى مستانه قدرت گرايان و قدرتمندان گم مىشود; اين يك گره است.
امروز مستضعفان آفريقا و آمريكاى لاتين، ميليونها انسان گرسنه آسيا و آسياى دور، ميليونها انسان رنگين پوستى كه از ستم تبعيض نژادى رنج مىبرند; چشم اميدشان به يك فريادرس و نجات بخش است و قدرت هاى بزرگ نمىگذارند، نداى اين نجاتبخش به گوش آنها برسد; اين يك گره است.
فرج; يعنى، باز شدن اين گرهها. ديد را وسيع كنيم; به داخل خانه خودمان و زندگى معمولى خودمان محدود نشويم. در سطح دنيا «انسانيت» فرج مىطلبد; اما راه «فرج» را نمىداند. شما ملت انقلابى مسلمان، بايد با حركت منظم خود در تداوم انقلاب اسلامى، به فرج جهانى انسانيت نزديك بشويد و شما بايد به سوى ظهور مهدى موعود (عج) و انقلاب نهايى اسلامى بشريت - كه سطح عالم را خواهد گرفت و همه اين گرهها را باز خواهد كرد - قدم به قدم، خودتان نزديك بشويد و بشريت را نزديك كنيد. انتظار «فرج» اين است. (33)
«انتظار» ظهور امام زمان (عج)، به معناى انتظار براى پر شدن جهان از عدل و داد و عدالتبراى همه انسانها [و] انتظار رفع ظلم از صحنه زندگى بشر و انتظار فرا رسيدن دنيايى برتر از لحاظ معنوى و مادى است. (34)
«انتظار» به معناى اشتياق انسان، براى دسترسى به وضعى برتر و بالاتر است و اين حالتى است كه بشر هميشه بايد در خود حفظ كند و پيوسته در حال انتظار فرج الهى باشد.
گشايش ابواب رحمت و معرفت و سرازير شدن سرچشمههاى معرفتبر دل انسان، يكى از عمومىترين نمونههاى انتظار فرج است. (35)
انتظار ظهور، اشتياق انسانهاى صالح براى گسترش عدالت است. (36)
انتظار; يعنى، دل سرشار از اميد بودن نسبتبه پايان راه زندگى بشر; ممكن است كسانى آن دوران را نبينند و نتوانند درك كنند (فاصله هست) ; اما بلاشك آن دوران وجود دارد. (37)
ابعاد
انتظار فرج و اعتقاد به مهدويت علاوه بر ابعاد منطقى، فكرى و استدلالى بسيار بارز - آن داراى جنبههاى عاطفى، معنوى و ايمانى عميق و بسيار مهمى است و اميد ناشى از ايمان و اعتقاد به وجود منجى، همواره سرمايه عظيم حركتهاى بزرگ در جوامع اسلامى و شيعى شده است. (38)
قانع نشدن به وضع موجود و تلاش فزاينده و مستمر در انجام اعمال نيك و خير، يك بعد از انتظار است.
اميد به آيندهاى روشن - كه در آن سراسر زندگى بشر را تفكر الهى فرا خواهد گرفت - بعد ديگر انتظار است . ملت منتظر ايران، با تكيه بر اميد به پيشرفت و موفقيت، ستبه اقدام ، تلاش و انقلاب زد و پيروز شد; لذا مردم ما بايد روح «انتظار» را به تمام معنا در زندگى خود زنده كنند. (39)
آثار
اين عقيده مبارك براى شيعه - آن وقتى كه آن را درست فهميده باشد و با آن درست رفتار بكند - يك منبع فيض و يك منبع نور است .
علاوه بر اينكه آحاد مردم مسلمان و معتقدان و شيعه، بايد در قلب و در عمل خود، سعى كنند كه رابطه معنوى و فكرى را با آن بزرگوار حفظ بكنند و خود را به صورتى تربيت كنند و بار بياورند كه امام معصوم - كه به اراده الهى و با علم الهى، محيط به همه حركات ما است - از آنها راضى باشد; خود اين عقيده نيز آثار و خصوصياتى دارد كه اين خصوصيات براى همه ملتها و براى ملت مسلمان ما، حيات بخش است و عمده اين خصوصيات و آثار هم، عبارت است از «اميد به آينده» .
امروز هر فرد شيعه، مىداند كه در يك آيندهاى - آن آينده، ممكن استخيلى نزديك باشد، ممكن است دور دستباشد، به هر حال قطعى است - اين بساط ظلم و بى عدالتى و زورگويى، كه امروز در دنيا هست، برچيده خواهد شد. مىداند كه اين وضعى كه مستكبران در دنيا به وجود آوردهاند - كه هر كسى حرف حقى بزند و راه حقى را دنبال كند، از طرف آنها مورد فشار قرار مىگيرد و اراده فاسد خودشان را بر ملتها تحميل مىكنند - يك روزى از بين خواهد رفت و گردن كشان، طاغيان، ياغيان و قدرتهاى زورگوى عالم، ناگزير خواهند شد كه در مقابل حق، تسليم بشوند يا از سر راه حركتحق، برداشته بشوند هر فرد مسلمان - به خصوص هر فرد شيعه - اين را مىداند و به آن يقين دارد.
اين خيلى اميد بخش است. اين موجب مىشود كه هر انسان خيرخواه و مصلح و علاقهمند به صلاح ، كار و تلاش و مجاهدت خود را در راه صلاح، با اميد به آينده انجام بدهد. ببينيد اين عقيده چقدر ارزشمند، داراى تاثير و حيات بخش است. (40)
احساسات بسيار خوب است. عواطف پشتوانه بسيارى از اعمال نيكوى انسانها است. ايمان و عقيده قلبى، به وجود اين منجى عظيم عالم، شفابخش بسيارى از بيمارىها و دردهاى معنوى و روحى و اجتماعى است. (41)
مردم ما، ولى الله اعظم و جانشين خدا در زمين و بقيه اهل بيت پيامبر را، با نام و خصوصيات مىشناسند; از لحاظ عاطفى و فكرى با او ارتباط برقرار مىكنند; به او مىگويند; به او شكوه مىبرند; از او مىخواهند و آن دوران آرمانى (دوران حاكميت ارزشهاى والاى الهى بر زندگى بشر) را انتظار مىبرند. اين انتظار داراى ارزش زيادى است. اين انتظار به معناى آن است كه وجود ظلم و ستم در عالم، چشمه اميد را از دلهاى منتظران نمىزدايد و خاموش نمىكند. اگر اين نقطه اميد در زندگى جمعيتى نباشد ، چارهاى ندارد جز اينكه به آينده بشريت، بدبين باشد. (42)
قبل از ظهور مهدى موعود (عج)، در ميدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاك امتحان مىشوند. در كورههاى آزمايش وارد مىشوند و سربلند بيرون مىآيند و جهان به دوران آرمانى و هدفى مهدى موعود - ارواحنا فداه - روز به روز نزديك تر مىشود. اين، آن اميد بزرگ است. (43)
انتظار و اميد، به انسان جرات اقدام و حركت و نيرو مىبخشد و شيعيان و پيروان آن حضرت، بايد كسب آمادگى معنوى، روحى و ايمانى را جزو وظايف خود بدانند و سرمايه عظيم اميد، ايمان و نورانيت را در خود ايجاد كنند تا در حركت جهانى امام زمان (عج)، در رديف نزديكان (خواص)، ياران و همكاران آن حضرت قرار گيرند. (44)
هشدار
همه عقايد سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است... ما امروز چقدر بايد هوشيار باشيم؟ دشمنان سراغ مجموعه احكام و مقررات اسلام رفتند. هر عقيده، هر توصيهاى از شرع مقدس كه در زندگى و سرنوشت آينده فرد و جماعت و امت اسلامى، تاثير ثبتبارزى داشته است و به نحوى با آن كلنجار رفتند ، تا اگر بتوانند، آن را از بين ببرند، [و] اگر نتوانند، روى محتوايش كار كنند!
خوب ، ممكن استشما بگوييد كه مگر دشمن چه كاره است؟ چطور دشمن مىتواند عقايد اسلامى را كارى كند كه از استفاده مردم خارج بشود ؟ نه، اين خطا است. دشمن مىتواند; منتهى نه در كوتاه مدت; بلكه در طول سال هاى متمادى. گاهى دهها سال زحمت مىكشند، براى اينكه بتوانند يك نقطه درخشان را كور يا كم رنگ كنند; يا نقطه تاريكى را به وجود بياورند. سالهاى متمادى مىنشينند و پول خرج مىكنند! يكى زحمت مىكشد و تلاش مىكند; ولى توفيق پيدا نمىكند، بعد از او كسان ديگرى مىآيند . روى عقايد دنياى اسلام، از اين گونه كارها خيلى شده است. روى عقيده توحيد، عقيده امامت، روى اخلاقيات اسلامى (معناى صبر، معناى توكل، معناى قناعت) كار كردهاند!
همه اينها نقاط برجستهاى هستند كه اگر ما مسلمانها، درستبه حقيقت اينها توجه بكنيم، تبديل به يك موتور حركت دهنده جامعه اسلامى مىشود; ولى وقتى روى آن كار كردند و آن را خراب و معناى آن را عوض كردند و در ذهنها به صورت ديگرى جا انداختند، همين موتور محرك، به يك داروى مخدر و خواب آور تبديل مىشود. اين گونه است!
در مورد ماجراى اعتقاد به مهدى موعود (عج) ; يعنى، اينكه در آخرالزمان از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، شخصى ظهور مىكند كه دنيا را از عدل، از دادگسترى و از نيكى پر مىكند. تبعيضها، ظلمها، سوء استفادهها و فاصلههاى طبقاتى را از بين مىبرد; نيز خيلى كار كردهاند .
اين عقيده كه همه مسلمانها هم به آن معتقدند... از آن عقايد بسيار كارگشا است كه به دليل همين كه كارگشا است، دشمن از يك طرف و البته دوستان نادان هم از يك طرف; گاهى دوستان نادان از روى نادانى و بر اثر بىتوجهى، كارى مىكنند كه هيچ دشمن دانايى به آن خوبى نمىتواند ضربه بزند !
حالا بحث ما در مورد دشمنان دانا است; سراغ اين عقيده آمدند. من سندى را ديدم كه مربوط به دهها سال قبل; يعنى، آن اوايلى است كه استعمار وارد شمال آفريقا شده بود، چون كشورهاى شمال آفريقا; خيلى گرايش به اهل بيت عليهم السلام دارند.
حالا مذهبشان هر مذهبى از مذاهب اسلامى كه هست; اما محب اهل بيتاند. اين كشورهاى سودان و مغرب و اينها عقيده به مهدويت در آن جاها خيلى پر رنگ است. آن زمانى كه استعمار وارد آن مناطق شد - كه ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - يكى از چيزهايى كه مزاحم استعمار بود، عقيده به «مهدويت» بود !
بنده سندى را ديدم كه آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعمارى، توصيه مىكنند كه ما بايد كارى بكنيم كه اين عقيده به «مهدويت» به تدريج از بين مردم زايل بشود! آن روز استعمارگرهاى فرانسوى واستعمارگرهاى انگليسى، در بعضى جاهاى آن مناطق بودند - فرقى نمىكند كه استعمار از كجا باشد - استعمارگرهاى خارجى قضاوتشان اين بود كه تا وقتى عقيده به «مهدويت» در بين اين مردم رايج است; ما نمىتوانيم اينها را درست در اختيار بگيريم !
ببينيد، عقيده به «مهدويت» چقدر مهم است! چقدر خطا مىكنند كسانى كه به اسم روشنفكرى و به اسم تجددطلبى، مىآيند و عقايد اسلامى را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اينكه بدانند دارند چه كار مىكنند، مورد ترديد و تشكيك قرار مىدهند! اينها همان كارى را كه دشمن مىخواهد، راحت انجام مىدهند!
... چند خصوصيت در اين عقيده مهدويت هست، كه اين خصوصيات براى هر ملتى، در حكم خون در كالبد و در حكم روح در جسم است. يكى، «اميد» است. گاهى اوقات دستهاى قلدر و قدرتمند، ملتهاى ضعيف را به جايى مىرسانند كه اميدشان را از دست مىدهند. وقتى اميد را از دست دادند، ديگر هيچ اقدام نمىكنند; مىگويند چه فايدهاى دارد؟ ما كه ديگر كار از كارمان گذشته است، با چه كسى در بيفتيم؟ چه اقدامى بكنيم؟ براى چه تلاشى بكنيم؟ ما كه ديگر نمىتوانيم !
اين روح نااميدى است; استعمار اين را مىخواهد. امروز استكبار جهانى مايل است كه ملتهاى مسلمان و از جمله ملت عزيز ايران، دچار اين حالتبشوند (روح نااميدى) . اى آقا! ديگر نمىشود كارى كرد! ديگر فايدهاى ندارد! مىخواهند اين را به زور در مردم تزريق كنند. ماها كه در جريان خبرهاى تبليغاتى و زهرآگين دشمنان قرار داريم; به عيان مىبينيم كه اغلب اين خبرهايى كه تنظيم مىكنند، براى مايوس كردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مايوس كنند; متدينين را از گسترش دين مايوس كنند; آزادىطلبها و علاقهمندان به مسائل فرهنگى و مسائل سياسى را از امكان كار سياسى يا كار فرهنگى مايوس كنند. آينده را در نظر افرادى كه چشم به آينده دوختهاند، تيره وتار جلوه بدهند!
براى چى ؟ براى اين كه اين مجموعه انسانى كه دارد با اميد كار مىكند، اين جوشش و اين اميد را از او بگيرند. آن را به يك موجود مرده، يا شبيه مرده تبديل بكنند، تا بتوانند هركارى كه مايلند انجام بدهند! بايك ملت زنده كه نمىتوانند هركارى كه بخواهند، انجام دهند. يك جسم بيهوش مدهوش بىحسى كه آنجا افتاده است، هركس هرچه دلش خواست، مىتواند به او تزريق كند. با او هركارى مىتواند بكند; اما با يك موجود سرحال زنده باهوش متحرك و فعال كه نمىتوانند هركارى را انجام بدهند!
...امروز هر نفسى، هر حنجرهاى كه براى نااميد كردن مردم بدمد، بدانيد كه اين حنجره در اختيار دشمن است; چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمى كه كلمهاى را در جهت نا اميد و مايوس كردن مردم روى كاغذ بياورد، اين قلم متعلق به دشمن است; چه صاحب اين قلم بداند، چه نداند ! دشمن از او استفاده مىكند.
... البته وقتى نتوانستند اين عقيده را از مردم بگيرند; سعى مىكنند آنرا در ذهنهاى مردم خراب كنند. خراب كردن اين عقيده چگونه است؟ به اين صورت است كه بگويند: خب آقا مىآيد، همه كارها را درست مىكند! اين خراب كردن عقيده است. اين تبديل كردن يك داروى مقوى، به يك داروى مخدر و خواب آور است. خود آقا مىآيد، انجام مىدهد; يعنى چه؟ امروز تكليف شما چيست؟ شما امروز بايد چه بكنى؟ شما بايد زمينه را آماده كنى تا آن بزرگوار، بتواند بيايد و در آن زمينه آماده اقدام بكند. (45)
مبناى كار قدرتهاى طاغوتى بر اين است كه فروغ اميد را در دلها بميرانند و همه اميدها را به يك نقطه مادى; يعنى، پول و زخارف كم ارزش دنيا متمركز كنند كه سر رشته آن نيز در دستخود آنها است.
همه چيز را با حسابهاى كمى و پولى محاسبه مىكنند و معنويات را از حساب خارج مىكنند و به ويژه مىكوشند كه آن آينده موعود را از چشم ملتها دور نگهدارند; اما ملتها بايد اميدوار باشند تا اين اراده تكوينى الهى تحقق پيدا كند. (46)
...اعتقاد به مهدى موعود (عج)، شيعه را تا امروز از آن همه پيچ و خمهاى عجيب و غريبى كه در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندى اسلام و قرآن، در دستشما ملت مسلمان و شيعه ايران است. هرجا كه چنين اعتقادى باشد، همين اميد و مبارزه وجود دارد.
به همين خاطر، يكى از اساسىترين كارهاى استعمار واستكبار و ايادى آنها، اين بوده است كه عقيده اميد و مبارزه را در دل مردم از بين ببرند. بارها خواستهاند اين چراغ را خاموش كنند; ولى نتوانستهاند.
ما مىدانيم كه استعمار و استكبار، چه تلاشى را در اين جهت - نه فقط در ايران بلكه در سطح دنياى اسلام - انجام داده است; تا اين چراغ را خاموش كند. در يك گزارش بسيار مهمى كه مربوط به سالها قبل است و جديد نيست; تلاش گروههاى تبليغى مسيحيت را كه از اروپا به سمتشمال آفريقا اعزام مىشدند تا جاده استعمار را در آنجا صاف كنند، نشان داده بود. يكى از غصههاى دين داران دنيا، اين است كه قدرتمندان مسلط بر كشورهاى مسيحى، تبليغ على الظاهر دين مسيح در سطح دنيا را، وسيلهاى براى پيش بردن ماشين استعمار قرار دادند و اينها جاده صاف كن استعمار شدند. گروههاى تبليغى وبه اصطلاح تبشيرى را، به عنوان تبليغ مسيحيت - كه ظاهرش تبليغ مسيحيتبود; اما باطن قضيه اين بود كه راه را باز كنند تا استعمارگران اروپايى از كشورهاى مختلف اروپاى آن روز، وارد كشورهاى اسلامى بشوند و قدرت سياسى را قبضه كنند - به اطراف دنيا فرستادند و متاسفانه در بسيارى از جاها هم موفق شدند.
اين گزارش، مربوط به گروههاى تبليغى در شمال آفريقا است. گزارشگر مىنويسد :
«يكى از مشكلات ما در سر راه تبليغ مسيحيت وپيشرفت استعمار در شمال آفريقا ومنطقه تونس و مغرب، اين است كه اين مردم اعتقاد دارند كه «مهدى موعود» خواهد آمد و اسلام را سربلند خواهد كرد» .
گزارشگر، اين را در گزارش رسمى خود مىنويسد وبراى آن هياتى كه مسؤول رسيدگى به اين كارهاست، مىفرستد.
بنابراين ، نفس اعتقاد به مهدى موعود (عج)، باعث ايجاد مشكل براى استكبار و استعمار شده بود; در حالى كه اعتقادى كه برادران ما در آن مناطق دنيا دارند، به روشنى و وضوح اعتقادى كه ما امروز در اينجا داريم، نيست; بلكه بيشتر، ابهامات و كلى گويى وجود دارد تا تعيين مصداق و مورد و نام و خصوصيات. در عين حال، استعماگران از اين اميد ترسيدند.
در همين كشور خود ما، يكى از بزرگان علما وروحانيون محترمى كه امروز بحمدالله در ميان ما هستند وبركات وجود ايشان باز هم شامل حال مردم مىشود; براى من نقل مىكردند كه در اوايل روى كار آمدن رژيم منحوس و فاسد و وابسته پهلوى، آن كودتاگر بى سواد فاقد هرگونه معرفت و معنويت، يكى از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا كرد و از او پرسيد: اين قضيه امام زمان چيست كه اين گونه مشكلاتى براى ما درست كرده است؟ اين آخوند هم بر طبق دل و ميل او، جوابى مىگويد و آن قلدر هم ماموريت مىدهد كه برويد، مساله را حل و تمام كنيد واين اعتقاد را از دل مردم بيرون بياوريد! ! او مىگويد : اين كار آسان نيست و خيلى مشكلات دارد و بايد كم كم وبا مقدمات شروع كنيم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار و با هوشيارى علماى ربانى و آگاهان اين كشور، در آن دوران ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه شوم را عملى كنند. در كشور ما، يك كودتاچى غاصب، از طرف دستگاههاى قدرت استعمارى، ماموريت داشت كه بيايد ايران را قبضه كند و كشور را دو دستى تحويل دشمن بدهد و براى آن كه بتواند بر اين مردم مسلط بشود، يكى از مقدمات لازمش اين بود كه عقيده به مهدى موعود (عج) را از ذهن مردم پاك كند. (47)
دشمنان تفكر و اعتقاد به مهدويت - كه اين انديشه را به زيان خود مىدانند - همواره تلاش كردهاند تا آنرا از اذهان مردم بزدايند ويا مفاهيم اعتقاد به مهدويت را تحريف كنند; لذا امروز در نقطه مقابل اين تلاش دشمنان، بايد در جهت اعتقاد و عمل و تبليغ و تبيين حقيقت «مهدويت» حركت كنيم. (48)
استكبار جهانى و صهيونيزم در تلاش هستند تا ملتهاى تحتسيطره آنان، به وضع تحميل شده عادت كنند و آن را رنگى ثابت، ابدى و تغييرناپذير بپندارند. قدرتهاى استكبارى خواهان غفلت، خواب آلوده بودن، نداشتن آرمان ونيز عدم تحرك ملتها هستند و چنين وضعى را بهشتخود مىدانند; اما انتظار فرج موجب مىشود كه انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعى بهتر وبرتر دست پيدا كند. (49)
اگر فطرت انسانى، تحت فشار قدرتهاى استكبارى، مسخ و لگدمال نشود; دلها به طور فطرى و طبيعى منتظر چنان آيندهاى (محيطى آكنده از عدل واقعى) است و بدون ترديد آن قدرت متكى بر عدل مطلق الهى، پرچم خواهد برافراشت.
...قدرت جهنمى استكبار و صهيونيزم، امروز با تكيه بر پول وتبليغات واستفاده از شعارهاى ظاهر فريب (مانند حقوق بشر، حقوق زن و حقوق اساسى ملتها) براى تحميل ظلم بر ملتها و ترويج فساد، دورويى، تزوير و رياكارى و نفاق در جوامع بشرى تلاش مىكند و در طول تاريخ، چنين شرايطى وجود نداشته است; اما براى تحقق ظهور امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط كافى نيست و وجود انسانهاى صالح، انگيزههاى قوى، ايمانهاى راسخ، گامهاى استوار و دلهاى روشن نيز لازم و ضرورىاست. (50)
دشمنترين اشخاص با اين عقيده وبا شخص آن بزرگوار ، ستمگران عالماند از روز غيبت آن حضرت - بلكه از روز ولادت آن حضرت - تا امروز; آن كسانى كه وجودشان با ستم و با زورگويى همراه بوده، به دشمنى با اين بزرگوار، با اين پديده الهى، با اين نور وبا اين شمشير الهى مشغول شدند. امروز هم مستكبرين وستمگران عالم ، با اين فكر واين عقيده، مخالف و دشمناند. مىدانند كه اين عقيده و اين عشق - كه در دلهاى مسلمين، به خصوص در دل هاى شيعه است - براى هدفهاى ستمگرانه آنها مزاحم است. (51)
ميراث بر همه پيامبران
جامعه «مهدوى» ، (يعنى، آن دنيايى كه امام زمان (عج) مىآيد تا آن دنيا را بسازد)، همان جامعهاى است كه همه پيامبران براى تامين آن در عالم ظهور كردند. يعنى همه پيغمبران مقدمه بودند تا آن جامعه ايده آل انسانى - كه بالاخره به وسيله ولى عصر و مهدى موعود (عج) در اين عالم پديد خواهد آمد و پايه گذارى خواهد شد - به وجود بيايد . مانند يك بناى مرتفعى كه كسى مىآيد، زمين آن را تسطيح مىكند و خار و خاشاك را از آن مىكند. كس ديگرى پس از او مىآيد و زمين را براى پايه ريزى، مىكند و گود مىكند. كس ديگرى پس از او مىآيد، تا پايهها را شالوده ريزى كند و بلند كند و كس ديگرى پس از او مىآيد تا ديوارها را بچيند و يكى پس از ديگرى، ماموران و مسؤولان مىآيند تا اين كاخ مرتفع، اين بنيان رفيع، به تدريج در طول زمان ساخته و پرداخته بشود.
انبياى الهى عليهم السلام، از آغاز تاريخ بشريت، يكى پس از ديگرى آمدند تا جامعه را و بشريت را قدم به قدم به آن جامعه آرمانى و آن هدف نهايى، نزديك كنند. انبيا همه موفق شدند .حتى يك نفر از رسولان الهى هم در اين راه و در اين مسير ناكام نماند. بارى بود كه بر دوش اين ماموران عالى مقام، نهاده شده بود. هر كدام قدمى آن بار را به مقصد و سر منزل نزديك كردند; كوشش كردند; هرچه توان داشتند، به كار برند. آن وقتى كه عمر آنان سر آمد; اين بار را ديگرى از دست آنان گرفت و همچنان قدمى و مسافتى آن را به مقصد نزديك تر كرد. ولى عصر - صلوات الله عليه - ميراث بر همه پيامبران الهى است كه مىآيد و گام آخر را در ايجاد آن جامعه الهى بر مىدارد. (52)
آن جامعهاى كه در دوران ظهور حضرت ولى عصر (عج) به وجود خواهد آمد; همان جامعهاى است كه همه پيغمبران الهى براى تهيه مقدمات آن از جانب الهى مبعوث شدند; يعنى، ايجاد يك جامعهاى كه بشريت در آن جامعه بتواند به رشد و كمال متناسب خود برسد. اگر اين آيه قرآن كه درباره بعثت پيامبران مىفرمايد: «ليقوم الناس بالقسط» ; يعنى، پيغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل در جامعه بشرى استوار بشود ، اشاره به هدف بعثت مىكند. پس حكومت مهدى (عج) و جامعه مهدوى، همان جامعهاى است كه اين هدف را به طور كامل تامين مىكند. (53)
آنچه مسلم است ، همه پيغمبران و اوليا براى اين آمدند كه پرچم توحيد را در عالم، گسترش بدهند; پرچم توحيد را به اهتزاز در آورند و روح توحيد را در زندگى انسانها زنده كنند. بدون عدالت، بدون استقرار عدل و انصاف، توحيد معنايى ندارد. يكى از نشانهها يا اركان توحيد، نبودن ظلم و نبودن بىعدالتى است; لذا شما مىبينيد كه پيام استقرار عدالت، پيام پيغمبران است. تلاش براى عدالت، كار بزرگ پيغمبران است. انسانهاى والا در طول تاريخ، در اين راه تلاش كردهاند و بشريت را روز به روز به سمت فهميدن اين حقيقت كه عدالت، سرآمد همه خواستههاى انسانى است، نزديك كردهاند.
سلسله انبيا، پاكترين و مقدسترين، نورانىترين انسانهاى تمام تاريخ بودهاند، در ميان انسانهاى پاك و انسانهاى والا - كه داراى روح عرشى و خدايى هستند - وجود مقدس خاتم الانبياء محمد مصطفى صلى الله عليه و آله وسلم سرآمد همه، و خاندان پاك و اهل بيت مطهر او - كه قرآن ، ناطق به اين طهارت و پاكيزگى و آراستگى است - در شمار برترين و بالاترين انسانهاى پاك و مطهر و نورانى در همه تاريخ است. زنى مثل فاطمه زهرا عليها السلام در همه تاريخ، كيست؟ !
انسانى مثل على مرتضى در سرتاسر تاريخ بشريت، كجا نشان داده مىشود؟ !
سلسله اهل بيت نبى اكرم عليهم السلام در طول تاريخ، خورشيدهاى فروزانى بودهاند كه در معنا توانستهاند بشريت روى زمين را با عالم غيب و با عرش الهى، متصل كنند: «السبب المتصل بين الارض و السماء» . خاندان پيامبر، معدن علم، معدن اخلاق نيكو، معدن ايثار و فداكارى، معدن صدق و صفا و راستى، منبع همه نيكىها و زيبايىها و درخشندگىهاى وجود آدمى در هر عصر و عهدى بودهاند. هريك چنين خورشيد فروزانى بودهاند.
... يكى از آن خورشيدهاى فروزان، به فضل و كمك پروردگار و به اراده الهى، امروز در زمان ما به عنوان «بقية الله فى ارضه» ، به عنوان «حجة الله على عباده» ، به عنوان «صاحب زمان» و «ولى مطلق الهى» در روى زمين وجود دارد. بركات وجود او، انوار ساطعه از وجود او، امروز هم به بشر مىرسد. (54)
بشارت «اليس الصبح بقريب»
امروز ، هم بشريتبيش از بسيارى از دوران هاى تاريخ ، دچار ظلم و جور است. از هر پيشرفتى كه امروز بشريت كرده است ، معرفت پيشرفتهتر است. ما به زمان ظهور امام زمان - ارواحنا فداه - اين محبوب حقيقى انسانها نزديك شدهايم; زيرا معرفتها پيشرفت كرده است.
امروز ذهنيتبشر، آماده آن است كه بفهمد، بداند و يقين كند كه انسان والايى خواهد آمد و بشريت را از زير بارهاى ظلم و ستم نجات خواهد داد. همان چيزى كه همه پيغمبران براى آن تلاش كردهاند. همان چيزى كه پيغمبر اسلام در آيه قرآن، وعده آن را به مردم داده است: «و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم» . دست قدرت الهى، به وسيله يك انسان عرشى، يك انسان خدايى، يك انسان متصل به عالمهاى غيبى، معنوى و عوالمى كه براى انسانهاى كوته نگرى مثل ما قابل درك و تشخيص نيست; مىتواند اين آرزو را براى بشريتبرآورده كند. لذا دلها، شوقها و عشقها به سمت آن نقطه، متوجه و روز به روز متوجهتر است. (55)
ياران مهدى (عج)
براى تحقق ظهور امام زمان (عج)، وجود ظلم و جور، شرط كافى نيست و وجود انسانهاى صالح، انگيزههاى قوى، ايمانهاى راسخ، گامهاى استوار و دلهاى روشن نيز لازم و ضرورى است. (56)
امام زمان (عج)، كسانى را لازم دارد كه در مقابل پديدههاى تلخ و دشوار، مردد و متزلزل نشوند و عقب ننشينند تا بتواند با اينها وارد كار عظيمى بشود كه قرار است دنيا را متحول كند.
... ايشان بايد در مقابل همه مشكلات بايستند، يك سيستم قوى لازم است كه افراد آن غير متزلزل باشند. بصيرت نافذ و راسخ داشته باشند كه هيچ مشكلى آنان را مردد نكند و امام عزيز ما اينگونه بود... امام زمان (عج) افرادى را لازم دارد آگاه، بصير، خبير، متوكل به خداى متعال، توجه كننده به جزئيات و آنگاه فداكار، كاردان در اداره جامعه و رزمجو با دشمن.
شما هستيد كه بايد خودتان را بسازيد تا انشاءالله آن عده و نصاب لازم در اختيار اراده خالصى قرار بگيرد. (57)
تقوا ، تواضع ، فروتنى و گذشت در برابر ضعفا و مقاومت در برابر زورمندان و ستمگران از صفات سربازان امام عصر (عج) مىباشد. (58)
زمينههاى ظهور
براى ظهور مهدى موعود - ارواحنافداه - زمينه بايد آماده بشود و آن عبارت از عمل كردن به احكام اسلامى و حاكميت قرآن و اسلام است. (59)
... پس مىشود زمينهها را فراهم كرد. وقتى يك چنين زمينه هايى - انشاءالله - گسترش پيدا كند، زمينه ظهور حضرت بقيةالله - ارواحنا فداه - نيز پديد مىآيد و مساله مهدويت - آن آرزوى ديرين بشر و مسلمين - تحقق پيدا مىكند. (60)
شما مردم عزيز - به خصوص شما جوانها - هرچه كه در صلاح خود، در معرفت و اخلاق و رفتار و كسب صلاحيتها در وجود خودتان بيشتر تلاش كنيد، اين آينده را نزديكتر خواهيد كرد، اينها دستخود ما است.
اگر ما خودمان را به صلاح نزديك كنيم، آن روز نزديك خواهد شد، همچنان كه شهداى ما با فدا كردن جان خودشان، آن روز را نزديكتر كردند. آن نسلى كه براى انقلاب، آن فداكارىها را كردند; با فداكارىهاى خودشان آن آينده را نزديكتر كردند. هرچه ما كار خير و اصلاح درونى خود و تلاش براى اصلاح جامعه انجام بدهيم، آن عاقبت را دائما نزديكتر مىكنيم. (61)
ما بايد بدانيم كه ظهور ولى عصر - صلوات الله عليه - همان طورى كه با اين انقلاب ما، يك قدم نزديك شد; با همين انقلاب ما، باز هم مىتواند نزديكتر بشود; يعنى، همين مردمى كه انقلاب كردند و خود را يك قدم به امام زمانشان نزديك كردند; مىتوانند باز هم يك قدم و يك قدم ديگر و يك قدم ديگر، همين مردم خودشان را به امام زمان (عج) نزديكتر كنند.
چطور؟ هرچه شما بتوانيد دايره اين مقدار از اسلامى كه من و شما در ايران داريم (مبالغه نمىكنيم، اسلام كامل البته نيست; اما بخشى از اسلام را اين ملت توانسته در ايران پيدا كند)، همين مقدار از اسلام را هرچه شما بتوانيد در آفاق ديگر عالم ، در كشورهاى ديگر ، در نقاط تاريك و مظلم ديگر، گسترش و اشاعه بدهيد; همان مقدار به ظهور ولى امر و حجت عصر (عج)، كمك كرديد و نزديك شديد. (62)
... نزديك شدن ما به امام زمان (عج) يك نزديك شدن معنوى است; يعنى، شما در هر زمانى تا پنجسال ديگر، تا ده سال ديگر، تا صد سال ديگر كه بتوانيد كيفيت و كميت جامعه اسلامى را افزايش بدهيد، امام زمان - صلوات الله عليه - ظهور خواهد كرد.
اگر بتوانيد در درون خود، جامعهتان - همان جامعه انقلابى - تقوا، فضيلت، اخلاق، ديندارى، زهد، نزديكى معنوى به خدا را در خود و ديگران تامين كنيد; پايه و قاعده ظهور ولى عصر - صلوات الله و سلامه عليه - را مستحكمتر كرديد و هرچه بتوانيد از لحاظ كميت و مقدار، تعداد مسلمانان مؤمن و مخلص را افزايش بدهيد، باز به امام زمان و زمان ظهور ولى عصر (عج) نزديكتر شديد.
پس ما مىتوانيم قدم به قدم جامعه خود و زمان و تاريخ خود را به تاريخ ظهور ولى عصر - صلوات الله و سلامه عليه - نزديك كنيم.
نكته دوم اين است كه ما امروز در انقلاب خودمان، حركتها و روش هايى داريم. اين روشها بايد به كدام سمتحركت كند؟ اين نكته بسيار شايان توجه است.
ما يك محصلى را در نظر مىگيريم كه اين محصل مثلا مىخواهد در دانش رياضى استاد بشود; حالا مقدمات كار او را چگونه بايد فراهم كنيم. بايد جهت تعليماتى كه به او مىدهيم، جهت رياضى باشد. معنا ندارد كه ما يك نفرى را كه مىخواهيم رياضى دان بشود ، بياييم درس فقه - مثلا - به او ياد بدهيم. يا آن كسى كه مىخواهد فقيه بشود، بياييم درس طبيعى - مثلا - به او بدهيم. بايد مقدمات متناسب با نتيجه و غايتباشد .
غايت ، جامعه آرمانى مهدوى است. پس ما هم بايد مقدمات را همان جور فراهم بكنيم . ما بايد با ظلم نسازيم و بايد عليه ظلم، حركت قاطع بكنيم. هر گونه ظلمى و از هر كسى. ما ما بايد جهتخودمان را، جهت اقامه حدود اسلامى قرار بدهيم. در جامعه خودمان، هيچ مجالى به گسترش انديشه غير اسلامى و ضد اسلامى ندهيم. نمىگويم با زور; نمىگويم با قهر و غلبه - كه مىدانيم با انديشه و فكر، جز از راه انديشه و فكر نمىشود مبارزه كرد - بلكه مىگويم از راههاى درست و منطقى و معقول، بايد انديشه اسلامى گسترش پيدا كند.
بايد تمام قوانين ما، مقررات مملكتى، ادارات دولتى، نهادهاى اجرايى و همه و همه، از لحاظ ظاهر و از لحاظ محتوا، اسلامى بشود و به اسلامى شدن روز به روز نزديكتر بشود. اين جهتى است كه انتظار ولى عصر (عج) به ما و به حركت ما مىدهد. امام زمان (عج) - در دعاى «ندبه» مىخوانيد كه - در مقابل فسوق، عدوان، طغيان، نفاق مقابله مىكند و نفاق و طغيان و عصيان و شقاق و دو دستگى را ريشه كن مىكند و ازاله مىكند. ما هم بايد در جامعهمان، امروز در آن جهتحركت كنيم و پيش برويم. اين است آن چيزى كه ما را به امام زمان - صلوات الله عليه - از لحاظ معنوى نزديك خواهد كرد و جامعه ما را به جامعه ولى عصر - صلوات الله و سلامه عليه - آن جامعه مهدوى علوى توحيدى، نزديكتر و نزديكتر خواهد كرد. (63)
... وقتى نتوانستند اين عقيده را از مردم بگيرند; سعى مىكنند آن را در ذهنهاى مردم خراب كنند. خراب كردن اين عقيده چگونه است؟ به اين صورت است كه بگويند: خب آقا مىآيد، همه كارها را درست مىكند!
اين، خراب كردن عقيده است. اين، تبديل كردن موتور متحركى، به يك چوب لاى چرخ است. تبديل كردن يك داروى مقوى، به يك داروى مخدر و خوابآور است. خود آقا مىآيد، انجام مىدهد; يعنى چه؟ ! امروز تكليف شما چيست؟ شما امروز بايد چه بكنى؟ شما بايد زمينه را آماده كنى، تا آن بزرگوار بتواند بيايد و در آن زمينه آماده، اقدام بكند. از صفر كه نمىشود شروع كرد! جامعهاى مىتواند پذيراى مهدى موعود - ارواحنا فداه - باشد كه در او آمادگى و قابليتباشد; و الا مثل انبيا و اولياى طول تاريخ مىشود .
چه علتى داشت كه بسيارى از انبياى بزرگ اولى العزم، آمدند و نتوانستند دنيا را از بدىها ، پاك و پيراسته كنند؟ چرا؟ چون زمينهها آماده نبود.
چرا اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام در زمان خودش - با آن قدرت الهى، با آن علم متصل به معدن الهى ، با آن نيروى اراده ، با آن زيبايىها و درخشندگىهايى كه در شخصيت آن بزرگوار وجود داشت، با آن توصيههاى پيامبر اكرم عليهم السلام درباره او - در همين مدت كوتاه، نتوانست ريشه بدى را بخشكاند؟
خود آن بزرگوار را از سر راه برداشتند: «قتل فى محراب عبادته لشدة عدله» . تاوان عدالت اميرالمؤمنين عليه السلام، جان اميرالمؤمنين بود كه از دست رفت ! چرا ؟ چون زمينه ، زمينه نا مساعد بود. زمينه را نا مساعد كرده بودند. زمينه را زمينه دنياطلبى كرده بودند! آن كسانى كه در مقابل اميرالمؤمنين عليه السلام، صفآرايى كرده بودند - در اواخر حكومت اين بزرگوار، يا در اواسط - كسانى بودند كه زمينههاى دينى آنها، زمينههاى مستحكم و ماده غليظ متناسب دينى نبود .
عدم آمادگى، اين طور فاجعه به بار مىآورد! آن وقت اگر امام زمان (عج) در يك دنياى بدون آمادگى تشريف بياورند، همان خواهد شد! بايد آمادگى باشد. اين آمادگى چگونه است؟ اين، همانى است كه شما نمونه هايى از آن را در جامعه خودتان مشاهده مىكنيد. امروز در ايران اسلامى، چيزهايى از درخشندگيهاى معنوى وجود دارد كه در هيچ جاى دنيا نيست - تا آنجايى كه ما خبر و گزارش و اطلاع داريم، از قضاياى دنيا بى خبر هم نيستيم - امروز در كجاى دنيا، جوانهايى پيدا مىشوند كه روى شهوات نفس و روى مادىگرى پا بگذارند و سراغ معنويات بروند؟ البته گاهى يك جوان، دو جوان، يا يك آدم استثنايى گوشهاى هست، همه جاى دنيا پيدا مىشود; اما اين كه عده عظيمى از يك نسل، اين طور باشند، كجاى دنيا هست؟ (64)
مهدويت وانقلاب اسلامى ايران
... اولين قدم براى حاكميت اسلام و براى نزديك شدن ملتهاى مسلمان به عهد ظهور مهدى موعود - ارواحنا فداه و عجل الله فرجه - به وسيله ملت ايران برداشته شده است و آن، ايجاد حاكميت قرآن است. (65)
شعارهايى كه امام زمان - عليه الصلوة والسلام و عجل الله تعالى فرجه - بر سر دستخواهد گرفت و عمل خواهد كرد; امروز شعارهاى مردم ما است، شعارهاى يك كشور و يك دولت است. اين خودش يك گام بسيار بلندى، به سوى اهداف امام زمان (عج) است.
يك روزى شعار توحيد ، شعار معنويت ، شعار دين دارى ، در دنيا منسوخ شده بود. سعى كرده بودند به طور كلى، آن را به دست فراموشى بسپارند; اما امروز در اين منطقه عالم، اين شعارها، شعارهاى رسمى حكومت است، شعارهاى رسمى اداره كشور و آحاد ملت است. علاوه بر اين، اين شعارها، آرزوى ملتهاى مسلمان در بسيارى از كشورهاى دنيا است، و اين شعارها، يك روز تحقق پيدا خواهد كرد. اين زمينهها وقتى آماده شد - آن وقتى كه معلوم شد در مقابل قدرت مادى مستكبران عالم، زمينه اين وجود دارد كه آحاد بشر، بتوانند بر روى حرف حق خود بايستند - آن روز، روز ظهور امام زمان (عج) است. آن روز، روزى است كه منجى عالم بشريت، به فضل پروردگار ظهور كند و پيام او، همه دلهاى مستعد را - كه در همه جاى جهان هستند - به خود جذب كند و آن وقت ديگر قدرتهاى ستمگر ، قدرتهاى زورگو ، قدرتهاى متكى به زر و زور، نتوانند حقيقت را - آنچنانى كه قبل از آن هميشه كردهاند - با فشار زر و زور خود، به عقب بنشانند يا مكتوم نگهدارند. (66)
انقلاب ما در راه آن هدفى كه امام زمان (عج)، براى تامين آن هدف مبعوث مىشود و ظاهر مىشود، يك مقدمه لازم و يك گام بزرگ بوده [است] . ما اگر اين گام بزرگ را بر نمىداشتيم، يقينا ظهور ولى عصر - صلوات الله عليه و عجل الله تعالى فرجه الشريف - به عقب مىافتاد. شما مردم ايران و شما مادران شهيد داده و پدران داغدار و افرادى كه در طول اين مبارزه زحمت كشيديد، بدانيد و شما اى امام بزرگوار امت! بدانيد - كه بهتر از ما مىدانيد - شما موجب پيشرفتحركت نسانيتبه سوى سر منزل تاريخ و موجب تسريع در ظهور ولى عصر - صلوات الله عليه - شديد. شما يك قدم، اين بار را به منزل نزديكتر كرديد. با اين انقلاب كه مانع را - كه همان دستگاه و نظام پليد ظلم در اين گوشه دنيا بود و سرطان بسيار خطرناك و موذى و آزار دهندهاى بود - اين را كنديد و قلع و قمع كرديد. خوب، حالا بعد از اين چه كنيم؟ بعد از اين تكليف ما روشن است.
ما بايد بدانيم كه ظهور ولى عصر - صلوات الله عليه - همان طورى كه با اين انقلاب ما يك قدم نزديك شد; با همين انقلاب ما باز هم مىتواند نزديكتر بشود; يعنى، همين مردمى كه انقلاب كردند و خود را يك قدم به امام زمانشان نزديك كردند، مىتوانند باز هم يك قدم و يك قدم ديگر و يك قدم ديگر، همين مردم خودشان را به امام زمان (عج) نزديكتر كنند. (67)
همه خصوصياتى كه در ظهور مهدى (عج) هست ، در يك مقياس كوچك در انقلاب اسلامى ملت ايران هم هست. در آنجا هم مخاطب حضرت بقية الله همه مردم عالماند، يعنى، در آن لحظهاى كه به خانه كعبه پشت مىدهد و تكيه مىكند و دعوت خود را با صداى بلند فرياد مىكند، صدا مىزند: «يا اهل العالم» .
انقلاب اسلامى ما هم از آغاز، اعلام كرد كه مخصوص يك ملت و يك قوم و يك كشور نيست. همچنانى كه آن بزرگوار با همه قدرتهاى بزرگ جهان، ستيزه مىكند و در مىافتد، انقلاب ما هم با دستخالى و فقط با تكيه به نيروى ايمان با همه قدرتهاى عظيم جهانى مقابل شد. همان طورى كه ظهور حضرت مهدى (عج) همه حسابهاى مادى و معمولى را به هم مىريزد; انقلاب ما هم همه حسابها را به هم ريخت. امروز با انقلاب اسلامى ما - كه در خط ايجاد عدالت در سطح جهان است - انقلاب حضرت مهدى (عج) يك گام بزرگ به هدف خود نزديك شد. نه فقط به وجود آمدن حكومت اسلامى، آن عاقبت موعود را به عقب نمىاندازد; بلكه آن را تسريع هم مىكند و اين است معناى انتظار. (68)
امام زمان (عج)، امانت و گوهر درخشنده عظيم آفرينش در ميان ما، امروز بىگمان بيش از هر زمان، متوجه و مراقب اين ملت است. (69)
ايمان و اعتقاد به امام زمان (عج) مانع از تسليم شدن است و ملت هاى با ايمانى كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس مىكنند; از حضور او اميد و نشاط مىگيرند و براى مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت مىكنند. با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملتبزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز در آورد و افتخار طول تاريخ بشر و تاريخ اسلام شد. (70)
ملت منتظر ايران، با تكيه بر اميد به پيشرفت و موفقيت، دستبه اقدام ، تلاش و انقلاب زد و پيروز شد; لذا مردم ما بايد روح انتظار را به تمام معنا، در زندگى خود زنده كنند. (71)
اعتقاد به مهدى موعود (عج)، شيعه را تا امروز از آن همه پيچ و خمهاى عجيب و غريبى كه در سر راهش قرار داده بودند، عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندى اسلام و قرآن، در دستشما ملت مسلمان و شيعه ايران است. هرجا كه چنين اعتقادى باشد، همين اميد و مبارزه وجود دارد. (72)
جامعه مهدوى
...دورانى خواهد رسيد كه قدرت قاهره حق، همه قلههاى فساد وظلم را از بين خواهد برد وچشم انداز زندگى بشر را، با نور عدالت منور خواهد كرد. (73)
...دنياى سرشار از عدالت، پاكى، راستى، معرفت و محبت، دنياى دوران امام زمان (عج) است، كه زندگى بشر هم از آن جا به بعد است. زندگى حقيقى انسان در اين عالم، مربوط به دوران بعد از ظهور امام زمان (عج) است كه خدا مىداند، بشر در آنجا به چه عظمتهايى نايل خواهد شد. (74)
انتظار اسلامى; يعنى، انتظار دنيايى سرشار از عدالت، راستى، صميميت، انسانيت، معنويت، فضيلت و اخلاق انسانى صحيح كه در آن حاكميت زر و زور و تبليغات مزورانه و خبيثانه رسانههاى جمعى شرق و غرب، راهى ندارد.
... حكومت الهى حضرت بقية الله - ارواحنافداه - حكومتى است كه در آن مقررات حاكم بر مردم، خواست آمريكا وديگر قدرتهاى زورگوى شرق و غرب نيست، بلكه حكومت عدالت، مواسات و مساوات، حكومت معنويت و فضيلت است و امروز هر كسى كه براى عدالت، در راه دين وخدمتبه محرومان حركت مىكند، بايد خوشحال و اميدوار باشد; زيرا آينده متعلق به او است. (75)
ظهور حضرت بقيه الله امام زمان (عج) و ايجاد محيطى آكنده از عدل واقعى - عدل كامل الهى و اسلامى - بالاترين شرايط زندگى مادى ومعنوى انسان است.
اگر فطرت انسانى، تحت فشار قدرتهاى استكبارى مسخ و لگدمال نشود; دلها به طور فطرى و طبيعى، منتظر چنان آيندهاى است و بدون ترديد آن قدرت متكى بر عدل مطلق الهى، پرچم خواهد برافراشت. (76)
حركت جوامع اسلامى و حركت همه جوامع بشرى، به سوى خير وصلاح است، به سوى حكومتحق وعدالت است; به سوى نابودى خواستهاى استبداد است; به سوى روى كار آمدن مستضعفان است كه در شكل عادلترينش در دوران ظهور ولى عصر (عج) تامين مىشود. (77)
... در حقيقت آن جامعهاى كه در دوران ظهور حضرت ولى عصر (عج) به وجود خواهد آمد; همان جامعهاى است كه همه پيغمبران الهى، براى تهيه مقدمات آن از جانب الهى مبعوث شدند; يعنى، ايجاد يك جامعهاى كه بشريت در آن جامعه، بتواند به رشد وكمال متناسب خود برسد. اگر اين آيه قرآن كه درباره بعثت پيامبران مىفرمايد «ليقوم الناس بالقسط» ; يعنى; پيغمبران مبعوث شدند تا قسط و عدل در جامعه بشرى استوار بشود، اشاره به هدف بعثت مىكند پس حكومت مهدى (عج) و جامعه مهدوى، همان جامعهاى است كه اين هدف را، به طور كامل تامين مىكند. (78)
... ولى عصر - صلوات الله عليه - ميراث بر همه پيامبران الهى است كه مىآيد و گام آخر را در ايجاد آن جامعه الهى بر مىدارد. مقدارى درباره اوصاف آن جامعه من حرف بزنم. البته اگر شما در كتب اسلامى، در متون اصلى اسلامى دقت كنيد، همه خصوصيات آن جامعه به دست مىآيد. همين دعاى ندبهاى كه در روزهاى جمعه، انشاءالله موفق باشيد و بخوانيد و مىخوانيد; خصوصيات آن جامعه ذكر شده است. آنجايى كه مىگويد: «اين معز الاولياء و مذل الاعداء» ; مثلا آن جامعه، جامعهاى است كه اولياى خدا در آن عزيزاند و دشمنان خدا در آن ذليل و خواراند; يعنى، ارزشها و معيارها در آن جامعه، چنين است: «اين المؤمل لاحياء الكتاب و حدوده» . آن جامعه، جامعهاى است كه حدود الهى در آن اقامه مىشود; يعنى، همه حد و مرزهايى كه خدا معين كرده است واسلام معين كرده است، در جامعه زمان امام زمان (عج)، آن حد و مرزها مراعات مىشود. امام زمان وقتى كه ظهور مىكند، جامعهاى مىسازد كه به طور خلاصه، داراى اين چند خصوصيت است كه من آن را مىگويم و شما برادران و خواهران عزيز دقت كنيد. در آيات و در ادعيه كه وارد شده است; وقتى مىخوانيد، ذهن خود را در اين مورد بازتر و بازتر كنيد. فقط خواندن دعاى «ندبه» كافى نيست; درس گرفتن و فهميدن آن لازم است.
امام زمان (عج)، جامعهاش را بر اين چند پايه بنا مىكند:
اول بر نابود كردن و قلع و قمع كردن ريشههاى ظلم و طغيان; يعنى، در جامعهاى كه در زمان ولى عصر - صلوات الله عليه - ساخته مىشود، بايد ظلم و جور نباشد; نه اينكه فقط در ايران نباشد ، يا در جوامع مسلمان نشين نباشد، در همه دنيا نباشد. نه ظلم اقتصادى و نه ظلم سياسى و نه ظلم فرهنگى و نه هيچ گونه ستمى در آن جامعه ديگر وجود نخواهد داشت. بايد استثمار و اختلاف طبقاتى و تبعيض و نابرابرى و زورگويى و گردن كلفتى و قلدرى از عالم ريشه كن بشود (اين خصوصيت اول) دوم: خصوصيت جامعه ايده آلى كه امام زمان - صلوات الله عليه - آن را مىسازد، بالا رفتن سطح انديشه انسان است; هم انديشه علمى انسان و هم انديشه اسلامى انسان; يعنى، در دوران ولى عصر (عج) شما بايد نشانى از جهل و بى سوادى و فقر فكرى و فرهنگى در عالم پيدا نكنيد. آنجا مردم مىتوانند دين را به درستى بشناسند و اين همچنانى كه همه مىدانيد، يكى از هدفهاى بزرگ پيامبران بود كه اميرالمؤمنين - صلوات الله و سلامه عليه - اين را در خطبه نهج البلاغه شريف بيان كرده است: «و يثيروا لهم دفائن العقول» .
در روايات ما وارد شده است كه وقتى ولى عصر (عج) ظهور مىكند، زنى در خانه مىنشيند و قرآن را باز مىكند و از متن قرآن، حقايق دين را استخراج مىكند و مىفهمد; يعنى چه؟ يعنى آنقدر سطح فرهنگ اسلامى و دينى، بالا مىرود كه همه افراد انسان و همه افراد جامعه و زنانى كه در ميدان اجتماع هم بر فرض شركت نمىكنند و در خانه مىنشينند; آنها هم مىتوانند فقيه باشند، دين شناس باشند. مىتوانند قرآن را باز كنند و خودشان حقايق دين را از قرآن بفهمند و شما ببينيد كه در جامعهاى كه همه مردان و زنان در سطوح مختلف، قدرت فهم دين و استنباط از كتاب الهى را دارند، اين جامعه چقدر نورانى است و هيچ نقطهاى از ظلمت در اين جامعه ديگر نيست. اين همه اختلاف رويه، ديگر در آن جامعه معنايى ندارد.
خصوصيتسومى كه جامعه امام زمان (عج)، جامعه مهدوى دارا هست، اين است كه در آن روز، همه نيروهاى طبيعت و همه نيروهاى انسانى، استخراج مىشود. چيزى در بطن زمين نمىماند كه بشر از آن استفاده نكند. اين همه نيروهاى معطل طبيعى، اين همه زمين هايى كه مىتواند انسان را تغذيه كند; اين همه قواى كشف نشده (مانند نيروهايى كه قرنها در تاريخ بود; مثلا نيروى اتم، نيروى برق و الكتريسيته، قرنها بر عمر جهان مىگذشت و اين نيروها در بطن طبيعتبود; اما بشر آنها را نمىشناخت، بعد يك روزى به تدريج استخراج شد) همه نيروهاى بى شمارى كه از اين قبيل در بطن طبيعت هست، در زمان امام زمان (عج) استخراج مىشود.
جمله ديگر و خصوصيت ديگر اين است كه محور در دوران امام زمان (عج)، محور «فضيلت و اخلاق» است. هر كس داراى فضيلت اخلاقى بيشتر است، او مقدم تر و جلوتر است . حالا اگر به آيات وروايات مراجعه بكنيد - كه البته محققين و متتبعين مراجعهكردهاند - خصوصيات بيشترى را هم پيدا مىكنيد.
حالا همين چهار خصوصيت: «جامعهاى كه در آن نشانى از ظلم و طغيان و عدوان و ستم نيست» ; «جامعهاى كه در آن انديشه دينى وانديشه علمى انسانها در سطح بالا است» ، «جامعهاى كه در آن همه بركات و همه نعم و همه نيكىها و زيبايىهاى عالم بروز مىكند و در اختيار انسان قرار مىگيرد» وبالاخره «جامعهاى كه در آن تقوا و فضيلت و گذشت و ايثار و برادرى و مهربانى و يك رنگى اصل و محور است» ، يك چنين جامعهاى را شما در نظر بگيريد. اين همان جامعهاى است كه مهدى موعود ما و امام زمان ما و محبوب تاريخى ديرين ما - كه هم اكنون در زير همين آسمان و بر روى همين زمين زندگى مىكند و در ميان انسانها هست - به وجود خواهد آورد و تامين خواهد كرد. (79)
زيارت
خيلى از بزرگان ما در همين دوران غيبت ، آن عزيز ومحبوب دلهاى عاشقان و مشتاقان را از نزديك، زيارت كردهاند; بسيارى از نزديك با او بيعت كردهاند; بسيارى از او سخن دلگرم كننده شنيدهاند; بسيارى از او نوازش ديدهاند وبسيارى ديگر بدون اينكه او را بشناسند، از او لطف و نوازش و محبت ديده و او را نشناختهاند. در همين جبهه جنگ تحميلى، جوانهايى كه در لحظههاى حساس، احساس نورانيت و معنويت كردهاند، لطفى از غيب به سوى دلهاى خودشان، حس و لمس كردند و نشناختند و نفهميدند; بسيارند. امروز هم همان جور است. بسيجيان، ارتباط خاصى با اين نقطه اساسى عواطف دلهاى شيعيان و مسلمانان دارند. پيوند ميان بسيجيان عزيز و حضرت ولى عصر ارواحنا فداه - مهدى موعود عزيز - يك پيوند ناگسستنى و هميشگى است. (80)
ما هميشه - مخصوصا در روزهاى جمعه - توسل و توجهمان را به ولىعصر - صلوات الله عليه - فراموش نكنيم. امام زمان (عج) امانت وگوهر درخشنده عظيم آفرينش در ميان ما، امروز بى گمان بيش از هر زمان، متوجه و مراقب اين ملت است.
اين تجربه تعيين كننده زمان ما، در طول زندگى پربركت ولى عصر - صلوات الله عليه - تا امروز يك تجربه بى نظير بوده است. من در همين روزهاى اخير، احساسى در دلم بود كه اين احساس را به بعضى از دوستان هم گفتم وبه شما هم مىگويم.
در روز پانزدهم دى (سال 1359)، من اين احساس را در خود ناگهان وجدان كردم كه صاحب اين ميدان، صاحب اين بيابانها، صاحب اين صحنه پر شور و عظيم (اشاره به جبهههاى جنگ تحميلى)، ولى عصر امام زمان (عج) است و بى گمان امام زمان (عج)، هم اكنون با جسم و حضور جسمى و بدنىاش، يا با توجهاش در ميان اين جنگاوران و جنگجويان است.
امروز در اين جمع عظيم پر معنويت و پر احساس، در ميان جمع شما نمازگزاران (نماز جمعه تهران) - برادران و خواهران - از امام زمان (عج) از صاحب اصلى اين ملت; از كسى كه دلهاى اين امت متوجه او است; از كسى كه رحمتش ولطفش و عنايتش شامل حال اين ملت و اين انقلاب بوده است و خواهد بود; در حضور شما از اين بنده برگزيده خدا، مىخواهم كه توجه و عنايتش را به اين امتى كه براى دين او و براى آرمان او، اين همه تلاش و فداكارى مىكند، منصرف و منعطف نكند و از خداى بزرگ مىخواهم كه اين خواسته ما و سلام ما و توجه و احساس عميق ما را به امام زمانمان ابلاغ كند. (81)
اى سيد و مولاى ما!
اى امام زمان! اى مهدى موعود! [اى] محبوب اين ملت! اى سلاله پاك پيامبران و اى ميراث بر همه انقلابهاى توحيدى و جهانى!
اين ملت ما با ياد تو و با نام تو، از آغاز خو گرفته است و لطف تو را در زندگى خود و در وجود خود آزموده است .
اى بنده شايسته صالح خدا! ما امروز محتاج دعايى هستيم كه تو از آن دل پاك الهى و ربانى و از آن روح قدسى، براى پيروزى اين ملت و پيروزى اين انقلاب بكنى و به دست قدرتى كه خدا در آستين تو قرار داده است، به اين ملت وراه اين امت كمك بفرمايى.
«عزيز علينا ان نرى الخلق و لا ترى»
اى امام زمان! براى ما خيلى سخت است كه در اين جهان، در اين طبيعتبى پايان - كه متعلق به صالحان است - متعلق به بندگان خدا است، دشمنان خدا را ببينيم، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بكنيم; اما تو را نبينيم و از نزديك از فيض حضور تو بهره نگيريم! (82)
آخرين جمله را به امام و مقتداى خودمان ولى عصر (عج) عرض كنيم :
اى سيد و مولاى ما!
پيش خداى متعال گواهى بده ، كه ما در راه خدا تا آخرين نفس ايستاديم.
بزرگترين آرزو و افتخار بنده اين است كه در اين راه پر افتخار ، پر فيض، پر بهجت، جان خودم را تقديم كنم. (83)
دعا
ان شاءالله همه شما و همه ما، هم اين توفيق را پيدا كنيم كه روزى در ركاب آن بزرگوار باشيم; براى خدا تلاش و مجاهدت كنيم; در مقابل چشم آن بزرگوار، در راه خدا جانمان را از دستبدهيم وبه فيض شهادت برسيم (بزرگترين شرف و افتخار است) . هم تا قبل از ظهورشان، در زمان غيبت، خداى متعال توفيق بدهد كه ما سربازان آن بزرگوار، متوسل و متذكر آن بزرگوار باشيم و انس و رابطه قلبى و روحى با آن بزرگوار داشته باشيم. اگر شما از اين طرف انس داشتيد ، از آن طرف هم جلب توجه، جلب تذكر و جلب لطف و محبتخواهد شد. اميدوارم انشاءالله همه مشكلات، همه موانع، همه سختىها و رنجها، به بركت اين ارتباط طرفينى، با فضل الهى و با دست قدرت پروردگار از بين برود. (84)
اميدواريم خداى متعال، ادعيه زاكيه و توجهات حضرت ولى عصر (عج) را در حق ملت ايران، در حق شما عزيزان، هميشگى قرار بدهد. دعاهاى آن بزرگوار را در حق همه ما مستجاب كند. ديدار آن بزرگوار را نصيب اين دل ها و چشمها بفرمايد. ما را جزو ياران و همراهان و دوستداران و شيعيان واقعى آن بزرگوار قرار بدهد. ما را در دنيا با آل محمد و در آخرت با آن بزرگواران محشور فرمايد. ما را مسلمان ومؤمن واقعى زنده بدارد و بميراند (85) .
پروردگارا! به محمد وآل محمد تو را سوگند مىدهيم، دلهاى ما را با ياد امام زمان همواره با طراوت بدار.
پروردگارا! چشمهاى ما را به جمال ولى عصر (عج) منور بگردان.
پروردگارا! اين جنود الله، اين انسانهايى را كه در راه تو مبارزه كردهاند، سربازان و جانبازان امام زمان (عج) قرار بده (86) .
عاشقانهها
خورشيد من بر آى
دل را ز بيخودى سر از خود رميدن است
جان را هواى زقفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست كه سر دادهام فغان
بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن است
دستم نمىرسد كه دل از سينه بركنم
بارى علاج شكر گريبان دريدن است
شامم سيه ترست زگيسوى سركشت
خورشيد من بر آى كه وقت دميدن است
سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى
مرغ نگه در آرزوى پركشيدن است
بگرفته آب و رنگ زفيض حضور تو
هر گل در اين چمن كه سزاوار ديدن است
با اهل درد شرح غم خود نمىكنم
تقدير غصه دل من ناشنيدن است
آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا
روزى «امين» (87) سزا لب حسرت گزيدن است
محراب جمكران
دلم قرار نمىگيرد از فغان بى تو
سپند وار ز كف دادهام عنان بى تو
ز تلخ كامى دوران نشد دلم فارغ
ز جام عشق لبىتر نكرد، جان بى تو
چو آسمان مه آلودهام ز تنگ دلى
پر استسينهام از اندوه گران بى تو
نسيم صبح نمىآورد ترانه شوق
سر بهار ندارند بلبلان بى تو
لب از حكايتشبهاى تار مىبندم
اگر امان دهدم چشم خون فشان بى تو
چو شمع كشته ندارم شرارهاى به زبان
نمىزند سخنم آتشى به جان بى تو
ز بى دلى و خموشى چو نقش تصويرم
نمىگشايدم از بى خودى زبان بى تو
عقيق سرد به زير زبان تشنه نهم
چو يادم آيد از آن شكرين دهان بى تو
گزارش غم دل را مگر كنم چو «امين»
جدا ز خلق به محراب جمكران بى تو
ختامه مسك
فرمايشات مقام معظم رهبرى در جمع اعضاى بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود «عج» ... مساله [بنياد فرهنگى] امام زمان (عج) هم بسيار كار مثبتى است. بسيار كار خوبى است، اين آقا كه پيشنهاد كرده، پيشنهاد بسيار خوب و درستى بوده [است] . شما هم كه دنبال كرديد و عمل كرديد، خوب است. آن كسانى هم كه در اين زمينه دارند كار مىكنند، مورد تاييد هستند. واقعا افراد فاضل و فهميدهاى هستند و در اين كارها هم سابقه دارند و بسيار كار خوبى است. انشاءا... كه هر چه بيشتر ادامه بدهيد و يكى از آن سر بندها در مفاهيم معرفتى ما، همين مساله امام زمان (عج) است. مساله «مهدويت» يكى از مسائل محورى و به اصطلاح سر بند است كه از آن رشتههايى منشعب مىشود و خيلىها در فكر افتادند كه اين را از بين ببرند; اين فكر را يا تضعيف كنند يا نابود كنند. نابود كردنش را مرحوم آقاى فلسفى، ماجراى مفصلى را از رضا خان نقل مىكرد كه كسى را از معممين آن وقتخواست و گفت: تمامش كنيد و او گفت: سخت است. بعد [رضاخان ] گفت: حالا پس شما به عنوان مقدمه، فلان مساله ديگر را مطرح كنيد اگر عكس العملى پيدا نكرد، بعد اين را مطرح كنيد.
پيداست كه دستگاههاى قدرت به اين مساله به شدت اهتمام دارند.
لذاست كه هر چه اين مساله را پىگيرى كنند و متين، معقول، صحيح پى بگيرند; خيلى خوب است، كه البته كارهاى خوبى هم الآن مشغولاند، كارهاى بسيار جالبى، عميقى دارند انجام مىدهند. بعضى از دوستان ما يك دائرةالمعارفى در اين زمينه دارند درست مىكنند.
اينجا هم باز سعى شود به كم قانع نشويد. گاهى ممكن استيك حرفى، يك دلى را جذب كند; اما دو تا دل ديگر را ممكن است زده كند. اينها هر چه به ميان آورده نشود، بهتر است. حالا گيرم يك نفرى هم با اين، يك اعتقادى پيدا كند، اگر ديديم كه پايه هايش محكم نيست، اين حرف، چه به صورت معجزه [يا... اگرچه ] ديديم يك چند نفر را ممكن است [تحت تاثير قرار دهد]، اينها را خارج كنيم; احتياجى نداريم. حرفهاى منطقى محكم قوى فراوان داريم، حتى در مسائل مربوط به ديدار حضرت و ملاقات با حضرت، اينقدر حرفهاى قوى خوب هست; نقلهاى درست، متقن كه هر وقت، هر كسى آنرا مىخواند، دلش قرص است كه اين درست است. از اين نقلهاى ضعيف و... هر چه كه اجتناب شود، بهتر است. همچنانى كه از روايات ضعيف هر چه در اين مساله اجتناب شود، خيلى خوب است. روايات قوى داريم; روايات صحاح داريم، چيزهاى خيلى محكم داريم، علاوه بر استدلالات عقلانى و كلامى. (88)
پىنوشتها:
1) روزنامه جمهورى اسلامى 4/9/78.
2) روزنامه رسالت 16/10/74.
3) سخنرانى جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
4) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
5) جمهورى اسلامى 19/10/74.
6) خطبه نماز جمعه 19/10/59.
7) رسالت 26/9/76.
8) جمهورى اسلامى 19/10/74.
9) رسالت 16/10/74.
10) جمهورى اسلامى 19/10/74.
11) رسالت 26/9/76.
12) سخنرانى جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
13) جمهورى اسلامى 19/10/74.
14) جمهورى اسلامى 15/9/77.
15) سخنرانى قم 30/11/70.
16) خطبه نماز جمعه 29/3/60.
17) سخنرانى 25/9/76.
18) جمهورى اسلامى 19/10/74.
19) جمهورى اسلامى 15/9/77.
20) سخنرانى قم 30/11/77.
21) جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
22) سخنرانى اصفهان 8/8/80.
23) سخنرانى نجف آباد 10/8/80.
24) جمهورى اسلامى 19/10/74.
25) سخنرانى روز ميلاد 17/10/74.
26) جشن بزرگ منتظران ظهور 3/9/78.
27) همان.
28) كيهان 8/10/75.
29) جمهورى اسلامى 15/9/77.
30) رسالت 23/12/68.
31) جمهورى اسلامى 19/10/74.
32) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
33) خطبه نماز جمعه 29/3/60.
34) كيهان 8/10/75.
35) همان.
36) كيهان هوايى 12/10/75.
37) سخنرانى قم 30/11/70.
38) جهان اسلام 9/11/72.
39) كيهان 12/12/69.
40) جمهورى اسلامى 15/9/77.
41) جمهورى اسلامى 23/8/79.
42) سخنرانى قم 30/11/70.
43) سخنرانى قم 30/11/70.
44) جهان اسلام 9/11/72.
45) رسالت 26/9/76.
46) ويژه نامه صبح وصال نيمه شعبان 1418.
47) جمهورى اسلامى 19/10/74.
48) جهان اسلام 9/11/72.
49) كيهان 8/10/75.
50) همان.
51) جمهورى اسلامى 15/9/77.
52) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
53) خطبه نماز جمعه 29/3/60.
54) جمهورى اسلامى 4/9/78.
55) همان.
56) كيهان 8/10/75.
57) رسالت 7/2/65.
58) پيام به مناسبت هفته بسيج 4/9/62.
59) سخنرانى قم 30/11/70.
60) سخنرانى 25/9/76.
61) جمهورى اسلامى 23/8/79.
62) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
63) همان.
64) رسالت 26/9/76.
65) سخنرانى قم 30/11/70.
66) جمهورى اسلامى 23/8/79.
67) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
68) خطبه نماز جمعه 29/3/60.
69) خطبه نماز جمعه 19/10/59.
70) رسالت 16/10/74.
71) كيهان 12/12/69.
72) جمهورى اسلامى 19/10/74.
73) سخنرانى قم، 30 / 11 / 70.
74) خطبه نماز جمعه 26/1/79.
75) كيهان 28/10/73.
76) كيهان 8/10/75.
77) نيمه شعبان مشهد 7/3/62.
78) خطبه نماز جمعه 29/3/60.
79) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
80) جمهورى اسلامى 4/9/78.
81) خطبه نماز جمعه 19/10/59.
82) خطبه نماز جمعه 6/4/59.
83) سخنرانى در مورد وقايع كوى دانشگاه تهران 20/4/78.