جمعه های انتظار در شعر شاعران شوریده حضرت مهدى (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جمعه های انتظار در شعر شاعران شوریده حضرت مهدى (علیه السلام) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جمعه‏هاى انتظار

در شعر شاعران شوريده حضرت مهدى

رضا قاسم‏زاده



آدينه، آيينه جمال نماى حضرت قائم بقية‏الله، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، است و روز وصال و باريافتن به بارگاه عظيم پادشاه ملك امكان، حضرت مهدى، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، روز موعود است و نزول وعده جاويد حق. روز جمعه يا آدينه اختصاص به مقام كبريايى حضرت ولى عصر، عجل‏الله‏تعالى‏فرجه، داشته و در اشعار شاعران شوريده حضرتش از جلوه و درخشش ويژه‏اى برخوردار است. موضوع (آدينه يا جمعه) در اشعار شاعران معاصر بصورت گسترده مطرح گرديده است كه به نمونه‏هايى از آن اشاره مى‏كنيم:

در آسمان دل گل مهتاب خنديد خورشيد بعد از فترت ديرينه گل كرد من جمعه‏ها را كوچه كوچه خيمه بستم اما نگاهت در كدام آدينه گل كرد اشك محبت ريخت از چشمان عاشق وقتى سيماى تو در آدينه گل كرد

غلامرضا زربانويى - رضا



آيينه‏دلى، خوش‏گهرى، پاك‏سرشتى خورشيدرخى، ماه‏وشى، مظهر دادار در ليله آدينه ز نرگس شده پيدا ماننده ز درياى حقيقت، در شهوار ابواب هدايت‏به رخ خلق شده باز اسباب سعادت، همه گرديد پديدار

كيومرث سپهر - لاهيجى





  • دلم پر ز بوى ياس كردم
    زمستانهاى من دور از بهارند
    تمام جمعه‏هايم بى قرارند



  • خدا را پيش تو احساس كردم
    تمام جمعه‏هايم بى قرارند
    تمام جمعه‏هايم بى قرارند



سيدمحمد موسوى‏پور





  • اندوه غروب پير «جمعه‏»!
    احساس غمت‏سفير جمعه
    كى مى‏رسى اى «امير جمعه‏»!



  • اى ياد تو دستگير «جمعه‏»!
    كى مى‏رسى اى «امير جمعه‏»!
    كى مى‏رسى اى «امير جمعه‏»!



سيدمحمد سادات اخوى





  • اى كه هستى صاحب آدينه‏ها
    اى ميان خلقى و ناديدنى
    اى تمام عرش سرگردان تو
    نور خورشيد از رخ تابان تو



  • اى صفا و پاكى آيينه‏ها
    بى سخن گويى هزاران گفتنى
    نور خورشيد از رخ تابان تو
    نور خورشيد از رخ تابان تو



مهدى ثانى - خانى



كدام جمعه به ابهام خاك مى‏بارى زمين و خاك پر از اشتباه تقصيرند

مرضيه مختارنژاد





  • جمعه‏ها با عشق و يك دنيا اميد
    عصر جمعه مى‏شود دلها غمين
    غصه را از سينه بيرون مى‏كند
    آه عشقت‏با دلم چون مى‏كند



  • ندبه خوانم ندبه گويم با اميد
    ليك اميد ظهورت اى امين
    آه عشقت‏با دلم چون مى‏كند
    آه عشقت‏با دلم چون مى‏كند



فرشته خوه





  • الا اى عطر دين ما كجايى ؟
    مذاب كوره آهنگرانم
    تو را احوال مى‏پرسم زمردم
    چه در سهله، چه در كوفه، چه در قم



  • شه خضرانشين ما كجايى؟
    به يادت جمعه‏ها در جمكرانم
    چه در سهله، چه در كوفه، چه در قم
    چه در سهله، چه در كوفه، چه در قم



احمد عزيزى





  • خواب ديدم; خارها بى‏حس شدند
    آسمان از هشت‏سو آيينه
    ريخت ناگهان دروازه مشرق شكافت
    عشق آمد، سينه منطق شكافت



  • ناگهان; گلها همه نرگس شدند
    ريخت از تمام هفت روز آدينه
    عشق آمد، سينه منطق شكافت
    عشق آمد، سينه منطق شكافت



خليل ذكاوت



در پشت قاب چشم تو تفسير مى‏شود آيينه‏هاى باكره جمعه، با وضو بوى لطيف دانه سيبى كه مى‏وزد يادى است تا دقايق شبهاى روبرو

يزدان خوشحال شرفشادهى

كدام جمعه؟ ندانسته‏ام ولى پيداست كه آن وديعه پروردگار در راه است دلم خوش است ميان شكنجه پاييز چه باشم و چه نباشم بهار در راه است

محمود سنجرى





  • هر جمعه دلم اسير ديدار تو بود
    تا در شب آدينه نشستم به نماز
    هر ذره شب نشان اسرار تو بود



  • انديشه پر از هجوم افكار تو بود
    هر ذره شب نشان اسرار تو بود
    هر ذره شب نشان اسرار تو بود



اسفنديار زركوب





  • اى كاش شود چون تو بباريم
    همه گفتند كه يك جمعه تو خواهى آمد
    تا آمدنت در انتظاريم همه



  • همه در ذهن كوير، گل بكاريم
    تا آمدنت در انتظاريم همه
    تا آمدنت در انتظاريم همه



ندا جمالى



خيره به آدينه‏ام تا كه نمايان شوى در دل آدينه‏ها چند بسوزانيم

احمد رضا كيماسى





  • دل در گرو مهر تو آدينه نشين است
    سرچشمه الطاف خدا در نفس توست
    با نام تو فرياد عدالت چه قرين است



  • مهرت به يقين آينه‏دار دل و دين است
    با نام تو فرياد عدالت چه قرين است
    با نام تو فرياد عدالت چه قرين است



دكتر فرشيد عليزاده



اى تو خورشيد صبح آدينه ظلمت از دل ستردنم هوس است همچو؟ هزار مرتبه من پيش پاى تو مردنم هوس است

اميرعلى مصدق






  • سحر شد يار بى‏همتا نيامد
    نهاد آدينه را موعود ديدار
    دوصد آدينه رفت اما نيامد



  • يگانه منجى دلها نيامد
    دوصد آدينه رفت اما نيامد
    دوصد آدينه رفت اما نيامد



عبدالرحيم سعيدى راد





  • جمعه‏اى ديگر به دنيا آمده
    دل، غم شب را هويدا مى‏كند
    خويش را در غصه پيدا مى‏كند



  • بى صدا مانند فردا آمده
    خويش را در غصه پيدا مى‏كند
    خويش را در غصه پيدا مى‏كند



سروناز بهبهانى






  • باز به انتظار تو جمعه غروب مى‏شود
    اگر بيايى از سفر، آه، چه خوب مى‏شود



  • اگر بيايى از سفر، آه، چه خوب مى‏شود
    اگر بيايى از سفر، آه، چه خوب مى‏شود



زهرا غلامزاده



از آن آدينه روزى كه به مستان باده پيمايى هر آدينه به دنبال تو و پيمانه مى‏گردم

رضا قاسم زاده




  • صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد
    بى‏تو مى‏گويند تعطيل است كار عشقبازى
    عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد!؟



  • بى تو حتى مهربانى حالتى از كينه دارد
    عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد!؟
    عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد!؟



قيصر امين‏پور





  • آدينه بر آدينه گذشت و خبرى نيست
    چون خانه بدوش شب هجران تو گشتم
    آشفته‏تر از موى پريشان تو هستم



  • من منتظر صبح درخشان تو هستم
    آشفته‏تر از موى پريشان تو هستم
    آشفته‏تر از موى پريشان تو هستم



محمداسماعيل توسل - آشفته زلال نور آيينه، بهار صبح آدينه تو اى نور هدايت، اى زلال سبز دريايى گل شوق تو مى‏بارد، دمادم ابر چشمانى خوش آن ساعت! كه از رخسار ماهت پرده بگشايى

نسترن قدرتى








  • تاكى سكوت و خامشى؟
    دست از وجودم شسته‏ام،
    محبوب دل، معشوق جان،
    از كنج دل گنجينه را
    از انجماد آسمان اى ماه من
    بيرون بيا، روشن كن اين آيينه را



  • وقت است‏بيرون افكنم،
    تا منتظر بنشسته‏ام،
    وقت است وقت‏سرخوشى
    من صاحب آدينه را
    بيرون بيا، روشن كن اين آيينه را
    بيرون بيا، روشن كن اين آيينه را



عليرضا برزگر



هزار جمعه به يادت دلم بهانه گرفت عنايتى به دل من كن اى كرانه سبز! قسم به نيمه شعبان كه ماه آن ماهى شب و سحر به تو انديشم اى يگانه سبز

حجت‏الله عزيزى - پيام



من به همراه نسيم همسفر با گل سرخ، پا به پاى صلوات جمعه را مى‏جويم مى‏وزد از طرف قبله سجاده من نفس صبح بهار عطر يك جمعه سبز بوى يك باغ اميد.

رنجبر گل محمدى



صبحگاه جمعه آفتاب ياد تو، ز «ندبه‏»هاى ما طلوع مى‏كند آنكه شب، پس از دعا با سرود اشتياق، نغمه اميد، خواب رفته است، روزى را به شوق ديدنت‏شروع مى‏كند. اى تو معنى اميد و آرزو!

جواد محدثى



/ 1