در محضر حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی (دامت برکاته) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در محضر حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی (دامت برکاته) - نسخه متنی

محمد علی علوی گرگانی، مسعود پورسیدآقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در محضر حضرت آيت الله العظمي علوي گرگاني (دامت بركاته)

حجة‏الاسلام والمسلمين پورسيدآقايي

سردبير فصلنامه انتظار:

آيت الله العظمي علوي گرگاني در 14 جمادي الثاني سال 1359 ق (29 خرداد 1318 ش) در نجف اشرف در بيت علم و فضيلت و تقوا چشم به جهان گشود.

وي در سن هفت سالگي (1365 ق)، همراه پدر بزرگوارش (آيت‏الله حاج سيد سجّاد علوي(ره)) از نجف اشرف به ايران آمد و در نزد ايشان به فراگيري علم و دانش پرداخت و هنوز بيست سال از عمرش سپري نشده بود كه «سطح» را در نزد اساتيد آن دوران در قم گذراند و در سال 1378 ق در حلقه درس آيت‏الله العظمي بروجردي(ره) حاضر و سه سال از خرمن فيض آن فقيه سترگ توشه برگرفت سپس در درسهاي فقه و اصول اساتيد برجسته حوزه (حضرات آيات امام خميني«ره»، محقق داماد«ره»، گلپايگاني«ره»، شاهرودي«ره»، حائري يزدي«ره»، اراكي«ره») شركت جست.

معظم له از همان اوان تحصيل به تدريس نيز پرداخته و هم اكنون نيز درس خارج فقه و اصول ايشان زينت‏بخش درسهاي حوزه علميه قم مي‏باشد.

از جمله تأليفات معظم له عبارتند از:

توضيح المسائل، شرح شرايع الاسلام، لئالي الاصول، نورالبيان في تفسير القرآن، طبقات الرجال، القواعد الفقهيه، تقريرات درس اصول حضرت امام خميني(ره) و... .

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين لا سيّما بقيّة‏الله في الارضيين اللّهم كن لوليك الحجة ابن الحسن... .

از اين كه ما را به حضور پذيرفتند، بسيار سپاسگزاريم و اميدواريم كه در اين فرصت محدود از تذكرات و بيانات ارزنده حضرت عالي بهره‏مند شويم اجازه مي‏خواهم ابتدائا به معرفي مركز تخصصي مهدويت‏بپردازم. اجمالاً عرض كنم كه مركز تخصصي مهدويت وابسته به بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود(عج) اين بنياد با مسؤليت حجة الاسلام والمسلمين قرائتي و برخي ديگر از شخصيت هاي علمي،فرهنگي تشكيل شده و با عنايات مقام معظم رهبري چند سالي است كه به كار خود ادامه مي‏دهد.

شعبه قم شعبه‏اي است كه عهده دار تربيت نيرو و مباحث آموزشي، پژوهشي آن مجموعه است و اين حقير هم اين توفيق را دارم كه خادم ياوران و سربازان حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف باشم.

دروس تخصصي اين مركز شامل مباحث اعتقادي، تاريخي، حديث‏شناسي، منبع‏شناسي، ادعيه مربوط به حضرت، شناسائي فرقه‏هاي انحرافي، پاسخ به شبهات و سؤالات و برخي ديگر از دروس مي‏باشد. اين دوره‏اي كه الان ما در خدمت اين آقايان هستيم و توفيق خادم بودن اين‏ها را داريم دوره‏اي است تحت عنوان تربيت مدرّس. آقايان مي‏بايد ديگر تخصصي‏هاي سطح چهار حوزه و يا شش سال درس خارج را به اتمام رسانده باشند و پس از امتحان و مصاحبه‏هاي علمي مورد پذيرش قرار مي‏گيرند.

پذيرفته شدگان بايد يك دوره سه ساله آموزشي، پژوهشي را بگذرانند و از آن طرف هم مدت حداقل يك سال را بايد براي پايان نامه بگذارنند.

اين عزيزان وقتي كه كارشان تمام بشود عهده دار تدريس و تبليغ پژوهش در امر خطير مهدويت در سطح داخلي و خارجي مي‏شوند، الان ما شعبه‏اي در اصفهان تأسيس كرديم. يك شعبه‏اي هم در مشهد در ابتداي سال تحصيلي جديد ان شاءالله تأسيس مي‏شود و مقدماتش فراهم شده شعبه‏اي در مازندران، در شيراز، در تهران مشغول به رايزني و گفت وگو هستيم كه ان شاءالله تأسيس بشود.

اين شعبه‏ها كمبود اساتيدشان را از مركز قم تأمين مي‏كنند. بايد اعتراف كرد كه در اين مباحث جاي تحقيق و پژوهش بسيار خالي است. آن چه كه هست متأسفانه بيشتر تكيه بر خواب‏ها و يا تشرفاتي است كه برخي از آن‏ها معلوم نيست تا چه اندازه از صحت و سقم برخوردار باشند شايد بيشتر منبرها را هم همين گونه بحث‏ها تحت الشعاع قرار داده است، در حالي كه مادر اين قسمت مباحث بسيار اساسي داريم و جاي آن است كه مورد بررسي و پژوهش قرار بگيرد.

الحمدلله چندي پيش مركز مديريت حوزه علميه قم مركز تخصصي مهدويت را به عنوان يكي از مراكز تخصصي به تصويب رساند كه بتواند هم اكنون در سطح سه و ان شاءالله بعدها در سطح چهار به جذب دانش پژوه بپردازد. مباحث امامت عامه با ادله عقلي و نقلي و به صورت مُفصل، مباحث مهدويت (يا امامت خاصّه) بصورت گسترده و عميق زير نظر اساتيد مجرب و ورزيده برگزار مي‏شود از جمله برنامه‏هاي اين مركز و دانش پژوهان آن اين است كه خدمت مراجع بزرگوار مي‏رسيم و از نظرات و رهنمودهاي آنها استفاده مي‏كنيم و خداوند توفيقي به ما داد كه خدمت حضرت عالي برسيم.

اميدواريم كه از نظرات و رهنمودهاي شما استفاده بكنيم. در پايان اين نكته را هم بيان كنم كه اين مركز تخصصي از مباحث تبليغي و هنري هم غافل نيست. برخي آقايان براي تبليغ به تهران و يا بعضي از مراكز دانشگاهي و يا شهرها و شهرستانها اعزام مي‏شوند. و براي صدا و سيما برنامه‏هاي متعددي تهيه شده است، فعاليت‏هاي مفيدي جهت ساختن داستان‏ها و يا تهيه ويژه برنامه‏ها صورت گرفته است. مهدويت از غناي بيشتري برخوردار باشد، حدود يكصد نفر از مهدي پژوهان در اين مجموعه مشغول به تحصيل هستند همچنين مجله‏اي داريم بنام فصلنامه انتظار، كه خدمت حضرت عالي تقديم شده و هم اكنون نُه شماره‏اش به چاپ رسيده است و شماره دهم در راه است. بيش از اين مصدّع اوقات شريف حضرت عالي نمي‏شوم از اين هم كه تفصيل دادم عذر خواهي مي‏كنم.پيش مقدمه سخنان حضرت آية‏الله علوي گرگاني صلواتي ختم بفرماييد.

سخنان حضرت آية‏اللّه العظمي علوي گرگاني (دامت بركاته)

بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السّلام علي رسول اللّه و علي آله آل اللّه لا سيّما بقيّة‏اللّه في الارضين حجة‏اللّه من العالَمين و لعنةَ اللّه علي اعدائِهِم و منكري فضائلهم و مناقِبهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدّين. قال عزّ من قائل و جلّ من متكلّم في قرآنِ العظيم اعوذ باللّه من الشّيطان الرجيم بسم اللّه الرَّحمن الرَّحيم و لقد وصلنا لهم القول لعلهم يتذكرون.1

حقير ضمن تشكر و سپاسگزاري از همه عزيزان كه اظهار لطف فرمودند، و حقير را مورد عنايت خودشان قرار دادند و مخصوصا كه گروه شما مزيّن به عنوان مهدويت و نام نامي آن بزرگوار هستيد، در نتيجه خيلي عزيز و محترميد ان شاءالله كه ما بتوانيم شرايط ظهورش را به جا آوريم. و شما بايد قدر خودتان را خيلي بدانيد؛ چرا كه اين كار، كار بسيار خوب، پراهميّت و ثمربخشي است،

به نظر حقير مي‏توان گفت در اين روزگار جامعه تشيع فقر فوق العاده‏اي در اين مورد دارد. و حضرت بقيّة الله امام زمان عليه‏السلام مظلوم‏ترين فردي است كه بر روي كره زمين زندگي مي‏كند. و حضرت خيلي مظلوم است. بنده اسم نمي‏برم بعضي از بزرگان را كه گاهي با هم تماس‏هايي داريم مي‏گويند كه انسان بايد در نيمه شب برخيزد و بر غربت و مظلوميت آقا گريه كند.

آقا در غربت عجيبي به سر مي‏برد. اين مملكت متعلق به آقاست، آقا نسبت به مملكت ما عنايت دارد، كه در زماني كه به اين كشور عثمانيها حمله كرده بودند و اين كشور را داشتند از بين مي‏بردند، يكي از بزرگان رفته بود در مسجد سهله گريه و زاري مي‏كرد و متوسل به آقا شده بود كه آقاجان در چنين وضعي شيعه‏ها كشته مي‏شوند. و حضرت به آن بزرگوار فرمود: چرا آن قدر ناله مي‏كنيد؟ تو خيال مي‏كني كه دشمنان مي‏توانند ايران را از بين ببرند؛ ايران كشور ماست، اين مملكت من است و بدانيد كه ايران صاحب دارد.

قربانشان بشوم اين واقعيت است، امّا آدم دلش از اين مي‏سوزد كه كسي در خانه خودش غريب باشد.

بعضي مقاله‏ها را بنده مطالعه مي‏كنم بعضي سخنان عزيزان را، خيلي متعجب مي‏شوم. مي‏بينم يك سلسله مطالبي را مي‏گويند درباره شخصيت آقا [كه عجيب است] اين‏ها مي‏خواهند آقا را مثل اين كه از آن حالت بيرون بياورند. بله، مي‏گويند اين‏ها چيزهاي قديمي شده است بايد يك چيز نويي در بازار عرضه شود، يعني چه؟ چه حرفهايي است؟ من نمي‏خواهم حالا بيشتر [موضوع را بشكافم] به قول آقايان درد گفتن هنر نيست، هنر در درمان است.

حضرت رسول صلوات الله و سلامه عليه فرمود: «الا اُنَبِّئُكم الا اخبركم بدائكم من روائكم و دَوائِكم؟ قالوا: بَلي يا رَسول اللّهِ»؛ نمي‏خواهيد درد و دواتان را به شما بگويم؟ عرض كردند چرا يا رسول الله بفرماييد، فرمود: «دائكم الذنوب و دَوائكم الاستغفار»2؛ گناهانتان مرض است و بايد با استغفار درمان كرد.

مرحوم فيض رحمة‏الله عليه مي‏فرمايد: «اِسْتِغْفارُ كُلُّ شَي‏ءٍ بِحَسبه»؛ استغفار در هر جا معناي خودش را مي‏دهد اين جور نيست كه آدم همه جا بنشيند تسبيح دست بگيرد و [بگويد ] استغفرالله. بلكه، توبه هر جا به يك صورتي است توبه در اموال يك جور است، توبه در كارهاي ديگر طور ديگر است. به هر تقدير نمي‏خواهم وقت شريفتان را بگيرم ولي من درباره شخصيت آن بزرگوار و اين كه تا چه اندازه ما موظفيم به شخصيت اين بزرگوار،آشنايي پيدا كنيم صحبت مي‏كنم. اين آيه‏اي كه در ابتداي سخن تلاوت كردم آيه بسيار تكان دهنده‏اي است. الحمدلله همه شما اهل كماليد شايد من اينجا صحبت‏هايم يك خورده فُضولي باشد به پيشگاه مقدستان باشد. اين آيه را در سوره مباركه قصص دقت كرديد. خيلي آيه عجيب و تندي است. يكي از اين بزرگان مي‏گفت كه اين آيه مدرك و مستمسك عقيده صحيح و صريح شيعه هست. آيه اين است «بسم الله الرحمن الرحيم و لقد وصَّلنا لهم القول»3 ما وظيفه خود را تمام كرديم آن چه بنا بود گفته بشود رسانديم. پيغمبر خدا فرمود: «اللّهم انّي قد بلّغت»؛ حضرت گريه افتاد بالاي منبر فرمود خدايا تو شاهد باش آنچه كه وظيفه بود رساندم خداي عزوجل هم مي‏گويد من آنچه كه وسيله بود براي شما رساندم «و لقد وصّلنا لهم القول لعلهم يتذكّرون» ولي اي كاش كه ما تذكر پيدا مي‏كرديم. امروز يكي از چيزهايي كه واقعا خدا به ما لطف كرد ولي ما كم‏تر به آن توجه مي‏كنيم اين كه در مملكتي زندگي مي‏كنيم كه مملكت امام زمان(عج) و شيعه است.

خوشبخت شدم وقتي شنيدم اين مؤسسه تخصصي مهدويت تأسيس شده. گفتم: خدا را شكر شايد اين كار شما، زحمت‏هاي شما، خدمات شما يك خورده بتواند گرد و غبار غربت و مظلوميت را از چهره مبارك امام زمان عليه‏السلام بزدايد اقلاً آقا احساس كند كه در مملكت خودش غريب نيست و الحمدلله رب العالمين اين گونه نيست كه دشمنان بنشيند و بگويند ميدان خالي شده و ما هر چه بگوييم كسي نيست جواب ما را بدهد.

و لذا بنده خيلي خوشبختم و خوشحالم از اين كه به حمدلله چنين گروهي تشكيل شده. دست شماها درد نكند. دست آن مؤسس اوّليه مخصوصا با توجه به اين كه مقام معظم رهبري هم به حمدلله به اين طرح عنايت دارند. خدا را شكر كه ايشان آگاهند به اين مسايل. مسلما اشراف دارند و مي‏دانند كه چه مي‏گذرد در اين كشور، در اين مملكت و ان شاء الله پنجه‏هاي علمي شما بتواند گلوي دشمن را چنان بفشارد كه ديگر آن‏ها نتوانند حرف‏هاي آنچناني بزنند. همين طوري كه حاج آقا آقايي اشاره فرمود حركت در اين سو نيازمند به بار علمي است. بايد بار علميتان قوي باشد، بايد بار استدلاليتان قوي باشد اگر از شما بپرسند چرا ما نياز به امام زمان عليه‏السلام داريم، براي چه؟ چه جوابي بايد داده بشود؟ جواب استدلالي بدهيد؛ يعني طرف در مقابل شما عاجز بماند. اين خيلي مهم است. چرا حضرت صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد (لو بقيت الارض بغير امام لساخت)4، براي چه، اين چه لزومي دارد؟ وقتي كه برهان دستان باشد طرف كه در مقابل برهان شما قرار مي‏گيرد، نتواند جواب بدهد. اين خيلي مهم است. اين آثار قلم تان [فصلنامه انتظار] را هم مطالعه كردم. دستتان درد نكند، زحمت كشيديد، خيلي خيلي خوب بود. الحمدلله رب العالمين اميدوارم بيشتر ازاين‏ها بتوانيد استفاده و سرمايه‏گذاري كنيد و حتما به كتب بزرگان سَلف رجوع نماييد، آن‏ها خيلي زحمت كشيدند. قدم‏هاي زيادي در اين راه برداشته شده، اما خداوند در اجتهاد را باز گذاشته. فكر نكنيد كه حالا آن بزرگان هر چه گفتند همان است. نه تنها درِ اجتهاد در فقه باز است. بلكه درِ تمام علوم عقلي و نقلي باز است. شما بزرگواران مي‏توانيد از اين سفره كه خداوند آن را براي همه گسترده استفاده كنيد. شما حساب كنيد اين قانوني كه آقايان قانون و قاعده امكان اشرف مي‏نامند بزرگان مي‏آيند اثبات مي‏كنند وجود حضرت بقيّة الله عليه‏السلام را از آن طريق، اين چه جور پايه‏اي دارد؟ از كجا مي‏شود اين قانون را آورد؟ حالا ولو آن كه ملا صدرا بر اين قاعده اشكال كرده و فرموده اين تعبير غلط است و نبايد اين جور بيان كرد. البته ايشان از نظر جنبه‏هاي علمي درست مي‏گويند. ملا صدراي شيرازي صدرالمتألهين مي‏گويد چرا آقايان مي‏گويند قانون و قاعده امكان اشرف در حالي كه بايد بگويند ممكن اشرف چون اشرفيت از صفات عارضه بر وجود شي‏ء خارجي است نه بر عوارض. خُوب راست مي‏گويد، منتهي به قول آقايان، تعبير، تعبير عنواني است؛ يعني چه ممكنش بخوانيم يا امكان. نظر (به ما هوالممكن في الخارج) است علي كل حال كاري به آن جهت ندارم. اين كه آقايان مي‏آيند مسأله وجوب وجود حجت بيان كنند همان طور كه امام حسن عسگري عليه‏السلام مي‏فرمايد: «لو بقي في الارض يوما» اگر يك روز بماند و ازما نباشد (و لم يكن من الامام) اگر نباشد از ما اهلبيت هر آينه زمين اهلش را فرو مي‏برد.

چرا؟ براي چه؟ براي اين كه اين فرمايش امام صادق است كه فرمود: «الحجةُ قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق»5؛ عجب حجت هم بايد قبل ازخلق باشد هم بايد با خَلق باشد هم بعد از خلق. چرا؟ چون واسطه فيض بين حضرت باري تعالي و ساير موجودات كه ماها باشيم، وجود مبارك بقيّة الله است.

اين تعبيري كه در قرآن دارد با همه معناهاي گوناگوني كه آقايان مي‏كنند. به نظر بنده يك معناي بالاتر است، البته ما باز هم ريزه‏خوار سر سفره آنها هستيم و هر چه داريم از خاندان نبوت و ائمه عليهم‏السلام داريم. اين كه خدا مي‏فرمايد: (بقيّة‏الله خيرٌ لكم) بعد مي‏فرمايد: (ان كنتم مؤمنين)6 ان كنتم مؤمنينش را چه جور معنا مي‏كنيد؟ ان كنتم مؤمنين يعني چه؟ بقيّة الله خير لكم ان كنتم يعني چه؟ يعني وجود آقا براي غيرمؤمنين خير نيست. با اين كه وجود امام زمان براي همه خير است براي كل ممكنات . چه حسابي است كه حضرت باري تعالي اينجا مي‏فرمايد: (بقيّة الله خير لكم ان كنتم مؤمنين). اين را اگر بخواهيد بشكافيد ... البته چندين معنا شده. يكي از معاني‏اش را اشاره مي‏كنم آقايان تفسيرها را ببينيد ان كنتم مؤمنين چند گونه معنا شده ؛ مهم‏ترين آن درك است يعني كأنه اگر شما بفهميد كه اين وجود مبارك است ان كنتم مؤمنين نه قيد است براي نفس خيريت زيرا كه وجود باري تعالي وجودش خير مسلم است؛ چه شما قبول بكنيد چه نكنيد. همچنين وجود حضرت هم خير است، ولي فهمش براي ما مهم مي‏باشد. در چه صورت من مي‏توانم وجود مبارك آقا را خير ببينم؟ آن موقعي كه درك بكنم كه وجود آقا چقدر براي من ضرورت دارد. حتي در يك روايت هم حضرت فرمود آقايان، شيعيان ما، فجعلوا لِقائمنا سهما؛ حضرت فرمود: يك سهمي هم براي امام زمان(عج) بگذاريد. لا اله الله چه تعبيري حضرت به كار مي‏برد؛ براي امام زمان(عج) هم سهم بگذاريد؛ يعني بفهميد كه امام زمان چه كسي است. اگر چنين كاري كرديد، سهمي قرار داديد. خدا مي‏فرمايد:«لو عَلِمَ اللَّه مِنْ نيْتَكُمْ ذلك؛»اگر خدا از نيت شما آن را دانست خدا كه مي‏داند كنايه از خارجيت شي‏ء است اگر در نيت شما چنين باشد چه بسا خدا عمر شما را طولاني كند كه «جَعلكم الله من اَعْوانِه و اَنصارِه» اين تكليف ما را روشن كرده كه ما چطور مي‏توانيم جزء ياران آقا باشيم، مهم است كه درك اين مطلب را آدم بكند كه وجود مبارك آقا براي ما يك وجودي است كه داير مدار هستي ما بوده، حيات ما بوده، وجود حقيقي اين عالم مرتبط به حضرت است؛ «بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض والسماء»7 واقعيت وجود من اين است: من كسي نيستم، وابسته به وجود حقيقت آقا هستم چرا؟ براي اين كه او كدخداي عالم طبيعت است به قول حكماي پهلويون ـ آن‏ها اين تعبير را مي‏كنند ـ اين وجودي كه آن را تعبير مي‏كنند، به كدبانو، كدبانو و كدخداي عالم طبيعت يا به قول فلسفه ارسطو كه تعبير مي‏كند به عقل فعال، اين‏ها هر كدام به لسان خودشان حرف مي‏زنند. حكما و عرفا تعبير مي‏كنند به كلمة القدسية الهية اما تمام اين‏ها را بگذاريد كنار، به زبان انبيا بگوئيم، به زبان اولياي دين؛ يعني حجة‏الله بگويم كه حضرت امام هادي عليه‏السلام فرمود: اسم آقا را نبريد. طرف عرض كرد يابن رسول‏اللّه پس ما چه بگوييم حضرت فرمود به اين تعبير او را بخوانيد: حجةُ آل محمد صلوات الله عليهم8 عنايت داشته باشيد چه مي‏خواهم بگويم؛ واقعيت اين است كه اين وجود مبارك يك وجودي است كه وجود تمام اين عالم وابسته به وجود اوست. حالا من نمي‏خواهم العياذ بالله تعبير بكنم به چيزي كه خداي نخواسته يك جوري برداشت بشود. خوب بعضي‏ها مي‏گويند شما آن قدر امام‏ها را بالا مي‏بريد كه كأنه العياذ بالله ايشان را جاي حضرت رُبوبي مي‏گذاريد. نه ما نمي‏خواهيم اين كار را بكنيم؛ چرا كه خودشان هم افتخار مي‏كنند كه بنده خدا هستند، ولي گفتند «نَزِّلُونا عَنِ الرُبوبية و قولوا فِينا ما شِئْتُم»9 قربانشان بشوم فرمود: از مرحله الوهيت بياييد پايين آن وقت هرچه خواستيد بگوييد همين هم است، ما كه مي‏گوييم وجود اين عالم، حيات اين عالم، قدرت اين عالم و مظهر تمام اين كمالات در وجود مبارك آقاست بله يكي ازعزيزان داشتند به حرم حضرت معصومه عليه‏السلام مي‏رفتند كه آمد جلو به من فرمود: فلاني اين آيه شريفه كه خدا مي‏فرمايد: (قل ادعوالله او ادعوا الرحمن ايّاما تدعوا فله الاسماء الحسني)10 خدا را بخوانيد به اسماء حسنايش منظور چيست؟ اين اسماء الحسني كه مي‏گويند مظهرش خود ائمه هستند، ائمه مظهر صفات جمالي حضرت باري تعالي هستند، قدرت مي‏خواهيد امام زمان را ببينيد، كمالات حضرت باري تعالي را مي‏خواهيد يا صفات جمالي در وجود مبارك امام است . آنچه بخواهيد خدا در اختيار امام قرار داده .همه ما عقيده مان اين است كه اگر امام غير از اين باشد ما او را امام نمي‏دانيم. امام قدرت تمام اين عالم است.منتهي بنده يك جلسه‏اي داشتم با آقايي كه از آفريقا آمده بود به نام ملا اصغر كه اخيرا فوت كرده است. خيلي موجه بود در كشور آفريقايي و نماينده مراجع در زمان گذشته بود و ايشان آمدند ايران، ديداري داشتند با آقايان و ضمنا به من گفتند: آقا ايشان هم مي‏خواهد با شما يك ديداري داشته باشد و سؤالاتي دارد. گفتم مانعي ندارد يك جلسه‏اي گذاشتند براي بحث من يادم نمي‏رود يكي از سؤالات ايشان همين بود كه بفرماييد امام زمان عليه‏السلام كه مي‏گويند در پرده غيبت هست خوب آيا در پرده غيبت بودن بيشتر نفعش به جامعه مي‏رسد يا اگر بنا بود محضرش شرفياب مي‏شديم؟ خوب اين چيست كه حضرت فرموده من پشت پرده غيبت هستم، وجود من هم پشت پرده غيبت مانند خورشيد است پشت ابر؛ حضرت فرمود كه همين طور كه آفتاب پشت ابر هم بي‏نفع نيست، من هم به همين گونه‏ام بعد ايشان فرمود من مطالعات عميقي درباره ولي امر عليه‏السلام دارم ايشان ادعا كرد حالا من نمي‏دانم تا چه اندازه اين ادعايش درست بود او مي‏گفت: من هزار تا كتاب در اين باره مطالعه كردم، او مي‏گفت با اين حال من درباره غيبت امام زمان قانع نشدم؛ كه حضرت پشت پرده غيبت باشد.

مقايسه كنيد با اين كه در حضور مردم باشد برابر است گفتم: كه چشم من حالا ان شاءالله يك عرضي محضرتان مي‏كنم و از خدا كمك مي‏خواهم اميدوارم آن پرده و حجاب جهل، ديگر از شما كنار برود و ان شاءالله مسئله برايتان روشن شود. گفت بفرماييد. گفتم آشكارا بودن امام سر به امر محال در مي‏آورد.

يك مرتبه ايشان يكّه خورد و گفت چه فرموده‏ايد؟گفتم نمي‏شود حضرت ظاهر بشود محال است، امكان ندارد. گفت: چرا حاج آقا؟ گفتم حضرات ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين آن‏هايي كه در جامعه بودند، مشي آنها، حركتشان در جامعه (كمشي احدٍ من الناس) مگر نبود؟ و لذا مي‏گفتند: «ما لهذا الرسول يأكل الطعام و يمشي في الاسواق»11 مگر آيه قرآن ندارد منافقين و كفار مي‏گفتند اين چه پيغمبري است كه غذا مي‏خورد و راه مي‏رود؟ يعني اين عالم تأثير در ظاهر وجود مبارك آنها مي‏كرد. ضربه شمشير به وجودش اثر مي‏كرد زهر اثر مي‏كرد، مگر غير از اين است كه گفتند حضرت ائمه عليهم‏السلام وجود رسول الله اين‏ها طوري در ميان مردم زندگي مي‏كردند كه هر نوع فعل و انفعالي كه مي‏خواست براي ساير مردم پيش بيايد براي آن‏ها نيز پيش بيايد. چرا؟ چون ذات اقدس حق ملت را مي‏خواست با همين حالت نگهداري كند و بگويد كه پيغمبر ملك نيست از خودتان است مثل خودتان راه مي‏رود، مي‏نشيند، مي‏خوابد، همه چيزهاي عالم بر او اثر ميگذارد.

اگر حضرت بقيّة‏الله روحي له الفداه تشريف بياورد و بخواهد آشكارا داخل جمعيت باشد از شما سؤال مي‏كنم اگر وجود مبارك آقا كه منشأ آثار بسياري از هر جهت در جامعه ما هست مثلاً او را بزنند بكشند، امثال ذلك بر او اثربكند يا نكند؟ به قول آقايان حصر عقلي است نفي و اثبات است از دو حال خارج نيست يا بايد اين آلات قتاله بتواند اثري در وجود آقا بكند يا نه؟ ديگر از اين دو حال كه خارج نيست اگر بنا شود اثر بكند و بخواهد آقا العياذ بالله از بين برود خوب با آن اصل ما چه مي‏شود؟ (لو لا الحجة لساخت الارض) اين را بايد اول قبول كنيم؛ گفت نه من قبول دارم چرا كه اگر بخواهيم حضرت نباشد با آن اصل نمي‏سازد؛ چون آخرين حجت ماست گفتم اگر اين گونه نباشد مردم كافر مي‏شوند؛ (لكفر الناس جميعا) گفتم همه مي‏گويند (و أنتَ رب)، چرا كه درباره اميرالمؤمنين يك عده علّي اللّهي شدند. آقايان خوب عنايت داريد اگر بنا باشد امام عليه‏السلام در متن جامعه باشد به عنوان يك وجود استثنايي و هيچ چيز در وجودش اثر نگذارد اين چه انساني است. اين انسان نيست. اصلاً العياذ بالله مثل اين كه خدا است، مخصوصا هم كه امام اعجاز و قدرت دارد.

ديگر اين كه اميرالمؤمنين مي‏فرمايد ـ چنان چه شما هم در مكتوبتان [فصلنامه انتظار] نوشتيد از قول عبدالعظيم حسني. ابي جعفر ثاني مي‏گويد من دارم مي‏بينم كه «كاَنّي بالشيعة يجولون جولان النعم» مي‏آيد مي‏بيند مثل چهار پاياني كه دور مي‏زنند و دنبال مرتع يعني چراگاه ميگردند «فَلا يَجِدونه» ولي چراگاه پيدا نمي‏كنند. حضرت فرمود مي‏بينم شيعيان ما آن روز اين گونه‏اند.

بعد فرمود آگاه باشيد! «فمن ثبت علي دنيه لم يقس قلبه» قلبش خسته نشود به طول مدت غيبت «و هو معي في درجتي يوم القيامه». بعد حضرت در پايانش اين جمله را دارد كه به حمدالله مستحضريد من فقط بعنوان تذكر مي‏گويم حضرت فرمود: براي اين كه آن آقازاده ـ فرزند من ـ كه مي‏آيند «انّ القائم منّا اذا قام لم يكن لاحد في عنقه بيعة»12 اين عبارت همان معناي بنده را مي‏رساند اين بيعت يعني چه؟

حضرت ائمه دستورالعمل داشتند؛ شما فلان جا تسليم شويد. تسليم شدن يعني بيايند در خانه امام صادق بريزند؟ تسليم ؛ يعني حضرت رضا را ببرند؟ مالك اشتر به حضرت علي عليه‏السلام گفت:«من فَرْق بَيني و بَينَك يا اميرالمؤمنين» ؛ من و تو چه فرقي با هم داريم؟ «الا بالواحد»13 تو هزار و يك نفر را كشتي، من هزار نفر را حضرت فرمود: بله، تو از دم همه را گردن مي‏زني ولي من به اعقاب نگاه كردم ديدم در طبقه چندم اين‏ها بچه شيعه‏اي بخواهد بيايد آن را نزدم. ببينيد امام اينجوري به اعقاب نگاه مي‏كند. ما بايد هم پدر را حفظ كنيم، هم اعقاب را. اگر بنا باشد اين‏ها طبقه مردمي كافر بشوند، آن وقت ديگر لَمْ يخلق في الارض هيچ كس در زمين خلق نمي‏شود همين كه حضرت نوح مي‏گويد ربّ لاتذر علي الارض من الكافرين ديّارا14، واقعا اينطور مي‏شود گفتم اين كه امام زمان را خدا نگه مي‏دارد تا پشت پرده غيبت بماند، بعد از وجود بقية‏الله عليه‏السلام بحث پايان كار آن حضرت به ميان مي‏آيد و لذا حضرت فرمود. او وقتي بيايد با احدي قراري ندارد. گفتم عزيز من اين كه خداي عزوجل حضرت را پشت پرده نگه داشت ان شاءالله بيايد در آمدنش تمام مي‏شود كار، اما اگر حضرت حالا مي‏خواست مثل سايرائمه باشد جامعه ما به هم مي‏ريخت ـ خدا ان شاءالله حفظش كند ـ آقا به محضي كه اين را گفتم ايشان گفت عجب! نكته خوبي را به من تذكر دادي حاج آقا. جدا بارك الله!

گفتم البته باز گفتم من چيزي بلد نيستم بزرگاني هستند كه علم شان بيش از اينهاست. من خيلي وقت‏تان را گرفتم ان شاءالله بايد ببخشيد يك خورده زبان ما باز شد و زياد صحبت كرديم. استدعا و خواهش من از شما عزيزان اين است اين كارتان را با دل گرمي با علاقه بسيار دنبال كنيد و واقعا زحمت بكشيد و معتقد باشيد كه حضرت غريب و مظلومند.

ان شاء الله با سعي و تلاشتان اين غربت را از صورت آقا بزدائيد و نگذاريد آقا غريب بماند. اميدوارم روز به روز گسترش بيشتر داشته باشد و توفيق بيشتري داشته باشيد در پايان بحث من اجازه بدهيد اين جمله را به حضرت بگويم؛ يا صاحب العصر امام المنتظر يابن رسول الله مَنْ بِما يأباه لايَجِري القَدَرْ قدري پيش نمي‏رود اگر حضرت اجازه ندهد. همين طور «يا امين الله يا شمس الهدي» اي امين حضرت باري تعالي، اي شمس هدايت جامعه بشريت، اي پيشواي مردم اي درياي مرحمت و كرم «عجّلن عَجّل فقد طال المُدي» آقاجان زودتر تشريف بياوريد خيلي چشم انتظار وجودتان هستيم. يابن رسول‏الله «عجّلن عَجّل فقد طال المُدي واضمحلّ الدين و استولي الضلال»15 ديگر چه از دين مانده؟ چيزي نمانده. خدايا به حق محمّد و آل محمّد فرج آقاي ما را نزديك بگردان. خدايا ما كه نمي‏توانيم حق آقا را ادا كنيم ولي هر چقدر مقدور است توفيق اداي حق به ما مرحمت بفرما.

خدايا اين عزيزاني كه در اين راه خط مشق گرفتند، توفيق بيش از اين به آن‏ها عنايت بفرما. اين مملكت و اين كشور امام زماني را از شرّ اجانب مخصوصا استكبار جهاني حفظ بفرما.

خدايا تو را به حق امام زمان عليه‏السلام قَسَمَت مي‏دهيم ملت عراق را از چنگال اين ابرقدرت‏ها نجات مرحمت فرما. خدايا روحانيت عزيز، عزيزان در جلسه، مقام معظم رهبري مراجع بزرگوار، علماي ما خدايا همه شان را حفظ بفرما. رفتگان، گذشتگان، شهداي عزيز، مرحوم امام، مراجع گذشته، خدمتگزاراني كه بودند و رفتند، خدايا همه‏شان را غريق رحمت بفرما.

والسّلام عليكم و رحمة الله و بركاته

***

پرسش و پاسخ

دو تا سؤال از محضر حضرت آية‏الله العظمي علوي گرگاني داريم: يكي در مورد كساني كه مروجين افراطي ملاقات با حضرت هستند تا چه اندازه به نظر حضرت عالي درست است و ما با اين گونه افراد چگونه برخورد كنيم؟ سؤال ديگر رابطه با كساني است كه معتقدند الان بعضي از علايم ظهور يا خيلي از علائم ظهور ظاهر شده است. شايد الان نگوييم عنقريب، ولي به هر تقدير حضرت آماده ظهورند. به ايام ظهور حضرت آنقدري نمانده است.اين دوتاتعبير و اين دو تا برداشت به نظرحضرت عالي چه پاسخي دارد و ما در رابطه با اين افراد و يا سؤالاتي كه هست چه پاسخي بدهيم؟

حضرت آية الله علوي گرگاني:

عرض مي‏شود پاسخ سؤال اولتان اين است كه خوب آقايان عنايتي دارند كه البته در دستور اخبار و روايات هيچ گونه اشاره‏اي به اين مطلب نشده (كه يكي از چيزهايي كه از خدا بخواهيم و موجب خواسته‏هاي ما باشد كه حتما حضرت را ملاقات كنيم. نه خب شما ملاحظه مي‏فرماييد حتي در داستان‏هايي هم كه از بعضي از بزرگان نقل شده مثل قضيه مرحوم شيخ بهايي كه با وسايل رَمل و مي‏خواست حضرت را پيدا كند؛ آخرش آمد تا كاشان و برخورد به شخصي كه نشسته بود و مسگر بود آقا امام زمان(عج) تشريف آوردند و نگاه كردند. شيخ بهايي آمد بالاي سر حضرت ايستاد تا موقع نماز شد. بنده خدا گفت: مي‏خواهم بروم نماز و اگر مي‏فرماييد تشريف بياوريد منزل. آقا فرمود: نه بفرماييد، ما مي‏رويم. حضرت راه افتاد كه برود. شيخ بهايي (ره) پشت سر آقا با كمال ادب ايستاد آقا رويش را برگرداند و به شيخ فرمود يا شيخ كاري بكن تا ما بياييم سراغ تو نه تو بيايي سراغ ما.

خوب اين چه چيز را مي‏رساند؟ اين فرمايش آقا اين نكته را مي‏رساند كه ما دستور اين كار را نداديم كه پا بشويم هر طور كه شد آقا را ملاقات كنيم. گاهي بعضي عزيزان مي‏آيند به من مي‏گويند كه چگونه مي‏شود با امام ملاقات كرد؟

به آن‏ها مي‏گويم: شما برويد دنبال آن چيز كه دستور داريد البته ما انكار نمي‏كنيم كه بعضي از شخصيت‏ها حضرت را ديدند. مسئله اين نيست همان گونه كه از سيد بحرالعلوم(ره) هم وقتي سؤال كردند آقا ما شنيديم شما آقا امام زمان را ديديد، در حالي كه شما مأمور به تكذيب ايد گفتند: اگر بنده هم گفتم بله، بگوييد نه اين واقعيت ندارد. پس بنابراين قضيه (حرف زدن از ديدن امام زمان) ـ همين طوري كه جنابعالي اشاره فرموديد ـ تالي فاسد دارد.

بعضي‏ها مي‏گويند بله ديشب من آقا امام زمان را ديدم و حضرت چنين و چنان بود. با اين مسايل ديگران بازيچه مي‏شوند. پس ما به اين‏ها نبايد زياد اهميت بدهيم. البته نبايد جوري برخورد كنيم كه رسما اصل قضيه برود زير سؤال.

اما راجع به قضيه آمدن و علايم و ...، خب البته عنايت داريد علائم كه هميشه بوده و هست و مسلما باز هم هست. و اين‏ها را ائمه فرمودند براي اين كه ما را بيشتر به انتظار فرج بگذارند، كه ما بيشتر انتظار مبارك آقا را داشته باشيم. اين يك واقعيت، اما اين كه حالا بياييم بگوييم مثلاً الان آقا پشت دروازه قم هست و بنااست تشريف بياورد. اين حرف‏ها نيست؛ چرا كه آن ديگر به دست مبارك خودش هست ايشان مي‏فرمايد «از خدا بخواهيد كه زودتر فرج نزديك بشود» خب البته اين علايم هم همه را نمي‏شود انكار كرد بعضي هايش علايم محتومه هست، ولي ما دستور داريم تا همين اندازه بحث كنيم و از اين بيشتر لزوم ندارد.

سؤال؟ اين تعبير كه برخي مي‏گويند ظهور نزديك است آيا درست است يا نه؟

حضرت آية‏الله علوي گرگاني:

عرض كردم از نظر نسبت آن بله؛ نسبت به گذشته بله نزديك‏تر شده، اما اين به معنايي نيست كه آنها منظورشان اين است كه مي‏خواهند بگويند همين الان حضرت مي‏آيد. نه اين درست نيست.

البته، مسلما ماها به ظهور حضرت نزديكتريم تا آنهايي كه در گذشته زندگي مي‏كردند. نظرم اين است كه ما بيشتر بايد خودمان را آماده كنيم براي اين كه حضرت ما را بپذيرد. خداوند توفيق بدهد.

سوال:

حضرت عالي فرموديد برخي از بزرگواران مثل شيخ بهايي معتقدند به اين كه ما به هيچ عنوان امر نشديم بر درخواست ديدار و ملاقات با امام زمان(عج)، اما كساني كه مخالف اين ديدگاه هستند مي‏فرمايند ما روايات و ادعيه‏اي داريم مثلاً دعاي عهد اللهم ارنا الطلعة الرشيدة بيان مي‏دارد كه اين امر مستحبي است ولي افراطش غلط، ولي آيا طلب ديدار نمودن اشكال دارد يا نه؟

حضرت آية الله علوي گرگاني:

ابتدا بايد عرض كنم كه (اللهم ارنا الطلعة الرشيدة) يعني چه؟ اين چه جور معنا مي شود؟

ببينيد از خواسته فرج صحبت كرده يعني خدايا آقا را به من نشان بده؛ يعني چه؟ يعني حضرت را ظاهرش كن، فرج را نزديك كن، اين قبول. ديدن امام صد در صد ثواب دارد اما خودت را بساز تا امام تو را ببيند ما به اين مأموريت داريم اگر از كسي سؤال كنيم حاج آقا خودم را جوري بسازم كه امام را ببينم بد است؟ نه افتخار مي‏كنيم.

شايد علت اين كه نفرمودند اين است كه ديدند تالي فاسد دارد نه اين كه ذاتا بد باشد؛ يعني اين كه اگر طرف واقعا بتواند خودش را بسازد و محضر مبارك آقا برسد، ما قبولش هم داريم، دستش را هم مي‏بوسيم. نمي‏خواهم اين را انكار كنم، اما صحبت در اين است كه اگر مي‏خواستند مي‏گفتند: «مَنْ زَارَ...» و اگر اينگونه مي‏گفتند باور كنيد كه امروز همه مي‏گفتند ما امام زمان را ديديم. اين كه من مي‏گويم يك حكمتش اين است كه اين همه روايت راجع به ائمه داريم شما يك روايت پيدا كنيد راجع به امام زمان. من خودم گشتم يك دانه پيدا نكردم كه به همين صورت تعبير كرده باشد كه طلب كنيد زيارت آقا را در اين دعاها هست كه خدايا فرج را نزديك كن، آقا را به ما نشان بده، اما اين‏ها يك معناي ديگر دارند. اينجور نيست معناش كه من آقا را با چشمم ببينم، من بروم محضر آقا شرفياب بشوم و برگردم و بيايم، اين نيست.

البته نمي‏خواهم خداي نخواسته رؤيت افراد بزرگوار را انكار كنم. الان هم بنده كساني را سراغ دارم كه چه بسا با حضرت ارتباط دارند و دستور از آقا مي‏گيرند صد در صد بدانيد اگر در اين مملكت ارتباطي با حضرت عليه‏السلام نباشد نمي‏شود اين مملكت را اداره كرد. پس حتما ارتباط هست منتهي لازم نيست كه بنده پا بشوم بروم آن جا محضر آقا مثلاً و بگويم آقا سلام عليكم بنده چه ... نه، حضرت ارتباط واقعي با ما برقرار مي‏كند؛ يعني بنده متوسل مي‏شوم، حضرت نشان مي‏دهد واقعه را. ديگر مگر ما چي مي‏خواهيم؟ اين است كه به نظر من فرمايشات درست است. ما نمي‏گوييم زيارت امام بد است، اما خودتان را اصلاح كنيد كه حضرت به ديدارتان بيايد. اين خوب است.

سؤال : به هر حال ديدار امام مطلوب كه هست؟

حضرت آية‏الله علوي گرگاني: با اين بياني كه من كردم مي‏خواهم بگويم علت اين كه نگفتند چرا؟ چون ديدند از اين جهت شايد مطرح كردن اين هم تبعات دارد. اين كه بگوييم آقايان حتما برويد امام زمان را ببينيد، درست نيست. بهتر است بگوييم آقايان خودتان را جوري بسازيد كه لياقت درك محضرش را داشته باشيد اشكالي ندارد. بنده هم در منبرم براي مردم مي‏گويم، جوري خودتان را بسازيد كه لياقت درك محضرش را داشته باشيد اين اشكال ندارد.

متوجه باشيد كه هر كسي را خدا يك جور بهشت مي‏برد فرق نمي‏كند. مهم اين است كه انسان در خدمت خدا باشد و براي خدا زندگي كند.

گاهي يك عملي به قدري ارزش دارد كه خدا در مقابل آن، همه هشت در بهشت را به او [صاحب عمل[ مي‏دهد.

سؤال: اينكه مي‏گويند جهت ديدار آقا چهل شب چهارشنبه مثلاً به مسجد سهله برويد چطور؟ نظر شما در اين باره چيست؟

حضرت آية‏الله علوي گرگاني: من كه خدمتتان عرض كردم؛ نمي‏خواهم بگويم خداي نخواسته بد است من مي‏خواهم بگويم ما دستوري در اين رابطه نداريم البته ممكن است بنده خودم اين كار را كرده باشم، اما بنده نمي‏آيم بگويم آقايان من چنين كاري كردم. نخير شما اين كار را بكنيد چه اشكالي دارد، آدم اگر كاري بكند كه حضرت را ببيند افتخار است، ولي اگر بخواهيم اين را زياد بازگو كنيم و مردم را بيندازيم در آن وادي كه جور ديگر برداشت كنند خطر دارد.

يكي از بزرگان مي‏گفت: خدمت يك آقايي رسيدم كه پيش از انقلاب بهايي شده بود. گفتم چرا بهايي شدي؟ گفت: به ما گفتند كه اگر اينقدر برويد جمكران آقا را مي‏بينيد ما رفتيم، ديديم خبري نيست. گفتند اين كار را بكن آقا را مي‏بيني باز هم كرديم خبري نشد. پس فهميديم اصل مسئله دروغ است ما كلي با ايشان صحبت كرديم تا ايشان را برگردانديم.



1. سوره قصص، آيه 51.

2. بحارالانوار، ج 90، ص 282.

3. سوره قصص، آيه 51.

4. كافي، ج 1، ص 179.

5. كافي، ج 1، ص 177.

6. سوره هود، آيه 86.

7. مفاتيح الجنان، ص 85، دعاي عديلة.

8. سفينة‏البحار، ج 2، ماده هدي.

9. كتاب مقام ولايت شرح زيارت جامعه، ص 289.

10. سوره اسراء، آيه 110.

11. سوره فرقان (25)، آيه 7.

12. سفينة‏البحار، ج 2، ماده هدي.

14. سوره نوح، آيه 26.

15. سفينة‏البحار، ج 2، ماده هدي.

/ 1