مدرس هاشمي بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي فاطمه و ابيها و بعلها و بنيها و السر المستودع فيها بعد ما احاط به علمک به فرازهايي از زندگاني حضرت زهراءسلام الله عليها در ابعاد مختلف اشاره مي کنيم تا ان شاء الله پيروان حضرت زندگي آن بانوي بزرگ را اسوه خود قرار داده و از او درس بگيرند. با شخصيت ترين بانوي دو جهان حضرت زهراء سلام الله عليها بانويي که جلالت و عظمتش در قالب مفاهيم و الفاظ نمي گنجد و باگفتن و شنيدن, مقامش را آن گونه که هست نمي توان شناخت بانويي که پيامبر بزرگ اسلام صلي الله عليه و اله و سلم دستش را مي بوسيد و او را به جاي خود مي نشاند و با لقب ام ابيها خطابش مي کرد و کراراً به او مي فرمود : انت ِسيدة ُ نساء العالمين , انتِ سيده نساء الجنه من الاولين و الاخرين , فداک ابوک يا فاطمه , ان الله يرضي لرضاک و يغضب لغضبک بانويي که هر گاه پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم با حضرت اميرالمومنين عليه السلام براي بيان اسرار خلوت مي فرمود فاطمه سلام الله عليها را نيز شرکت مي داد بانويي که پاره تن و روح رسول الله بود بانويي که داراي ولايت کليه الهيه و مقام عصمت و طهارت و مانند ساير معصومين عليهم السلام حجه الله بود. چنين بانوي با عظمتي را چگونه ما توان شناخت او ارا داشته باشيم . اما به قول شاعر : آب دريا اگر نتوان کشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد . لذا براي آنکه ارادت و علاقه قلبي خود را به محضر ملکوتيش ابراز داشته باشيم از آن درياي مواج قطره اي برمي گيريم به اميد انکه خداوند رئوف بر ما تفضل بفرمايد و با نور معرفت و محبت آن بانوي بزرگ قلوب ما رامنور گرداند و دست ما را در دوجهان از تمسک و توسل به حضرتش کوتاه نفرمايد . پيامبر اکر م صلي الله عليه و اله و سلم درباره حضرت زهراءسلام الله عليها فرموده اند: بضعة مني 2 ( پاره تنم ) يا ( روحي التي بين اجنبي ) يا احب الناس الي يا ( فداهاابوها) و امثال اين سخناني که در فضائل فاطمه سلام الله عليها مي فرمود. اين همه تجليات خداي سبحان و پدرش رسول گرامي اش از اين بانوي با عظمت به خاطر کمالات خود فاطمه سلام الله عليها است بخاطر اين است که او بنده پاک و عارف و محب و فاني در حق است و مانند ساير معصومين صاحب ولايت کبري و داراي مقام عصمت و طهارت و مظهر تجلي تام صفات و اسماء الهي است همان طور که اميرالمومنين عليه السلام و ائمه اطهار عليهم السلام ولي الله اند فاطمه زهراسلام الله عليها نيز ولية الله است و صاحب ولايت کبري است .
بعد عبادت و عبوديت حضرت :
فاطمه زهراء سلام الله عليها عابدترين و پارساترين زنان عالم بود و با تمام مشاغل و گرفتاريهائي که در داخل و خارج خانه داشت صرف نظر از فرائض و نوافل و مستحبات را نيز انجام مي داد که گوشه هايي از آن در تاريخ و روايات ثبت شده است از جمله در مناقب ابن شهر آشوب جلد صفحه 337 روايت مي کند که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم به سلمان رضوان الله عليه مي فرمايد : يا سلمان ان ابنتي فاطمه ملأ الله قلبها و جوارحها ايمانا الي مشاشها تفرغت لطاعه الله » يعني اي سلمان خداي تعالي چنان دل وجان و تمام اعضاء و جوارح دخترم فامطه سلام الله عليها را به ايمان پرکرده که يکسره براي عبادت و فرمانبرداري حق تعالي خودرا از همه چيز فارغ ساخته است و به هنگام عبادت چنان غرق در عظمت حق مي گشت و از خود بيخود مي شد که از فکر عزيزان و فرزندان خود نيز با کمال علاقه اي که به آنها داشت بيرون مي رفت و مطابق بعضي روايات خداي تعالي فرشتگان رامي فرستاد تا گهوراه کودک او را حرکت دهند و نيز در حديث نبوي است که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم درباره او فرمود :« متي قامت في محرابها بين يدي ربها جل جلاله زهر نورها للملائکه السماء کما يزهر الکواکب لاهل الارض و يقول الله عزوجل لملائکته انظروا الي امتي فاطمه سيده امائي قائمه بين يدي ترتعد فرائضها من خيفتي و قد اقبلت بقلبها علي عبادتي ...6 يعني هر گاه در محراب عبادت به پيشگاه پروردگار خود مي ايستد نور او براي فرشتگان آسمان تابش مي کند همانند ستارگان که براي اهل زمين مي درخشند و خداي عزو جل در آن وقت به فرشتگان خودمي فرمآيد: به کنيز من فاطمه سيد کنيزان من بنگريد که چگونه در پيشگاه من به عبادت ايستاده و بندبند بدنش ا زخوف من مي لرزد ! و چگونه از دل و جان به عبادت و پرستش من رو آورده ( و غرق در عبادت گشته ) يعني در ميان اين امت عبادت کسي از فاطمه سلام الله عليها بيشتر نبود زيرا آنقدر روي پاهاي خود در مقام عبادت ايستاد که قدمهايش ورم کرد. فاطمه سلام الله عليها هرگاه فرصتي مي يافت دست دعا و انابه به سوي خدا دراز مي کرد ولي نه تنها براي آنکه سببي براي رشد و کمال خودطلب کند بلکه براي اين که به مردم جامعه نيز مددي برساند و آنان را در دامن امن و سلامت نگه دارد . شيخ صدوق عليه الرحمه درکتاب علل الشرايع از حضرت امام حسن مجتبي عليه السلام روايت کرده که فرمود: « رايت امي فاطمه سلام الله عليها قامت في محرابها ليله جمعتها فلم تزل راکعه ساجده حتي اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعوا للمونين و المومنات فقلت لها يا اماه لم لا تدعين لنفسک کما تدعين لغيرک ؟ فقالت يا بني الجار ثم الدار » امام حسن مجتبي عليه السلام مي فرمايد که مادرم فاطمه سلام الله عليها را ديدم که در شب جمعه درمحراب عبادت ايستاد و تا هنگامي که سپيده صبح طالع شد پيوسته در حال رکوع و سجده بود و شنيدم پيوسته براي مردان و زنان با ايمان دعا مي کرد و آنها را در دعا نام مي برد و بسيار براي آنها دعا مي کرد و براي خودش دعا نمي کرد من گفتم : مادر جان چرا همان طور که براي ديگران دعا مي کني براي خودت دعا نمي کني ؟ فرمود: پسرم ! اول همسايه , سپس خانه . حجت خدا در اعماق جان او نفوذ کرده و در همه حالات و درتمام لحظات در بعد عبادت و نيايش در بعد خانه داري و شوهرداري و بچه داري , حق طلبي و در بعد مبارزه و فداکاري در راه دين در همه حال و همه جا پيوستگي خود را با خدا اعلام مي کند . کشش نهايي او بسوي معبود است و دراين کشش بي تاب و بي قرار . در آن جريان تاريخي ايثارگري که سه روز افطار خودرا به مسکين و يتيم و اسير مي دهد چقدر عالي عبوديت و اخلاص فاطمه سلام الله عليها تجلي مي کند که در اين باره حديث معروفي از طريق شيعه و سني نقل شده از جمله در تفسير کشاف زمخشري که يکي از بزرگان مفسرين اهل سنت چنين آمده است : حسن و حسين عليهما السلام بيمار شدند و رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم به همراه جمعي از اصحاب به عيادت آن دو آمده و به علي عليه السلام گفتند: خوب است براي شفاي فرزندانت نذر کني و علي عليه السلام و فاطمه سلام الله عليها و فضه خادمه نذر کردند که اگر ان دو شفا يافتند سه روز روزه بگيرند و به دنبال آن حسنين عليها السلام شفا يا فتند و فاطمه زهراء سلام الله عليها آرد را دستاس کرد و از ان ارد پنچ قرص نان براي خود و علي و بچه ها و فضه پخت و هنگام افطار آن را پيش روي خود گذاردند تا افطار کنند در اين وقت سائلي بر در خانه آمد وگفت : « السلام عليکم اهل بيت محمد صلي الله عليه و اله و سلم مسکين من مساکين المسلمين اطعموني اطعمکمم الله من موائد الجنه » درود برشما اي خاندان محمدصلي الله عليه و اله و سلم من مسکيني از مسکينان مسلمين هستم غذائي به من بدهيد خداي تعالي از غذاهاي بهشتي به شما بخوراند . آن پنج تن شخص مسکين را بر خود مقدم داشته و نان خود را به او دادند و آن شب را با آب افطار کرده و روز بعد نيز روزه گرفتند و چون هنگام افطار شد و مانند روز گذشته غذا حاضرکردندکه افطار کنند يتيمي بر در خانه آمد و آنها يتيم را برخودمقدم داشته و غذاي خود را به او دادند و هم چنان در روز سوم اسيري امد و آن پنچ تن مانند دو روز قبل غذاي خود را به اسير دادندو چون روز بعد شد علي عليه السلام دست حسنين عليها السلام را گرفته و به نزد رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم آورد همين که چشم رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم به آن دو افتاد و مشاهده کردکه از شدت گرسنگي مانند جوجه اي مي لرزند فرمود: چقدر اين منظره و اين حالتي را که درشما ديدم بر من ناگوار است و برخاست همراه ايشان به خانه علي عليه السلام آمدو فاطمه سلام الله عليها را ديد که در محراب عبادت ايستاده است. دراين وقت جبرئيل نازل شدو سوره هل اتي را بر پيغمبر فرود آمد و به او عرض کرد : « خذها يا محمد صلي الله عليه و اله و سلم هناک الله في اهل بيتک » و بدين وسيله او را به داشتن چنين خاندان بزرگي تبريک گفت . آري فاطمه اطهر سلام الله عليها نه تنها با دادن سهم نان و غذاي خود به مسکين و ينيم و اسير سه روز را به گرسنگي به سر مي برد و روزه خود را با آب افطار مي کند بلکه پس از انجام يک چنين ايثار بزرگي در حال شدت گرسنگي و ضعف و ناتواني براي انجام عبادت حق تعالي در محراب عبادت مي ايستد و روي نياز به درگاه پروردگار بي نياز مي برد و در هيچ حالي معبود حقيقي خوردا فراموش نمي کند و مراتب بندگي خود را به پيشگاه او اظهار مي دارد و چنان نيست که تنها د رروز خوشي و وسعت زندگي به ياد خدا و انجام عبادت باشد بلکه در همه حال به ياد خداست و خلوص دارد و براستي چنين بانوي بزرگواري شايستگي ان را دارد که چون به عبادت حق مي ايستد به خاطر دلدادگي و توجه کاملي که در عبادت دارد شعاع نور او فرشتگان آسمان را خيره کند و خداي تعالي خلوص او را در عبادت به رخ فرشتگان کشيده و به او افتخار کند. و از نظر پارسائي و اجتناب از محرمات نيز بدان مرتبه مي رسد که سيده زنان عالم مي شود و به اعتراف همگان هيچ زني در اين باره به پايه و مقام او نمي رسد و صاحب مقام عصمت مي گردد که به گفته بيشتر محدثين اهل سنت و قاطبه علماي شيعه از جمله پنج نفري است که آيه تطهير در شان او نزول يافته است که « انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يهرکم تطهيرا » و با توجه به اينکه منظور از اراده حق تعالي در اين آيه اراده تکويني است نه تشريعي و با توجه به احاديثي که در معناي رجس ذکر شده که منظور پاکي از گناه و آلودگي است نه پاکي از نجاسات ظاهري به شرحي که علماء اعلام و مفسرين عالي مقام در جاي خود ثابت کرده اند اين آيه شريفه بزرگترين دليل بر عصمت فاطمه اطهر سلام الله عليها از هر گناه و آلودگي است و ديگر احتياجي به ذکر روايات و احاديث ديگري درباره پاکدامني و عفت و پارسائي فاطمه سلام الله عليها که حقيقت معناي عبادت است ,نداريم . لذا با توجه به مقام عصمت او است که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم مکرر به او مي فرمود: « يا فاطمه ان الله ليغضب لغضبک و يرضي لرضاک » اي فاطمه براستي خداي تعالي به خاطر غضب تو غضب مي کند و براي رضا و خشنودي تو راضي و خشنود مي شود . مويد ديگر بر لدني بودن علم حضرت مصحف آن حضرت است که آن حضرت داراي مصحفي است که جميع علوم درآن موجود است و فعلا آن کتاب مقدس نزد حضرت بقيه الله ارواحنا له الفداء مي باشد مصحف فاطمه سلام الله عليها از مفاخر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است مرحوم ثقه الاسلام کليني ره د رکافي به سند خود از امام صادق عليه السلام حديثي راکه راجع به علوم آن خانواده روايت مي کند تا آنجا که مي فرمآيد :« و ان عندنا الجامعه , و ان عندنا لمصحف فاطمه » نزد ما ست مصحف فاطمه سلام الله عليها که تمام حوادث آينده در اين مصحف آمده است .) درکتاب بصائر الدرجات سند به امام صادق عليه السلام مي رساند که حمادبن عثمان مي گويد : شنيدم از امام صادق عليه السلام که فرمودند: زنادقه در سال 128 هجري ظهور مي کنند ( و ذلک لاني نظرت في مصحف فاطمه سلام الله عليها ) چون اين مطالب را د رمصحف فاطمه سلام الله عليها ديده ام راوي عرض مي کند : مصحف فاطمه سلام الله عليها کدام است ؟ حضرت فرمود: خداوند تبارک و تعالي چون پيغمبر خودرا به جوار خود طلبيد و فاطمه زهراء سلام الله عليها از فراق پدر سخت اندوهناک شد و حزن شديد ي براو عارض گرديد خداي تعالي ملکي را فرستاد که او را دلداري دهد و تسلي خاطر شريفش بنمايد و از مقام پدرش او را آگاه کند و او را از حوادث آينده و از زندگاني ذريه او خبر دهد و اميرالمومنين عليه السلام آن مطالب را در صفحاتي ضبط فرمود و اين است مصحف فاطمه سلام الله عليها بنابراين فاطمه زهراءسلام الله عليها گنجينه علوم اولين و اخرين است و اضافه بر مصحف خطابه ها و فرمايشات فاطمه زهراء سلام الله عليها نيز روشنگر علم فاطمه زهراء سلام الله عليها است . تحليل هاي عميق بانوي اسلام سلام الله عليها در اين خطبه ها بيانگر بينش دقيق او در پيچيده ترين مسائل مربوط به توحيد و مبدأ و معاد «فلسفه احکام » و مسائل مربوط به نبوت و خلافت و رهبري جامعه اسلامي و ديگر مسائل است . من نمي گويم که آن عليا جناب بود پيغمبر ولي دارد کتاب مصحف او تالي قران بود آنچنان کو جسم و مصحمف جان بود شرح تحقيقي قران مبين هست اين مصحف زرب العالمين محتوي در او علومي بي حساب هست از اسرار مبدأ تا مآب جمله اسرار مااوحي در اوست علم کل انبياء پيدا دراوست ليک غير زا صاحب علم کتاب هيچ کس از ان نگردد کامياب وارث آن مصحف عالي مقام بعد زهراءنيست غيرازامام
بعد خانه داري - شوهر داري و تربيت فرزند
يک زن مسلمان بايد توجه داشته باشد که يک بانوي وظيفه شناس آن زني است که درميان خانه و درکنار وظيفه اش که درمورد ساختمان محيط از نظر آماده کردن احتياجات داخلي افراد خانواده دارد در فکر رفع مشکلات روحي و تهيه نيازمنديهاي روحي افراد خانواده يعني شوهر و فرزندان خودباشد نه آنکه مانند بسياري از زنان هوسران روز تنها در فکر خودآرايي و اشباع غرائز و هوسهاي نفساني باشد و همه را فداي هواهاي شيطاني خودکند چنان که يک مرد مربي و دلسوز براي زن و فرزند هم آن مردي نيست که تنها در فکر پرورش جسم زن و فرزند و تهيه آب و نان وپوشاک افراد خانواده باشد بلکه بايد تمام تمايلات آنها را چه جسمي و چه روحي در نظر بگيرد . يک مادر خوب و نمونه بايد بداند که کودک همان طور که گرسنه غذاست به مهمان گونه تشنه محبت و عطوفت است و همان گونه که عاشق زيبائيهاي طبيعت است به همان گونه عاشق زيبائيهاي اخلاقي است , عشق به راستي و درستي و ايمان و معرفت نسبت به خالق اين جهان در کودک يک امر فطري و طبيعي است که احتياج به تربيت و پرورش دارد « کل مولود يولد علي الفطره و ابواه يهودانه او ينصرانه » و هم چنين در مورد شوهرداري هم بايد متوجه آن نکته باشدکه شوهرنيز همانند افراد ديگر خانواده از بانوي خانه توقع دارد تا زيبائي ظاهر را با محبت و گذشت و اغماض و قناعت و آبروداري و ساير زيبائيهاي اخلاقي توأم کرده و بياميزد و همسرش با اخلاق , سازگار , سپاسگزار و منظم باشد و به طور کلي وسيله تسکين خاطر و آرامش او را درمنزل فراهم کند . « ومن آياته ان خلق بکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا اليها و جعل بينکم موده و رحمه ان في ذلک لآيات لقوم يتفکرون » اينک به گوشه هايي از زندگاني حضرت زهراءسلام الله عليها که در تاريخ ثبت شده و به دست مارسيده نگاه مي کنيم و شيوه صحيح خانه داري و سلوک با شوهر و تربيت فرزند و خلاصه آنچه را وظيفه يک بانوي خانه و يک مادر نمونه است از او بياموزيم . اولا از مجموع رواياتي که در حالات فاطمه سلام الله عليها وارد شده چنين استنباط مي شود که آن حضرت هميشه کار خانه را برکار خارج مقدم مي داشت و تا مي توانست از خانه بيرون نمي رفت و بلکه خرسند بود و دوست مي داشت حتي المقدور محيط بيرون را نبيند و با مردان تماس نداشته باشد در حديثي از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمود : ميان علي عليه السلام و فاطمه سلام الله عليها رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم کارها را اين گونه تقسيم نمود که هر کاري که مربوط به داخل خانه است به عهده فاطمه سلام الله عليها و کارهاي خارج خانه به عهده علي عليه السلام باشد , فاطمه سلام الله عليها به قدري از اين تقسيم خوشحال شد که فرمود جز خدا کسي نمي داند تا چه اندازه من از اين تقسيم خوشحال شدم که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم کار مردان ( يا کاري که موجب تماس با مردان است ) از عهده من برداشت . در حديث ديگر از علي عليه السلام روايت شده که فرمود: روزي نزد رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم نشسته بودم و آن حضرت از ما پرسيد : « اي شئ خير للمرائه » چه چيز است که براي زن بهتر از هر چيزي است ؟ ما نتوانستيم جواب آن را بگوئيم تا اين که از نزد آن حضرت پراکنده شديم و من به خانه نزد فاطمه سلام الله عليها آمدم و سوالي راکه پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم از ما کرده بود به او گفتم و اظهار داشتم ما جوابي نداشتم که بگوئيم فاطمه سلام الله عليها گفت : ولي من جواب آن را مي دانم آنگاه گفت : « خير للنساء ان لايرين الرجال و لايراهن الرجال » بهترين چيز براي زنان آن است که مردان بيگانه ( مرداني که روحاً مريض اند و با نظر بد به زنها نگاه مي کنند)را نبيند و مردان بيگانه آنها را نبينند . علي عليه السلام گويد من به نزد رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم بازگشتم و به او گفتم : شما چنين سوالي از ماکرديد و پاسخش اين است. چه کسي آن رابه تو گفت ؟ فاطمه سلام الله عليها رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم از اين پاسخ به وجد آمده فرمود: « ان فاطمه بضعه مني » . براستي که فاطمه پاره تن من است . و در روايت ديگري اين گونه است که رسول خداصلي الله عليه و اله و سلم از اصحاب سوال فرمود: در چه وقت است که زن مي تواند از هر وقت ديگري به خدا نزديکتر باشد اصحاب نتوانستند پاسخ دهند تااينکه مطلب به گوش فاطمه سلام الله عليها رسيد و او در جواب گفت « ادني ماتکون من ربها ان تلزم قعر بيتها » آن وقتي که ملازم قعر خانه خود باشد از هر زمان به خدا نزديکتر است در اين جا بود که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم فرمود« ان فاطمه بضعه مني» براستي که فاطمه پاره تن من است . البته پاره تن نه تنها اين که يعني يک تکه ازگوشت من است بلکه يعني فاطمه شعبه اي از من است پرتوي از روح من است مثل من فکر مي کند و مثل من مي خواهد. آري فاطمه سلام الله عليها تربيت شده خاندان وحي بود و به خوبي مي دانست که خانه يکي از سنگرهاي بزرگ اسلام است و زن اگر اين سنگر بزرگ را از دست بدهد نمي تواند خانه داري و تربيت فرزند را به خوبي انجام دهد و از همين رهگذر بودکه از اين موضع خرسند شد . دختر يگانه شخص اول اسلام از کار کردن درخانه عار نداشت و از زيربار کارهاي دشوار خانه داري شانه خالي نمي کرد . بدين جهت کار براو سخت شد من به او گفتم بهتر است خدمت پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم بروي و جريان رابرايش تعريف کني شايد خادمه اي براي تو تهيه کند تا درامور خانهداري به تو کمک کند فاطمه سلام الله عليها خدمت رسول خداصلي الله عليه و اله و سلم مشرف شد ديد پيغمبر با گروهي از اصحاب صحبت مي کنند خجالت کشيد حاجتش را عرضه کند بدون عرض حاجت به خانه برگشت پيامبرصلي الله عليه و اله و سلم احساس فرمودکه فاطمه سلام الله عليها حاجتي داشته لذا بامداد روز بعد به منزل ما تشريف آورد سلام کرد پاسخ داديم داخل خانه شد نزد مانشست فرمود فاطمه جان ديشب به چه منظوري منزل ما آمدي ؟ من عرض کردم خدمت شما برسد شايد شما خادمه و کمک کاري به او عنايت فرمائيد پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم فرمود : فاطمه سلام الله عليها مي خواهي عملي به شما تعليم کنم که ا زخادمه بهتر باشد وقتي خواستي به بستر بروي سي وسه مرتبه سبحان الله و سي وسه مرتبه الحمدلله و سي و چهار مرتبه الله اکبر بگو . ( حالا ببينيم چه رابطه اي بين اين اذکار با مسئله مهم و سنگين خانه داري و احساس مسئوليت است ؟ شايد اين روشنگر اين باسد که ذکر خدا وياد خدا و مخصوصا اين اذکار مقدس « سبحان الله , الحمدلله , الله اکبر » درگشايش کارها و اصلاح امور و آسان کردن و سبک نمودن با ر سنگين مسئوليتها و مشکلات موثر است ). فاطمه سلام الله عليها در جواب پدر عرض کرد : از خدا و رسول راضي هستم . درحديث ديگر يدارد که وقتي فاطمه سلام الله عليها از پدر تقاضاي کنيز نمود رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم گريه کرد و فرمود : فاطمه سلام الله عليها به خدا سوگند الان چهارصد فقير در مسمجد سکونت دارند که نه غذا و نه لباس دارند و مي ترسم اگر کنيز داشته باشي ثواب و اجر خدمت درخانه از تو فوت شود و بعد تسبيح زهراء سلام الله عليها را به او ياد داد . در اهميت اين تسبيح در قرب الاسناد از امام صادق عليه السلام خطاب به شخصي مي فرمايد « يا ابا هارون انا نامر صبياننا بتسبيح فاطمه سلام الله عليها کما نامرهم بالصلوه فالزمه فانه لم يلزمه عبد فشقي » ما به فرزندانمان تسبيحات فاطمه سلام الله عليها را ياد مي دهيم و امر مي کنيم که تسبيحات فاطمه سلام الله عليها را بگويند همان طور که آنها را امر به نماز مي کنيم خود را به اين امر وادار کن که هر بنده اي تسبيحات زهراء سلام الله عليها را نخواند به بدبختي مي افتد . در مجمع البيان جلد هشتم از امام صادق عليه السلام اين گونه آمده که هر کس تسبيحات فاطمه سلام الله عليها را بگويد قطعا خدا را فراوان يادکرده است .
ربوبيت حضرت در مورد خدمتکار
هنگامي که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم در اين اواخر فضه را براي خدمت خانه به فاطمه سلام الله عليها داد حضرت کارهاي خانه را بين و خود و فضه تقسيم فرمود نه مانند يک استثمارگر همه کارها را به عهده خادمه بسپارد بلکه يک روز خودکارهاي خانه را انجام مي داد و فضه استراحت مي کرد و روز ديگر زهراءسلام الله عليها به کارهاي شخصي و بچه داري مي پرداخت و فضه کار مي کرد و حتي در روزهايي که نوبت فضه بود او را ياري مي کرد و چقدر عالي خدمتکار خود را تربيت نمود که بعد از شهادت خانمش به جز قران با کسي حرف نزد و اين خيلي مهم است و اين نيست جزانعکاس نور ولايت و از برکات و معجزات حضرت.
شوهرداري آن حضرت :
از نظر شوهر داري و حسن سلوک با شوهرانچنان فاطمه زهراءسلام الله عليها رفتار کرد که حضرت اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد : هر گز کاري نکردم که فاطمه سلام الله عليها خشمگين شود و فاطمه سلام الله عليها هرگز کاري نکرد که مرا خشمگين کند . و نيز مي فرمايد : هرگاه به خانه مي آمدم و به فاطمه سلام الله عليها نگاه کردم تمام غم و اندوهم برطرف شد واقعا يک زن مسلمان بايد چنين باشد که رفتار او و حسن برخوردش با شوهر آن گونه باشد که جبران خستگي ها و سختي هاي شوهر را درخارج از منزل بنمايد . زهراي عزيز سلام الله عليها از مسئوليت سنگين و حساس خويش خبر داشت و از حدود تاثير و نفوذ زن د رروحيه شوهر کاملا مطلع بود مي دانست که زن داراي چنان نفوذ و قدرتي است که به هر طرف خواست مي تو اند شوهر را ببرد و مي دانست که ترقي يا عقب ماندگي , سعادت يا بدبختي مرد تا حدود زيادي به روحيات و چگونگي رفتار زن بستگي دارد , خبر داشت که خانه به منزله سنگر و آسايشگاه است که وقتي مرد از ميدان مبارزات زندگي و برخورد با حوادث خارج از منزل خسته مي شود و به خانه پناه مي برد تا تجديد نيرو کند زن بايد با حسن برخوردش جبران خستگي هاي او را بنمايد و رياست اين آسايشگاه به عهده زن واگذار شده است که موسي بن جعفر عليه السلام مي فرمايد : « جهاد المره حسن التبعل» جهاد زن نيکو شوهردار اوست . فاطمه سلام الله عليها هرگز بدون اجازه علي عليه السلام از خانه خارج نشد و او را غضبناک نکرد زيرا مي دانست که اسلام مي گويد : هر زني که شوهرش را غضبناک کند خداوند نماز و روزه او را قبول نمي کند تا شوهر را راضي کند هرگز در خانه علي عليه السلام دروغ نگفت خيانت نکرد و هيچ گاه از دستوراتش تخلف و سرپيچي نکرد آنقدر رعايت ادب و احترام نسبت به همسر عاليقدرش داشت و آنقد رايثار و فداکاري نسبت به همسرش داشت که حتي در تمام اين چند سالي که در خانه علي عليه السلام زندگي کرد اصلا چيزي از او درخواست نکرد مبادا که او نتواند تهيه کند و خجالت بکشد و گويا در يک موقعيت جنگي بوده که حضرت زهراء سلام الله عليها دو روز بودکه خود و بچه هايش گرسنه بودندو مختصر غذائي راکه تهيه کرده بود براي شوهرش مي برد و چنان رفتار مي کرد که علي عليه السلام در خلال آن دو روز متوجه ماجرا نشده بود تا روز سوم شد اميرالمومنين عليه السلام به فاطمه سلام الله عليها فرمود « يا فاطمه هل عندک شئ تغذينه» اي فاطمه سلام الله عليها آيا نزد تو طعامي هست ؟ قالت لا عرض کرد نه قسم به خدايي که پدرم را به نبوت و شمارابه وصيت گرامي داشت دور وز است که ما طعامي نداشته ايم اميرالمومنين عليه السلام فرمود : چرا مرا از اين موضوع با خبر نکردي تا چيزي تهيه کنم ؟ فاطمه سلام الله عليها در جواب مي گويد : من از خدا حيا مي کنم که مبادا از شما چيزي بخواهم و بر شما تکليفي بکنم و شما توان آن را نداشته باشيد . در جاي ديگر مي فرمايد : پدرم به من وصيت فرمود که مبادا از شوهرت علي عليه السلام چيز يخواهي که او نتواند تهيه کند و خجالت بکشد . واقعا بانوانمان بايد درس حسن سلوک با شوهر را ازچنين بانوئي بياموزند که دروايت دارد : « ايها المراه ام توفق بزوجها و حملته علي مالايقدر و مالا يطيق لم يقبل الله صلواته و لا صيامه و تلقي الله و هو عليها غضبان » هر زني که با شوهر خود مدارا نکند و کاري که فوق تحمل او باشد بار او تحميل کند خداوند از چنين زني هيچ عبادتي را قبول نمي کند و خدا را ملاقات مي کند در حالي که خدا براو غضبناک است .
و اما از نظرتربيت فرزند :
يک کلاس عالي و نمونه تربيت اسلامي کودک در خانه زهراءسلام الله عليها تاسيس شد اين کلاس باهمکاري شخص دوم اسلام و بانوي اول اسلام يعني علي عليه السلام و فاطمه زهراءسلام الله عليها اداره ميشد و شخص اول اسلام يعني پيغمبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم رسما برآن نظارت داشت. اصول تربيتي و برنامه آن مستقيما از جانب پروردگار جهان نازل مي گشت . بهترين برنامه هاي تربيتي اجراشد و برجسته ترين افراد را تربيت نمود و چنان درس محبت , ايثار , از خودگذشتگي , ايمان , تقوا و معنويت به انها َآموخت و شخصيت آنهاراپرورش داد که هر کدام از فرزندانش شايستگي رهبري جامعه را پيدا نمودند .
عبوديت فاطمه سلام الله عليها د ربعد حجاب و پوشش از اجنبي
در تفسير منهج الصادقين است که روزي رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم در حجره فاطمه سلام الله عليها بود ابن مکتوم که مردنابينائي بود وارد شد فاطمه سلام الله عليها فورا پنهان شد بعد که ابن مکتوم رفت برگشت خدمت رسول خداصلي الله عليه و اله و سلم حضرت از او سوال کردن چرا پنهان شدي ابن مکتوم که نابينا است در جواب عرض کرد اگر او مرانمي بيند من او را مي بينم و ديگر آنکه بوي مرا استشمام مي کند . بايد توجه داشت که در اسلام شرکت زنان در مجامع براي رفع نيازمني هاي ضروري و احقاق حق و حتي مجالس مذهبي و تحصيل علم منع نشده ولي براي خارج شدن زن از خانه شرايط و ضوابطي در مورد برخوردبا اجنبي مقرر شده از جمله : -کنترل نگاه همان گونه که قران مي فرمآيد : « و قل للمومنات يغضضن من ابصارهن » امام صادق عليه السلام مي فرمود « النظر سهم من سهام ابليس مسموم و کم من نظره اورثت حسره طويله » نگاه به نامحرم تير زهرآلودي است که از تيرهاي شيطان و چه بسا يک نگاه که باعث حسرتهاي طولاني مي شود .در روايت ديگر آمده : « من ملا عينيه من الحرام ملا الله عينه يوم القيامه من النار الا ان يتوب و يرجع » کسي که چشمهاي خودرا ازنگاه حرام پرکند خداوند چشمان او را از آتش پرمي کند جزآنکه توبه و بازگشت به سوي خدا کند. « لکل عضو من ابن آدم حظ من الزنا فالعين زناه النظر » درروايت ديگر آمده هيچ عضوي نيست مگر آنکه براي ان بهرهاي اززنا است و زناي چشم نگاه به نامحرم است . -رعايت حجاب کامل اسلامي که در سوره احزاب آيه 58 مي فرمآيد : « يا ايها االنبي قل لازواجک و بناتک و نساء المومنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلک ادني ان يعرفن فلا يوذين و کان الله غفورا رحيما» اي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به همسرانت و دخترانت و زنان مومنين بگو که جلبابهاي خود را برخويش فروافکند اين کار بهترين وسيله اي است که زنها ( به عفت و حريت ) شناخته شوند و مورد تعرض و اذيت ( مردان هوسران ) قرار نگيرند. حجاب باعث شخصيت زن و بالابردن ارزش و مقام او و محمفوظ بودن گوهر عفت و تقواي اوست . يگانه بانوي ايراني حاجيه خانم امين قدس سرها يک سخن زيبائي درمورد زن ازکتاب روش خوشبختي مي فرمايد :«زن موجود جميل و ظريفي استکه مظهر جمال خلقت است » يعني جمال خلقت در وجود زن تجلي پيداکرده و لذا اسلام خواسته است که زن مانند گوهري گرانبها در داخل گنجينه حجاب مستور باشد تا بتواند ازآفات و بليات محفوظ بماند و ازآن استعدادهائي که خداوند براي تامين سعادت در وجودش نهاده بهره برداري کند و به کمال مطلوب خودبرسد و وجودش منشأ آثار ارزنده و مظهر ربوبيت پروردگار باشد و واقعا چه کلام ارزنده اي است فرمآيش حضرت زهرآءسلام الله عليها که مي فرمايد : بهترين چيز براي زن آن استکه نه او مرد اجنبي را ببيند و نه مرد اجنبي او را ببيند. جدا اگر زن بخواهد همسر شايسته براي شوهرش و مادر عفيف و صالحه اي براي فرزندان باشد و اگر بخواهد باآسايش و آرامش روان زندگي کند و درکانون خانواده اش صفا و محمبت و گرمي و نشاط بيافريند و گوهر سعادت را به دست آورد هر چه برنامه حمجاب و عفاف و تقوا را بيشتر رعايت کند آسوده تر و سعادتمندتر است . - قران دستور مقنعه مي دهد ( اضافه بر جلباب ) در سوره نور آيه 31 مي فرمايد : « و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن » اي پيامبر صلي الله عليه و اله و سلم به زنها بگو بايد مقنعه هاي خودرابرگردن هايشان بيندازند . - قران دستور مي دهد که زنها زينت و آرايش خودرا از اجنبي پنهان دارند در سوره نور آيه 31 مي فرمايد :« ولايبدين زينتهن الالبعولتهن او ابائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخواتهن اوبني اخواتهن او بني اخوانهن او نسائهن ...»زنها نبايد آرايش خود را آشکار کنندمگر براي شوهرانشان يا پدران خوديا پدران شوهريا پسران خود و يا پسران شوهر يا برادران يا پسران برادران يا پسران خواهران يازنان خود(زنان مسلمان ) - قران دستور مي دهد که زنها پاهاي خودرا محکم به زمين نزنند در سوره نورآيه 31 ميفرمآيد:« ولا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن» از اين جا مي توان دريافت که طرز راه رفتن , لباس پوشيدن , رنگ لباس و لحن سخن گفتن بايد آن چنان آميخته با سنگيني و متانت باشدکه جلب توجه مردان بيگانه نشود .بنابراين يکي از مفاهيم متعالي حجاب , سنگيني و متانت د ربرخوردهاي بين زن و مرد است . -از ديدگاه اسلام بايد بين زن و مرد اجنبي حريمي باشد قران مجيد مي فرمايد »:«واذا سئلتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن » و وقتي چيزي از رنها مي خواهيد سوال کنيد ( و بگيريد) از پشت پرده بگيريد که اين عمل پاکيزه تر است براي دلهاي شما و دلهاي آنان . اين مسئله مخلوط بودن زن و مرد در مجامع ,بلائي است برا ي جامعه . - درمورد سخن گفتن با اجنبي , قران ضابطه دارد , اسلام نمي گويد زن حق ندارد با مرد اجنبي سخن بگويد ولي چندنکته را خاطرنشان فرموده : -بيش از حد ضرورت حرف نزند , -با نامحرم شوخي نکند.درروايت است : من فاکه امراه لايملکها حبسه الله بکل کلمه کلمها في الدنيا الف عام . کسي که با نامحرم شوخي کند خدابراي هر يک کلمه اي هزار سال او را در قيامت زندان مي کند. -صدارا نرم و نازک نکند چنانچه در سوره احزاب آيه 31 مي فرمايد :« فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولا معروفا» با مردان اجنبي نرم و نازک سخن نگوئيد که مبادا آنکس که دردلش بيماري ( هوي و هوس ) باشد به طمع افتد و آنگونه که پسنديده خدا باشد سخن بگوييد. اينکه ببينيم باکمال تاسف در جامعه ما و دريک کشور اسلامي که آن قدر براي پاسداري از اسلام و قران خونهاداده شده چقدر شهيدو مفقودالاثر و مفقودالجسد و اسير داده شده يک عده مردم خواب که مست هواپرستي و شهوتراني هستند و هيچ توجهي به مسئوليتها ندارند دوباره به تبرج و جلوه گري زمان جاهليت ارتجاع نموده اند همان گونه که قران مجيد در سوره احزاب آيه 32 مي فرمايد : « ولا تبرجن تبرج الجاهليه الاولي » جلوه گري نکنيد مانند جلوه گري زمان جاهليت اول. حالاچرا قران مي فرمايد: جاهليت اول اين معنايش اين است که يک جاهليت ديگري هم به دنبال جاهليت قبل از اسلام هست و آن جاهليت آخرالزمان است چنان چه اين مطلب در روايتي امده است و از اخبار و احاديث استفاده مي شود که درآخرالزمان و قبل از ظهور حضرت بقيه الله ارواحنا له الفداء مسئله بي حجاب و بدحجابي خيلي شيوع پيدا مي کند. « روي اصبغ بن نباته عن اميرالمومنين عليه السلام قال سمعت يقول تظهر في آخرالزمان واقتراب الساعه و هو شرالازمنه نسوه کاشفات عاريات متبرجات خارجات من الدين داخلات في الفتن مائلات الي الشهوات مسرعات الي اللذات مستحلات للمحرمات في جهنم داخلات خالدات » اصبغ بن نباته از اميرالمومنين عليه السلام روايت مي کندکه : در آخرالزمان که بدترين زمانهاست زناني ظاهر مي شوند برهنه و عريان خودراآرايش ميکنند از دين خارج مي گردند در فتنه ها داخل ميشوند و مايل به شهوات هستند با سرعت به سوي لذتها مي شتابند محرمات الهي را حلال مي شمارند اينها براي هميشه د رجهنم خواهند بود . قال رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم « سيأتي علي الناس زمان ....نسائهن کاسيات عاريات رووسهن کا سمنه الابل البخت العندهن فانهن ملعونات» رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم فرمود: به زودي برمردم زماني ميآيد ...زنان آنهاپوشيده و درعين حال برهنه اند سرهاي انها مانند کوهان شتر بالاآورده اين زنها را لعنت کنيدکه آنها ملعون حق تعالي هستند. همانگونه که ملاحظه مي شود حديث اول درمورد بي حجابي است و حديث دوم درمورد بدحجابي است زيرا منظور از «کاسيات عاريات » اين است که در عين پوشيدگي برهنه است چنان که مصاديقش در زمان ماکاملامشهود است . قران مجيد در سوره انعام آيه 152 مي فرمآيد : «ولاتقربوالافواحش ماظهر منها و ما بطن » نزديک فواحش (گناهان زشت و بزرگ ) نرويد چه فواحشي که ظاهر باشد و چه پنهان باشد . امام باقرعليه السلام د رذيل اين آيه مي فرمايد : منظور از ما ظهر منها همان زنا و منظور از مابطن همان دوستي مردان و زنان اجنبي به نحو معاشقه است . به اميد آن روزي که زنان ما اصالت و هويت گمشده خودرا بازيابند و به مسئوليتها و تعهدات و تکاليف الهي پايبند و متعهد گردند و به کمال انسان و سعادت حقيقي نائل آيند .
بعد اقتصادي در زندگي حضرت
حضرت فاطمه سلام الله عليها در زندگي اقتصادي هماره رعايت مساوات و مواسات با طبقه ضعيف و محروم را مي کرد و يک زندگي ساده و بي آلايش و دورا زتکلف و تجمل داشت با آنکه اين خانواده فقير نبودند ولي جهت برابري با طبقه محروم اين چنين در دنيا ساده زيستن را اختيار نمودند براي شاهد اين مدعا دو دليل اشاره مي شود: - موقعي که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم براي مبارک باد فاطمه سلام الله عليها به خانه آن محضرت رفتند فاطمه زهراءسلام الله عليهاعرض کردند: که زنان قريش مي گويند پيغمبر مرد فقيري را به دامادي اختيار کرد . رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم فرمود: اي فاطمه سلام الله عليها پدرو شوهر تو را در شمار فقرا نتوان گرفت ( پدر و شوهر تو فقيرنيستند) همه دفائن و خزائن زمين را به من عرضه نمودند و من نپذيرفتم و جز بندگي به درگاه خدا و قرب حق تعالي را خواستارنشدم . - فاطمه سلام الله عليها ماليه و اوقاف و صدقات زيادي داشت همين درآمد فدک حضرت در هر سال بيست و چهار هزار دينار و به قولي هفتاد هزار دينار نوشته اند که هر دينار ي يک مثقال طلا باشد ولي فاطمه سلام الله عليها از درآمد فدک خودش هيچ استفاده نمي کرد و تمام آنها را در راه خدا انفاق مي نمود. بانوي اسلام خواست يک زندگي زاهدانه و ساده و بي الايش داشته باشد تا تمام طبقات محروم جامعه اسلامي تا قيامت وقتي زندگي زهراسلام الله عليها را در نظر مي گيرند دلشان آرام گيرد و بگويند رئيس کاروان ما و حجت الهي و سيده زنان عالم يعني صديقه کبري سلام الله عليها هم زندگي ساده و بي تجمل و زاهدانه داشت . فاطمه زهرايءسلام الله عليها مرتبه بالا و والائي را در زهد دارابود زهد يعني وابستگي نداشتن به دنيا , رهائي و آزادي از قيودمادي و علائق نفساني و دنيوي و هر چه شوق انسان نسبت به آخرت و امورمعنوي زيادتر باشد زهد او در دنيا زيادتر خواهدبود هر چه آخرت در نظراو بيشتر عظمت يابد دنيا در نزد او کوچگ و حقير خواهد شد و هر چه انسان کاملتر باشد و علم وايمان و معرفتش نسبت به پروردگار با عظمت زيادتر گردد و ارزشهاي معنوي را بيشتر درک کند لذتها و وابستگي هاي مادي و ارزشهاي کاذب دنيا در نظرش کوچکتر مي شود. بازي کردن اطفال را ديده ايد که بااشياء ارزان قيمت باز مي کنند گاهي باهم مسابقه مي دهند و گاهي با هم دعوا مي کنند ولي موقعي که عقل آنان رشد پيدا مي کنند و ادراکاتشان قوي تر مي شود مي بينيد که از اين بازيها دورتر مي گردند و برگشتن به سن کودکي و پرداختن به آن بازيها را منافي با سنگيني و وقار مي دانند بلي اولياء خدا نطز همين گونه اند آنان به سرگرمي هاي دنيوي به نظر تحقير و خواري مي نگرند و قلوبشان بدوستي دنيا و آنچه در دنيا است تعلق نمي يابد و دينار را براي دنيا دوست نمي دارند بلکه دنيا را براي آخرت دوست مي دارند ( دنيا براي آنان هدف نيست بلکه گذرگاه و به منزله مدرسه است براي طي مراحل کمال به دنيا نظر استقلالي ندارند بلکه نظر مرآتي دارند زندگي دنيا را براي آن دوست مي دارند که عبادت و پرستش پروردگار را بنمايند مال را دوست مي دارند که بتوانند درراه خدا انفاق کنند و شکمهاي گرسنه را سير کنند و بدنهاي برهنه را بپوشانند و مضطر رانجات دهند و به فرياد درماندگان برسند ) با توجه به اين مقدمه به سادگي مي توانيم اساس زهد را در مورد فاطمه زهراءسلام الله عليها دريابيم که چرا اين بانوي بزرگوار , زهد در دنيا داشت؟ زيرا ايشان دنيا را خوب مي شناختند و به حيات اخروي نيز به روشني علم داشتند و لذا لذتها و ارزشهاي معنوي و فضائل و کمالات انساني و ايثار و به کمک ديگران شتافتن را انتخاب نمود و ثروت و مال در نظرش خوار بود و از خوشگذراني و ولخرجي نفرت داشت . براي زهد فاطمه سلام الله عليها موارد گوناگوني از امتحانات عالي پيش امد و او درتمام آنها امتياز و برجستگي خود را نشان داد و بسيار عالي از عهده آزامايش برآمد . از جمله موارد : ايثار ايشان نسبت به مسکين و يتيم و اسير بود که داستانش را قبلا بيان کرديم و ديگر ازموارد تجلي زهد فاطمه زهراءسلام الله عليها بخشيدن پيراهن عروسي است که اين روايت را حتي علماء عامه نيز روايت کرده اند که پيامبراکرم صلي الله عليه و اله و سلم براي جهيزيه فاطمه سلام الله عليها پيراهني تهيه فرمود در شب عروسي سائلي امد و از زهراسلام الله عليها پيراهن خواست فاطمه زهراءسلام الله عليها پيراهن نو خود را درآورد و به او داد و خودپيراهن کهنه پوشيد . بعدا که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم از او سوال فرمود چرا پيراهن کهنه را ندادي عرض کرد من مي خواستم به شما تأسي کنم آن موقعي که سائلي آمد و شما لباس منحصرتان را به او داديد و خود را با حصير پوشانديد و من مي خواستم به شما شباهتي پيداکنم « ولکم في رسول الله اسوه حسنه » و در روايت ديگري آمده که عرض کرد خواستم به اين آيه عمل کنم : « لن تنالواالبر حتي تنفقوا مماتحبون » 92 آل عمران يعني هرگز به نيکي نمي رسيد تا از آنچه که دوست داريد انفاق کنيد در اين موقع جبرئيل نازل شد و به پيغمبر صلي الله عليه و اله و سلم عرض کرد خداوند به تو سلام مي رساند و به زهراسلام الله عليها سلام مي رساند و مي فرمايد که هر چه زهراسلام الله عليها بطلبد ما به او مي دهيم فاطمه سلام الله عليها عرض کرد هيچ نمي خواهم جز خدمت حق تعالي و بقاي رحمتش را دردارالسلام . و ابن جوزي نقل ميکند که درهمان شب زفاف هم بعد از آن ايثار مهمي که فاطمه زهراءسلام الله عليها نمود جبرئيل به محضر رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم آمد و عرض کرد يا رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم پروردگارت سلام مي رساند و نيز فرمان داده که به فاطمه سلام الله عليها سلام برسانم و براي فاطمه سلام الله عليها توسط من جامه اي از ديباي سبز از جامه هاي بهشتي فرستاده است . و نيز از مواردي که ايثار فاطمه سلام الله عليها رانشان مي دهد جريان بخشيدن آن گردن بند به سائل که سائل آن را فروخت و هم سير شد و هم پوشاک و لباس تهيه کرد و هم غني شد و هم عاقبت به صاحبش برگشت . ديگر آنکه فاطمه سلام الله عليها در تمام نه سالي که درخانه علي عليه السلام بود از او خواهش نکرد مبادا که قدرت نداشته باشد و خجالت بکشد . بکي از مواردي که درزندگي اقتصادي اين بانوي بزرگ اسلام بسيار چشم گير است مسئله مهريه و جهيزيه آن حضرت است . البته اين راهمه مي دانيم که طبق دستور اسلام کسي نمي تواند زني رابدون مهريه به عقد ازدواج خويش درآورد و اين احترامي است که اسلام براي زن مقدر فرموده اما ازآن سو سفارش کرده که تامي توانيد مهريه راکم قرار دهيد و از سنگين کردن مهريه احتراز کنيد و طبق حديثي از رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم نقل شده مي فرمآيد « افضل نساء امتي اصبحهن وجها و اقلهن مهرا» يا در حديث ديگري آمده « ابرکهن اقلهن مهرا» پربرکت ترين زنان آنهايي هستندکه مهريه شان کمتر از ديگران باشد . اين بدان جهت است که مسئله ازدواج يک مشکل ومعمائي براي جوانان نشود و موضوع مهريه مانعي سرراه ازدواج نباشد تا در نتيجه اين همه فساد و آلودگي در اجتماع به با آورد . اسلام مي گويد وقتي جواني را ازنظر ديانت و عفت و اخلاق پسنديد به او زن بدهيد و مال و منال را پايه و اساس ازدواج قرارندهيد زيرا با ديانت و اخلاق مال به دست مي آيد ولي با مال و منال نمي توان ديانت و اخلاق را خريداري کد . در اين زمينه به چند حديث اشاره مي کنيم : « قال رسول الله صلي الله عليه و اله و سلم لا تنکح المراه لجمالها فلعل جهالها يرديها و لا لمالها فلعل مالها يطغيعا و انکح امراه لدينها » رسول اکرم صلي الله عليه و اله و سلم مي فرمايد زن را برا ي زيبائيش به همسري مگير زيرا ممکن است جمال زن باعث پستي و سقوط اخلاقي اش شودو هم چنين به انگيزه مالش با وي ازدواج مکن زيرا مال ممکن است باعث طغيان او گرددد بلکه به سرمايه دين و ايمانش متوجه باش و بازن با ايمان ازدواج کن « عن النبي صلي الله عليه و اله و سلم من نکح امراه حلالا بمال حلال غير انه اراد به فخرا و رياء و سممعه لم يزده الله بذلک ابا ذلا و هوانا » پيغمبراکرم صلي الله عليه و اله و سلم مي فرمايد : اگر کسي زني را با مال حلالي به همسري قانوني خود ردآورد ولي هدفش از اين ازدواج فخر فروشي و ريا کاري و خودنمائي و شهرت طلبي باشد خداوند از اين ازدواج جز برذلت و پستي او نمي افزايد. پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله و سلم که خود معلم اين مکتب مقدس بود هنگامي که مي خواست براي زهراءسلام الله عليها مهريه و صداقي تعين کند از اميرالمومنين علي عليه السلام پرسيد آيا چيزي داري که در برابر آن فاطمه سلام الله عليها را به ازدواج تو درآورم ؟ علي عليه السلام عرض کرد : پدرو مادر م به قربانت تو خود اززندکي من با خبري که جز شمشيري و زرهي و شتر آبکشي چيز ديگري ندارم رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم فرمود اماشمشير که مورد حاجت و نياز تو است و بايد به وسيله آن در راه خدا جهاد کني و با دشمنان خدا بجنگي و اما شتر ابکش را هم که بايد با آن نخلستانهارا آب دهي و براي خاندانت آبکشي کني و در مسافرت با ر خود را برآن بار کني ولي زره را مي تواني صداق قرار دهي و من فاطمه سلام الله عليها را در مقابل همان زره به عقد ازدواج تو در مي آورم . علي عليه السلام زره را مهريه زهراءسلام الله عليها قرار داد و رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم دستور داد تا آن را بفروشد و پولش را نزد آن حضرت بياورد. علي عليه السلام زره را فروخت و پول آن را که چهارصد درهم يا چهارصدو هشتاد يا پانصد درهم بود به نزد پيغمبر آورد و در حديثي از علي عليه السلام نقل شده که فرمود : وقتي پولهاي را د ردامان رسول خداصلي الله عليه و اله و سلم ريختم نه پيغمبر از من پرسيد که اين پولها چقدر است و نه من به او چيزي در اين باره گفتم . رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم دستورداد که بااين پول اسباب خانه و لوازم زندگي و لباس و به اصطلاح جهيزيه اي براي زهراي اطهرسلام الله عليها تهيه کنند . کساني که براي خريد جهيزيه به بازار رفته بودند اشياء نامبرده را برداشته به خانه پيغمبر آوردند وقتي آنها راپيش روي پيغمبرخدا صلي الله عليه و اله و سلم گذاشتند و آنها را مشاهده کرد اشک از ديدگانش جاري گرديد آن گاه سربه سوي اسمان بلندکرده و عرض کرد « اللهم بارک لاهل بيت جل آنيتهم الخزف » خدايا اين زندگي را براي خانداني که بيشتر ظرفهايشان گلي است مبارک گردان . اينک ببينيم آيا کساني که آن همه بودجه هاي گزاف و بي حساب صرف تهيه جهيزيه دختران مي کنند آيا اينها پيرو خط فاطمه سلام الله عليها هستند؟ آيا اينها شيعه فاطمه اند ؟ آيا اين جهيزيه ها باعث خشم خداوند و فاطمه زهراسلام الله عليها نخواهد بود ؟ شخصيت و ارزش به ايمان و تقوي و فضائل و کمالات اخلاقي و روحي و معنوي است به اميد آن روزي که جامعه اسلامي از لوث اين انحرافات پاک گردد و همه مدعيان تشيع به اين اسوه هاي الهي تأسي کامل پيدا کنند و به سعادت و کمال و رشد انساني برسند. بانو مجتهده خانم ف - مدرس هاشمي