زهد و ايثار فاطمه(س)
آيت الله مكارم شيرازي با توجه به اينكه «حب دنيا سرچشمه همه گناهان» است، چنانكه در حديث معروف نبوى آمده «حب الدنيا رأس كل خطيئة» و همه تجربيات و مشاهدات ما نيز نشان مىدهد كه تمام تجاوزها، جنايتها، ظلمها، و ستمها، دروغها، خيانتها به خاطر همين دلبستگى شديد به «مال» و «مقام» و «شهوت» صورت مىگيرد، روشن مىشود كه زهد و وارستگى پايه اصلى تقوى و پاكى و صلاح است. ولى زهد به معنى ترك دنيا و رهبانيت و بيگانگى از اجتماع نيست، بلكه حقيقت زهد همان آزادگى و عدم اسارت در چنگال دنيا است. زاهد كسى است كه اگر تمام دنيا را در اختيار داشته باشد دلبسته و وابسته به آن نباشد، اگر يك روز ببيند رضاى خدا در اين است كه از همه آن چشم بپوشد به اين معامله حاضر باشد، و از جان و دل بگويد «هر دو عالم را به دشمن بده كه ما را دوست بس» و اگر يك روز حفظ آزادگى و شرف و ايمان در چشم پوشى از مال و جان زندگى بود فرياد «هيهات منا الذلة» بلند كند. و به گفته قرآن مجيد زاهد كسى است كه نه بر گذشته و آنچه از دست داده تأسف بخورد، و نه از آنچه فعلا در اختيار دارد زياد خوشحال باشد. «لكيلا تأسوا على ما فاتكم و لاتفرحوا بما آتاكم» حديد 23
با اين فراز كوتاه به سراغ شخصيت فاطمه (عليهاالسلام) در اين زمينه از ديدگاه احاديث پيغمبر اكرم(ص) در كتب ديگران مىرويم: 23- «ابن حجر» و ديگران در روايتى از پيغمبر اكرم(ص) نقل كردهاند: «او هنگامى كه از سفر باز مىگشت نخست به سراغ دخترش فاطمه زهرا(س) مىآمد، و مدتى نزد او مىماند، ولى يكبار براى فاطمه زهرا(س) دو دست بند از نقره، و همچنين يك گردنبند و دو گوشواره ساخته بودند، و پردهاى در اطاق آويزان كرده بود. هنگامى كه پيامبر(ص) وارد شد و اين منظره را ديد بيرون آمد، در حالى كه آثار غضب در چهرهاش نمايان بود، به مسجد و بر منبر نشست. فاطمه (سلام اللّه عليها) دانست كه ناخشنودى پيغمبر(ص) به خاطر همان مختصر زينت است، همه را نزد پدر فرستاد تا در راه خدا صرف كند. هنگامى كه چشم پيامبر(ص) به آن افتاد سه بار فرمود: «فعلت، فداها ابوها»: فاطمه آنچه را كه مىخواستم انجام داد، پدرش به فدايش باد.» واضح است يك جفت دست بند نقره و گردن بند و گوشوارهاى از نقره چندان بهائى ندارد، و از آن بى بهاتر پرده سادهاى است كه انسان بر در اطاق بياويزد، ولى پيغمبر اكرم(ص) همين را دون شأن فاطمه مىشمرد، و افتخار و فضيليت او را در سجاياى انسانيش مىدانست. فاطمه(س) اين درس را از محضر پدر به خوبى آموخت، هم زرق و برق دنيا را ترك گفت و خود را از اسارت آن رهائى بخشيد، و هم آنچه را داشت در راه خدا و بندگان محروم صرف كرد. در حديثى كه سابقا از «حلية الاولياء» (تحت شماره 3) نقل كرديم، خوانديم كه فاطمه زهرا (عليهاالسلام) حتى پوشش كافى در خانه براى آمدن ميهمانهاى نامحرم نداشت كه پيغمبر اكرم(ص) عباى خود را به او داد تا خود را بپوشاند و آماده براى آمدن ميهمانان جهت عيادت او در بيماريش گردد. داستان جهيزيه فاطمه(س) و مراسم شب زفاف او كه در نهايت سادگى برگزار شد دليل روشن ديگرى بر زهد و وارستگى كامل او است. خدمات او در خانه على(ع) تا آنجا كه با يك دست گندم را براى پختن نان آسياب مىكرد، و با دست ديگرش طفلش را در آغوش مىگرفت، همه شاهد گوياى مقام زهد او است، گواه اين معنى حديث زير است. 24- ابو نعيم اصفهانى در «حلية الاولياء» چنين نقل مىكند: «لقد طحنت فاطمة بنت رسول اللّه(ص) حتى مجلت يدها، و ربا، و اثر قطب الرحى فى يدها»: «فاطمه دختر رسول خدا(ص) آنقدر با دست خود آسياب كرد كه دستش تاول زد، و ورم كرد، و آثار دستاس در دستش نمايان گشت». 25- در «مسند احمد» كه از معروفترين منابع اهل سنت است از «انس بن مالك» چنين نقل شده كه روزى «بلال» براى نماز صبح دير به خدمت پيغمبر(ص) آمد، رسول اللّه(ص) فرمود: «چرا دير آمدى؟ عرض كرد: از كنار خانه فاطمه (عليهاالسلام) مىگذشتم در حالى كه با دست خود آسيا مىكرد، و كودكش گريان بود، گفتم اگر اجازه فرمائى من آسيا مىكنم و شما كودك را آرام كنيد، و اگر اجازه فرمائيد من كودك را آرام مىكنم و شما آسيا كنيد. او گفت: من نسبت به فرزندم از تو مهربانترم (و من مشغول آسيا كردن شدم و او كودش را آرام كرد) و اين امر باعث تأخيرم شد. پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «فرحمتها رحمك اللّه»: «تو نسبت به فاطمه رحم و محبت كردى خداوند تو را مشمول رحمت كند»! فضائل اخلاقى بانوى اسلام از جمله شجاعت و شهامتش در مقام دفاع از پدرش پيغمبر اكرم(ص) در مقابل مشركان مكه، و آمدنش به ميدان احد، براى بستن زخمهاى پيغمبر اكرم(ص) مطلبى است كه بر كسى پوشيده نيست، و در احاديث گذشته اسناد و مدارك آن آمد. او از لحظه تولد در مسير عبوديت و بندگى خدا بود و اين امر تا لحظه پايان عمرش ادامه داشت، حديث زير شاهد گوياى اين معنى است. 26- در «ذخائر العقبى» در داستان تولد بانوى اسلام فاطمه زهرا(س) و انعقاد نطفه او از ميوه بهشتى و آمدن زنان با شخصيت جهان همچون مريم و حوا به هنگام تولد او آمده است: «فولدت فاطمة (عليهاالسلام) فوقعت حين وقعت على الارض ساجدة»: «به اين گونه فاطمه متولد شد و در حين تولد براى خدا سجده كرد». من از كار مردم مدينه كه زنان خود را بعد از وفات به صورت ناخوشايندى براى دفن مىبرند، و تنها پارچهاى بر او مىافكنند كه حجم بدن از پشت آن نمايان است ناخرسندم. اسماء گفت: من در سرزمين حبشه چيزى ديدهام كه با آن جنازه مردگان را حمل مىكردند، سپس شاخههائى از درخت نخل را برداشت و به صورت تابوت مخصوصى در آورد كه پارچهاى را روى چوبهاى آن مىافكندند، و بدن را درون آن مىگذاردند، به گونهاى كه بدن پيدا نبود. هنگامى كه فاطمه بانوى بزرگ اسلام(س) آن رامشاهده كرد فرمود: «بسيار خوب و عالى است» (و هنگامى كه من از دنيا رفتم مرا با آن برداريد)... و در ذيل همين حديث آمده است: «هنگامى كه فاطمه(س) چشمش به آن افتاد تبسم فرمود، و اين تنها تبسم او بعد از وفات پيغمبر اكرم(ص) بود»! 1. الصواعق المحرقة ص .109 2. حليه الاوليا ج 2 ص .41 3. مسند احمد ج 3 ص .150 4. دخائر العقبى ص .44 5. ذخائر العقبى ص .54 برترين بانوي جهان فاطمه زهرا(س) ،آيت الله مكارم شيرازي