عالمه :
[عمر از او سؤال مى كرد و تعبير خواب مى پرسيد و شيخ طوسى در كتاب رجال او را از صحابيات مى شمرد. (اعلام النساء المؤمنات/ ص 117)] و محدثه اى [ تعداد زيادى از صحابه و تابعين از او نقل روايت مى كنند. از جمله عمر و ابوموسى و فرزند ارجمندش عبدالله ابن جعفر و ابن عباس و قاسم بن محمد بن جعفر الطيار و عبدالله ابن شداد و عروة ابن زبير بن العوام و ابن المسيب و... (رياحين الشريعه/ ج 2/ ص 313). صاحب اعلام النساء المؤمنات نقل مى كند كه اسماء شصت حديث از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نقل كرده. صدوق حديث ردالشمس و مجلسى حديث گردنبند طلاى زهرا عليهاالسلام را از او نقل مى كنند و چه مناسب است در همين جا روايت گردنبند را كه بسيار باارزش و سازنده است بياوريم.حضرت سجاد عليه السلام مى فرمايد: از اسماء بنت عميس شنيدم كه گفت: من در نزد جده تو فاطمه عليهاالسلام نشسه بودم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله وارد شد، در حالى كه گردنبندى از طلا كه على عليه السلام از سهم خود براى فاطمه عليهاالسلام خريده بود، به گردن او بود. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او فرمود: اى فاطمه اين گفته مردم تو را مغرور نكند كه بگويند اين دختر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است و در بر تو زينت جبابره و زورمندان باشد. پس فاطمه عليهاالسلام آن را از گردنش جدا كرد و فروخت و با آن بنده اى را خريد و آزاد كرد. و در نتيجه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به خاطر اين كار مسرور و شادان شد. (فقال النبى صلى اللَّه عليه و آله يا فاطمة لا يغرنك الناس ان يقولوا بنت محمد و عليك لباس الجبابره فقطعتها و باعتها فاشترت بها رقبة فاعتقها فسر رسول الله بذلك) (رياحين الشريعه/ ج 2/ ص 311).بهشتى :
[صدوق در خصال به سند خود از امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: رحم الله الاخوات من اهل الجنة اسماء بنت عميس و كانت تحت جعفر بن ابى طالب و... خدا رحمت كند خواهرهاى اهل بهشت را. اسماء همسر جعفر و... و به روايت استيعاب اين چهار خواهر از يك پدر و مادر بودند و رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: عميس اكرم الناس اصهارا (نقل از رياحين الشريعه/ ج 2/ ص 304) و نيز رسول صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اسماء و ام ايمن اهل بهشت اند. (بحار/ ج 28/ ص 302 297)] و همسر [شوهرش، جعفر در جنگ موته شهيد شد و دو فرزندش محمد و عون نيز به شهادت رسيدند، اولى در مصر به دست سپاه معاويه و دومى در كربلا به دست سپاه ابن زياد (رياحين الشريعه/ ج 2/ ص 313)] و مادر [شوهرش، جعفر در جنگ موته شهيد شد و دو فرزندش محمد و عون نيز به شهادت رسيدند، اولى در مصر به دست سپاه معاويه و دومى در كربلا به دست سپاه ابن زياد (رياحين الشريعه/ ج 2/ ص 313)] دو شهيد و بسيار عاقل [در روايت است كه رسول صلى اللَّه عليه و آله پس از شهادت جعفر، نزد اسماء رفت و فرزندان او را صدا كرده و دست نوازش و محبت بر سر آنها مى كشيد. اسماء گفت: (شما آنچنان فرزندانم را نوازش مى كنيد كه گويا يتيم شده اند).رسول صلى اللَّه عليه و آله از عقل و هوش او در شگفت شد: (فعجب رسول الله من عقلها و فراستها) و آنگاه رسول صلى اللَّه عليه و آله خبر شهادت جعفر را به او داد و فرمود (اى اسماء گريه نكن كه خدايم به من خبر داد كه به شوهرت دو بال عطا شد تا در بهشت پرواز كند. اسماء در جواب گفت: اگر اين خبر را در حضور همه بگوييد، هرگز فضيلت جعفر از يادها نمى رود. و رسول صلى اللَّه عليه و آله باز هم از عقل او در شگفت شد: (فعجب النبى من عقلها) (نقل از رياحين الشريعه/ ج 2/ ص 307)] و مدير [ابن سعد در طبقات به سند خود از اسماء حديث كند كه: در بامداد آن روز كه جعفر شهيد شد، بيست تخته پوست را دباغى كردم (و به نقل از اعيان الشيعه: چهل تخته) و آردى براى نان خمير كردم و صورت فرزندان خود را شستم و گيسوان آنان را روغن زدم. صاحب اعيان الشيعه مى گويد: اين دلالت مى كند بر حسن اداره و سخت كوشى و توجه او به امور اطفال.] و هشيار [على بن ابراهيم به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل مى كند: در خانه ى ابوبكر پس از مشورت كردن درباره ى قتل على عليه السلام قرار بر اين شد كه چون ابوبكر سلام نماز را بدهد، خالد بن وليد، على را به قتل برساند. اسماء از اين تصميم مطلع شده و فوراً جاريه خود را به خانه ى حضرت فرستاد و گفت: برو روبروى آن حضرت اين آيه را بخوان (ان الملاء يأتمرون بك ليقتلوك فاخرج انى لك من الناصحين) چون جاريه به گفته ى اسماء عمل كرد، حضرت فرمود: به اسماء بگو: (فمن يقتل الناكثين والقاسطين والمارقين؟ و ان الله يحول بينى وبينهم و ان الله بالغ امره) كنيز آنچه شنيده بود براى اسماء نقل كرد و اسماء يقين حاصل كرد كه قادر بر قتل او نخواهند بود. (تفسير قمى/ ج 2/ ص 55- احتجاج طبرسى/ ج 1/ ص 241- رياحين الشريعه/ ج 2/ ص 308- بحار چاپ قديم/ ج 8/ ص 92- اثبات الوصيه/ ص 118).] و نجيب [اسماء آنگاه كه فرزندش محمد در مصر شهيد شد از شدت غضب خون در سينه اش آمد و امام صادق عليه السلام فرمود: محمد نجابت را از مادرش به ارث برد. (اعلام النساء المؤمنات/ ص 118)] بود.او مطيع و محرم رسول صلى اللَّه عليه و آله مأنوس و همراه زهرا عليهاالسلام يار و مدافع على عليه السلام بود.او به امر رسول صلى اللَّه عليه و آله به حبشه مهاجرت كرد و رسول صلى اللَّه عليه و آله در خلوت، خبر شهادت حسين عليه السلم را به او داد.[رسول صلى اللَّه عليه و آله از قبل شهادت حسين عليه السلام را به او خبر داده بود. (اعلام النساء المؤمنات/ ص 119)]
تنها زنى كه به وصيت زهرا عليهاالسلام در غسل او شركت داشت او بود [ابن عبدالله در الاستيعاب روايت كرده: ان فاطمة عليهاالسلام قالت لاسماء بنت عميس اذا انامت فغسلينى انت و على و لا تدخلى على احدا. و مانند اين روايت را ابونعيم در حليةالاولياء نقل كرده: ثم قال: فلما توفيت غسلها على و اسماء. و در روضةالواعظين آمده است: فغصلها على عليه السلام فى قميصها و اعانته على غسلها اسماء بنت عميس (اعلام النساء المؤمنات/ ص 116).]