نقش محبت فاطمه در محشر؟
از حضرت سلمان نقل شده كه رسول خدا درباره ى محبت فاطمه فرمودند:يا سلمان! من احب فاطمه بنتى فهو فى الجنه معى، و من ابغضها فهو فى النار. يا سلمان! حب فاطمه ينفع فى ماه من المواطن، ايسر ذالك المواطن الموت و القبر و الميزان و المحشر و الصراط و المحاسبه... يا سلمان! ويل لمن يظلمها و يظلم بعلها اميرالمؤمنين عليا، و ويل لمن يظلم ذريتها و شيعتها.[فرايدالسمطين، ج 2، ص 67، ش 391.] اى سلمان! هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد، او در بهشت و كنار من خواهد بود و هر كس او را دشمن بدارد گرفتار آتش مى شود.سلمان! علاقه مندى به فاطمه در صد جا به درد مى خورد: از جمله ى آنها: هنگام مرگ، عالم برزخ، درياى ميزان، عرصات محشر، پل صراط و محاسبه ى اعمال.سلمان! واى بر كسانى كه به او ظلم كنند و واى بر آنان كه به شوهر او جفا نمايند، حتى واى بر ستمگرانى كه به فرزندان و شيعيان وى ستم كنند.اين حديث مى رساند كه عشق و علاقه به فاطمه عليهاالسلام در عرصات محشر نيز نجات دهنده است.
مقامات بهشتى حضرت زهرا و شيعيان ايشان
ابوجعفر طبرى در كتاب بشارة المصطفى از همام ابى على نقل مى كند كه گفت به كعب الاحبار گفتم: نظر شما درباره ى شيعيان على بن ابيطالب (ع) چيست؟در پاسخ گفت: اى همام! من صفات آنها را در قرآن يافته ام، آنها حزب خدا و انصار دين خدا و پيرو ولّى هدا، و بندگان خاص و بزرگوار خدا در ميان خلق هستند، خداوند آنها را براى دين خود برگزيده، و براى بهشت خود آفريده است، آنها در فردوس اعلاى بهشت در ميان خيمه و اطاقهائى كه از (دانه هاى شفّاف) مرواريد و لؤلؤ برپا شده، سكونت مى كنند، آنها در ميان مقرّبان ابرار هستند و از نوشابه ى دست نخورده سر بسته سيراب مى شوند، اين نوشابه از آب چشمه اى است كه تسنيم نام دارد، كه به آنها اختصاص دارد، تسنيم چشمه اى است كه خداوند آن را به حضرت فاطمه دختر محمّد (ص) و همسر على (ع) عطا فرموده است كه منبع آن چشمه زير ستونى قرار دارد كه قبّه ى آن ستون در خنكى و برودت مانند كافور، و در طعم مانند زنجبيل و در بو مانند مُشك است، سپس آب آن چشمه در جويها جريان مى يابد، شيعيان و دوستان فاطمه (س) از آن مى آشامند، و آن قُبّه داراى چهار ستون است، يك ستون آن از مرواريد سفيد است، كه در زير آن چشمه اى بنام طهور قرار دارد، و يك ستون آن از زُمُرّد سبز است كه در زير آن دو چشمه پر فوران از شراب طهور و عسل قرار دارد، هر يك از آن چشمه ها به سوى قسمت پائين بهشت جريان دارند، جز چشمه ى تسنيم كه در قسمت اعلاى بهشت، روان است كه خواص بهشتيان از آن مى آشامند، و آن شيعيان و دوستان على (ع) هستند، و اين است تفسير قول خدا كه در قرآن مى فرمايد:يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيق مَخْتُومٍ... عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ.آنها از شراب زلال دست نخورده ى سر بسته سيراب مى شوند... همان چشمه اى كه مقرّبان از آن مى نوشد (مطفّفين- 25- 28) پس اين نعمت بر شيعيان گوارا باد.سپس كعب الاحبار گفت: سوگند به خدا، شيعيان را دوست نمى دارد مگر كسانى كه خداوند از آنها، عهد و ميثاق گرفته است.ابوجعفرى طبرى پس از نقل فوق، مى گويد: سزاوار است كه شيعيان، اين حديث را با آب طلا بنويسند، تا نقل بسيار شده و از نابودى، حفظ گردد، و به مفاد آن عمل كنند كه موجب دستيابى به آنهمه درجات عالى بهشتى خواهد گرديد، با توجّه به اينكه اين روايت از اهل تسنّن نقل شده است كه براى حجّت بودن، رساتر است (و از تهمت ساختگى شيعه بدور است) و صحّتش روشنتر مى باشد.پاسخ به سؤال سلمان
و نيز طبرى در كتاب بشارة المصطفى از كتاب كنز نقل مى كند كه ابوذر گفت: سلمان و بلال حبشى را ديدم نزد پيامبر (ص) آمدند، ناگهان سلمان بروى قدم رسول خدا (ص) افتاد و بوسيد، پيامبر (ص) او را از اين كار كنار زد و به او فرمود: اى سلمان، آن كارى را كه عجم ها براى شاهان خود انجام مى دهند، نسبت به من انجام مده، من بنده اى از بندگان خدا هستم، مانند بندگان مى خورم و مى نشينم
سلمان عرض كرد: اى مولاى من از تو مى خواهم از فضائل فاطمه (س) در قيامت، به من خبر بدهى!پيامبر (ص) با چهره اى خندان به او نگريست و فرمود: سوگند به خدائى كه جانم در دست قدرت او است، فاطمه (س) همان بانوئى است كه در عرصه ى محشر، سوار بر شتر عبور مى كند كه سرش (نمودى) از خشيت خدا است، و چشمانش از نور خدا مى باشد، تا اينكه فرمود: جبرئيل در سمت راست آن شتر، و ميكائيل در سمت چپ آن، و على (ع) در پيشاپيش آن، و حسن و حسين (ع) در پشت سر آن حركت مى كنند، خداوند حافظ و نگهبان او است، تا از صحنه ى محشر عبور كند در اين هنگام ناگهان از جانب خدا ندا مى رسد:اى همه ى خلايق! چشمهاى خود را فروخوابانيد، و سرهاى خود را پائين آوريد، اين فاطمه دختر پيامبر شما، همسر على (ع) امام شما، مادر حسن و حسين (ع) است، پس از پل صراط عبور مى كند در حالى كه دو چادر شفّاف و سفيد بر سر دارد.وقتى كه فاطمه (س) وارد بهشت مى شود و به نعمتها و مواهبى كه خداوند براى او آماده ساخته مى نگرد، مى گويد:بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى اَذْهَبَ عَنّا الْحُزْنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ اَحَلَّنا دارَ الْمَقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ، لايَمَسُّنا فِيها لُغُوبٌ.: بنام خداوند مهربان، حمد و سپاس خداوند را كه: حزن و اندوه را از ما دور ساخت، البته خداى ما بخشنده و شكر پذير است، آن خدائى كه ما را در مقام عالى از عطاى خود قرار داد كه در آن هيچگونه رنج و ناگوارى به ما نمى رسد .رسول خدا (ص) فرمود: پس از آن خداوند به فاطمه (س) وحى مى كند: اى فاطمه! آنچه مى خواهى از من مسئلت كن كه به تو عطا مى كنم و تو را خشنود سازم
فاطمه (س) عرض مى كند: خدايا تو اميد منى، بلكه بالاتر از اميد منى، از درگاه تو مسئلت مى كنم كه دوستان من و دوستان دودمان مرا در آتش دوزخ، عذاب نكنى.خداوند به او وحى مى كند: اى فاطمه! به عزّت و جلالم سوگند، دو هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمين، به خود سوگند ياد نموده ام كه دوستان تو، و دوستان عترت تو را به آتش عذاب نكنم.
درج نام فاطمه زهرا بر ساق عرش و در بهشت :
فضائل مشترك حضرت زهرا (س) اين است كه نام پنج تن بر ساق عرش و بر در بهشت نوشته شده است و آن موجودات مقدس بر همه ى فرشتگان معرفى شده اند و ملائك آنان را ديده و شناخته اند.ابن عباس از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل مى كند كه حضرت فرمود: ليلة عرج بى الى السماء رايت على باب الجنة مكتوبا: لا اله الا اللَّه، محمد رسول اللَّه، على حبيب اللَّه، الحسن والحسين صفوة اللَّه، فاطمة خيرة اللَّه، على مبغضيهم لعنةاللَّه .[ تاريخ بغداد ج 1/ 259، مناقب خوارزمى ص 214، كفايةالطالب ص 274، تاريخ مدينه دمشق (ط دار الفكر) ج 14/ 170، تاريخ ابن عساكر (ترجمه الحسين ع) ص 130، مسند الفردوس (ج 3/ 118 مخطوط، به نقل از احقاق الحق ج 24/ 432).از ميان مصادر شيعى كه اين روايت را- با تفاوت اندكى- نقل كرده اند مى توان به امالى طوسى ج 1/ 366، كشف الغمه اربلى ج 1/ 94 و بحارالانوار ج 27/ 4 اشاره نمود. تصوير حضرت زهرا در بهشت :
از ديگر منقبتى كه حضرت صديقه سلام اللَّه عليها با پدر و فرزندانش اشتراك دارد منور بودن بهشت است با تصوير او.انس از حضرت رسول اكرم روايت مى كند كه آن حضرت فرمود:ان آدم صلوات اللَّه عليه نظر فى الجنة فلم ير صوره مثل صورته فقال: الهى ليس فى الجنة صورة مثل صورتى؟ فاخبره اللَّه تعالى و اشار الى جنة الفردوس، فراى قصرا من ياقوته بيضاء فدخلها فراى خمس صور مكتوب على كل صورة اسمها: انا محمود و هذا احمد، انا الاعلى و هذا على، انا الفاطر و هذه فاطمه، انا المحسن و هذا حسن، انا ذوالاحسان و هذا حسين .[زين الفتى فى شرح سوره هل اتى (تاليف عاصمى).] حضرت آدم چون در بهشت به هر سو نگريست و صورتى را به شكل و قيافه ى خود نيافت، عرض كرد: خدايا، صورتى نظير چهره ى من نيافريده اى؟ خداى متعال او را متوجه بهشت فردوس كرد و حضرت آدم در آنجا قصرى از ياقوت سفيد ديد و هنگامى كه وارد آن قصر شد، پنج تصوير مشاهده كرد كه اسامى هريك از آنان به اين شرح نوشته شده بود: من محمودم و اين احمد است، من اعلى هستم و اين على است، من فاطرم و اين فاطمه است، من محسنم و اين حسن است، من ذوالاحسانم و اين حسين است .
بشارت بهشت بر شيعيان حضرت زهرا :
چنانكه رسول اكرم به شيعيان اميرالمؤمنين و فرزندان معصومش بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبى بيان داشته اند، نسبت به شيعيان زهرا عليهاالسلام نيز عينا با ذكر همان مناقب مژده ى بهشت داده اند. شيعه يعنى تابع و پيرو و اقتداكننده. شيعه ى على كسى است كه از على عليه السلام هدايت مى يابد و همراه او و متمسك و دست به دامان اوست. شيعه ى فاطمه عليهاالسلام در اخبار عينا در رديف شيعيان على است. گاه پيامبر اكرم در مدح شيعيان اميرالمؤمنين سخن مى گويد، و گاه در منقبت شيعيان فاطمه سلام اللَّه عليها و همين روش رسول خدا نشانگر اين است كه حضرت زهرا عليهاالسلام خود استقلال دارد و داراى كرامات و مقام والا و صاحب ولايت كبرى مى باشد.اينك حديثى از پيامبر اكرم در شان آن حضرت:عن جابر بن عبداللَّه مرفوعالا اذا كان يوم القيامة تقبل ابنتى فاطمة على ناقة من نوق الجنة...، خطامها من لولو رطب، قوائمها من الزمرد الاخضر، ذنبها من المسك الاذفر، عيناها ياقوتتان حمراوان، عليها قبة من نور، يرى ظاهرها من باطنها، و باطنها من ظاهرها، داخلها عفو اللَّه، خارجها رحمةاللَّه، على راسها تاج من نور، للتاج سبعون ركنا، كل ركن مرصع بالدر و الياقوت. يضى ء كما يضى ء الكوكب الدرى فى افق السماء على يمينها سبعون الف ملك، و عن شمالها سبعون الف ملك، و جبرئيل آخذ بخطام الناقة، ينادى باعلى صوته:غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه بنت محمد؛ فلا يبقى يومئذ نبى و لا رسول و لا صديق و لا شهيد الا غضوا ابصارهم حتى تجوز فاطمة فتسير حتى تحاذى عرش ربها جل جلاله...، فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: يا حبيبتى و ابنة حبيبى، سلينى تعطى، واشفعى تشفعى.... فتقول: الهى و سيدى ذريتى و شيعتى، و شيعة ذريتى و محبى، و محبى ذريتى. فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: اين ذرية فاطمة و شيعتها و محبوها و محبو ذريتها، فيقبلون و قد احاط بهم ملائكة الرحمة، فتقدمهم فاطمة، حتى تدخلهم الجنة .[امالى صدوق ص 25، بحارالانوار ج 43/ 220 219.] جابر بن عبداللَّه از رسول خدا روايت مى كند كه فرمود:هنگامى كه روز قيامت فرارسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقه اى از ناقه هاى بهشتى وارد عرصه محشر مى شود، كه مهار آن ناقه از مرواريد درخشان و چهارپاى آن از زمرد سبز، دنباله اش از مشك بهشتى، چشمانش از ياقوت سرخ، و بر فراز آن، قبه اى (خيمه اى) از نور، كه بيرون آن از درونش و درون آن از بيرونش نمايان است. فضاى داخل آن قبه، انوار عفو الهى و خارج آن خيمه، پرتو رحمت خدايى است. و بر فرازش تاجى از نور كه داراى هفتاد پايه است از در و ياقوت كه همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مركب هفتاد هزار ملك، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است- و جبرئيل در حالى كه مهار ناقه را گرفته است- با صداى بلندى ندا مى كند: نگاه خود را فراسوى خويش گيريد، و نظرها به پايين افكنيد، اين فاطمه دختر محمد است كه عبور مى كند. در آن هنگام، حتى انبيا و صديقين و شهدا همگى از ادب، ديده فرومى گيرند؛ تا اينكه فاطمه عبور مى كند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى گيرد، آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا مى شود:
اى محبوبه ى من، و اى دختر حبيب من، بخواه از من آنچه مى خواهى؛ تا عطايت كنم و شفاعت كن هر كه را مايلى تا قبول فرمايم.در جواب عرضه مى دارد: اى خداى من، و اى مولاى من، درياب ذريه ى مرا، شيعيان مرا، پيروان مرا، و دوستان ذريه ى مرا. بار ديگر از جانب حق خطاب مى رسد: كجا هستند ذريه فاطمه و پيروان او؟ كجايند دوستدارانش، و دوستداران ذريه ى او؟ در آن هنگام جماعتى به پيش مى آيند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوى در ميان مى گيرند. و فاطمه عليهاالسلام در حالى كه پيشگام آنهاست همگى را همراه خود به بهشت وارد مى فرمايد .حضرت صديقه سلام اللَّه عليها در روز قيامت سوار بر مركبهاى متفاوت به تناسب مواقف متعدد است؛ و اينكه در احاديث وارده، مركبهاى آن حضرت، متفاوت ذكر شده است، و به نظر بعضى ها نوع مركب مورد اختلاف بوده است صحيح نيست. زيرا هر مركبى كه بيان شده است با مشخصات معين در موقف معين بوده و همه اش درست جاى اختلاف نيست؛ و علت اختلاف در مشخصات مركب، از اين جهت است كه هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام به سوى عرش الهى سير مى كند مركب خاصى دارد، وقتيكه از مقابل عرش به جانب بهشت روان است يك مركب مخصوص ديگر؛ و همچنين هنگام ورود به بهشت و جولان و طيران در فضاى رحمت الهى- همانند جعفر طيار- داراى مركبهاى خاص و گوناگون مى باشد. در روايتى كه ذكر شد، و مشخصات يكى از مركبهاى آن حضرت بيان گرديد و گفته شد كه جبرئيل مهار ناقه ى بهشتى زهرا سلام اللَّه عليها را در روز محشر مى گيرد. مى توان گفت كه جبرئيل، نماينده ى خاص خداى لامكان، در هر مكان و موقفى است و در برخى از آيات و روايات كه جمله ى خدا آمد بكار رفته است، دانشمندان همه را حمل بر آمدن جبرئيل نماينده ى حق تبارك و تعالى نموده اند؛ لذا هنگام ورود فاطمه عليهاالسلام به عرصه ى محشر، آن يكتا كنيز برگزيده ى خدا و بانوى بانوان عالم از اولين و آخرين، همين شايسته ى اوست كه مهار مركبش را جبريل امين بگيرد و با افتخار ندا كند:غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمة بنت محمد .[ يعنى: (چشمان خود فرودبنديد تا فاطمه عبور نمايد). اين جمله در روايات متعدد با عبارات مختلفى ايراد گرديده است، كه از آن قبيل است:غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه الصديقه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و من معها .غضوا ابصاركم كم لتجوز فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم سيده نساءالعالمين على الصراط .غضوا ابصاركم و نكسوا روسكم .غضوا ابصاركم تمر فاطمه بنت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم .غضوا ابصاركم حتى تعبر فاطمه بنت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم .غضوا ابصاركم حتى تمر فاطمه بنت حبيب اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم .غضوا الابصار فان هذه فاطمه تسير .غضوا ابصاركم فهذه فاطمه بنت محمد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم تمر على الصراط .نكسوا روسكم و غضوا ابصاركم حتى تجوز فاطمه على الصراط .طاطاوا الروس و غضوا الابصار، فان هذه فاطمه تسير الى الجنه .حاكم نيسابورى درباره ى روايت فوق مى گويد: اين حديث- على شرط الشيخين (يعتى بر مبناى شرط بخارى و مسلم)- صحيح است . (مستدرك حاكم ج 3/ 153).ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه ج 9/ 193 پس از نقل اين روايت چنين مى گويد: و هذا من الاحاديث الصحيحه،.و ليس من الاخبار المستضعفه . يعنى اين روايت از احاديث صحيحه مى باشد و از جمله احاديث ضعيف نيست.بعضى از مصادر اين روايت در كتب عامه از اين قرار است: معجم كبير طبرانى ج 1/ 108/ ح 180، مستدرك حاكم ج 3/ 153، 161، اسد الغابه ج 5/ 523، تلخيص المستدرك ج 3/ 153، فرائد السمطين ج 2/ 49/ ح 380، الصواعق المحرقه ص 289، كنز العمال ج 12/ ص 105، 106/ ح 34209- 34211، ص 108/ ح 34219، ص 109، 110/ ح 34229، ينابيع الموده ص 182، الاتحاف ص 46.اين روايت در كتب شيعه نيز موجود است كه از جمله مى توان به مصادر ذيل مراجعه نمود: تفسير الامام العسكرى- ذيل تفسير سوره ى البقره، آيه ى 93- ص 434، كنز الفوائد ص 253، 254، 355، 356، تفسير فرات ص 437، 438/ ح 578. كسانى كه مايل به بررسى بيشتر روايات شيعى در اين باره هستند مراجعه بفرمايند به: بحارالانوار ج 7/ 336، ج 32/ 610، ج 37/ 70، ج 43/ 52، 53، 62، 64، 219، 220، 221، 223، 224، ج 68/ 59.در يك روايت ديگر از رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم چنين نقل شده است كه فرمود:... ينادى مناد من بطنان العرش، يا اهل القيامه غضوا ابصاركم، هذه فاطمه بنت محمد، تمر على الصراط، فتمر فاطمه عليها و تمر شيعتها على الصراط كالبرق الخاطف... .[بحارالانوار ج 43/ 223.]
روز قيامت منادى از ميان عرش الهى ندا مى كند: اى اهل محشر چشمان خود فروگيريد، اين فاطمه دختر محمد است كه از صراط عبور مى كند، آنگاه فاطمه با شيعيان بسرعت برق از صراط مى گذرند .در حديث ديگرى از حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه فرمود:... ثم يقول جبرئيل: يا فاطمه سلى حاجتك. فتقولين: يا رب شيعتى. فيقول اللَّه عز و جل: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه ولدى. فيقول اللَّه: قد غفرت لهم. فتقولين: يا رب شيعه شيعتى. فيقول اللَّه: انطلقى فمن اعتصم بك فهو معك فى الجنه. فعند ذلك يود الخلائق انهم كانوا فاطميين، فتسيرين و معك شيعتك و شيعه ولدك و شيعه اميرالمؤمنين آمنه روعاتهم... .[تفسير فرات ص 444- 447/ ح 587، بحارالانوار ج 8/ 54، 43/ 227. اين حديث كه توسط اميرالمؤمنين از پيامبر اكرم نقل گرديده است نسبتا طويل است و در آن به بعضى از مناقب حضرت زهرا عليهاالسلام- خصوصا به موقف و مقام حضرت صديقه در محشر- اشاره گرديده كه ما بدليل اهميت آن، متن كامل روايت را در تعليق شماره ى 5 آورده ايم.]
پس آنگاه جبرئيل عرض مى كند: اى فاطمه، هر چه مى خواهى از خداى خويش طلب كن. فاطمه عرض مى كند: خدايا، شيعيان مرا درياب. خطاب مى رسد: همه ى شيعيان تو را آمرزيدم. عرضه مى دارد: پروردگارا، شيعه ى فرزندانم را نيز نجات بده. ندا مى آيد: همه ى آنان را بخشيدم؛ يا فاطمه، اينك در ميان اهل محشر برو و هر كسى كه به تو پناهنده شود، همراه تو به بهشت وارد خواهد شد. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم سپس به سخنان چنين ادامه داد: در آن هنگام همه ى مردم آرزو مى كنند كه اى كاش ما نيز فاطمى بوديم. يا فاطمه، در چنين روزى است كه شيعيان تو، پيروان اولاد تو، و شيعيان اميرالمؤمنين در پى تو به سلامت وارد بهشت مى شوند .جناب جابر در يك حديث مفصل از حضرت باقر سلام اللَّه عليه نقل مى كند كه فرمود:... واللَّه يا جابر انها ذلك اليوم لتلتقط شيعتها و محبيها كما يلتقط الطير الحب الجيد من الحب الردى ء، فاذا سار شيعتها معها عند باب الجنه، يلقى اللَّه فى قلوبهم ان يلتفتوا، فاذا التفتوا فيقول اللَّه عز و جل: يا احبائى ما التفاتكم؟ فقد شفعت فيكم فاطمه بنت حبيبى. فيقولون: يا رب احببنا ان يعرف قدرنا فى مثل هذا اليوم. فيقول اللَّه: يا احبائى ارجعوا و انظروا من احبكم لحب فاطمه، انظروا من اطعمكم لحب فاطمه، انظروا من كساكم لحب فاطمه، انظروا من سقاكم شربه فى حب فاطمه، انظروا من رد عنكم غيبه فى حب فاطمه، خذوا بيده و ادخلوه الجنه. قال ابوجعفر: واللَّه لا يبقى فى الناس الا شاك او كافر او منافق... .[تفسير فرات ص 299/ ح 403، بحارالانوار 8/ 52، 43/ 65. متن كامل اين روايت در تعليق شماره ى 6 آمده است.]
به خدا قسم يا جابر، اين است همان روزى كه مادرم زهرا شيعيان خود را از ميان اهل محشر جدا مى كند چنان مرغى كه دانه هاى خوب را از بد جدا مى سازد. و چون همراه فاطمه شيعيانش به در بهشت مى رسند، خدا در قلب آنان چنين القاء مى فرمايد كه به پشت سر خويش نگاه كنند؛ آنگاه كه به عقب سر خود نظر افكنند، از جانب خداى تعالى خطاب مى شود: سبب چيست كه شما به پشت سرتان نگاه مى كنيد؟ من كه شفاعت فاطمه دخترم حبيبم محمد را درباره ى شما پذيرفتم. عرض مى كنند: پروردگارا دوست مى داريم قدر و منزلت ما شيعيان فاطمه در چنين روزى شناخته شود. پس، از جانب خداى تعالى خطاب مى شود: اى دوستان من برگرديد، برگرديد (به صحنه ى محشر)، نظر افكنيد (در ميان آن جماعت و) هركس را كه براى دوستى فاطمه شما را دوست داشته است هر كس را كه به خاطر زهرا به شما دوستداران فاطمه اطعام كرده؛ نيكى نموده، و با جرعه ى آبى سيرابتان كرده، و يا از غيبت افراد درباره ى شما مانع شده است: دست او را بگيريد و به بهشت واردش كنيد، سپس حضرت ابوجعفر (امام باقر) عليه السلام اضافه فرمود: به خدا سوگند از بركت محبت جده ام زهرا كسى بر جاى نمى ماند جز آنكسى كه نسبت به مقام والاى آل محمد ترديد داشته و يا كافر و يا منافق باشد .در تفسير فرات بن ابراهيم روايتى از حضرت رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله و سلم منقول است كه آن حضرت فرمود:... تدخل فاطمة ابنتى الجنة و ذريتها و شيعتها...، و ذلك قوله تعالى: (لا يحزنهم الفزع الاكبر) [سوره ى الانبياء، آيه ى 103.]
... (و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون) [سوره ى الانبياء، آيه ى 102.] هى واللَّه فاطمة و ذريتها و شيعتها... .[اين عبارت در دو روايت نقل شده است كه هر دو در كتاب تفسير فرات آمده است. مراجعه بفرماييد به: تفسير فرات ص 269، 437، 438/ ح 362، 578، بحارالانوار ج 7/ 336، ج 43/ 63، ج 65/ 60.]