عرفان حضرت زهرا - ساختار علمی نرم افزار حضرت زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ساختار علمی نرم افزار حضرت زهرا (س) - نسخه متنی

مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

- مقصود از پيامبران من، و از صديقان برادرم على عليه السلام، و از شهداء عمويم حمزه، و از صالحان دخترم فاطمه و فرزندان او حسن و حسين عليهم السلام هستند...

بيان:

كدام عظمت و فضيلت براى فاطمه عليهاالسلام بهتر از اين كه در رديف انبياء و صديقين و شهداء و صالحين قرار گيرد، بلكه خود از صالحين باشد و اهل اطاعت از خدا و رسول به ايشان ملحق شوند كه: و من يطع اللَّه والرسول فاولئك مع الذين...

عرفان حضرت زهرا

دست تكوين و تشريع، انسان را به مقامى مى رساند كه حقيقت هستى، مشهود او مى گردد. و نظاره گر نور و زيبايى مطلق مى شود و جز به محبت و عشق حق نمى انديشد و جز به صلابت حق حركت نمى كند و سخن نمى گويد، حوادث اجتماعى و سياسى جامعه، خردلى از عشق او نمى كاهند و او را بر عليه هستى برنمى انگيزند؛ زيرا كه با شهود خويش به حقيقت هستى راه يافته و در هستى جز خير و زيبايى و محبت و لذت چيزى نمى يابد و شاديها و غمها را ناشى از ماهياتى مى بيند كه در آن جز فنا و نيستى نيست. او هيچ چيز را جز رؤيت محبوب بر خود نمى پسندد به اين حقيقت رسيده است كه به هر چيز تعلق حاصل كند مظهر او خواهد گشت، لذا دل به جز خدا نمى بندد و تعلقى جز به خدا حاصل نمى كند تا مظهر اسماء و صفات او باشد و مجلاى جميل او گردد.
عارف بزرگ محمد على شاه آبادى در كتاب خود [رشحات البحار، بيان مراتب حضور قلب در عبادات، ص 173 و 174.] به بيان مراتب حضور قلب پرداخته،آنگاه راجع به مرتبه ى هفتم مى فرمايد:

مرتبه ى هفتم و آن عبارت است از مقام هدايت و ايصال به طريق و صراط ذات پروردگار كه عبارت است از ايصال به طريق اسماء و صفات او؛ زيرا اسماء و صفات عين ذات پروردگار است و چون عابد، به اين مقام نائل شود مورد تجليات اسماء و صفات حق واقع گردد و اسمى بعد از اسمى بر او تجلى كند و صفتى بعد از صفتى بر او ظاهر گردد تا اينكه غافل از صفات خود متخلق به اخلاق پروردگار شود و از اين مقام كه مقام فناى صفاتى است، تعبير به مقام طمس (پاك شدگى) مى كنند...

در مرتبه ى هشتم به مقام شهود حق به تمام كمال و جمال، و در مرتبه ى نهم به مرتبه ى عشق و محبت نسبت به ذات مقدس پروردگار كه موجب فناى در ذات حق است مى رسد انسان به مقام اسماء و صفات رسيده دست نياز جز به درگاه بى نياز دراز نمى كند و جز در آستانه ى عظمت او زانو نمى زند، با زبان تشريع فقر وجودى خويش را اظهار كرده و عاجزانه نيازمنديهاى درونى خويش را بر معبودش عرضه مى دارد:

الهى كَسرى لا يَجْبُرُهُ اِلا لُطفُكَ وَ حَنانُكَ وَ فَقْرى لا يُغنيهِ اِلّا عَطفُكَ وَ اِحسانُكَ وَ رَوْعَتى لا يُسَكِّنُها اِلا اَمانُكَ و ذلَّتى لا يُعزُّها اِلّا سُلطانُكَ وَ اُمنيتي لا يُبَلِّغُنيها اِلّا فَضْلُكَ وَ خَلتَّى لا يَسُدُّها اِلّا طَولُكَ وَ حاجَتى لا يَقضيها غَيْرُكَ... وَ غُلتَّى لا يُبَرِّدُها اِلّا وَصْلُكَ وَ لَوْعَتى لا يُطفيها اِلّا لِقاوُكَ وَ شَوقى اِلَيكَ لا يَبُلُهُ اِلّا النَّظَرُ اِلى وَجْهِكَ وَ قَرارى لا يَقِرُّدونَ دُنُوّى مِنكَ وَ لَهْفَتى لا يَرُدُّها اِلّا رَوْحُكَ...

[مفاتيح الجنان، مناجات المفتقرين.]
خدايا شكستگى و نقص مرا جز لطف و رحم و دلسوزيت اصلاح و درست نمى كند، و نيازمنديم را جز به توجه، مهربانى و احسانت مبدل به بى نيازى نمى كند، و بيم و هراسم از جز امان تو تسكين ندهد، و جز سلطنت تو ذلت و خوارى مرا مبدل به عزت نمى گرداند و جز فزونى بخششت مرا به آرزويم نرساند و نقص مرا جز عطاى ممتدت از بين نمى برد و غيرت و حاجتم را برنياورد... و حرارت اشتياقم را جز وصال تو فرونمى نشاند، و سوز و گداز قلبم را جز لقاى تو خاموش نكند، و جز نظر به وجه و جمالت شوق مرا به تو بهبودى نبخشد، و آرامشم بدون نزديكى كاملم به تو برقرار نشود، و جز نسيم روح و جانت، افسوس و اندوهم را دفع نكند... .

اينك پس از بيان كوتاهى در مورد انسان عارف، به مقام عرفانى فاطمه- سلام اللَّه عليها- در حدود فهم خود مى پردازيم:

شرايط تكوينى در انسان وجود دارد كه بسيار مؤثر در كارهاى ارادى و اختيارى او هستند؛ اگر اين شرايط مثبت باشند، در رفتار و افكار نيز تأثير مثبت خواهند گذاشت بخصوص اگر توأم با تعليم و تربيت صحيح و مثبت نيز باشند، اثرگذارى جهان مثبت تكوينى بستگى به مرتبه مثبت بودن آن دارد.

فاطمه- سلام اللَّه عليها- داراى خصوصياتى در بعد تكوين هست كه عرفان كامل تكوينى را قبل از آفرينش او در طبيعت، در او ايجاد كرده است، او از نظر تكوينى معصوم است. تنزل نور او در صلب پاك و آنگاه در رحم پاك و نمو جسمش از غذاى حلال كه به همراه تسبيح و تقديس خدا تناول شده است، زمينه ى عصمت تشريعى را فراهم آورده است، لذا شرايط و زمينه ى تكوينى به گونه اى بوده است كه در رحم به ستايش، حمد و ثناى خدا مشغول بوده است.

تربيت و پرورش زهرا- سلام اللَّه عليها- در دامان پاك خديجه- عليهاالسلام- و در كنار پدرى كه رسول خداست، زمينه را براى ظهور عرفان تشريعى هر چه بيشتر آماده مى ساخت. او لحظه اى از ياد خدا غافل نگشت و آنى از انجام تكاليف الهى و انسانى سرباز نزد، سراسر زندگى او نور است. عرفان او در اين مطلب متجلى است كه خداوند با غضب او غضب مى كند و با خشنودى او خشنود مى گردد [بحارالانوار، ج 43، ص 19، 20 و 22.]
ظهور عرفان او در آيه ى:

اَنَّ الَّذينَ يُؤذوُنَ اللَّه وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُم اللَّه فِى الدُّنيا وَ الاخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً

[ براستى آنانى كه خدا و رسولش را اذيت مى كنند خداوند اينها را در دنيا و آخرت لعنت كرده است و عذابى كه محيط بر اينهاست، مهيا فرموده است سوره ى احزاب، آيه ى 57.] مى باشد، چرا كه اذيت كردن او اذيت نمودن خداوند است [بحارالانوار، ج 43، ص 25، روايت 23.]
تجلى عرفان بانوى بزرگ اسلام و دخت رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله- در قلب و جوارحى است كه به فرموده ى پدر بزرگوارش حضرت محمد- صلّى اللَّه عليه و آله و سلم- پر از ايمان و يقين است:

انّ ابنتى فاطمة ملأ اللَّه قلبها و جوارحها ايماناً و يقيناً؛ [بحارالانوار، ج 43، ص 29، روايت 34.] براستى خداى بزرگ قلب و جوارح دخترم فاطمه- سلام اللَّه عليها- را از ايمان و يقين پر كرده است .

عرفان زهرا- سلام اللَّه عليها- در يخرج منهما اللؤلؤ والمرجان؛ يعنى، حسن و حسين- عليهماالسلام- جلوه كرد [بحارالانوار، ج 43، ص 32، روايت 39.] عرفان او فوق عرفان زنان عالم است (حتى آسيه، خديجه و مريم) و خداوند برگزيد [بحارالانوار، ج 43، ص 26، روايت 24.] و او را افضل زنان اهل ارض قرار داد [بحارالانوار، ج 43، ص 23، روايت 19.]
قالت فاطمة- عليهاالسلام- فقال لى: أما ترضين أن تأتى يوم القيامة سيدة نساء المؤمنين او سيدة نساء هذه الاُمَّة [بحارالانوار، ج 43، ص 23،روايت 19.]

/ 172