صديقة لامثلها صديقة
بدا بذالك الوجود الظاهر
هى البتول الطهر و العذراء
فانها سيدة النساء
و مريم الكبرى بلا خفاء.
تفرغ بالصدق عن الحقيقة
سر ظهور الحق فى المظاهر
كمريم الطهر و لا سواء
و مريم الكبرى بلا خفاء.
و مريم الكبرى بلا خفاء.
2. شعر از حضرت آيت اللَّه محمد حسين غروى اصفهانى. ]
بدين ترتيب فضيلت و سرورى فاطمه عليهاالسلام بر آسيه و مريم ثابت مى شود. آرى، مقام و منزلت زهراى مرضيه نه تنها بسى والاتر از مقام آسيه و مريم صديقه است، كه اوج فضيلت آسيه و مريم بدان است كه توفيق خدمتگزارى آستان حضرت خديجه ى كبرى را به هنگامه ى وضع حمل فاطمه زهرا يافته اند:چگونگى ولادت يگانه كوثر محمدى را مى توان از بيان سلاله ى راستين او، امام صادق عليه السلام، جويا شد: از آن هنگام كه خديجه ى كبرا ازدواج با محمد خاتم انبيا را اختيار نمود، زنان كينه جوى قريش جملگى از او دورى گزيدند و او را در وادى تنهايى واگذاردند، به گونه اى كه هيچ زنى را اجازه ى ديدار با خديجه كبرا نمى دادند.... آن هنگام كه زمان وضع حمل خديجه نزديك شد، احدى از زنان مكه براى يارى او حضور نيافت، اما در اين هنگام چهار بانوى رشيد و بزرگوار به اذن خداوند از بهشت بر خديجه وارد شدند. يكى از اين زنان، زبان به سخن گشود و گفت: انا سارة و هذه آسية بنت مزاحم و هى رفيقتك فى الجنة و هذه مريم بنت عمران و هذه صفورا بنت شعيب. بعثنا اللَّه تعالى اليك لنلى من امرك ما تلى النساء من النساء، من ساره (همسر ابراهيم خليل) و اين آسيه دختر مزاحم و او مريم دختر عمران و ديگرى صفورا دختر شعيب است. ما فرستادگان پروردگاريم تا ياريگر تو در لحظه اى باشيم كه هر زنى به كمك ديگر زنان نيازمند است، و آنگاه خديجه را كمك كردند تا فاطمه پاك و پاكيزه به دنيا آمد. هنگامى كه فاطمه متولد شد چنان نورى از او ساطع شد كه تمام خانه هاى مكه و مشرق و مغرب عالم را در بر گرفت.
در اين هنگام ده نفر از حوريان بهشتى بر آن خانه وارد شدند در حالى كه هر يك، دو ظرف پر از آب كوثر به دست داشتند. بانويى كه پيش روى خديجه بود (مريم) فاطمه را برداشت و با آب كوثر غسل داد و آنگاه فاطمه را در پارچه ى سفيدى، از شير سفيدتر و از مشك خوشبوتر، پيچيد و پارچه ى ديگرى را مقنعه ى او كرد. آنگاه با فاطمه سخن گفت. فاطمه فرمود: اشهد ان لا اله الا اللَّه و ان ابى رسول اللَّه سيد الانبياء و ان بعلى سيد الاوصياء و ولدى سادة الاسباط. آنگاه هريك از آن بانوان را به اسم صدا زد و به يكايك ايشان سلام كرد. آن بانوان، شادمان و حوريان بهشتى خندان شدند. اهل آسمان ها نيز ولادت سرور زنان جهان را به يكديگر بشارت دادند. در آن لحظه نورى بى نظير در آسمان درخشيدن گرفت كه تا آن روز چنان نورى ديده نشده بود. اين بار بانوان (مريم، آسيه، ساره، صفورا) فاطمه را به آغوش خديجه سپردند و گفتند: اين دختر را بگير كه پاك كننده (طاهر) و پاك شده (مطهر) و پربركت (مباركة) است. خداوند به او و نسل او بركت داده است.
امالى شيخ صدوق: ص 457. غايةالحرام: ص 177. دلائل الامامة: ص 8. بحارالانوار: ج 43، ص 2.
مريم به ابريق بهشتى شويد او را
عيسى فراز آسمان ها جويد او را
عيسى فراز آسمان ها جويد او را
عيسى فراز آسمان ها جويد او را
توسل حضرت ابوطالب به حضرت زهرا
قبل از تولد على (ع) در مكه زلزله ى شديدى رخ داد، به طورى كه سنگهاى بزرگ از كوه بلقيس جدا شده و به پايين پرتاب مى شد. حضرت ابوطالب (ع) بر بلندى آمد و گفت: الهى و سيدى اسئلك بالمحمدية المحمودة و بالعلوية العالية و بالفاطمية البيضاء الا تفضلت على اهل التهامة بالرحمة والرأفة .پس همان زمان زمين آرام گرفت و مردم آن كلمات را حفظ كرده و در شدايد و بلاها مى خواندند، ولى جهت آن را نمى دانستند.توسل حضرت زكريا به حضرت زهرا
مولايمان حضرت بقية اللَّه، ارواحنا فداه، در پاسخ سعد بن عبداللَّه در ضمن حديثى طولانى مى فرمايد:حضرت زكريا از پروردگارش درخواست نمود كه نامهاى پنج تن را به او بياموزد. جبرئيل (ع) بر او نازل شده آنها را به او آموخت. هرگاه كه زكريا نام محمد، على، فاطمه، و حسن (ع) را مى برد، اندوهش برطرف مى شد، ولى همين كه نام حسين (ع) را مى برد، بغض گلويش را مى فشرد و نفسش به شماره مى افتاد و گريه اش مى گرفت.روزى گفت: خداوندا! چه سرى دارد كه هرگاه نام چهار نفر از اينان را مى برم غم و اندوهم برطرف شده و خاطرم تسكين مى يابد، ولى به هنگام نام بردن از حسين (ع) اشكم جارى و آه و ناله ام بلند مى شود؟خداوند متعال داستان حسين (ع) را به او خبر داده و فرمود: كهيعص .[ سوره ى مريم، آيه ى 1. ] كاف اسم كربلا، هاء هلاكت و نابودى خاندان پيامبر، ياء يزيد كه به حسين ظلم و ستم نمود، عين اشاره به عطش و تشنگى حسين و صاد صبر او است.زكريا (ع) كه اين مطلب را شنيد، سه روز از مسجد خود بيرون نرفت و دستور داد كسى بر او وارد نشود و شروع به گريه و زارى نمود و ذكر مصيبت او اين عبارات بود:خداوندا! آيا بهترين آفريدگانت به فرزندش مصيبت زده مى شود؟ آيا چنين مصيبتى بر آستانه ى آنان فرود مى آيد؟ خداوندا! آيا على و فاطمه اين چنين عزادار مى شوند؟
بعد گفت:خداوندا! فرزندى به من بده كه در دوران پيرى ديدگانم به او روشن شده، وارث و جانشين من باشد! او را براى من به مانند حسين (ع) نسبت به حضرت محمد (ص) قرار ده! بعد از آنكه او را به من دادى، مرا گرفتار محبت او گردان و بعد همانگونه كه حبيبت محمد (ص) به مصيبت او دچار مى شود، مرا نيز دچار مصيبت او بگردان!خداوند، يحيى (ع) را به زكريا داد و او را به مصيبت فقدان او دچار كرد. دوران حمل يحيى، همچون دوران حمل حسين، شش ماه بود.
[بحارالانوار، ج 52، ص 84.]
نمونه اى از كرامات و معجزات حضرت زهرا
نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا :
1. آمدن لباس ها و زيورهاى بهشتى براى حضرت زهرا 2. لباس بهشتى حضرت زهرا در مجلس عروسى 3. فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا حضرت فاطمه عليهاالسلام در پيشگاه خدا آن چنان معزز بود كه بارها مورد عنايت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى شد كه اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم:پيامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هريك از زنانش مراجعه كرد، ولى آنان نيز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه ى دخترش فاطمه عليهاالسلام سركشيد، تا در آن خانه ى اميد به مقصود رسد، ولى فاطمه عليهاالسلام و بچه هايش گرسنه بودند و تكه نانى در آنجا نيز به دست نيامد.هنوز چند دقيقه بيش نبود كه رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترك كرده بود كه مختصر طعامى از سوى يكى از همسايه ها به آن بانو رسيد. فاطمه عليهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى مانم، ولى اين تكه نان و گوشت را به پدرم مى خورانم، و لذا يكى از حسنين را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه اش دعوت كرد.فاطمه اهدايى همسايه را كه دو تكه نان و مختصر گوشتى بود، در يك ظرف سرپوشيده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر ديدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه عليهاالسلام خود نيز از اين مائده ى آسمانى تعجب مى كرد و خيره خيره به آن تماشا مى نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! اين طعام چگونه و از كجا رسيد؟ فاطمه عليهاالسلام جواب داد:هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشا بغير حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلك شبيهه بسيدة نسا بنى اسرائيل فانها كانت اذا رزقها اللَّه شيئا فسئلت عنه قالت: هو من عنداللَّه ان اللَّه يرزق من يشاء بغير حساب.[آل عمران/ 37.]آن از بركات و الطاف الهى است، خداوند به هركسى بخواهد بدون محدوديت عطا مى كند.رسول خدا چون سخن دخترش را شنيد فرمود: سپاس خدايى را كه تو را همانند مريم سرور زنان بنى اسرائيل قرار داده، زيرا او نيز هرگاه مورد عنايت الهى قرار مى گرفت و خداوند برايش مائده مى فرستاد، كه جواب سؤال مى گفت: اين طعام از جانب خدا است، او به هركسى بخواهد روزى بى حساب مى دهد.آنگاه رسول خدا على عليه السلام را نيز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سير شدند و زنان و اهل بيت پيامبر نيز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه عليهاالسلام براى همسايگان نيز از طعام آسمانى كه از الطاف خفيه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت....[فرائدالسمطين، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجليات ولايت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعيون شبر، ج 1، ص 136.]
موائد آسمانى براى فاطمه عليهاالسلام در يكى دوبار محدود نمى گردد، او بارها از خداوند خويش درخواست طعام كرد و پروردگار عالم نيز بى درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى اميرالمؤمنين على عليه السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه عليهاالسلام طعام خواست، ولى در خانه چيزى نبود. فاطمه عليهاالسلام گفت: يا على! در خانه طعامى نيست، من و بچه هايت دو روز است كه گرسنه ايم و مختصر طعامى هم كه بود، آن را به تو خورانديم و خود در گرسنگى صبر كرديم.على عليه السلام از شنيدن اين سخن فوق العاده ناراحت گشته و اشك در چشمانش حلقه زد و براى تهيه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و يك دينار قرض گرفت تا مشكل گرسنگى خانواده اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون يكى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گريه زن و بچه ها او را در بيرون از خانه آواره كرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره اش بدون چاره....على از درد او آگاه شد و مانند هميشه ايثار كرد و ديگران را بر خود و خانواده اش مقدم داشت و بدين وسيله يكى از دوستانش را كه مقداد نام داشت خوشحال و خوش دل ساخت.على عليه السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد كرد و مشغول عبادت شد از آن سو پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله مأمور گشت شب را در خانه ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى پذيرى؟ مولاى متقيان سكوت كرد، چرا كه زمينه پذيرايى نداشت و فاطمه عليهاالسلام و حسنين گرسنه مانده بودند و پول تهيه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى دهى؟ يا بگو: بلى، تا با تو آيم و يا بگو: نه، تا راه ديگر پيش گيرم. على عليه السلام عرض كرد: يا رسول اللَّه! بفرماييد.رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه ى فاطمه عليهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا ديدار كردند، فاطمه عليهاالسلام در حال نماز و نيايش بود و خدا را مى خواند، او صداى پدر را شنيد و به سوى او آمد و خوش آمد گفت و سفره را باز كرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سير كند و چاره نيافته ها را چاره ساز باشد.على عليه السلام به فاطمه عليهاالسلام خيره خيره نگاه مى كرد و با زبان بى زبانى سؤال مى نمود: يا فاطمه! اين طعام از كجا؟
پيش از آنكه فاطمه عليهاالسلام جواب گويد رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد:يا على! هذا جزا دينارك من عنداللَّه.اين غذا پاداش آن دينارى است كه به مقداد دادى.خداوند به شما جريان زكريا و مريم را تكرار كرد.[اشاره است به آيه ى 37 سوره ى آل عمران كه زكريا موائد آسمانى را در محراب مريم ديد.] و از طعام هاى بهشتى مرحمت نمود...[محجة البيضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار.]
1.
نزديك شدن مردم به هلاكت به واسطه ى نفرين حضرت زهرا
2.
مستجاب شدن نفرين حضرت زهرا در مورد عمر .
3. ملاقات حوريان بهشتى با حضرت زهرا
4.نازل شدن جبرئيل بر حضرت زهرا پس از رحلت پيامبر
5.در آغوش كشيدن حسنين توسط حضرت زهرا بعد از شهادت
4. خاكسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمين با اميرالمؤمنين
6.اقرار به رسالت پدر در شكم مادر
وقتى كه كفار از پيامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود كه خديجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خديجه از اين سؤال كفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى كسانى كه محمد را تكذيب مى كنند! در حالى كه او فرستاده ى پروردگار من است.پس فاطمه (س) از شكم مادرش صدا كرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زيرا خدا با پدر من مى باشد.پس وقتى كه مدت حمل خديجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسيد، خديجه فاطمه (س) را به دنيا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.
[روض الفائق، ص 214.]
چرخيدن آسياى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا
جناب ابوذر مى گويد: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسياب دستى را ديدم كه بدون اينكه كسى باشد به خودى خود، مى گردد. دوباره او را خواندم، بيرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتيم و پيامبر متوجه على (ع) شد و چيزى به او گفت كه من نفهميدم.گفتم: شگفتا! از دستاسى كه بدون گرداننده مى گردد.آنگاه پيامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ايمان و يقين كرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او كمك كرد و كفايتش نمود. مگر نمى دانى كه خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را يارى دهند؟![بحارالانوار، ج 43، ص 29.]
حرام بودن آتش بر فاطمه زهرا
روزى عايشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى كه آن حضرت براى حسن و حسين (ع) با آرد و شير و روغن در ديگى غذاى حريره درست مى كرد. ديگ بر روى اجاق و آتش مى جوشيد و بالا مى آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى زد.عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده، نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت آورى ديدم، و آن اينكه دست به درون ديگى كه بر روى آتش مى جوشيد برده، آن را به هم مى زد.گفت: دختركم! اين را پنهان كن كه كار مهمى است.اين خبر كه به گوش پيامبر اكرم (ص) رسيد، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:همانا مردم ديدن ديگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى كنند. سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برگزيد، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پيوند فاطمه حرام كرده است، فرزندان و شيعيان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند كه آتش و خورشيد و ماه از آنها فرمانبردارى كرده در پيش رويش جنيان شمشير زده، پيامبران به پيمان و عهد خود درباره ى او وفا مى كنند، زمين گنجينه هاى خودش را تسليم او نموده، آسمان بركاتش را بر او نازل مى كند.واى، واى، واى به حال كسى كه در فضيلت و برترى فاطمه شك و ترديد به خود راه دهد، و لعنت و نفرين خدا بر كسى كه شوهر او، على بن ابى طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جايگاهى است و شيعيانش نيز بهترين جايگاه ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پيش از من دعا مى كند و شفاعت مى نمايد و شفاعتش على رغم ميل كسانى كه با او مخالفت مى كنند، پذيرفته مى شود.[فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پيامبر، ص 152.]حضرت زهرا در كلام انديشمندان
فاطمه الزهرا در انديشه امام خمينى :
اين نوشتار سزاوار مى بيند، نظرى به ديدگاه امام خمينى رحمه اللَّه درباره شخصيت فاطمه زهرا عليهاالسلام داشته باشد، گذشته از آنكه حضرت امام رحمه اللَّه از فرزندان حضرت زهرا عليهاالسلام است و در مكتب او پرورش يافته و عمر شريف خويش را در راه اهداف والاى اسلام و اهل بيت عليه السلام سپرى فرموده است، همزمانى ميلاد امام خمينى رحمه اللَّه (بيستم جمادى الثانى سال 1320 ه.ق) و ميلاد فاطمه زهرا عليهاالسلام بر اين مناسبت، دو چندان، افزوده است. حضرت امام رحمه اللَّه در برخى از پيامها و سخنرانيهاى خود به ترسيم و توصيف شخصيت جاودانه فاطمه زهرا عليهاالسلام پرداخته اند، اما به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه آنچه بيان كرده اند تنها اشاره به بخشى از فضايل بى پايان و وصف ناشدنى زهراى مرضيه عليهاالسلام است، نه تبيين همه ى آن، كه اصولا از قدرت بشر خارج است، و به كلام امام رحمه اللَّه نيز در اين باره خواهيم پرداخت.اينك سخنان حضرت امام رحمه اللَّه را تحت عناوينى چند به شما خواننده ى گرامى تقديم مى داريم:1- فاطمه عليهاالسلام مايه ى افتخار در دنيايى كه در آن زندگى مى كنيم، از گذشته تا حال، انسانها بر حسب ديدگاه خود از جهان و انسان و زندگى، به اشياء يا اشخاصى افتخار مى كرده اند و آنها را مايه ى فخر و مباهات خود دانسته اند، اما حضرت امام رحمه اللَّه فاطمه ى زهرا عليهاالسلام را مايه ى افتخار مى دانند، ببينيم چه كسانى به زهراى مرضيه عليهاالسلام افتخار مى كنند.الف) افتخار جهان هستى
امام رحمه اللَّه: روز پرافتخار ولادت زنى (است) كه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است.زنى كه عالم به او افتخار دارد.ب) افتخار خاندان وحى
امام رحمه اللَّه: زنى كه افتخار خاندان وحى، و چون خورشيدى بر تارك اسلام مى درخشد.تاريخ اسلام گواه احترامات بى حد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به اين مولود شريف است.ج) افتخار پيروان او
امام رحمه اللَّه: براى زن ها كمال افتخار است كه روز تولد حضرت صديقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسؤوليت.2- فاطمه عليهاالسلام تجلى كمال انسان
امام رحمه اللَّه: تمام هويت انسانى در او جلوه گر است.تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى يك انسان متصور است در فاطمه زهرا عليهاالسلام جلوه كرده و بوده است.يك انسان به تمام معنى انسان، تمام نسخه ى انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان،... تمام حيثيت زن، تمام شخصيت زن فردا (روز ميلاد) موجود شد.تمام هويت هاى كمالى كه در انسان تصور است و در زن تصور دارد، تمام، در اين زن است.نكته: حضرت امام رحمه اللَّه در بيان اينكه چرا در آيه (انا انزلناه) به شكل جمع ذكر شده است فرموده اند: بدان كه نكته ى آن تفخيم مقام حقتعالى به مبدئيت تنزيل اين كتاب شريف است... به عبارت ديگر اين صحيفه ى نورانيه (قرآن كريم) صورت اسم اعظم است چنانچه انسان كامل نيز صورت اسم اعظم است، بلكه در حقيقت اين دو در حضرت غيب يكى است و در عالم تفرقه از هم به حسب صورت متفرق (هستند).نتيجه: با توجه به اينكه حضرت امام رحمه اللَّه، حضرت زهرا را انسان كامل معرفى نموده اند و از سويى انسان كامل را صورت اسم اعظم مى دانند، نتيجه مى گيريم كه:حضرت زهرا عليهاالسلام صورت اسم اعظم الهى است .