برخوردار نمودن فرزندان از عواطف پاك مادرى :
در يكى از روزها بلال در نماز صبح تاخير كرد و از آن ماند، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او فرمود: ما حبسك؟ فقال: مررت به فاطمه و هى تصلحن و الصبى يبكى فقلت لها ان شئت كفيتك الرحى و كفيتنى الصبى و ان شئت و ان شئت كفيتك الصبى و كفيتنى الرحى فقالت انا ارفق با بنى منك فذاك حبسنى فقال فرحمتها رحمك اللَّه.چه چيز تو را نگه داشت و مانع شد؟ عرض كرد برخورد به فاطمه سلام اللَّه عليه كردم در حال آسياب كردن بود و پسربچه اش گريه مى كرد به او گفتم اگر بخواهى من عهده دار آسياب كردن مى شوم و تو عهده دار بچه و اگر هم بخواهى من بچه را نگه مى دارم و تو آسياب نمودن را انجام مى دهى فرمود من از تو به پسرم مهربانتر و مناسبترم اين كار مرا نگه داشت. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: پس تو به فاطمه سلام اللَّه عليه مهربانى كردى خداوند تو را رحمت كند. اميد دادن به فرزندان در اجابت خواسته هاى مشروع :
حضرت فاطمه- سلام اللَّه عليها- در برخورد با فرزندانش كاملاً مراقب بود و نكات تربيتى را خيلى خوب رعايت مى كرد. دو خواسته هاى فرزندانش را به گونه اى پاسخ مى داد كه آنها احساس كمبود و يا حقارت در خود نكنند.بعنوان مثال، روايتى است كه از شيخ مفيد روايت شده كه حضرت ثامن الائمه فرمود:روزى امام حسن و امام حسين از كهنگى لباس خود به مادر شكايت كردند و ايام عيد نزديك بود و گفتند اى مادر اطفال عرب به انواع جامه هاى فاخره مزين گشته اند و به آن مفاخرت مى نمايند. شما چرا از براى ما لباس نو ترتيب نمى دهى حضرت از شنيدن اين سخنان آب در ديده هاى وى گرديد. و فرمود: عزيزانم من در انديشه شما هستم و اميدوارم كه تا هنگام عيد خياط لباسهاى شما را دوخته به شما برساند. آن دو بزرگوار منتظر بودند تا آنكه شب عيد شد، باز همان كلام را فرمودند و لباسى نو را مطالبه كردند.حضرت فاطمه- عليهاالسلام- ايشان را تسلى داد. و به گوشه اى آمد از روى خضوع و خشوع است نياز را به درگاه خداوند بلند كرد و عرض كرد: اى خداى مهربان تو قادرى دل فرزندان مرا خوش نمايى به جامه اى كه من به ايشان وعده داده ام به اميد فضل تو. هنوز سخنان فاطمه تمام نشده بود كه شخصى در خانه را زد فاطمه پشت در آمد، فرمود: كيستى؟ عرض كرد، منم خياط، جامه هاى حسين را آورده ام. فاطمه زهرا ديد شخصى بقچه اى در زير بغل دارد و تسليم آن بانو نمود، چون آن را گشود، ديد دو عمامه و دو دراعة و دو قبا و دو جفت موز، كه در پشت آن سرخى داشت. صديقه طاهره زبان شكر و ثناى حضرت درب گشود.فرزندان عرض كردند: اى مادر هيچيك از كودكان عرب لباسى بدين لطافت نديده اند و نپوشيده اند در آن اثنا رسول خدا (ص) تشريف فرماى سراى فاطمه شد و حسنين را در بر گرفت و مى بوسيد. پس، فرمود: اى فاطمه اين خياط را شناختى عرض كرد: به خوبى او كسى را نديدم. حضرت فرمود: آن خازن بهشت بود و تا اين قصه را به من خبر نداد و به آسمان عروج ننمود.[رياحين الشريعه/ بحار ح 43 ص 75] مطلبى كه از اين حديث برداشت مى شود، اينكه: اميد به فضل خداوند در انسان هميشه بايد زنده باشد و نااميد از درگاه خداوند و فضل او نبايد بود و اگر انسان از خداوند بخواهد و طلب كند خداوند اجابت مى كند و بندگانش را نااميد از درگاهش برنمى گرداند.و مطلب ديگر كه بسيار مهم هم است: برخورد حضرت با فرزندانش را نشان مى دهد و اينكه حضرت به فرزندش دم از فقر و ندارى مى زند كه بدين وسيله ى روحيه فرزندش ضربه وارد نمى شود و احساس كمبود و عقده حقارت در خود نكند. بلكه فرزندش را هم با اميدوارى به اينكه در آينده به زودى خواسته اش برآورده مى شود شاد و با روحيه مى كند.
توجه به حضور و غياب فرزندان :
بر كسى پوشيده نيست كه بى توجهى نسبت به نظارت بر فرزندان بخصوص در رفت و آمدهاى آنها چه نتايج زيانبارى به دنبال دارد. با توجه به خطرات و تهديدهائى كه هر لحظه سعادت يك جوان را در معرض نابودى قرار مى دهد لازم است كه رفتار آنها به ويژه موقع ورود به خانه و زمان خروج از آن مورد دقت و بررسى قرار گيرد. گفتنى است كه اعتياد، فساد، انحرافات فكرى و بسيارى از خطرات ديگر از همين بى توجهى پدر و مادر آغاز مى شود. حضرت فاطمه عليهاالسلام با فداكارى و محبت خاصى كه نسبت به فرزندانش نشان مى داد مراقب تمام حركات و سكنات آنها بود و به دقت رفت و برگشتهاى آنها را زير نظر داشت. نقل شده است كه روزى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله عازم خانه دخترش فاطمه عليهاالسلام گرديد چون به خانه رسيد ديد فاطمه مضطرب و ناراحت پشت در ايستاده است. آن حضرت فرمود چرا اين جا ايستاده اى؟ فاطمه عليهاالسلام با آهنگى مضطرب عرض كرد فرزندانم صبح بيرون رفته اند و تاكنون از آنها هيچ خبرى ندارم. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به دنبال آنها روان شد چون به نزديك غار كوه رسيد آنها را ديد كه در كمال سلامت و آرامش مشغول بازى اند آنها را بر دوش گرفت و به سوى خانه فاطمه عليهاالسلام روانه شد. اين واقعه خود نمونه اى گويا از توجه و اهميت دادن حضرت زهرا عليهاالسلام به حضور فرزندان خردسالش بود.[جلوه هاى رفتارى حضرت زهرا عليهاالسلام/ ص 45]
آموزش ايمان و تقوى به فرزندان :
بين دانشمندان بحث و گفتگو است كه برنامه ى تعليمات و تربيت هاى دينى از چه موقعى بايد درباره ى كودك اجرا گردد، گروهى معتقدند كه كودك تا بحد بلوغ و رشد نرسد استعداد درك افكار و عقائد دينى را ندارد و نبايد تحت تربيت دينى قرار گيرد.گروه ديگرى عقيده دارند كه اطفال نيز لياقت و استعداد آن را دارند كه تحت تربيت دينى قرار گيرند، و مربيان مى توانند موضوعات و مطالب دينى را ساده و قابل فهم نمايند و به كودكان تلقين كنند، و آنان را وادار كنند كه اعمال و برنامه هاى آسان دين را انجام دهند تا گوششان با مطالب دينى آشنا شود و با اعمال و افكار دينى نشو و نما كنند.اسلام نظريه دوم را مى پذيرد، و دستور مى دهد كه كودكان را از سن هفت سالگى به نماز وادار كنيد.[شافى ج 2 ص 149.] پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) تلقينات دينى را از همان اوائل كودكى و شيرخوارگى در خانه ى زهرا به مرحله اجرا درآورد. هنگامى كه امام حسن (عليه السلام) به دنيا آمد و او را خدمت رسول اكرم بردند وى را بوسيد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و درباره ى امام حسين (عليه السلام) نيز همين عمل را انجام داد.[بحار ج 43 ص 241.] امام صادق عليه السلام مى فرمايد: روزى پيغمبر اسلام مى خواست نماز بخواند. امام حسين پهلويش ايستاده بود وقتى پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) خواست تكبير بگويد حسين نتوانست تكبير بگويد. رسول خدا تا هفت مرتبه تكبير را تكرار كرد تا حسين (عليه السلام) توانست تكبير بگويد.[بحار ج 43 ص 307.]
تشويق فرزندان به مسائل دينى و عبادى :
يكى از محورهاى اساسى كه حضرت زهرا عليهاالسلام بدان توجه و تأكيد داشتند، بعد پرستش و گرايش فرزندان به انجام تكليف عبادى و الهى بود. آن حضرت شوق بندگى و خضوع در برابر معبود را از همان دوران كودكى در جان فرزندان خود تقويت نموده و آنان را چنان تربيت كرد كه بهترين كارها را عبادت خداوند دانسته و از آن بالاترين لذتها را مى بردند.دخت گرامى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بر اين مطلب تأكيد داشت كه بچه ها را از كودكى به انجام تكاليف فراخواند و آنان را به خدا پيوند دهد و بذر محبت و ارتباط با معبود را در كام آنان بيفشاند تا انجام تكليف براى آنان نه تنها رنج و مشقتى نداشته باشد، بلكه با شوق و اشتياق به استقبال آن بروند.بر اين اساس فاطمه عليهاالسلام فرزندان خود را حتى به شب زنده دارى عادت مى داد. البته او شيوه تربيت را به خوبى مى دانست و به گونه اى برخورد مى كرد كه در حد توان و استعداد فرزندان باشد. حضرت، در شب بيست و سوم مبارك رمضان كودكان خود را به بيدارى و نخفتن وادار مى كند. ممكن است كسى تعجب كند كه او چگونه بچه ها را به اين كار كه حتى براى اشخاص بزرگ هم زحمت دارد، فرامى خواند. حضرت در روز، بچه ها را مى خوابانيد تا كاملاً استراحت كنند و غذاى كمترى به آنان مى داد تا بدين گونه زمينه و موقعيت بهتر و مطلوب ترى از نظر جسمى و روحى براى شب زنده دارى داشته باشند. او به حدى در اين كار جدى و قاطع بود كه نمى گذاشت احدى از اهل خانه خوابش ببرد و مى فرمود: "محروم است كسى كه از بركات شب قدر محروم بماند." گويا فاطمه عليهاالسلام مى خواهد از كودكى در قلب پاك فرزندان خود جمال خدا را به تجلى و جان و زبانشان را به حلاوت و شيرينى عبادت آشنا كند و محبوب راستين را به آنان نشان دهد تا در جوانى جذب جلوه هاى دروغين نشود. اين روش تربيتى فاطمه عليهاالسلام به عنوان يك سنت بسيار پسنديده و قابل اجرا در گفتار امامان معصوم عليهم السلام نيز به چشم مى خورد.[جلوه هاى رفتارى حضرت زهرا عليهاالسلام/ عذرا انصارى/ ص 44]
مأنوس نمودن فرزندان به مسجد و دقت در گفتار پيامبر :
روزى حضرت زهرا عليهاالسلام به فرزندش حسن كه هفت ساله بود مى فرمود:به مسجد برو، آنچه را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدى فراگير و نزد من بيا و براى من بازگو كن .حسن همين كار را كرد و بعد به خانه بازگشت و با سخنرانى شيرين خود بيانات پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم را براى حضرت زهرا عليهاالسلام بيان نمود.هر وقت على عليه السلام وارد خانه مى شد. حضرت زهرا عليهاالسلام را حافظ آياتى از قرآن كه تازه نازل شده بود. مى يافت، مى پرسيد: اين آيات و علوم تازه را از كجا دريافت كردى؟ مى گفت: از پسرت حسن .روزى على عليه السلام در خانه مخفى شد، حسن وارد گرديد و آنچه را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در مسجد شنيده بود در ضمن سخنرانى براى مادر تعريف كرد ولى اين بار در سخنرانى خود گير مى كرد، فاطمه عليهاالسلام تعجب كرد، حسن گفت: مادرم، شخص بزرگى سخن مرا مى شنود، و همين موجب كندى زبان من شده است ، در همين هنگام على عليه السلام از مخفيگاه بيرون آمد و پسرش را بوسيد.[بحار/ 43/ 238.]
تعليم فرزندان به نوع دوستى و رعايت حقوق همسايگان :
از جمله روشهاى تربيتى حضرت فاطمه عليهاالسلام نوع دوستى او بوده است، كه در برابر چشمان تيزبين فرزندانش، به مردم كمك مى كرد و خود گرسنه مى ماند، ولى ديگران را سير مى نمود.[بحار، ج 41، ص 34، ح 6.] فاطمه عليهاالسلام گرنبندش را به فقرا ايثار كرد و آنان را مورد نوازش قرار داد و از پول آن پارچه ها خريدارى شد و براى بى لباسها، لباس مناسب تهيه گرديد...[در بحث ايثار فاطمه در فصل 14 ملاحظه فرماييد.] و پرده هاى خانه اش در اختيار پيامبر خدا قرار گرفت و از آن عريانها پوشانده شد و حديث فاطمه بضعه منى در حق آن حضرت صادر گشت.[در بحث ايثار فاطمه در فصل 14 ملاحظه فرماييد.]