بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ويحهم![كلمة ويحهم ليست في ألف و ك و ل .] أفمن يهدي إلى الحق أحق ان يتبع، أمن لا يهدى إلا أن يهدى؟ فما لكم، كيف تحكمون؟ [سورة يونس: الآية 35.] چه كسى را بجاى على عليه السلام انتخاب كردند؟!به خدا سوگند، اگر از گرفتن مهارى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آن را به او (على عليه السلام) سپرده بود خوددارى مى كردند [ ه و ك : اگر بر مهارى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آن را به على عليه السلام سپرده بود متحد مى شدند... و در د چنين است: به خدا قسم، اگر از جاده ى روشن روى گردان مى شدند و از قبول برهان واضح سر بازمى زدند، ايشان را به سوى آن بازمى گرداند و بر قبول آن وادارشان مى نمود.] با او انس مى گرفت و آنان را چنان به آرامى سير مى داد كه محل بستن مهار را زخمى نكند و حركت دهنده ى آن خسته نشود و سواره ى آن به اضطراب نيفتد. و آنان را بر سر آبى فراوان و گوارا و زلال و وسيع مى بُرد كه آب آن از دو طرف نهر لبريز باشد و دو سوى آن گل آلود نشود، و آنان را از آنجا سيراب بيرون مى آورد. و در حالى كه [ د : و پنهان و آشكارا براى آنان دلسوزى مى نمود، و از دنيا استفاده اى نمى برد و براى خويش برنمى داشت مگر بقدر سيراب شدن عطشان و سير شدن گرسنه، و زاهد از راغب در دنيا شناخته مى شد و راستگو از كاذب تشخيص داده مى شد، و اگر اهل آبادى ها ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند درهاى بركات آسمان و زمين را بر آنها باز مى كرديم...] براى آنان سيرابى را پسنديده است ولى خود از آن استفاده نمى كرد مگر بقدر رفع عطش سيراب و دفع شدت گرسنگى.و اگر خلافت را به او مى سپردند بركات آسمان و زمين بر آنان گشوده مى شد، ولى آنان از حق روى گردانيدند، پس بزودى خداوند آنان را به آنچه براى خود كسب كرده اند مؤاخذه مى نمايد و كسانى كه ظلم نمودند بزودى سزاى آنچه كسب كرده اند به آنان مى رسد و نمى توانند مانع چنين عاقبتى شوند.پيش بينى عاقبت غصب خلافت انذارهم بعاقبة الاغتصاب أما [من ألا إنهم هم المفسدون... إلى هنا ليس في ه و ع ، و في ألف خ ل مكان كلمة أما : ألا، و في ه و ع مكانة و .] لعمر اللَّه [كذا في ألف و ه و م . و في د : لعمري. ج و ل و و : لعمر إلهك. ب : لعمر إلهكن.] لقد لقحت، فنظرة ريثما تنتج.[ ألف : لقحت فانظروها تنتج. ل : تنتجوا. و في ك هكذا:.. تحكمون لقحت قطرة ريث ما تصبح ثم... و ريثما أي قدر ما.] ثم [ ألف خ ل: و.] احتلبوا طلاع [ د : مل ء. والطلاع بمعنى الملى ء.] القعب [ ك : القصب. م : العقب. والقعب: القدح، و احتلاب طلاع القعب هو أن يمتلى ء من اللبن حتّى يطلع عنه و يسيل.]