عذرى كه پذيرفته نيست ! - ساختار علمی نرم افزار حضرت زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ساختار علمی نرم افزار حضرت زهرا (س) - نسخه متنی

مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه علمیه اصفهان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

، و لفتحت [ ألف : و لا نفتحت. و في د من قولها عليهاالسلام قد تخير لهم إلى هنا هكذا: و نصح لهم سرا و إعلاناً و لم يكن يتحلى من الدنيا بطائل و لا يحظي منها بنائل غير ريّ الناهل و شعبة الكافل و لبان لهم الزاهد من الراغب والصادق من الكاذب و لو أنّ أهل القرى آمنوا واتّقوا لفتحنا عليهم....] عليهم بركات من [كلمة من ليست في ج و ل .] السماء والأرض.

(ولكنهم بغوا) [الزيادة من ألف ، و في د هكذا: ولكن كذبوا فاخذناهم. و كلمة والأرض ليست في و ، و في ى هكذا: ولكن كذبوا و سيعذبهم.] فسيأخذهم [في ك و ج و ب و م و ل و و مكان الفاء : الواو .] اللَّه بما كانوا يكسبون [من ولكنهم إلى هنا ليست في ه و ع .] ، (والذين ظلموا من هؤلاء سيصيبهم سيئات ما كسبوا و ما هم بمعجزين).

[الزيادة من د . سورة الزمر: الآية 51.]
خسارت امت با غصب حق على عليه السلام
بدانيد قسم به لايزالى خداوند، هم اكنون فتنه باردار شده است! پس زمان كوتاهى منتظر بمانيد تا ثمره اش ظاهر گردد. آنگاه از آن كاسه اى لبريز از خون تازه و سم تلخ كشنده بدوشيد. آنگاه است كه اهل باطل زيان مى كنند، و آيندگان از نتيجه ى آنچه پيشينيان پايه گذارده اند آگاه مى شوند.

سپس خيال خود را راحت كنيد و قلب خود را براى نزول فتنه قوى كنيد و بشارت باد شما را بر شمشيرى برنده، و قهر و غلبه ى متجاوز ظالم، و هرج و مرج دائمى و عمومى، و زورگوئى ظالمين كه اموال عمومى را غارت مى كند و براى شما چيز كمى باقى مى گذارد و جمع شما را درو كرده و نابود مى نمايد.

افسوس بر شما! چگونه خواهيد بود هنگامى كه دچار سردرگمى مى شويد؟ آيا حق را به زور به شما بقبولانيم در حالى كه خودتان مايل نيستيد؟!

عذرى كه پذيرفته نيست !

عذر لايقبل بعد التقصير
قال [من هنا إلى بعد تقصيركم من د .] سويد بن غفلة: فأعادت النساء قولها عليهاالسلام على رجالهن، فجاء إليها قوم من وجوه المهاجرين والانصار معتذرين و قالوا: يا سيدة النساء لو كان ابوالحسن ذكر لنا هذا الأمر من قبل أن نبرم [ د خ ل: يبرم العهد و يحكم العقد.] العهد و نحكم العقد لما عدلنا عنه إلى غيره.

فقالت عليهاالسلام: إليكم عني فلا عذر بعد تعذيركم و لا أمر بعد تقصيركم.

عذرى كه پذيرفته نيست
سويد بن غفله مى گويد: زنان عيادت كننده فرمايشات حضرت زهرا عليهاالسلام را براى مردان خود بازگو كردند.

پيرو آن عده اى از بزرگان مهاجرين و انصار بعنوان عذرخواهى نزد حضرت آمده و گفتند: اى سيدةالنساء، اگر ابوالحسن (على عليه السلام) اين مسئله را قبل از آنكه پيمانى ببنديم و عقدى را محكم كنيم بما يادآور مى شد، ما او را رها نكرده، و سراغ ديگرى نمى رفتيم.

حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: از من دور شويد (بس كنيد)، كه با بهانه هاى بيهوده تان عذر شما پذيرفته نيست و با كوتاهى هاى شما جاى هيچ سخنى باقى نمانده است!

ولايت اميرالمؤمنين در خطبه هاى حضرت زهرا

دختر گرامى پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله پس از رحلت رسول خدا و غصب فدك، در ميان گروهى از زنان مدينه به مسجد رسول اللَّه آمده و در آنجا خطبه ى پرمحتوايى را ايراد كرد و مردم را متأثر ساخت و آن چنان عاطفه ى مردم را تحريك كرد كه تاريخ نظير آن را نديده است.

[شرح ابن ابى الحديد، ج 16، ص 212.]
در اين خطبه پس از حمد خدا و درود بر پيامبر؛ آنگاه كه به اصل مطلب مى پردازد، در چندين جا سخن از مولاى متقيان به ميان آورده و از شخصيت بى نظير او تعريف و توصيف كرده است.

اينك فرازهايى چند از جملات آن حضرت را در اين باره تقديم خوانندگان عزيز مى نماييم:

ايها الناس! اعلموا انى فاطمة و ابى محمد... فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابى دون نسائكم، و اخا ابن عمى دون رجالكم.

اى مردم! بدانيد كه من فاطمه دختر محمد صلى اللَّه عليه و آله هستم، اگر بخواهيد پدرم را خوب بشناسيد، خواهيد ديد كه رسول خدا پدر من است، نه پدر زنان شما و برادر پسر عمويم على عليه السلام، نه برادر مردان شما...

قابل توجه است كه فاطمه عليهاالسلام نه تنها على عليه السلام را برادر پيامبر خدا مى داند، بلكه بعكس رسول خدا را برادر اميرالمؤمنين مى داند. (دقت فرماييد). سپس در جاى ديگر خطبه مى فرمايند:

قذف اخاه فى لهواتها، فلا ينكفى ء حتى يطأ صماخها باخمصه، و يخمد لهبها بسيفه، مكرودا فى ذات اللَّه، مجتهدا فى امراللَّه، قريباً من رسول اللَّه، سيداً فى اولياء اللَّه، مشمراً، ناصحاً، كادحاً...

پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله برادرش على عليه السلام را در كام مرگ و خطر مى افكند، و او نيز برنمى گشت مگر اينكه با شجاعت خود دشمن را مغلوب كند و شر آتشين آنان را با شمشيرش خاموش سازد. على عليه السلام آنقدر در راه خدا تلاش كرد كه فرسوده شد و در امر الهى كوشيد، مردى بود كه محرم رازهاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به حساب مى آمد، او سرور اولياءاللَّه، آماده جهاد و خدمت، دلسوز مردم، پرتلاش و فعال بود...

مطرح كردن اين صفات والايى آن هم در محضر جمع آشفته و پرغوغاى غاصبين بسيار ارزشمند و براى منافقين كوبنده بود، تا جايى كه خليفه ى اول، در آغاز سخنانش- در جواب فاطمه- به برترى اميرالمؤمنين و اخوت او با رسول خدا اعتراف مى كند.

و در خطبه اى كه فاطمه عليهاالسلام براى زنان مدينه ايراد كرد، صريحاً فرمود:

و ما الذى نقموا من ابى الحسن؟ نقموا منه واللَّه نكير سيفه، و قلة مبالاته بحتفه، و شدة و طأته، و نكال و قعته، و تنمره في ذات اللَّه واللَّه لو تكافوا عن زمام نبذه رسول اللَّه اليه لاعتلقه، و لساربهم سيراً سجحا، لايكلم خشاشه، و لا يتعتع راكبه و لاوردهم منهلا صافيا...

چه باعث شد از اميرالمؤمنين اعراض كنند؟ اعراض نكردند مگر به خاطر شمشير او كه سران مشركين را درو كرد و به اينكه او نسبت به مرگ بى اعتنا بود و در جنگ آن چنان پيش مى رفت كه دشمنان را مى گرفت و مى كشت و براى رضاى خدا خشم مى گرفت....

سوگند به خدا اگر زمام خلافت را كه رسول خدا در اختيار على عليه السلام قرار داده بود، از كف او خارج نمى ساختند، وى مردم را بدون مشكل پيش مى برد و قافله را سالم به مقصد مى رسانيد و هيچ درد و رنجى متوجه آنان نمى شد، ولى...

فاطمه عليهاالسلام در اين فراز به طور صريح از ولايت به حق اميرالمؤمنين كه از جانب خدا، پيامبر اسلام در اختيار وى قرار داده، سخن به ميان آورده و مسير صحيح خلافت علوى را ترسيم نموده و سپس به ستمهاى وارده از سوى حكومت غاصبين پرداخته است...
[متن كامل اين خطبه ها در فصل قبلى گذشت.]

/ 172