بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دعا رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم فاطمة عليهاالسلام فاعطاها فدكا [چون آيه ى آت ذاالقربى حقه نازل شد پيامبر فاطمه را خواست و فدك را به او عطاء كرد.] و حافظ ابى بكر هيثمى ذيل همين آيه مى نويسد: دعا رسول اللَّه فاطمه فاعطاها عدكا [مجمع الطوائد و منبع الفوائد: 7/ 49..] سيوطى در درالمنثور سند روايت را به دو نفر منتهى مى كند، يكى به ابى سعيد و ديگرى به ابن عباس [درالمنثور: 4/ 177.] از ابن عباس نقل مى كند: آنگاه كه اين آيه نازل شد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فاطمه عليهاالسلام را خواست و فدك را براى او جدا كرد [كنزالعمال: 3/ 767. تفسير فرات الكوفى 1/ 239..] اما در نزد علماء شيعه بديهى و ضرورى است كه حضرت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم فدك را به حضرت فاطمه عليهاالسلام به دستور الهى عطا فرمود.[تبيان: ج 8/ 253، مجمع البيان: 8/ 306، البرهان 3/ 264. تفسير شبر 388. الميزان: 16/ 189.] ما به يك روايت كه در كتب مختلف نقل شده اكتفاء مى كنيم:... فانزل اللَّه على نبيه صلى اللَّه عليه و آله و سلم: و آت ذاالقربى حقّه فلم يدر رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم من هم، فراجع فى ذلك جبرئيل، و راجع جبرئيل عليه السلام ربّه، فأوحى اللَّه اليه ان ادفع فدك الى فاطمة عليهاالسلام، فدعاها رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم فقال لها: يا فاطمة! ان اللَّه امرنى ان ادفع اليك فدك، قد قبلت يا رسول اللَّه من اللَّه و منك، فلم يزل و كلاؤها فيها حيوة رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم [كافى: 1/ 622، تهذيب: 4/ 129، وسائل الشيعه، 6/ 366..] آنگاه كه آيه ى: (و آتِ ذاالقربى حقّه) نازل شد، پيامبر از جبرئيل سؤال كرد: ذاالقربى كيست؟ جبرئيل از طرف پروردگار وحى نازل كرد: فدك را به حضرت زهرا عليهاالسلام هديه كن. حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم فاطمه عليهاالسلام را خواست و فرمود: خدا به من امر كرده كه فدك را به تو بدهم. حضرت زهرا عليهاالسلام هديه را قبول كرد و تا زمانى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در قيد حيات بود، كارگزاران حضرت زهرا عليهاالسلام در آن مشغول كار بودند.بعضى از مورّخين نوشته اند [مناقب ابن شهرآشوب: 1/ 142 باب ما ظهر معجزاته بعد وفاته.] حضرت زهراء عليهاالسلام ابتداء عرضه داشت: شما اُولى به من مى باشيد. تا زمانى كه شما هستيد، من در آن تصرف نخواهم كرد .پيامبر فرمودند: دوست ندارم بعد از من براى شما مشكل ايجاد كنند و آن را از شما بگيرند .حضرت فاطمه عليهاالسلام عرضه داشت: هرچه شما دستور مى فرماييد.حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله و سلم مردم را در خانه دخترش جمع نموده و به آنها اعلام فرمود كه فدك مال فاطمه عليهاالسلام است و هر سال نيز به آنها اعلام مى كرد.اينجا بود كه فاطمه عليهاالسلام اهالى فدك را به عنوان كارگزاران خود باقى گذاشت، ولى تمام امورات آن را به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله واگذار كرد. حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله به بيست و چهار هزار دينار با اهالى فدك مقاطعه كرد كه هر سال تقديم حضرت مى نمودند.[معجم البلدان ماده فدك، بحار: 29/ 166- البته بعضى منابع بيست هزار دينار نوشته اند.] واگذارى فدك به فاطمه:مهم ترين موضوعى كه بين حضرت زهرا و ابوبكر مورد نزاع واقع شد فدك بود. حضرت فاطمه (عليهاالسلام) مدعى بود رسول خدا در زمان حياتش فدك را به وى بخشيده ليكن ابوبكر منكر بود. نزاع مذكور در ابتدا يك مرافعه عادى، بود ليكن بعداً به صورت يكى از حوادث حساس تاريخ درآمد كه آثار و نتائجش ساليان دراز دامنگير جامعه مسلمين بوده و هست. براى اين كه حق روشن گردد بايد چند مطلب بررسى شود.مطلب اول: آيا پيغمبر اكرم شرعا حق داشته مقدارى از اراضى دولتى را به دخترش ببخشد يا نه؟ ممكن است كسى بگويد: غنائم و اموال دولتى به عموم ملت تعلق دارد. زمين هاى دولتى بايد به ملك دولت باقى بماند و عوائد آنها در احداث امور خيريه ى عام المنفعه به مصرف برسد. بنابراين، براى پيغمبرى كه از هرگونه خطا و لغزش مصونيت دارد ممكن نيست فدك را كه يك ملك خالصه بوده به دخترش واگذار كند.در پاسخ اين مطلب مى توان گفت: بحث انفال و اموال دولت اسلامى يك بحث دامنه دار و دشوارى است كه در اين اوراق كوتاه نمى تواند به طور عميق مورد بررسى قرار گيرد. ليكن به طور اختصار و نتيجه گيرى مى توان گفت كه: گرچه فدك يكى از غنائم و اموال عمومى بود و به مقام نبوت و امامات يعنى حاكم شرعى اسلام تعلق داشت ليكن چنانكه قبلا گفته شد بدون توسل به جنگ براى مسلمانان مفتوح شد و بر طبق نصوص اسلامى و سيره ى پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) اينگونه اموال جزء اموال خالصه ى پيغمبر محسوب مى شود. البته املاك خالصه ملك شخصى نيست و به مقام حاكم شرعى اسلام تعلق دارد ولى با ساير اموال عمومى فرق دارد. اختيار آنها در دست پيغمبر است اما در مورد مصرف محدوديتى ندارد و داراى اختيارات وسيع و دامنه دارى است. مصرف آنها به صلاحديد و مصلحت انديشى او واگذار شده است. حتى اگر مصالح عمومى اقتضا كرد مى تواند قطعه يا قطعاتى از آن را به شخص يا اشخاص معينى واگذار كند كه از منافع آن بهره مند شوند. اين قبيل تصرفات در اسلام بى سابقه نيست. رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) قطعاتى از اراضى خالصه را به اشخاصى واگذار نموده كه اصطلاحاً اقطاع ناميده مى شود.بلاذرى مى نويسد: رسول خدا قطعاتى از زمين هاى بنى نضير را به ابوبكر و عبدالرحمان بن عوف و ابودجانة و غير اينها واگذار نمود.[فتوح البلدان ص 31.] باز هم بلاذرى مى نيسد: رسول خدا يك قطعه از زمين هاى بنى نضير را با درختان خرما به زبير بن عوام واگذار كرد. [فتوح البلدان ص 34.]