سرّ خاتميت
متن: ابتعثه الله اتماما لامره و عزيمه على امضاء حكمه و انفاذا لقمادير حتمه.شرح: خدا حضرت محمد (ص) را مبعوث فرمود تا حكمت از آفرينش را تمام كند، و عزم راسخ خود را در سعادت و شقاوت انسانها امضاء كند، و مقدرات تخلف ناپذير خود را جارى سازد.در اين بخش صديقه ى طاهره (ع) به مسئله خاتميّت اشاره مى فرمايد كه بوسيله ى بعثت پيامبر اكرم (ص) به پايان رسيد. و اينكه بعثت انبياء رشته اى بود كه از آدم (ع) آغاز و ناگزيز پايانى داشت. عالم بزرگوار فيض قطعه ى نفيسى را در اين باره از بعض علماء نقل مى كند:«بالاترين و كاملترين هدف انسان نيل به سعادت قرب حضرت الهى است و اين سعادت بجز با شناساندن انبياء (ع) ممكن نبود، پس نبوت مقصود اصلى خلقت را تشكيل مى دهد، و مراد از نبوت سير كمالى و نهائى نبوت است نه آغاز آن- و زيرا نبوت هم همچون پديده هاى ديگر مشمول نعمت الهى كه بتدريج به كمال خود ميرسد ميباشد، مانند بناى يك ساختمان كه بتدريج جلو رفته و تمام ميشود. پس بدينسان، اصل نبوت از آدم پى ريزى شد و بتدريج رشد و نمو نمود تا بوسيله ى حضرت محمد (ص) به كمال خود رسيد. و اينكه مى گوئيم نبوت هدف اصلى خلقت را تشكيل مى دهد مرا سير نهائى و تكامل نبوت است و آغاز نبوت هم وسيله اى است براى رسيدن به كامل مانند پى ريزى بنا و ديواركشى وسيله است براى نيل به صورت خانه كه صورت كاملى است. و از اين جهت است كه حضرت محمد (ص) خاتم النبيّين است چه اينكه بالاتر از كمال نقطه عروجى نيست و ديگر نقصان است. مانند زياد شدن انگشت بر انگشتان پنجگانه دست. و بهمين نكته اشاره مى فرمايد «مثل النبوة مثل دار معمورة لم يبق فيها الا موضع لبنه و كنت انا تلك اللبنة» مثل نبوت مانند خانه ايست در حال بنا كه باقى نمانده از آن جز نهادن يك آجر و من همان آجر آخرى هستم. پس بدين جهت حضرت محمد (ص) خاتم النبيّين است، چه اينكه بوسيله ى او نبوت به كمال نهائى خود رسيد. و علت غائى هم همانطوريكه گفته اند در انديشه ى اول و در وجود آخر است و فرموده ى پيامبر صلى الله عليه و آله «كنت نبيا و آدم بين الماء والطين» من پيامبر بودم وقتى كه آدم در بين آب و گل بود. نيز اشاره بآنچه كه گفته شد است كه او در تقدير الهى قبل از تمام شدن خلقت آدم (ع) پيامبر بود زيرا خلقت آدم بوقوع نه پيوست مگر اينكه بتدريج از ذريه او صاف شده و به كمال صافى برسد. پس بدينسان روح قدسى محمّدى صلى الله عليه و آله پديد گشت» [ علم اليقين فيض ص 105.]خلاصه ى آنچه گذشت
انتخاب و برگزيدگى و حتى اسم رسول گرامى صلى الله عليه و آله قبل از آنكه بصورت مادى درآيد، نه در زمان قبل از بعثت بود بلكه داستان بالاتر از اين خيالها است كه مسئله بآسانى در مدت محدودى درست شده بلكه اين منصب و تشريف آسمانى، به ذات مقدس نبوى هنگامى صورت گرفت كه همه ى موجودات در بستر غيب مستور بودندبودم آنروز من از طائفه ى درد كشان بودم آنروز من از طائفه ى درد كشان كه نه از تاك نشان بود نه از تاك نشان كه نه از تاك نشان بود نه از تاك نشان
حملوها يوم السقيفه اوزارا حملوها يوم السقيفه اوزارا تخف الجبال و هى ثقال تخف الجبال و هى ثقال
ثم جاووا من بعدها يستقيلون ثم جاووا من بعدها يستقيلون هيهات عثره لاتقال هيهات عثره لاتقال
اوضاع جهان در دوران بعثت
متن: فراى الأمم فرقا فى اديانها عكفا على نيرانها عابده لاوثانها منكره لله مع عرفانها.شرح: پس پيامبر (ص) مردمان زمين را ديد پيرو اديان مختلفى هستند و دسته اى در كنار آتش باعتكاف نشسته دسته ديگر بتهاى ساخته و پرداخته ى دست خود را مى پرستند و با شناخت فطرى و عقلى خدا، او را انكار مى كنند. در اين بخش به رسالت جهانى پيامبر اشاره مى فرمايد و در ميان انبياء نوح عليه السلام نيز رسالت جهانى داشته ولى يكى از ويژگيهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اينست كه به همه جهانيان تا روز قيامت مبعوث شده است [ فيض در كتاب علم اليقين ص 94 چاپ قديم ميفرمايد:«... بعثت انبياء دو گونه است بعضى جهانى بوده و بعضى خصوصى، مانند نوح (ع) كه رسالت جهانى داشته ولى هود فقط به قوم عاد مبعوث بود... تا آنجا كه ميفرمايد: خداى عزوجل محمد صلى الله عليه و آله را به همگان يعنى جن و انس مبعوث فرمود و خاتم پيامبران است و پس از او دوازده نفر اوصياى پيامبر ميباشند».] پيامبر (ص) اين پيام جهانى را با درافتادن با آئين هاى پوسيده آغاز و با صلاح جهانيان پرداخت و خدا در قرآن مى فرمايد: «يا ايها المدثر قم فانذر» [ مدثر- 1.] اى جامه در كشنده بپاخيز و مردم را بيم ده.سر مكش اندر گليم و رو مپوش سر مكش اندر گليم و رو مپوش كه جهان جسمى است سرگردان تو هوش كه جهان جسمى است سرگردان تو هوش