بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
«يابني آدم إما يأتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي فمن اتقى وأصلح فلا خوف عليهم ولاهم يحزنون» [ اعراف 35.] اى فرزندان آدم! هرگاه پيامبرانى از خود شما مبعوث شدند و آيات مرا براى شما بازگو كردند هركسى كه پروا داشته و در صدد اصلاح باشد از برنامه آنان پيروى نموده و ديگر بر آنان بيم و اندوهى نيست. و نيز مسئله اى كه قرآن درباره ى آدم فرموده مسئله ى ستيزه جوئى و درگيرى افراد انسانى است كه موجب اختلافات در ميان جامعه بشرى است و از دائره اختلافات وقتى انسان مى تواند سالم بيرون بيايد كه از مكتب وحى، پيروى نمايد:«قال اهبطا منها جميعا بعضكم لبعغى عدو فاما يأتينكم مني هدى فمن تبع هداي فلايضل ولا يشقى» [ طه 124.] گفت هر دو فرو آئيد بعض از شما بر بعض ديگر دشمن خواهد بود در اين ميان هر وقت از طرف من فردى هدايت گر و روشنگرى آمد تبعيت از هدايت او موجب عدم ضلالت و شقاوت خواهد بود [ قرآن كريم با تعبير ضمير نمايشى مى دهد كه تنها هبوط آدم و همسرش نيست بلكه آن دو بعنوان معرف نسل نمايشى داده شده زيرا نه آدم و نه همسرش باهم دشمن نبودند و آدم خود از انبياء و براى هدايت او لازم نبود پيامبرى فرستاده شود.] از آيه استفاده ميشود كه درگيريها و اختلافات در نسل آدم پايدار خواهد بود و در اين ميان روشنگر فقط مكتب وحى است كه با قاطعيت هرچه تمامتر بيان شده است كه پيروى موجب عدم گمراهى و عدم بدبختى خواهد بود.پس امتياز برنامه ى الهى كه با سفيرانش در جامعه بشريت تبليغ ميشود فاقد هرگونه بى هدفى و سر درگمى و بلاتكليفى است كه يادگار نبوت (ع) به يكى از ويژگى دعوت پدرش تاكيد مى فرمايد: «كشف عن القلوب بهمها» قلبها و عقلها را از حيرت و سر درگمى روشن ساخت.
حاصل عملكرد پيامبر در دوران زندگى
متن: قام فى الناس بالهدايه وأنقذهم من الغواية و بصرهم من العماية شرح: قيام كرد براى هدايت مردم و نجات آنها از گمراهى، و بينائى دادن از كورى و هدايت آنان به دين پايدار و راه راست.پس از پايان رسالت، خداى سبحان او را به سوى خود برگرفت، نه از راه دلتنگى و سير شدن از اين جهان، بلكه به علت آنكه پايان وظيفه بود و خود با اختيار نه اكراه و اجبار و ترجيح آخرت بر دنيا بسوى او رفت. «يا أيتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى» [ الفجر 27 و 28 و 29 و 30.] اى صاحب نفس استوار (رسالت بر دوش) خشنود و سرافراز از انجام وظائف سنگين پيامبرى، اينك بسوى پروردگارت برگرد كه هم خود خشنود و هم پروردگار خشنود است، پس بعد از انجام رسالت در زمره ى بندگان مقرب من واصل به و بهشت جاويدان وارد شو.
خلاصه ى اين بخش
بشر عاقل و متفكر نمى تواند در برابر سئوالات و ابهاماتى كه در درونش مطرح مى شود بى تفاوت بماند او از خود مى پرسد از كجا آمده، و چرا آمده؟ و اصلا بشر چه عنصرى است، بايد چكار كند، و سرانجام به كجا خواهد رفت؟ مكتبها با بعد وسيعى كه دارند ميخواهند باين سئوالات پاسخ دهند ولى انبياء باين سئوالات جواب قاطعى داده و هشدار ميدهند كه سركشى از تعليمات آنان جامعه ى بشرى را در ورطه ى سقوط قرار خواهد داد. بشر در برابر هشدار انبياء بيش از دو راه ندارد:اول- يقين به كذب انبياء دوم- تحصيل تامين به همان گونه كه خود انبياء ميگويند.اولى محال و دومى متعين است.قرآن حقيقت انسان را در داستان حضرت آدم (ع) مجسم نموده كه حقيقت انسان چيست، و از كجا آمده و به كجا خواهد رفت.با تعيين كردن هدف نهائى انسان در عبوديت ابهام را از خلقت انسان برداشته.مراد از عبادت تنها مراسم ظاهرى آن نيست بلكه تذلل و نهايت خضوع در برابر خدا، و آنهم عبارت از پياده كردن برنامه ى خدائى در تمام شئون زندگى ميباشد.با نمايش- أن تاكلا منها رغدا- خطاب به آدم كه بطور فراخ از طيبات بهشت استفاده نمائيد و از درخت محدودى خوددارى كنيد تجسم آن در اين دنيا: كلوا من الطيبات... و وسعت حلال نسبت به حرام در هر قسمت است. پس سخت گيريها و زهدهاى هندى به ظاهر اسلامى و كوبيدن غريزه ها خلاف كتاب و سنت است. تشريح خلقت انسان و وجود دو بعد متضاد و غريزه ى زيبا طلبى و لزوم اشباع هر دو غريزه.
قرآن و فلسفه ى احكام
ثم التفتت الى اهل المجلس و قالت:انتم- عباد الله- نصب امره و نهيه و حمله دينه و وحيه و امناء الله على انفسكم و بلغاوه الى الامم زعيم حق له فيكم و عهد قدمه اليكم و بقيه استخلفها عليكم كتاب الله الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضياء اللامع بينه بصائره، منكشفه سرائره متجليه ظواهره مغتبط به اشياعه قائد الى الرضوان اتباعه مود الى النجاه استماعه به تنال حجج الله المنوره و عزائمه المفسره و محارمه المحذره و بيناته الجاليه و براهينه الكافيه و شرائعه المكتوبه فجعل الايمان تطهيرا لكم من الشرك و الصلاه تنزيها لكم من الكبر و الزكاه تزكيه للنفس و نماء فى الرزق و الصيام تثبيتا للاخلاص و الحج تشييدا للدين و العدل تنسيقا للقلوب و اطاعتنا نظاما للمله و امامتنا امانا للفرقه و الجهاد عزا للاسلام و الصبر معونه على استيجاب الاجر و الامر بالمعروف مصلحه للعامه و بر الوالدين وقايه من السخط و صله الارحام منماه للعدد و القصاص حقنا للدماء و الوفاء بالنذر تعريضا للمغفره و توفيه المكاييل والموازين تغييرا للبخس و النهى عن شرب الخمر تنزيها عن الرجس و اجتناب القذف حجابا عن اللعنه و ترك السرقه ايجابا للعفه و حرم الشرك اخلاصا له بالربوبيه فاتقوا الله حق تقاته، ولا تموتن الا و انتم مسلمون و اطيعوا الله فيما امركم به و نهاكم عنه فانه انما يخشى الله من عباده العلماء سپس متوجه اهل مجلس شد و فرمود:شما بندگان خدا! مورد خطاب امر و نهى الهى هستيد و حاملان دين و وحى خدا و امين پروردگار در اجراى احكام الهى و ابلاغ كنندگان آنها به امتها.نگهدارنده ى حق خدا در نزد شما و پيمانيكه به شما واگذار فرموده، و جانشينى كه در ميان شما قرار داده ، كتاب گوياى الهى:قرآن صادق است، كه داراى نورى بلند و شعاعى روشنگر و دلايل واضح و لطايف آشكار و ظواهرى روشن است. و پيروان قرآن، همواره در مرتبه اى هستند كه مورد آرزوى ديگران هستند.پيروى از قرآن به بهشت رهنمون مى شود، و گوش دادن به نداى قرآن موجب نجات است.بوسيله قرآن به دلائل نورانى الهى و واجبات خدا و محرماتى كه از آنها بايد اجتناب شود و آيات قدرت و عظمت روشن الهى و براهين آشكار و فضائل انسانى و موارديكه اذن عطا شده و مقررات واجب گرديده ، مى توان رسيد.پس بدينسان خداوند متعال ايمان را وسيله ى پاكى شما از شرك، و نماز را براى دورى از كبر و نخوت! و زكوة را براى پاكى نفس و فزونى روزى، و روزه را براى استوارى اخلاص، و حج را براى برپائى دين! قرار داد. و عدل را براى آراستن و پيوستن دلها و اطاعت از ما را براى ايجاد نظم در ملت و امامت ما را براى ايمنى از تفرقه و جهاد را مايه ى عزت اسلام و صبر و پايدارى در برابر مشكلات را وسيله ى نيل به اجر الهى و امر بمعروف را براى مصلحت مردم و نيكى به پدر و مادر را وسيله ى حفظ و حراست از خشم خدا و صله ى ارحام را موجب نمو و خير و بركت و قصاص را براى حفظ خونها و وفاء به نذر را براى رسيدن بمغفرت و آمرزش الهى و تمام دادن كيل و وزن را براى ايجاد اعتماد و حفظ اموال از نقص و زيان قرار داد. و نهى از نوشيدن شراب را براى دورى از پليدى ها، و اجتناب از قذف [ كسى را به زنا متهم كردن.] براى مصونيت از لعنت و نفرين، و ترك دزدى و سرقت را براى ايجاد عفت و امنيت عمومى مقرر فرمود. و شرك را حرام كرد تا عبوديتش خالص گردد.پس اى مردم بطور شايسته از خدا پروا داشته باشيد و اگر چنين كرديد از دنيا نمى رويد مگر با سربلندى و مسلمان واقعى، و در آنچه امر و نهى فرموده اطاعت كنيد ، چه اينكه از بندگان خدا فقط دانشمندان هستند كه از مقام قدس الهى بيم دارند.