سیاست انتظار (7) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیاست انتظار (7) - نسخه متنی

سید محمد انجوی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سياست انتظار 7

مجموعه مقالات و سخنراني هاي حجة الاسلام انجوي نژاد

آخرين جلسه از بحث سياست انتظار رو در خدمتتون هستيم . در اين قسمت به مسئله حجت خواهيم پرداخت . اولاً ما بايد توجه داشته باشيم كه دو نوع حجت داريم . يكي حجت دروني و دوم حجت بيروني .

حجت دروني :

خود ما هستيم ، قلب ما ، وجود ما ، شخص ما و نفس ما حجت درونيه . در بحث انتظار ما يه مثلث داريم كه سه ضلع اون عبارت از فطرت ، نبوت و هدايت هست . در قدم اول خود ما هستيم . تا يه مراحلي رو خودمون بايد جلو بيايم . بايد قدر لحظات معنوي كه پيش مي ياد ، مثل ماه رمضون ها و شبهاي قدر و . . . رو بدونيم و خودمون رو تا جايي كه مي تونيم بالا بكشيم . اين در مورد فطرت . انسان فقط با تعليمات تنها نمي تونه به نوك مثلث انتظار يعني هدايت برسه . در دو گوشة پائين اين مثلث ، فطرت و نبوت رو داريم . يعني تعليماتي كه خودمون از خداوند و پيغمبران (ع) مي گيريم . براي اينكه خود و نفس ما زنده بشه و در وجود ما نورانيت ايجاد بشه ، بايد روي نفسمون كنترل داشته باشيم . با يه مقدار با دنيا هماهنگ شدن و چشم باز پيدا كردن ، با نگاه به خود و با فكر بودن ، اين كار حاصل مي شه .

قسمت دوم ضلع پائين ، نبوت يا حجت بيروني است . ما خودمون به تنهايي نمي تونيم به نوك هرم يعني هدايت برسيم . از حجت استفاده مي كنيم و از نبوت پيغمبران (ع) كمك مي گيريم . اين مقدمه لازم بود براي اينكه ما فكر نكنيم كه با وجود امام زمان (عج) يا پيغمبران يا نبوت و وحي و يا قرآن و . . . به تنهايي مي تونيم به هدايت برسيم . نبايد فكر كنيم ، خودمون به تنهايي هم مي تونيم اين مسير رو طي كنيم . بايد با تفكر و كنترل نفس و حجت دروني و با استفاده از راهنمايي حجت بيروني ، مسير هدايت رو در پيش بگيريم . ما خودمون خيلي بايد كار كنيم . اونايي كه از خود غافل مي شن معمولاً به جايي نمي رسن . اونايي كه دينشون رو فقط در محفوظات و اينكه چهار كلمه از پيغمبر (ص) و امام زمان (عج) ياد بگيرن ، خلاصه

مي كنند ، در دين به جايي نمي رسن . اما اونايي كه اهل فكر هستند ، يه سري مسائل رو براي خودشون حل مي كنن ، معمولاً خيلي راحت تر به نتيجه مي رسن و حتي بايد بگيم تنها راه همينه و غير از اين راهي نيست . ما اگه بخوايم از فطرت خودمون غافل بشيم ، مخصوصاً در زمانه فعلي ، بايد بدونيم كه هيچ وقت به اون قله هدايت نخواهيم رسيد . شمايي كه اهل صحبت كردن هستيد و به هر حال مي خوايد با دوستان و اقوام صحبت كنيد ، مراقب باشيد كه از يه ضلع مثلث نمي شه به هدايت كه در رأس مثلث هست ، رسيد . بايد هر دو ضلع پائين اين مثلث ( حجت دروني و حجت بيروني ) كاملاً در نظر گرفته بشه . يعني اول بايد فطرت شخص رو بيدار كرد . بفهمه كه چه چيزهايي در وجودش هست و خودش رو باور كنه . اول بفهمه انسانه و مي تونه درجات خيلي بالاتري رو كسب كنه . بايد اول از حيوانيت خودش منزجر بشه بعد اون رو به سمت نبوت و حجت و . . . هدايت كرد .

زماني حجت (عج) در جهان خريدار داره كه حجت دروني هم در كنارش فعال باشه . يعني خودمون هم كار كرده باشيم .

لذا امام زمان (عج) هم كه تشريف مي يارن ، ( انشاءالله ) تمام وظايف ما به اين ختم نمي شه كه چشمهامون رو ببنديم و ببينيم آقا چي مي گه و بگيم چشم . نه ، خودمون هم وظايفي داريم . امام زمان (عج) عقلت رو هم بكار مي ندازه ، از نَفست هم استفاده مي كنه ، از وجودت هم استفاده مي كنه و دوست داره كه تو از اين وجود استفادة بهينه كني .

در ميان ما شيعيان ، امام زمان (عج) سه گونه تعبير مي شه :

1 ـ تعبير اول ؛

يه تعبير نارسا و ناقص و در حقيقت يه نوع تعبير شاعرانه و داستاني هست . يه تعبيره ذوقي و سليقه اي . در اين نوع تعبير ، امام زماني (عج) كه ما معرفي مي كنيم ، يه امام زمان غير كاربردي هست .

يكي دو روز پيش يه نواري رو گوش مي دادم كه راجع به آقا قمر بني هاشم (ع) بود . از اول تا آخر اين نوار غير از چشم و ابرو و بازو ، هيچ چيز ديگه از حضرت عباس (ع) نبود . رهبر انقلاب فرمودند شما كه معرفت رو تزريق مي كنيد ، وظيفه خيلي سنگيني بر عهده داريد ، مواظب باشيد . با مداحش تماس گرفتم و گفتم اگر احياناً يه كسي بخواد حضرت ابالفضل (ع) رو بشناسه و شيعه هم نباشه ، ( يا حتي شيعه اي كه حضرت رو خوب نمي شناسه ) و شب ميلاد بخواد توي مجلس شما با مداحي شما ايشون رو بشناسه ، بعد از اينكه از مجلس بيرون مي ره حضرت رو فقط يه انسان قوي ، خوش هيكل و زيبا رو مي دونه كه ضرب دست قوي اي داره ( و خدا نكنه كه ما به تيغ شمشيرش بخوريم ! ) و اين به تنهايي فايده اي نداره . سعي كنيد معرفت مستمعين رو نسبت به خصوصيات ، فضايل و مناقب اين بزرگواران بالا ببريد . حالا براي مهر ورزي و عشق ورزي با حضرت مي توني يه مقدار از مجلس رو به اين چيزها بپردازي . اما نبايد از اول تا آخر مجلس فقط همين باشه .

برخي از ما ، امام زمان (عج) رو اين طوري مي شناسيم و همين طوري هم به مردم القاء مي كنيم . اگه يكي به ما بگه امام زمان (عج) رو به من معرفي كن ، وقتي مي خوايم امام زمان (عج) ، ( امامي كه مي خواد جهان رو بچرخونه ) بهش معرفي كنيم ، مي گيم : نمي دوني ! خال لب داره . مي گه : خُب داشته باشه ، زنهاي هندي هم دارن ! مي گي : قد رشيد داره . خيلي زيبا هست . مي گه : ببين ! من محبت و عشق درون تو رو ندارم ، اين چيزهايي كه مي گي مال عاشقها هست . تو امام زمان (عج) رو به من معرفي كن . مي گي : خيلي مهربونه ، . . . بعد مي بيني كم مي ياري و داري يه انسان كاملاً عادي رو معرفي مي كني . و يا نهايتاً بهش مي گي : اگه مريض باشي و بهش توسل پيدا كني ، شفات مي ده ، فلان كار رو مي كنه و خيلي مسائل ديگه . اين چيزها اصلاً براي اين فرد جا نمي افته . اون در نگاه اول ، يه امام زمان (عج) حكيم ، مدبر و مدير رو نمي بينه . يعني در نگاه اول ، امام زمانِ (عج) ما كه خيلي چيزهاي ديگه هم ازش مي دونيم ، شايد امام زمانِ (عج) زيبايي باشه و ما بهش عشق ورزي بكنيم ، اما اين امام زمان (عج) كه ما داريم بعنوان كانديد براي حكومت جهاني ، به جهان ارائه مي ديم و معرفي مي كنيم ( همون طور كه اونها هم مسيح و بودا و موسي (ع) و . . . رو كانديد مي كنن ) يه امام زمانِ (عج) حكيم نيست . اصلاً اين امام زمان (عج) به اين چيزها كاري نداره . تنها حُسن اين امام زماني كه ما معرفي مي كنيم ، اينه كه وقتي بياد دست غيب همراهش هست ، شفا مي ده و يا تعبيرهاي ظالمانه اي كه بعضي مي كنند و مي گن : امام زمان (عج) با شمشير آغشته به خون مي ياد و اينقدر كشت و كشتار مي كنه تا كمر اسبش رو خون مي گيره ! اين امام زمان (عج) هم كاربرد نداره . مردم فراري مي شن . چون اين امام زمان (عج) وقتي بياد به من و تويِ شيعه هم رحم نمي كنه ! و همة ما رو گردن مي زنه . اگه اين طوري باشه ، ديگه كي مي مونه ؟! اين امام زمان (عج) با تعبيري كه ما ازش برداشت مي كنيم ، يه امام زمانِ (عج) ذوقي و سليقه اي هست . كه اصلاً قابل ترويج نيست و جهان هم منتظر اين امام زمان (عج) نمي مونه .

2 ـ تعبير دوم :

عده اي هستند كه از امام زمان (عج) يه شناخت نسبي دارن . در حدي كه امام زمان (عج) ظهور خواهد كرد و حكيم و مدبر هم هست ، و تعبيرشون از امام زمان (عج) در اين حد هست . اين عده آگاه به تكاليف خودشون نيستن . نمي تونيم بگيم كه اين گروه كاملاً منتظر هستند . چون زندگي شون با زندگي بقيه مردم دنيا زياد فرق نمي كنه . مثلاً كسي كه در اروپا زندگي مي كنه ، با شخصي كه در ايرانِ شيعة خودمون هست و چنين تعبير و شناختي از امام زمان (عج) داره ، تنها فرقشون در اينه كه اين يكي مي گه امام زمان (عج) مي ياد و اون يكي مي گه نمي ياد . هر دو زندگي شون مثل هم هست ! شايد خوراك هاشون با هم فرق داشته باشه . هر دو ازدواج مي كنن ، سر كار مي رن ، دزدي نمي كنن . ( توي اروپا و آمريكا كه همه دزد نيستن ) شايد خيلي از كارها رو هر دو ناپسند بدونن ، و چه بسا ممكنه راهبه مسيحي بياد بگه از شما جلوتر هستم و كارهايي كه شما حلال مي دونيد من حلال نمي دونم . ازدواج هم نمي كنم ، ( كه من اينجا مي گم اين هم شهوانيه ، اين هم شيطانيه . )

پس گروه دوم كساني هستن كه امام زمان (عج) رو مي شناسن اما عملكرد خودشون كه حاكي از عدم آگاهي نسبت به وظايفشون هست ، اينقدر عملكرد خنثي هست كه اصلاً نشون نمي ده كه شناخت امام زمان (عج) در زندگي شون تأثير داره

3 ـ تعبير سوم :

گروه سوم هم امام زمان (عج) رو مي شناسن ، اينها در باب محبت ، هم با قيافه و جمال ايشون مهرورزي مي كنن و هم در مسائل حكومتي ، ايشون رو مدير و مدبر مي دونن ، در مسائل سياسي ، علوم و . . . ايشون رو عقل كل مي دونن ، ايشون رو كسي مي دونن كه خيلي از مشكلات رو حل خواهد كرد . آقا رو عالمي مي دونن كه خيلي از نواقص علم رو برطرف خواهد كرد . اين گروه به وظايف خودشون هم آگاه هستن .

خُب اين يه بحث كلاسيك از امام زمان (عج) بود . البته ما در اين جلسات به موضوع شناخت امام زمان (عج) نپرداختيم ، چون اون يه بحث جداگونه هست . در بحث كلاسيك در مورد آقا امام زمان (عج) به اين نقطه رسيديم كه : وقتي معرفت و شناخت ما نسبت به امام زمان (عج) بالا رفت و ايشون رو شناختيم ، و مهر امام زمان (عج) در دل ما بوجود اومد مهر اهل بيت (ع) در دل ما بوجود اومد ، ديگه نوبت مهر ورزيه . بايد عشق ورزي و مهر ورزي كنيم . وقتي شناخت بالا بره ، همه اين حق رو به ما مي دن مي گن : بابا ! اين بنده خدا حق داره اينجوري عشق ورزي كنه .

بعضي وقتها كه ما صحبت هايي در ذات اهل بيت (ع) مي كنيم ، تمام حرف ما حاكي از اينه كه ما نتونستيم اين بزرگواران رو خوب بشناسيم . به قول عرفا داريم شطّه مي گيم . شطه يعني وقتي كه عقل انسان
نمي كشه و مجبوره يه چيزي بگه .

اما راجع به امام زمان (عج) ، اگه امام زمان (عج) اين قدرت رو داره كه دست به سرِ ما بكشه . اين دست به سر كشيدن غير از اينكه جنبة عاطفي داره كه اگه ما گرماي دست امام زمان (عج) رو روي سرمون حس كنيم ، اونقدر قرار و آرامش مي گيريم كه در خيلي از ورطه هاي دنيا به ما كمك خواهد كرد ، اما از جنبة ديگه اي بهش نگاه كنيم : اگه ايشون ظهور كرده باشن و يا نكرده باشن ، اگه اين لياقت رو نشون بديم كه امام زمان (عج) به سرِ ما دست بكشه ، اگه گرماي دست ايشون رو حس كنيم ( و يا حتي اين احساس رو نكنيم ) ايشون حلم و علم رو توأمان به ما عنايت مي كنن . خيلي از مردم جهان عالم اند اما حليم نيستند . اصلاً ظرفيت ندارن . طرف ، چهار تا لغت ياد مي گيره ، باد مي كنه ، چهار تا به به بهش مي گن و باد مي كنه ، يه كم بالاتر كه مي ره ، باد مي كنه . بين علماء مشهوره كه مي گن : در روزهاي اول كه يه طلبه يا دانشجو ، وارد يه علمي مي شه ، اولش در اون علم مُتِجَزي مي شه ، يواش يواش كه بالاتر رفت مُتهجد مي شه ، بالاتر كه رفت

مي بينه براي اجتهاد زوده . به آخر علم كه رسيد تازه به اين درجه مي رسه : مي گه : من هيچي نمي دونم ! من هيچي نمي دونم ! اين علم و حلم وقتي با هم همراه شدن ، اون وقت به درد مي خوره .

در دنياي امروز ما ترويج علم و حلم جداگونه است . يه عده اي به تو علم رو ياد مي دن ، و يه عده حلم . ديروز يه برنامه اي رو تلويزيون پخش مي كرد كه مدرسه سازان خير كشور رو با هواپيما به زيارت امام

رضا (ع) مي بردن . اينها رو معرفي مي كردن ، يكي شون مي گفت سال گذشته 12 ميليارد تومن براي ساختن يه مدرسه كمك كردم . يكي ديگه 72 تا مدرسه به ياد اصحاب امام حسين (ع) ساخته بود و قصد داشت كه 313 مدرسه ديگه به ياد ياران امام زمان (عج) بسازه . من خيلي دلم سوخت كه كاش توي اين جمع بودم و مي گفتم : ببخشيد ضمن اينكه من خيلي خوشحالم كه در ميان شما هستم ، شما خيلي انسانهاي عجيبي هستيد كه مي تونيد 12 ميليارد بديد ، ( شما نگيد كسي كه 12 ميليارد مي ده ، حتماً صد ميليارد داره ، نه اونهايي كه غني ترن محتاج ترن . اوني كه صد ميليارد داره ، دو هزار تومن هم به زور مي ده . اين خيلي آدم خوبيه . ) ولي مي خوام بگم كه شما عاشق خدائيد و براي خداوند كار مي كنيد ، كاش به اين فكر هم بوديد كه آيا در اين مدارس انسان هم بار مي ياد ؟ يعني آموزش و پرورش ما ، واقعاً آموزش و پرورشه . يا فقط آموزشه ؟ اگه علم تنها باشه ، آيا فايده داره ؟ تو كه براي خداوند كار مي كني ، اگه از اين مدرسه آدمي بيرون بياد كه دشمن خداوند بشه ، آيا باز هم به تو ثواب مي رسه ؟ مي خواستم بگم : كاش از اين 12 ميليارد ، 10 ميلياردش رو خرج مدرسه مي كردي و 2 ميلياردش رو صرف نهادي مي كردي كه روي دانش آموزان ، كار پرورشي مي كنه . الان اونقدر چشمهاي ما بسته است كه توجه مون فقط به علم هست همه سفارش به علم مي كنن ، آيا واقعاً دبيرستانها و دانشگاههاي ما انسان بار مي ياره ؟ اگر اين طوريه پس اين منبرها و حسينيه ها و مسجدها رو هم تبديل كنيم به مدرسه ! به خدا اگه يه روزي مدرسه هاي ما آموزش و پرورش رو با هم انجام بدن ، بايد تمام مسجدها رو هم تبديل كنن به مدرسه . موقع نماز ، نماز رو بخونن و بعد همونجا سر كلاس بشينن . نظر من اينه . اما واقعاً اين طوري نيست . وقتي به جامعه نگاه مي كنيم ، مي بينيم خيلي از بچه هايي كه از نظر علمي در سطح بالايي هستن ، فاسد مي شن و كسي هم به فكر نيست . اصلاً برنامه اي براي اين قضيه وجود نداره . بعضي از برنامه هايي هم كه هست متأسفانه براي دين خيلي زننده است .

امام زمان (عج) كه تشريف بيارن و دست به سرِ ما بكشن ، علم ، حلم و صبر ، ( صبر به معني واقعي ، صبر همراه با عقلانيت ، صبر بر معصيت ، صبر بر مصيبت و صبر بر طاعت ) رو همزمان به ما عنايت مي كنن . ممكنه تو فكر كني كه در اين دوره و زمونه چنين چيزي امكان نداره ، ولي امكان داره . در همين دوره و زمونه امكان داره امام زمان (عج) به سر تو دست كشيده باشه ولو تو نفهميده باشي ، اگه مي بيني هرچقدر علمت بالاتر مي ره ، حلمت هم زياد مي شه ، مطمئن باش در نتيجه اين هست كه امام زمان (عج) دستي به سر تو كشيده .

و اگه مي بيني در اثر بالاتر رفتن علم و مقام هاي ظاهري ، از حلمت كم مي شه ، و جرأت بر معصيتت زياد مي شه بدون در مسير امام زمان (عج) قرار نداري . اين عنايتي هست كه امام زمان (عج) مي كنه .

ديدن امام زمان (عج) :

يه وقتي خدمت شيخ انصاري همداني ، ( يكي از عرفاي بزرگ ) رسيدن و گفتن : آيا امام زمان (عج) رو مي شه ديد ؟ ايشون فرمودند : وقتي خداوند رو مي شه ديد ، چطور مخلوق خداوند رو نمي شه ؟

امام علي (ع) هم مي فرمايند : خدايي رو كه نبينم ، عبادت نمي كنم . حتماً مي شه ديد .

اما ديدن امام زمان (عج) ، ديدن پرتو امام زمان (عج) هست ، نه خود ايشون . روايتي هست كه مي فرمايد هر كس گفت من امام زمان (عج) را ديدم ، دروغ گفته

يكي از راههاي ديدن امام زمان (عج) اين هست كه به ياران ايشون نگاه كني . شما پسرعموي يكي از رفيقهاتون رو كه مي بيني به دليل اون شباهت ظاهري كه به همديگه دارن ، تو رو به ياد اون مي ندازه . به اين مي گن : ا َبدال ( بدل ) وقتي تو به جامعه نگاه مي كني و ابدال امام زمان (عج) رو مي بيني ، مثل اين هست كه خود ايشون رو ديدي ، و وقتي كه امام زمان (عج) بياد ، تمام خاطراتت جمع مي شه و فكر مي كني خود ايشون رو ديدي . پس ديدن امام زمان (عج) يكي از راه هاش اينه كه به يارانش نگاه كني . اينها هر كدوم پرتويي از امام زمانند . يه جلوه اي از ايشون هستن . مثل اينكه چشمي رو يه جا ببيني ، دماغي رو يه جا ببيني ، دهني رو يه جا ببيني ، سري رو يه جا ببيني ، مويي رو يه جا ببيني ، و اينها كاملاً با چشمت آشنا بشه ، ولي جمعش رو با هم نديده باشي ، بعد كه همه رو با هم مي بيني ، در يه صورت مي بيني ، برات آشناست اما نمي دوني كجا ديدي ، چون تا حالا اينها رو با هم نديده بودي . لذا ديدن امام زمان (عج) براي ما فقط ديدن پرتو هست . حتي اونهايي كه خود امام زمان (عج) رو ديدن ، رخسار حقيقي ايشون رو نديدن ، بعد كه امام زمان (عج) ظهور مي كنه ، اينها مي گن : نه ، اون كسي كه ما ديديم ايشون نيست ، چون اونها يه پرتو و يه جلوه از امام زمان (عج) رو ديدند . اون روايتي كه مي فرمايد : هر كس ادعا كرد امام زمان (عج) را قبل از خروج صفياني ( قبل از ظهور ) ديده ، دروغ مي گويد . به اين مطلب برمي گرده .

اما راجع به ما منتظرين : منتظرين سه نوعند :

1 ـ نوع اول :

دنبال آثار امام زمان (عج) مي گردن . وقتي به مجلس وارد مي شه ، دنبال اين مي گرده بلكه رنگ و بويي از امام زمان (عج) رو حس كنه و احتمالاً هم در اون فضا ، چه روشن و چه تاريك ، در جو خاصي ، اين اثر رو خواهد ديد . ما اين اعتقاد محكم رو داريم كه اهل بيت (س) به مجالس ما سر مي زنن . اين اصلاً چيز غير طبيعي اي نيست . ما اعتقاد داريم . امام صادق (ع) مي فرمايند : مادر ما ، حضرت زهرا (س) به اين مجالس سر مي زنن ، اين اصلاً چيز عجيبي نيست و ما به اين اعتقاد داريم . اما اين اعتقاد رو نداريم كه وقتي به مجالس تشريف آوردند ، مي شه اونها رو ديد . ممكنه يه اثري ، يا بويي از خودشون به جا بذارن . برخي از ما دنبال اين آثار هستيم ، لذا بعضي وقتها سيم اتصالمون به خداوند قشنگ وصل مي شه . مثلاً شب قدر نشستي و مي بيني كه حالت دلت ، يه حالت خاصيه و احساس بودن امام زمان (عج) كاملاً مشهوده . چرا ؟ چون مي بينه قلب تو آماده است . اصلاً از اون لحظه اي كه از خونه مي ياي بيرون ، شوقي كه نسبت به مجلس داري ، فكر مي كني شوق نسبت به محيط مجلس و منبر و مداحي و اينهاست ، اما اين شوق ، شوق ديدن امام زمانه (عج) . خودت هم خبر نداري ! اگه از مجلس خوشت مي ياد ، اگه از مداحي و سخنراني و . . . خوشت مي ياد ، تو اشتباه مي كني ، اين خوش اومدن مال چيزِ ديگه اي هست . اين ها همه از آثار حضور امام زمان (عج) هست .

يه مثال براتون مي زنم يه نفر به سينما مي ره و يه فيلم مي بينه ، خيلي ازش خوشش مي ياد ، مي گه : بَه بَه ! چقدر قشنگ بود . غافل از اينكه اين فيلم زياد قشنگ نيست . اگه از سينما بيرون بري و توي تلويزيون همين فيلم رو ببيني ، مي بيني نه ، خيلي هم جالب نبود . بعد مي فهمي كه ديدن فيلم در سينما ، به خاطر محيط سينما و صداگذاري اون ، تأثيراتش به مراتب بيشتره .

پس اين علاقه و شوق تو مربوط به آثار امام زمان (عج) هست . يقيناً امام زمان (عج) در شبهاي قدر ، به همة مجالس سر مي زنن ، به همة مجلس هاي جهان و هركي اومده تأثير اين حضور رو خواهد ديد . براي حضرت كاري نداره . ايشون امام زمانه ، نگيد آقا دو سه ساعت بيشتر وقت نداره چه جوري مي رسه سر بزنه ! امام زمانه . زمان دست خودشه ، تو يه ثانيه مي تونه يه ميليارد جا حضور پيدا كنه . بقيه اهل بيت (س) هم به همين شكل . ولي امام زمان (عج) حتماً سر مي زنه .

يه عده از ما ، آثار امام زمان (عج) برامون مشهوده ، كاملاً احساس مي كنيم . چه وقتي ؟ همون موقع هايي كه تو مي بيني سيم اتصالت به خداوند بدون هيچ طمعي وصله ، اولش فكر مي كني كه اين اشك يا خنده اي كه داري در اثر يه سري مسائلي هست كه برات پيش اومده ، بعد مي بيني نه ، اصلاً دست خودت نيست و اشك خودش داره جاري مي شه يا خنده خودش مي ياد . احساس شعف خود بخودي ، بدون اينكه چيزي بخواي ، مثلاً در مورد همين مجالس دقت كرديد ؟ همين كه داري از راه مي ياي ، مي بيني اونهايي كه دير مي رسن ، قدمهاشون رو تند تر برمي دارن . اين ذوق مال چيه ؟ مال اينه كه آثار امام زمان (عج) و جلوات حضرت ، در مجالس ما جاذبه داره . مثل يه نيروي مغناطيسي داره ما رو جذب مي كنه . نمي توني آروم راه بياي . مثلاً دو ساعت به مجلس مونده ولي به سمت اين محيط كه مي خواي بياي ، اون جاذبه و نيرو تو رو به اين سمت مي كشه و از در كه وارد مي شي يه حالت خاصي بهت دست مي ده . اين حالت رو همة جاهايي كه احتمال داره امام زمان (عج) باشه ، احساس مي كني . در حرم ها ، نماز جماعت ها و هر جايي كه احساس كني امام زمان (عج) حضور داره . اين جور جاها جلوات امام زمان (عج) آثار خودش رو مي ذاره . اين ها آثار امام زمان (عج) هست . پس عدة اول منتظرين ، به اين شكل هستند .

2 ـ گروه دوم :

اين گروه آثار رو مي بينن ، هميشه ، هر جايي اين آثار رو مي بينن ، هر جا نگاه مي كنن جمال دلرباي يار رو مي بينن . اين گروه پيشرفته ترند . نياز نداره كه حتماً مجلسي باشه ، تشكيلاتي باشه . اصلاً به جاي خاص نيازمند نيستن . اينها هميشه با عنايت امام زمان (عج) همراه هستن .

3 گروه سوم :

اين عده از منتظرين كلاسشون بالاتره . با دو گروه ديگه كاملاً فرق مي كنن . گروهي هستن كه ديدن يا نديدن آثار ، بر يقين اونها تأثيري نداره . متفكريني هستند كه اعتقاد دارن حجت در زمين وجود داره . نمي تونن زمين رو خالي از حجت بپندارند . اعتقاد دارن نفس كه مي كشن به ياري امام زمان (عج) هست . روايت هست : غذا كه مي خوريد ما بهتون روزي مي ديم . اين روايت نه فقط شامل حال تو ، بلكه شامل همة جهان مي شه . در روايت موثق ديگه اي فرمودن : تمام جهانيان ، سر سفرة حسينِ ما روزي مي خورن .

يعني بعد از واقعة كربلا ، خداوند فرمود : حسين جان ! از اين به بعد تمام روزي اي كه به جهان مي دم صدقه سر تو هست . همه دارن غذاي حضرت رو مي خورن . اينها ديگه نيازي ندارن كه امام زمان (عج) رو ببينن و دنبال آثارش بگردن . به يقين رسيدند كه جهان خالي از حجت نيست و يقين دارن تحت نظارت كامل حجت قرار دارن . يقين دارن كه لحظات و ثانيه ثانيه هاي زندگي شون همه و همه مطابق با نفس هاي حضرت تنظيم شده . اينها چه حجت رو ببينن و چه نبينن ، براشون فرقي نداره و در درجة مهرشون هم تأثيري نداره . مثال بارزش ، بحث اويس قرني و پيغمبر (ص) هست . اويس ، هيچگاه پيغمبر (ص) رو نديد اما اينقدر از نظر قلبي به رسول خدا (ص) نزديك بود كه تمام تپشهاي قلب پيامبر (ص) رو احساس مي كرد . دو واقعة عجيب در زندگي اويس هست ، يكي اينكه : روزي اويس رو ديدند در حالي كه دهانش خوني بود ، دندونش هم شكسته بود . گفتند چرا دندونت شكسته ؟ گفت : يه لحظه احساس كردم الان دندون پيغمبر (ص) شكست ! مورخين حساب كردند ، توي بررسي هاشون ، به اين نتيجه رسيدند دقيقاً همون لحظه كه دندون پيامبر (ص) در اُحد شكست ، دندون اويس هم شكسته شد ! اما قضيه عجيب دوم اين بود : درلحظه اي كه پيامبر (ص) نفسهاي آخر زندگيشون رو مي كشيدند ، اويس هم تپشهاي قلبش به شماره افتاد ، مادرش بهش گفت چي شده ؟ گفت من دارم مي ميرم . اما خداوند به اويس الهام كرد كه فقط به خاطر همدردي ، اين اجازه رو به تو مي ديم تا بموني و علي (ع) رو ياري كني .

برخي اينطوري هستند ، پس يقين بالاتر از ديدن هست . بعضي وقتها كساني رو مي بينيم ولي بهشون ايمان نداريم و باورشون نمي كنيم . برخي وقتها كساني رو نمي بينيم و بهشون ايمان و باور داريم . خيلي ها در جامعه هستند ولي ما قدرشون رو نمي دونيم و بهشون ايمان و باور نداريم . يقين نداريم ، منتظر خدا هستيم كه خدا رو ببينيم ؟ مطمئن باشيد اينطوري ، اگر يه روزي خدا رو هم ببينيم ، باورش نمي كنيم . برخي از مردم به خداي ديده هم اعتقاد نخواهند داشت . مگر در زمان اهل بيت (س) معجزه كم بود ؟ معجزه رو مي ديدند اما اعتقاد پيدا نمي كردن . از اين قبيل روايتها زياد داريم .

در يه دوره اي از زندگي امام رضا (ع) كم باروني پيش اومد ، ايشون نماز و دعاي بارون خوندند و به بركت دعاي ايشون بارون نازل شد . يه روز وارد مجلس مأمون شدند ، يه نفر مادي گرا ( كمونيسم ) براي مسخره گفت : شنيدم رفتي و دعاي بارون خوندي ، بفرمائيد بارون چطوري تشكيل مي شه ؟ حضرت توضيح دادن كه : ابرها در اثر فشار متراكم مي شه و يه حالت شيميايي رخ مي ده ، و بعد در اثر ميعان اين ابرها تبديل به آب مي شن و از آسمون بارون جاري مي شه . گفت : خُب اين كه يه قانون علمي هست ، چرا پاي دعاي خودت مي نويسي ؟ اين باروني كه اومد تصادفي با دعاي تو همزمان شد !

يه پارچه اي بود كه به ديوار قصر مأمون نصب شده بود و عكس يه شير هم روش بود . حضرت به اون شير اشاره كرد و گفت : بيا بيرون ! شير بيرون اومد ، حضرت گفتن : اين رو بخور و برو سرجات . شير هم جلوي چشم مأمون و اطرافيانش ، اين آقا رو تا ته خورد و بعد برگشت سر جاش ! چنين معجزه اي رو همه ديدند اما باز هم ايمان نياوردن ، از اين چيزها زياد بود .

يهودي هايي بودند كه خدمت پيامبر (ص) رسيدند و گفتند فلان كار رو كن تا ما ايمان بياريم ، پيامبر (ص) هم معجزاتي رو نشون داد ، مثلاً يك بار به يه درخت اشاره كردند و فرمودند بيا اينجا ، و اين درخت به دستور پيامبر (ص) حركت كرد . حتي كتابهاي خودشون اين قضيه رو نوشتند ، اما ايمان نياوردند .

مطمئني كه من و تو با ديدن ، ايمان مي ياريم ؟ پس يقين قلبي ، بالاتر از ديدن هست .

سابقه نداشت كه يكي از اصحاب درجه يك پيامبر (ص) و يا امامان (ع) از اونها درخواست معجزه كنند ، حتي يك بار هم سراغ نداريم كه مثلاً سلمان خدمت پيامبر (ص) اومده باشه و گفته باشه يه معجزه نشون بده تا ايمانم قويتر بشه . نه ، يقين داشتند . يقين بالاتر از ديدنه ، وگرنه خيلي ها ديدن .

اصلاً خداوند در نوع بشر ، انواع ديدن ها رو امتحان كرده و در زمانه امروز چون خداوند به عقل ما بيشتر اعتماد داره ، اينقدر كلاس ما رو بالا برده كه گفته اينا از معجزه فارغند و ديگه نيازي ندارن كه معجزه ببينن . خودشون يقين دارن . و اين يكي از افتخارات ما هست .

اصلاً زمين بدون حجت نمي شه ، امام صادق (ع) مي فرمايد : اگر يك روز ، پاي يكي از ما روي اين كرة زمين ، نباشه ، زمين خود به خود متلاشي خواهد شد . به خاطر قدم اهل بيت (س) هست كه تا حالا اين زمين حفظ شده .

بايد انسان به اين مطلب يقين و اعتقاد قلبي داشته باشه . وقتي يقين داشته باشي ديگه نيازي به ديدن نيست و حتي اگه يه روزي هم بهت بگن بيا ببين ، مي گي : چه فرقي مي كنه ؟!

به اميرالمؤمنين (ع) گفتن : خدا رو مي شه ديد ؟ و اگه تو ببيني چي مي شه ؟ فرمود : من به يقين رسيدم و اگه اين خدا رو ببينم يا نبينم ، بر يقين من سر سوزني كم يا اضافه نمي شه .

منتظرين واقعي كساني هستن كه اونقدر به حجت يقين دارن كه ديگه نيازي نيست براشون خواب تعريف كنيم ، بگيم فلاني فلان كار رو كرد ، 10 تا داستان براش تعريف كنيم ، بهش منبع و كتب مختلف رو معرفي كنيم ، بگيم به پير به پيغمبر امام زمان (عج) هست تا اين موضوع براش اثبات بشه . اصلاً نيازي به اين كارها نيست . منتظرين واقعي ، يقين كامل نسبت به امام زمان (عج) دارن .

بحث حكومت امام زمان (عج) :

حكومت امام زمان (عج) بر پاية يك سري مسائل غيبي استوار مي شه . روايت هست كه حضرت مهدي (عج) به حكم داوود (ع) حكم خواهد كرد . مي دونيد داوود (ع) چطوري قضاوت مي كرد ؟ يه بنده خدايي اومد پيش حضرت داوود (ع) و گفت : گاو من رفته توي يه خونه اي ، صاحب خونه اون رو كشته و كباب كرده و يه هفته راحت خورده ! حضرت داوود (ع) صاحب خونه رو كه يه آدم فقيري بود صدا زد ، پرسيد قضيه چيه ؟ صاحب خونه گفت : من 7 ماه هست كه دارم دعا مي كنم كه خداوند براي زن و بچه ام روزي بفرسته ، ديدم يه گاوي در رو شكست و اومد داخل ، گفتم : الحمدلله خدا رسونده !

حضرت داوود (ع) به صاحب گاو گفت : بايد از خواسته ات بگذري ، نصف دارايي خودت رو هم به اين صاحب خونه بدي ! صاحب گاو اعتراض كرد كه اين چه حكم مسخره اي هست و تو چه پيامبري هستي ؟ حضرت داوود (ع) گفت : همين كه مي گم حقه !

( حضرت داوود (ع) چون از غيب آگاه بود ، چنين حكمي كرد ) حالا ببينيم جريان چي بوده ؟ حضرت داوود (ع) بعد از اين كه اين حكم را صادر كرد ، هر دو نفر رو برد توي قبرستان ، بالاي سر يه قبر ، به قبر اشاره كرد ، گفت : بلند شو ! ميت بلند شد و گفت : من پدر صاحب خونه هستم ، پدر صاحب گاو ، غلام من بود . من رو كشت و اموالم رو بالا كشيد . ( تنها حكمي كه در روايات از حضرت داوود (ع) نقل شده همين هست )

امام زمان (عج) هم وقتي كه تشريف مي يارن ، حكم هايي كه مي كنند با حكمهايي كه ما مي كنيم خيلي فرق مي كنه . يحكم به حكم الداوود (ع) . لذا امام زمان (عج) در زندگي ما تأثيرات بسيار عجيبي مي ذاره . مطمئن باشيد همين الان هم امام زمان (عج) در زندگي ما تأثيرات خيلي عجيبي داره . اصلاً بدون كمك امام زمان (عج) ما نمي تونيم زندگي كنيم .

نكتة بعدي : بحث جهان و اضطرار جهان :

آيا جهان امروز ما از امام زمان (عج) استقبال خواهد كرد يا نه ؟ به اين كاري نداريم كه حالا امام زمان (عج) در جهان امروز ما با چه نامي خواهد آمد ، هر كسي به يه نامي منتظر آقا هست . همه منتظرند . آيا استقبال مي شه يا نه ؟ وقتي امام زمان (عج) تشريف بيارن ، چون با شهوات نادرست مردم مقابله مي شه ، عده اي در مقابلش خواهند ايستاد .

وقتي به همين جامعة امروز شيراز خودمون نگاه مي كنيم مي بينيم اغلب مردم معلوم نيست با امام زمان (عج) راه بيان . بعد با خودت مي گي وقتي كه شيراز ما اينطوريه واي به حال اروپا و آمريكا و استراليا و اقيانوسيه و آفريقا و . . . اونها كه منتظر امام زمان (عج) نيستن . اون آدم بي سوادي كه الان توي آفريقا داره مارمولك مي خوره كه منتظر امام زمان (عج) نيست . يا اون كسي كه الان توي اروپا ، صبح تا شب توي كاباره ها هست و دنيا تموم ذهنش رو مشغول كرده ، كه منتظر امام زمان (عج) نيست . و يا اوني كه در آمريكا داره ظلم مي كنه ، مي زنه و مي كشه ، اون كه منتظر امام زمان (عج) نيست . آيا اين جهان ، جهان منتظره ؟!

اين منتظر بودنه ؟ نه ، اما يه نقطة اميد هست : جهان ما ، شايد جهان منتظري نباشه اما جهان مضطري هست . امن يجيب المضطر اذا دعا و يكشف السوء جهان ما ، جهان مضطره . در ايران خودمون و جهان خودمون ، مردم از زندگي لذت نمي برن ، اين اضطراره . مردم جهان ما افسرده اند ، اين اضطراره . در جهان ما ، همه مردم مشكلات مادي دارن ، اين اضطراره . در جهان ما مردم مشكلاتي دارن كه با نفسشون و با وجدانشون درگيرند ، اين اضطراره . انسان مضطر و در حال اضطرار ، كه در حال غرق شدنه ، به هر خاشاكي دست مي ندازه و اگه يه روزي كسي بگه كه من مي تونم اين اضطرار تو رو برطرف كنم ، ( هر كس و با هر ديني باشه ) جهان به سمتش اقبال مي كنه . الان در جامعة ما ، شما اضطرارهاي ايران رو در نظر بگيريد ، مثلاً فقر ، مشكل ازدواج ، مشكل مسكن ، دين ، ديانت ، همة اين مشكلات رو جمع كنيد ، كل اين مشكلات بزرگ با تيترهاي بالا مي شه شش تا . اگه يه كسي بياد و ادعا كنه كه اگه به من روي بياريد و به من رأي بديد ، ظرف شش ماه اين شش مشكل شما رو حل مي كنم ، ديگه كار نداريم به اين كه دوستش داريم يا نه ، منتظرش بوديم يا نه ، مال كدوم شهر هست ، اصلاً كجاييه ، ايرانيه ، مي گيم : آقا ! مشكل رو حل مي كني ؟ مي گه : بله ، بهش رأي مي ديم .

جهان امروز ما ، گرچه جهان منتظري نيست ، اما جهان مضطريه . و وقتي كه كسي بياد و جهان احساس كنه اين اضطرار جامعة جهاني برطرف مي شه ، بهش رو مي كنه . در آمريكايي كه زماني مهد توحش بود ، يعني شمال و جنوب آمريكا با هم مي جنگيدن ، سرخ پوستها ، شمالي ها ، جنوبي ها همه همديگه رو مي كشتن . اصلاً فرهنگي نبود . سوادي نبود . تحصيلات و تمدني نبود ، در اون جامعه يه نفر اومد بالا و گفت : من حاضرم به شما آرامش بدم ، زبون بذارم تا شمال و جنوب با هم صلح كنن . مردم اين جامعه كه مضطر شده بودند و دنبال آرامش بودند همه پشت سرش جمع شدن . گمشدة امروز جهان ما هم آرامشه . و اين ماحصل اضطراري هست كه در جامعه و جهان وجود داره .

مطمئن باشيد اين جهان مضطر وقتي كه امام زمان (عج) تشريف بيارن ، خيلي از مردم بهش رو مي كنن . امام زمان (عج) از راه نمي ياد و بگه : بسم الله الرحمن الرحيم ، همه بايد شيعه بشن . نه ، امام زمان (عج) پايه ها رو در نظر مي گيره ، از فطرت ها شروع مي كنه ، اول با چند جمله ، مردم رو آروم مي كنه وقتي همه آروم شدن ، بعد دليل اومدنش رو مي گه . مي گه كه پيغمبر (ص) براي چي اومد . مي گه كه پيامبر (ص) با شعارهاي عدالت و رفع تبعيض ، كه گمشده اون روز عربستان بود اومد ، براي ايجاد برابري و برادري ، شعارهاي جذاب و جدي اي كه پيامبر (ص) اون روز مي داد رو حضرت بيان مي كنه . انشاءالله كه هرچي زودتر آقا تشريف بيارن . پس اول يه سري صحبتهاي خيلي عاميانه رو براي مردم مي كنن و مردم به سمت آقا رو مي يارن . تازه اون موقع است كه همه مي فهمند قضيه چي بوده . اِه ! بحث برابريه ؟ بحث برادريه ؟ بله ، زورمداران و استثمارگران و قاتلين و اونهايي كه در پي استثمار و به بند كشيدن مردم بودند ، برنمي تابن و همون اول جلوي حضرت (عج) مي ايستن . در مقابل همون شعار اول جبهه مي گيرن ، از اونجا دعوا شروع مي شه . يه قسمت كمي از جامعة جهاني جدا مي شن . جامعة جهاني امروز ما ، جامعة منطقي هست . سرمون رو زير برف نكنيم و فكر كنيم كه فقط حرف ما درسته ، فكر نكنيم در جهان ديگه كسي حرف درست نمي زنه ، جامعة امروزي و مردم جهان امروز ما ، مردم منطقي اي هستن . اگه مي بيني يه وقتهايي در خارج از مرزها يه حرفهايي مي زنن كه كاملاً اشتباه هست ، ( من به جوامع كار ندارم ، انسانها رو مي گم ) اونها در اثر تزريق اطلاعات نادرست و بمباران رسانه هاي تبليغاتي هست . اگه روي تو هم اين بمباران رو بكنن ، اين حرف رو مي زني .

بعد از اينكه حضرت (عج) اهداف و برنامه هاشون رو گفتند ، مردم نزديك مي شن ، چون انسانهاي امروز جهان ، منطق دارند . اهل انصافند . جهان امروز در كنار همديگه زندگي كردن و آرامش داشتن رو دوست داره . خوشش مي ياد كه يه كسي بياد و به هر كسي به اندازه نيازش كمك كنه . جامعه عمومي جهاني اينطوري هست . امام زمان (عج) با اين شعارها مي ياد . با شعارهاي برابري ، عدالت ، مساوات ، يكپارچگي جهان ، تقسيم مساوي نعمت ها بين مردم ( شما ببينيد اين شعارها چقدر طرفدار داره ) با شعار محبت ، شعار معرفي خداي مهربان ، با اين شعار كه دنيا رو بايد شناخت و در حدي كه لازمه ازش استفاده كرد ، نه افراط داشت و نه تفريط . اينها شعارهاي حضرت هست . كسي كه در حد وسط راه مي ره ، در همه جاي جهان طرفدار داره . لذا هر وقت مي خوان يه نفر رو خراب كنن و بد جلوه بدن ، مي گن : فلاني افراطيه ! كلمة افراطي رو بهش مي چسبونن چون جهان از افراط بدش مي ياد . و يا اينكه در مورد ايران مي گن : ايران اسلام افراطي رو ترويج مي كنه .

پس جهان ما ، جهان مضطريه ، و چون مضطره ، منتظره . گرچه خودش خبر نداره ! منتظره حقيقي امام زمانه (عج) ، خيلي داشتيم ، جاهايي بوده كه حتي كساني كه اعتقادي به دين اسلام و شيعه هم نداشتن ، وقتي در مورد موعودي كه خواهد آمد باهاشون صحبت شده ، گفتند : بله ما هم اين احساس رو داريم گويا اينها هم در فطرتشون چنين چيزي گنجانده شده . در فطرت تمام انسانها موقع خلقت ، ميل به كسي كه بياد و نجات شون بده ، گنجانده شده . تمامي اديان ، ( ادياني مثل يهود و مسيحيت ) قبل از اسلام منتظر پيغمبر ما بودن و توي كتابهاشون هم به اين موضوع اشاره شده . اونها هم منتظر بودن كه كسي بياد و نجاتشون بده . انسان هميشه منتظر هست كه يه منجي بياد و نجاتش بده . اين علاقه و ميل به منجي ، به دليل اضطرار هم هست . و همين اضطرار داشتن ما دليل اين هست كه ما منتظريم . جهان ما منتظره ، پس خيال همه راحت باشه ، اگه امام زمان (عج) اومد اغلب مردم جهان زير پرچم امام زمان (عج) جمع خواهند شد . همه كمك مي كنند ، همراهي مي كنن و معلوم هم نيست كه يه جهان پر از خونريزي و جنگ داشته باشيم ، نه ، اگر هم باشه ، يه مدت كه گذشت اون حكومت اصلي امام زمان (عج) ايجاد مي شه . حكومتي كه انشاءالله همه خواهيم ديد .

خدايا ! ما رو از منتظرين واقعي و پايه گذاران سياست انتظار و ترتيب دهندگان لوازم انتظار قرار بده .

خدايا ! ما رو جزء كساني قرار بده كه همين الان هم به حضور امام زمان (عج) ايمان و اعتقاد دارند .

خدايا ! ما رو جزء خواص و كارگزاران حكومت امام زمان (عج) قرار بده .

الهي آمين

/ 1