فاطمه الگوى حيات زيبا - فاطمه(س) الگوی حیات زیبا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه(س) الگوی حیات زیبا - نسخه متنی

محمدجواد طبسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فاطمه الگوى حيات زيبا

پيشگفتار

در نظام هستى و عالم خلقت آن قدر مسايل اسرارآميز وجود دارد كه يقينا بشر، با همه اطلاعاتى كه از جهان دارد، هرگز به ژرفاى آن پى نخواهد برد.

از جمله ى آن مسايل وجود چهارده معصوم است كه خداوند آنها را به عنوان هديه و نعمت بر انسان ارزانى داشته است و در بين اين چهارده معصوم يك زن به نام فاطمه عليهاالسلام نيز قرار داده است. را ستى اين چه سرى است كه در بين چهارده معصوم يك زن وجود دارد كه يازده امام از نسل اويند! و راستى فاطمه كيست؟!

فاطمه عليهاالسلام الگوى معرفت اللَّه است...

صفات و اسماء الهى، در فاطمه- اين جلوه ذات اقدس حق- نمود و ظهور نام يافته است ، «فاطمه عليهاالسلام اسوه حيات زيباست»...

فاطمه انسان كامل است و الگويى است براى تكامل...

فاطمه عليهاالسلام نه فقط هدايت گرى است در مسير كمال بلكه به مقصد رساننده است، چرا كه داراى فضايلى است كه انبيا آنها را داشته اند... داراى فضايل رسول اللَّه است و به فرموده برخى از بزرگان: فاطمه عليهاالسلام اگر مرد بود، پيامبر بود... را ستى فاطمه عليه السلام را با چه كسى بايد مقايسه كرد؟!

با انبياء كه برتر از انبياست...

فاطمه عليهاالسلام را مى بايست تنها با خاتم انبياء و فخر كاينات مقايسه كرد و تنها بايد با ديگر معصومين فياس كرد و بس.

فاطمه عليهاالسلام كيست كه در هنگام نماز در پيشگاه معبود، خدا به وجودش افتخار مى كند و چه گوهر ناشناخته ايست كه رضا و خشم خود را در رضا و خشم وى مى داند!

فاطمه عليهاالسلام ليلة القدر است و شناخت فاطمه عليهاالسلام در شناخت ليلةالقدر است. در اين بانوى بزرگ چه اسرارى نهفته است كه چنين جايگاهى در نزد خداوند دارد؟ آرى... بدون شك از شناخت مقام عصمت و ولايت فاطمه عليهاالسلام عاجزيم!

تنها به اندازه توان خود به گردآورى احاديثى چند پيرامون زندگانى و شخصيت او پرداخته ايم. كه به نام نامى يازده فرزندش در يازده بخش تنظيم گرديده و بدين وسيله تقديم خوانندگان گرامى مى شود.

به اميد آن كه فرداى قيامت مشمول شفاعت حضرتش شويم...

قم حوزه علميه محمد جواد مروجى طبسى 23/ 6/ 1380

ميلاد نور

مدت ها بود كه زنان عرب از خديجه همسر گرامى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم بخاطر ازدواج با آن حضرت، فاصله گرفته بودند.

هاله اى از غم و اندوه او را گرفته بود و در خانه هيچ مونسى نداشت تا در نبود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم با او انس بگيرد كه ناگه سكوت مطلق شكسته شده و جنين با مادر خود سخن گفته و دلداريش مى دهد. اين بماند كه در اين مدت با مادر خود چه مى گفت و چه مى شنيد زيرا تاريخ به درستى از اين گفتگوهاى اسرارآميز پرده برنداشته چرا كه مادر مومنان آن را در هاله اى از ابهام گذارد. راستى اين جنين كيست و حقيقت او چيست كه ماهها با مادر سخن مى گويد و او آنها را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم كتمان مى كند.

نوشته اند روزى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم وارد خانه شد شنيد كه خديجه با كسى سخن مى گويد! از روى تعجب پرسيد: اى خديجه! با كه سخن مى گويى؟!

گفت: با اين جنين كه در شكم دارد، اوست كه با من سخن مى گويد و مايه انس من شده است.

پيامبر فرمود: اى خديجه بدان اين جبرئيل است كه به من مى گويد: اين جنين دختر است و خداوند نسل مرا از او قرار داده و از نسلش امامانى به عنوان جانشين من معين خواهد كرد. [ الخرايج، ج 2، ص 524. ] آرى، جهان در انتظار مقدم عالى ترين نمونه زن بود كه تاكنون به خود نديده بود، كه با ميلادش براى زنان عالم هستى، الگو و اسوه قرار گيرد. و اينك... نزديك زايمان خديجه شده، از زنان عرب درخواست كمك كرد، اما آنها را از روى كينه و دشمنى كه با وى داشتند پاسخ منفى دادند و از هر گونه كمك امتناع ورزيدند.

او در اين فكر بود كه چه كند و چه كسى در اين مشكل به كمكش مى شتابد... ناگهان حضور چهار زن بلند بالاى سياه چهره را كه كه گويا از زنان بنى هاشم بوده باشند، در خانه احساس نمود.

خديجه از ديدن آنها لرزه بر اندامش افتاد چرا كه تاكنون آنها را نديده بود... يكى از آنها گفت: اى خديجه! غم مخور، چرا كه ما فرستادگان پروردگار تو مى باشيم ما خواهران تو هستيم. من ساره و اين آسيه دختر مزاحم و آن مريم و آن يكى كلثم خواهر موسى بن عمران است. خداى ما را فرستاد تا در امر زايمان تو را يارى نماييم.

اين چهار زن در طرف راست و چپ و پيش رو و پشت سر خديجه قرار گرفتند، لحظاتى چند اين مولود با سعادت قدم به عرصه گيتى نهاد... آن مولود فاطمه بود... او بدنيا آمد تا زمين را نورانى كند، پس از آن كه آسمانها را از نور خود منور ساخته بود.

از اين روى به هنگام ولادت فاطمه نورى از وجودش پديدار شد كه تمام خانه هاى مكه را در هاله اى از نور فروبرد و در شرق و غرب عالم هستى جايى نبود كه نور فاطمه در آن جا نتابيده باشد.

فاطمه عليهاالسلام را با آب كوثر شستشو داده و در دو پارچه سفيد پيچيده و از او خواستند تا سخن گويد.

فاطمه به اراده پروردگار، لب به سخن گشوده و رسالت و پيامبرى محمد مصطفى صلى اللَّه عليه و آله و سلم و ولايت على مرتضى عليه السلام و امامت يازده فرزندش را گواهى داد. [ الخرايج و الجرايح، ج 2، ص 524. ] مورخان سال روز ميلاد با سعادت فاطمه را بيستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت نگاشته اند.

مرحوم مفيد درباره اين روز مبارك مى نويسد:

روز بيستم ماه جمادى الاخر روزى است كه فاطمه زهرا عليهاالسلام دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم متولد گرديد و آن روزى است كه- همه ساله- شادى و سرور مومنين تجديد مى شود، از اين روى مستحب است كه در روز ميلاد فاطمه عليهاالسلام كارهاى نيك انجام پذيرد و صدقه به فقراء و مساكين داده شود. [ مسار الشيعه، ص 31. ]

شخصيت فاطمه از ديدگاه پيامبر

شان و منزلت فاطمه زهرا عليهاالسلام را همين بس كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم درباره اش زيباترين سخنان را بيان فرموده كه درباره هيچ يك از زنان عالم چنين چيزى نفرموده حتى درباره ى همسر و ساير دختران خود اينك از ميان دهها روايتى كه درباره اين شخصيت بى نظير نقل گرديده به چند روايت بسنده كرده سپس به نكاتى در اين جهت اشاره اى خواهيم داشت:

فاطمه پاره تن پيامبر

بخارى در صحيح خود از وليد از ابن عيينه از عمر بن دينار از ابى ملكيه از مسور بن مخرمه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: «فاطمة بضعة منّى فمن أغضبها أغضبني»، فاطمه عليهاالسلام پاره ى تن من است هر كه او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است. [ صحيح بخارى ج 2، ص 302، حلية الأولياء، ج 2، ص 40، تهذيب التهذيب ج 12، ص 469. ]

فاطمه قلب پيامبر

حسن بن سليمان در كتاب محتضر از تفسير ثعلبى از مجاهد از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت كرده كه روزى آن حضرت از خانه بيرون آمد و در حالى كه دست فاطمه عليهاالسلام را گرفته بود، چنين فرمود: «هر كه اين را مى شناسد كه شناخته است و هر كه وى را نمى شناسد بداند: اين فاطمه عليهاالسلام دختر محمد است و او پاره تن من مى باشد، او قلب من است كه در بين دو پهلوى من قرار گرفته است، پس هر كه او را آزار دهد مرا آزاده داده و هر كه مرا آزار دهد خداى را آزار داده است.» [ بحار الأنوار، ج 43، ص 80. ]

فاطمه تار موى پيامبر

جابر بن عبداللَّه گويد: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: فاطمه عليهاالسلام شعرة منى، فمن آذى شعرة منى، فقد آذانى و من آذانى فقد آذى اللَّه و من آذى اللَّه لعنه اللَّه ملأ السموات و الارض. [ بحار الأنوار ج 43، ص 54. ] فاطمه عليهاالسلام تار موى من است و هر كه به تارى از موهاى من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر كه مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر كه خدا آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان ها و زمين او را لعنت خواهد كرد.

فاطمه نور چشم پيامبر

ابن فتال نيشابورى ضمن حديثى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم آورده است كه به على عليه السلام فرمود: يا على، ان فاطمه عليهاالسلام بضعة منّي و هي نور عيني و ثمرة فؤادي. على جان، فاطمه عليهاالسلام پاره ى تن من و نور چشم و ميوه ى دلم مى باشد. [ روضة الواعظين، ص 150. ]

فاطمه مايه سرور پيامبر

امام حسين عليه السلام از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت كرده است كه فرمود: فاطمه عليهاالسلام بهجة قلبي و ابناها ثمرة فؤادي و بعلها نور بصري؛ فاطمه عليهاالسلام مايه سرور و خوشحالى من مى باشد، همچنين دو فرزندش ميوه دلم و همسرش نور چشمم مى باشد. [ مقتل الحسين خوارزمى، ج 1، ص 59. ]

فاطمه برتر از آسمانها و زمين

و در حديثى ديگر درباره خلقت فاطمه عليهاالسلام فرمود: پس خداوند از نور دخترم فاطمه عليهاالسلام آسمان ها و زمين را آفريد، پس آسمان ها و زمين از نور دخترم فاطمه عليهاالسلام است و نور دخترم فاطمه عليهاالسلام از نور پروردگار است و دخترم فاطمه عليهاالسلام برتر از آسمانها و زمين است. [ بحار الأنوار، ج 15، ص 10. ]

فاطمه برگزيده خداوند

خطيب بغدادى ضمن اشاره به معراج پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم از آن حضرت چنين روايت كرده كه فرمود: همان شبى كه مرا به آسمان بردند ديدم كه بر درب بهشت چنين نوشته بود:

«لا اله الّا اللَّه، محمّد رسول اللَّه، على حبيب اللَّه، و الحسن و الحسين صفوة اللَّه، فاطمه عليهاالسلام خيرة اللَّه و على باغضهم لعنة اللَّه.» [تا ريخ بغداد، ج 1، ص 259. ]

فاطمه يكى از حجت هاى خدا

طبرى در بشارة المصطفى به سند خود از امام زين العابدين از پدرش از اميرمؤمنان از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: أنا و علىّ و فاطمه عليهاالسلام و الحسن و الحسين و تسعة من ولد الحسين حجج اللَّه على خلقه أعداءنا أعداء اللَّه و أولياءنا أولياء اللَّه، من و على و فاطمه عليهاالسلام و حسن و حسين و نه فرزند از فرزندان حسين حجت هاى خداوند بر بندگان او هستيم، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند. [ بشارة المصطفى، ص 24. ]

فاطمه بهترين زنان امت

انس بن مالك از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم روايت كرده كه فرمود: بهترين زنان امتم فاطمه عليهاالسلام دختر محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم است. [ احقاق الحق، ج 10، ص 115. ]

برترين زنان اولين و آخرين

و در روايت ديگرى كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم رسيده چنين آمده، برترين مردان عالم در زمان من على است و برترين زنان اولين و آخرين فاطمه عليهاالسلام است. [ احقاق الحق، ج 25، ص 37. ]

/ 13