بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كرده و به قبيله قيس بن خالد (يكى از امراى عرب) پناهنده شده بود و در حمايت قيس مى زيست. پس از چندى كه در نزد او به سر برد، دخترش را خواستگارى كرد. قيس از معاشرت و سخن گفتن وى فهميد كه لقيط در خانواده نجيب و آبرومندى تربيت شده است; از اين رو، بدون گفتگو دخترش را به او داد و مهريه را هم از مال خود به دختر تسليم كرد.(1)آن روزها اعراب شوهران را به سه دسته تقسيم مى كردند و هر دسته اى را به نامى مى خواندند:* دسته نخست «شوهرِ مهر» و اين نام را به كسى مى نهادند كه از شرافت و نجابت خانوادگى بهره نداشت. آنان با چنين كسى تنها به خاطر مال و پولش وصلت مى كردند (در اين صورت، دختر حكم كالاى تجارى را داشت و چنانكه تاجر كوشش مى كند جنس خود را به آخرين قيمت بازار بفروشد، پدرها نيز از چنين مردانى آخرين حدّ مهريه را مى گرفتند.)* دسته دوم را «شوهرِ بهر» مى ناميدند; اين دسته نجيب 1 ـ زن عرب در جاهليت و اسلام، ج1، ص159