جهان در آستانه ظهور
در بخشهاى گذشته درباره غيبت امام دوازدهم و فلسفه آن سخنگفتيم. آن آخرين حجت پروردگار غايب شد تا پس از فراهم شدن زمينهها ظاهر شود و جهان
را از پرتو هدايتهاى مستقيم خود بهرهمند سازد. بشريّت مىتوانست در دوران غيبت،
به گونهاى عمل كند كه هر چه زودتر شرايط حضور امام را آماده سازد ولى به خاطر
پيروى از شيطان و هواى نفس و دور ماندن از تربيت صحيح قرآنى و نپذيرفتن ولايت و
راهبرى معصومعليه السلام به بيراهه رفت و هر روز بناى ستمى را در دنيا قرار داد و
ظلم و تباهى را گسترده كرد. با انتخاب اين مسير، به سرانجام بسيار بدى رسيد. جهانى
پر از ظلم و جور، فساد و تباهى، روزگارى تهى از امنيّت اخلاقى و روانى، حياتى به
دور از معنويّت و پاكى و اجتماعى پر از تجاوزها و پايمال كردن حقوق زيردستان، محصول
عملكرد انسانهاى دوران غيبت شد. واقعيتى كه در كلام معصومين از قرنها قبل، پيش
بينى شده و تصوير سياه آن، ترسيم گشته بود.
امام صادقعليه السلام به يكى از ياران خود فرمود:
هنگامى كه ببينى ظلم و ستم فراگير شده، قرآن فراموش گشته و از روى هوا و هوس
تفسير گرديده، اهل باطل بر اهل حق پيشى گرفته، افراد با ايمان سكوت اختيار كرده،
پيوند خويشاوندى بريده شده، چاپلوسى فراوان گشته، راههاى خير بدون رهرو و راههاى شر
مورد توجه قرار گرفته، حلال، حرام شده و حرام مجاز شمرده شده. سرمايههاى عظيم در
راه خشم خدا (و فساد و ابتذال) صرف گرديده، رشوه خوارى در ميان كاركنان دولت رايج
شده، سرگرمىهاى ناسالم چنان رواج پيدا كرده كه هيچ كس جرأت جلوگيرى آن را ندارد،
شنيدن حقايق قرآن بر مردم گران آيد اما شنيدن باطل سهل و آسان باشد، براى غير خدا
به حج خانه خدا بشتابند، مردم سنگدل شوند (و عواطف بميرد)، اگر كسى اقدام به امر به
معروف و نهى از منكر كند به او توصيه مىكنند كه اين كار وظيفه تو نيست، هر سال
فساد و بدعتى نو پيدا شود. (هرگاه ديدى اوضاع مردم اينگونه شده) مراقب خويش باش و
از خدا نجات و رهايى از اين وضع ناهنجار را بخواه (كه فرج نزديك است).(1)
البته اين تصوير سياه از دوران پيش از ظهور، چهره غالب آن دوره است چرا كه در
همين روزگار هستند دين باوران حقيقى كه بر عهد خود با خداوند استوار مىمانند و
مرزهاى اعتقاد خود را پاس مىدارند و در فساد محيط حل نمىشوند و سرنوشت خود را به
فرجام زشت ديگران پيوند نمىزنند. و اينها از بهترين بندگان خدا و شيعيان امامان
نور هستند كه در روايات فراوان مورد تمجيد و ستايش قرار گرفتهاند. اينان هم خود
پاك زيستند و هم ديگران را به پاكى دعوت مىكنند چون نيك مىدانند كه مىتوان از
راه ترويج خوبىها و ساختن محيطى معطّر به عطر ايمان، ظهور امام خوبىها را پيش
انداخت و مقدمات قيام و حكومت او را فراهم كرد زيرا كه زمانى قيام عليه بدىها ممكن
است كه مصلح موعود ياورانى داشته باشد. و اين تفكر نقطه مقابل ايده باطل و مردود
ترويج فساد براى تعجيل ظهور است. به راستى آيا پذيرفته است كه اهل ايمان در برابر
زشتىها و بدىها سكوت كنند تا فساد فراگير شود و از اين راه زمينه ظهور فراهم
گردد؟ آيا ترويج خوبىها و فضيلتها نمىتواند ظهور امام خوبان را نزديك كند؟
فريضه امر به معروف و نهى از منكر از تكاليف قطعى هر مسلمان است كه در هيچ
زمان و مكانى قابل چشم پوشى نيست پس چگونه است كه به خاطر تعجيل ظهور بتوان مروّج
ظلم و تباهى شد؟!
چنانكه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمود:
در پايان اين امت (مسلمان) قومى خواهند بود كه مانند مسلمانان صدر اسلام اجر
خواهند داشت آنها امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و با اهل فتنه (و فساد)
مىجنگند.(2)
گذشته از اين آنچه در روايات فراوان به آن تصريح شده است، پر شدن جهان از ظلم
و ستم است و اين به معنى ظالم شدن همه انسانها نيست بلكه همچنان راه خدا، رهروان
خود را خواهد داشت و عطر فضيلتها در محيطهاى گوناگون به مشام خواهد رسيد.
بنابراين، جهانِ پيش از ظهور اگرچه دوران تلخى است ولى به دوره شيرين ظهور
پايان مىگيرد و اگر چه روزگار فساد و ستمگرى است امّا پاك بودن و ديگران را به
خوبىها دعوت كردن از وظايف حتمى منتظران است و در تعجيل فرج آل محمدصلى الله عليه
وآله تأثير مستقيم دارد.
اين بخش را با سخنى از امام مهدىعليه السلام به پايان مىبريم كه فرمودند:
ما را از شيعيان باز نمىدارد مگر آنچه از كردارهاى آنان كه به ما مىرسد و
ما را ناخوشايند است و از آنان روا نمىدانيم.(3)
زمينههاى ظهور و علائم آن
ظهور امام مهدىعليه السلام شرايط و نشانههايى دارد كه از آنها به عنوانزمينههاى ظهور و علائم آن ياد مىشود تفاوت اين دو آن است كه زمينهها در تحقق
ظهور تأثير واقعى دارند به گونهاى كه با فراهم شدن آنها ظهور امام اتفاق مىافتد و
بدون آن ظهور نخواهد بود. ولى علائم در ظهور نقشى ندارند بلكه تنها نشانههايى
هستند كه به وسيله آنها مىتوان به اصل ظهور و يا نزديك شدن آن پى برد.
با توجه به تفاوت ياد شده به خوبى مىتوان دريافت كه زمينهها و شرايط نسبت
به علائم و نشانهها از اهميت بيشترى برخوردارند بنابراين لازم است كه بيش از آنكه
به دنبال علائم باشيم به زمينهها توجه كنيم و در حد توان خود در تحقق آنها بكوشيم.
به همين جهت ما ابتدا زمينهها و شرايط ظهور را توضيح مىدهيم و در پايان به اختصار
برخى از علائم ظهور را برخواهيم شمرد.
زمينههاى ظهور
هر پديدهاى در جهان با فراهم آمدن شرائط و زمينههاى آن به وجود مىآيد وبدون تحقق زمينهها امكان وجود براى هيچ موجودى نخواهد بود. هر زمينى قابليت پرورش
دانه را ندارد و هر آب و هوايى مناسب با رشد هر گياه و نباتى نيست. وقتى كشاورز
مىتواند انتظار برداشت خوب از زمين داشته باشد كه شرايط لازم براى به دست آمدن
محصول را تهيه كرده باشد.
بر اين اساس هر انقلاب و رويداد اجتماعى نيز به زمينهها و شرايط آن بستگى
دارد؛ همانگونه كه انقلاب اسلامى ايران نيز با فراهم آمدن مقدمات آن به پيروزى
رسيد. قيام و انقلاب جهانى امام مهدىعليه السلام كه بزرگترين حركت جهانى است نيز
پيرو همين اصل است و بدون تحقق زمينهها و شرايط آن به وقوع نخواهد پيوست.
مقصود از اين سخن آن است كه تصور نشود امر قيام و حكومت امام مهدىعليه
السلام از روابط حاكم بر جهان آفرينش مستثنى است و حركت اصلاحى آن بزرگوار از راه
معجزه و بدون اسباب و عوامل عادى به سرانجام مىرسد. بلكه بر اساس تعاليم قرآن و
پيشوايان معصومعليهم السلام، سنّت الهى بر اين قرار گرفته كه امور عالم از مجراى
طبيعى و علل و اسباب عادى انجام گيرد.
امام صادقعليه السلام فرمود:
خداوند امتناع دارد از اينكه امور را جز از راه اسباب (آن) فراهم آورد.(4)
و در روايتى از امام باقرعليه السلام نقل شده است كه شخصى به ايشان عرض كرد:
مىگويند زمانى كه امام مهدىعليه السلام قيام كند همه امور بر وفق مراد او
خواهد بود.
حضرت فرمود: هرگز چنين نيست. قسم به آنكس كه جانم در دست اوست اگر بنا بود
براى كسى كارها خود به خود درست شود همانا براى رسول خداصلى الله عليه وآله چنين
مىشد.(5)
البته سخن فوق بدين معنى نيست كه در قيام بزرگ مهدوى، امدادهاى غيبى و آسمانى
وجود نخواهد داشت بلكه مقصود آن است كه در كنار امدادهاى الهى، زمينهها و عوامل و
شرايط عادى نيز بايد فراهم شود.
با اين مقدمه ابتدا بايد زمينههاى ظهور را بشناسيم و سپس در راه تحقّق آنها
گام برداريم.
مهمترين زمينههاى قيام و انقلاب جهانى امام مهدىعليه السلام چهار چيز است
كه هر يك را جداگانه مورد بررسى قرار مىدهيم:
الف. طرح و برنامه
روشن است كه هر قيام و حركت اصلاحى به دو برنامه نياز دارد:1. برنامهاى جامع براى مبارزه با ناهنجارىهاى موجود از طريق سازماندهى بهتر
نيروها.
2. قانونى كامل و متناسب با همه نيازهاى جامعه كه ضامن تمام حقوق فردى و
اجتماعى در يك نظام عادلانه حكومتى باشد و حركت رو به رشد اجتماع را براى رسيدن به
وضعيّت آرمانى، ترسيم كند.
تعاليم قرآن كريم و سنّت معصومينعليهم السلام كه همان اسلام ناب است به
عنوان بهترين قانون و برنامه در اختيار امام عصرعليه السلام است و آن حضرت بر اساس
اين منشور جاويد الهى عمل خواهد كرد(6) كتابى كه مجموعه آيات آن توسط خداوند بزرگ
كه آگاه به تمام زواياى حيات آدمى و نيازهاى مادى و معنوى اوست نازل گشته است.
بنابراين انقلاب جهانى او از نظر برنامه و قانون حكومتى، داراى پشتوانهاى بى نظير
است و با هيچ حركت و جنبش اصلاحى ديگرى قابل مقايسه نيست. شاهد اين ادّعا آن است كه
جهان امروز پس از تجربه قوانين بشرى به ضعف و سستى آنها اقرار و اعتراف كرده است و
به تدريج آماده پذيرش قوانين آسمانى مىگردد.
«آلوين تافلر»، مشاور سياستمداران آمريكا براى حل اين بحران و اصلاح جامعه
جهانى، نظريه «موج سوم»(7) را ارائه كرده است؛ ولى در عين حال اعترافات شگفتآورى
در اين زمينه دارد:
«فهرست مشكلاتى كه جامعه ما (غرب) با آن مواجه است، تمامى ندارد. با ديدن
فروپاشى پياپى نهادهاى تمدن صنعتى در حال نزاع به درون غرقاب بىكفايتى و فساد؛ بوى
انحطاط اخلاقى آن نيز مشام را مىآزارد. در نتيجه موج ناخشنودى و فشار براى
تغييرات، فضا را انباشته است. در پاسخ به اين فشارها، هزاران طرح ارائه مىشود كه
همگى ادعا دارند اساسى و بنيادى يا حتى انقلابىاند؛ اما بارها و بارها، مقررات و
قوانين، طرحها و دستورالعملهاى جديد - كه همگى به منظور حل مشكلات ما تهيه و
تدوين شدهاند - كمانه مىكنند و بر وخامت مشكلات ما مىافزايند و اين احساس عجز و
يأس را دامن مىزنند كه هيچ فايدهاى ندارد و مؤثّر نيست. اين احساس براى هر نظام
دموكراسى خطرناك است و نياز شديد به وجود مرد سوار بر اسب سفيد ضرب المثلها را هر
چه بيشتر دامن مىزند».(8)
ب: رهبرى
در همه قيامها، نياز به رهبر از ابتدايىترين ضرورتهاى قيام شمرده مىشود وهر چه قيام وسيعتر و داراى اهداف بلندترى باشد، نياز به رهبرى توانا و متناسب با
آن اهداف بيشتر احساس مىشود.
در مسير مبارزه جهانى با ظلم و ستم و حاكميت عدالت و مساوات در كره زمين وجود
رهبرى آگاه و توانا و دلسوز كه از مديريتى صحيح و قاطع برخوردار باشد ركن اصلى و
اساسى انقلاب است. حضرت مهدىعليه السلام كه عصاره انبياء و اولياء است به عنوان
رهبر قيام بزرگ زنده و حاضر است او تنها رهبرى است كه به دليل ارتباط با عالم غيب،
به همه هستى و روابط موجود در آن آگاهى كامل دارد و داناترين انسانهاى زمان خويش
است.
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمود:
آگاه باشيد كه مهدىعليه السلام وارث تمام علوم است و بر تمام دانشها احاطه
دارد.(9)
او يگانه رهبرى است كه از همه قيد و بندها آزاد بوده و تنها دل در گرو رضايت
آفريدگار عالم دارد.
بنابراين قيام و حكومت جهانى از نظر رهبر و پيشوا نيز در بهترين شرايط قرار
دارد.
ج. ياران
يكى ديگر از زمينهها و شرايط لازم براى تحقق ظهور، وجود ياورانى شايسته ولايق براى پشتيبانى از قيام و انجام كارهاى حكومت جهانى است بديهى است وقتى انقلابى
جهانى به وسيله رهبرى آسمانى روى مىدهد ياورانى متناسب با آن مىخواهد و اينگونه
نيست كه هر كس ادّعاى ياورى كند بتواند در آن ميدان، حضور يابد.
در اين باره به جريان زير توجه كنيد:
يكى از شيعيان امام صادقعليه السلام به نام سهل بن حسن خراسانى به آن حضرت
مىگويد:
چه چيز شما را بازداشته است از اينكه حق مسلّم خود (حكومت) را به دست بگيريد
در حالى كه صدهزار شيعهى پا در ركاب و شمشير زن در اختيار شماست؟ امام دستور
مىدهند تا تنور آتشى فراهم شود و چون شعلههاى آتش بالا مىگيرد به سهل
مىفرمايند: اى خراسانى برخيز و در تنور بنشين سهل كه گمان كرده است امام از او
خشمگين شده، شروع به عذر خواهى مىكند و مىگويد: آقا مرا ببخشيد و به آتش شكنجهام
نكنيد!! امام مىفرمايد: از تو گذشتم.
در اين حال هارون مكّى از شيعيان راستين حضرت وارد مىشود و سلام مىكند.
امام صادقعليه السلام به او پاسخ مىدهد و بدون هيچ مقدمهاى به او مىفرمايد: در
درون تنور بنشين!
هارون مكّى بى درنگ و بدون هيچ پرسشى، اين كار را انجام مىدهد! امام
صادقعليه السلام در همان حال با مرد خراسانى گفتگو مىكند و درباره خراسان خبرهايى
مىدهد چنانكه گويى خود شاهد آن بوده است و پس از مدّتى به سهل مىفرمايد: برخيز اى
خراسانى و داخل تنور را نگاه كن! سهل برخاسته و داخل تنور را نگاه مىكند و هارون
را مىبيند كه در ميان شعلههاى آتش چهار زانو نشسته است!
آنگاه امامعليه السلام از او مىپرسد: در خراسان، چند نفر مثل هارون
مىشناسى؟! خراسانى مىگويد: به خدا قسم، يك نفر هم اينگونه سراغ ندارم حضرت
مىفرمايد: آگاه باش! ما در زمانى كه پنج نفر ياور و پشتيبان پيدا نكنيم قيام
نمىكنيم. ما بهتر مىدانيم كه كدام زمان، زمان قيام است!(10)
بنابراين جا دارد صفات و ويژگىهاى ياوران امام مهدىعليه السلام را در آئينه
روايات پيشوايان دينى مرور كنيم تا بدين وسيله جايگاه خود را شناخته و در پى رفع
كمبودهاى خود باشيم.
1- معرفت و اطاعت
ياران مهدىعليه السلام از شناخت عميق نسبت به خداوند و امام خود برخوردارندو با آگاهى كامل در ميدانِ حق حضور يافتهاند.
امام علىعليه السلام درباره آنها فرموده است:
مردانى كه خدا را چنان كه شايسته است شناختهاند.(11)
شناخت و اعتقاد آنان نسبت به امام نيز در ژرفاى وجودشان ريشه دوانيده و سراسر
وجودشان را فرا گرفته است اين شناختى فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است.
معرفت به حق ولايت امام و جايگاه بلند او در مجموعه هستى است و اين همان معرفتى است
كه آنها را سرشار از محبّت او كرده و مطيع و گوش به فرمان او قرار داده است؛ زيرا
كه مىدانند سخن امام سخن خدا و اطاعت از او اطاعت از خداست.
پيامبرصلى الله عليه وآله در توصيف آنها فرموده است:
آنها در اطاعت از امام خويش مىكوشند.(12)
2. عبادت و صلابت
ياوران مهدى در عبادت از پيشواى خود الگو گرفتهاند و روزها و شبها را باذكر شيرين حق سپرى مىكنند امام صادقعليه السلام درباره آنها فرمود:
شبها را با عبادت به صبح مىرسانند و روزها را با روزه به پايان مىبرند(13)
و در سخنى ديگر فرمود: بر فراز اسبها، خدا را تسبيح مىگويند.(14)
و همين ذكر خداست كه از آنان مردانى آهنين ساخته است كه هيچ چيز صلابت و
استوارى آنها را در هم نمىكشند امام صادقعليه السلام فرمود:
آنان مردانى هستند كه گويا دل هايشان پارههاى آهن است.(15)
3. جان نثارى و شهادتطلبى
معرفت عميق ياران، نسبت به امام مهدى، دلهاى آنها را مملوّ از عشق به اماممىكند بنابراين در ميدان رزم او را چون نگينى در ميان مىگيرند و جان خود را سپر
بلاى او مىكنند.
امام صادقعليه السلام فرمود:
(ياران مهدى) در ميدان رزم در اطراف او مىچرخند و با جان خود از او محافظت
مىكنند.(16)
و نيز فرمود: آنها آرزو مىكنند كه در راه خدا به شهادت برسند.(17)
4. شجاعت و دليرى
ياران مهدىعليه السلام مانند مولايشان افرادى شجاع و مردانى پولادين هستندامام علىعليه السلام در وصف آنها فرمود:
همه آنها شيرانى هستند كه از بيشهها بيرون شدهاند و اگر اراده كنند كوهها
را از جا مىكنند.(18)
5. صبر و بردبارى
بديهى است كه مبارزه عليه ظلم جهانى و برقرارى حكومت عدل جهانى با رنج ومشقتهاى فراوان همراه است و ياوران امام در راه تحقق آرمانهاى جهانى امام
مهدىعليه السلام مشكلات و ناگواريها را به جان مىخرند ولى از سر اخلاص و تواضع،
عمل خود را ناچيز مىشمارند.
امام علىعليه السلام مىفرمايد:
آنها گروهى هستند كه به خاطر صبر و بردبارى در راه خدا، بر خداوند منّت
نمىگذارند. و از اين كه جان خويش را تقديم آستان حضرت حق مىكنند، به خود
نمىبالند و آن را بزرگ نمىشمارند.(19)
6. اتّحاد و همدلى
امام علىعليه السلام در توصيف همدلى و اتحاد ياران امام چنين مىفرمايد:ايشان يكدل و هماهنگ هستند.(20)
اين يكدلى به سبب آن است كه خودخواهىها و خواستههاى شخصى در وجود آنان نيست
آنها با اعتقادى صحيح در زير يك پرچم و براى يك هدف، قيام مىكنند و اين خود يكى از
عوامل پيروزى آنها بر جبهه مقابل مىباشد.
7. زهد و پارسايى
امام علىعليه السلام در وصف ياران مهدىعليه السلام فرموده است:او از يارانش بيعت مىگيرد كه طلا و نقرهاى نيندوزند و گندم و جوى ذخيره
نكنند.(21)
آنان اهداف بلندى دارند و براى آرمانى بزرگ برخاستهاند و مادّيات دنيا نبايد
آنها را از اهداف و آرمانها باز دارد. بنابراين آنها كه با ديدن زرق و برق دنيا،
چشمهايشان خيره مىشود و دلهايشان مىلرزد در ميان ياوران ويژه امام مهدىعليه
السلام جايى ندارند.
آنچه گذشت بخشى از ويژگىهاى ياران امام مهدىعليه السلام بود و به جهت
برخوردارى از اين خصوصيات، در روايات از آنان به بزرگى ياد شده است و پيشوايان
معصومعليهم السلام زبان به ستايش و بزرگداشت آنان گشودهاند.
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در وصف آنان فرموده است:
اوُلئِكَ هُمْ خِيار الْاُمّةِ.
آنان بهترين امت (من) هستند.(22)
و در سخنى ديگر امام علىعليه السلام فرموده است:
فَبِاَبى وَاُمّى مِنْ عِدّةٍ قَليلَةٍ اَسْمائُهُمْ فِى الْاَرضِ
مَجْهُولَةٌ.(23)
پدر و مادرم فداى گروه اندكى باد كه در زمين ناشناختهاند.
البتّه ياوران مهدىعليه السلام بر طبق لياقت و شايستگىها در ردههاى مختلف
قرار مىگيرند و در روايات آمده است كه آن حضرت علاوه بر 313 نفر يار ويژه كه كادر
اصلى قيام را تشكيل مىدهند، از لشكرى 10 هزار نفرى نيز برخوردار است و به علاوه
خيل عظيم مؤمنان منتظر به يارى او خواهند شتافت.
د: آمادگى عمومى
در مقاطع مختلف تاريخ امامان معصومعليه السلام، اين حقيقتمشاهده مىشود كه مردم آمادگى لازم براى استفاده بهتر از حضور امام را نداشتند.
آنان در زمانهاى گوناگون فيض محضر معصوم را قدر ندانستند و از زمزم جارى هدايتهاى
او آنچنان كه بايسته بود بهره نبردند. خداوند متعال آخرين حجت حق را پنهان كرد تا
هر زمان كه آمادگى عمومى براى پذيرش او فراهم شد ظاهر شود و همگان را از سرچشمه
معارف الهى سيراب سازد.
بنابراين وجود آمادگى از شرايط بسيار مهمّ براى ظهور مصلح موعود است چرا كه
با وجود آمادگى است كه حركت اصلاحى آن حضرت به نتيجه مطلوب خواهد رسيد.
در قرآن كريم درباره گروهى از بنى اسرائيل كه از ظلم و ستم جالوت كه
فرمانروايى ستمگر بود به ستوه آمده بودند آمده است كه از پيامبر زمان خود خواستند
كه براى آنها فرماندهى را برگزيند تا تحت فرمان او به نبرد با جالوت بپردازند.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمََلإِ مِنْ بَني إِسْرائيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى إِذْ
قالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِكًا نُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ قالَ
هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما
لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِيارِنا وَ
أَبْنائِنا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَليلاً
مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالظَّالِمينَ(24)
آيا مشاهده نكردى جمعى از بنى اسرائيل را بعد از موسى، كه به پيامبر خود
گفتند: زمامدار (و فرماندهى) براى ما انتخاب كن تا (زير فرمان او) در راه خدا پيكار
كنيم. (پيامبر آنها) گفت: شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود (سرپيچى كنيد و) در
راه خدا جهاد و پيكار نكنيد. گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم در حالى
كه از خانهها و فرزندانمان رانده شدهايم (و شهرهاى ما به وسيله دشمن اشغال، و
فرزندان ما اسير شدهاند)؟ اما هنگامى كه دستور پيكار به آنها داده شد، جز عده كمى
از آنان، همه سرپيچى كردند. و خداوند از ستمكاران آگاه است.
خواستن فرمانده براى جنگ، نوعى آمادگى را در آنها نشان مىداد اگر چه تعداد
فراوانى در بين راه سست شدند و عدّه كمى تا پايان مبارزه ماندند.
پس امر ظهور زمانى است كه همه از عمق جان خواهان عدالت اجتماعى، امنيّت
اخلاقى و روانى و رشد و شكوفايى معنوى باشند؛ وقتى مردم از بى عدالتىها و تبعيضها
خسته شوند و ببينند كه آشكارا حقوق ضعيفان به وسيله صاحبان قدرت و ثروت پايمال
مىگردد و امكانات مادى در انحصار عدهاى معدود است و درست در همان زمان كه بسيارى
از افراد اجتماع نيازمند نان شب هستند گروهى ديگر براى خود كاخها مىسازند و در
محافل خود، هزينههايى سر سامآور غذايى و رفاهى به بار مىآورند، در چنين محيطى
عطش عدالت خواهى به اوج مىرسد.
زمانى كه فساد اخلاقى در انواع مختلف رواج پيدا كند و افراد در انجام كارهاى
ضد اخلاقى بر يكديگر سبقت بگيرند بلكه به اعمال زشت خود افتخار كنند و يا چنان از
اصول الهى و انسانى فاصله بگيرند كه بعضى از اعمال منافى عفّت را قانونى كرده و در
نتيجه نظام اصيل خانواده را سست كنند و فرزندان بى سرپرست را به دامن اجتماع
بريزند، اشتياق به ظهور پيشوايى كه حاكميّت او، امنيّت و سلامتى اخلاقى و روانى را
به بشريّت هديه خواهد كرد، فراوان مىشود. و آنگاه كه مردم همه لذّتهاى مادى را
تجربه كنند ولى از زندگى و حيات خود راضى نباشند و در پى جهانى برخوردار از معنويّت
باشند، تشنه آبشارِ لطف امامعليه السلام مىشوند.
بديهى است كه شوق درك حضور امام، زمانى به اوج مىرسد كه بشريت با تجربه كردن
دولتها و نظامهاى مختلف بشرى به اين حقيقت برسد كه تنها نجات دهنده عالم از فساد
و تباهى، خليفه و جانشين خدا در زمين حضرت مهدىعليه السلام است و يگانه برنامهاى
كه حيات پاك و طيّبه را براى انسانها به ارمغان مىآورد قوانين الهى است. بنابراين
با همه وجود نياز به امام را درك كنند و به دنبال اين درك، براى فراهم شدن
زمينههاى ظهور او تلاش كنند و موانع را از سر راه او بردارند. و در اين زمان است
كه فرج و گشايش فرا مىرسد.
پيامبر گرامى اسلامصلى الله عليه وآله در توصيف آخر الزمان و دوران پيش از
ظهور فرمود:
[زمانى مىرسد] كه انسان مؤمن هيچ پناهگاهى نمىيابد كه از شرّ ظلم و تباهى
به آن پناه برد پس [ در آن زمان ] خداوند عزوجل مردى از خاندان مرا بر
مىانگيزد.(25)
علائم ظهور
قيام و انقلاب جهانى امام مهدىعليه السلام نشانههايى دارد. دانستن اينعلائم، آثار مهمّى در پى خواهد داشت. از آنجا كه اين نشانهها نويد بخش فرج مهدى آل
محمدصلى الله عليه وآله است، وقوع هر يك از آنها نور اميد را در دلهاى منتظران، پر
فروغتر خواهد كرد و براى معاندان و منحرفان مايه تذكّر و هشدار خواهد بود تا از
بدى و تباهى دست بردارند همچنان كه منتظران را براى درك ظهور و كسب قابليّت همراهى
و حضور در كنار معصومعليه السلام مهيّاتر خواهد كرد. علاوه بر اينكه آگاهى از
اتفاقاتى كه در آينده رخ خواهد داد مىتواند ما را در برنامهريزى مناسب براى
مواجهه بهتر با آنها يارى دهد، همانگونه كه اين علائم معيار خوبى براى تشخيص
مدّعيان دروغين مهدويّت است بنابراين اگر كسى ادّعاى مهدويت كرد ولى قيام او همراه
با اين علائم نبود به سادگى مىتوان به دروغگو بودن او پى برد.
در روايات پيشوايان معصومعليه السلام علائم فراوانى براى ظهور ذكر شده است
كه بعضى از آنها پديدههاى طبيعى و عادى و بعضى غير عادّى و معجزه آسا هستند.
ما از ميان اين علائم ابتدا آنهايى را كه در منابع معتبر و روايات بيشتر به
صورت برجسته ذكر شده را بيان مىكنيم و در پايان تعدادى از علائم ديگر را به اختصار
برخواهيم شمرد.
امام صادقعليه السلام در روايتى فرمودهاند:
«[قيام] قائمعليه السلام پنج نشانه دارد: خروج سفيانى، يمانى، نداى آسمانى،
كشته شدن نفس زكيّه و خسف بيداء.»(26)
اكنون با توجه به روايات، علائم پنجگانه ياد شده را كه در روايات متعدد تكرار
شده است توضيح مىدهيم گرچه تمام جزئيات حوادث مربوط به آنها براى ما قطعى نيست.
الف. خروج سفيانى
خروج سفيانى از علائمى است كه در روايات فراوانى به آن اشاره شده است. سفيانىمردى از نسل ابوسفيان است كه اندكى پيش از ظهور از سرزمين شام قيام مىكند. او
جنايت كارى است كه از قتل و كشتار هيچ پروايى ندارد و با دشمنان خود به شكل فجيعى
رفتار مىكند.
امام صادقعليه السلام در توصيف او مىفرمايد:
«اگر سفيانى را ببينى پليدترين مردم را مشاهده كردهاى»(27)
آغاز قيام او ماه رجب است. وى پس از تصرف شام و مناطق اطراف آن به عراق حمله
كرده و در آنجا به كشتار گستردهاى دست مىزند.
بر اساس بعضى از روايات از خروج تا كشته شدن او پانزده ماه به طول
مىانجامد.(28)
ب. خسف بيداء
خسف به معناى فرو رفتن است و بيداء منطقهاى ميان مكه و مدينه است.مقصود از خسف بيداء اين است كه سفيانى، لشگرى را براى مقابله با امام
مهدىعليه السلام به سمت مكّه گسيل مىدارد. هنگامى كه لشگر او به منطقه بيداء رسيد
به صورتى معجزه آسا در زمين فرو مىرود.
امام باقرعليه السلام در اين باره فرمود:
«به فرمانده سپاه سفيانى خبر مىرسد كه مهدىعليه السلام به سوى مكه رفته
است، پس لشگرى را در پى او روانه مىكند ولى او را نمىيابد... چون لشگر سفيانى به
سرزمين بيداء رسيد ندا دهندهاى از آسمان آواز مىدهد: «اى سرزمين بيداء آنان را
نابود كن» پس آن سرزمين لشگر را در خود فرو مىبرد.»(29)
ج. خروج يمانى
قيام سردارى از سرزمين يمن يكى ديگر از علائم است كه اندكى پيش از ظهور رخخواهد داد. وى كه مردى صالح و مؤمن است عليه بدىها و انحرافات قيام مىكند و با
تمام توان با بدىها و تباهىها مبارزه مىكند. البتّه جزئيات حركت و اقدامات او
براى ما چندان روشن نيست.
امام باقرعليه السلام در اين باره فرمود:
«...در ميان بيرقها[يى كه قبل از قيام مهدىعليه السلام بلند مىشود ]پرچمى
هدايت كنندهتر از پرچم يمانى وجود ندارد كه آن پرچم هدايت است چون به سوى صاحب شما
(امام مهدىعليه السلام) دعوت مىكند.(30)
د. صيحه آسمانى
يكى ديگر از علائمى كه پيش از ظهور اتفاق مىافتد صيحه آسمانى است. اين نداىآسمانى كه بر اساس بعضى از روايات نداى جبرئيلعليه السلام است در ماه رمضان شنيده
مىشود(31) و از آنجا كه قيام مصلح كل، انقلابى جهانى است و همگان منتظر وقوع آن
هستند؛ يكى از راههاى آگاهى مردم جهان از اين رويداد همين نداى آسمانى خواهد بود.
امام باقرعليه السلام فرمود:
«قيام قائمعليه السلام تحقق نمىيابد مگر اينكه ندا دهندهاى از آسمان ندايى
دهد كه اهل مشرق و مغرب آن را بشنوند».(32)
اين صيحه همچنانكه مايه شادمانى مؤمنان است هشدارى براى بدكاران است تا از
كردار زشت خود دست كشيده و به حلقه ياوران مصلح جهانى بپيوندند.
در باره محتواى اين نداى آسمانى روايات مختلفى رسيده است از جمله امام
صادقعليه السلام فرمود:
«ندا دهندهاى از آسمان به نام قائمعليه السلام و نام پدرش آواز
مىدهد».(33)
ه . قتل نفس زكيّه
نفس زكيّه به معناى شخص به رشد و كمال رسيده و يا انسان پاك و بى گناهى استكه قتلى انجام نداده است و مقصود از قتل نفس زكيّه اين است كه اندكى پيش از قيام
امام مهدىعليه السلام شخصيّت برجسته و يا بى گناهى بدست مخالفان حضرت كشته مىشود.
زمان اين رخداد بر اساس بعضى از روايات 15 شب پيش از قيام امام مهدىعليه
السلام است. امام صادقعليه السلام در اين باره فرمود:
بين قيام قائم آل محمدصلى الله عليه وآله و كشته شدن نفس زكيّه تنها 15 شب
فاصله است.(34)
علائم فراوان ديگرى نيز در روايات ذكر شده است كه بعضى از آنها عبارتند از:
خروج دجّال (موجودى حيلهگر و پليد كه بسيارى از انسانها را گمراه مىكند)، خورشيد
گرفتگى و ماه گرفتگى در ماه مبارك رمضان، آشكار شدن فتنهها و قيام مردى از خراسان.
گفتنى است توضيح و تحليل اين نشانهها در كتابهاى مفصّل، بيان شده است.(35)
1) كافى، ج 7، ص 28.
2) معجم احاديث الامام المهدى، ج 1، ص 49.
3) احتجاج، ج 2، ش 360، ص 602.
4) ميزانالحكمة، ج 5، ح 8166.
5) غيبت نعمانى، باب 15، ح 2.
6) امام باقرعليه السلام در توصيف امام مهدىعليه السلام فرمود: يعمل بكتاب
الله، لايرى نكرا الا انكره بر اساس كتاب خدا (قرآن) عمل خواهد كرد و هيچ زشتى را
نمىبيند مگر اينكه آن را انكار مىكند. بحارالانوار، ج 51، ص 141.
7) ايشان معتقد است تا به حال دو انقلاب كشاورزى و صنعتى تحول عظيمى در جهان
ايجاد كرده و موج سوم كه انقلاب الكترونيكى و فراصنعتى است در راه است.
8) فصلنامه انتظار، سال دوم، ش 3، ص 98 (به نقل از به سوى تمدن جديد، تافلر،
محمد رضا جعفرى).
9) نجمالثاقب، ص 193.
10) سفينةالبحار، ج 8، ص 681.
11) منتخبالاثر، فصل 8، باب 1، ح 2، ص 611.
12) يومالخلاص، ص 223.
13) يومالخلاص، ص 224.
14) بحارالانوار، ج 52، ص 308.
15) همان.
16) همان.
17) همان.
18) يومالخلاص، ص 224.
19) همان، ص 224.
20) همان، ص 223.
21) منتخبالاثر، فصل 6، باب 11، ح 4، ص 581.
22) يومالخلاص، ص 224.
23) معجم احاديث الامام المهدى، ج 3، ص 101.
24) سوره بقره، آيه 246.
25) عقدالدرر، ص 73.
26) غيبت نعمانى، باب 14، ح 9، ص 261.
27) كمالالدين، ج 2، باب 57، ح 10، ص 557.
28) غيبت نعمانى، باب 18، ح 1، ص 310.
29) همان، باب 14، ح 67، ص 289.
30) همان، ح 13، ص 264.
31) همان، ص 262.
32) همان، ح 14، ص 265.
33) همان، باب 10، ح 29، ص 187.
34) كمالالدين، ج 2، باب 57، ح 2، ص 554.
35) ر.ك: بحارالانوار، ج 52، صص 181 الى 278.