ظهور منجی از دیدگاه ادیان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ظهور منجی از دیدگاه ادیان - نسخه متنی

ستاد پاسخگویی به مسایل دینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ظهور منجى از ديدگاه اديان

پرسش : آيا ايمان به ظهور منجى نزد اديان وملل ديگر نيز وجود دارد؟

پاسخ : ايمان به ظهور منجى بشريت از وضع موجود واقامه عدل وداد، فطرى بشر است ولذا اين عقيده در هر ملت ودينى وجود دارد.

محمّد امين زين‏الدين مى‏گويد: «شکى نيست که اعتقاد به اصلاح جامعه از وضعيّت موجود، از ابتداى تاريخ بشر در ذهن مردم وجود داشته است واز عقايد اختصاصى دين اسلام نيست، زيرا در بين اديان آسمانى قبل از ظهور اسلام مشاهده مى‏کنيم که همگى خبر از وقوع اين حقيقت داده‏اند وحتى صفات مصلح وراه‏کارهاى اصلاحى او را نيز بيان کرده‏اند، گرچه نام او را مهدى ودعوت اصلاحى او را به نام مهدويت نگذاشته‏اند... اين عقيده وفکر حتى به اديان ديگر از قبيل زردشتى وبرهمنى و... نيز سرايت کرده است...».( مع الدکتور احمد امين فى حديث المهدى والمهديّه، ص 11.)

در بين اديان آسمانى وآيين‏هاى شبه دينى وملت‏ها، مى‏توان از اينها نام برد:

1 - يهود به بازگشت عزير يا منحاس بن عازر بن هارون اعتقاد دارد .

2 - مسيحيت با ايمان به بازگشت عيسى (ع).

3 - زردشت با ايمان به بازگشت بهرام شاه.

4 - هندوها با ايمان به بازگشت فيشنوا.

5 - مجوس با ايمان به بازگشت أوشيدر.

6 - بودايى‏ها در انتظار ظهور بودا.

و....

( الامامة وقيام القيامة، ص 271ù270 ؛ العقيده والشريعة فى الاسلام، ص 192.)

پرسش : از چه زمانى خطوط کلّى براى روز موعود جهانى ترسيم شده است؟

پاسخ : ترسيم خطوط کلّى براى روز موعود به شروع خلقت باز مى‏گردد؛ زيرا اين روز هدف وغرض اساسى براى خلقت است. براى توضيح اين مطلب به نکاتى چند اشاره مى‏کنيم:

1 - براى برپايى حکومت عدل جهانى دو شرط اساسى وجود دارد: يکى شناخت کامل عدل به معناى وسيعش وديگرى آمادگى براى فداکارى در راه پياده کردن عدالت در سطح جهان، بعد از علم وشناخت عدل. بشر اين دو شرط اساسى را از ابتداى خلقت نداشته است، بلکه انبيا متکفّل اين دو امر مهم شده ودرصدد تربيت بشر براى رسيدن به آن دو بوده‏اند. گرچه انبيا در شرط اوّل به موفقيّت رسيده وعدل را به معناى وسيع وهمه جانبه‏اش براى مردم تبيين نموده‏اند ولى در طول تاريخ خود نتوانستند شرط دوم را به طور کامل محقق سازند، واين نه به جهت قصور در انجام وظيفه آنان بوده، بلکه به خاطر قصور يا تقصير از جانب مردم بوده است.

2 - انبيا در طول تاريخ بعثت خود مردم را به هدف وغرض اساسى از خلقت بشر که همان رسيدن به حکومت عدل توحيدى است گوشزد مى‏کرده‏اند. خداوند متعال مى‏فرمايد: «وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ»؛«در زبور بعد از ذکر [تورات] نوشتيم بندگان شايسته‏ام وراث [حکومت] زمين خواهند شد.»( سوره انبياء، آيه 105.)

ونيز مى‏فرمايد: «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الوارِثِينَ»؛ «ما مى‏خواهيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم وآنان را پيشوايان

ووارثان روى زمين قرار دهيم.»( سوره قصص، آيه 5.)

ونيز مى‏فرمايد: «هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدى وَدِينِ الحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ»؛ «او کسى است که رسول خود را با هدايت ودين حقّ فرستاد تا او را بر همه اديان غالب سازد هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.»( سوره صف، آيه 9.)

3 - براى هيچ يک از انبيا، شرايط اساسى وعمومى براى هدايت کلّ بشر وتشکيل حکومت عدل توحيدى در سطح جهان فراهم نشد، زيرا دو شرط اساسى براى تشکيل چنين حکومتى فراهم نگشت:

الف) انبيا گرچه مفهوم عدل کامل وبه معناى وسيع آن را براى مردم تفهيم نمودند ولى بشر به آن درجه از فهم وشعور نرسيده است تا به حقيقت آن در سطح گسترده‏اش پى برده باشد. لذا هدف انبياى سابق بر حضرت موسى (ع)، ترسيخ وتثبيت عقيده مردم بوده، وتکاليف شرعى فرعى زيادى نداشته‏اند، تا اينکه از زمان حضرت موسى (ع) تا عصر بعثت رسول اکرم (ص) خصوصاً در شريعت اسلام شرايع به صورت تفصيل تبيين شده است.

ب) تاکنون هيچ امّتى به حدّى نرسيده‏است که بتواند در راه پياده شدن حکومت عدل توحيدى جهانى فداکارى تام وتمام داشته باشد. حضرت نوح950 7 سال قوم خود را به حقّ وحقيقت دعوت کرد ولى به جز اندکى به او ايمان نياوردند. قوم حضرت ابراهيم (ع) به جاى پذيرش دعوتش او را در آتش انداختند. قوم حضرت موسى (ع) درخواست او را براى مقابله با حاکمان ظالم فلسطين رد کرده وگفتند: «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقاتِلا إِنّا ههُنا قاعِدُونَ»؛ «تو وخدايت برويد وبا آنان بجنگيد ما اينجا نشسته‏ايم.»( سوره مائده، آيه 24.)

حواريون حضرت عيسى (ع) در قدرت خداوند شک نمودند وبه عيسى خطاب کرده، گفتند: «يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّکَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مآئِدَةً مِنَ السَّمآءِ»

«اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت قدرت دارد که براى ما سفره‏اى غذا از آسمان نازل کند.»(پاورقي . همان، آيه 112.)

نتيجه: گرچه خطوطى کلّى واساسى روز موعود از ابتداى خلقت ترسيم شده است ولى هنوز شرايط تحقق وپياده شدن آن فراهم نگشته است.

پرسش : منجى در آيين هندو کيست؟

پاسخ : بشارت به ظهور منجى در کتاب‏هاى مقدس هندوها نيز به چشم مى‏خورد. در کتاب «ماللهند» از کتاب‏هاى مقدس هندوها آمده است: «در اواخر دوره چهارم اهل زمين به فساد کشيده شده واکثر آنها کافر مى‏شوند آنان معصيت‏هاى بزرگ را انجام داده وحاکم آنها افراد پست خواهد بود. مردم در آن روز به گرگ‏ها شبيه‏اند که همديگر را مى‏درند وغارت مى‏کنند. کاهنان ومردان دين فاسد مى‏شوند وحقّ با دزدان مى‏شود وافراد باتقوا وزاهد را تحقير مى‏کنند... در آن زمان «برهمن‏کلا» يعنى مردى شجاع ودين‏دار ظهور مى‏کند وزمين را با شمشير برنده‏اش از مفسدين وپليدى‏ها پاک کرده وافراد پاک وطاهر را حفظ خواهد نمود».( ماللهند، ص 321.)

در کتاب «شاکمونى» آمده است: «حکومت ودولت جهانى به دست مردى از ذرّيه سيّد خلايق عالميان «کشن» بزرگ ختم خواهد شد، او کسى است که بر کوه‏هاى شرق وغرب عالم حکومت خواهد کرد... وتمام اديان الهى، يک دين خواهد شد، او که اسمش قائم وعارف باللَّه است، دين خدا را احيا خواهد نمود».

( بشارت العهدين، ص 242 ؛ بشارة الظهور، ص 17.)

ودر کتاب «وشن جوک» از کتاب‏هاى هندوها آمده است: «ودر آخرالزمان زمين به دست مردى خواهد افتاد که خداوند متعال را دوست دارد واو از خواص بندگان خداست. نام او «فرخنده وخجسته» است.( همان، ص 272 ؛ بشارة الظهور، ص 18.)

ودر کتاب «باسک» از کتاب‏هاى هندوها آمده است: «دوره آخرالزمان به حکومت حاکم عادلى ختم خواهد شد که رهبر ملائکه وجنّ وانس است. حق با اوست . او بر دريا وخشکى وکوه‏ها سيطره پيدا مى‏کند واز آنچه در آسمان‏ها وزمين است خبر مى‏دهد وکسى بزرگ‏تر از او متولد نشده است».( بشارة الظهور، ص 18.)

در کتاب «أوپانيشاد» آمده است: «اين مظهر (ويشنو) در آخرالزمان ظهور مى‏کند در حالى که بر اسبى سفيد سوار وبه دست او شمشيرى برهنه است، وبه ماننده ستاره دنباله‏دار مى‏درخشد وهمه افراد پست را به هلاکت مى‏رساند وزندگى نوينى را برپا کرده وطهارت وپاکى را بر مى‏گرداند».( اوپانيشاد، ص 737.)

پرسش : منجى در آيين بودا کيست؟

پاسخ : مؤسس آيين بودا شخصى است به نام «سدهارتا جوتوما» معروف به «بودا»، او کسى بود که در نپال متولد شد وبودايى‏ها او را فرزند خدا مى‏دانند ومعتقدند که در آخرالزمان ظهور کرده، بشريّت را از وضع موجود وگرفتارى‏ها نجات خواهد داد. آنان مى‏گويند: بودا با کامل کردن وظيفه خود با جسدش به آسمان رفته وبار ديگر به زمين باز مى‏گردد تا صلح وبرکت را به مردم بازگرداند.

بودايى‏ها دو مذهب بزرگ دارند: يکى مذهب شمالى که در حق بودا تا به حدّى غلو کرده او را خداى خود مى‏دانند. وديگرى مذهب جنوبى که غلوّشان در حقّ بودا کمتر است. وعمدتاً در منطقه آسياى شرقى ساکنند

پرسش : موعود از ديدگاه زردشتيان کيست؟

پاسخ : در کتاب معروف زردشتيان به نام «زند» بعد از آنکه سخن از مقابله ومبارزه ابدى بين ايزدان واهريمنان به ميان مى‏آورد، مى‏گويد: «در اين هنگام فتح وپيروزى ونصرت از ناحيه ايزدان واقع مى‏شود وبعد از نصرت ويارى ايزدان ونابودى نسل اهريمنان عالم به سعادت اصلى خود مى‏رسد وفرزندان آدم بر کرسى سعادت وبرکت خواهند نشست».( بشارات العهدين، ص 238ù237 ؛ بشارة الظهور، ص 34.)

جاماسب در کتاب «جاماسبنامه» از زردشت نقل کرده که فرمود: «مردى از سرزمين تازيان از ذريه هاشم خروج خواهد کرد،او مردى بزرگ‏سر، با جسمى عظيم، ساقى طولانى، بر دين جدّش وبا لشکرى فراوان رو به ايران خواهد نمود، زمين را آباد کرده وآن را پر از عدل وداد خواهد نمود».( بشارت العهدين، ص 244ù243.)

در همان کتاب بعد از بشارت به نبوّت رسول اکرم (ص) مى‏گويد: «واز ذريه دختر آن پيامبر که به (خورشيد عالم وشاه زمان) معروف است، مردى به خلافت خواهد رسيد که در دنيا به حکم يزدان حکم خواهد نمود، او آخرين خليفه آن پيامبر در وسط عالم يعنى مکه است، ودولتش تا روز قيامت دوام خواهد داشت...».( بشارت العهدين، ص 273 ؛ بشارة الظهور، ص 20.)

در کتاب «زند بهمن يسن» شرح کتاب «اوستا» کلام جاماسب را از قول استادش زردشت اين چنين نقل مى‏کند: «قبل از ظهور سوشيانس خلف وعده، دروغ، بى‏دينى وبى‏بند و بارى در عالم گسترش مى‏يابد، مردم از خداوند دور شده وظلم وفساد عالم را فرا مى‏گيرد. اين امور، احوال عالم را دگرگون کرده وزمينه را براى ظهور منجى جهانى فراهم مى‏آورد وعلائمى که هنگام ظهور اتفاق مى‏افتد عبارت است از حادثه عجيب وغريبى در آسمان ظاهر مى‏شود که دلالت بر آمدن «خردشهر ايزد» دارد. ملائکه از طرف مشرق ومغرب به اذن او فرستاده مى‏شوند تا خبرها واعلان‏ها را به عالم برسانند...».( جاماسب‏نامه، ص 25.)

ونيز در کتاب «زند بهمن يسن» مى‏خوانيم: «...وبعد از آن، سوشيانس عالم را پاک خواهد نمود، آن گاه قيامت برپا خواهد شد».( زند بهمن يسن، ص 19.)

در همان کتاب در تفسير کلمه سوشيانس آمده است: «سوشيانس آخرين کسى است که مى‏آيد وزردشت را در عالم نجات خواهد داد».( همان، ص 150.)

پرسش : منجى نزد يهود چه کسى است؟

پاسخ : با مراجعه به کتاب‏هاى مقدس يهود پى مى‏بريم که اشارات وتصريحات فراوانى به مسأله موعود جهانى شده است. واز جمله کتاب‏هايى که در آنها به اين موضوع اشاره شده: کتاب دانيال نبى، حجّى نبى، صفيناى نبى، اشعياى نبى وزبور داوود است.

لذا در قرآن کريم مى‏خوانيم: «وَلَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ»؛ «وبه تحقيق در زبور بعد از ذکر نوشتيم که همانا زمين را بندگان

صالح من به ارث خواهند برد.»( سوره انبياء، آيه 105.)

در زبور داوود مى‏خوانيم: «بار خدايا! حکومت خود را به ملک ببخش وعدالتت را به فرزند مَلِک عطا فرما تا به نيکى بين مردم حکم کرده وبر افتادگان انصاف دهد... تمام پادشاهان بر او خضوع کرده وهمه ملت‏ها خدمت‏گذار او گردند...».( کتاب مقدس، عهد قديم، مزامير، مزمور 72، ص 1212-1210، رقم 17-1.)

پرسش : چرا حضرت مسيح‏عليه‏السلام تاکنون زنده مانده است؟

پاسخ : حکمت بقا وزنده ماندن حضرت مسيح (ع) تاکنون بر حسب آنچه که عقول ما درک مى‏کند امورى است:

1 - در حضرت عيسى (ع) خصوصياتى يافت مى‏شود که در ساير انبيا نبوده است، از قبيل ولادت بدون پدر، زنده کردن مردگان، به آسمان‏ها رفتن وديگر خصوصيات.

2 - زنده بودن وبقاى او برهان ودليل وشاهدى بر غيبت امام مهدى (ع) خواهد بود، زيرا بقاى مسيح با عمرى بيش از دو هزار سال، دليلى بر امکان وجود وحيات حضرت مهدى (ع) در کمتر از اين مقدار سال است، همان حکمتى که در روايات براى طول عمر حضرت خضر بيان شده است.

شيخ صدوق؛ در «کمال الدين» به سند خود از امام صادق (ع) نقل مى‏کند که فرمود: «...بلى، إنّ اللَّه تبارک وتعالى لمّا کان فى سابق علمه أن يقدّر من عمر القائم (ع) فى آيام غيبته ما يقدّر، وعلم ما يکون من إنکار عباده بمقدار ذلک العمر فى الطول، طوّل عمر العبد الصالح فى غير سبب يوجب ذلک إلاّ لعلّة الاستدلال به على عمر القائم (ع) وليقطع بذلک حجة المعاندين لئلاّ يکون للناس على اللَّه حجة»؛ «...آرى، از آنجا که در علم سابق خداوند مقدّر شده بود که عمر قائم (ع) را در ايام غيبتش طولانى مى‏گرداند ومى‏دانست که اين مقدار طول عمر را بندگانش انکار مى‏کنند، لذا عمر بنده صالحش را تنها به جهت استدلال وشاهد آوردن عمر قائم (ع) طولانى کرد، وتا اينکه حجت ودليل معاندين قطع گردد وبراى مردم حجت واستدلالى بر خدا نباشد.»( کمال‏الدين، ص 357، ح 53 ؛ الغيبة، طوسى، ص 172، ح 129 ؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 222.)

پرسش : حکمت مشارکت حضرت مسيح(ع) در تشکيل حکومت جهانى چيست؟

پاسخ : شرکت حضرت مسيح (ع) در تشکيل حکومت عدل توحيدى جهانى ومساعدت حضرت مهدى (ع) در اين امر مهم جهاتى دارد که به برخى از آنها اشاره مى‏کنيم:

1 - از آنجا که مسيحيان جماعت زيادى را از مردم عالم تشکيل مى‏دهند، لذا با نزول او از آسمان ومشاهده معجزه از او، ايمان آورده ودر حقيقت به جهت پيروى واقتداى او به حضرت مهدى (ع)، مسيحيان نيز تسليم حضرت مهدى مى‏شوند.

2 - در نتيجه جهت اوّل، فتح وپيروزى حضرت بر عالم سريع‏تر وآسان‏تر خواهد شد، ولذا به جهت ايمان مسيحيان به امام مهدى (ع) بدون جنگ وخونريزى بخش عظيمى از عالم تحت اختيار حضرت قرار خواهد گرفت.

پرسش : آيا حضرت عيسى‏(ع) به زمين باز مى‏گردد؟

پاسخ : مطابق نصّ آيات قرآن واناجيل، حضرت عيسى (ع) به آسمان‏ها رفت ودر پايان تاريخ به زمين باز مى‏گردد.

در انجيل يوحنّا مى‏خوانيم: «از من شنيديد که به شما گفتم: من مى‏روم ودوباره به سوى شما باز مى‏گردم».( کتاب مقدس، عهد جديد، انجيل يوحنّا، ص 339، رقم 30-28.)

در قرآن نيز به نزول حضرت عيسى (ع) اشاره شده است:

1 - خداوند متعال مى‏فرمايد: «وَيُکَلِّمُ النّاسَ فِى المَهْدِ وَکَهْلاً»؛ «واو [عيسى] در گهواره وهنگام پيرى با مردم سخن مى‏گويد.»( سوره آل عمران، آيه 46.)

مى‏دانيم که حضرت عيسى (ع) هنگام سى سالگى به آسمان‏ها رفت، پس مقصود به پيرى همان زمان نزول او از آسمان در آخرالزمان است.

2 - ونيز خداوند مى‏فرمايد: «وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الکِتابِ إِلّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ القِيامَةِ يَکُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً»؛ «وهيچ يک از اهل کتاب نيست مگر اينکه پيش از مرگش

به او [مسيح] ايمان مى‏آورد وروز قيامت بر آنها گواه خواهد بود.»( سوره نساء، آيه 159.)

ضمير در «به» و«موته» به حضرت عيسى (ع) باز مى‏گردد. از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود که حضرت عيسى در آخرالزمان از آسمان نزول کرده ومردم به او ايمان خواهند آورد.( ر.ک: صحيح بخارى، ج 4، ص 143 ؛ درالمنثور، ج 2، ص 241 ؛ و... .)

3. ونيز مى‏فرمايد: «وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ فَلاتَمْتَرُنَّ بِها»؛ «وهمانا عيسى نشانه روشنى( سوره زخرف، آيه 61.)

براى قيامت است پس در آن شک نداشته باشيد.»

( جامع البيان، ج 25، ص 115 ؛ البحر المحيط، ج 9، ص 386.)

ونيز روايات شيعه وسنّى به نزول حضرت عيسى اشاره کرده است:

بخارى به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «کيف انتم إذا نزل ابن مريم فيکم وامامکم منکم»؛ «شما را چه مى‏شود هنگامى که فرزند مريم در ميان شما فرود آمده( صحيح بخارى، ج 4، ص 143.)

در حالى که امام شما از بين شماست.»

شيخ صدوق؛ به سندش از محمّد بن مسلم ثقفى نقل کرده که از امام باقر (ع) شنيدم که مى‏فرمود: «القآئم منّا منصور بالرعب... وينزل روح اللَّه عيسى بن مريم، فيصلّى خلفه»؛ «قائم از ماست که با رعب ووحشت [که در قلوب مردم مى‏افتد] يارى خواهد( کمال الدين، ص 331، ح 16.)

شد... وروح اللَّه عيسى بن مريم فرود آمده وپشت سر او به نماز خواهد ايستاد.»

پرسش : حضرت عيسى (ع) در کجا فرود خواهد آمد؟

پاسخ : از روايات استفاده مى‏شود که مکان نزول حضرت مسيح در آخرالزمان سرزمين دمشق است.

طبرانى به سند خود از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «ينزل عيسى بن مريم (ع) عند المنارة البيضاء شرقى دمشق»؛ «عيسى بن مريم کنار مناره سفيد قسمت شرق در سرزمين دمشق فرود خواهد آمد.»( المعجم الکبير، ج 1، ص 217.)

ابن کثير مى‏گويد: «مسيح دجال خروج مى‏کند، آن گاه مسيح از آسمان بر زمين فرود مى‏آيد ومحلّ فرود او کنار مناره سفيد شرقى در دمشق هنگام نماز صبح است».( الفتن والملاحم، ص 172.)

پرسش : منجى نزد مسيحيان کيست؟

پاسخ : حضرت مسيح (ع) مبعوث شد تا مردم را بشارت دهد. کلمه «انجيل» از لغت يونانى گرفته شده وبه معناى «خبر خوش» وبشارت به رهايى آمده است. اين بشارت همان قيام ملکوت خداوند ويا به تعبير ديگرى مى‏توان از آن به حکومت توحيدى در سطح کره زمين ياد نمود.

در کتاب مقّدس مى‏خوانيم: «بر من واجب است تا تمام شهرها را به ملکوت خدا بشارت دهم وبراى اين امر فرستاده شده‏ام».( کتاب مقدس، عهد جديد، ص 205، رقم 43.)

در انجيل متّى آمده است: «حضرت عيسى در جميع شهرها ودهات سير مى‏کرد ودر مجامع آنها مردم را تعليم وبه ملکوت بشارت مى‏داد».( انجيل متّى، 35/62/9.)

در کلمات حضرت مسيح کلمه «فرزند انسان» زياد به چشم مى‏خورد، در انجيل متّى آمده است: «به حقّ مى‏گويم که از ميان حاضرين در اين مکان کسانى هستند که مرگ را نمى‏چشند تا اينکه فرزند انسان را مشاهده نموده که در ملکوتش مى‏آيد».( کتاب مقدس، عهد جديد، انجيل متّى، ص 84-82، رقم 28-13.)

ونيز مى‏خوانيم: «همان گونه که برق از مشرق طلوع کرده وهمه را روشن مى‏کند آمدن فرزند انسان نيز اين چنين است».( همان، ص 104، رقم 27.)

ونيز مى‏خوانيم: «به همين جهت آماده باشيد، در ساعتى که انتظار آن را نمى‏کشيد فرزند انسان خواهد آمد».

( همان، 44/105/24.)

مقصود از «فرزند انسان» کيست؟ مسيحيان درصدد آن هستند که بر حضرت مسيح منطبق سازند، ولى از قرائن وشواهد موجود استفاده مى‏شود که مقصود از «فرزند انسان» شخصى غير از مسيح است که همان حضرت مهدى (ع) باشد:

الف) در انجيل يوحنا از حضرت مسيح مى‏خوانيم: «من طالب مجد وعظمت خود نيستم در آنجا کسى است که آن را مى‏طلبد وحکم مى‏کند».( همان، انجيل يوحنّا، ص 317، رقم 50.)

ب) از عباراتى که در انجيل متّى آمده به خوبى استفاده مى‏شود که «فرزند انسان» در آن عبارات غير از حضرت مسيح است که در آخرالزمان به جهت پياده کردن ملکوت خداوند ظهور کرده وعيسى بن مريم او را متابعت ومشايعت خواهد نمود.

پرسش : ظهور منجى در اناجيل در چه وقتى معين شده است؟

پاسخ : از برخى عبارات اناجيل به دست مى‏آيد که وقت ملکوت آسمان‏ها که همان حکومت عدل جهانى توحيدى در روى زمين است، آخرالزمان معين شده است.

حضرت عيسى (ع) در مورد مقدمات برپايى ملکوت خداوند مى‏گويد: «وزود است که خبر از جنگ‏ها وشايعات بشنويد، مبادا که فزع کنيد؛ زيرا حدوث آنها حتمى است، ولى نهايت عالم نخواهد بود».( کتاب مقدس، عهد جديد، انجيل متّى، ص 102، رقم 6.)

ونيز مى‏فرمايد: «...آنکه تا نهايت باقى مى‏ماند اوست کسى که خلاصى مى‏يابد».( همان، 13/103/24.)

واين مطلب موافق رواياتى است که از رسول اکرم (ص) رسيده واشاره دارد به اينکه: «المهدىّ يخرج فى آخر الزمان»؛ «مهدى در آخرالزمان خروج خواهد نمود.»( الغيبة، طوسى؛، ص 178.)

پرسش : وسعت حکومت حضرت مهدى‏عليه‏السلام چقدر است؟

پاسخ : از عهد جديد استفاده مى‏شود که حکومت حضرت مهدى (ع) که از آن به ملکوت آسمان‏ها يا ملکوت خداوند براى فرزند انسان تعبير شده تمام روى زمين را فرا خواهد گرفت، در انجيل لوقا آمده است: «در آينده مردمى از شرق وغرب وشمال وجنوب زمين آمده وبر سر سفره، در ملکوت خداوند خواهند نشست».( انجيل لوقا، 29/242/13.)

ودر انجيل مرقس مى‏خوانيم: «وواجب است که قبل از آن به جميع عالم بشارت داده شود».( انجيل مرقس، 10/166/13.)

در احاديث اسلامى نيز به اين موضوع اشاره شده است، امام باقر (ع) مى‏فرمايد: «القائم منّا... يبلغ سلطانه المشرق والمغرب»؛ «قائم از ما... حکومت او مشرق ومغرب عالم را فرا خواهد گرفت.»( کمال الدين، ص 330، ح 16.)

ابوداوود به سندش از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود: «ويهلک اللَّه فى زمانه الملل کلّها إلاّ الإسلام»؛ «خداوند در زمان او [مهدى (ع)] اهل همه ملت‏ها به جز اسلام را هلاک خواهد نمود.»( سنن ابى‏داوود، ج 2، ص 319، ح 4324.)

پرسش : اوصاف ياران منجى در اناجيل چيست؟

پاسخ : در اناجيل مسيحيان اوصافى براى ياران منجى بشريت ذکر شده که به برخى از آنها اشاره مى‏کنيم:

1 - اطاعت: در انجيل مرقس آمده است: «به حقّ به شما مى‏گويم: هرکس که همانند طفل، ملکوت خدا را نپذيرد در آن داخل نخواهد شد». مثال به طفل اشاره به اطاعت مطلق است.( کتاب مقدس، عهد جديد، انجيل مرقس، ص 157، رقم 15.)

2. عمل به احکام: در انجيل متّى آمده است: «اين گونه نيست که هر کسى ياربّ ياربّ بگويد داخل در ملکوت آسمان‏ها شود، بلکه هر کس به خواست پروردگار عمل کند در آسمان‏هاست».( همان، انجيل متّى، 21/56/7.)

3. استضعاف: در انجيل لوقا آمده است: «خوشا به حال شما اى فقرا، زيرا براى شماست ملکوت خداوند. خوشا به حال شما اى گرسنگان در امروز، زيرا در آينده سير خواهيد شد. خوشا به حال شما اى گريه کنندگان، زيرا در آينده خندان خواهيد شد. اين در حالى است که در جاى خود «ملکوت آسمان» به عصر ظهور تطبيق شده است».( همان، انجيل لوقا، ص 210، رقم 21ù20.)

پرسش : آيا در اناجيل به علائم ظهور منجى اشاره شده است؟

پاسخ : در انجيل متّى آمده است: «...ودر آن هنگام که عيسى در باغ زيتون نشسته بود شاگردانش به نزد او آمده وبا او خلوت کردند واز او سؤال نمودند: به ما بگو: در چه زمانى اين امور تحقّق خواهد يافت وعلامت ونشانه آمدن تو وپايان عالم چيست؟»( کتاب مقدس، عهد جديد، انجيل متّى، اصحاح 24، ص 102، رقم 3.)

ونيز مى‏خوانيم: «وزود است که خبر از جنگ‏هايى مى‏شنويد... مبادا که فزع کنيد زيرا وقوع آنها حتمى است».( انجيل متّى، 6/102/24.)

ونيز آمده است: «وهنگامى که فرزند انسان در مجد وعظمتش مى‏آيد ودر حالى که ملائکه او را همراهى مى‏کنند بر روى عرش عظمتش مى‏نشيند وجميع امتّ‏ها نزد او محشور خواهند شد...».( کتاب مقدس، عهد جديد، انجيل متّى، اصحاح 25، ص 107، رقم 34-31.)

در انجيل لوقا آمده است: «فريسيّون از او سؤال نمودند: چه زمانى ملکوت خداوند مى‏آيد؟ او در جواب فرمود: ملکوت خدا غيرمترقّبه مى‏آيد».( انجيل لوقا، 20/252/17.)

ونيز مى‏خوانيم: «وهنگامى که خبر از جنگ‏ها وفتنه‏ها شنيديد فزع نکنيد زيرا اين امور بايد در ابتدا تحقق يابد ولى اين پايان عالم نيست. آن گاه به آنان فرمود: زود باشد که امتى بر امتى ومملکتى بر مملکتى قيام کند وزلزله‏هاى شديد وگرسنگى‏ها وقحطى‏ها در مکان‏هاى زيادى به وقوع پيوندد وزود است که امور خوفناک ونشانه‏هاى بزرگى حادث گردد».( انجيل لوقا، 11-9/265/21.)

پرسش : هر يک از صاحبان اديان، منجى را از دين خود مى‏داند راه حلّ اين اختلاف چيست؟

پاسخ : در تشخيص هويّت منجى عالم در پايان تاريخ نزد صاحبان اديان اختلاف است، هر کسى بزرگى از دين خود را رهبر اين نهضت مى‏پندارد واو را احياگر دين خود مى‏داند.

اهمّ اسباب اختلاف عبارتند از:

1 - نصوص وبشارت‏هاى آسمانى از آن جهت که خبر غيبى است لذا هر کسى به جهت تعصب دينى که دارد آن را به رهبر وبزرگ دينى خود حمل مى‏کند.

2 - علماى اديان ودانشمندان مکاتب مختلف از آن جهت که به هوّيت وشخصيّت مهدى موعود آخرالزمان جاهلند، لذا منجى را بر رهبران خود حمل نمودند.

براى حلّ مشکل وتحديد هويّت منجى بشريّت مراحلى را بايد طى نمود:

1 - تمييز بشارات ونصوص خاصه‏اى که در رابطه با منجى در کتاب‏هاى مقدس آسمانى اهل کتاب وارد شده است.

2 - بررسى صفات وخصوصيات منجى در کتاب‏هاى مقدس بدون تأثيرپذيرى از پيش‏فرض‏ها.

3 - بررسى حقايق تاريخ ومقايسه آن با صفات وخصوصياتى که در کتاب‏هاى مقدس درباره منجى آمده است تا مصداق واقعى وهويّت شخصى منجى، معين شود.

4 - معرفى حضرت مهدى (ع) به ديگران تا قدرت تطبيق براى آنان نيز فراهم گردد.

لذا مشاهده مى‏کنيم که گروهى از مسيحيان با بررسى صفات وخصوصيات مصلح ومنجى جهانى در کتاب‏هاى مقدس خود وتطبيق آنها بر منجى ترسيم شده در اسلام، به اسلام وتشيع گرويدند ومهدويت اسلامى را پذيرفتند، اينک به برخى از آنها اشاره مى‏کنيم:

1 - قاضى ساباطى مسيحى

او بعد از بررسى بشارت اشعياى نبى در شأن مصلح جهانى ومناقشه در تفسير يهود ونصارا براى آن مى‏گويد: «در نتيجه مقصود از اين کلام همان مهدى موعود اسلامى است؛ زيرا در آنجا درباره منجى مى‏گويد: او به مجرّد شنيدن، جزا نمى‏دهد. واين با اجماع مسلمين سازگارى دارد که مى‏گويند: اين صفت از خصوصيات مهدى موعود است».

ونيز مى‏گويد: «عقيده اماميه در اينکه منجى، فرزند حسن عسکرى است که در سال 255 از مادرى به نام نرجس متولد شد وسپس غايب گشت وبه اذن خداوند ظهور خواهد نمود، به واقع نزديک‏تر است».( البراهين الساباطية، ص 208ù207.)

2 - علامه محمد صادق فخر الاسلام

او که شخصى مسيحى بوده وپس از تحقيقات فراوان مسلمان شيعى شده است در کتابى به نام «انيس الاسلام» که در ردّ يهود ونصارا نوشته، در آنجا تمام بشارت‏ها به ظهور منجى را بر حضرت مهدى موعود اسلامى منطبق کرده است.

3 - علامه محمّد رضا رضايى

او نيز که شخصى يهودى بوده واسلام را انتخاب کرده است در کتاب خود به نام «منقول رضايى» بشارات بر منجى را بر مهدى موعود منطبق کرده است.

پرسش : چگونه با وجود تحريف در تورات وانجيل به آن دو استشهاد مى‏شود؟

پاسخ : گاهى سؤال مى‏شود که شما قائل به وجود تحريف در تورات وانجيل وديگر کتب غير از قرآن هستيد چگونه در قضيه مهدويت وساير موضوعات به آن استدلال مى‏کنيد؟

1 - در موضوع مهدويت چنان آيات و روايات فراوانى وجود دارد که براى اثبات آن احتياج به منابعى ديگر غير قرآن نباشد.

2 - استناد واستشهاد به بشارات کتاب‏هاى آسمانى وغير آسمانى ديگران از باب تأييد است نه اثبات.

3 - نقل بشارات از کتاب‏هاى مقدس ديگران به جهت تقارن بين اديان وهدايت اهل اديان به دين حق يعنى اسلام است.

4 - کسى ادعا نکرده که تمام آنچه که در کتاب‏هاى مقدس اديان ديگر آمده تحريف شده است، بلکه آنچه مسلّم است اينکه بخشى از آنها مورد تحريف قرار گرفته است.

5 - در اثبات عدم تحريف در مواردى که به آنها استشهاد مى‏شود همين بس که در مصادر اسلامى نيز به آن اشاره بلکه تصريح شده است.

6 - برخى از بشارات کتاب‏هاى مقدس اديان ديگر با واقعيات تاريخى مطابقت داشته است، از قبيل اينکه: مصلح جهانى همان امام دوازدهم از ذريه اسماعيل واز نسل بهترين زنان است که ولادت او در وضع شديد واختناق سياسى به وقوع خواهد پيوست، وبه همين جهت خداوند او را از ظالمان تا هنگام ظهور محفوظ خواهد داشت.

پرسش : چرا قوانين اديان آسمانى پيشين به نحو اکمل پياده نشد؟

پاسخ : پياده شدن عدل وداد وقوانين الهى در جامعه احتياج به گذران دو مرحله دارد:

1 - مرحله تنظيم قوانين اجتماعى از ناحيه قانون‏گذارى که عالم وعادل است. اين مرحله با ارسال رسل وانزال کتب انجام پذيرفت.

2 - مرحله تطبيق قوانين الهى، که با گذر از دو شرط قابل پياده شدن در جامعه بشرى است:

الف. رسيدن جامعه بشرى به رشد وتکامل فکرى، تا استطاعت درک آن قوانين را داشته باشد ونيز به آن ايمان آورد.

ب. تنفيذ کننده وپياده کننده آن قوانين، عالم، مقتدر ومعصوم باشد تا بتواند آن قوانين را در سطح عالم پياده نمايد.

پرسش : چرا در عصر پيامبر اکرم‏(ص) حکومت جهانى توحيدى تحقق نيافت؟

پاسخ : بشر به مانند طفلى است که در ابتداى زندگى خود احتياج به طىّ مدارس ومدارج علمى وعملى در سطوح مختلف دارد تا بتواند به رشد وتکامل نهايى خود برسد.

به همين جهت است که رهبران الهى بدون ايجاد شرايط وزمينه کافى براى رسيدن به آن هدف، آمادگى براى اجراى حکومت عدل جهانى را ندارند، واين به جهت نقص آنها نيست، بلکه مشکل از ناحيه نبودِ قابليت محل است.

پرسش : بعد از ظهور اسلام خطوط کلّى براى روز موعود چگونه ترسيم شد؟

پاسخ : پاسخ اين سؤال را با ذکر مقدماتى خواهيم داد:

1 - اسلام کامل‏ترين طرح را براى تطبيق حکومت عدل جهانى توحيدى در پايان تاريخ داده است؛ زيرا اسلام آخرين شريعت آسمانى است. واز طرفى ديگر دعوت اسلام جهانى است. بشر قبل از اسلام از آنجا که فهم ودرکش به اين حدّ نرسيده بود که اين طرح کامل را بفهمد ودرک نمايد لذا به دوره ظهور اسلام واگذار شد. موقعى پيامبر اسلام (ص) طرح حکومت عدل جهانى را داده است که بشر به اين سطح عقلى وفرهنگى رسيده بود تا اين طرح جامع را احساس کرده ودرک کند.

2 - پيامبر اسلام (ص) وامامان معصوم: بعد از او وبسيارى از صحابه در اخبار، از اين طرح وبشارت آن به مردم سهم بسزايى داشته‏اند؛ زيرا آنها حاملان اصلى اين طرح هستند. اين بزرگواران تمام سعى وتلاش خود را به کار گرفته وبراى آمادگى ذهنى مردم از راه‏هاى مختلف اين موضوع مهم را تثبيت نمودند، از قبيل:

الف. خبر دادن از تحقق هدف بزرگ خلقت هنگام تحقق حکومت عدل جهانى.

ب. تأکيد بر اينکه رهبر اين حکومت امامى معصوم از ذريه رسول خدا (ص) است.

ج. خبر از وقوع ظلم وبيدادى که قبل از ظهور در عالم گسترش خواهد يافت.

3 - خود امام مهدى (ع) نيز در آماده سازى مردم براى پذيرش اين امر مهم سهم بسزايى داشته وبا پيامبر وامامان قبل از خود تشريک مساعى کرده است، از قبيل:

الف. اقامه دليل بر ولادت ووجودش با تکرار ملاقات‏ها با مردم.

ب. بيان طرح کامل براى غيبت وظهورش.

/ 1