ظهور موعود، پاسخي به عدالتخواهي‌ بشر - ظهور موعود پاسخی به عدالتخواهی بشر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ظهور موعود پاسخی به عدالتخواهی بشر - نسخه متنی

علی اکبر بیاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ظهور موعود، پاسخي به عدالتخواهي‌ بشر

حديث زندگي

سال 4 ـ شماره دوم ـ خرداد و تير 1383 ـ ش م 17 , 46 ـ 48

علي اكبر بياري

مژده ـ اي دل ـ كه مسيحا نفسي مي‌ آيد كه از انفاس خوشش بوي ‌كسي ‌مي‌ آيد

زغم هجر مكن ناله و فرياد كه دوش زده ام فالي و فريادرسي مي‌آيد

همه ما كم و بيش شنيده ايم كه سرانجام، روزي ‌خواهد آمد كه بشر، طعم شيرين عدالت را مي‌ چشد و آن روز، عصر طلايي ظهور موعود است و ما در اين نوشته، تصويري ‌از زيبايي ‌عدالت را كه توسط امام مهدي (عج)، موعود اسلام و اديان توحيدي‌، در سراسر عالم اجرا مي شود، به نمايش مي گذاريم. البته بعد از بيان اين كه عدالت چيست و اين كه اصلاً مطلوب انسان هست يا نه.

چيستي ‌عدالت

شايد اكثر شما معناي ‌خاصي از عدالت در ذهن داشته باشيد و به نظر مي‌آيد هنگامي‌ خوب مي‌توان عدالت را تصور كرد كه ظلم و جوري ‌ديده شود، مثلاً كسي‌ به ناحق شما را از حق مسلّم خودتان محروم كرده است. اين جاست كه خوب مي‌توانيد مفهوم عدالت را ـ كه غايب است ـ بيابيد. بنابراين براي تعريف عدالت، ابتدا ظلم را معنا مي‌كنيم. ظلم يعني تجاوز از حريم حق، زير پا نهادن حقوق ديگران، نابرابري ‌و تبعيض در برخوردار‌ي از

حقوقي كه افراد، لايق آن هستند، بنابراين عدالت يعني ‌دادن آن حقي كه انسان ها مستحق آن هستند و آن استحقاق را به موجب خلقت خود يا كار و تلاش به دست آورده اند(1).

آيا بشر، عدالتخواه است؟

اين كه بگوييم ظهور موعود، پاسخي است به نياز عدالتخواهي‌ انسان و آبي است گوارا كه كام تشنه عدالتجويي‌

انسان را سيراب مي كند، شايد سؤالي‌ را در ذهن ايجاد كند كه: اصلاً آيا انسان، خواهان عدالت است؟ يا برعكس، به زور بايد عدالت را به او تزريق كنند (علي‌رغم اين كه خودش تمايلي ‌ندارد)؟ و اگر انسان،

عدالتجوست، پس چرا اين همه ظلم و فساد و استثمار و قتل و جنايت؟ خصوصاً انسان هاي ‌قوي ‌و كشورهاي‌

قدرتمند كه مرتكب اين همه جنايت مي‌ شوند و هم اكنون نيز ما شاهد جنايت هايي‌ هولناك در سطح كره زمين هستيم؟ اگر طبيعت بشر طوري ‌است كه خواهان عدالت است، پس چرا فرعون مصر اين همه نوزاد را كشت تا موسي باقي ‌نمانَد كه تاج و تختش را بر باد دهد؟ چرا حَجّاج بن يوسف ثقفي‌ در عراق، بيست سال حكومت كرد و120 هزار نفر زن و مرد را كشت؟(2) اين چه عدالتخواهي است كه در جنگ جهاني‌ اوّل، نزديك بيست ميليون نفر هلاك شدند و در جنگ دوم جهاني‌ اين آمار به سه برابر رسيد؟ آيا بمباران اتمي‌ هيروشيما و ناكازاكي‌ را حمل بر عدالتجويي انسان كنيم؟ اين چه نوع عدالتخواهي در بشر است كه در جريان اشغال الجزاير توسط فرانسويان، دو ميليون الجزايري كشته مي‌ شوند؟ و يا امريكا به ويتنام حمله مي‌كند و سه ميليون قرباني‌ مي گيرد؟ و يا در فلسطين، هر روز، شاهد به خاك و خون كشيده شدن مردم مظلوم فلسطين هستيم؟ مردم مظلوم عراق و افغانستان آيا تاوان عدالتجويي انسان را پس مي‌ دهند؟

و اين ظلم و جنايت ها كه در سطوح بين المللي، منطقه اي‌، كشوري‌، شهري وحتي‌ محله اي و... رخ مي دهد، و بي‌ عدالتي‌ هايي‌ كه همه ما در زندگي خود مشاهده مي‌ كنيم، چگونه با عدالتخواهي انسان جمع مي شوند؟

در جواب بايد گفت كه عده اندكي معتقدند كه اصلاً عدالت و ميل به آن، در وجود انسان نيست؛ چون انسان دنبال قدرت و لذت خويش است و هرچه مانع دستيابي‌ او به لذت و قدرت، بيشتر باشد، مورد پذيرش نيست. سوغطائيان در قرون گذشته، چنين ديدگاهي‌ داشته اند و افرادي در تاريخ جديد غرب نيز همين ديدگاه را دارند(3)، از جمله نيچه فيلسوف آلماني‌ كه عدالت را اختراع انسان هاي زبون و بيچاره مي‌داند و اين گونه مي‌گويد كه:

«چه قدر زياد اتفاق افتاده كه من خنديده ام وقتي ‌ديده ام ضُعفا دم از عدالت و عدالتخواهي ‌مي‌ زنند. نگاه مي‌ كنم مي‌ بينم اينها كه مي‌گويند: عدالت، چون چنگال ندارند. مي‌ گويم: اي‌ بيچاره! تو اگر چنگال مي داشتي هرگز چنين حرفي‌ را نمي‌ زدي»(4).

اما اكثر مكتب هاي‌ فلسفي ‌و اجتماعي‌ بر اين باورند كه ميل به عدالت در وجود انسان هست و انسان ها نيز خودشان اين را درك مي كنند. يعني‌ احساس مي‌كنند كه نوع خلقتشان طور‌ي است كه ميل به عدالت دارند؛ اما اين كه چرا برخي‌ برخلاف آن ميل رفتار مي كنند مي‌ توان دو وجه برايش ذكر كرد:

1 ـ اين كه اصل ميل به عدالت در وجود انسان هست؛ اما اين كه موارد ومصاديق عدالت، كدام است و چه كاري عادلانه است و چه كاري‌ غير عادلانه، در ميان انسان ها اختلاف است. چون عقل ما گرچه به خوبي‌ عدالت حكم مي كند اما اين كه مثلاً در روابط اجتماعي‌ با ديگران چه كاري عادلانه است و چه كاري‌ عادلانه نيست را معمولاً عقل نمي‌تواند بيان كند، لذا يكي از كاركردهاي‌ دين و وحي‌ همين جا روشن مي‌شود كه دين، به انسان ها موارد عدالت را نشان مي‌دهد(5).

2 ـ گرچه ميل به عدالت، حكم عقل است و انسان ها قبول دارند، ولي ‌گاهي ‌اوقات، انگيزه هاي‌ قوي و نيرومندي‌ برآن ميل، غليه مي‌ يابند و برخلاف آن رفتار مي شود. مثلاً قدرت طلبي ‌و روحيه استكباري ‌داشتن و... باعث مي‌شود كه قدرتمندان، علي رغم ميل به عدالت، ظالمانه رفتار كنند(6) يا اغراض سياسي واقتصادي، باعث زير پا نهادن آن ميل مي‌ گردد.

بنابراين، عشق به عدالت در گوهر وجود همه انسان ها به وديعت نهاده شده است. از طرفي وقتي‌ در آيات قرآن دقت مي‌ كنيم مشاهده مي‌كنيم كه دو هدف عمده در مورد ارسال پيامبران وجود دارد:

يكي‌ ارتباط انسان با خدا و منع بشر از پرستش غير او (توحيد) وديگري برقراري روابط حسنه بين انسان ها بر اساس عدالت (پاسخ به عدالتخواهي انسان).

در كلام الهي، چنين آمده است: ‌

«ما پيامبرن را با دلايل روشن فرستاديم و همراه ايشان كتاب و ميزان را نازل كرديم تا مردم، عدل و قسط را به پا دارند»(7).

نتيجه، اين كه گرچه عدالتخواهي در نهاد انسان نهفته است ـ بگذريم از اين كه برخي‌ انسان ها روي‌ آن را پوشانده اند ـ و پيامبران آمدند تا به اين نياز پاسخ دهند ولي‌ آماده نبودن انسان ها و جوامع، ضعف معرفتي‌ وفساد عملي انسان ها مانع از تحقق آن هدف متعالي‌ شده است؛ ولي ‌از آن جا كه انسان ها در طول تاريخ از ظلم و جنايت خسته شده اند و روز به روز، بيشتر تشنه عدالت مي‌ شوند، لذا به ستمي ‌مي روند كه زمينه را جهت اجراي عدالت، فراهم كنند؛ به طوري كه در سال هاي اخير، نهضت گرايش به ظهور منجي‌ نجات بخش، حتي‌ در اديان ديگر نيز پر رنگ شده است(8).

عصر ظهور و فراگيري عدالت

از بارزترين ويژگي‌هاي ‌حضرت، عدالت گستري ‌اوست كه در روايات زيادي ‌به آن اشاره شده است. حتي ‌در دعاي‌ افتتاح كه در شب هاي ماه مبارك رمضان خوانده مي‌ شود حضرت را ملقب به «عدل» خطاب مي كنيم:

پروردگارا! بر وليّ خويش، آن قيام كننده اي‌ كه آرزويش مي‌ كنند و آن عدالتي كه انتظارش را مي‌ كشند، درود فرست.

از سيّد الشهدا حسين بن علي ‌(عليه السلام) نقل شده است كه:

«اگر از عمر دنيا باقي ‌نماند مگر يك روز، خداوند، آن روز را آن قدر طولاني‌ مي‌ كند تا اين كه مردي ‌از فرزندانم خروج كند، سپس زمين را پر از عدل و قسط سازد همچنان كه از ستم پرشده باشد. شنيدم كه پيغمبر اين را مي‌فرمود»(9).

در دعاي‌ ندبه كه سفارش شده هر صبح جمعه خوانده شود خطاب به خداوند، مناجات مي‌ كنيم كه: كجاست كسي كه ريشه ظلم را قطع مي‌كند؟ كجاست كسي‌ كه با آمدنش اختلاف ها و گرفتاري ‌ها رفع مي‌ گردد؟

آن اميد بزرگ براي ‌زدن ريشه ستم، تبعيض و تجاوز در دنيا كجاست؟

بنابراين در اين شكي ‌نيست كه شعار محور‌ي حضرت، اجراي عدالت است آن هم در تمام زمينه ها و در سطح جهان و حتي‌ تمام علماي اسلامي‌ اعم از شيعه و سني‌ نيز بر اين مطالب تأكيد دارند(10).

تصاويري زيبا از عصر ظهور بر محور عدالت

امام رضا (عليه السلام) در ارائه تصويري از آن دوران مي‌ فرمايد:

قائم، زمين را از هر ظلم و ستمي پاك مي‌ كند و آن گونه عدالت حاكم مي‌شود كه هيچ شخص به ديگري‌ ظلم نمي كند(11).

در برخي‌ روايات، وارد شده است كه حضرت كه بيايد حتي ‌در عبادت نيز رعايت عدالت جاري‌ مي‌ گردد به اين نحو كه كساني‌ از جانب حضرت ندا مي‌ دهند كه:

آنان كه در نزديك حجر الأسود و خانه خدا مشغول نافله (نماز مستحبي) هستند، به كناري‌ روند تا كساني ‌كه نماز واجبشان را نخوانده اند آن جا نماز بخوانند(12).

بنابراين در آن زمان نمي‌ گذارند كسي كه نماز واجب (نماز طواف) خود را خوانده است براي نماز مستحبي، مانع از حق عبادت ديگران شود.

در زمان ظهور، ديگر كسي‌ حق ندارد آب فاضلاب خويش را در كوچه رها كند و حق ديگران را ضايع نمايد؛ لذا در محيط ريست نيز عدالت رعايت مي‌ شود. راه هاي وسيع (بزرگ راه ها) را گسترش مي دهد و مساجدي كه در مسير جاده هاي عمومي‌ باشند را خراب مي‌ كند (رعايت مصالح عمومي) و هر پنجره اي‌كه به بيرون باز شده و مزاحم ديگران است و حق ديگران را ضايع مي كند، مي‌بندد و فاضلاب ها و ناودان هايي كه به بيرون ريخته مي‌شوند را مانع مي‌گردد(13).

البته بحث، فقط اين نيست كه جلوي‌ فاضلاب خانه اي ‌را كه آب آن مزاحم حق حيات ديگران است را بگيرند؛ بلكه در سطح جهاني‌ كه اين همه كارخانه هاي سرمايه داران، محيط زيستي براي‌ بشر باقي ‌نگذاشته اند را نيز جلوگيري مي كند.

چنانچه كارگزاران او دست از پا خطا كنند آنها را مؤاخذه و عزل مي كند(14).

در عصر ظهور، دروغ و كبر و حرص كه سرمنشأ بسياري از ظلم ها و ستم ها هستند، از بين مي روند(15).

كينه ها از دل بيرون مي‌روند و انسان ها در صفا وصميميت زندگي‌ مي كنند(16). حضرت اموال و سرمايه ها را آن چنان تقسيم مي كند كه همه مرد از زندگي خوب و ضرورت هاي زندگي‌، برخوردار مي شوند.

در عصر ظهور، آنچنان مردم غني مي شوند و عدالت اقتصادي حاكم مي شود كه طبق روايات اگر كسي‌ بخواهد صدقه اي‌ بدهد، محتاجي را پيدا نمي‌ كند.

در زمان ظهور، عدالت آنچنان فراگير مي‌شود كه حتي‌ در داخل خانه ها نيز رعايت عدل بين افراد، جاري ‌مي‌ گردد.

لذا مي‌فرمايد:

همان طور كه گرما و سرما وارد خانه هايتان مي‌ شود، عدالت نيز فراگير مي شود و داخل خانه ها مي‌رود. ديگر فرزندي ‌بر پدر و مادري‌ يا بالعكس و... ظلم نمي كند و پدران، بين فرزندان خود به عدالت رفتار مي‌ كنند(17).

پيامبر گرامي‌ نيز در توصيف آن عصر زيبا مي‌ فرمايد:

مهدي در شرايطي‌ مي آيد كه اختلاف در ميان بشر، شديد است. بعداز اين كه پيمانه ظلم و جور پر شد، جهان را پر از عدل و داد مي كند، هم خداي‌ آسمان وهم اهل زمين از او راضي‌ اند، ثروت را به طور صحيح تقسيم مي‌كند و...(18)

امام متقيان علي (عليه السلام) نيز در وصف آن دروان مي‌ فرمايد:

اوّل كاري كه آن ولي الهي‌ مي‌كند اين است كه كارگزاران و مأموران خود را يك به يك، اصلاح مي‌كند و به تبع آن، دنيا اصلاح مي شود. در نتيجه، زمين هر موهبتي‌ را كه در خود دارد و هر معدني داشته باشد، همه را بيرون مي‌ ريزد. زمين، تسليم انسان ها مي گردد و آن وقت، معنا ومزه عدالت واقعي ‌را به شما نشان خواهد داد. در ايام او ديگر جور و ظلمي‌ نيست. تمام راه ها (زميني، دريايي ‌وهوايي) امن مي شوند. ناراحتي مردم آن روزگار، اين است كه دنبال كسي ‌مي‌ گردند تا به او صدقه بدهند ولي پيدا نمي كنند(19).

در روايات ديگري‌ در اين زمينه اين گونه زمان ظهور تصوير شده است:

مهدي‌ كه بيايد... انسان بدهكاري‌ نمي‌ماند جز اين كه بدهي او پرداخت مي‌ شود، حق برگردن كسي‌ نمي‌ ماند جز اين كه به صاحب حق بازگردانده مي شود، كسي كشته نمي شود مگر اين كه ديه او را مي‌ پردازند و...(20)

کتابخانه زندگي

سال چهارم ـ شماره ششم ـ شماره مسلسل 21ـ بهمن و اسفند 1383,حديث زندگي

سيد محسن موسوي ص 112

معرفي کتاب

پژوهشي‌ در فرهنگ حيا، عباس پسنديده، قم: دار الحديث، 1383، 388 ص، وزيري.

دستيابي‌ به شخصيت سالم، زماني ‌ميسّر خواهد شد، كه انسان، خود را به خصلت هايي ‌نيكو بيارايد وآلاينده هايي را نيز از خود دور سازد. يكي‌ از مهم ترين و مؤثرترين عوامل در رسيدن به شخصيت سالم وكنترل نفس

و تنظيم رفتار در راستاي اهداف انسان «حيا» است. اگر حيا نباشد هر كاري روا شمرده مي‌ شود و در صورت

آراستگي‌ به حيا بسياري‌ از رفتارها سامان مي‌ يابند و ناهنجارها به هنجارها تبديل مي‌شوند. اهميت اين خصلت به اين است كه نه مبتني‌ بر ترس است و نه بر پا شده از روي طمع؛ بلكه بر اساس كرامت نفس و درك حضور شكل مي‌ يابد.

كتاب «پژوهشي‌ در فرهنگ حيا» با اسلوبي‌ روان شناسانه و با تكيه بر متون ديني (قرآن و حديث) به بررسي ماهيت، مراتب، گستره و...ي حيا مي‌ پردازد. گر چه اين كتاب ـ كه توسط واحد «علوم روان شناختي» گروه «فقه الحديث» در مركز تحقيقات دارالحديث توليد گرديده است ـ براي ‌استفاده عموم مردم آماده شده است

ولي با معيارهاي يك پژوهش تخصصي‌ سامان يافته كه مي‌تواند دستمايه كار پژوهشگران علاقه مند قرار گيرد. نويسنده در چهار بخش كلي‌، موقع حيا را بر رسيده است:

بخش اوّل به طرح كليات بحث اختصاص يافته كه در ضمن فصولي معنا و مفهوم حيا، ملاك هاي ‌جداكننده

حيا از صفات ديگر، مفاهيم و اركان اصلي ‌حيا، فطري‌ يا فرهنگي‌ بودن حيا و اقسام و مراتب حيا بررسي شده است.

در بخش دوم در هفت فصل به قلمروهاي حيا پرداخته شده است، مسئله خلوت كردن و بررسي‌ آن از زاويه حيا،

و نيز آسيب شناسي و مصون ساز‌ي آن در فصل نخست و گمنامي‌ در جمع و تأثير آن در حيا و پديده كلان شهرها، مهاجرت ها و مسافرت ها در دومين فصل و مباحث مربوط به حيا در قلمرو خانواده در فصل سوم بررسي شده است. در چهارمين فصل به نقش حيا در تنظيم روابط اجتماعي‌ پرداخته شده و پنجمين فصل به تأثير حيا و مديريت و نقش آن در تنظيم روابط مديران با زيردستان تبيين گرديده است.

نويسنده در فصل ششم به موضوع «رسانه» پرداخته و دو مسئله حياي‌ رسانه و رسانه حيا را به بحث گزارده، در فصل پاياني‌ از اين بخش به موضوع معماري‌ و ارتباط آن باحيا پرداخته است.

اما بخش سوم كتاب به بحث «كمرويي» پرداخته و پس از تعريف به تحليل مفاهيم اصلي‌ آن و بررسي‌ ريشه و قلمرو آن پرداخته شده و در بخش چهارم، «بي‌ حيايي»، ماهيت و عملكرد آن مورد بحث قرار گرفته است.

فرهنگ نامه افكار مثبت (كلمات، چه مي گويند؟)، راكش ميتال، ترجمه: مينا اعطامي‌، تهران: نسل نوانديش، اوّل، 1381، 176ص، رقعي.

افكار هر كس، شخصيت او و جهان پيرامونش را تشكيل مي‌ دهد. كلمات و مفهوم آنها سازنده روحيّات مثبت يا منفي‌ براي هر انساني‌ هستند. برخي‌ گفته ها و نوشته ها مي‌ تواند بر گوينده و شنونده و خواننده، تأثير مثبت ببخشد و براي او جهاني‌ سراسر شور و سرور بيافريند و گروهي‌ ديگر از واژه ها و معاني آنها مي تواند شخص را افسرده و همه چيز را در نگاه او تيره وتاريك گرداند.

نويسنده كتاب «فرهنگ نامه افكار مثبت» درباره نگرش مثبت به زندگي و هدف خود از نگارش اين كتاب مي گويد: «به اعتقاد من جنبه هاي مختلف زندگي مي‌ توانند هم با نگرشي مثبت، مورد توجه قرار گيرند و هم با نگرشي ‌منفي. در واقع، شريط ذهني فرد، تعيين كننده نگرش او هستند.

اگر ذهن پيوسته به تفكرات مثبت گرايش داشته باشد بيشتر مواقع، نگرشي مثبت را مي پذيرد. طي اين فرآيند، ديدگاه فرد تغيير مي كند. و او زندگي پربارتر احساس مي‌كند. اين همان حس درست وحقيقي شادمان بودن است. اين كتاب مي خواهد ذهن را به سوي افكار مثبت سوق دهد و اگر كسي از نگرش ها هم تغيير كند، اين هدف تأمين شده است».

اين كتاب، شامل عباراتي ‌است كه پيامي مثبت را القا مي‌كند و به ترتيب حروف الفبا مرتب شده اند و از ان روست كه اين كتاب، فرهنگ نامه افكار مثبت ناميده شده است. در اين كتاب، حدود چهارصد واژه القاگر مفاهيم زيبا، مثبت و شادي افرين توضيح داده شده است كه به چند مورد از آن اشاره مي‌كنيم.

بركت

كساني‌ كه رنج مي‌برند، متبرّك اند، اگر باور داشته باشند كه اين رنج، نشانه نظر خداوندي است. كسي كه هدفش را پيدا كرده است، متبرك است و به بركت ديگري‌ نياز ندارد. عطا كردن، بركتي‌ عظيم، از ستاندن است.

پاكي

قلب بايد پاك و خالص باشد و قلب پاك و مصفّا فقط خوبي را مي بيند، نه شرارت را در جهان، هيچ چيزي مقدّس تر از آن نيست كه با خوبان همراه باشيد.

تحمّل

دنيا منتظر است كه همگان بردباري‌ و تحمل بياموزند. تحمل و بردباري، تنها آزمون تمدّن است.

ثبات عزم

كسي‌ كه در خواسته اش محكم و راسخ است، دنيا را مطابق ميلش بنا مي‌كند. هيچ كاري ‌را با دو نيم كردن آن انجام ندهيد. هرگز تصميمتان را پيشاپيش اظهار نكنيد.

دستاورد

جهان در انتظار است. از رنج كارتان براي ‌ديگران تعريف نكنيد، نتيجه عمل را به آن نشان دهيد.

رشد

رشد بايد از درون رخ دهد. آزادي روح، نخستين شرط رشد است.

1. سيري‌ در سيره ائمه اطهار (عليه السلام)، مرتضي مطهري، تهران: صدرا، 1367، ص261.

2. انتظار، شماره 4، ص114 به نقل از: مروج الذهب، مسعودي، ج3، ص166.

3. اخلاق در قرآن، محمد تقي مصباح يزدي، قم: مؤسسه امام خميني، 1378، ج3، ص121.

4. سيري‌ در سيره ائمه اطهار (عليه السلام)، ص261.

5. اخلاق در قرآن، ج3، ص131.

6. همان جا.

7. سوره حديد، آيه 25.

8. مهدي ـ ده انقلاب در يك انقلاب، حسن رحيم پور ازغدي، تهران: سروش، ص85 .

9. مكيال المكارم، سيّد محمد تقي موسوي‌ اصفهاني، تهران: ايران نگين، ج1، ص190.

10. براي اطلاع آنان كه دنبال پژوهش بيشتر در اين زمينه هستند، كتاب عربي مُنْتَخَبُ الأثر از [آية الله] لطف الله صافي‌ گلپايگاني‌ معرفي مي‌ گردد كه حدود 123 حديث در مورد اين كه حضرت مهدي‌ (عليه السلام) زمين را پر از عدل وداد مي‌

كنند، از منابع اهل سنّت ذكر كرده است.

11. كمال الدين تمام النعمة، شيخ صدوق، ج2، ص60.

12. الكافي، ج4، ص427.

13. همان، ص46.

14. نهج البلاغه، خطبه 138.

15. عصر زندگي، محمّد حكيمي، ص56.

16. همان جا.

17. همان، ص44.

18. همان، ص47 به بعد.

19. همان جا.

20. همان، ص45.

/ 1