ماهيت و چيستي حكومت جهاني حضرت مهدي (ع) - ماهیت و چیستی حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ماهیت و چیستی حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) - نسخه متنی

غلامرضا بهروزلک

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید









ماهيت و چيستي حكومت جهاني حضرت مهدي (ع)

غلامرضا بهروزلك
مژده اي دل كه مسيحا نَفَسي مي‏آيد كه ز انفاس خوشش بوي كسي مي‏آيد ظهور منجي موعود و شكل‏گيري حكومت عدل جهاني، ازجمله آرمان‏هاي مشترك انسان‏ها در طور تاريخ بشر بوده است. به رغم تفاوت نگرش به منجي عالم در اديان مختلف، در اصل ظهور و تحقق حكومت عدل جهاني بين اديان مختلف اتفاق‏نظر وجود دارد.1 به اعتقاد شيعه ظهور حضرت مهدي(عج) و شكل‏گيري حكومت عدل جهاني از يك اعتقادِ صرف فراتر رفته و هويت شيعي را در طول تاريخ شكل داده است. در نگاه شيعه حكومت جهاني آن حضرت(عج) تحقّق‏بخش مدينه‏ي فاضله بوده و به فلسفه‏ي تاريخ، غايت تاريخ را رقم خواهد زد.

چگونگي تحقّق حكومت عدل جهانيِ آن حضرت به جهات مختلفي مي‏تواند علاوه بر تبيين يك اعتقاد اساسي و اسلامي، برخي از چالش‏هاي فكري ـ نظري انديشه‏ي سياسي شيعي را حل و فصل نمايد. بدون ترديد كشف ابعاد حكومت جهاني آن حضرت به عنوان مدينه‏ي فاضله، زواياي مورد مناقشه‏ي حكومت و جامعه‏ي اسلامي را تا حدودي روشن خواهد كرد. با تأمل در ويژگي‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج) مي‏توان تا حدودي ديدگاه شيعه را در باب برخي مسايل سياسيِ جديد نيز استخراج نمود. چگونگي روابط حكومت با مردم، نقش نيروهاي سياسي اجتماعي، وظايف حكومت و بسياري از مسايل ديگر را كه در اين مورد مطرح مي‏شوند مي‏توان با تأمل در ويژگي‏هاي حكومت آن حضرت(عج) تبيين كرد.

با توجه به جايگاه مهم و اساس مهدويّت و اعتقاد به شكل‏گيري حكومت جهاني حضرت مهدي(عج)، به جرأت مي‏توان ادّعا نمود كه به رغم تأليفات زيادي كه درباره‏ي آن حضرت و در چيستي و چگونگي حكومت ايشان از سوي محقّقان حوزوي و دانشگاهي ارايه شده است، اما آثار كمتري را مي‏توان يافت كه از صِرف بيان روايات وارده در اين باب و تبيين عمومي ويژگي‏هاي حكومت آن حضرت(عج) فراتر رفته و آن را از منظري تخصصي و مبتني بر انديشه‏ي سياسي تشيع مطرح نموده و درصدد ربط دادن و نسبت‏سنجي آن با وضعيت حكومت در عصر غيبت برآمده باشد. البته به نظر مي‏رسد چنين بحثي همانند ديگر مباحث كلام سياسي و فقه در حوزه‏هاي ديني ما ـ حتي به رغم گذشت بيش از دو دهه از تأسيس جمهوري اسلامي و حكومت ديني در ايران ـ مورد توجه جدّي واقع نشده است. از اين رو بر حوزويان ـ به‏ويژه فضلاي جوان حوزوي ـ است كه چنين مسأله‏ي اساسي را مورد توجه جدّي قرار داده و ابعاد آن را تبيين نمايند.

تبيين روشمند و منسجم چيستي حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) و مسايل مربوط به آن مي‏بايست از منظر كلام سياسي شيعه صورت پذيرد. جايگاه اصل امامت به عنوان يك اصل اعتقادي در تفكر شيعي موجب توجه جدي عالمان و متكلّمان شيعه به مسايل سياسي شده است و ما شاهد تأليف آثار كلامي مهمّي؛ چون «الشافي في‏الامامه»ي سيّدمرتضي(ره) بوده‏ايم و اين امر خود رونق و شكوفايي كلام سياسي شيعه را همراه با علم كلام شيعه به همراه داشته است. با اين حال در دوره‏هاي متأخّر، صِرفا بر يافته‏هاي قبلي بسنده شده و از غور در مسايل جديد غفلت شده است.

فهم چيستي حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) بدون توجه به نظام امامت شيعه ممكن نيست. حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) به لحاظ ويژگي ذاتي، همان ويژگي حكومت پيامبر(ص) و حضرت علي(ع) را دارا است. هرچند مي‏توان ويژگي‏هاي خاصي نيز ـ چون قيام با سيف ـ براي حكومت آن حضرت برشمرد، اما اين ويژگي‏هاي خاص موجب تمايز ماهوي نمي‏شوند. از ديدگاه شيعه جامعه‏ي بشري نيازمند هدايت الهي و دريافت شريعت از يك سو و نصب راهنماي الهي از سوي ديگر است. طبق قاعده‏ي لطف كلامي2 و عنايت فلسفي، نصب امام معصوم(ع) بر خداوند ضروري است. حكومت نيز همراه با ديگر مواردش از شئون امامت است. لذا از نظر شيعيان حاكم صرفا مي‏بايست از جانب خداوند منصوب شود و مشروعيت ديگر حاكمان لزوما به لحاظ ارتباط با امام معصوم(ع) امكان‏پذير است. هرچند در عصر حاضر نسبت به شأن حكومتي امام معصوم(ع) شبهاتي مطرح شده است ـ ولذا برخي حكومت را از دين جدا مي‏گيرند ـ امّا به نظر مي‏رسد اعتقاد به حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) و رهبري آن حضرت از مُسلَّمات مفروض تلقي مي‏شود. بدون ترديد بين اعتقاد به حكومت حضرت مهدي(عج) با نفي شأن حكومتي امامان تعارض لاينحلّي وجود دارد. بنابراين مي‏توان با استناد به حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) كه امري مسلّم فرض مي‏شود، در متفطّن ساختن صاحبان چنان شبهاتي بهره جست. از اين رو حكومت آخرالزمان چنانكه ديدگاه شيعه اقتضا مي‏كند، لزوما حكومتي ديني خواهد بود. و آيه‏ي شريفه‏ي «و نُريدُ اَن نَمُنَّ علي‏الذين استضعفوا في‏الارض و نَجْعَلَهُمْ أَئِمةً و نَجْعَلَهُمُ الوارثين»3 و احاديث وارد در ذيل آن بر اين امر كاملاً آشكار است و چنين اعتقادي، يك اعتقاد فراشمول بين مذاهب اسلامي است.4 ضرورت تحقق حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) از منظر فلسفه و غايت تاريخ نيز قابل بررسي است. از ديدگاه قرآن، خداوند سنّت‏هايي را در فرآيند تاريخ قرار داده است و سرانجام تاريخ، حاكميّت بندگان صالح او خواهد بود. هرچند تاريخ شاهد فراز و نشيب‏هاي فراوان و پايمال شدن حق و عدالت گرديده است، امّا بدون تحقّق يك حكومت و جامعه‏ي صالح، تاريخ به بلوغ و كمال خويش نخواهد رسيد. از اين رو طبق سنتي الهي ضروري است تا سرانجام تاريخ، حكومت صالحان و تحقّق كامل خلافت الهيِ انسان بر روي زمين باشد. حضرت علي(ع) در ذيل آيه‏ي شريفه‏ي «و نُريد...» مي‏فرمايند: «دنيا بعد از همه‏ي سركشي‏هايش سرانجام بر ما رام خواهد شد و به ما رو خواهد كرد؛ همانند شُتُري كه در آغاز، بچه‏ي خود را شير نمي‏دهد و لگدپَراني مي‏كند، سرانجام به وي ميل و عطوفت مي‏كند.»5 هرچند مقاله‏ي حاضر مجال بحثِ تفصيلي در باب ويژگي‏هاي حكومت جهاني آن حضرت را ندارد، امّا به اجمال به برخي از ويژگي‏هاي حكومت آن حضرت در ذيل اشاره مي‏شود:

1. جهان‏شُمولي حكومت حضرت مهدي(عج) هرچند حكومت‏هاي ديني، ماهيّتا جزو حكومت‏هاي جهان‏شُمول (Cosmopol: Tian) محسوب مي‏شوند، امّا به خاطر تحولات تاريخي شاهد محدود شدن حكومت‏هاي ديني و حتي حكومت‏هاي اسلامي در چارچوب مرزهاي ملّي هستيم. تنها مرز قابل قبول براي چنين حكومتي مرز اسلام و كفر است. با اين وجود تحقّق عيني حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) نيز ـ هرچند زماني ـ امري بعيد و غيرممكن تلقّي مي‏شد، امّا با پيشرفت‏هاي تكنولوژيك و شكل‏گيري دهكده‏ي جهاني كه در آن ارتباط بين اَقصي‏نقاط جهان سهل و آسان گرديده است، امروز ديگر نسبت به تحقّق چنين حكومت جهاني و فراشمول ترديد كمتري وجود دارد.

2. فضيلت‏محوري در حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) هرچند در عصر مدرن شاهد شكل‏گيري ديدگاه‏هاي مبتني بر محوريت آزادي و جدا شدن از نظريه‏هاي فضيلت‏محور هستيم، امّا حكومت اسلامي و بالتَّبع حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) مبتني بر فضيلت و تلاش براي زمينه‏سازيِ سعادت دنيوي و اُخروي انسان‏ها است.6 3. نقش قوانين الهي و آسماني در حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) انسان سرانجام درخواهد يافت كه بدون اتصال با وحي، سعادت او امكان‏پذير نيست. رواياتي كه بر رشد فكري انسانها در عصر حكومت جهاني حضرت مهدي(عج) دلالت دارند، به نحوي بيانگر چنين پذيرش عمومي نسبت به نياز انسان به وحي و حاكميت قوانين الهي دارند.

4. مشاركت سياسي فراگير، از طريق بيعت عمومي با امام(عج) يكي ازويژگي‏هاي حكومت حضرت مهدي(عج) حضور و مشاركت فعالانه‏ي مردم ومتديّنان در چنين حكومتي است. و اين ارتباط براساس رابطه‏ي بين امام معصوم(ع) به عنوان هادي وتوده‏ي مردم به عنوان پيرو قابل تعريف است. بديهي است كه چنين اقتدايي به امام به عنوان انسان كامل از ديدگاه متديّنان موجب فخر و افتخار است؛ به تعبير ديگر، به دليل ارتباط امام با عالم حقايق، او مربي انسان‏ها است؛ لذا رهبري و رياست اونيز نه براي اميال نفساني و بهره‏برداري شخصي، بلكه در جهت تربيت و سعادت انسان است.7 چنين تبعيتي از انسان كامل را مي‏توان در اقتداي حضرت «مسيح» به آن حضرت به عيان مشاهده كرد.

5 ـ بسط و گسترش كلام الهي و توحيد در اقصي نقاط جهان عصر حكومت آن حضرت، عصر حاكميّت توحيد بوده وزمينه‏سازي حاكميت اسلام مي‏باشد. مفاد آيات شريفه‏ي «انّ الدّين عنداللّه الاسلام8» و «و مَنْ يَبْتَغِ غير الاسلام دينا فلن يُقبَلَ منه9» در اين عصر است كه تحقّق عيني خواهد يافت.

6 ـ بسط عدل و داد حكومت عادل يكي از آرزوهاي ديرين بشري است كه سرانجام در حكومت آن حضرت تحقق خواهد يافت. طبق برخي روايات عدالت آن حضرت حتي در درون خانه‏ها نيز رسوخ خواهد كرد و دادگري همه‏جا را فرا خواهد گرفت.10 نكته‏ي حايز اهميت اين است كه غايت نهايي در حكومت آن حضرت نه عدل، بلكه سعادت آدمي است و عدل به عنوان زمينه‏ساز چنين امري است. و لذا غالبا از چنين نكته‏اي غفلت مي‏شود.

7 ـ گسترش علم و دانش بشري طبق روايات وارده، خِرَد و دانش مردمان در اين عصر گسترش فوق‏العاده‏اي خواهد يافت و در عرصه‏ي علوم نيز پيشرفت عظيمي رخ خواهد داد. در حديثي از امام باقر(ع) نقل شده كه: «هنگامي كه قائم آل محمد(ص) قيام كند، خداوند دست خويش را بر رئوس بندگان وي نهد و عقل آنان را كامل كند11».

8 ـ گسترش امنيّت و رفاه بدون ترديد يكي از نشانه‏هاي حكومت عادل، گسترش امنيت و رفاه همگاني خواهد بود. چنين مفهومي در روايات معصومين(ع) مورد تأكيد قرار گرفته است.

9 ـ تجديد دين يكي از آفاتِ مربوط به دين، ورود بدعت‏ها و خرافات در آن است. چنانكه امروزه در جهان اسلام شاهد اين مسأله هستيم، كه هر كسي طبق ديدگاه‏هاي فردي خويش، خود را تنها فرقه‏ي ناجيه تلقّي مي‏كند و ديگران را از راه حق فاصله گرفته و حتي تكفير مي‏كند. طبق روايات وارده يكي از اقدامات آن حضرت تجديد دين و استقرار مجدّد سنّت محمدي(ص) مي‏باشد.12







1. تعابير «كالكي» در آيين هندو، «ساشيناد» در فارسي باستان و آيين زرتشت«مسيحا» در دين مسيح و يهود و «مهدي» در اسلام، همگي بيانگر توجه به ظهور منجي موعود در اديان مختلف مي‏باشد.در اين مورد بنگريد: به حسين توفيقي «هزاره‏گرايي درفلسفه‏ي تاريخ مسيحيت» نشريه‏ي موعود، شماره‏ي 17، ص 14 الي 20. مير چاالياده اسطوره‏ي بازگشت جاودانه.

2. در مورد قاعده‏ي لطف و جايگاه آن در كلام سياسي شيعه نگاه كنيد به: غلامرضا بهروز لك، «قاعده‏ي لطف: درآمدي بر كلام سياسي شيعه»، فصلنامه‏ي علوم سياسي، شماره‏ي 2، پاييز 1377، ص 132 الي 155.

3. قصص (28) آيه‏ي 5

4. سيد هادي خسروشاهي «مصلح جهاني و مهدي موعود از ديدگاه اهل سنت»، (تهران، اطلاعات، چاپ دوم، سال 1374).

5. نهج البلاغه، حكمت 200.

6. تقابل نظريه‏هاي سياسي فضيلت محور، با آزادي محور را ويليام تي بلوم به خوبي در اثر خود نشان داده است. نگاه كنيد به: ويليام تي بلوم، «نظريه‏هاي نظام سياسي»، ترجمه‏ي احمدتديّن، تهران، نشر آران، 2 جلدي، 1373.

7. هر چند در عصر مدرن به دليل فردگرايي افراطي چنين نوع مشاركتي نامطلوب تلقّي مي‏شود، امّا طبق مباني انديشه‏ي سياسي اسلامي پيامبران و امامان، الطاف الهي براي هدايت بشريت بوده و پيروي از آنان براي سعادت انسان‏ها امري ضروري محسوب مي‏شود. بدين جهت نمي‏بايست باايدئولوژي مدرن غربي ارزش‏ها و سنت‏هاي اسلامي را ارزيابي كرد. بي‏ترديد چنين نوع ايدئولوژي سياسي فرد گرايي غربي است كه موجبات بحران هويت و خلأ معنويت در عصر حاضر غرب گرديده است.

8. آل عمران(3) آيه‏ي 19.

9. آل عمران (3) آيه‏ي 85.

10. علامه‏ي مجلسي، بحارالانوار. بيروت، مؤسسة الوفاء، طبع چهارم 1404 ه·· .ق، ج 52، ص 362.

11. پيشين، ص 328.

12. در مورد روايات مربوط به تجديد دين نگاه كنيد به بحارالانوار، ج 52، ص 325؛ محمدبن ابراهيم نعماني «الغيبه» تهران، مكتبة الصدوق، 1397 ق، ص 320 الي 322.

/ 1