مروری نقادانه بر دو اثر علمی دانشگاهی در غرب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مروری نقادانه بر دو اثر علمی دانشگاهی در غرب - نسخه متنی

سید محمدتقی آیت اللهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



«مرورى نقادانه بر دو اثر پژوهشى دانشگاهى در غرب درباره مهدويت»

اشاره

مقاله حاضر دو اثر علمي دانشگاهي در غرب را که درباره مهدويت نوشته شده مرور کرده و نقادي مي کند. اين دو اثر را يکي از اساتيد ارشد مسلمان شيعه بنام دکتر عبدالعزيز عبدالحسين ساشدينا تحقيق کرده است. اثر اول که برخاسته از پايان نامه دوره دکتري اوست، مطالعه اي جامع درباره عقيده مهدويت به عنوان منجي اسلام است که راهنمايي ارزشمند براي طلاب علوم ديني و اسلامي و دانشجويان تاريخ و سياست به شمارمي آيد و اين اعتقاد کليدي و تکامل آئين آن را در منافع اصيل اماميه بررسي مي نمايد.

اثر دوم بررسي جايگاه رهبري عادل در تشيع در دوران غيبت کبراي آن حضرت مي پردازد و نظريه سياسي اجتماعي شيعه را در اين دوران موشکافانه تبيين نموده و آن را در چارچوب ولايت مطلقه فقيه ارائه مي دهد و سير تاريخي موضوع را از آغاز غيبت تا عصر حاضر با توجه به آراء فقهاي معاصر و در پرتو تشکيل نظام سياسي ايران در پي انقلاب اسلامي معاينه مي نمايد در اين مقاله هر دو اثر مورد نقادي قرار گرفته و زمينه را براي ترجمه کامل آن دو فراهم آورده است.

تا حدود سه دهه پيش بيش‏تر پژوهش‏ها درباره تشيع در جوامع غربى و به دست پژوهشگران مسيحى و يهودى انجام مى‏گرفت و كرسى‏هاى درسى دانشگاهى درباره اين موضوع، نيز در اين جوامع و در اختيار دانشمندان و استادان آن‏ها بود. يافته‏هاى اين گونه پژوهش‏ها نيز از روش‏هاى مكانيسم تاريخى استفاده مى‏كرد و محتواى آن‏ها هم اساسا بر منابع دست دوم تكيه داشت.

در سال‏هاى (1981 و 1988) دو اثر پژوهشى در غرب منتشر شد كه نويسنده هر دو، از مسلمانان شيعه و مقيم غرب است. وى دكتر عبدالعزيز عبدالحسين ساشرينا، نام دارد كه در سال (1942 ميلادى) متولد شده و اصالتا از شيعيان اثنى عشرى آفريقاست. او تحصيلات دوره كارشناسى خود را در ايران گذرانده، دوره دكتراى مطالعات مذهبى را در دانشگاه تورنتوى كانادا سپرى كرده و در سال 1976 از پايان نامه خود كه درباره مهدويت مى‏باشد، دفاع كرده است(1). وى به زبان‏هاى فارسى، عربى و انگليسى آشنايى كامل دارد و سير پژوهش خود را در اين زمينه ادامه داده و نخستين اثر خود را به صورت كتابى بر پايه تحقيقات دوره دكترى خود، منتشر كرده است(2) (كه در اين نقد از آن به عنوان «اثر اول» ياد مى‏شود). او پس از آن، طرح پژوهشى ديگرى را آغاز مى‏كند و چندين دوره فرصت مطالعاتى را در ايران، عراق و اردن مى‏گذراند كه نتيجه آن به صورت كتاب ديگرى منتشر مى‏شود.(3) (در اين نقد آن را «اثر دوم» مى‏ناميم.) او مقدمه اين اثر را با اين فراز از دعاى افتتاح پايان مى‏برد: «اللهم انا نرغب اليك فى دولة كريمه تعزبه الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فيها من الدعاة الى طاعته والقاده الى سبيله و ترزقنا به كرامة الدنيا والاخرة».

وى اثر اول را به فاطمه، همسرش و اثر دوم را به ساحت مقدس حضرت ولى عصر(عج) (السلطان العادل المنتظر) تقديم مى‏كند و از دو پسرش على‏رضا و محمدرضا كه او را در اين پژوهش همراهى كرده‏اند، سپاسگزارى مى‏نمايد.

اثر نخست با نام «منجى اسلامى: اعتقاد به امام مهدى(عج) در تشيع اثنى عشرى» در قطع وزيرى و در 230 صفحه، با قلم نسبتا ريز منتشر شده و از يك پيش‏گفتار، شش فصل، يك ضميمه، يك نمودار و يادداشت‏ها، كتابنامه و فهرست اعلام تشكيل شده است.

فصل‏هاى كتاب به شرح زير طرح ريزى شده است:

فصل اول: مقدمه: مهدى (عج)، منجى اسلامى؛

فصل دوم: قائم المهدى، امام منجى دوازدهم؛

فصل سوم: غيبت امام دوازدهم؛

فصل چهارم: امامت امام غايب؛

فصل پنجم: رجعت امام مهدى(عج)؛

فصل ششم: نتيجه‏گيرى؛

ضميمه:

ويژگى‏هاى امام و نظام امامت مستند به كتاب الحجة علامه كلينى؛

فرهنگ اصطلاحات.

نمودار:

سلسله امامت در تشيع اثنى عشرى و تشيع اسماعيلى.

يادداشت‏ها
اختصارات و كتاب‏نامه انتخابى

نويسنده در پيش‏گفتار اين اثر مى‏نويسد:

«دانشمندان متأخر غربى، در موضوع مهدويت، تقريبا چيزى ننوشته‏اند و همين امر انگيزه انجام اين پژوهش و نگارش اين اثر علمى شد؛ طى پژوهش پايان نامه دوره دكترى‏ام، ضرورت بررسى متون غنى و گسترده در اين موضوع را احساس كردم، يافته‏هاى خود را بر علماى دينى عرضه داشتم و با آنها مباحثه كردم، بى‏آن‏كه توجه دقيق به مبانى علمى جديد را ناديده انگارم. امرى كه مرا به وصول به اين هدف آماده كرد همكارى در گسترده و بى‏دريغ استادها، دانشمندان، دوستان و همكارانى بود كه در تورنتو، مشهد مقدس و نجف اشرف داشتم.»

اين اثر براى درك تحولات معاصر ايران ـ كه با پيروزى انقلاب اسلامى به تشكيل نظام جمهورى اسلامى انجاميد ـ نيز تحولاتى كه در ديگر نواحى جهان اسلام كه شيعه از نيروى اجتماعى و سياسى برخوردارست، اهميت زيادى دارد. به طور كلى احاديث اسلامى درباره ظهور مهدى(عج)، رهبر نجات‏بخش و هدايتگر الهى كه از نسل پيامبر بزرگ اسلام(ص) است، سخن گفته‏اند. در تشيع اعتقاد به مهدى(عج) ستونى است كه تمام بناى روحانى و باطنى دين بر آن استوار است. در اين اثر، ساشرينا با اين هدف كه عقيده مهدويت جنبه محورى و كليدى دارد، موضوع را با روش علمى در منابع اصلى اماميه بررسى و تكامل آيينى اين ايده را موشكافانه مطالعه مى‏كند. او مفهوم منجى در مذاهب يهودى و مسيحى را با يكديگر مقايسه كرده و با مفهوم شيعى آن مطالعه‏اى تطبيقى انجام مى‏دهد سپس رابطه بسط يافته آن را بين مسلمانان شيعى و نظام‏هاى سياسى مقايسه مى‏كند. منابع اصلى وى در بسط نظريه‏هاى آئينى مهدويت، بر پايه آثار دانشمندان صدر اول اماميه ـ كه تا زمان غيبت امام(ع) فاصله چندانى نداشته و انديشه‏هاى خود را در زمانى گسترش داده‏اند كه در جهان اسلام در اقليت محض بوده‏اند ـ بنا شده است.

اين اثر با روش‏شناسى مطالعه تاريخ اعتقاد به مهدويت ـ و نه خود اعتقاد به مهدويت ـ موضوع را مورد مطالعه علمى قرار داده است. به همين دليل: خواننده معتقد و مؤمن بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه نگرش نويسنده به موضوع به عنوان يك پژوهشگر مطرح است نه به عنوان يك معتقد و با شيوه تعقل تاريخى موضوع را بررسى مى‏كند، نه از جنبه اعتقادى. به عبارت ديگر؛ پژوهش او با هدف تهيه تفسير مطلوبى از چگونگى يك جامعه مذهبى كه تحت نظر جنبه‏هاى اجتماعى ـ سياسى، از اعتقاد به مهدويت حمايت مى‏كند انجام شده است.

نويسنده با تكيه بر تعاليم امامان معصوم(ع) ـ كه يكى از مؤلفه‏هاى ايمان را عقلى دانسته‏اند كه به بصيرت و معرفت دينى مى‏انجامد ـ اين پژوهش را به پايان برده است. اين روش در آثار بزرگان فقها و علماء شيعه پيشينه داشته است. به عنوان مثال مى‏توان به رساله «مسئلة‏الوجيزه فى‏الغيبه» اثر على بن حسين معروف به سيد مرتضى (متوفى 436 ه .ق) اشاره كرد كه با روش استدلالى درباره طول عمر امام غايب(ع) به بحث پرداخته است. اين رساله ارزشمند كه در سال 1955 ميلادى در بغداد به چاپ رسيده توسط خود ساشرينا به زبان انگليسى ترجمه شده است.(4)

پيروزى انقلاب اسلامى در ايران، علاقه به مطالعه‏هاى مذهبى را در ميان جوانان مسلمان و معتقد در جهان رشد داد تا نه تنها جنبه‏هاى اجتماعى و روانى مذهب خود را در جوامع غير مذهبى غربى، مورد پژوهش قرار دهند، بلكه مذهب خود را به طور كلى بينش و شناخت عميق بررسى كنند. اين امر، باعث شد كه پژوهش‏هاى مذهبى ـ كه محوريت آن بر پايه اعتقاد به مهدويت قرار دارد ـ وارد مرحله جديدى شود. تدوين اين اثر هم زمان با پيروزى انقلاب اسلامى (1357) در مشهد مقدس صورت گرفته در آن زمان، نويسنده براى انجام فرصت مطالعاتى و استفاده از منابع غنى و اصيل اسلامى، در ايران اقامت داشته و تحت تأثير فضاى معنوى و شور و حال ايمان مذهبى آن قرار گرفته است.

اين اثر كتاب نامه نسبتا جامعى دارد كه مآخذ آن مى‏تواند دانشمندان، دانشجويان و پژوهشگران را در به دست آوردن اطلاعات بيشتر در زمينه مطالعاتى با موضوع مهدويت، يارى بخشد. هم چنين اين اثر يك واژه نامه فنى را به همراه دارد كه مفاهيم و اصطلاحات فنى مرتبط با مهدويت را با تعريف دقيق آئينى، كلامى و فقهى آن ارايه مى‏دهد و خواننده را از مراجعه به آثار متعدد و فرهنگ نامه‏هاى گوناگون بى‏نياز مى‏سازد.

نويسنده در ضميمه اين اثر، با نام «ويژگى‏هاى امام و امامت»، باب‏هاى كتاب الحجة كافى را (بيش از 130 باب) با يك طبقه‏بندى ابتكارى و علمى، با آوردن عناوين اصلى و فرعى رعايت ترتيب روايت‏ها، اين كار وى انگيزه مطالعه عميق‏تر را تقويت مى‏كند و مراجعه به منبع اصلى و به علاوه روايت‏ها را آسان مى‏سازد.

در عين حال، در اصل پايان نامه دكترى ساشرينا نكته‏هايى ذكر شده كه قابل تأمل است و نياز به نقادى دارد كه در اين جا به بررسى آن مى‏پردازيم (مأخذ شماره 1):

ساشرينا اعتقاد دارد (صفحه 137). انتصاب ابوالقاسم حسين ابن روح نوبختى به عنوان سفير سوم امام دوازهم(ع)، «بايد زير نفوذ عضو برجسته ديگرى از خاندان نوبخت، با نام ابوسهل اسماعيل بن على(5)، صورت گرفته باشد» اين نظر، محلى از اعراب ندارد؛ زيرا مدرك زير ثابت مى‏كنند كه ابن روح بيش‏تر به دليل شايستگى، وفادارى و هوشيارى، به سفارت ارتقاء يافته است؛ عده‏اى از اماميه از ابوسهل نوبختى، علت اين كه وى به جاى ابن روح به سفارت نرسيده است را جويا شدند و او پاسخ داد:

«آنان ـ امامان(ع) ـ بهتر از هر كس مى‏دانند كه چه كسى را به اين سمت برگزينند؛ من آدمى هستم كه با دشمنان رفت و آمد دارم و با ايشان به بحث مى‏نشينم. اگر آن چه را كه ابوالقاسم (ابن روح) درباره امام مى‏داند، مى‏دانستم شايد در حين بحث با دشمنان، مى‏كوشيدم تا دلايلى بنيادى بر وجود امام، ارايه دهم و در نتيجه جاى اقامت او را آشكار سازم، ولى اگر ابوالقاسم امام را در زير جامه خود نيز، پنهان داشته باشد، بدنش را قطعه قطعه كنند تا او را نشان دهد، هرگز چنين نخواهد كرد».(6)

ساشرينا در موضوع تقسيم بندى غيبت به دو دوره كوتاه و طولانى، (صفحه 125)، مى‏نويسد: «اين نكته توجيه‏پذير است كه بگوييم، تقسيم غيبت به كوتاه و طولانى، ابداع فقيهان اماميه است. در تأييد اين تقسيم‏بندى، احاديث يا ابداع، يا تفسير شده‏اند تا وضعيت را آن چنان كه ظاهر شده، با آن تطبيق دهند.»

نظر به ساشرينا از دقت لازم برخوردار نيست؛ زيرا اعتقاد به دو غيبت، پس از رحلت سفير چهارم (329 هجرى قمرى) به وجود نيامده، و توسط نعمانى و عالمانى چون: صدوق، خزار، مفيد (متوفى 413 هجرى قمرى) و طوسى (متوفى 460 هجرى قمرى) كه دنباله رو او بودند، ابداع نشده است. آنان تنها كارى كه كرده‏اند اين است كه تطابق بين دو غيبت امام دوازدهم و احاديثى كه اين اتفاق را پيش‏بينى مى‏كند، تبيين كرده‏اند.(7) از نقطه نظر تاريخى اخبار زيادى وجود دارد كه نشان مى‏دهد، احاديثى كه درباره غيبت وجود دارند، قبل از سال 329 هـ . ق، يعنى آغاز غيبت كبرى، توسط اماميه به كار مى‏رفته است. خوشبختانه، كلينى ـ كه در دوران غيبت صغرى مى‏زيست ـ اين احاديث را در كتاب كافى آورده است.

ساشرينا درباره كاربرد لقب «مهدى» براى امام دوازدهم(ع)، معتقد است كه (صفحه 83) «...مهدويت امام دوازدهم اماميه، بسط بعدى نظريه امامت امام غايب بود كه عقيده معروف ظهور مهدى و ايجاد عدالت و مساوات در جهان را با غيبت طولانى امام دوازدهم، تركيب مى‏كرد».

او، پس از بررسى كتاب‏هاى زيارات ـ كه جزو آثار علامه مجلسى در كتاب بحارالانوار مى‏باشد ـ به اين نتيجه رسيده است. بنا به گفته ساشرينا، قديمى‏ترين اين زيارات به سلسله اسناد از شخص امام دوازدهم و در پاسخ نامه‏اى كه عبدالله حميرى (متوفى 290 هجرى قمرى) به محضر آن حضرت نوشته، روايت مى‏شود. ساشرينا مى‏گويد: (صفحات 87 ـ 86)

«من متن اين زيارت را به دقت بررسى كردم؛ هيچ ذكرى از عنوان مهدى ديده نمى‏شود و توسط پيامبر(ص)، امام دوازدهم به عنوان مهدى موعود خطاب نشده است. اين نخستين زيارتى است كه در اين بخش از كتاب زيارات ذكر شده است».

از نقطه نظر تاريخى، در نظريه ساشرينا چندين نكته وجود دارد كه محل تأمل است.

نخست:

بنابه سخنان منسوب به امام باقر(ع) و امام جواد(ع)، همه امامان عنوان قائم داشته‏اند؛ بدين معنا كه اجرا و اقامه فرامين الهى به آن‏ها سپرده شده است (كلنا قائمون بامرالله). به علاوه همگى به عنوان مهدى لقب يافته‏اند؛ با اين مفهوم كه وظيفه ايشان هدايت مردم به سوى دين خدا بوده است (كلنا نهدى الى دين الله)(8). به همين دليل، در مى‏يابيم كه در كتاب‏هاى مربوط به حج يا زيارات، به تمام امامان، «الائمه الراشدون المهديون» گفته مى‏شود.(9) در نتيجه، امام دوازدهم نيز در اين معنا عنوان مهدى را داشته است، گرچه اين كلمه معناى كاملاً متفاوتى از لقب قائم مهدى كه به معنى موعود پيامبر(ص) كه قيام به سيف خواهد كرد، دارد.(10)

دوم:

در آثار اماميه بين نشانه‏هاى ظهور قائم و اقدام‏هاى او پس از ظهور، رابطه ويژه‏اى وجود دارد كه در برگيرنده قيام مهدى(ع) است. از اين گونه عبارت‏ها روشن مى‏شود كه امامان(ع) دو عنوان را در مورد يك شخصى به كار مى‏برده‏اند؛ حديثى منسوب به امام صادق(ع)، يگانگى بين دو شخصيت را آشكار مى‏سازد. يكى از پيروان آن حضرت به نام ابوسعيد خراسانى مى‏پرسد: «آيا مهدى و قائم يكى هستند؟» حضرت پاسخ مى‏فرمايد: «بلى».(11)

ساشرينا درباره نقدى كه يكى از مراجع دينى بر بخش‏هايى از اين اثر او نوشته پاسخ جامع و مفصلى تهيه كرده است. اين پاسخ مبتنى بر روش‏شناسى اثر (در 33 صفحه) و براى نگارنده فرستاده شده تا همراه با ترجمه اين اثر ـ كه اجازه برگردان آن را صادره درخواست كرده است ـ انجام آن را به فارسى برگردانده شود. اين پاسخ، براى درك موقعيت كتاب ياد شده و فهم مطالب آن راه گشاى خوبى به شمار مى‏آيد.

ترجمه اين اثر به زبان فارسى، هم مى‏تواند مورد استفاده پژوهشگران حوزه و دانشگاه قرار گيرد و هم به عنوان يك اثر علمى در اين مجامع تدريس شود و هم، براى عموم جامعه كه از سطح تحصيلات متوسط به بالا برخوردار باشند، مفيد افتد.

او خود درباره اثر دوم با نام «فرمانرواى دادگر در تشيع: ولايت مطلقه فقيه در فقه اماميه» مى‏نويسد:

«... انديشه پژوهش در اين مورد، زمانى به ذهنم خطور كرد كه مشغول نگارش اثر قبلى‏ام درباره منجى اسلامى(2) در مشهد بودم و آن، زمانى بود كه انقلاب اسلامى ايران به اوج خود مى‏رسيد (1357). در اين شرايط فرصت ناچيزى داشتم كه در بسيارى از بحث‏هاى علمى و عمومى درباره موضوع حكومت اسلامى و ولايت فقيه در دوران غيبت امام دوازدهم(ع) ـ كه بحث روز بود ـ شركت كنم. بنابراين، يك طرح پژوهشى در موضوع فرمانرواى عادل (السلطان العادل) در شيعه دوازده امامى، نوشتم و در سال 1983 (63-1362) به ايران بازگشتم تا با عالمان دين به مباحثه بپردازم و از كتابخانه‏هاى غنى آستان قدس رضوى در مشهد و ديگر كتابخانه‏ها در قم، تهران و مشهد بهره جويم. سه سال پيش از آن بدين نتيجه رسيدم كه پژوهش كتابخانه‏اى در اين موضوع، بى‏آن كه وارد مباحث عمده، با فقيهان اماميه در ايران شوم، ناقص است. بدين منظور، با بسيارى دانشمندان و اساتيد دانشگاه‏هايى كه رشته‏هاى معارف اسلامى و الهيات دارند، مباحثه‏هايى انجام دادم. آن چه در اين اثر مى‏آيد، يافته تحليلى اين مباحث را بازگو مى‏كند.»

اين اثر از يك مقدمه، شش فصل، يك ضميمه، يك واژه نامه فنى، يادداشت‏ها و كتابنانه انتخابى تشكيل شده است و در 281 صفحه؛ با قلم ريز و در قطع وزيرى به چاپ رسيده است. فصل‏هاى كتاب به ترتيب زير ارايه شده‏اند:

1ـ نيابت امامان شيعه.

2ـ فقيهان شيعه: رهبران اماميه.

3ـ نظريه امامت درباره اقتدار سياسى.

4ـ نيابت فقيهان در ولايت قضا.

5ـ ولايت مطلقه فقيه.

6ـ نتيجه‏گيرى.

ضميمه:

سهم امام و خمس در دوران غيبت.

اين اثر، نظريه سياسى جانشينى و نيابت عام امام عصر(عج) در دوران غيبت كبرى را با شيوه‏اى منقّح و علمى و با پژوهشى دانشگاهى كه هم محتواى اصيل آثار و آراى فقيهان را از آغاز غيبت كبرى تا عصر حاضر مرور كرده، ارايه مى‏دهد. تشكيل دولت اسلامى، با رهبرى آيت الله العظمى امام خمينى(ره)، در پى پيروزى انقلاب اسلامى ايران در سال 1357، اوج تفكر شيعى را به وجود حاكم عادل در دوران غيبت ـ كه از منابع فقهى و الهيات كلاسيك نشأت مى‏گرفت ـ باز مى‏تاباند. اعتقاد به ظهور حاكم عادل معصوم و نجات بخش در آخرالزمان، شرايط سياسى و اجتماعى و اعتقادهاى شخصى بعضى از نخبگان، فقها را آماده مى‏سازد تا مسئوليت ناشى از نقش حاكم عادل را به عهده گيرند. اين حركت كه بر پايه نظريه ولايت فقيه عادل قرار دارد، به بهترين شكل، نظم عمومى و اجتماعى را بر پايه ارزش‏هاى دينى برقرار مى‏كند. ساشرينا با پژوهشى فراگير در فقه شيعه و سنى و معارف مذهبى آنان به بررسى آثار هر دو مذهب در كتابخانه‏هاى اردن و ايران مى‏پردازد و با دانشمندان و فقهاى مطرح و رهبرى كننده هر دو جامعه، به بحث مى‏نشيند و اهميت بنيادگرايى اسلامى مدرن، احياگرى دين و بازتاب آن را در مفهوم ايرانى آن شرح مى‏دهد. او نگاهى كم‏نظير به آثار فكرى و كاربردى فقه اسلامى مى‏افكند و ارتباط آن را با مفهوم اجتماعى ـ سياسى جامعه اسلامى مطرح مى‏سازد.

اين اثر، جامع‏ترين تحليل بر يك پديده اسلامى كه از اهميت حياتى در زمينه سياسى ـ اجتماعى،در جهان معاصر برخوردار است، را تهيه و مبانى ولايت فقيه را در آثار فقهاء شيعه مطرح ساخته و گستره و چگونگى تكوين آن را بررسى مى‏كند. اين اثر مى‏تواند براى طلاب علوم دينى، دانشجويان الهيات، علوم سياسى، تاريخ، سياست خاورميانه و مطالعات اسلامى و پژوهشگران حوزه و دانشگاهى هم به عنوان كتاب درسى و هم كتاب مرجع مطرح باشد، علاوه بر آن كه براى عموم جامعه كه از سطح دانش متوسط به بالايى برخوردارند، مفيد واقع گردد.

گرچه اين اثر ادعاى جامعيت دارد، ولى از برخى نظريه‏هاى فعال در ولايت مطلقه فقيه كه در اوايل قرن چهاردهم هجرى مطرح شد و به تشكيل حكومت اسلامى در برهه‏اى از زمان و مكان انجاميد، غفلت ورزيده است(12). اين موضوع را با نويسنده حضورى در ميان گذاشتم و خود آن را پذيرفت كه اين مطلب را در تكميل بررسى‏هاى او، در ترجمه فارسى اين اثر مى‏توان بر آن افزود.

حامد آلگارات، استاد دانشگاه كاليفرنياى آمريكا درباره اين كتاب مى‏نويسد:

«مسأله ولايت سياسى و فقهى در دوره غيبت امام دوازدهم(ع) از اهميت محورى در تشيع برخوردار است. اين اثر در موضوع ياد شده، ديدى گسترده و فقهى دارد كه بر پايه نقادى آگاهانه و موشكافانه از منابع اصلى استوار است و نقش عمده‏اى را در مطالعات شيعى ايفا مى‏كند».

فضل الرحمن، استاد دانشگاه شيكاگو مى‏نويسد:

«اين اثر به وضوح و سادگى سبط‏هاى پيچيده در فقه سياسى شيعه را از آغاز تا عصر حاضر تفسير مى‏كند كه به فهم روشنى از موقعيت معاصر ايران مى‏انجامد و عطيه‏اى است كه موضوع ولايت سياسى را به روشنى روز در شيعه مطرح مى‏سازد و به آگاهى دانشجويان مى‏انجامد.»

دكتر ساشرينا سال‏هاست كه به درجه استادى در بخش مطالعات مذهبى ارتقاء يافته و در دانشگاه‏هاى كانادا و آمريكا تدريس و تحقيق مى‏كند وى اين دو اثر را در حالى كه سمت استادى مطالعات مذهبى دانشگاه ويرجيناى آمريكا را به عهده داشت، منتشر ساخته است.

گرچه همانند هر اثر علمى ديگر، آثار او از نقد علمى مبرّا نيست، ولى تلاش و خدمت اين دانشمند شيعى در ارايه اين آثار ارزشمند ـ كه ترجمه آن‏ها مى‏تواند براى فارسى زبانان مفيد باشد ـ شايسته تقدير است.

در پايان، بايد به پيشگاه مقدس حضرت ولى عصر(عج) عذر تقصير آورد و سخن استاد سخن سعدى شيرازى را درباره خداى بزرگ كه آيينه تمام نماى او ـ حضرت مهدى(عج) ـ را نيز سزاست، زمزمه كرد و در مطالعه اين آثار هم مد نظر داشت:




  • اى برتر از خيال و گمان و قياس و وهم
    مجلس تمام گشت و به آخر رسيد عمر
    ما همچنان در اول وصف تو مانده‏ايم



  • از هر چه گفته‏اند و شنيديم و خوانده‏ايم
    ما همچنان در اول وصف تو مانده‏ايم
    ما همچنان در اول وصف تو مانده‏ايم



شيراز ـ شب هجرت حضرت رسول اكرم(ص) (ليلة‏المبيت) اول ربيع الاول 1424

دكتر سيد محمدتقى آيت‏اللهى، استاد دانشگاه علوم پزشكى شيراز

1. Sachedina AA(1979): The Doctorine of "Mahdism in Imami Shiism" .Ph.D.Thesis/University of Toronto, Canada.

2. Sachedina AA(1981): Islamic Messianism: The Idea of the Mahdi in Twelver Shiism. New York: State University of New York Press.

3. Sachedina AA (1988): The Just Ruler in Shiite Islam. The Comprehensive Authority of the Jurist in Imamate Jurisprudence.

New York: Oxford University Press.

4. Sachedina AA (1978): A treatise on Occultation Of the twelfth Imamite Imam, Studia Islamica, 98: 109-124.

5. از رهبران اماميه كه در روزهاى آخر عمر سفير دوم براى تعيين ابوالقاسم به سفارت، حضور داشت.

6. طوسى، محمدبن حسن، الغيبه، ص 255، تبريز، 1322 هجرى قمرى.

7. همان، ص 110.

8. الكافى، ج 1، ص 307 و 536؛ كمال، ص 263؛ الاحتجاج، طبرسى، ج 2، ص 249-250، اثبات، ص 178-179.

9. من لايحضره الفقيه، صدوق، ج 2، ص 371؛ التهذيب، طوسى، ج 6، ص 114؛ الغيبه، نعمانى، ص 45.

10. بصائرالدرجات، محمد حسن صفار (متوفى 290 هجرى قمرى)، كتابخانه مركزى، دانشگاه تهران كتاب خطى شماره 657، پاورقى 50 الف؛ الكافى، ج 1، ص 243.

11. الغيبه، محمدبن حسن، طوسى، ص 296، نجف اشرف، 1965 م .

12. آيت‏اللهى، سيد محمدتقى، ولايت فقيه، زيربناى فكرى مشروطه مشروعه، سيرى در آثار و افكار سيدعبدالحسين لارى، تهران: انتشارات اميركبير، 1363.

/ 1