مسجد جمكران از ديدگاه بزرگان
يكى از كسانى كه در زمينه منزلت و جايگاه معنوى مسجد مقدس جمكران به اظهار نظر پرداخته است عالم بزرگوار مرحوم حضرت آيةالله شيخ مرتضى حائرى، فرزند مؤسس حوزه علميه حضرت آيةالله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى بود وى در سال 1334 ق. در شهر اراك به دنيا آمد و بعد از سپرى كردن ايام طفوليت تحت نظارت پدر بزرگوارشان سطوح علمى را به همراه كمالات معنوى، يكى پس از ديگرى پشتسر نهاد و آنگاه به عنوان استادى برجسته به تعليم و تربيت طلاب علوم اسلامى مشغول شد. اين عالم برجسته در بيش از پنجاه سال تدريس در سطوح مختلف شاگردان بسيار ارزنده و فاضلى را تحويل جامعه اسلامى دادند. اين فقيه پارسا در سال 1406 در سن 72 سالگى دار فانى را وداع كرد و حضرت امام، قدسسره، در ضمن اعلاميهاى كه به اين مناسبت صادر فرمودند از اين ايشان با اين تعابير به نيكى ياد كردند: ... اينجانب از اوايل تاسيس حوزه علميه پربركت قم كه به دست مبارك پدر بزرگوارشان تاسيس شد و موجب آن همه بركات گرديد آشنايى با ايشان داشته و پس از مدتى از نزديك معاشر و دوست صميمى بوديم و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خير و سعى در انجام وظايف علميه و دينيه از ايشان مشاهده ننمودم. اين بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت از صفاى باطن به طور شايسته برخوردار بودند و از اوايل نهضت اسلامى ايران از اشخاص پيشقدم در اين هضتبودند. (1) كسانى كه با شخصيتبرجسته علمى اين مجتهد فرزانه آشنايى دارند و محضر درس او را درك كردهاند به كمال دقت و موشكافى و نگرش همهجانبه او در زمينه مسايلى كه مىخواستند درباره آن اظهار نظر كنند واقفاند، لذا نظريات مختلفى كه در مسايل مختلف از ايشان نقل شده است; همواره مورد قبول اهل فضل بوده و هست از جمله موضوعاتى كه درباره آن اين عالم جليلالقدر به اظهار نظر پرداختهاند، مسجد مقدس جمكران است، در اين شماره عين مطالب موجود در بين دستنوشتههاى ايشان را جهت مطالعه علاقهمندان مىآوريم باشد كه براى عاشقان و منتظران امام زمان، عليهالسلام، مفيد واقع شود: ... مسجد جمكران يكى از آيات باهرات عنايت آن حضرت است، و توضيح اين مطلب در ضمن چند جهت - كه شايد خيلىها از آن غافل باشند - مذكور مىشود: 1. داستان مسجد جمكران كه در بيدارى واقع شده، در كتاب تاريخ قم كه كتاب معتبرى است، از صدوق عليهالرحمة نقل شده است. مرحوم آقاى بروجردى كه مرد دقيق و ملائى بود، مىفرمود: اين داستان در زمان صدوق عليهالرحمة واقع شده، و او نقل كرده است، دلالتبر كمال صحت آن دارد. 2. داستان مشتمل بر جريانى است كه مربوط به يك نفر نيست، براى اينكه صبح كه مردم بيدار مىشوند مىبينند با زنجير علامت گذاشته شده است كه مردم باور كنند. و اين زنجير مدتى در منزل سيد محترمى ظاهرا به نام سيد ابوالحسن الرضا بوده است، و مردم استشفاء به آن مىنمودهاند و بعدا بدون هيچ جهت طبيعى مفقود مىشود. 3. جاى دور از شهر و در وسط بيابان جايى نيست كه مورد جعل يك فرد جمكرانى بشود، آن هم دست تنها در يك شب ماه رمضان. 4. نوعا مردم عادى به واسطه خواب يك امامزاده را معين مىكنند، و مسجد از تصور مردم عادى دور است. 5. اگر پيدايش اين مسجد روى احساسات مذهبى و علاقه مفرط به حضرت صاحبالامر، عليهالسلام، بود، ىبايستسراسر توسل به آن بزرگوار باشد، چنانكه در اين عصر مردم بيشتر زيارت حضرتش در آن مسجد مىخوانند و متوسل به آن حضرت مىشوند، در صورتى كه در اين دستور معنوى اصلا اسمى از آن حضرت نيست، حتى تا به حال هم بيشتر معروف به مسجد جمكران است، نه مسجد صاحبالزمان. 6. متن دستور موافق با ادله ديگر است، براى اينكه هم نماز تحيت مسجد وارد شده است و هم نماز صد بار اياك نعبد و اياك نستعين، و هم تهليل و تسبيح فاطمه زهرا، عليهاالسلام. 7. اين دو داستان كه نقل شد، مشهود و يا مثل مشهود خودم بود، و داستانهاى ديگرى هست كه فعلا تمام خصوصيات آن را در نظر ندارم، بعدا انشاءالله تحقيق نموده در اين دفتر - باذنه تعالى - ذكر مىكنم. 8. در آن موقع كه زمين اين قدر بىارزش بوده است، فقط يك مساحت كوچكى را مورد اين دستور قرار دادهاند، كه ظاهرا حدود سه چشمه از مسجد فعلى است، كه در زمان ما خيلى بزرگ شده است (ظاهرا آن چشمهاى كه در آن محراب هست، و دو چشمه طرفين باشد). نگارنده كه خالى از وسوسه نيستم، و خيلى به نقليات مردم خوشبين نيستم، از اين امارات به صحت اين مسجد مبارك قطع دارم، و الحمدلله على ذلك، و على غيره منالنعم التى لا تحصى (2) 1. صحيفه نور، ج19، ص282. 2. از دستنويسهاى مرحوم آيةالله آقاى حاج شيخ مرتضى حائرى، كه در واحد فرهنگى كتابخانه عمومى حضرت ابوالفضل، عليهالسلام، موجود است.