نويسنده :آيت الله هاشمي رفسنجاني - مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی - نسخه متنی

اکبر هاشمی رفسنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نويسنده :آيت الله هاشمي رفسنجاني



آن چه در پى مى‏آيد، حاصل گفت وشنود با حضرت آية اللَّه هاشمى رفسنجانى، دامت
بركاته، است. اين گفت و شنود، در تاريخ 16/7/81 با حضور چند تن از پژوهندگان اين
مركز، انجام گرفته است. شايان ذكر است كه قسمتى از اين مصاحبه در ايام مبارك نيمه‏ى
شعبان امسال از سيماى جمهورى اسلامى پخش شده است.



انتظار: بسم الله الرحمن الرحيم با سلام و صلوات به محضر
مبارك حضرت بقية الله روحى له الفداء، قطب عالم هستى و استعانت از آن امام همام، و
نيز عرض تبريك به حضرت‏عالى و همه‏ى عاشقان و منتظران آن حضرت، به مناسبت فرا رسيدن
ايام خجسته‏ى نيمه‏ى شعبان، اجازه مى‏خواهم در آغاز سخن از جانب خودم و همه‏ى
دوستان از اينكه عليرغم اشتغالات فراوان، فرصتى را در اختيار مركز تخصصى مهدويت و
فصل‏نامه انتظار قرار داديد تا در مقوله مهدويت با شما گفت و شنودى داشته باشيم
تشكر كنم. در آغاز و پيش از طرح سوالات چنانچه مطلبى داريد بفرماييد.



بسم‏الله الرحمان الرحيم.
من، ابتدائاً، اين ايّام خجسته
را به تمامى عدالت خواهان جهان كه منتظر كسى هستند كه عدالت واقعى را در پهنه‏ى
گيتى گسترش بدهد، تبريك مى‏گويم. ما، هر چه داريم، از بركت وجود ايشان است.

امروز، تحقيقاً، جزء مهم‏ترين مسائل مردم، آگاهى بيش‏تر از
حضرت مهدى (عليه‏السّلام) است. بنده، بايد از آقايانى كه براى تحقّق اين خواسته‏ى
مهم مردم، زحمت مى‏كشند، قدردانى كنم.



انتظار: اجازه بدهيد گفت و گو را با فرازى از دعاى ندبه
آغاز كنيم. در بخش‏هاى پايانى دعاى ندبه چنين مى‏خوانيم: ((وأعنّاعلى تأدية حقوقه
إليه)). اين حقوق، آن‏قدر سنگين است كه بايستى برانجام دادن آن، از ذات احديّت كمك
گرفته شود. اين حقوق، مى‏تواند حقوق فردى باشد و مى‏تواند حقوق اجتماعى باشد. آن چه
تا حالا گفته شده، و در بيش‏تر كتاب‏ها هم هست، حقوق فردى است.

مرحوم صاحب مكيال المكارم، تا حدود هشتاد تكليف، برشمرده
است. آن چه از شما مى‏خواهيم استفاده كنيم، حقوق اجتماعى حضرت است؛ يعنى، ايران
اسلامى و نهادهاى حكومتى آن، به لحاظ پيش‏تاز يك حركت عظيم و زمينه ساز حكومت حضرت
حجّت (عليه‏السّلام) چه تكليفى نسبت به آن حضرت دارند؟

ما، اصلاً، مبارزه‏مان، انقلاب‏مان، و همه‏ى برنامه‏هاى
حكومتى‏مان، به نيابت از ايشان است؛ چون، به عقيده‏ى شيعه، مشروعيّت حكومت، درزمان
غيبت، با اذن ايشان و خواست مردم است. بنابراين، وقتى كه ما ((ولايت فقيه)) را
مى‏گوييم، منظورمان، كسى است كه در صورت موافقت مردم و خواست مردم، از سوى امام
زمان مأذون است تا مسئوليّت اداره‏ى امور جامعه را بر عهده بگيرد. اين فرض، جزء
عقائد مسلّم است.

مسئوليّت دخالت در زندگى مردم، قانون گذاشتن، قانون اجرا
كردن، مسائل مالى، مسائل تربيّتى، همه‏ى اين‏ها، با اين اذن و اجازه است. خوب، پيدا
است كه در چنين شرايطى، ما بايد آن‏چه را كه مى‏فهميم و فكر مى‏كنيم كه از معارف
اسلام است، پياده كنيم. امام زمان هم خودشان براى اين‏ها قيام خواهند كرد. ما بايد
محتواى واقعى اسلام را در حدّ فهم خودمان، آن‏قدر كه مى‏فهميم، در همه‏ى زمينه‏ها
اجرا كنيم. غفلت كردن از هر بخشى از اسلام درجامعه‏ى اسلامى كه به عنوان حكومت شيعى
شناخته شده، يك نوع تخلّف از حقوق است.



انتظار: از جمله حقوقى كه نسبت به آن حضرت بر عهده‏ى ما
است گسترش فرهنگ مهدويّت و بسط آن در همه‏ى جهان است. ما، در اين باره، تاكنون چه
كرده‏ايم؟ و چه كارهايى بايد بكنيم؟

شما، محدوده‏ى بحث را يك مقدار كوچك كرديد. اصلاً، مهدويّت
براى چيست؟ خوب، مهدويّت، براى اسلام است! اگر اسلام نباشد، مهدويّت چه ارزشى دارد؟
به عنوان يك شخص، امام، ارزش‏شان به اين است كه مى‏خواهند معارف آسمانى را تبيين و
اجرا كنند. ما اگر همين را بتوانيم به جامعه‏ى بشرى بفهمانيم كه برنامه‏ى امام زمان
چه خواهد بود و دنبال چه هستند، كار بزرگى است. من، معتقد نيستم كه ما، همه‏ى
برنامه‏هاى امام زمان را مى‏فهميم،چون اين تعبير كه ((ايشان، دين جديد مى‏آورند))،
نشان مى‏دهد كه ما، اسلام را خوب نمى‏شناسيم. ((دين جديد)) اشاره به محتويّات عملى
و فكرى و...اسلام است. ما نمى‏توانيم فكر كنيم همه‏ى آن چيزهايى را كه امام زمان
(عج) دارند، در اختيار ما است و همه‏ى آن‏ها را مى‏فهميم. اسلام واقعى و تفسير
واقعى و...را ايشان بايد بياورند. بنابراين، آن، مهم‏ترين حقى است كه به گردن است.
گسترش فرهنگ مهدويت هم، يكى از اين بخش‏ها است.



انتظار: در اسلام همه‏ى مباحث و اجزاء و احكام آن از ارزش
يكسانى برخوردار نيستند. هم‏چنان كه در روايات ((بُنى الاسلام على خمس)) اين معنا
كاملاً مشهود است در آخر همين طايفه از روايات آمده است: ((مانودى بشي‏ءٍ كما نودي
بالولاية لأنّ الوالى هو مفتاحهنّ و الدليل عليهن)). سؤال ما در حقيقت اين است كه
شما با توجه به اهميت مسئله‏ى مهدويت هم به لحاظ اعتقادى و هم به لحاظ شرائط خاص
امروز ايران و جهان، چه راهكارهايى را براى طرح بهتر اين مسئله و بهره‏ى بيشتر بردن
از آن پيشنهاد مى‏كنيد؟ به عنوان مثال مى‏توان حكومت امام عصر(عج) را به عنوان
الگوى خود و اهداف تربيتى، سياسى، اقتصادى و... آن را به عنوان اهداف نظام خود
بگيريم؟ آيا مهدويت و ظهور مى‏تواند به عنوان استراتژى و راهبرد نظام ما باشد؟

يكى، اين است كه يك كار تحقيقى شود و ابعاد برنامه‏ى ايشان
كه در منابع ما وجود دارد، متناسب با زمان ما، استخراج، و به دنيا عرضه شود و به
مردم بگوييم، امام زمان، چنين برنامه‏هايى خواهد داشت. درباره‏ى ايشان، براى خيلى
از افراد، پرسش‏ها و ابهام‏هايى مطرح است. مى‏پرسند: ((بالاخره، اين چه برنامه‏اى
است كه يك انسانى از هزار سال پيش، زنده بماند و منتظر باشد تا اين‏كه در يك زمان
مناسبى، ظهور كند و مردم را نجات بدهد؟))؛ اين‏ها را بايد براى مردم، باز بكنيم و
توضيح دهيم.

ممكن است كه برخى بگويند: ((متن روايات، براى مردم خوانده
شود.)) و به همين مقدار هم قانع باشند. اين، درست نيست ؛ زيرا، روايات مربوط به
حضرت حجّت (عليه‏السّلام) صحيح و نا صحيح‏اش با هم مخلوط شده است چيزهايى، قابل فهم
است و چيزهايى هم براى عموم قابل فهم نيست. مخلوط كردن اين‏ها، خدمت خوبى به عامه‏ى
مردم نيست. خدمت خوب، اين است كه ما آن‏هايى را كه مى‏توانيم بفهميم كه برنامه‏ى
امام زمان است، متناسب با وضع امروز، به مردم عرضه كنيم.

در اين باره هم، تنها مردم خودمان را در نظر نگيريم. مردم
ما، يك تعبّد و علاقه‏ى خاصىّ به حضرت دارند. وضعيّت فرهنگى مردم جهان را نيز در
نظر بگيريم. اتقاقاً، وقت‏اش هم همين الان است.



انتظار: اين جا، يك بحثِ مهمّى مطرح مى‏شود. اين بحث مهم،
نقش مردم در حكومت جهانى حضرت مهدى (عليهم‏السّلام) است. واقعيّت، اين است كه گاهى
اوقات، در مباحثى كه پيش مى‏آيد، مردم، در اين حكومت، كنار گذاشته مى‏شوند و يا
مورد غفلت واقع مى‏شوند. شما، نقش مردم در اين حكومت جهانى را چگونه تحليل
مى‏فرماييد.

اتفاقاً، يكى از چيزهايى كه مى‏شود از همين منابعى كه
اشاره شد، استخراج كنيم و درست تبيين بكنيم، همين موضوع است. بعضى فكر مى‏كنند كه
حضرت، با يك قدرت قاهره‏اى وارد مى‏شوند و بامعجزه و سوار بر ابر و... اسلام را بر
جهانيان تحميل مى‏كنند و مردم، طوعاً يا كرهاً، اين را بايد بپذيرند! از روايات و
اسناد، اين طورى استفاده نمى‏شود! اوّلاً، مبانى خود اسلام اين نيست، و ثانياً،
رفتار خود پيغمبر (عليه‏السّلام) و رفتار على ابن‏طالب (عليه‏السّلام) اين نبوده
است. حضرت(عج) با مردم سر و كار دارند و قطعاً نظر مردم، اين‏جا، مهمّ است. من فكر
مى‏كنم، يكى از خدماتى كه مى‏توانيم به عنوان اداى حق مان، انجام دهيم، اين است كه
اين بحث را خوب روشن بكنيم، چون، دراسناد، كاملاً، روشن است كه وقتى امام زمان
(عليه‏السّلام) مى‏آيد، مردم، رشد فكرى پيدا كرده‏اند. وقتى كه رشد فكرى پيدا
كردند، مى‏توانند برنامه‏هاى درست را درك كنند. بعلاوه، مردم، از كسانى كه ادّعاها
كرده‏اند و به عنوان مصلح وارد جامعه شده‏اند، ولى خودشان هم به يك اخلال گر و
استعمارگر تبديل شده‏اند، خسته شده‏اند و تشنه‏ى يك برنامه‏ى عادلانه و انسان
دوستانه و سعادت آور هستند. در آن زمان، شرايط جهانى هم به گونه‏اى پيش مى‏آيد كه
حضرت مى‏توانند برنامه‏ى خودشان را به صورت جهانى مطرح كنند و با مردم جهان ارتباط
برقرار كنند. مردم جهان هم، مطالب را مى‏فهمند و با چشم باز، پس از درك كردن،
مى‏پذيرند.

براى من، اين مطلب، خيلى روشن است و از اسناد و احاديث
مربوط به حضرت حجت (عليه‏السّلام)، به روشنى، اين مطلب به دست مى‏آيد. شرايطى كه
ايشان در آن ظهور خواهد كرد، زمانى است كه اگر برنامه‏ى همه جانبه‏ى قابل دفاع و
اميد بخشى براى مردم مطرح بكنيم، مردم، رأى مى‏دهند و استقبال مى‏كنند. بنابراين،
قطعاً، شما بايد فرض را بر اين بگذاريد كه ايشان، با رضايت مردم و با استقبال مردم
مواجه مى‏شوند. حالا اگر شما مطالبى در بعضى از اسناد مى‏ببينيد كه با اين‏ها
نمى‏خواند، آن‏ها را بايد بررسى كنيم. يكى از كارهاى تحقيقى ما همين بايد باشد.



انتظار: يكى از مباحث مطرح در جهان، در زمان حاضر، بحث
جهانى شدن و جهانى سازى است. متفكّران غربى دراين باره بحث‏هاى زيادى دارند و
اصطلاح ((دهكده‏ى جهانى)) را مطرح كرده‏اند.



شايد، يك موقعى بود كه اگر بحث حكومت جهانى حضرت مطرح
مى‏شد، از اذهان بعضى، دور مى‏نمود و خيلى افراد نمى‏توانستند تلقّى روشنى از آن
داشته باشند، ولى امروز، طرح اين مباحث و ضرورت آن به راحتى قابل فهم است. البته به
گمان برخى، جهانى شدنى و جهانى سازى با مباحث حكومت جهانى حضرت (عج) يكى است. آيا
چنين است؟ آيا اهداف، مبانى و آثار اين دو يكى است؟

جهانى شدن، الان، مسئله‏ى روز، بلكه از مهم‏ترين مسائل
است. به طور طبيعى، تاريخ بشر، به طرف جهانى شدن مى‏رود. اين امر، قابل اثبات است.
شما از پنجاه سال، صد سال پيش به اين طرف كه نگاه بكنيد، مى‏بينيد كه بسيارى از
مسائل كه قبلاً منطقه‏اى بوده، يا كشورى بوده، يا قبيله‏اى بوده، الآن، جهانى شده
است. الآن، مسائلى است كه كشورها نمى‏توانند به تنهايى درباره‏ى آن، تصميم بگيرند.
حمل و نقل دنيا، ارتباطات و اطّلاع رسانى دنيا، محيط زيست دنيا، تجارت دنيا، مسائل
امنيّت دنيا،... الان به هم مرتبط هستند و هر گوشه‏اى از جهان كه حادثه‏اى پيش
بيايد، روى همه‏ى جهان اثر مى‏گذارد. هرچه قدر هم پيش برويم، اين مسئله جدّى‏تر
مى‏شود. تعبير دهكده‏ى جهانى، واقعاً، يك تعبير خوب و قابل درك است و حقيقت و طبيعت
موضوع را مى‏رساند.

فرض ما، اين است كه يك عدّه از كسانى كه اين بحث‏ها را
مطرح مى‏كنند، محقّق و دل سوز بشر هستند و مى‏خواهند، مشكلات بشر را حل كنند. در
اين ميان، قدرت‏هايى هستند كه فكر مى‏كنند بايد از اين جريان، براى خودشان، براى
حكومت‏شان، براى كشورشان، سوء استفاده كنند. آمريكا، اين چنين است. آمريكاييان، با
عمل‏شان نشان دادند كه از اين جهانى كردن، در درجه‏ى نخست، منافع خودشان را
مى‏خواهند و براى اين كه به منافع شان برسند، يك منافعى هم به ديگران مى‏دهند.



امام زمان، عجّل‏الله‏تعالى‏فرجه، وقتى تشريف مى‏آورند، با
يك مكتب (حقيقت اسلام) تشريف مى‏آورند. مكتب ايشان، چند خصوصيّت دارد: يكى، اين است
كه مكتب ايشان، جهانى بينى دارد. الان، در دنيا، جهان‏بينى واحد نيست. درباره‏ى
مبدأ و معاد و رابطه‏ى انسان با خدا و رابطه‏ى طبيعت با خدا و رابطه‏ى انسان با
طبيعت، نظرهاى گوناگونى وجود دارد و مكتب‏هاى فراوانى هست. مكتب حضرت، با واقعيّت
جهان مطابق است.

خصوصيّت ديگر، ايده‏ئولوژى مكتب است. منظورمان از
ايده‏ئولوژى، بايدهاى فكرى است كه در اصطلاح ما، اصول عقايد (توحيد و نبوت و معاد
و...) گفته مى‏شود.

خصوصيّت ديگر، استراتژى مكتب و خطوط راهنما است.

اين‏ها، در دنياى امروز، واحد نيست. كشورها، براى خودشان،
اصول خاصى دارند.

مكتب امام زمان (عليه‏السّلام) اين سه عنصر را دارد.
مقرّرات و احكام و وظايف و اخلاقيّات و... مراحل و گام‏هاى بعدى است كه بايد با آن
سه خصوصيت هماهنگ باشد. حضرت (عليه‏السّلام) اين‏ها را در سطح جهانى مطرح مى‏كند و
با توجّه به رشد مردم، پذيرفته مى‏شود.

البته، اختلاف سليقه‏هاى فراوانى هم مى‏تواند باشد. اين،
بحث بعدى ما است. ما نمى‏توانيم بگوييم، بشر، در آن زمان، مثل دانه‏هاى تسبيح، يك
شكل اند. بشر، هيچ گاه مانند محصول كارخانه‏اى نبوده و نخواهد بود. تفكّر و
خلاقيّت، هميشه بوده و هست.

اين كه با اين اختلاف سليقه‏ها، چه مى‏شود، بحث بعدى است.
وقتى حضرت (عليه‏السّلام) مكتب‏اش را عرضه مى‏كند، به طور طبيعى، زمينه‏ى حكومت
واحد جهانى، ايجاد مى‏شود.



انتظار: با توجّه به اين‏كه جهان امروز، در مادّيّت زندگى
مى‏كند، با توجّه به اوضاع كنونى جهانى، آيا اصلاً، جايى براى حكومت امام زمان
(عليه‏السّلام) هست يا نه؟ آيا مى‏شود تفكّر مهدويّت را در اين جهان مادّى نشان
داد؟

چرا نمى‏شود؟ وقتى برنامه‏اى باشد كه هر كسى، سعادت خودش
را در آن بينيد، چرا نپذيرد؟ الآن، كشورهاى اروپايى كه هر كدام‏شان براى خودشان پول
داشتند، مرز داشتند، خيلى چيزها داشتند، به اين نتيجه رسيدند كه بيايند، ابتدائاً،
بازار مشترك درست كنند و بعد اتّحاديّه‏ى اروپا درست كنند و بسيارى از مقرّرات
داخلى خودشان را، حتّى پول شان را به نفع اين مجموعه كنار بگذارند. سبب‏اش هم اين
است كه احساس مى‏كنند كه منافع‏شان در اين اتّحاد است و مردم هم اين را مى‏فهمند و
موافق مى‏شوند.

من دارم فرض را براين مى‏گذارم كه امام زمان
(عليه‏السّلام) با برنامه‏اى مى‏آيند و ابزار تبليغ و ابزار معرّفى و اطّلاع رسانى
هم وجود دارد و مردم هم از وضع موجود خودشان، راضى نيستند و خسته‏اند،وقتى كه
برنامه‏ى حقوقى مناسبى را مى‏بينيد، همكارى مى‏كنند.

اين كه مى‏فرماييد: ((مادّيّت غلبه دارد.))، امام زمان
نمى‏آيند كه مسائل مادّى مردم را نديده بگيرد! منافع مردم را در نظر مى‏گيرند و
زندگى سعادت‏مند براى مردم مى‏آورند! امام زمان كه نمى‏گويد: ((همه‏اش نماز
بخوانيد! همه‏اش قرآن بخوانيد!؛ همه‏اش زيارت كنيد! همه‏اش...))! او، برنامه‏ى
زندگى مى‏آورد و مردم هم مى‏فهمند و مى‏پذيرنند. مثل الآن كه پذيرش نيست، خوب حضرت
هم ظهور نكرده‏اند.



انتظار: با توجّه به اين فرمايش‏هايى كه فرموديد، اگر
بخواهيم تفكّر مهدويّت را فراگير بكنيم تا آن مقبوليّت جهانى هم پيدا بشود، كدام يك
از اين اَبعاد تفكر و فرهنگ مهدويّت را برجسته كنيم؟

من فكر مى‏كنم، شما بايد دنبال جامعيّت برنامه برويد. اين
هم به طور خيالى نمى‏شود، بلكه بايد از اسناد موجود، شما برنامه‏هاى امام زمان را
استخراج كنيد و آن‏ها را اعلام كنيد. ما، الان نمى‏توانيم ادعا كنيم كه همه چيز را
مى‏دانيم. اگر شما، پنجاه در صد از آن واقعيّت‏ها را هم بتوانيد به صورت برنامه
معرفى كنيد، خدمت بزرگى كرده‏ايد.



انتظار: آن سيره‏ى تربيّتى، فكرى، اجتماعى، اقتصادى،
سياسى، حضرت را كه تبيين كنيم، با توجّه به اين كه مردم، عطش دارند و هم از درك
بالايى هم برخوردارند، طبيعى است كه آنرا بخواهند و از آن استقبال كنند.

بله؛ اين همين طور است، ولى بايد به اسناد متكى باشد. يك
وقت، ممكن است كه خودمان، به عنوان يك متفكّر، آرزويمان را بيان كنيم، ولى اين،
جواب نمى‏دهد. خيلى از متفكّران، الآن، افكارى دارند، ولى مقبوليّت ندارند.



انتظار: برجسته كردن عدالت اجتماعى حضرت كه ((يملاء الارض
قسطاً و عدلاً)) مناسب و مؤثّر است.

بله؛ اين طور است. البته، خيلى از موارد ديگر هست.
درباره‏ى علم داريم، درباره‏ى اخلاق داريم، درباره‏ى ارتباطات داريم، درباره‏ى
سياست داريم، درباره‏ى برخورد با مردم داريم، درباره‏ى امنيّت داريم،.... اين‏ها را
با توجّه به اسناد، بايد تبيين كنيم.

امنيّت، امروزه، يك شاخص مهم براى زندگى است. وقتى
مى‏گوييم، امام زمان آمدند، امنيّت آن قدر قوى است كه يك زن جوان مى‏تواند از اين
منطقه تا هر منطقه ديگرى برود و كسى تعرّض به او نكند، اين، براى مردم جذّاب و جالب
است.



انتظار: يا پشتوانه‏هاى مكتبى كه شما فرموديد و يك چنين
فردى كه داراى مقام عصمت است و ياران توان مندى هم ساخته، با اين پشتوانه‏ها، به
نظر مى‏آيد كه راه، براى مقبوليّت، خيلى باز است.

به هر حال، وقتى كه مستند به ادلّه‏ى موجود باشد و مطابق
با عدل و فطرت انسان باشد، پذيرش زياد، است.



انتظار: كدام بُعد از ابعاد، اولويّت دارد؟

من، هيچ وقت فكر نكردم كه كدام اولويّت دارد، امّا همين
حالا مى‏شود روى بعضى از موارد، انگشت گذاشت. عدالت، گمشده‏ى بشريّت است. اگر شما
بتوانيد از اسناد نشان بدهيد كه امام زمان، عادل مطلق است، كار ارزش مندى است.

امنيّت، اولويّت ديگر است. مردم، در همه‏ى زندگى‏شان، مشكل
امنيّت داشتند.

علم، محور ديگر است. امام زمان (عليه‏السّلام) درهاى
زيادى از دانش را بر روى بشر مى‏گشايد و طبيعت را كه هنوز بر روى بشر بسته است، باز
خواهد كرد.

ما، در اسناد، به اندازه‏ى كافى، از اين چيزها داريم.
اين‏ها، يك ارزش‏هاى موقّتى نيستند. من فكر مى‏كنم در همه‏ى طول تاريخ، از
انسان‏هاى بدوى گرفته تا امروز، همه‏ى اين‏ها، براى‏شان ارزش بوده است. البته،
تفاوت‏هايى داشته است.



انتظار: ما مى‏توانيم جلوه‏هاى محبّت حضرت را مطرح كنيم.
بعضى، اين طور مطرح مى‏كنند كه آن حضرت، جوى خون راه مى‏اندازند! واقعيّت، اين طور
نيست! حضرت، آن‏قدر محبّت دارند، كه مردم مجذوب او مى‏شوند. وقتى مردم بدانند كه او
چه مى‏كند و چه مشكلاتى را از سر راه بشر بر مى‏دارد، طبعاً، چنين آقايى، خواستنى و
دوست داشتنى است و همه‏ى انسان‏ها هم منتظرش هستند. در حقيقت، اگر جاذبه‏هاى فردى
آن حضرت هم توضيح داده شود، خيلى از افراد، مجذوب مى‏شوند.

بله؛ اين، يك دريچه‏ى ديگر است. در اسناد ما، فراوان، اين
طور وارد شده است كه امام زمان، نقاط برجسته‏ى انبياى سلف را همراه خودشان‏دارند؛
يعنى، شخصيّت رئوف حضرت عيسى و شخصيّت حضرت موسى و شخصيّت حضرت رسول اكرم را دارند.
خوب، مسلمانان به انبياء، سلام الله عليهم أجمعين، عشق مى‏ورزند و مسيحيان، به حضرت
عيسى علاقه دارند و يهوديان، به حضرت موسى.

اديان ديگر، منتظر منجى خودشان هستند. اسم منجى آنان، مهدى
نيست، ولى آنان، منتظر فردى هستند با مشخّصه‏هايى كه حضرت مهدى(عج) آن‏ها را دارد.

در روايات ما، براى جنبه‏هاى عطوفت و مهربانى و دل‏سوزى
ايشان، موارد زيادى پيدا مى‏شود.

اصلاً، آن جنبه‏ى خشنى كه در بعضى از اسناد، بعضى، روى آن
تكيه مى‏كنند، به نظر درست نمى‏آيد. آن، مولود تفكرّات زمانى بوده كه پيروزى را
همراه با جنگ و كشورگشايى مى‏دانستند. اين نوع پيروزى، اگر مى‏خواست بشود، خوب، در
زمان حيات حضرت، بلكه در زمان حيات حضرت على (عليه‏السّلام) هم مى‏توانست اتّفاق
بيفتد! چرا خداوند، منتظر مى‏ماند كه اين همه زمان بگذرد تا شرايط درست بشود؟ اگر
بنا است با معجزه و آن ابزارى كه معمولااً مى‏آورند، با آن‏ها بخواهد ايشان پيروز
بشود، خوب، اين را در زمان حضرت آدم هم مى‏توانست انجام دهد! پس پيدا است كه براى
برقرارى يك حكومت جهانى، زمينه‏هاى ديگرى بايد آماده باشد و آن، همان پذيرش و عطش
مردم است.

يكى از نكات جالب توجّه در باره‏ى آن زمان، اين است كه
عطوفت، همگانى مى‏شود. در روايت آمده است، هنگامى كه حضرت مى‏آيند افرادى كه
نيازمندند، دست در جيب برادر مسلمان‏شان مى‏كنند، و به اندازه‏ى نياز بر مى‏دارند و
بعداً بر مى‏گردانند! ما، مقدارى از رفاقت و مهربانى و صفا و صميميّت را در صدر
اسلام ديده‏ايم، ولى در زمان حضرت، اين امور، گسترده است. خوب، شما ملاحظه
بفرماييد، اگر اخلاق جامعه، به اين جا رسيد كه، اين‏گونه رفتار كنند، آيا فقيرى در
جامعه خواهد ماند؟ حلِّ معضل فقر، يكى از مشكلات زندگى بشر است! آرزوى بشر،اين است
كه هيچ كس فقير نباشد! وقتى زمان ظهور حضرت، اين گونه وصف شود، مردم جذب آن
مى‏شوند.

مورد ديگر، بحث آموزش و پرورش است. الآن سازمان‏ها و افراد
گوناگونى تلاش مى‏كنند تا بى‏سوادى نباشد، ولى موفّق نشده‏اند. در زمان حضرت، نه
تنها بى‏سوادى نيست، بلكه عقل بشر، رشد بالايى پيدا مى‏كند و خيلى از مجهولات براى
او حل مى‏شود.

مورد ديگر، بحث ارتباطات است. در زمان حضرت، كه وقتى
مأمورى به نقاط دور دست مى‏رود، اگر درباره‏ى مأموريّت خودش، ابهامى پيدا كند،
مى‏گويند. ((در كف دست خودت نگاه كن و مأموريّت را ببين.)). خوب، در كف دست آدم كه
چيزى نيست! ما نمى‏خواهيم بگوييم، آن موقع، اين معجزه اتّفاق مى‏افتد، بلكه مسائل
ارتباطى، به گونه‏اى است كه او مى‏تواند از اين‏ها چيز بخواند؛ يعنى، برنامه‏اش را
مى‏تواند از دور ببيند و آن را اجرا بكند. اين گونه روايات را در قديم نمى‏فهميدند،
امّا الآن، با فن‏آورى اطّلاع‏رسانى، اين موارد، معلوم مى‏شود.

انتظار: حضرت مهدى(عج) كه بيايند، برخوردشان با كسانى كه
هم‏دين با حضرت نيستند، چه گونه خواهد بود؟ نيز احزاب و آنانى كه هم‏كيش و هم‏فكر
نيستند، نقش‏شان در حاكميّت حضرت چه گونه است؟

از آيات قرآن، مى‏شود فهميد كه اديان ديگر هم تا قيامت،
طرفدار دارند. ما، دليلى نداريم كه وقتى حضرت، تشريف مى‏آورند، همه را به پذيرش
اسلام مجبور مى‏كنند. شايد كسانى هم باشند كه اسلام را نپذيرند. البته، اين‏ها،
قطعى نيست، ولى جاى اين است كه بگوييم، چنين آزادى وجود دارد كه مردم، عقايد خودشان
را داشته باشند. منتها، منطقاً، وقتى كه ايشان اسلام را معرّفى مى‏كنند، خود مردم
مى‏پذيرند. مردم،ديگر، تعصّبى ندارند. وقتى كه تفكّرشان باز باشد و استدلال هم
بشوند، خيلى از افراد مى‏پذيرند. اين كه ايشان، با چه شيوه‏اى حكومت مى‏كنند، آن
نقطه‏ى مشخّص كه نقطه‏ى شروع ما است، اين است كه ايشان، صاحب الامر هستند، و مانند
ديگر امامان، حاكميّت منحصراً براى ايشان است، امّا اين كه تحزّب خواهد بود. يا نه،
شايد باشد و ايشان اجازه بدهند تا سليقه‏هاى مختلف، به صورت جريان‏ها و احزاب،
فعّال باشند. اين كه انتخابات به همين شكلى كه از پايين، مردم، انتخاب مى‏كنند، اين
كه شوراها خواهد بود، اين كه در هر منطقه‏اى، شوراى مديريّت درست مى‏شود، اين كه
افرادى را منصوب مى‏كنند، اين‏ها، چيزهايى نيست كه قطعى باشد.

من فكر مى‏كنم، اصل مسئله، روشن است؛ يعنى، كه رضايت مردم
و رأى مردم ملاك است، امّا اين كه، در مديريّت كشور، چه‏گونه به رأى مردم مى‏رسند و
چه‏گونه در اداره‏ى كشور به آنان متّكى مى‏شوند، اين كه آيا واقعاً در همه‏ى كره‏ى
زمين، يك نوع مديريّت اعمال مى‏شود، آيا اين كه....، همه‏ى اين‏ها، از امورى است كه
روشن نيست. چه بسا، مثلاً، در گوشه‏اى از جهان، مسلمانان، يك نوع مديريّت خاصّى با
سليقه‏ى خودشان داشته باشند، منتها، همه، هماهنگ با هدف و برنامه‏ى حضرت هستند.

در برنامه‏ى حكومتى حضرت، شايد جايى براى اختلاف نظر و...
وجود داشته باشد. ما، هيچ دليلى نداريم كه فكر كنيم كه همه‏ى جهان، مثل يك خانواده
اداره مى‏شود.



انتظار: عرض بنده، ناظر به حقوق اقليّت‏ها است. با توجّه
به اين كه در زمان ظهور، اقليّت‏هايى هم هستند، آيا حقوقى را رسماً دارند؟

من نمى‏توانم يك نظر قطعى بدهم. اين‏ها، از همان شيوه‏هاى
حكومتى است كه در هر زمانى مى‏تواند تغيير بكند. اين كه چه گونه با آنان رفتار بشود
و چه قدر به آنان در مسائل سياسى و تربيتى و اقتصادى، ميدان داده شود، چيزهايى نيست
كه به صورت قانون كلّى و غيرقابل تغيير باشند.



انتظار: آيا جهانى شدن يا جهانى‏سازى را ما مى‏توانيم
مقدّمه‏اى براى حكومت جهانى حضرت مهدى(عج) تلقّى كنيم؟ آيا ما مى‏توانيم به اين
امر، كمك كنيم؟

اين، مى‏تواند به عنوان يك مقصد و تسهيل كننده‏ى شرايط
ظهور امام زمان، مطرح باشد. وقتى كه مقررّات جهانى، از طرف همه‏ى كشورها پذيرفته
شده باشد، مردم، نمايندگان‏شان را در يك جا جمع كرده باشند و درباره‏ى محيط زيست و
مسير هواپيماها و شرايط ارتباطات اينترنتى و مخابرات، مقرّراتى را وضع كرده باشند،
آن وقت، حكومت واحد جهانى كه بخواهد تشكيل بشود، در يك شرايط آماده‏ترى مى‏آيد.
آلان، براى اين‏ها، يك سرى مقرّراتى وضع شده است، در آن زمان، حضرت مهدى
(عليه‏السّلام) مقررّات را كامل‏تر و بهتر و عادلانه‏تر و قابل اجراتر مى‏كند.

به نظرم، اين، روالى است كه مى‏تواند به حكومت واحد جهانى
منتهى شود.



انتظار: موضع ما در مورد جهانى‏شدن چيست؟

ما، فعلاً، عضوى از اين جامعه‏ى بزرگ هستيم و نبايد در اين
بحث، با اصل جهانى‏شدن مخالفت كنيم؛ چون، اين، يك چيزى است كه مى‏تواند در خدمت
بشريّت باشد. دادگاه بين المللى كيفرى كه براى مجازات جنايتكاران جنگى تشكيل شده
است، درست است كه الآن آمريكا در آن نفوذ دارد و...، ولى اگر انصافاً يك عدّه
دانشمند قاضىِ عادلِ شريفِ باشند و اگر هر كشور كوچكى هم از يك دولت قدرت‏مندى، به
عنوان جنايتكار جنگى، شكايت كرد، آن جا رسيدگى كند، آن، يك چيز خوبى است.

مطالب و امور ديگر هم اين طور است. ما بايد اين‏ها را كمك
بكنيم تا انجام بشود و از اين كه هست، به سمت عقلانى‏ترى برود.



انتظار: آمريكا، الآن، مدّعى رياست و سلطه‏ى خود در امر
جهانى‏سازى است. آيا او در جهانى‏سازى، به معناى رعايت حقوق مردم ديگر كشورها، صادق
است يا نه؟

به نظر من، قطعاً، صادق و عادل نيست، امّا بالاخره، آنان،
اين را مى‏فهمند كه اگر بخواهند در چنين كارهايى موفقّ شوند، بايد يك مقدار امتياز
به ديگران هم بدهند؛ يعنى، اگر سازمان ملل بخواهد تشكيل بشود و ما هم بخواهيم عضو
بشويم و حق عضوّيت بدهيم، بايد يك منافعى را براى خودمان، آن جا ببينيم، و اگر بانك
جهانى مى‏خواهد تشكيل بشود و بخواهيم ما هم عضو شويم و يك پولى آن جا بگذاريم، خوب،
بايد نفعى هم به ما برسد.



انتظار: آيا ما مى‏توانيم در اين سازمان‏هاى جهانى،
تأثيرگذار باشيم؟

بله؛ يقيناً، ما مى‏توانيم تأثير بگذاريم. در بعضى از اين
جاها كه مى‏خواسته تأسيس بشود يا چيزى تصويب بشود، وقتى ما حضور جدّى پيدا كرديم،
توانستيم اثر بگذاريم و بعضى چيزها را اصلاح كرديم و نظر ما رأى آورده و دنيا هم
استفاده كرده است.

البته، اين، احتياج دارد كه بقيّه‏ى كشورهاى اسلامى هم
همكارى كنند. اگر اين پنجاه و چند كشور اسلامى، بتوانند خودشان را همراه كنند و
متّحد باشند، يك وزنه‏ى عظيم مى‏شوند و در همه‏ى اين مراكز جهانى، مى‏توانيم با رأى
خودمان، سرنوشت دنيا را اصلاح بكنيم.

البته، آنان، باز نفع‏شان را بيش‏تر از ما مى‏برند. از اين
رو، اگر منافعشان لطمه ببيند، بيرون مى‏روند. آمريكا، از يونسكو بيرون رفت؛ چون،
رأى‏اش در تعيين دبير كلّ، مؤثّر نبود. نيز از پيمان ((كى.يو.تو)) بيرون رفت.



انتظار: تا چه اندازه قدرت انتخاب و در واقع آزادى عمل
براى كشورها و جوامعى كه مى‏خواهند با معيارها و ملاك‏هاى خودشان انتخاب كنند، در
پروسه‏ى جهانى شدن وجود دارد؟ آيا اصولاً مى‏شود برخورد فعّالانه‏اى داشت؟

بببيند! اين طرّاحى‏هايى كه مى‏شود، فرض كنيد همين تجارت
جهانى، كه طبيعى است آنانى كه پيش‏تاز اين كارها بوده‏اند، هدف‏شان، اين بوده كه
باب تجارت را با كشورهاى ديگر آن چنان باز كنند كه خودشان برنده باشند؛ چون، كسى را
ياراى مقابله به خود نمى‏ديدند. به تدريج كه كشورهاى ديگر آمدند، يك مقرّراتى
گذاشتند. اگر كسى پيوست، اين طور نيست كه فورى همه‏ى گمركات خودش را حذف بكند و
تعرفه‏ها را بردارد! او، مى‏گويد، من، در ظرف دَه سال، هر كالايى را كه احساس
مى‏كنم مى‏توانم در بازار جهانى رقيب شوم، آن را در سبد مى‏گذارم. البته، در مجموع،
آنان‏اند كه سود مى‏برند.

براى ورود به آن جا هم اختيار با خود ما است. در دولت من،
ماهى يك بار، براى ملحق شدن به تجارت جهانى بحث مى‏كرديم. عدّه‏اى مخالف بودند و
برخى نيز موافق. ما، آن وقت، به اين نتيجه رسيديم كه فعلاً تقاضايمان را بدهيم،
چون، خود پذيرش عضويّت، سال‏ها به طور مى‏كشد. آمريكا هم كه مخالف ما است، خود اين
هم، زمان پيوستن ما را طولانى‏تر مى‏كند. از اين رو، وقت داريم كه خودمان را براى
آن روز آماده كنيم. درست است كه امريكا با پيوستن ما به تجارت جهانى مخالف است،
امّا اگر ما، جدّاً، بخواهيم به آن پيمان بپيونديم، راه‏حل‏هايى براى خثنى كردن
تلاش امريكا وجود دارد.



انتظار: الآن، ديگر معلوم نيست به شما حقّ انتخاب بدهند!
اگر عضو نشويد، نه چيزى به شما مى‏دهند و نه چيزى از شما مى‏گيرند! مضافاً اينكه
مخالفت يكى از اعضاء براى عدم پذيرش كافى است.

بله! نقطه‏ى زشتى كه آن‏جا هست، همين حق وتو است كه به همه
دادند. خوب، اين، ديگر، جزء مقرّرات آن‏جا است. آمريكا، مخالفت نكند، يك كشور كوچك
ديگرى ممكن مخالفت بكند. بعضى از مقررّات آن جا، بايد اصلاح بشود و اگر ما حضور
داشته باشيم، خود اين، كمك مى‏كند كه آن جا تأثير بگذاريم و بعضى از مقررّات را
اصلاح كنيم.

در مجموع، الآن، شيوه‏ى ملحق شدن به پيمان‏هاى بين‏المللى،
يك شيوه‏اى است كه اجبار براى كسى ندارد، مگر اين‏كه شرايط، انسان را مجبور بكند.
به نظرم، اگر نفوذ و زورگويى بعضى از قدرت‏ها را از اين جدا بكنيد، اصل جريان، مثبت
است.



انتظار: با توجّه به اين كه جناب‏عالى با امام امّت(ره)
مأنوس بوديد، قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، در مراحل مختلف، يار ايشان بوديد،
بفرماييد كه آيا حضرت امام، با توجّه به بحث جهانى شدن، آيا مى‏خواستند يك حكومت
دينى فراگير تشكيل دهند يا نه؟ البته، قطعاً، همين طور بوده است. شما بفرماييد،
براى اين كار، ايشان، چه تمهيداتى انديشيده بودند؟

ايشان، تفكّرشان اين بود كه آرمان‏هاى عادلانه‏ى انقلاب،
مانند كفر ستيزى و استعمار ستيزى و حمايت از محرومان و... محدود به حتّى فضاى
اسلامى نيست، بلكه اين‏ها، مسائل بشرى است، امّا اين كه خصوصاً در باره‏ى حكومت
واحد جهانى حضرت مهدى(عج) صحبت كرده باشيم، چيزى يادم نمى‏آيد. اگر ايشان، چيزى را
مطرح كرده باشند، حتماً، در سخنرانى ايشان آمده است.



انتظار: ايشان، مكرّر، نام حضرت را مى‏بردند و مى‏فرمودند:
((ما، منتظريم حضرت تشريف بياورند و اين حكومت را تقديم ايشان بكنيم.)).

بله؛ اين تعبيرها بود، امّا اين كه ما بحثى كرده باشيم
براى اين كه ما الآن مثلاً داريم مقدّمات حضور حضرت را فراهم مى‏كنيم، من، يادم
نمى‏آيد. در اين جا لازم است اين نكته را مطرح كنم كه جمهورى اسلامى، پيوسته، در پى
اين بوده است كه حكومت جهانى حضرت (عليه‏السّلام) را الگوى رفتار خود قرار دهد. ما
اگر از رفاه مى‏گوييم، اگر از امنيّت مى‏گوييم،...، چيزهايى است كه از آن جا
الگوبردارى كرده‏ايم.

البته، در اين باره، ما، به اندازه‏ى فهم خودمان از اسلام
و توانى كه داريم، عمل مى‏كنيم. ما، نه فهم حضرت را داريم و نه امكانات حضرت را،
لذا آن چه پياده مى‏كنيم، نمى‏تواند، كاملاً مطابق با آن الگو باشد.

اگر ما بتوانيم، به اندازه‏ى توان‏مان هم اسلام را پياده
كنيم، الگوى خوبى براى جهان خواهيم بود و اين مى‏تواند، زمينه را براى ظهور حضرت
فراهم آورد.



انتظار: اگر فرضاً، شما، اين مشغله‏هاى فراوان سياسى را
نداشتيد و فارغ البال بوديد، چه موضوعى را براى گسترش فرهنگ مهدويّت انتخاب
مى‏كرديد؟

به دنبال اجراى اسلام مى‏بودم؛ يعنى، همين‏كارى كه الآن
مى‏كنيم؛ چون، فكر مى‏كنم روح مهدويّت، همين است. باز تأكيد مى‏كنم، اگر ما بتوانيم
آرمان‏هاى اسلام را در عمل پياده كنيم و به مردم جهان نشان دهيم، كار بزرگى براى
گسترش فرهنگ مهدوّيت انجام داده‏ايم. الآن هم، سعى و تلاش‏مان، جز اين نيست. حالا
اين كه چه مقدار موفّق شده‏ايم، يك بحث ديگرى است.



انتظار: به نظر شما، بهترين شيوه‏ى حكومت براى دوران غيبت
چيست؟

به نظرم، همين نظام ولايى است كه در ايران ايجاد شده است.
اگر ولايت فقيه نبود، نه انقلاب پيروز مى‏شد و نه مشكلات پس از پيروزى حل مى‏شد و
نه در جنگ موفّق مى‏شديم كه تماميّت ارضى خود را حفظ كنيم و يك وجب خاك به دشمن
ندهيم و نه مى‏توانستيم، انسجام و وحدت ملّى كشور را حفظ كنيم و در آينده هم بدون
ولايت فقيه نمى‏توانيم پيش برويم.

گزينه‏هايى كه گاهى مطرح مى‏شود، مانند سكولاريزيم و...،
امتحان خودشان را در جاهاى ديگر داده‏اند و اين‏ها، فقط، يك مزاحمت‏هايى است كه از
آغاز انقلاب هم مطرح بوده است و چيز تازه‏اى نيست. در شوراى انقلاب، اين‏ها هم مطرح
شد. اين بحث‏ها، از سوى نهضت آزادى و... مطرح مى‏شد. آنان. صريحاً مى‏گفتند، نوع
حكومت ايران، يا جمهورى باشد يا جمهورى دمكراتيك!



انتظار: حكومت دينى، به اعتقاد شما، مبنايش بر اساس
مشروعيّت است يا مقبوليّت يا هر دو؟

هر دوى اين‏ها بايد باشد. اگر نظر و مقبوليت مردم نباشد،
كارى نمى‏توان كرد. براى عملى كردن اسلام، ما بايد مردم را همراه خود داشته باشيم.
به نظر ما، فقيه واجد شرايط، جانشين حضرت بقيةالله (عليه‏السّلام) است، امّا اگر
اين بحث‏ها بخواهد جنبه‏ى حكومتى به خود بگيرد، بايد براى فقيه، مقبوليّت حاصل شود.
حضرت على (عليه‏السّلام) چون پذيرش مردم نبود، خانه‏نشين شد! ما كه بالاتر از حضرت
نيسيتم! اصلاً چرا حضرت در پرده‏ى غيبت‏اند؟ زمينه‏ى پذيرش گسترده و جهانى مردمى
وجود ندارد!



انتظار: يعنى، مشروعيّت را از شرع مى‏گيريم و مقبوليّت را
از مردم؟

بله؛ همين طور است. تنها تئورى كه مى‏تواند خود را نشان
بدهد و در عمل هم نشان داده است، تئورى ولايت فقيه است.



انتظار: حاج آقا! دشمن، اين را خوب فهميده است، از اين رو،
سرمايه‏گذارى فراوانى براى دور كردن مردم از ولايت، چه ولايت معصوم و چه ولايت
فقيه، كرده است. الآن، فيلم‏هايى را مى‏سازند كه تفكّر مهدوّيت را زير سوال
مى‏برند. نظام، براى مقابله با اين شبهات خارجى و داخلى، چه تدبيرى انديشيده است؟

همين تدبيرهايى كه تا به حال كرده‏ايم. من نمى‏دانم كه شما
چه قدر سال‏هاى آغاز انقلاب را به ياد داريد. در آن زمان تهاجم به تئورى ولايت
فقيه، فراوان بود. بنى صدر كه رييس جمهور شد، افكارش را آشكار كرد و پيش از او،
دولت موقّت، تهديد به استعفا كرد و...، تدبيرهايى كه انديشيده شد، اين توطئه‏ها از
بين رفت.

ما، هميشه، با اين گونه مسائل، در گير بوديم و الآن هم
همين طور است. ما، اوّلاً، كار خيلى مهمّى كه بايد انجام دهيم، اين است كه معاش
مردم را سر و سامان ببخشيم. اين، جزء نخستين وظيفه‏ى دولت اسلامى است. حضرت كه مالك
اشتر را به مصر مى‏فرستد، به او مى‏گويد، با اموالى كه جمع مى‏كند، آبادانى كند و
آبادانى‏ها را گسترش دهد.

الآن، شبهاتى كه مطرح است، بيش‏تر، مربوط به بُعد كارايى
نظام است. با موفقيّت اقتصادى، اين شبهات، خود به خود، پاسخ داده مى‏شود. البته، آن
شبهات فكرى را هم بايد مستدّلاً پاسخ داد.

اين شبهات، چيزهاى تازه‏اى نيست. شما كتاب خاطرات مرا كه
منتشر شده، ملاحظه كنيد. خواهيد ديد كه اين‏ها، از آن موقع هم بوده است. بله، يك
وقتى در كمون و نهفته بوده است و زمانى آشكار شده است.



انتظار: الآن، نسبت به گذشته به فرهنگ مهدويّت، تهاجمات
گسترده‏تر و سازمان يافته‏ترى مى‏شود. به عنوان نمونه بر اساس پيشگويى‏هاى
نوسترداموس فيلم ساختند و تا مدّت‏ها آن را در تمامى شبكه‏هاى تلويزيونى خود نشان
دادند تا مردم خود را نسبت به اين مسأله،بدبين و متنفر كنند.

بله؛ اين‏ها هست، ولى آنان اساس اسلام را هدف گرفته‏اند و
به دنبال حذف اسلام هستند. الآن، به همه‏ى ارزش‏هاى اسلامى حمله مى‏شود. حجاب هم
يكى از اين‏ها است.



انتظار: ولى حجاب، به اهميت مسئله‏ى مهدويت نيست حجاب كجا،
مهدويت كجا!

اين، درست است، ولى آنان، به جان خود اسلام افتاده‏اند
شما، چون روى اين قضيّه زحمت مى‏كشيد، چنين مى‏گوييد، ولى ما مى‏بينيم كه آنان،
همه‏ى ارزش‏هاى اسلام را مورد هجوم قرار داده‏اند؛ زيرا، حضرت مهدى (عليه‏السّلام)
هم بدون اسلام، مطرح نيست! حضرت مى‏آيند تا اسلام را اجرا كنند! داستان سلمان رشدى
براى نابودى اساس اسلام بود!



انتظار: در اوايل پيروزى انقلاب، در اسراييل، همايشى بود.
در آن جا گفته شد، در شيعه، دو نگاه مطرح است: نگاه سرخ و نگاه سبز. شيعه، با نگاه
سرخ، انقلاب مى‏كند و با نگاه سبز آن را حفظ مى‏كند. آنان گفتند، براى نابودى شيعه،
بايد قيام حسينى و قيام مهدوى را از اينان بگيريم.

من مى‏گويم، آنان، تنها، به يك موضوع نپرداخته‏اند، بلكه
به هر چيزى كه مايه‏ى افتخار ما است و براى ما ارزش است، تهاجم كرده‏اند و مى‏كنند.
يكى از اين محورها هم موضوع مهدويّت است.



انتظار: يكى از اصلى‏ترين چالش‏هايى كه جامعه‏ى كنوى با آن
مواجه است، مسائل اقتصادى است. شما در ارتباط با حكومت امام زمان (عليه‏السّلام) و
جلوه‏هايى كه از رفاه عمومى در جامعه ايجاد مى‏شود و فقر رخت بر مى‏بندد، چه توضيحى
داريد؟

من، آن چه را كه فعلاً از مبانى اسلامى مى‏فهمم، اين است
كه يكى از ويژگى‏هاى اقتصادى زمان حضرت حجّت (عليه‏السّلام)، اوّلاً، نقد كردن
منابع طبيعت است. آن روز كه ايشان مى‏آيند، زمين، كنزهاى خودش را بيرون مى‏دهد و
تكثير ثروت در دنيا مى‏شود. با توجّه به علم و فن‏آورى، همه‏ى منابع طبيعت تسخير
مى‏شود و اين، با امروز ما، اصلاً قابل مقايسه نيست.

يكى ديگر از ويژگى‏ها، تقسيم عادلانه است. تقسيم
عادلانه‏اى كه ما فعلاً مى‏فهميم، سلب مالكيّت نيست. حقوق ضعفا، به گونه‏اى تأمين
مى‏شود كه فرد محتاج، در حكومت حضرت مهدى (عليه‏السّلام) وجود ندارد، ما نمى‏توانيم
بگوييم، تفاوت نيست، امّا كسى محتاج نيست. جهان آباد، با توزيع مناسب ثروت،
مهم‏ترين اركان اقتصادى حضرت مهدى(عج) است.



انتظار: تفاوت حكومت امام زمان (عليه‏السّلام) با ديگر
حكومت‏ها در چيست؟ اگر بگوييم، عدالت است، امنيّت است، رفاه است،...، ممكن است كسى
بگويد، مكاتب ديگر هم چنين ادّعايى دارند، حالا، هر چند تا به حال نتوانسته‏اند آن
را عملى كنند؟

مسئله‏ى مهمّى كه در رسالت انبيا و در مكتب تربيّتى قرآن
هست، آن بُعد تكامل انسانى است؛ يعنى، اين مكتب، انسانى را مى‏خواهد كه به دنبال
نزديكى به خدا است. اسلام، حركت بشر به سوى قرب الهى را مى‏خواهد. مطابق جهان بينى
ما، اصل، براى انسان، اين است كه به طرف خداوند حركت بكند و آخرت‏اش را تأمين بكند
و سعادت نهايى را بيابد. دنيا، مقدمه‏ى آخرت است. اين مطلب، در زمان ظهور حضرت،
خالص‏تر مى‏شود.



انتظار: صحبت از كارهايى شد كه عليه مهدوّيت انجام
مى‏گيرد. نمونه‏اش، مثلاً ساختن فيلم عليه مهدويّت است. حالا اگر ما بخواهيم در صدا
و سيما در همين زمينه‏ها، كار بكنيم، نظر شما چيست؟ آيا ساختن فيلمى در باره‏ى
شخصيت حضرت و عصر ظهور ممكن است؟ آيا لزومى براى آن مى‏بينيد؟

بله؛ من، با اين پيشنهاد موافق‏ام. البته، شرطاش، اين است
كه يك مطالعه‏ى همه جانبه و تحقيق گسترده‏اى انجام بگيرد و از آن نكات مهمّى كه از
اَسناد در باره‏ى حكومت امام زمان پيدا مى‏شود، يك فيلم‏نامه نوشته شود و مظاهر
زيباى او را، از بُعد اقتصادى و اخلاقى و امنيّتى و آموزشى و ارتباطى و همه‏ى
چيزهايى كه در دنيا، ارزش است، نشان داده شود.

همين طور كه الان، فيلم‏هايى ساخته مى‏شود كه مثلاً، دنياى صد سال ديگر را
نشان مى‏دهد، مى‏توان فيلمى ساخت كه زمان حضرت را نشان دهد.

البته، پيش از ساخت، بايد با مقام معظّم رهبرى و مراجع
و... هماهنگى شود.

انتظار: ما با آقاى لاريجانى صبحت كرديم و ايشان هم
استقبال كردند.

اين كار، يك گروه قوى تحقيقاتى مى‏خواهد. البته، كار سختى
هم نيست.



انتظار: جامعه‏ى مسيحى، منتظر برگشت حضرت مسيح است تا
عدالت را براى زمين بياورد. آيا شما، اين نكته‏ى مشترك را زمينه‏ى مناسب براى گفت و
شنود و جلب افكار عمومى و بين المللى براى پذيرش يك حكومت دينى، مى‏دانيد يا نه؟
مردم مسيحى و مسيحيّت، پس از سرخوردگى از رنسانس، به اين نتيجه رسيده‏اند كه براى
رسيدن به آرامش و... بايد به دين، روى بياورند.

اين تفكّر، به طور كلّى، در همه‏ى ملل و نحل وجود دارد.
يكى از كارهايى كه براى همين مسئله‏ى مهدويّت مى‏توان كرد، اين است كه ميان مراكز
دينى و مذهبى كه چنين تفكّراتى دارند، ارتباط برقرار شود، بحث شود، خبرهاى آن پخش
بشود، اطّلاعات جمع بشود. بحث مهدويّت را در مسيحيّت بايد يك طور مطرح كرد و در
مراكز تشيّع، يك گونه‏ى ديگر. اين جوامع، هر كدام، ادبيات خاصِّ خود را دارند. ما
از طريق اين نقاط مشترك، مى‏توانيم به يك نقطه‏ى نيرومندى برسيم. خداشناسى در فطرت
بشر هست و در يك جايى ظهور مى‏كند. بايد اين را احيا كرد.



انتظار: در باره‏ى همايش بين المللى مهدويّت چه نظرى
داريد؟

موافق‏ام، ولى بايد دامنه‏ى بحث را مشخّص كنيم. اين را
مى‏شود به عنوان يك بحث دينى مطرح كرد و نيز مى‏شود به عنوان حكومت جهانى مطرح كرد.
اين را طورى بايد مطرح كرد كه براى همه، جاذبه داشته باشد.



انتظار: اعتقاد ما، اين است كه بدون عنايت امام زمان، عجل
الله تعالى فرجه الشريف، نه انقلاب، شكل مى‏گرفت و نه پيروز مى‏شد و نه از
بحران‏هاى پس از پيروزى، سرافراز بيرون مى‏آمد و نه در جنگ، سربلند بود. عنايت
حضرت، در برخى از موارد، محسوس‏تر است. پرسش ما اين است كه آيا اين موارد را در
زندگى شخصى و يا انقلاب، ديده‏ايد؟ از عنايت حضرت به خودتان، اگر خاطره‏اى داريد،
براى تذ كار ما نقل بفرماييد.

من، خودم، از عنايات حضرت، زياد ديده‏ام. در جاهايى كه
انسان، واقعاً، مستأصل مى‏شود، با توسّلِ از صميم قلب، عنايات ايشان را خواهد ديد.



انتظار: يك نمونه‏اش را بفرماييد.

اصرارى نداشته باشيد.



انتظار: گمان مى‏كنم خيلى‏ها علاقه‏مند باشند كه لااقل يك
نمونه‏اش را بشنوند.

يك موردش را در فتح فاو ديدم. ما، براى فتح فاو، بايد
هزاران نفر را از آب مى‏گذرانديم و به سنگرها و استحكامات عراق، حمله مى‏كرديم. ما،
همه‏ى وسائل لازم را فراهم كرده بوديم، ولى به خاطر سنگينى كار طبيعى بود كه در آن
شرايط توسل به ائمه به خصوص به امام عصر (عليه‏السّلام) براى ما خيلى كارساز شد. و
بالاخره دلهره داشتيم. خلوص رزمندگان و توسّل آنان و ما، سبب شد كه عمليّات والفجر
هشت با موفّقيّت به پايان برسد. ما فكر مى‏كرديم كه اگر دست عراق را از آب كوتاه
كنيم، نمى‏تواند ديگر ادامه دهد. افزون بر آن، در اين فكر بوديم كه اگر قرار شد،
آتش بس شود، آن جا را به، عنوان حربه‏اى براى رسيدن به حقوق‏مان نگه داريم.
الحمدللّه، فاو، به دست ما افتاد.



انتظار: در پايان از جناب عالى تشكّر مى‏كنيم.

خواهش مى‏كنم. اين، كم‏ترين كارى است كه مى‏توانستم انجام
دهم. ان شاء الله، موفّق باشيد.






/ 1